جمع بندی امکان جعل سلسله روات
تبهای اولیه
سلام خدمت کارشناس محترم
مدتی است مسئله ای ذهن من را درگیر کرده:
همانطوری که میدونید ملاک تشخیص اعتبار یک سند بررسی روات آن سند از نظر ضعف و قوت و صداقت و دروغگویی است. طبیعتا اگر وثاقت سلسله روات یک روایت ثابت شود صحت آن روایت نیز ثابت میشود اما اگر تنها یک راوی کذاب در سند حضور داشته باشد روایت کنار گذاشته میشود.
سوال من این است که اگر یک راوی کذاب بتواند روایت جعل کند چرا نتواند سلسله روات جعل کند؟
آیا این احتمال وجود ندارد که بدون اینکه خودش در سند حضور داشته باشد روایتش را با سلسله ای از روات مورد اعتماد مطرح نماید؟
width: 700 | align: center |
---|---|
[TD="align: center"]با نام و یاد دوست | |
[/TD] | |
[TD="align: center"][/TD] | |
کارشناس بحث: استاد واسع | |
[TD][/TD] | |
پرسش: آیا جاعلان حدیث علاوه بر وضع حدیث بر وضع سند احادیث نیز دست زده اند؟
پاسخ:
در اینکه اسناد احادیث نظام خاصی داشته است و راویان ممتاز و شاخص و قابل اعتماد برای حراست از گنجینه معارف نبوی و معصومان از آن تبعیت می کردند و حدیث را امانتی می دانستند که می بایست بدون هیچ گونه تحریف و تغییر منتقل شود، تردیدی نیست. اما در اینکه چه کسانی این مطلب را مراعات می کردند و چه کسانی مراعات نمی کرده اند و اساسا چه نظارتی بر چنین فعالیت هایی وجود داشته است باید گفت هیچ گونه شاهدی بر نظارت دقیق و ضابطه مند وجود ندارد. بلکه تنها چیزی که می توان گفت این است که تعدادی از راویان که از تقوی و طهارت روحی برخوردار بوده اند و اغراض دنیوی یا تعصب های نامعقول آنان را احاطه نکرده است تلاش بر حراست همه جانبه از روایات داشته اند و عده ای دیگر نیز که نان به نرخ روز می خورده اند یا أغراض دیگری از حدیث نگاری داشته اند هرگونه که خواسته اند در روایات دست برده و گاهی با جعل سند و گاهی با جعل متن اهداف خود را دنبال کرده اند. از این رو برخی از صاحب نظران در عرصه حدیث به شیوه های متعددی در باب جعل احادیث اشاره کرده اند که در اینجا به نقل کلام آنان بسنده می شود.
- شيوه هاى وضع
- وضع جزئى
- وضع كامل
- وضع مجموعى
احاديث متعدّد جعلى در فضيلت اشخاص و مكان هايى مانند معاويه و شام، بنى عبّاس و خراسان، و نيز رهبران فرقه ها و نحله هاى دينى و اجتماعى، همه وضع مجموعى اند با وحدت مضمونى و يا انگيزه واحد و هدف يكسان. جاعلان، گاه از جهات گوناگون يك موضوع، به آن مى پردازند و به اندازه اى حديث جعل مىكنند كه مخاطبان را به اشتباه مى اندازند. اينان، با حجمِ فراوانِ روايات جعلى درباره يك موضوع و نيز تحريف برخى روايات مرتبط با آن موضوع، شنوندگان و خوانندگان را به پذيرش حدّاقل و قدر مُتيقّن و مشتركى از احاديث ساختگى شان، و امىدارند و با همان مقدار نفوذ در انديشه، كار خود را پيش مى برند. نمونه آشكار اين شيوه، احاديث در لزوم پيروى از ستمكاران، و نيز احاديث در باب جبر و اختيار است. اينان، گاه زمان را نيز به يارى مىگيرند و طىّ يك دوره نسبتاً طولانى، به هدف نهايى خود مى رسند؛ كارى كه معاويه، در جعل نامه هاى چهارگانه، تدريجى و در طول يكديگر خود براى سركوب شيعيان به انجام رساند و جريان حديث را در ميانه قرن نخست، به شدّت آلوده ساخت.
در اين جعل دنباله دار و مرحله بندى شده، واضعان احاديث، آنها را در يك مجموعه و نوشته، گردنمى آوردند. آنان، سعى مى كردند تا احاديث ساختگى را از طُرُق راه هاى مختلفى به گوش مردم برسانند و راويان متعدّد نيز از راه هاى گوناگون، محتواى موردنظر آنان را به ذهن مردم وارد كنند. هرچند با گذشت زمان و پس از گذر از چندين نسل، ممكن است كسى به تصوّر واقعى بودن، احاديث آنان را گِردآورد و با عناوينى مانند «فضائل شام»، «فضائل ذوالنورَين»عرضه كند؛ امّا خوشبختانه، برخى انديشمندان و محدّثانِ نقّاد، براى كشف و ردّ اين مجعولات، همه را در كنار هم نشانده، دست جعل را از ميان آنها بيرون كشيده اند.
- دسّ و تخليط
حاصل اینکه: با عنایت به گستره اقسام وضع و جعل و تحریف در احادیث و شگردهای مختلف دروغ پردازان در جهت تأمین منافع و اهداف خود، اصل امکان جعل اسناد احادیث علاوه بر جعل متن آنها امری است که نمی توان آن را بعید دانست بلکه در مواردی می توان به قطع و یقین به جعلی بودن اسناد اذعان و اعتراف کرد.
1.مسعودى، عبدالهادى، آسيب شناخت حديث، انتشارات زائر، 1389، چاپ اول، قم، ص 133-138.