جمع بندی دیدگاه «اخوان المسلمین» در مورد شیعیان

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
دیدگاه «اخوان المسلمین» در مورد شیعیان

سلام علیکم

1. دیدگاه اخوان المسلمین که سرچشمه تفکرات سلفی دوران معاصر است در خصوص شیعیان چگونه است؟

آیا آنها نیز همچون سلفیون تکفیری قائل به تکفیر و جهاد علیه شیعه هستند؟

گل

2. مهمترین کتاب که معرف تفکر اخوانی است را نیز لطفا معرفی بفرمائید.

متشکر از پاسخ شما.@};-

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد صدرا

[TD][/TD]

گلشن;1017533 نوشت:
سلام علیکم

1. دیدگاه اخوان المسلمین که سرچشمه تفکرات سلفی دوران معاصر است در خصوص شیعیان چگونه است؟
.@};-


با سلام و عرض ادب

اخوان المسلمین یکی از گرایشهای سلفیه در دوران معاصر است. بر خلاف وهابیت و سلفیه که با سایر فرق اسلامی میانه خوشی نداشته و غالب فرق اسلامی از تکفیر آنان در امان نبوده اند؛ اخوان المسلمین گرایشی تعدیلی داشته و سعی در چشم پوشی از اختلافات مذهبی داشته و به دنبال اتحاد همه ی مسلمانان با یکدیگر بوده است. نهضت اخوان المسلیمن در سال 1928م. (1307ش)، در مصر بدست «حسن البناء» در گذشته (1949م./1327ش) پایه گذاری شد.

اخوان المسلمین مصر از یک سو اندیشه های سلفی «رشید رضا»[1] را در خود نهان داشت و از سویی دیگر می کوشید روش انقلابی و استعمار ستیزی سید جمال را زنده کند. هر چند به جریانهای اسلام گرای مصر نیز سلفی گفته می شود؛ اما با نگاهی گذرا به سادگی می توان تفاوت بنیادین سلفی گری وهابی یا تکفیری را با سلفی گری مصر مشاهده نمود.

سلفی گری وهابی ماهیّتی تکفیری و رویکردی اعتقادی دارد؛ در حالی که سلفی گری مصر رویکردی سیاسی داشته که در واکنش به شرایط اجتماعی و سیاسی زمانه شکل گرفته است. سلفی گری مصر بازگشت به اسلام را در برابر مباره با دشمنان اسلام مانند یهود و آمریکا را مطرح نموده و علت شکست مسلمانان را در دوری از ارزشها و دین معرفی نموده؛ در حالی که سلفی گری وهابیت در راستای تکفیر مسلمانان به کار رفته و آتش فرقه گرایی و ستیزه جویی های داخلی را شعله ور می کند.

ارتباط اخوان المسلین با شیعه
در این میان ارتباط اخوان با شیعه؛ ‌خصوصا پس از انقلاب اسلامی ایران بسیار قابل توجه است. شروع ارتباط اخوان با شیعه از ابتدای شکل گیری دارالتقریب بوده است. «حسن البناء» از رهبران این جنبش با پذیرش دعوت «محمد تقی قمی» برای تشکیل «دارالتقریب» به دنبال همگرایی و ارتباط میان اخوان و شیعه بوده است،چنانکه شهید نواب صفوی نیز به مصر سفر کرده و به تبیین دیدگاه شیعه در مورد مسائل مورد نظر پرداخت که این ارتباطات نقش بسیار مثبتی در دیدگاه اخوان به شیعه داشته است.[2]

پس از پیروزی انقلاب اسلامی،‌دیدگاههای نزدیک اخوان به شیعه در زمینه ی بازگشت به اسلام و تشکیل حکومت اسلامی باعث شد اخوان به حمایت از انقلاب اسلامی پرداخته و با حضور در ایران و دیدار با امام خمینی(ره) این پیروزی را به ایشان تبریک گویند. به گونه ای که حمایت مستمر اخوان از شیعه و ایران موجب انتقادات شدید وهابیت نسبت به اخوان گردید.

