جمع بندی مخالفان بیعت با یزید

تب‌های اولیه

32 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
مخالفان بیعت با یزید

سلام یک سوالی برای من پیش آمد،اولا قبل از مطرح کردن سوالم درخواستی دارم از کارشناس بزرگوار،لطفا کسانی که با یزید مخالف بوده اند را ذکر کنید و عاقبتشان را بگویید،سوالم این هست که آیا یزید فقط بخاطر بیعت نکردن امام حسین(ع) را شهید کرد؟من فکر میکنم بخاطر این بوده که امام طرفدار میان مردم زیاد داشتند و یزید احساس خطر کرده بود برای همین خواست به خیالش امام حسین را از میدان بردارد...دلیل این پاسخ هم این هست که کسانی بودن که با یزید بیعت نکردند ولی فکر میکنم چون یزید از امام حسین(ع) بیشتر احساس خطر میکرد و برای همین او را شهید کرد.میخواستم نظرتون رو در این باره بدونم
سوال دومم درباره توجیهی است که وهابیون و افراد گمراه معمولا میکنند،آن ها نعوذبالله امام حسین را شورشی میخوانند و میگویند هر حکومتی بود همین کار را میکرد،چه پاسخی باید به آن ها داد؟

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد عماد

[TD][/TD]

omid2424;1015036 نوشت:
سلام یک سوالی برای من پیش آمد،اولا قبل از مطرح کردن سوالم درخواستی دارم از کارشناس بزرگوار،لطفا کسانی که با یزید مخالف بوده اند را ذکر کنید و عاقبتشان را بگویید


افراد زیادی با خلافت یزید مخالف بودند از جمله امام حسن مجتبی علیه السلام، سعد بن ابی الوقاص و عایشه و هر سه این ها را معاویه مسموم کرد تا راه را برای خلافت یزید باز کند.

omid2424;1015036 نوشت:
سوالم این هست که آیا یزید فقط بخاطر بیعت نکردن امام حسین(ع) را شهید کرد؟من فکر میکنم بخاطر این بوده که امام طرفدار میان مردم زیاد داشتند و یزید احساس خطر کرده بود برای همین خواست به خیالش امام حسین را از میدان بردارد...دلیل این پاسخ هم این هست که کسانی بودن که با یزید بیعت نکردند ولی فکر میکنم چون یزید از امام حسین(ع) بیشتر احساس خطر میکرد و برای همین او را شهید کرد.میخواستم نظرتون رو در این باره بدونم

بله افرادی از جمله عبدالله بن عمر و عبدالله بن زیبر نیز مخالف بودند اما خطر آنان به اندازه خطر امام حسین علیه السلام نبود. و با وجود امام حسین علیه السلام و موقعیتی که داشتند آنان خود به خود بعد از امام قرار می گرفتند.
معاویه نیز همین امر را به یزید گوشزد کرد. معاویه وصیت کرد این سه نفر مخالفت می کنند. از طرف عبدالله بن عمر خطری ترا تهدید نمی کند. عبدالله بن زبیر نیز قابل رام شدن است اما امام حسین علیه السلام بیعت نخواهد کرد با این حال دستت به خونش آغشته نشود. یزید توصیه پدرش را گوش نکرد و حادثه کربلا را به وجود آورد

omid2424;1015036 نوشت:
سوال دومم درباره توجیهی است که وهابیون و افراد گمراه معمولا میکنند،آن ها نعوذبالله امام حسین را شورشی میخوانند و میگویند هر حکومتی بود همین کار را میکرد،چه پاسخی باید به آن ها داد؟

ابتدا پاسخ نقضی می دهیم. آیا خلافت امام علی علیه السلام از نظر اهل سنت مشروع بود یا نه؟ اگر مشروع بود مخالفت سیف الاسلامشان زبیر و طلحه الخیرشان و ام المومنینشان عایشه و نیز خال المومنینشان معاویه شورش بود؟ و آیا کسی که بر علیه حکومت مشروع شورش کند آیا خود قابل احترام است.
بدیهی است که خلافت امیرالمومنین علیه السلام از نگاه اهل سنت مشروع است و بدیهی است که این افراد علیه حکومت مشروع شورش کردند اما تعجب از آن است که آقایان این افراد را نیز مقدس می دانند و کارهایشان را مشروع!!!!
اما از نگاه امام حسین علیه السلام و شیعیان و حتی وهابیت اگر بخواهند انصاف به خرج دهند حکومت یزید مشروع نیست. چرا که در صلح نامه امام حسن علیه السلام با معاویه به اعتبار شیعه باید پس از به هلاکت رسیدن معاویه، خلافت از آن حسن علی علیهماالسلام و اگر ایشان در قید حیات نبود حسین بن علی علیهماالسلام باید عهده دار خلافت می شدند. حتی به اعتبار اهل سنت نیز باید خلافت به شورا واگذار میشد نه اینکه معاویه با تهدید و تطمیع افراد شاخص و سران قبائل و حتی حذف فیزیکی آنان یزید را به زور بر گرده مسلمانان سوار کند. سپس این ظالم مشروع بدانیم و حرکت انقلابی پاک علیه وی را شورش بنامیم!!!
یزید به هر اعتباری مشروع نبود و مخالفت با وی ادامه همان مخالفت حضرت ابراهیم با نمرود، حضرت موسی با فرعون حضرت محمد صلی الله علیه وآله با سران مشرکین و قیصر و کسری بود.

