ویژگی های جوان از نگاه قرآن

تب‌های اولیه

23 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ویژگی های جوان از نگاه قرآن

دوران نوجوانى و جوانى، دوران حساس و سرنوشت ساز و تعيين كننده ى شخصيت فرد است. .چيزى كه مى تواند اين احساسات را در مسير هدايت و هيجان و غرور را در طريق مثبت قرار دهد قانون الهى، يعنى قرآن و احاديث معصومين(عليهم السلام) است.
دوران نوجوانى و جوانى، دوران حساس و سرنوشت ساز و تعيين كننده ى شخصيت فرد است. در اين دوران غرور، هيجان، احساسات، شهوت، ناپختگى عقلى و… بر شخص سايه مى افكند.چيزى كه مى تواند اين احساسات را در مسير هدايت و هيجان و غرور را در طريق مثبت قرار دهد ، قانون الهى، يعنى قرآن و احاديث معصومين(عليهم السلام) است.در اين بخش به برخى راهكارهاى قرآن و روايات در موفقيت و شخصيت جوان اشاره مى گردد.

نويسنده: على اميرخانى
منبع: نشريه صباح، شماره 19
ویژگی های جوان از نگاه قرآن



قرآن كريم سيماى جوان شايسته را چگونه تبيين مى كند؟
جوانى بهترين و حساس ترين دوره ى عمر هر موجودى بهويژه انسان به حساب مى آيد. در همين دوره است كه انسان مى تواند سرنوشت خويش را رقم بزند و افق آيندهى خود را روشن و درخشان و يا آن را تيره و تار سازد.قالب وجودى يك انسان در دوره ى جوانى شكل مى گيرد و آينده ى او هم بر اين اساس رقم مى خورد. در هر عصرى جوانان بيشتر مورد توجه اند و در شكل گيرى موضوعات مختلف در جوامع نقش مؤثرى ايفا مى كنند و در اين ميان برخى افراد، احزاب، قدرت ها و… از احساسات پاك، شور و تحرك و نيروى سازنده ى جوانان در راستاى منافع فردى و گروهى خود سود مى برند.

قرآن كريم و روايات اسلامى به دوره ى حساس نوجوانى و جوانى عمر انسان اهميت ويژه اى داده اند. چنان كه حضرت امام صادق(عليه السلام) به يكى از ياران خويش مى فرمايند:
بر تو باد توجه به جوانان; زيرا آنان به هر كار خير از ديگران پيش تازترند.
هم چنين مى فرمايد: چون جوان مسلمان قرآن بخواند، قرآن با گوشت و خونش آميخته گردد و خداوند متعال او را در زمره ى پيامبران والامقام نزد خود قرار مى دهد و خداوند خود در قيامت مدافع وى باشد.

قرآن كريم با طرح الگوهايى از جوانان شايسته، همانند جوانان اصحاب كهف، و برخى از پيامبران جوان الهى و يادآورى برخى از داستان ها و نكات اخلاقى و تربيتى، سيماى جوان شايسته را ترسيم مى كند. گوشه هايى از تبيين سيما و ويژگى هاى يك جوان شايسته از نظر قرآن كريم و نيز روايات اسلامى را در پى مى آوريم.



1- پرهيزكارى و رعايت تقوا; قرآن كريم مى فرمايد: (… وَ اتَّقُوا اللّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ); … و از خدا پروا نماييد و بدانيد خدا با پرهيزكاران است.
و در جايى ديگر مى فرمايد: (… إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللّهِ أَتْقاكُمْ …); … گرامى ترين شما نزد خداوند باتقواترين شماست…
يك جوان شايسته از نظر قرآن، كسى است كه تقوا و پرهيزكارى را پيشه مى كند.
پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) مى فرمايد: خداوند متعال به وجود جوان عبادت پيشه (و با تقوا) بر فرشتگان مى نازد و مى فرمايد: «اين بنده ى مرا بنگريد به خاطر من از هواى نفس خود دست كشيده است.

2- داشتن ايمان و دورى از شرك; قرآن كريم مى فرمايد: (يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللّهِ وَ رَسُولِهِ وَ الْكِتابِ الَّذِي نَزَّلَ عَلى رَسُولِهِ …); اى كسانى كه ايمان آورده ايد به خدا و پيامبرش و كتابى كه بر او نازل كرده ايمان بياوريد…
و در جايى ديگر به نقل از سفارش هاى حضرت لقمان به فرزندش، همه ى انسان ها به ويژه جوانان را از هرگونه شرك برحذر مى دارد و مى فرمايد: (يا بُنَيَّ لا تُشْرِكْ بِاللّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ); … پسرم چيزى را همتاى خدا قرار نده كه شرك، ظلم بزرگى است.
و به اين ترتيب حضرت لقمان اساسى ترين ركن ايمان و دين دارى (توحيد) را به فرزند جوانش يادآورى مى كند.




3- عدالت طلبى و حمايت از مظلومان; از آن جا كه جوان هنوز در نابرابرى هاى محيط غرق نشده و به آن خو نگرفته و آلوده نشده است، صفت عدالت طلبى و حمايت از مظلومان در او بيشتر تجلى دارد.قرآن كريم به نمونه هايى در اين باره اشاره مى كند; از جمله ى اين جوانان عدالت طلب و حامى مظلوم، حضرت موسى(عليه السلام)است. در سوره ى قصص، آيات 15 و 23 ـ 28، آمده است كه حضرت موسى(عليه السلام) جوانى عدالت طلب و حامى مظلومان بود. و به همين جهت در سرزمين مصر به حمايت از شخص مظلومى برخاست و در مدين نيز جوان مردانه به كمك دختران حضرت شعيب رفت و براى گوسفندان آن ها از چاه آب كشيد.