در عین حال با بروز درگیری میان اخوان المسلمین سوریه و نظام «حافظ اسد» و حمایت ایران از نظام سوریه و همچنین تبلیغات علیه ایرن در رسانه ای عربی و غربی، روابط اخوان المسلمین با ایران به سردی گرائید، تا جایی که موجب حمایت برخی از اعضای آن از صدام در جنگ تحمیلی هشت ساله گردید. هر چند که در این میان برخی از چهره های دیگر اخوان حمایت برخی از چهره های اخوان از صدام را گرایش و نظری شخصی تفسیر نمودند.[3] حمایت مجدد ایران از نظام «بشار اسد» در سالهای اخیر بار دیگر موجب انتقاد برخی از اخوانی ها از ایران شده؛‌ چیزی که در مواضع «محمد مرسی» رئیس جمهور بر کنار شده ی مصر در خصوص ایران و شیعه مشاهده گردید. تبلیغات رسانه های عربی و موج ایران هراسی به بهانه ی گسترش شیعه نیز موضع گیری های «یوسف قرضاوی» را در مقابل ایران بدنبال داشته است.[4]

با توجه به مطالب فوق می توان دریافت در آنجا که دیدگاه سیاسی جمهوری اسلامی همسوی با اخوان بوده، حمایت و نزدیکی اخوان به شیعه را به همراه داشته و آنجا که دیدگاههای سیاسی در تقابل با یکدیگر بوده، مباحث اختلافی اعتقادی در زمینه ی توحید و شرک نیز اضافه گردیده و موجبات همسویی این تشکّل سیاسی را با دیدگاههای سلفی وهابی فراهم ساخته است.



[/HR] [1] . سید محمد رشید رضا (م: 1935م) از اواین کسانی است که با نوشتن کتاب: «الامامة و الخلافة العظمی» در پی احیای خلافت اسلامی برآمد. رشید رضا در مصر با همراهی محمد عبده مجله المنار را منتشر کرد. او به دنبال اصلاح دینی و اجتماعی بود اما روش جدیدی را برای اصلاح جامعه در پیش گرفت که هم اسلام‌گرایی همراه با فعالیت سیاسی سید جمال و هم نوگرایی و اصلاح طلبی از راه تعلیم و تربیت عبده را در بر داشت اما به دلیل گرایش به وهابیت از هر دو استاد خود فاصله گرفت. سلفیت رشید رضا با گرایش وهابی در ابتدا با مخالفت‌های او با سنت‌های مردم عوام در ساختن بنا بر قبور، روشن کردن شمع بر سر قبور و قطع درختی که مردم به آن تبرک می‌جستند بروز یافت که با مطالعه آثار ابن‌ تیمیه و ابن قیم شروع و با مطالعه آثار محمد عبده کامل شد.

[2] . سید هادی خسرو شاهی در این زمینه می نویسد: « پس بی تردید شیخ حسن البنا در تأسیس جماعة التقریب که بعدها دارالتقریب نام گرفت، نقش اساسی داشته و از آثار این نهاد، علاوه بر انتشار فصلنامه «رسالة الاسلام» همکاری شیوخ بزرگواری چون شیخ عبدالمجید سلیم، شیخ محمود شلتوت و شیخ عبدالعزیز عیسی با آن بود و سرانجام به نتیجه بسیار ارزشمندی دست یافت و آن صدور فتوای معروف شیخ الازهر، محمود شلتوت، در «جواز تعبّد به مذهب شیعه» بود. علاوه بر این همکاری، در سال 1948 میلادی ـ 1345 هـ، ملاقات آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی، رهبر حرکت اسلامی ایران با شهید شیخ حسن البنا، در مراسم حج، گام دیگری در تحکیم روابط بین ایران و اخوان برداشته شد و طبق تصمیم هر دو رهبر، برگزاری یک کنفرانس بین المللی در راستای ایجاد وحدت اسلامی، در قاهره یا تهران به تصویب رسید که چگونگی اهداف آن، در بیانیه منتشر شده توسط آیت الله کاشانی تبیین شده است و درواقع این دیدار و تصمیم پیوند بین ایران و اخوان را تعمیق بیشتری بخشید، ولی متأسفانه، با ترور شیخ حسن البنا، پس از مراجعت از سفر حج، که طبق اسناد منتشر شده به درخواست سفارت انگلیس و امریکا در قاهره از دربار فاسد شاه فاروق انجام گرفت، موضوع کنفرانس منتفی گردید. عبدالمتعال جبری، یکی از شخصیت های برجسته اخوان المسلمین و شاگرد شیخ حسن البنا در کتاب خود: لماذا اغتیل حسن البنا ـ چرا حسن البنا ترور شد؟ ـ از روبیر جاکسون نقل می کند: «اگر عمر حسن البنا طولانی تر می شد، امکان داشت با اتفاق نظری که میان او و آیت الله کاشانی، رهبر مسلمانان ایران حاصل شده بود، اختلاف های میان شیعه و سنی برطرف گردد که دستاوردهای فراوانی به نفع کشورهای اسلامی به ثبت می رسید. آن دو در سال 1948 در حجاز با یکدیگر ملاقات کردند، و به نظر می رسد گفت و گوهایشان به نقطه حساسی رسید و به تفاهم اصولی دست یافتند.». (http://www.khosroshahi.org/main/index.php?Page=definition&UID=3886353).