با سلام

عماد;1015135 نوشت:
معاویه نیز همین امر را به یزید گوشزد کرد. معاویه وصیت کرد این سه نفر مخالفت می کنند. از طرف عبدالله بن عمر خطری ترا تهدید نمی کند. عبدالله بن زبیر نیز قابل رام شدن است اما امام حسین علیه السلام بیعت نخواهد کرد با این حال دستت به خونش آغشته نشود. یزید توصیه پدرش را گوش نکرد و حادثه کربلا را به وجود آورد

به نظرم مضمون فرمایش شما صحیح نیست و با متون تاریخی اختلاف دارد.
معاویه در وصیتش (نقل به مضمون)گفت که من گردن گردنگشان عرب را برای تو(یزید) خرد کردم و خلافت را برای تو آماده کردم و از همه بیعت برایت گرفتم به جز سه تن که با تو بیعت نکرده و نخواهند کرد.
1-عبدالله بن عمر که اهل زهد و تقوا است و طالب مقام نیست و خطری از جانب او تو را تهدید نمیکند.
2-حسین بن علی که از خویشان ماست و ما این ملک ومملکت بنحوی از آنان داریم او را اکرام و انعام کن و با او مدارا کن (معاویه سیاستی که خودش در قبال حسن بن علی داشت که با شرایطی بالاخره با ایشان صلح کرده بود را انتظار داشت پسرش با حسین بن علی ادامه دهد)
3-عبدالله بن زبیر که انسان بسیار خطرناکی است و در اولین فرصت او را سرکوب کن و بکش.

که اتفاقا نشان میدهد معاویه شناخت بسیار درست ودقیقی داشته است که البته یزید درایت سیاسی پدرش را به هیچ وجه نداشت و نتوانست یا نخواست به وصیت پدرش عمل کند و جور دیگر عمل کرد.
دست کم اتفاقات بعدی اشتباه سیاسی یزید را به روشنی نشان میدهد. مثلا عبدالله بن زبیر در مکه برای خودش حکومت تشکیل دادو سالهای سال آنجا تحت تسلط زبیریان بود. عبدالله بن عمر که عملا هم هیچ کار نکرد و داستان کربلا را هم که همه میدانیم.

manmehdiam;1015252 نوشت:
به نظرم مضمون فرمایش شما صحیح نیست و با متون تاریخی اختلاف دارد.

در کجای عرض بنده با متون تاریخی اختلاف است.

manmehdiam;1015252 نوشت:
معاویه در وصیتش (نقل به مضمون)گفت که من گردن گردنگشان عرب را برای تو(یزید) خرد کردم و خلافت را برای تو آماده کردم و از همه بیعت برایت گرفتم به جز سه تن که با تو بیعت نکرده و نخواهند کرد.
1-عبدالله بن عمر که اهل زهد و تقوا است و طالب مقام نیست و خطری از جانب او تو را تهدید نمیکند.
2-حسین بن علی که از خویشان ماست و ما این ملک ومملکت بنحوی از آنان داریم او را اکرام و انعام کن و با او مدارا کن (معاویه سیاستی که خودش در قبال حسن بن علی داشت که با شرایطی بالاخره با ایشان صلح کرده بود را انتظار داشت پسرش با حسین بن علی ادامه دهد)
3-عبدالله بن زبیر که انسان بسیار خطرناکی است و در اولین فرصت او را سرکوب کن و بکش.

فرمایش شما نیز تقریبا توضیح عرض بنده است. تفاوتش را پیدا نکردم؟ الا اینکه در فرض امام حسین علیه السلام بنده مضمون گفته معاویه را آوردم نه عین عبارت را.

وقتى معاويه را بيمارى مرگ در رسيد يزيد پسر خويش را پيش خواند و گفت:
«پسرم، سفر و رفت و آمد را از پيش تو برداشتم و كارها را هموار كردم و دشمنان را زبون كردم و عربان را به اطاعت تو آوردم و همه را بر تو فراهم كردم و درباره اين كار كه بر تو استوار شده بيمناك نيستم مگر از چهار كس از قريش:
حسين بن على و عبد الله بن عمر و عبد الله بنزبير و عبد الرحمان بن ابى بكر.
«عبد الله بن عمر مرديست كه عبادت او را از پاى در آورده و اگر كسى جز او نماند با تو بيعت مى‏ كند.
اما حسين بن على را مردم عراق رها نمى‏ كنند تا به قيام وادارش كنند، اگر بر ضد تو قيام كرد و بر او ظفر يافتى گذشت كن كه خويشاوندى نزديك دارد و حق بزرگ.
اما عبد الرحمان بن ابى بكر كسى است كه وقتى ببيند يارانش كارى كرده ‏اند او نيز چنان مى‏ كند و همه دلبستگى او زنست و سر گرمى،
كسى كه چون شير آماده جستن و چون روباه مكارى مى‏ كند و اگر فرصت به دست آرد جستن مى‏ كند ابن زبير است. اگر چنين كرد و به او دست يافتى پاره پاره‏ اش كن.»

عوانه گويد: از روايت ديگر شنيده ‏ايم كه وقتى مرگ معاويه در رسيد، و اين به سال شصتم بود، يزيد حضور نداشت. ضحاك بن قيس فهرى را پيش خواند كه سالار نگهبانان وى بود با مسلم بن عقبه مرى و به آنها وصيت كرد و گفت: «وصيت مرا به يزيد برسانيد و گوييد مردم حجاز را بنگر كه ريشه تواند هر كس از آنها كه پيش تو آيد حرمتش بدار و هر كه نيايد رعايتش كن. مردم عراق را بنگر و اگر از تو خواستند كه هر روز عاملشان را معزول كنى بكن كه به نظر من معزول كردن يك عامل از آن بهتر كه يكصد هزار شمشير بر ضد تو از نيام در آيد. مردم شام را بنگر كه خاصان و نزديكان تو باشند اگر از دشمن حادثه ‏اى افتاد از آنها يارى بجوى و چون دشمن را از پيش برداشتى مردم شام را به ديار خودشان با بر كه اگر در ديارى جز ديار خودشان اقامت گيرند خوى‏هاى ديگر گيرند. از قرشيان بيم ندارم مگر از سه كس: حسين ابن على، و عبد الله بن عمر و عبد الله بن زبير. ابن عمر مرديست كه كار دين وى را از پاى در آورده، حسين بن على مرديست كم خطر و اميدوارم خدا او را به وسيله كسانى كه پدرش را كشتند و برادرش را بى كس گذاشتند از پيش بردارد، نسبت بزرگ دارد و حق بزرگ و قرابت محمد صلى الله عليه و سلم، چنان مى‏بينم كه مردم عراق او را به‏ قيام وامى‏دارند، اگر به او دست يافتى گذشت كن كه اگر من باشم گذشت مى‏ كنم.
ابن زبير مكار است و كينه‏ توز اگر سوى تو آمد به او حمله بر مگر آنكه از تو صلح خواهد. هر چه توانى خون هاى قوم خويش را محفوظ دار.»