4-كوشش و تلاش; دوره ى جوانى زمان تلاش، كوشش، تحرك و نشاط است. قرآن كريم باز حضرت موسى(عليه السلام) را سمبل و الگوى يك جوان فعال، تلاشگر و پرتحرك معرفى مى كند كه بدون سرمايه و ثروت، ولى با تلاش و كوشش، براى حضرت شعيب كار كرد و بعد از انتخاب همسر و تشكيل خانواده، با ثروت فراوان به شهر خود (مصر) بازگشت. بنابراين، يك جوان بايد با اراده و پشت كارى قوى و عزمى راسخ بكوشد و از بحران ها و فراز و فرودهاى زندگى به سلامت عبور كند.


5- حق پذيرى; جوانان زودتر به حقايق دل مى بندند و در عمل نيز بى باك و جسورند و اگر چيزى را حق ببينند، در تثبيت آن مقاومت مى كنند. قرآن كريم، برخى از جوانان اصحاب كهف را چنين مى داند و مى فرمايد: (نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ نَبَأَهُمْ بِالْحَقِّ إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَ زِدْناهُمْ هُدىً); ما داستان آنان را به حق براى تو بازگو مى كنيم، آن ها جوانانى بودند كه به پروردگارشان ايمان آوردند و ما بر هدايتشان افزوديم.
و در جايى ديگر داستان جوانى (حضرت اسماعيل) را كه حاضر شد در راه حق حتى جان خود را فدا كند يادآور مى شود و مى فرمايد:
(فَلَمّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قالَ يا بُنَيَّ إِنِّي أَرى فِي الْمَنامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ ما ذا تَرى قالَ يا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنْ شاءَ اللّهُ مِنَ الصّابِرِينَ); هنگامى كه (حضرت ابراهيم(عليه السلام)) با او (حضرت اسماعيل(عليه السلام)) به مقام سعى رسيد، گفت: پسرم! من در خواب ديدم كه تو را ذبح مى كنم، نظر تو چيست؟ گفت: هر چه دستور دارى اجرا كن; به خواست خدا مرا از صابران خواهى يافت.
از آيات ياد شده برمى آيد كه يك جوان مؤمن و شايسته بايد در مقابل حقايق سر تعظيم و تسليم فرود آورد.

6- شهامت و شجاعت; از ديگر ويژگى هاى يك جوان از نظر قرآن، داشتن شجاعت و شهامت است. اين دو از صفات كمال انسان است كه بيشتر در جوانان نمود دارد. از جمله ى اين جوانان مى توان حضرت داود و حضرت ابراهيم(عليهما السلام)را نام برد.
حضرت ابراهيم(عليه السلام) با شهامت و شجاعت كامل در مقابل بت پرستان ايستاد و بت ها را شكست. خداوند متعال در اين باره مى فرمايد:
(قالُوا سَمِعْنا فَتًى يَذْكُرُهُمْ يُقالُ لَهُ إِبْراهِيمُ); (گروهى) گفتند: شنيديم جوانى از (مخالفت با) بت ها سخن مى گفت كه او را ابراهيم مى گويند.
حضرت داود(عليه السلام) نيز با شجاعت و شهامت و تكيه بر ايمان به خدا با ظالمى به نام جالود كه بسيار قوى بود به مبارزه پرداخت و او را شكست داد.




7- عفت و پاكدامنى; از ديگر ويژگى هاى يك جوان شايسته از نظر قرآن كريم عفت و پاكدامنى است. قرآن كريم، در جايى درباره ى حيا و عفت دختران شعيب(عليه السلام) مى فرمايد:
(فَجاءَتْهُ إِحْداهُما تَمْشِي عَلَى اسْتِحْياء…); ناگهان يكى از آن دو (زن) به سراغ او آمد، در حالى كه با نهايت حيا گام برمى داشت …
در جايى ديگر حضرت يوسف(عليه السلام) را قهرمان پاكى و عفت معرفى مى كند كه با وجود مهيا بودن تمام زمينه هاى انجام گناه، با عفت و پاكدامنى، از وسوسه ى شيطان به خدا پناه برد و با سرافرازى در آزمايش الهى پيروز شد.
بنابراين، يك جوان شايسته از نظر قرآن بايد در برابر ناپاكى ها و هواهاى نفسانى عفيف و پاكدامن باشد.

8- پرهيز از افراط و تفريط; از ديگر ويژگى هاى جوانان شايسته پرهيز از افراط و تفريط و رعايت اعتدال است; چنان كه حضرت لقمان به فرزند جوان خود توصيه مى كند: (وَ اقْصِدْ فِي مَشْيِكَ وَ اغْضُضْ مِنْ صَوْتِكَ …); (پسرم) در راه رفتن، اعتدال را رعايت كن، و از صداى خود بكاه …
از آيه ى ياد شده برمى آيد كه يك جوان شايسته بايد در تمام امور اعتدال را رعايت كند.
حضرت امام موسى كاظم(عليه السلام) مى فرمايند:خير الامور اوسطها; بهترين كارها معتدل ترين و ميانه ترين آن هاست.
جوانان در اين مقطع از سن بايد احساسات و شور جوانى را در خويش كنترل و هدايت كنند و از افراط و تفريط در امور بپرهيزند.