[3] . ر.ک: عباس خامه یار،‌ایران و الاخوان المسلمون، ص251.

[4] . صادق مصلحی،‌ اخوان المسلمین،‌سلسله مباحث جریان شناسی سلفی گری معاصر، ش9،‌ناشر: دارالاعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام).

گلشن;1017533 نوشت:

2. مهمترین کتاب که معرف تفکر اخوانی است را نیز لطفا معرفی بفرمائید.

در مورد معرفی جنبش اخوان المسلمین تاریخ و عقاید آن می توان به این کتب اشاره نمود:

1. اخوان المسلمین چه می گویند و چه می خواهند، سید هادی خسرو شاهی، بوستان کتاب؛

2. اخوان المسلمین بزرگترین جنبش اسلامی معاصر، اسحاق موسی الحسینی،‌ ترجمه سید هادی خسرو شاهی، انتشارات اطلاعات؛

3. تاریخ جمعیّت اخوان المسلمین از آغاز تا امروز، ریچارد میشل، ترجمه سید هادی خسرو شاهی،‌انتشرات وزارت خارجه؛


4. اخوان المسلمین هفتاد سال دعوت، تربیت و جهاد، یوسف قرضاوی،‌ترجمه ی عبدالعزیز سلیمی،‌نشر احسان؛

موفق باشید.

صدرا;1018030 نوشت:
اخوان المسلمین یکی از گرایشهای سلفیه در دوران معاصر است

عوامل شکست انقلاب اخوانی ها در مصر چه بود؟

reza64;1018211 نوشت:
عوامل شکست انقلاب اخوانی ها در مصر چه بود؟

با سلام و عرض ادب

شاید بتوان «اخوان المسلمین» را تنها تفکری دانست که قابلیت تحول سیاسی و اجتماعی در جهان اهل سنت دارا است؛ زیرا تفکرات سیاسی این تفکر در راستای تشکیل خلافت و یا حکومت اسلامی بوده که چنین امری خود تحولی در نظام فکری و عملی اهل سنت است که همواره در مقابل حاکمان فاسق سکوت کرده و قیام علیه حاکم را جایز نداسته اند.

بر این اساس اخوان از شرایط بدست آمده استفاده نمود و رهبری سیاسی را بدست آورد اما در مدت بسیار کوتاهی حکومت آنها به شکست منجر گردید.

اخوان المسلمین زمانی که به قدرت رسید، هیچ نظریه حکومتی نداشت وتنها به اندیشه های تئوری حکومتی مبتنی بر آموزه های دینی و یا حکومت اسلامی چنگ می زد.

بی کفایتی محمد مرسی و نداشتن شخصیتی کاریزماتیک، موجب ضعف جایگاه او و اخوان المسلمین در نزد مردم شد.

