جمع بندی قضا و قدر و ارتباط آن با اعمال انسان

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
قضا و قدر و ارتباط آن با اعمال انسان

یا هو یا من لا هو الا هو

سلام و عرض ادب

میخواستم بدونم اول اینکه تفاوت قضا با قدر چی هست؟
و اینکه ایا قضا و قدر با اعمال نیک و بد انسان ارتباط داره؟

ایا فردی که نحسیت داره و هر جا پاشو که میذاره باعث تخریب میشه یا فردی که
سعدیت داره و هرجا که وارد میشه رونق اونجا زیاد میشه ایا اینها با اعمال فرد ارتباط دارند یا مستقل عمل میکنند؟
چون در ستاره شناسی مثلا میگیم فلانی طالعش نحس هست به خاطر اعمال خودشه؟
ایا ابتلا و ازمایشات هم به خاطر اعمال بد انسان از سوی خدا به فرد میرسه؟

یعنی اگر انسان کل اعمالش به خیر نزدیک باشه دچار ابتلا یا قضا و قر نمیشه؟

باتشکر

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد عامل

[TD][/TD]

[="Book Antiqua"][="Black"]


بسم الله الرحمن الرحیم


سلام و عرض ادب
از نظر لغوی «قدر» به معنای اندازه گیری و «قضاء» به معنای قطعیت است. بدین ترتیب با قدر کمیت شیء مشخص می شود و با قضاء، قطعیت پیدا کرده و ختم می شود. از نظر اصطلاحی نیز این دو به علمی و عینی تقسیم می شوند؛ قدر علمی به معنای تبیین حدود شیء در علم الهی و قبل از ایجاد است و قضای علمی نیز علم خداوند به ضرورت تحقق شیء در زمان محقق شدن تمامی اسباب و علل آن است. پس قضا و قدر علمی عبارتست از علم پیشین الهی به حدود اشیاء و ضرورت وجود آنها.(1)

منظور از قدر عینی نیز خصوصیاتی است که شیء در هنگام موجود شدن کسب می کند و قضای عینی همان ضرورت خارجی وجود شیء است. به تعبیر دیگر قضا و قدر عینی ناظر به خصوصیات و ضرورت خارجی یک شیء است و هر دو در زمان تحقق شیء و همراه با آن محقق می شوند.(2)

بنابراین تفاوت عمده بین قضا و قدر در حتمیت یافتن شیء و اندازه گیری است که گاهی این امر در علم الهی و پیش از موجود شدن اشیاء است و زمانی نیز هنگام تحقق و وجود خارجی یافتن آنهاست.

نکته دیگری که از تعریف قضای علمی به دست آمد، ضرورت تحقق شیء بر اساس تمامیت اسباب و علل شیء بود. بدین ترتیب، رابطه قضا و قدر با اعمال انسان نیز روشن می شود؛ به طوری که انسان با آماده کردن اسباب و علل یک عمل، قضا و قدر آن را نیز روشن می کند. البته این دخالت انسان در قضا و قدر بر اساس توحید افعالی بوده و با اراده الهی رابطه طولی دارد.(به این معنا که اراده انسان به طور مطلق همه کاره نیست بلکه این اراده در طول اراده الهی بوده و بر مبنای «امر بین الامرین» به طور تام در تحقق افعال موثر نیست، بلکه امری بین جبر و اختیار خواهد بود) به عنوان مثال اگر مقصد مشخصی دارای چندین راه برای رسیدن به آن باشد، انسان قادر خواهد بود هر راهی را که اراده کرده انتخاب کند و البته راهی که انتخاب می کند، با توجه به اینکه خارج از اراده الهی نیست، میزان نقش او در تعیین سرنوشت وی را روشن می کند.

پی نوشت ها:
1. سلیمانی بهبهانی، عبدالرحیم، (1390)، ترجمه محاضرات فی الالهیات، سوم، قم، رائد، صص202-204.
2. همان، ص205.