9- خوش اخلاقى و تواضع در برابر مردم; حضرت لقمان به فرزند جوانش سفارش مى كند:
(وَ لا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنّاسِ وَ لا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحاً إِنَّ اللّهَ لا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتال فَخُور); (پسرم) با بى اعتنايى از مردم روى مگردان، و مغرورانه بر زمين راه مرو كه خداوند هيچ متكبر مغرورى را دوست ندارد.

10- عبادت و امر به معروف و نهى از منكر; يك جوان شايسته بايد در اقامه و به جا آوردن نماز بكوشد و مردم را از منكرات و زشتى ها نهى و به خوبى ها دعوت كند و در برابر سختى ها و مشكلات صبور باشد:
(يا بُنَيَّ أَقِمِ الصَّلاةَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ اصْبِرْ عَلى ما أَصابَكَ إِنَّ ذلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ); پسرم نماز را به پا دار و امر به معروف و نهى از منكر كن و در برابر مصايبى كه به تو مى رسد شكيبا باش كه اين از كارهاى مهم است.


11- خداپرستى; يكى از ويژگى هاى جوانان شايسته، خداپرستى است; خداوند متعال مى فرمايد:
(… وَ اعْبُدُوا اللّهَ وَ لا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئاً…); و خدا را بپرستيد و هيچ چيز را همتاى او قرار ندهيد….

12- نيكى به پدر و مادر; از ويژگى هاى يك جوان خوب نيكى به پدر و مادر است; خداوند متعال در جاهاى متعدد جوانان را توصيه كرده كه به پدر و مادر خويش نيكى كنند; چنان كه مى فرمايد:
(بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً وَ بِذِي الْقُرْبى وَ الْيَتامى وَ الْمَساكِينِ وَ الْجارِ ذِي الْقُرْبى …); … و به پدر و مادر نيكى كنيد; هم چنين به خويشاوندان و يتيمان و مسكينان و همسايه نزديك و….


13- يادآورى معاد و روز قيامت; يك جوان شايسته از نظر قرآن، هيچ گاه ياد مرگ و روز قيامت و حساب و كتاب اعمال آخرت را فراموش نمى كند; حضرت لقمان به فرزند جوانش مى فرمايد:
(يا بُنَيَّ إِنَّها إِنْ تَكُ مِثْقالَ حَبَّة مِنْ خَرْدَل فَتَكُنْ فِي …); پسرم اگر به اندازه ى سنگينى دانه ى خردلى (عمل خوب يا بد) باشد و در دل سنگى يا در گوشه اى از آسمان ها و زمين قرار گيرد، خداوند آن را (در قيامت براى حساب) مى آورد; خداوند دقيق و آگاه است.

14- تزكيه و تعليم; يك جوان از نظر قرآن كريم بايد با دو بال تزكيه و تعليم به سوى آينده و كمال پرواز كند و خود را از هر جهت، به تقوا و علم مجهز سازد; قرآن كريم مى فرمايند:
(كَما أَرْسَلْنا فِيكُمْ رَسُولاً مِنْكُمْ يَتْلُوا عَلَيْكُمْ آياتِنا وَ يُزَكِّيكُمْ وَ يُعَلِّمُكُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ يُعَلِّمُكُمْ ما لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ); همان گونه ]كه با تغيير قبله، نعمت را بر شما كامل كرديم[ رسولى از خودتان در ميان شما فرستاديم، تا آيات ما را بر شما بخواند و شما را پاك كند و به شما كتاب و حكمت بياموزد و آن چه را نمى دانستيد، به شما ياد دهد.



پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) مى فرمايند:
... هر كه در جوانى، دانش آموزد، علم او هم چون نقشى است كه بر سنگ حك شود و هر كه در بزرگ سالى بياموزد، كارش هم چون نوشتن بر روى آب است.



هم چنين حضرت امام صادق(عليه السلام) مى فرمايند:
دوست ندارم جوان شما را جز در دو حال ببينم: دانشمند يا دانش آموز; زيرا اگر چنين نباشد، كوتاهى كرده است و چون كوتاهى كند، ضايع گشته و چون ضايع گردد، گنهكار باشد و چون گنهكار باشد، سوگند به آن كه محمد را به حق برانگيخت در آتش جاى گيرد.
در زمان ظهور امام زمان(عليه السلام) و حكومت آن حضرت، جوانان نقش مؤثرى دارند و از جايگاه ويژه اى برخوردار خواهند بود; چنان كه حضرت على(عليه السلام) مى فرمايد:
اكثر ياران امام مهدى (عج) جوانان هستند.