منبع:
1. تاريخ طبرى، محمد بن جرير طبرى (م 310)، ترجمه ابو القاسم پاينده، تهران، اساطير، چ پنجم، 1375ش، ج5، ص322-323

با سلام.

عماد;1015286 نوشت:
در کجای عرض بنده با متون تاریخی اختلاف است.

در آنجایش که شما جوری فرمایش کردید که انگار مشکل اصلی و مخالف اصلی حکومت یزید حسین بن علی بوده در صورتی که مشکل اصلی عبدالله بن زبیر بوده. این معنی در وصیت معاویه هم به روشنی منعکس شده...به گواهی تاریخ هم در ادامه فقط پسر زبیر توانست برای خودش حکومت تشکیل دهد . و یا در متن شما دلیل اینکه عبدالله بن عمر را گفته مشکلی ایجاد نخواهد کرد شدت زهدو عبادت این بشر و بی توجهی اش به جاه و مقام بوده که شما دوست ندارید واشاره نکردید. و یا معاویه گفته حسین را انعام کن. معنی اش را میدانید لابد ولی دوست ندارید بیان کنید ...اینها و موارددیگر....
متون تاریخی را اینگونه نمیشود مصادره به مطلوب کرد.

همچنان در فرمایشتان دقت بفرمایید:

عماد;1015136 نوشت:
اگر مشروع بود مخالفت سیف الاسلامشان زبیر و طلحه الخیرشان و ام المومنینشان عایشه و نیز خال المومنینشان معاویه شورش بود؟

سیف الاسلام زبیر همان است که رسول اسلام او را به این لقب مفتخر فرموده نه سنی های گمراه! کمی تاریخ بخوانید ... یک قلم از افتخارات این سیف الاسلام کشتار بنی قریظه بود. سرخود که ایشان به همراه علی بن ابیطالب اسرا را اعدام نکردند...دستور رسول شما شیعیان بوده!!!
طلحه الخیر هم لقبش را از رسول دارد
و همچنین عایشه نیز مستند به آیات متعدد قرآن وحی شده بر رسول خدا ام المومنین شده. یا نکند معتقدید قرآن سخت تحریف شده؟! باور بفرمایید هیچ کس حضرت رسول را برای به عقد درآوردن عایشه مورد فشار قرار نداد! به گواهی تاریخ هیچ یک از زنان رسول (بعد از خدیجه البته) موقعیت عایشه را نزد رسول نداشت...اظهر من الشمس است ولی شما به حب و بغض دوست ندارید حقیقت را بگویید.
خال المومنینشان هم به دلیل ازدواج زوری حضرت رسول باخواهر معاویه نبود بلکه رسول با تمایل تام و تمام با دختر ابوسفیان ازدواج فرموده بودند. اصلا از روی مصلحتی هم اینکار را کرده باشند بالاخره کرده اند دیگر. بنابراین باازدواج حضرت لاجرم این رابطه نسبی ایجاد شده..شما متاسفانه زوری میخواهید امور مسلم و بدیهی را جور دیگر وانمود بفرمایید. بنابر این به بنظر میرسه اگر مسلمان هستید و رسول اسلام را قبول دارید چطور میشود که بفرمایید سیف الاسلامشان! ام المومنینشان!!!! ....

عماد;1015136 نوشت:
این افراد علیه حکومت مشروع شورش کردند اما تعجب از آن است که آقایان این افراد را نیز مقدس می دانند و کارهایشان را مشروع!!!!

اهل سنت توجیه معقول تری دارد.
از نظر آنها اسلام متوقف بر افراد و اعمالشان نیست. آنها باورمند هستند که اسلام با رسول و قرآن کامل شده و دیگر نیازی به چیز دیگری نیست. الیوم اکملت لکم دینکم

بنابراین در مناقشه میان علی و معاویه و یا کسان دیگر آنها میگویند اینها از صحابه نزدیک رسول اسلام بودند. هرکدام بنابه نظر خودشان اجتهاد کرده اند. بنابراین خودشان میدانند و خدایشان در آخرت. ربطی به من و شما ندارد. فردای قیامت هم کسی از شما در مورد عملکرد معاویه و طلحه و زبیر یا علی نخواهد پرسید! خودشان جوابگوی عملکردشان خواهند بود. آنها این را میگویند و ضمنا کسی راهم مقدس نمیدانند . تقدس و عصمت خاص ما شیعیان است. پیغمبر را هم فقط در ابلاغ وحی معصوم میدانند چه برسد به علی و معاویه و ....اینها.

دست کم شما به عنوان کارشناس باید اقوال مختلف را بیاورید واگر باور ندارید منصفانه سعی کنید نقد بفرمایید نه اینکه ...

manmehdiam;1015314 نوشت:
مشکل اصلی عبدالله بن زبیر بوده. این معنی در وصیت معاویه هم به روشنی منعکس شده...به گواهی تاریخ هم در ادامه فقط پسر زبیر توانست برای خودش حکومت تشکیل دهد .

عجیب است که با این روحیه تند و تیز متعصابه خود حاضر به لجن مالی عبدالله بن زبیر شدید و نظریه غیر عقلانی و مضحکانه عدالت صحابه برای او نیز چک سفید از طرف خدا صادر نکردید. باز جای شکر دارد.


manmehdiam;1015314 نوشت:
و یا در متن شما دلیل اینکه عبدالله بن عمر را گفته مشکلی ایجاد نخواهد کرد شدت زهدو عبادت این بشر و بی توجهی اش به جاه و مقام بوده که شما دوست ندارید واشاره نکردید.