[/]

[="Book Antiqua"][="Black"]
اما در مورد ارتباط اعمال انسان با نحوست یا خوش یُمنی وی؛

اگر منظور شما از نحوست، ایجاد مشکلات و مصائب برای اوست، می توان اعمال را موثر در این امر دانست و از سوی دیگر نیز اعمال خیر انسان می تواند در رسیدن خیر و برکت به او موثر باشد، خداوند در این زمینه می فرماید: «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْري فَإِنَّ لَهُ مَعيشَةً ضَنْكاً وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَعْمى‏»؛ و هر كس از ياد من روى گردان شود، زندگى (سخت و) تنگى خواهد داشت و روز قيامت، او را نابينا محشور مى‏كنيم!»(1) همانطور که مشاهده می کنید، قرآن زندگی و معیشت سخت و ناگوار را معلول روگردانی از ذکر الهی می داند و این عمل را موثر در سختی های انسان معرفی می کند و در نقطه مقابل نیز می فرماید: «وَ مَن يَتَّقِ اللَّهَ يجْعَل لَّهُ مخْرَجًا وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يحْتَسِبُ»؛ و هر كس تقواى الهى پيشه كند، خداوند راه نجاتى براى او فراهم مى‏كند و او را از جايى كه گمان ندارد روزى مى‏دهد.(2)

بر همین مبنا حتی ممکن است بلایایی که بر اساس اعمال کسی قرار است به او برسد، کسانی که با او معاشرت دارند را نیز شامل شود. در همین راستا امام کاظم(علیه السلام) به یکی از اصحاب خود به نام سلیمان جعفری فرمود: چرا با عبدالرحمان بن یعقوب نشست و برخاست می کنی؟ سلیمان گفت: او دائی من است. امام فرمود: او در مورد خداوند متعال عقاید باطلی دارد و قائل به جسمانیت است، پس یا با او مجالست کن و ما را ترک کن و یا با ما نشست و برخاست کن و او را ترک کن. سلیمان می گوید: او هرچه می خواهد بگوید، زمانی که من به آنها اعتقادی نداشته باشم که چیزی بر عهده من نیست. امام فرمود: آیا نمی ترسی بر اساس اعتقادش، مصیبتی بر او وارد شود و این مصیبت تو را نیز دربر بگیرد؟ آیا نمی دانی یکی از اصحاب حضرت موسی(علیه السلام) پدری داشت که در قوم فرعون بود و زمانی که لشکر فرعون در تعقیب قوم موسی(علیه السلام) به رود نیل رسیدند، برای نصیحت پدر خود از حضرت موسی(علیه السلام) فاصله گرفت و زمانی که بلا قوم فرعون را در بر گرفت، او نیز به همراه آنها غرق شد. زمانی که خبر به حضرت موسی(علیه السلام) رسید، حضرت فرمود او در رحمت الهی است، اما زمانی که بلا نازل می شود، برای کسی که به همراه گناهکاران است، دفاعی وجود ندارد.(3)

پی نوشت ها:
1. طه: 124.
2. طلاق: 2و3.
3. کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، (1407)، الکافی، چهارم، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ج2، صص374-375.

[/]

با سلام

اپولونیوس;1015915 نوشت:
میخواستم بدونم اول اینکه تفاوت قضا با قدر چی هست؟

اگر بخواهیم خلاصه تر عرض کنیم

قدر یعنی اندازه و حدود و حد و مرز => خداوند تمام موجودات و اشیا رو با قوانین و اندازه های مقدری خلق نموده

قضا یعنی ادا شدن و انجام یافتن

ارتباط این دو چیست ؟

یک خانه ای که میبینیم سقفش تَرَک برداشته => چنین برمی اید و مقدر شده است که فرو بریزد
اینجا قدر یعنی= اینکه خانه ی ترک برداشته قضای فرو ریختن رو گوشزد میکنه

اپولونیوس;1015915 نوشت:
و اینکه ایا قضا و قدر با اعمال نیک و بد انسان ارتباط داره؟

مطمئتا اگر خداوند از بنده اش راضی باشد کمک هایی هم می کند
و راضی بودن خداوند با اعمال خوب و بد ما ارتباط دارد

ما بر فرض از خانه خارج می شویم و نمیدانیم چه قَدَرهایی در انتظار ماست
بر فرض در ساعت 10 صبح در فلان خیابان تصادفی رخ خواهد داد
و ما راس ساعت 10 همانجا باشیم و برسیم یکی از حادثه دیدگان خواهیم بود
اینجا اگر خداوند حواسش باشد و ما یه ده دقیقه در ترافیک دیر کنیم قضای دیگر و خوبی رو تجربه خواهیم کرد

اپولونیوس;1015915 نوشت:
ایا فردی که نحسیت داره و هر جا پاشو که میذاره باعث تخریب میشه یا فردی که
سعدیت داره و هرجا که وارد میشه رونق اونجا زیاد میشه ایا اینها با اعمال فرد ارتباط دارند یا مستقل عمل میکنند؟

به نظرم این به منفی نگر و مثبت نگر بودن انسان ها در ارتباط هست .