مهم ترين وظيفه ى جوانان و نوجوانان در عصر حاضر از ديدگاه قرآن و روايات چيست؟
حسن رضا رضايى
دوران جوانى و نوجوانى، حساس و سرنوشت ساز و تعيين كننده ى شخصيت انسان است. براى استفاده ى صحيح از جوانى، بايد به يك راه نماى آگاه و آشنا به مسير و دور از خطا و اشتباه رو آورد و بهترين راه نما قرآن و احاديث صحيح معصومين(عليهم السلام)است.
قرآن دوران جوانى را دوران قوت و قدرت مى نامد:
(اللّهُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ ضَعْف ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ ضَعْف قُوَّةً ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ قُوَّة ضَعْفاً وَ شَيْبَةً); خدا همان كسى است كه شما را آفريده در حالى كه ضعيف بوديد; سپس بعد از اين ضعف و ناتوانى قوت بخشيد، و باز بعد از قوت، ضعف و پيرى قرار داد ...
جوانان فطرتى پاك دارند و پاكى ها را مى پذيرند و به آن جامه ى عمل مى پوشانند. پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) در اوايل دعوت خود، با جوانانى روبه رو شد كه سخنان پاك او را بر فطرت پاك خود نوشتند. ايشان مى فرمايد:
(اوصيكم بالشباب خيراً فانهم ارقّ افئده ...); من شما را به نيكى با جوانان توصيه مى كنم، به سبب اين كه آنها دلى رقيق و قلبى فضيلت پذيرتر دارند ... جوانان سخنانم را پذيرفتند و با من پيمان محبّت بستند.

دوران جوانى و نوجوانى فرصتى بسيار ارزشمند و بى بديل است. حضرت على(عليه السلام)مى فرمايند:
بادر شبابك قبل هرمك و صحتك قبل سقمك; جوانى را قبل از پيرى، و سلامتى را قبل از مريضى درياب.
برخى از فرصت طلبان از استعداد بكر و تازه ى جوانان سوء استفاده مى كنند و آنان را به سوى قدرت، ثروت و شهوت سوق مى دهند; اما اسلام با سه مقوله ى اخلاق، عقايد و احكام، دنيا و آخرت يك جوان را ترسيم نموده و وظايفى را اعم از دنيوى و اخروى براى جوانان و نوجوانان برشمرده است كه در اين جا به مهم ترين آن ها اشاره مى كنيم.



(پیامبراعظم صلی الله علیه و آله )


ای اباذر! هیچ جوانی به خاطر خدا، دنیا و سرگرمی های آن را کنار نگذاشت و جوانی خویش را در راه طاعت خدای پیر نکرد، جز اینکه خداوند پاداش 72 صدیق بسیار راست گو را به او عطا فرماید.


خداوند دوست دار جوانی است که جوانی اش را به اطاعت خداوند می گذراند.

1- تحصيل علم و دانش اسلام به فراگيرى علم و دانش تأكيد بسيار دارد و اولين آيه اى كه نازل شده به خواندن و نوشتن امر كرده است:
(اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ عَلَق اقْرَأْ وَ رَبُّكَ الْأَكْرَمُ الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ يَعْلَمْ) ; بخوان به نام پروردگارت كه جهان را آفريد، همان كسى كه انسان را از خون بسته اى خلق كرد... همان كسى كه به وسيله ى قلم تعليم نمود و به انسان آن چه را نمى دانست ياد داد.
اصلاحات جوامع انسانى از قلم هاى مؤمن شروع مى شود و فساد و تباهى اجتماعات نيز از قلم هاى مسموم و فاسد مايه مى گيرد. بى جهت نيست كه قرآن به قلم و آن چه با قلم مى نويسند، سوگند ياد مى كند; (ن وَ الْقَلَمِ وَ ما يَسْطُرُونَ) قلمى كه مى توان به واسطه ى آن علم را منتشر و در سينه ى تاريخ ماندگار كرد.
البيان بيانان، بيان اللسان و بيان البنان و بيان اللسان تدرسه الأعوام و بيان الأقلام باق على مر الأيام; بيان دو گونه است، بيان زبان و بيان قلم. بيان زبان با گذشت زمان كهنه مى شود و از بين مى رود، ولى بيان قلم تا ابد باقى است.
قرآن تحصيل علم و دانش را پايه و مقدمه ى تربيت و تزكيه، و تعليم را يكى از اهداف پيامبران بر مى شمارد و هيچ وقت عالمان و دانشمندان را با جاهلان مساوى نمى داند.
(هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ); آيا كسانى كه مى دانند با كسانى كه نمى دانند برابرند؟
معصومين(عليهم السلام) اهميت خاصى براى تحصيل علم قايل بوده اند تا جايى كه پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) تحصيل دانش را بر هر مسلمانى واجب دانسته و دانشجويان را مجاهد فى سبيل الله خطاب مى كنند و مى فرمايند:
هر كس در طريق تحصيل علم از دنيا برود، شهيد مرده است.
در جاى ديگر مى فرمايند:
زندگى جز براى دو كس فايده ندارد: يكى دانشمندى كه نظرهاى او اجرا گردد و ديگرى دانش طلبانى كه گوش به سخن دانشمندى دهند.
علم به دانشى گفته مى شود كه در طريق خدمت و صلاح مردم و شناخت معبود باشد و اگر مايه ى غرور و غفلت و ظلم و فساد باشد; قيل و قالى بيش نيست.
دوران فراگيرى دانش، نوجوانى و جوانى است و بيشتر توجه و خطاب قرآن كريم و معصومين(عليهم السلام) به جوانان است. پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) مى فرمايند:
فراگيرى علم در دوران جوانى، همانند نقش بر سنگ است و در دوران پيرى همانند نقش بر خاك است كه سريع زايل مى گردد.
لذا جوانان بايد با توجه به مبانى دينى، به تحصيل علم بپردازند و عقب ماندگى و رشد نيافتگى مسلمانان را كه ريشه در ظلم حاكمان ظالم و فاسد و توطئه ى دشمنان اسلام دارد، جبران نمايند.