شدت زهد!!!؟؟؟
حتما همین شدت زهد باعث شد که با حضرت علی علیه السلام بیعت نکند.
حتما همین شدت زهد باعث شد برای بیعت با عبدالملک بن مروان پای حجاج بن یوسف را مسح کند و با پای این جانی بیعت کند و تمسک به روایت پیامبر کند که من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جالیته!!!!!

manmehdiam;1015314 نوشت:
معاویه گفته حسین را انعام کن. معنی اش را میدانید لابد ولی دوست ندارید بیان کنید ...اینها و موارددیگر....

معنای آنچه در ذهن شما است می دانیم!!! منظور شما این است که معاویه به خاندان رسالت علاقه داشت و به همین دلیل فرزند نابکارش را از درگیر شدن با این خاندان برحذر داشت. حتما همین علاقه باعث شد تا چهار سال با خلیفه مسلمانان سر ناسازگاری گذاشت. امام حسن علیه السلام مجبور به صلح کرد و در نهایت به شهادت رساند.

manmehdiam;1015315 نوشت:
سیف الاسلام زبیر همان است که رسول اسلام او را به این لقب مفتخر فرموده نه سنی های گمراه! کمی تاریخ بخوانید ... یک قلم از افتخارات این سیف الاسلام کشتار بنی قریظه بود. سرخود که ایشان به همراه علی بن ابیطالب اسرا را اعدام نکردند

این هم از آن حرفهاست!!!!!!!!!!!!!!!!
عجب که در این مرقومه شریفه مبارکه شما، لقب خال المومین برای معاویه از لسان پیامبر دانسته نشده است.
چطور ازتاریخ اطلاع دارید که جریان قریظه را می دانید و نمی دانید که ما نمی دانید مالک بن انس اولین گزارش کننده این داستان افسانه ای را که ابن اسحاق است دجال خوانده. مگر اینکه قصد دارید با قلم مسموم به عقاید به پردازید
این نگاه از آنجا به ذهنم رسید که از میان آنهمه گزارش در مورد چگونه گی قتل عام بنی قریظه آن را انتخاب کرده اید که زبیر و حضرت علی علیه السلام در آن نقش داشته است. یعنی مانند مگس بر روی زخم نشسته اید. البته به نظر بنده گزارشهای دیگر را هم دیده اید اما برای اینکه بتوانید نظر اشتباه و دروغ و افسانه ای خود را بر دیگران غالب کنید گزارش دلخواه را گزینش کرده اید!!!!

manmehdiam;1015315 نوشت:
سیف الاسلام زبیر همان است که رسول اسلام او را به این لقب مفتخر فرموده نه سنی های گمراه! کمی تاریخ بخوانید ... یک قلم از افتخارات این سیف الاسلام کشتار بنی قریظه بود. سرخود که ایشان به همراه علی بن ابیطالب اسرا را اعدام نکردند...دستور رسول شما شیعیان بوده!!!
طلحه الخیر هم لقبش را از رسول دارد
و همچنین عایشه نیز مستند به آیات متعدد قرآن وحی شده بر رسول خدا ام المومنین شده. یا نکند معتقدید قرآن سخت تحریف شده؟! باور بفرمایید هیچ کس حضرت رسول را برای به عقد درآوردن عایشه مورد فشار قرار نداد! به گواهی تاریخ هیچ یک از زنان رسول (بعد از خدیجه البته) موقعیت عایشه را نزد رسول نداشت...اظهر من الشمس است ولی شما به حب و بغض دوست ندارید حقیقت را بگویید.
خال المومنینشان هم به دلیل ازدواج زوری حضرت رسول باخواهر معاویه نبود بلکه رسول با تمایل تام و تمام با دختر ابوسفیان ازدواج فرموده بودند. اصلا از روی مصلحتی هم اینکار را کرده باشند بالاخره کرده اند دیگر. بنابراین باازدواج حضرت لاجرم این رابطه نسبی ایجاد شده..شما متاسفانه زوری میخواهید امور مسلم و بدیهی را جور دیگر وانمود بفرمایید. بنابر این به بنظر میرسه اگر مسلمان هستید و رسول اسلام را قبول دارید چطور میشود که بفرمایید سیف الاسلامشان! ام المومنینشان!!!! ....

تقریبا بیت شبهه در این نوشته از قلم مسموم شما استخراج می شود که پاسخ همه آنها در همین سایت است اما نه دنبال پاسخ هستید نه اگر پاسخی باشد می خواهنید چرا که دنبال شبهه پراکنی هستید و تنها هدفتان ریختن زهر از قلم نامبارکتان است!!!!
اما برای اینکه خواندگان بدانند اطلاعات تاریخی شما گزینشی است و مغرضانه عرض می کنم که
اگثر این فضیلت تراشی ها در زمان معاویه جعل شده است. شاهد اینکه خودت شما عایشه را ام المومنین دانستید و به آیه از قرآن استناد کردیده بدون اینکه به معنای ام المومنین دقت کنید با بخواهید دقت کند
اما راستی مگر عایشه ام المومنین نبود چرا برادر وی محمد بن ابوبکر خال المومنین نشد
مگر حفضه خواهر عبدالله بن عمر ام المومنین نبود چرا برادر وی که هم سابقه بیشتری در اسلام داشت و هم به قول شما زاهد بود خال المومنین نشد. آبا جز این بود که معاویه این لقب را برای خود جعل کرد!!!!!!!

manmehdiam;1015316 نوشت:
از نظر آنها اسلام متوقف بر افراد و اعمالشان نیست. آنها باورمند هستند که اسلام با رسول و قرآن کامل شده و دیگر نیازی به چیز دیگری نیست. الیوم اکملت لکم دینکم

یعنی خروچ بر ابوبکر و عمر و عثمان را هم مشکل نمی دانستند یا فقط خروج بر امام علی علیه السلام مشکل نبود.
معنای عقلانیت را هم دانستیم!!!!!!!!!!
manmehdiam;1015316 نوشت:
بنابراین در مناقشه میان علی و معاویه و یا کسان دیگر آنها میگویند اینها از صحابه نزدیک رسول اسلام بودند. هرکدام بنابه نظر خودشان اجتهاد کرده اند. بنابراین خودشان میدانند و خدایشان در آخرت. ربطی به من و شما ندارد.