دکتر «نورهان الشیخ» استاد علوم سیاسی دانشگاه «القاهره» می گوید: اخوان المسلمین پس از پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری، به وعده های خود عمل نکرد. محمد مرسی بر این باور بود که موفقیت او در انتخابات ریاست جمهوری تنها به کمک اخوان المسلمین بوده است در حالی که چنین برداشتی کاملا اشتباه و غیرواقعی بود؛ زیرا بسیاری از افرادی که به محمد مرسی رای دادند، وابسته به احزاب لیبرال، چپ و جوانان انقلابی بودند و به این دلیل به محمد مرسی رای دادند که معتقد بودند او بهتر از نظام پیشین (مبارک) است.

پایگاه خبری «المشاهیر» سودان نیز در مقاله ای به قلم «صلاح جلال» درباره شکست گروه اخوان المسلمین دلایلی همچون بی کفایتی گروه اخوان المسلمین در اداره امور کشور، شتاب زدگی گروه اخوان المسلمین در انحصار قدرت، ایجاد اختلاف عمیق میان گروه اخوان با روشنفکران، اصحاب رسانه و قضات، ناتوانی در اداره امور اقتصادی کشور و فاصله گرفتن از گفتمان دینی و اهانت به ارزشهای ملی را بر می شمرد.

میدان‏ دادن به گروه‏ هاى سلفى و افراطى که سبب دامن ‏زدن به نزاع شیعه و سنى و حمایت از تندروى‏ هاى سلفیون تکفیرى در مصر و...از جمله علل شکست این جریان دینی –سیاسی در مصر است.

برای اطلاع بیشتر، ر.ک:
(https://www.parsine.com/fa/news/133074/%D8%B9%D9%88%D8%A7%D9%85%D9%84-%D9%85%D9%88%D8%AB%D8%B1-%D8%AF%D8%B1-%D8%B3%D9%82%D9%88%D8%B7-%D8%AF%D9%88%D9%84%D8%AA-%D9%85%D8%B1%D8%B3%D9%89-%D9%88-%D8%A7%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%84%D9%85%D8%B3%D9%84%D9%85%DB%8C%D9%86)
(http://www.irna.ir/fa/News/80831226/%D9%BE%DA%98%D9%88%D9%87%D8%B4/%D8%B9%D9%88%D8%A7%D9%85%D9%84_%D8%B4%DA%A9%D8%B3%D8%AA_%D8%A7%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86_%D8%A7%D9%84%D9%85%D8%B3%D9%84%D9%85%DB%8C%D9%86_%D8%AF%D8%B1_%D9%85%D8%B5%D8%B1)
موفق باشید.

سؤال:

1) دیدگاه اخوان المسلمین که سرچشمه تفکرات سلفی دوران معاصر است در خصوص شیعیان چگونه است؟ آیا آنها نیز همچون سلفیون تکفیری قائل به تکفیر و جهاد علیه شیعه هستند؟
2) مهمترین کتاب که معرف تفکر اخوانی است را نیز لطفا معرفی بفرمائید
.

جواب:
1) اخوان المسلمین یکی از گرایشهای سلفیه در دوران معاصر است. بر خلاف وهابیت و سلفیه که با سایر فرق اسلامی میانه خوشی نداشته و غالب فرق اسلامی از تکفیر آنان در امان نبوده اند؛ اخوان المسلمین با رویکردی تعدیلی، سعی در چشم پوشی اختلافات مذهبی داشته و به دنبال اتحاد همه ی مسلمانان با یکدیگر بوده است.
این نهضت در سال 1928م. (1307ش)، در مصر بدست «حسن البناء» در گذشته (1949م./1327ش) پایه گذاری شد. جنبشی که از یک سو اندیشه های سلفی «رشید رضا»(1) را در خود نهان داشت و از سویی دیگر می کوشید روش انقلابی و استعمار ستیزی «سید جمال» را احیاء نماید.
با آنکه به جریانهای اسلام گرای مصر نیز سلفی گفته می شود؛ اما با نگاهی گذرا به سادگی می توان تفاوت بنیادین سلفی گری وهابی یا تکفیری را با سلفی گری مصر مشاهده نمود. سلفی گری وهابی ماهیّتی تکفیری و رویکردی اعتقادی دارد؛ در حالی که سلفی گری مصر رویکردی سیاسی داشته که در واکنش به شرایط اجتماعی و سیاسی زمانه شکل گرفته است.
سلفی گری مصر بازگشت به اسلام را در برابر مباره با دشمنان اسلام مانند یهود و آمریکا را مطرح نموده و علت شکست مسلمانان را در دوری از ارزشها و دین معرفی نموده؛ در حالی که سلفی گری وهابیت در راستای تکفیر مسلمانان به کار رفته و آتش فرقه گرایی و ستیزه جویی های داخلی را شعله ور می کند.