2- اهتمام به ازدواج ازدواج يكى از محبوب ترين كانون نزد خداوند و از سنت هاى پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) است كه با آن مى توان نصف دين خود را تضمين كرد. قرآن كريم امر به ازدواج مى كند و مى فرمايد:
(وَ أَنْكِحُوا الْأَيامى مِنْكُمْ وَ الصّالِحِينَ مِنْ عِبادِكُمْ وَ إِمائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَراءَ يُغْنِهِمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ ); مردان و زنان بى همسر را همسر دهيد و هم چنين غلامان و كنيزان صالح و درستكارتان را; اگر فقير و تنگدست باشند خداوند آنان را از فضل خود بى نياز مى سازد; خداوند واسع و آگاه است.
پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) جوانان مجرد را مذمت مى كنند و مى فرمايند:
شراركم عزائبكم ; بدترين شما مجردان اند.
خداوند صريحاً مسئله ى مالى خانواده ها را تضمين نموده است و جوانان نبايد به خاطر فقر از ازدواج سر باز زنند. امام صادق(عليه السلام)مى فرمايند:
الرزق مع النساء و العيال; روزى همراه همسر و فرزند است.
و در زمان پيامبر(صلى الله عليه وآله)، هر كسى از تنگدستى شكايت مى كرد، پيامبر امر به ازدواج مى نمودند و مى فرمودند:
هر كس به خاطر فقر از ازدواج شانه خالى كند، به خدا گمان بد برده است.
جوان براى رشد خود نيازمند به آرامش روحى و فكرى است و اين آرامش مى تواند در سايه ى ازدواج مهيا شود. علاوه بر آن، ازدواج اولين مرحله ى خروج از خودِ طبيعى و توسعه پيدا كردن شخصيت انسان است و انسان را پخته و شخصيت او اجتماعى مى سازد و ثمراتى چون حفظ و تقويت ايمان و معنويت، بهره مندى از نشاط جوانى، پاك ماندن از فساد و انحرافات جنسى، محفوظ ماندن از بيمارى هاى عصبى و روانى و... را به ارمغان مى آورد.


3٫ دورى از هواى نفس و شهوت
بالاترین غریزه ى انسان، غریزه ى شهوت است که اوج آن در دوران جوانى است و بزرگ ترین مانع رشد یک جوان، شهوت پرستى و هواى نفس اوست. شهوت طلبى، وسوسه ى شیطانى است: که انسان را اسیر خود مى کند:
عبد الشهوة اسیر لاینفک أَسْرُهُ .
و چه بسا لحظه اى شهوت طلبى، ناراحتى دراز مدت به همراه دارد. على(علیه السلام) مى فرمایند:
رب الشهوة الساعة تورث حزناً طویلا.
نفس اماره ى انسان همان تمایلات غریزى است که بر اثر شدت یافتن، بر عقل غلبه مى یابد.حضرت على(علیه السلام) مى فرمایند:
هر کس از شهواتش پیروى بنماید، به تحقیق در هلاکت به نفسش کمک کرده است.


قرآن نیز منشأ انحرافات را پیروى از نفس و کلید سعادت و خوش بختى را مخالفت با خواهش هاى نفسانى مى داند. یوسف کنعان نیز از نفس اماره به خدا پناه مى برد. حضرت على(علیه السلام) در دعاى صباح به خدا پناه مى برد و مى فرماید:
الهى قلبى محجوب... و هوائى غالب; خدایا قلبم ]با حجابى از گناه[ پوشیده شده… و هواى نفس بر من چیره گشته است.
براى فرار از خواهش هاى نفسانى و شهوت، لازم است ایمان و بندگى خدا را تقویت و معاشرت با دوستان منحرف را ترک کنیم و در پرورش عقل کوشا باشیم; زیرا هواى نفس دشمن عقل است; و علت انحرافات، اسیر بون عقل به دست امیال و هواهاى نفسانى است.