مگر کسانی که بر ابوبکر شوریدند از صحابه رسول خدا نبودند که به دلیل مخالفت با ابوبکر انگ مرتد گرفتند که الان نیز از طرف اهل سنت معقول به قول شما، همان مرتد هستند.
مگر طلحه و زبیر و عایشه و ..... در قتل عثمان شرکت نداشتند چرا قاتلان عثمان را کافر می دانند!!!؟؟؟؟

manmehdiam;1015316 نوشت:
ربطی به من و شما ندارد.

چطور خروج بر ابوبکر ربطی به ما و شما دارد
خروج بر عثمان و قتل وی ربطی به ما و شما دارد
اما خروج بر حضرت علی علیه السلام ربطی به ما و شما ندارد
این هست که عرض کردم نظریه عدالت صحابه مضحک غیر عقلانی و خنده دار است!!!!!!!!!!!!!!!!!
manmehdiam;1015316 نوشت:
فردای قیامت هم کسی از شما در مورد عملکرد معاویه و طلحه و زبیر یا علی نخواهد پرسید! خودشان جوابگوی عملکردشان خواهند بود

از عملکرد قاتل ان عثمان چی؟ می پرسند؟ چرا شما آنها را کافر می دانید
از عملکرد کسانی که بر ابوبکر خروج کردند و از طرف شما مرتد اعلام شدند می پرسند؟ چرا شما آنها را مرتد می دانید؟

manmehdiam;1015316 نوشت:
ضمنا کسی راهم مقدس نمیدانند .

عجب مقدس نمی دانند؟
یعنی ام المومنین دانستن زنهای پیامبر از سوی آنها مقدس دانستن آنها نیست؟
امیرالمومنین دانستن عمر، خال المومنین دانستن معاویه، و و....... مقدس دانستن نیست؟؟؟؟
آنها قائل به موافقات عمر هستند که اگر ما این را قائل بودیم از طرف افرادی که از دین و آموزه های دینی اطلاع عمقی ندارند مثل شما، به مقدس گرایی، و غالی گری متهم می شدیم.
برود تقدس اهل سنت نسبت به صحابه را بخواهنید تقدسی که آنها برای صحابه و مخصوصا عمر قائل هستند برای حتی پیامبر و قرآن قائل نیستند

manmehdiam;1015314 نوشت:
در آنجایش که شما جوری فرمایش کردید که انگار مشکل اصلی و مخالف اصلی حکومت یزید حسین بن علی بوده در صورتی که مشکل اصلی عبدالله بن زبیر بوده.

از آنجا که بنده عین عبارت منابع را در پست بعدی گذاشتم این فرمایش شما دیگر جا نداشت اما علاوه بر آنکه آن را نادیده گرفتند حتی برداشت ها و تحلیلهای خود را نیز بر آن افزودید.
به هیچ وجه این سخن درست نیست که مشکل اصلی عبدالله بن زبیر بود. بلکه مشکل اصلی امام حسین علیه السلام بود. زیرا خود معاویه می گوید که حتی عبدالله بن زبیر را بکشی هم مشکل درست نخواهد شد امام امام حسین علیه السلام را مراعات کن. نه به دلیل برداشت اشتباه شما که دوستدار خاندان رسالت بود بلکه به دلیل اینکه شهادت امام حسین علیه السلام پایه های حکومت ظالمانه آنان را متزلزل می کرد.

manmehdiam;1015314 نوشت:
متون تاریخی را اینگونه نمیشود مصادره به مطلوب کرد.

فکر می کنم در این فقره شما، دست پیش را گرفته اید که پس نیفتید. یا فرار به جلو می کنید
اتفاقا شما تمام وصیت معاویه را مصادره به مطلوب کردید.
زهد عبدالله بن عمر
دوستی معاویه با خاندان رسالت
مشکل اصلی بودن عبدالله بن زبیر
اینها مسائلی است که شما مصادره به مطلوب کرده اید و دست پیش را گفته اید که پس نیفتید

manmehdiam;1015315 نوشت:
سیف الاسلام زبیر همان است که رسول اسلام او را به این لقب مفتخر فرموده نه سنی های گمراه! کمی تاریخ بخوانید ... یک قلم از افتخارات این سیف الاسلام کشتار بنی قریظه بود. سرخود که ایشان به همراه علی بن ابیطالب اسرا را اعدام نکردند...دستور رسول شما شیعیان بوده!!!
طلحه الخیر هم لقبش را از رسول دارد
و همچنین عایشه نیز مستند به آیات متعدد قرآن وحی شده بر رسول خدا ام المومنین شده. یا نکند معتقدید قرآن سخت تحریف شده؟! باور بفرمایید هیچ کس حضرت رسول را برای به عقد درآوردن عایشه مورد فشار قرار نداد! به گواهی تاریخ هیچ یک از زنان رسول (بعد از خدیجه البته) موقعیت عایشه را نزد رسول نداشت...اظهر من الشمس است ولی شما به حب و بغض دوست ندارید حقیقت را بگویید.
خال المومنینشان هم به دلیل ازدواج زوری حضرت رسول باخواهر معاویه نبود بلکه رسول با تمایل تام و تمام با دختر ابوسفیان ازدواج فرموده بودند. اصلا از روی مصلحتی هم اینکار را کرده باشند بالاخره کرده اند دیگر. بنابراین باازدواج حضرت لاجرم این رابطه نسبی ایجاد شده..شما متاسفانه زوری میخواهید امور مسلم و بدیهی را جور دیگر وانمود بفرمایید. بنابر این به بنظر میرسه اگر مسلمان هستید و رسول اسلام را قبول دارید چطور میشود که بفرمایید سیف الاسلامشان! ام المومنینشان!!!! ....