برخی انسان ها پر هستند از انرژی های مثبت و روحشون طراوت بیشتری داره
این ها وقتی با آدم برخورد می کنند روی روح و روان فرد مقابل هم تاثیر میذارند
و این احساسات و اتفاقات خوب رو رقم میزنه

اپولونیوس;1015915 نوشت:
ایا ابتلا و ازمایشات هم به خاطر اعمال بد انسان از سوی خدا به فرد میرسه؟

البته اینی که میگم نظر خودم هست :

به نظرم هر چه قدر ما خدارو بیشتر بشناسیم به همان اندازه مسئولیت بیشتری بر ما وارد میشه
به قولی توجه خدارو بیشتر جلب میکنیم

درست مثل اینکه شما در ازمون کتبی استخدامی قبول میشید و وارد مصاحبه عملی میشید
این باعث توجه بیشتر به شما و اخذ ازمون عملی میشه

اما در مورد انسان هایی که خدارو اصلا نمی شناسند یا کم میشناسند قضیه فرق میکنه
یک کافر هم میتونه تلاش و کوشش کنه و خوشی محض زندگی کنه

ابوالفضل;1016288 نوشت:
ما بر فرض از خانه خارج می شویم و نمیدانیم چه قَدَرهایی در انتظار ماست
بر فرض در ساعت 10 صبح در فلان خیابان تصادفی رخ خواهد داد
و ما راس ساعت 10 همانجا باشیم و برسیم یکی از حادثه دیدگان خواهیم بود
اینجا اگر خداوند حواسش باشد و ما یه ده دقیقه در ترافیک دیر کنیم قضای دیگر و خوبی رو تجربه خواهیم کرد


سلام و عرض ادب

خیلی ممنون از مطالب مفیدتون
اتفاقا
این حادثه دقیقا برام اتفاق افتاد با ماشین راه افتاده بودم و ماشین هی گازش کار نمیکرد
انگار کاینات سعی میکرد که من یکم صبر کنم ولی صبر نکردم چون عجله داشتم
حدودا 200متر با خونه فاصله داشتم که تصادف مختصری اتفاق افتاد ولی شکر خدا
ماشین اسیب ندید و بخیر گذشت

[=Book Antiqua]
پرسش:
قضا و قدر چه تفاوتی با هم داشته و رابطه آنها با اعمال خوب و بد انسان چیست؟