ارتباط اخوان المسلمین با شیعه
در این میان ارتباط اخوان با شیعه؛ ‌خصوصا پس از انقلاب اسلامی ایران بسیار قابل توجه است. شروع ارتباط اخوان با شیعه از ابتدای شکل گیری دارالتقریب بوده است. «حسن البناء» از رهبران این جنبش با پذیرش دعوت «محمد تقی قمی» برای تشکیل «دارالتقریب» به دنبال همگرایی و ارتباط میان اخوان و شیعه بوده است،چنانکه شهید نواب صفوی نیز به مصر سفر کرده و به تبیین دیدگاه شیعه در مورد مسائل مورد نظر پرداخت که این ارتباطات نقش بسیار مثبتی در دیدگاه اخوان به شیعه داشته است.(2)

پس از پیروزی انقلاب اسلامی،‌دیدگاههای نزدیک اخوان به شیعه در زمینه ی بازگشت به اسلام و تشکیل حکومت اسلامی باعث شد اخوان به حمایت از انقلاب اسلامی پرداخته و با حضور در ایران و دیدار با امام خمینی(ره) این پیروزی را به ایشان تبریک گویند. به گونه ای که حمایت مستمر اخوان از شیعه و ایران موجب انتقادات شدید وهابیت نسبت به اخوان گردید.

در عین حال با بروز درگیری میان اخوان المسلمین سوریه و نظام «حافظ اسد» و حمایت ایران از نظام سوریه و همچنین تبلیغات علیه ایرن در رسانه ای عربی و غربی، روابط اخوان المسلمین با ایران به سردی گرائید، تا جایی که موجب حمایت برخی از اعضای آن از صدام در جنگ تحمیلی هشت ساله گردید. هر چند که در این میان برخی از چهره های دیگر اخوان حمایت برخی از چهره های اخوان از صدام را گرایش و نظری شخصی تفسیر نمودند.(3) حمایت مجدد ایران از نظام «بشار اسد» در سالهای اخیر بار دیگر موجب انتقاد برخی از اخوانی ها از ایران شده؛‌ چیزی که در مواضع «محمد مرسی» رئیس جمهور بر کنار شده ی مصر در خصوص ایران و شیعه مشاهده گردید. تبلیغات رسانه های عربی و موج ایران هراسی به بهانه ی گسترش شیعه نیز موضع گیری های «یوسف قرضاوی» را در مقابل ایران بدنبال داشته است.(4)

با توجه به مطالب فوق می توان دریافت در آنجا که دیدگاه سیاسی جمهوری اسلامی همسوی با اخوان بوده، حمایت و نزدیکی اخوان به شیعه را به همراه داشته و آنجا که دیدگاههای سیاسی در تقابل با یکدیگر بوده، مباحث اختلافی اعتقادی در زمینه ی توحید و شرک نیز اضافه گردیده و موجبات همسویی این تشکّل سیاسی را با دیدگاههای سلفی وهابی فراهم ساخته است.

2) در مورد معرفی جنبش اخوان المسلمین تاریخ و عقاید آن می توان به این کتب اشاره نمود:

1. اخوان المسلمین چه می گویند و چه می خواهند، سید هادی خسرو شاهی، بوستان کتاب؛
2. اخوان المسلمین بزرگترین جنبش اسلامی معاصر، اسحاق موسی الحسینی،‌ ترجمه سید هادی خسرو شاهی، انتشارات اطلاعات؛
3. تاریخ جمعیّت اخوان المسلمین از آغاز تا امروز، ریچارد میشل، ترجمه سید هادی خسرو شاهی،‌انتشرات وزارت خارجه؛
4. اخوان المسلمین هفتاد سال دعوت، تربیت و جهاد، یوسف قرضاوی،‌ترجمه ی عبدالعزیز سلیمی،‌نشر احسان؛