شبهاتی که در این پست شما موج می زند و پاسخش در همین سایت بارها داده شده اما به نظرم فرمایش جناب سید معصوم صحیح است که به دنبال پاسخ نیستند
شبهه اول: سیف الاسلام دانستن زبیر توسط پیامبر صلی الله علیه واله بر اساس گزارشهای اهل سنت که اگر بنا باشد این گزارشهایی که عمدتا در زمان معاویه جعل شد برای شیعه قابل قبول نیست اما برای اهل سنت و مخالفان اسلام که بخواهند شبهه افکنی کنند مورد توجه قرار می گیرد.
شبهه دوم: قبول کردن افسانه بنی قریظه همان طور که اسلام ستیزان در رسانه هایشان مطرح می کنند و تعمدا با پاسخ ها کاری ندارند.
شبهه سوم: طلحه الخیر دانستن طلحه توسط پیامبر صلی الله علیه واله بر اساس گزارشهای اهل سنت.
شبهه چهارم: توجه نکردن به بار معنایی آیه قرآن در مورد ام المومنین بودن همسران پیامبر صلی الله علیه وآله
شبهه پنجم: متهم کردن شیعه به تحریف آنهم با کنایه و ریشخند
شبهه ششم: اظهر من الشمس دانستن بالا بودن موقعیت عایشه نزد رسول الله نسبت به دیگر همسران ایشان، و بدون آودن حتی یک دلیل علمی و متهم کردن ما به حب و بعض
شبهه هفتم: قبول کردن لقب خال المومنینی معاویه
شبهه هشتم: زوری دانستن ازدواج پیامبر صلی الله علیه واله با دختر ابوسفیان آنهم به شیوه غیر علمی و کنایه گفتن«بلکه رسول با تمایل تام و تمام با دختر ابوسفیان ازدواج فرموده بودند.» ای کاش فقط و فقط در همین مورد انصاف را رعایت می کردید و همان منابع اهل سنت را می خواندید علت ازدواج را می جستید

بنابراین: اگر به دنبال پاسخ هستید در همین سایت جستجویی انجام دهید و پاسخ ها را نگاه کنید. از آنجا که در این تاپیک بحث ما چیز دیگری است واقعا اگر از پاسخهای تاپیک های مربوطه در جستجوی تان، قانع نشدید دوباره تاپیکی ایجاد کنید و اشکالتان را مطرح کنید تا دوستان ما در خدمتتان باشند لذا خواهش دارم فقط راستای سوال همین تاپیک مطلب بگذارید و از ایجاد شبهات غیر منصفانه ، انهم بدون دلیل که توان پاسخگویی آن در یک تاپیک نیست بپرهیزید لطفا

manmehdiam;1015316 نوشت:
اهل سنت توجیه معقول تری دارد.
از نظر آنها اسلام متوقف بر افراد و اعمالشان نیست. آنها باورمند هستند که اسلام با رسول و قرآن کامل شده و دیگر نیازی به چیز دیگری نیست. الیوم اکملت لکم دینکم

بنابراین در مناقشه میان علی و معاویه و یا کسان دیگر آنها میگویند اینها از صحابه نزدیک رسول اسلام بودند. هرکدام بنابه نظر خودشان اجتهاد کرده اند. بنابراین خودشان میدانند و خدایشان در آخرت. ربطی به من و شما ندارد. فردای قیامت هم کسی از شما در مورد عملکرد معاویه و طلحه و زبیر یا علی نخواهد پرسید! خودشان جوابگوی عملکردشان خواهند بود. آنها این را میگویند و ضمنا کسی راهم مقدس نمیدانند . تقدس و عصمت خاص ما شیعیان است. پیغمبر را هم فقط در ابلاغ وحی معصوم میدانند چه برسد به علی و معاویه و ....اینها.

دست کم شما به عنوان کارشناس باید اقوال مختلف را بیاورید واگر باور ندارید منصفانه سعی کنید نقد بفرمایید نه اینکه ...


در این پست نیز بدون توجه به پست استاتر تاپیک، چشمها را بسته و پای روی گاز تولید شبه گذاشته و حتی دربرخی مورد، نظرات خود را به اهل سنت نسبت داده اید که هر کدام تاپیک جداگانه ای می طلبد اگر چه با جستجوی اجمالی، پاسخ مفصل به همه این شبهات در همین سایت موجود است منتها اگر به دنبال پاسخ باشید!!
شبهاتی که در این پست شما دیده می شود عبارتند از:
شبهه یک: عقلانی دانستن غیر عقلانی نظریه عدالت صحابه که حتی برخی از متکلمین اهل سنت تلحویا نتایج آن را قبول ندارند.
شبهه دو: مصادره آیه الکملت لکم دینکم که در مورد غدیر است به عنوان پایان تشریع احکام
شبهه سه: قبول کردن نظریه غیر عقلانی اجتهاد صحابه که باعث شده روی قبر حجر بن عدی جمله مضحکانه«هذا قبر حجر بن عدی رضی الله عنه الذی قتله معاویه رضی الله عنه!!!!!» نوشته شد که با هیچ عقل سلیم که چه عرض کنم عقلی که یه صدم خود را به کار اندازد قابل قبول نیست.
شبهه چهارم: نسبت دادن یک نظریه به اهل سنت که خود اهل سنت آن را عملا قبول ندارند و آن مقدس نداستن هیچ کس نزد اهل سنت است. اگر توهینی به بزرگان اهل سنت شود آنان اعتراض نخواهند کرد. اگر توهین علیه مثلا خلیفه اول شود یا توهین علیه خلیفه آخر عباسی شود، عکس العمل اهل سنت یکی است؟ آیا این به معنای مقدس دانستن خلیفه اول نیست؟ اهل سنت نه تنها برای خلفای ثلاثه بلکه برای زمان پیامبر صلی الله علیه واله حتی تمام صحابه و بسیاری از تابعین تقدس قائلند. اما شما تراوشات ذهنی خود را به اهل سنت نسبت می دهید.
شبهه پنجم: مترادف دانستن عصمت با تقدس، در حالیکه اینها دو واژه متفاوت هستند اهل سنت تقدس قائلند اما به طور ظاهر عصمت نه اگر چه علما عصمتی که آنها برای همه صحابه قائلند قابل کتمان نیست.