4٫ کار و کوشش
جوان باید با نیرو و قدرت خود براى رسیدن به مقصود که تحصیل علم و هنر و یا آموختن صنعت و... است بکوشد. قرآن با برشمردن زمینه هاى تلاش و کوشش در همین کره ى خاکى ، به استفاده ى صحیح از آن توصیه مى کند:
(و رَزَقَکُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ); خداوند شما را از نعمت هاى پاکیزه بهره مند ساخت; شاید شکرگزار باشید.
در آیه اى دیگر کار و تلاش براى کسب روزى هم ردیف جهاد فى سبیل الله معرفى شده است:
(وَ آخَرُونَ یَضْرِبُونَ فِی الْأَرْضِ یَبْتَغُونَ مِنْ فَضْلِ اللّهِ وَ آخَرُونَ یُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ); گروهى دیگر براى به دست آوردن روزى الهى به سفر مى روند و گروهى دیگر در راه خدا جهاد مى کنند.
على(علیه السلام) در تفسیر آیه ى (وَ لا تَنْسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیا)» مى فرمایند:
سلامت، نیرومندى، فراغت، جوانى و نشاط و بى نیازى خود را فراموش منما و در دنیا از آن بهره ببر و متوجه باش که از آن سرمایه هاى عظیم، به نفع آخرتت استفاده کنى.
خداوند در قرآن صریحاً مى فرماید:
(وَ لَقَدْ مَکَّنّاکُمْ فِی الْأَرْضِ وَ جَعَلْنا لَکُمْ فِیها مَعایِشَ قَلِیلاً ما تَشْکُرُونَ); ما تسلط و مالکیت و حکومت زمین را براى شما قرار دادیم و وسایل زندگى را براى شما فراهم ساختیم.
به این معنا که خداوند وسایل تلاش را فراهم نموده است و دسترسى نداشتن به آنها نشان کوتاهى و سستى خود ماست; لذا پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) مى فرمایند:
هر شب ملائکه به زمین مى آیند و ندا سر مى دهند که اى فرزندان آدم! تلاش و کوشش نمایید.
پیامبر(صلى الله علیه وآله) با هر کسى روبه رو مى شدند مى پرسیدند: آیا شغلى دارى؟ و اگر جواب منفى مى داد، مى فرمودند: سقط من عینى; از چشمم افتاد . هم چنین امام کاظم(علیه السلام)مى فرمایند:
خداوند از انسان بى کار و پرخواب متنفر است.
جوانان مى توانند با استفاده از نیروى جوانى تلاش خود را در هر رشته اى مضاعف نمایند، تا به رفاه زندگى دنیا و آرامش ابدى آخرت دست یابند. امام باقر(علیه السلام) در دعاهایش مى فرماید:
اسئلک اللهم الرّفاهیة فى معیشتى ما ابقیتنى معیشة اقوى بها على طاعتک... ; پروردگارا، در زندگى ام آن چنان رفاهى قرار بده که با آن به اطاعت و بندگى تو توانا شوم.
البته تلاش و کوشش براى کسب روزى باید از طریق صحیح و مشروع باشد.
طلب الحلال فریضة على کلّ مسلم و مسلمة ; به دنبال رزق و روزى حلال رفتن بر هر زن و مرد مسلمان واجب است.


5 -عبادت و بندگی
جوانان به سبب فطرت پاک و استعداد براى پذیرش حقایق به ملکوت اعلى نزدیک ترند و مى توانند سریع تر از دیگران به خدا برسند. پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) فرمودند: ان الله یحب الشاب الذى شبابه فى طاعة الله; خداوند جوانى را دوست مى دارد که جوانى اش را در اطاعت خدا مصرف نماید.و خداوند نیز یکى از اهداف خلقت بشر را عبودیت و بندگى معرفى کرده است: (وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاّ لِیَعْبُدُونِ); من جن و انس را خلق نکردم، مگر براى عبادت.
خداوند عبادت جوان را بالاترین عبادت ها مى داند. پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) در همین زمینه مى فرمایند:
خداوند هفت گروه را در سایه ى رحمت خود جاى مى دهد در روزى که سایه اى جز سایه اش نیست: اول، زمامدار عادل و دادگر; دوم، جوانى که در عبادت خدا پرورش یابد…


6- خودسازی و تهذیب
حضرت على(علیه السلام) مى فرمایند: قلب جوان مانند زمین خالى و مستعد است که هر چیزى را که در آن قرار مى گیرد مى پذیرد.
قرآن نیز به تزکیه و تهذیب نفس تأکید فراوان دارد: (قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکّاها); کسى که تزکیه کند رستگار است.
جوان مى تواند با عهد و پیمان بستن با خود و مراقبت از اعمال روزانه، و محاسبه ى اعمال و رفتار، خود را در مسیر رهروان حق قرار دهد.
امام خمینى(رحمه الله) در نامه اى به فرزند خود مى نویسد: تا عمر و جوانى و قوت و اختیار باقى است اصلاح نفس کن و در عمل کوشش کن. اگر قید و بندهاى شیطانى در جوانى از آن ها غفلت شود، هر روز از عمر تو بگذرد ریشه دارتر و قوى تر مى شود.


۷٫ توبه و بازگشت
جوان به اقتضاى سن خود بیشتر در لغزش هاى گناه قرار مى گیرد، اما با توبه و برگشت به سوى خدا مى تواند آن را جبران و خود را مشمول عفو خداوند بخشنده و مهربان نماید.
(إِلاَّ الَّذِینَ تابُوا مِنْ بَعْدِ ذلِکَ وَ أَصْلَحُوا فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ); مگر کسانى که بعد از آن توبه کنند و جبران نمایند، خداوند غفور و رحیم است.
و پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) درباره توبه ى جوان مى فرمایند: ما من شىء احب الى الله تعالى من شاب تائب; هیچ چیز نزد خداوند دوست داشتنى تر از جوان توبه کار نیست.
حاصل سخن این که، دوره ى نوجوانى و جوانى، دوره اى حساس و سرنوشت ساز است و نیاز به یک راه نماى آگاه و عالم دارد و بهترین راه نما که بتواند ما را به سرمنزل مقصود برساند، قرآن کریم و روایات معصومین(علیهم السلام) است.


نویسنده: على امیرخانى
منبع: نشریه صباح، شماره ۱۹

ویژگی های جوان از نگاه قرآن


ولادت با سعادت حضرت علی اکبر علیه السلام بر تمامی شیعیان مبارک

و همچنین روز جوان بر تمامی جوانان عزیز ایرانی مبارک باد.