پی نوشت:

1. سید محمد رشید رضا (م: 1935م) از اواین کسانی است که با نوشتن کتاب: «الامامة و الخلافة العظمی» در پی احیای خلافت اسلامی برآمد. رشید رضا در مصر با همراهی محمد عبده مجله المنار را منتشر کرد. او به دنبال اصلاح دینی و اجتماعی بود اما روش جدیدی را برای اصلاح جامعه در پیش گرفت که هم اسلام‌گرایی همراه با فعالیت سیاسی سید جمال و هم نوگرایی و اصلاح طلبی از راه تعلیم و تربیت عبده را در بر داشت اما به دلیل گرایش به وهابیت از هر دو استاد خود فاصله گرفت. سلفیت رشید رضا با گرایش وهابی در ابتدا با مخالفت‌های او با سنت‌های مردم عوام در ساختن بنا بر قبور، روشن کردن شمع بر سر قبور و قطع درختی که مردم به آن تبرک می‌جستند بروز یافت که با مطالعه آثار ابن‌ تیمیه و ابن قیم شروع و با مطالعه آثار محمد عبده کامل شد.
2. سید هادی خسرو شاهی در این زمینه می نویسد: « پس بی تردید شیخ حسن البنا در تأسیس جماعة التقریب که بعدها دارالتقریب نام گرفت، نقش اساسی داشته و از آثار این نهاد، علاوه بر انتشار فصلنامه «رسالة الاسلام» همکاری شیوخ بزرگواری چون شیخ عبدالمجید سلیم، شیخ محمود شلتوت و شیخ عبدالعزیز عیسی با آن بود و سرانجام به نتیجه بسیار ارزشمندی دست یافت و آن صدور فتوای معروف شیخ الازهر، محمود شلتوت، در «جواز تعبّد به مذهب شیعه» بود. علاوه بر این همکاری، در سال 1948 میلادی ـ 1345 هـ، ملاقات آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی، رهبر حرکت اسلامی ایران با شهید شیخ حسن البنا، در مراسم حج، گام دیگری در تحکیم روابط بین ایران و اخوان برداشته شد و طبق تصمیم هر دو رهبر، برگزاری یک کنفرانس بین المللی در راستای ایجاد وحدت اسلامی، در قاهره یا تهران به تصویب رسید که چگونگی اهداف آن، در بیانیه منتشر شده توسط آیت الله کاشانی تبیین شده است و درواقع این دیدار و تصمیم پیوند بین ایران و اخوان را تعمیق بیشتری بخشید، ولی متأسفانه، با ترور شیخ حسن البنا، پس از مراجعت از سفر حج، که طبق اسناد منتشر شده به درخواست سفارت انگلیس و امریکا در قاهره از دربار فاسد شاه فاروق انجام گرفت، موضوع کنفرانس منتفی گردید. عبدالمتعال جبری، یکی از شخصیت های برجسته اخوان المسلمین و شاگرد شیخ حسن البنا در کتاب خود: لماذا اغتیل حسن البنا ـ چرا حسن البنا ترور شد؟ ـ از روبیر جاکسون نقل می کند: «اگر عمر حسن البنا طولانی تر می شد، امکان داشت با اتفاق نظری که میان او و آیت الله کاشانی، رهبر مسلمانان ایران حاصل شده بود، اختلاف های میان شیعه و سنی برطرف گردد که دستاوردهای فراوانی به نفع کشورهای اسلامی به ثبت می رسید. آن دو در سال 1948 در حجاز با یکدیگر ملاقات کردند، و به نظر می رسد گفت و گوهایشان به نقطه حساسی رسید و به تفاهم اصولی دست یافتند.». (
http://www.khosroshahi.org/main/inde...on&UID=3886353).
3. ر.ک: عباس خامه یار،‌ایران و الاخوان المسلمون، ص251.
4. صادق مصلحی،‌ اخوان المسلمین،‌سلسله مباحث جریان شناسی سلفی گری معاصر، ش9،‌ناشر: دارالاعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام).

موضوع قفل شده است