manmehdiam;1015316 نوشت:
دست کم شما به عنوان کارشناس باید اقوال مختلف را بیاورید واگر باور ندارید منصفانه سعی کنید نقد بفرمایید نه اینکه ...

دست کم شما به عنوان یک کسی که از تاریخ اطلاع دارد! همه اقوال را بیاورید و با کنایه به نام یک شیعه به عقاید شیعه نتازید و باورهای اهل سنت و حتی وهابیت و حتی داغ تر از آنها عمل نکنید. منصفانه بحث کنید.
البته خواهش دیگری که دارم این است از ادامه این بحث در این تاپیک خودداری کنید و تنها بحث مورد سوال استاتر را مطرح کنید. اگر سوالی در مورد موارد بی ربط به تاپیک داشتید در کل انجمن جستجو کنید اگر باز اشکالی ماند تاپیک دیگری ایجاد کنید و با بحث منطقی به مناظره بپردازید.

با سلام.

من دو دوست بزرگوار کاربر محترم سید معصوم و کارشناس محترم عماد را که دست کم هم وطن من هستند به آرامش دعوت میکنم. اینجا قرار نیست ما همدیگر را متهم کنیم. آن هم اتهاماتی به این سنگینی! فرمایشات کاربر محترم راکه میخواندم میزان تنفر این بزرگوار آنچنان هویداست که اگر دست می یافتند لابد خود را درجایگاه حسین بن علی تصور فرموده و این بنده کمتر از قطمیر را شمربن ذی الجوشن که خونش مباح است!!!
ناسلامتی اینجا یک سایت مذهبی است. تمام مدیریت آن هم در دست شما ست. آنوقت چطور میشود کسی بخواهد شبهه افکنی کند....این چه عبارات سخیفی است که به کار میبرید. قلم مسموم دیگر چه صیغه ای است. شما قلمتان خیلی شفا بخش است ادامه بدهید و اینجا خود گویی و خود خندی ...خودتان برای خودتان همه چیز را بی عیب و نقص اثبات کنید و دلتان را هم خوش کنید. کسی حرفی ندارد.... بفرمایید خوش باشید.

[=arial]سلام

عماد;1015335 نوشت:
شبهه دوم: قبول کردن افسانه بنی قریظه همان طور که اسلام ستیزان در رسانه هایشان مطرح می کنند و تعمدا با پاسخ ها کاری ندارند.

شاید افسانه باشد ولی امام خمینی به آن استناد کرده اند:

نقل قول:
[=arial]من از پیشگاه خدای متعال و از پیشگاه ملت عزیز عذر می خواهم، خطای خودمان را عذر می خواهم. ما مردم انقلابی نبودیم، دولت ما انقلابی نیست، ارتش ما انقلابی نیست، ژاندارمری ما انقلابی نیست، شهربانی ما انقلابی نیست، پاسداران ما هم انقلابی نیستند، من هم انقلابی نیستم. اگر ما انقلابی بودیم، اجازه نمی دادیم اینها اظهار وجود کنند. تمام احزاب را ممنوع اعلام می کردیم. تمام جبهه ها را ممنوع اعلام می کردیم، یک حزب و آن حزب مستضعفین، و من توبه می کنم از این اشتباهی که کردم و من اعلام می کنم به این قشرهای فاسد در سرتاسر ایران که اگر سر جای خودشان ننشینند ما به طور انقلابی با آنها عمل می کنیم. مولای ما امیرالمؤمنین سلام الله علیه آن مرد نمونه عالم، آن انسان به تمام معنا انسان، آن که در عبادت آنطور بود و در زهد و تقوا آنطور و در رحم و مروت آنطور و با مستضعفین آنطور بود، با مستکبرین و با کسانی که توطئه می کنند - شمشیر را - می کشت هفتصد نفر را در یک روز از یهود بنی قریضه که نظیر اسرائیل بود و اینها از نسل آنها شاید باشند، از دم شمشیر گذراند.[=arial]
«صحیفه نور جلد ۸: بیانات امام خمینی در جمع قشرها مختلف مردم، ضرورت تشکیل حزب مستضعفین».
۲۷ مرداد سال ۱۳۵۸

عماد;1015335 نوشت:
شبهه اول: سیف الاسلام دانستن زبیر توسط پیامبر صلی الله علیه واله بر اساس گزارشهای اهل سنت که اگر بنا باشد این گزارشهایی که عمدتا در زمان معاویه جعل شد برای شیعه قابل قبول نیست اما برای اهل سنت و مخالفان اسلام که بخواهند شبهه افکنی کنند مورد توجه قرار می گیرد.

من نمیدانم.واقعا نمیفهمم چطور میشود کسی سواد اعظم مسلمین که اهل سنت هستند را با مخالفان اسلام در یک گروه جای دهد. تازه ادعای وحدت هم داشته باشد..هفته وحدت هم برگزارکند...