اندازه اين تصوير تغيير داده شده است براي نمايش اندازه واقعي كليك نماييد .


قرآن درياى ژرفى از حقايق و معارف است كه هيچ غواصى را ياراى دستيابى به عمق و ژرفاى آن نيست مگر پيامبران الهى و امامان معصوم (ع).

و مجموعه اى گرانبها از برنامه ها و درس ها وعبرت هاى زندگى ساز است كه هركس به قدر ظرفيت وجودى خويش و آمادگى روحى اش از آن بهره مى گيرد و عطش كمال خواهى خود را با آب حيات آيات آن فرو مى نشاند.

براى آنان كه بخواهند و روح خود را آماده دريافت و پذيرش حق سازند، همه چيز در قرآن هست، چرا كه خود فرموده است: «لارطب و لا يابس الا فى كتاب مبين» (۱) (هيچ تروخشكى نيست مگر آن كه در كتاب مبين است) و بايد نيز چنين باشد زيرا كلام حق است و پروردگار عالم و آدم آن را براى رسول خاتم نازل فرموده تا هم ختم كلام باشد و هم كلام ختم. چون كه بالاتر از قرآن هيچ كلامى نتوان يافت و پس از صاحب قرآن نيز هيچ رسولى نخواهد آمد تا كلامى از حق بر او نازل گردد.

اكنون بايد كه جان هايمان را به قرآن بسپاريم و دل هايمان را در مسير وزش نسيم حيات بخش آن قرار دهيم و به حق، آن را امام و پيشواى خود بدانيم كه فلاح و رستگارى ما در پيروى و عمل به تعاليم نورانى آخرين كتاب آسمانى است.

براى آشنايى با يكى از درهاى ارزشمند درياى ژرف قرآن بررسى كوتاهى پيرامون «جوان» در قرآن در زير مى آيد، به اميد آن كه روزنه كوچكى باشد براى مشاهده گوشه اى از نعمت ها و حكمت هاى فراوان اقيانوس بيكران معارف قرآن .

در آيات قرآن مجيد، ۱۰ بار به «جوان» اشاره شده كه در همه آن ها كلمه «فتى» و مشتقات آن (به معنى جوانمرد) به كار رفته است.

اين تعبير به نوبه خود درس و تذكر مهمى براى ما است كه «جوان» در فرهنگ قرآن «جوانمرد» است و بايد اصول جوانمردى يعنى پاكى، گذشت، شهامت و رشادت را رعايت كند.

كلمه «فتى» و مشتقات آن در قرآن درباره اشخاص و افراد گوناگونى به كار رفته كه شامل موارد زير است:
۱- حضرت ابراهيم (انبياء / ۶۰)
۲ و ۳- دوست و رفيق حضرت موسى (كهف / ۶۰و۶۲)
۴- حضرت يوسف (يوسف/۳)
۵-همراهان حضرت يوسف در زندان (يوسف/۳۶)
۶و۷- اصحاب كهف (كهف /۱۰و ۱۳)
۸-خدمتگزاران حضرت يوسف در زمان پادشاهى (يوسف /۶۲)
۹و۱۰- كنيزان مومن (نساء / ۲۵) و (نور/۳۳)

قرآن درباره حضرت ابراهيم مى فرمايد: «قالوا سمعنا فتى يذكر هم يقال له ابراهيم» (۲) (آنان گفتند ما جوانى ابراهيم نام را شنيده ايم كه بت ها را به بدى و زشتى ياد مى كرد)
در شان نزول آيه فوق آمده است كه:

بت پرستان بعد از پايان مراسم جشن بزرگى كه در بيرون شهر برگزار شده بود وقتى كه به شهر بازگشتند و وارد بتخانه شدند با صحنه اى روبه رو گشتند كه هوش از سرشان پريد. به جاى آن بتخانه آباد با تلى از بت هاى دست و پا شكسته و به هم ريخته مواجه گرديدند و فريادشان بلند شد كه چه كسى اين بلا را بر سر خدايان ما آورده است؟ گروهى كه تهديدهاى ابراهيم رانسبت به بت ها در خاطر داشتند و طرز رفتار اهانت آميز او را با اين معبودهاى ساختگى مى دانستند گفتند: ما شنيديم جوانى از بت ها به بدى ياد مى كرد كه نامش ابراهيم است.

طبق بعضى از روايات حضرت ابراهيم در آن هنگام ۱۶ سال داشت. با اين حال تمام ويژگى هاى جوانمردان يعنى شجاعت، شهامت، صراحت و قاطعيت در وجودش جمع بود.(۳)

قرآن ابراهيم و پيروانش را به عنوان الگو و سرمشق نيكو معرفى مى كند و مى فرمايد:
«قد كانت لكم اسوة حسنة فى ابراهيم و الذين معه» (۴) (همانا در ابراهيم و پيروان او براى شما الگو و سرمشق نيكويى است)
همچنان كه پيامبر بزرگ اسلام (ص) را الگو و سرمشق مردم مى داند:
«لقد كان لكم فى رسول الله اسوة حسنه» (۵) ( به تحقيق در پيامبر خدا (ص) براى شما الگو و سرمشق است)