پاسخ:
از نظر لغوی «قدر» به معنای اندازه گیری و «قضاء» به معنای قطعیت است. بدین ترتیب با قدر کمیت شیء مشخص می شود و با قضاء، قطعیت پیدا کرده و ختم می شود. از نظر اصطلاحی نیز این دو به قضا و قدر علمی و عینی تقسیم می شوند؛ قدر علمی به معنای تبیین حدود شیء در علم الهی و قبل از ایجاد است و قضای علمی نیز علم خداوند به ضرورت تحقق شیء در زمان محقق شدن تمامی اسباب و علل آن است. پس قضا و قدر علمی عبارتست از علم پیشین الهی به حدود اشیاء و ضرورت وجود آنها.(1) منظور از قدر عینی نیز خصوصیاتی است که شیء در هنگام موجود شدن کسب می کند و قضای عینی همان ضرورت خارجی وجود شیء است. به تعبیر دیگر قضا و قدر عینی ناظر به خصوصیات و ضرورت خارجی یک شیء است و هر دو در زمان تحقق شیء و همراه با آن محقق می شوند.(2) بنابراین تفاوت عمده بین قضا و قدر در حتمیت یافتن شیء و اندازه گیری است که گاهی این امر در علم الهی و پیش از موجود شدن اشیاء است و زمانی نیز هنگام تحقق و وجود خارجی یافتن آنهاست.
نکته دیگری که از تعریف قضای علمی به دست آمد، ضرورت تحقق شیء بر اساس تمامیت اسباب و علل شیء بود. بدین ترتیب، رابطه قضا و قدر با اعمال انسان نیز روشن می شود؛ به طوری که انسان با آماده کردن اسباب و علل یک عمل، قضا و قدر آن را نیز روشن می کند. البته این دخالت انسان در قضا و قدر بر اساس توحید افعالی بوده و با اراده الهی رابطه طولی دارد.(به این معنا که اراده انسان به طور مطلق همه کاره نیست بلکه این اراده در طول اراده الهی بوده و بر مبنای «امر بین الامرین» به طور تام در تحقق افعال موثر نیست، بلکه امری بین جبر و اختیار خواهد بود) به عنوان مثال اگر مقصد مشخصی دارای چندین راه برای رسیدن به آن باشد، انسان قادر خواهد بود هر راهی را که اراده کرده انتخاب کند و البته راهی که انتخاب می کند، با توجه به اینکه خارج از اراده الهی نیست، میزان نقش او در تعیین سرنوشت وی را روشن می کند.
اما در مورد ارتباط اعمال انسان با نحوست یا خوش یُمنی وی؛ اگر منظور از نحوست، ایجاد مشکلات و مصائب برای اوست، می توان اعمال را موثر در این امر دانست و از سوی دیگر نیز اعمال خیر انسان می تواند در رسیدن خیر و برکت به او موثر باشد، خداوند در این زمینه می فرماید: «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْري فَإِنَّ لَهُ مَعيشَةً ضَنْكاً وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَعْمى‏»؛ و هر كس از ياد من روى گردان شود، زندگى (سخت و) تنگى خواهد داشت و روز قيامت، او را نابينا محشور مى‏كنيم!»(3) همانطور که مشاهده می شود، قرآن زندگی و معیشت سخت و ناگوار را معلول روگردانی از ذکر الهی می داند و این عمل را موثر در سختی های انسان معرفی می کند و در نقطه مقابل نیز می فرماید: «وَ مَن يَتَّقِ اللَّهَ يجْعَل لَّهُ مخْرَجًا وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يحْتَسِبُ»؛ و هر كس تقواى الهى پيشه كند، خداوند راه نجاتى براى او فراهم مى‏كند و او را از جايى كه گمان ندارد روزى مى‏دهد.(4)

بر همین مبنا حتی ممکن است بلایایی که بر اساس اعمال کسی قرار است به او برسد، کسانی که با او معاشرت دارند را نیز شامل شود. در همین راستا امام کاظم(علیه السلام) به یکی از اصحاب خود به نام سلیمان جعفری فرمود: چرا با عبدالرحمان بن یعقوب نشست و برخاست می کنی؟ سلیمان گفت: او دایی من است. امام فرمود: او در مورد خداوند متعال عقاید باطلی دارد و قائل به جسمانیت است، پس یا با او مجالست کن و ما را ترک کن و یا با ما نشست و برخاست کن و او را ترک کن. سلیمان می گوید: او هرچه می خواهد بگوید، زمانی که من به آنها اعتقادی نداشته باشم که چیزی بر عهده من نیست. امام فرمود: آیا نمی ترسی بر اساس اعتقادش، مصیبتی بر او وارد شود و این مصیبت تو را نیز دربر بگیرد؟ آیا نمی دانی یکی از اصحاب حضرت موسی(علیه السلام) پدری داشت که در قوم فرعون بود و زمانی که لشکر فرعون در تعقیب قوم موسی(علیه السلام) به رود نیل رسیدند، برای نصیحت پدر خود از حضرت موسی(علیه السلام) فاصله گرفت و زمانی که بلا قوم فرعون را در بر گرفت، او نیز به همراه آنها غرق شد. زمانی که خبر به حضرت موسی(علیه السلام) رسید، حضرت فرمود او در رحمت الهی است، اما زمانی که بلا نازل می شود، برای کسی که به همراه گناهکاران است، دفاعی وجود ندارد.(3)

پی نوشت ها:
1. سلیمانی بهبهانی، عبدالرحیم، (1390)، ترجمه محاضرات فی الالهیات، سوم، قم، رائد، صص202-204.
2. همان، ص205.
3. طه: 124.
4. طلاق: 2و3.
5. کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، (1407)، الکافی، چهارم، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ج2، صص374-375.

موضوع قفل شده است