اصحاب كهف يكى از داستان هاى بسيار جالب و آموزنده قرآن است كه در دو مورد، از آن ها به «جوان» تعبير شده است:

«اذاوى افتية الى الكهف فقالوا ربنا اتنا من لدنك رحمة و هيئ لنامن امرنا رشدا» (۶)
(آنگاه كه جوانان در غار كوه پنهان شدند از درگاه خدا مسألت كردند، پروردگارا در حق ما به لطف خاص خود رحمتى فرما و بر ما وسيله رشد و هدايتى كامل فراهم گردان)

«نحن نقص عليك نبأهم بالحق انهم فتية امنوا بربهم وزدناهم هدى» (۷)
(ما داستان اصحاب كهف را به درستى بر تو نقل مى كنيم. آنان جوانمردانى بودند كه به پروردگارشان ايمان آوردند و ما بر هدايتشان افزوديم)

داستان اصحاب كهف بسيار مفصل و جالب است. در اينجا تنها به قسمت كوتاهى از آن از زبان امام صادق (ع) اشاره مى كنيم. آن ها در زمان پادشاه جبار و گردن كشى بودند كه اهل كشور خود را به بت پرستى دعوت مى كرد و هركس دعوت او را اجابت نمى كرد به قتل مى رساند. گروهى از مردم كه خداى يكتا را پرستش مى كردند و ايمان خود را پنهان داشته بودند تصميم به هجرت از شهر خود گرفتند. در مسير به چوپانى برخورد كردند. او را به پرستش خداى يگانه دعوت نمودند ولى نپذيرفت اما سگ چوپان به دنبال آن ها راه افتاد! و هرگز از آنان جدا نشد. آن ها در پايان روز به غارى رسيدند و تصميم گرفتند مقدارى در غار استراحت كنند. خداوند خواب را بر آن ها چيره كرد و همان گونه كه در قرآن فرموده است آن ها آن قدر خوابيدند كه شاه جبار مرد و زمان گذشت. جمعيت ديگرى جاى مردم شهر را گرفتند و ...(۸)
اصحاب كهف پس از خواب طولانى ۳۰۹ ساله به اراده الهى بيدار شدند تا آيت و نشانه اى باشند بر رستاخيز و حق بودن زنده شدن مردگان در روز قيامت، قرآن مى فرمايد: «وكذالك اعترنا عليهم ليعلموا ان وعدالله حق و ان الساعة لاريب فيها (۹)
(و اين چنين مردم را متوجه حال آن ها كرديم تا بدانند وعده خدا حق است و در رستاخيز ترديدى نيست)

قرآن از اين افراد به عنوان جوان و جوانمرد ياد نموده است. در روايتى از امام صادق(ع) وارد شده كه فرمودند: تمام اصحاب كهف پير و مسن بودند و خداوند به علت ايمانشان آن ها را «جوان» ناميد. كسى كه به خدا ايمان آورد و تقوا پيشه نمايد (جوان) و (جوانمرد) است. (۱۰)

در پايان بعضى از درس هاى انسان سازى آيات فوق را كه براى همه به خصوص جوانان عزيز عبرت آموز است، يادآور مى شويم:
۱- شكستن سد تقليد و جدا شدن از همرنگى با محيط فاسد و داشتن استقلال فكرى در برابر اكثريت گمراه و توجه به اين كه اصولاً انسان بايد سازنده محيط باشد نه ساخته محيط .
۲- هجرت از محيط آلوده و تحمل انواع محروميت و كاستى ها براى حفظ ايمان
۳- تكيه بر مشيت خدا و استمداد از لطف او و اميدوارى به رحمت و هدايت حق و امداد الهى در دشوارترين شرايط و محيط.
۴- توجه هميشگى به آخرت و زندگى پس از مرگ (۱۱)

نويسنده: بهزاد كاظمى

منبع : سایت آوینی


ولادت با سعادت حضرت علی اکبر علیه السلام بر تمامی شیعیان مبارک

و همچنین روز جوان بر تمامی جوانان عزیز ایرانی مبارک باد.

امام صادق عليه السلام

[=sans-serif]مَن قَرَاَ القُرآنَ وَ هُوَ شابٌّ مُؤمِنٌ اِختَلَطَ القُرآنُ بِلَحمِهِ وَ دَمِهِ وَ جَعَلَهُ اللّه عَزَّوَجَلَّ مَعَ السَّفَرَةِ الكِرامِ البَرَرَةِ، وَ كانَ القُرآنُ حَجيزا عَنهُ يَومَ القيامَةِ ؛

هر جوان مؤمنى كه در جوانى قرآن تلاوت كند، قرآن با گوشت و خونش مى آميزد

[=sans-serif]و خداوند عزّوجلّ او را با فرشتگان بزرگوار و نيك قرار مى دهد و قرآن نگهبان او در روز قيامت، خواهد بود.

كافى، ج 2، ص 603، ح 4

[="Tahoma"][="Navy"]

امام صادق‏ عليه السلام :

لَستُ اُحِبُّ أن أرَي الشّابَّ مِنكُم إلاّ غادِياً في حالَينِ : إمّا عالِماً أومُتَعَلِّماً

دوست ندارم جواني از شما [شيعيان] را جز بر دو گونه ببينم : دانشمند يا دانشجو

الأمالي ، طوسي ، ص ۳۰۴ .

[/]

موضوع قفل شده است