محتوی عرایض مخلص این نیست که زبیر را یا طلحه رایا هر یک از صحابه را تطهیر کنم. مطلقا اینگونه نیست. اتفاقا تمام عرض مخلص این است که ما اصلا در این جایگاه و مقام نیستیم. کسی که. سعی در تطهیر داشته باشد هم به اندازه تقبیح این افراد راه را به اشتباه میرود.
مطمئن باشید اگر علی و حسن و حسین میلیاردها میلیارد مکارم اخلاق داشته باشند ذره المثقالی از آن به شما تعلق نخواهد گرفت و اگر طلحه و زبیر و ابوبکر و ....حجاج بن یوسف و ...دیگران میلیاردها میلیارد ضلالت و رذالت داشته باشند بابت آن فردای قیامت ذره المثقالی کسی از شما نخواهد پرسید. شما چرا در تاریخ گیر کرده اید. چرا در اشخاص گیرکرده اید. کجای روایات ائمه اطهار آمده است که شما اسلام را رها کنید و خودتان را در جایگاه حق تعالی قرار داده شروع به قضاوت افراد کنید و تصور بفرمایید که عین دین همان است که شما دارید.
برترین شما پرهیزگارترین شماست نه اینکه کسی که بهترین فحش و فضیحت را به صحابه رسول بدهد! بالاخره اینها اگر در دلشان هم کافر بوده باشند در عداد صحابه صدر اسلام هستند....مسلمان که بودند. چه عرض کنم.

عماد;1015335 نوشت:
شبهه دوم: قبول کردن افسانه بنی قریظه همان طور که اسلام ستیزان در رسانه هایشان مطرح می کنند و تعمدا با پاسخ ها کاری ندارند.

یعنی میفرمایید بنی قریظه از اساس افسانه است؟ یعنی جنگی رخ نداده؟ هیچ کس از بنی قریظه کشته نشد؟
بزرگوار حتی علمای شیعه هم در تعداد کشته شدگان بحث و اختلاف نظر دارند نه اینکه کلیت امر را نفی کنند.
مگر در این مورد که اعدام کنندگان اسرای بنی قریظه ظاهرا علی بن ابی طالب و زبیر بودند مگر تشکیکی وجود دارد؟ تشکیک فقط در تعداد است. که اصلا در مورد تعداد بحثی نشده است.

عماد;1015335 نوشت:
شبهه سوم: طلحه الخیر دانستن طلحه توسط پیامبر صلی الله علیه واله بر اساس گزارشهای اهل سنت.

اشکالی ندارد شما مستندات اهل سنت را قبول نکنید. موضوع مهمی نیست. اصلا شما بفرمایید حقیقت مطلب چه بوده؟ بالاخره نظر رسول خدا نسبت به طلحه و زبیر چه بوده. به جز ارتباط نسبی که رسول با طلحه داشته آیا ایشان را منافق میدانسته مثلا؟

عماد;1015335 نوشت:
شبهه چهارم: توجه نکردن به بار معنایی آیه قرآن در مورد ام المومنین بودن همسران پیامبر صلی الله علیه وآله

شما بار معنایی درست ام المومنین را بفرمایید. خواهشا یکی از آیات مربوطه را نقل کنید و بفرمایید منظور از ام المونین چیست؟

عماد;1015335 نوشت:
شبهه پنجم: متهم کردن شیعه به تحریف آنهم با کنایه و ریشخند

اگر ترجمه آیه که صراحت دارد را قبول نکنید چاره ای ندارید جز اینکه بفرمایید قرآن تحریف شده...مگر راه دیگری هم میماند؟ اگر میماند شما بفرمایید جوری ام المونین را ترجمه کنید که به معنی زنان رسول خدا نباشد ما یاد بگیریم.

عماد;1015335 نوشت:
شبهه هشتم: زوری دانستن ازدواج پیامبر صلی الله علیه واله با دختر ابوسفیان آنهم به شیوه غیر علمی و کنایه گفتن«بلکه رسول با تمایل تام و تمام با دختر ابوسفیان ازدواج فرموده بودند.» ای کاش فقط و فقط در همین مورد انصاف را رعایت می کردید و همان منابع اهل سنت را می خواندید علت ازدواج را می جستید

بزرگوار زوری دانستن ازدواج رسول عقیده شماست نه مخلص! شما بفرمایید دلیل ازدواج رسول با نزدیکان ابوبکر و عمر و معاویه چه بوده ؟ بلاخره یک توجیهی باید بتوانید پیدا کنید که رسول خدا مثلا رفته یک آدم فاسدی به نام ابوبکر را دیده و دختر فاسد ترش را به زنی گرفته. بجز اینکه بگویید لابد زوری بوده...یا نهایتا مصلحتی بوده مگر چاره دیگری هم دارید؟ شما بفرمایید قصه از چه قرار است؟
ازدواج با حفصه به چه مناسبت بوده...با خواهر معاویه به چه مناسبت پیغمبر ازدواج فرموده....ایشان درجه فساد اینها را نمیدانسته ولی شما خبر دارید؟ اصلا به هر دلیلی ازدواج کرده باشد بالاخره که این کار را کرده ! وقتی هم که رابطه ازدواج عملی شده باشد لاجرم رابطه نسبتی ایجاد میشود دیگر.
مثلا میشود شما به برادر خانمتان بفرمایید که او را به عنوان برادرزن قبول ندارید؟!!!

عماد;1015333 نوشت:
از آنجا که بنده عین عبارت منابع را در پست بعدی گذاشتم این فرمایش شما دیگر جا نداشت

بزرگوار شما عین عبارت را آوردید ولی در تحلیل شخصی معنی آن را کاملا جور دیگر فرمایش فرمودید.

عماد;1015333 نوشت:
به هیچ وجه این سخن درست نیست که مشکل اصلی عبدالله بن زبیر بود.

ما داریم در مورد نظر معاویه در وصیتی که به یزید کرده است صحبت میکنیم. عرض مخلص این است که محتوی متن وصیت معاویه به روشنی نشان میدهد که یزید باید بیش از همه مواظب ابن زبیر باشد.
حالا امکان دارد شما امروز با نظر سیاسی معاویه موافق نباشید و از نظر شما حسین بن علی خطر بیشتری را متوجه حکومت میکرده. لکن وصیت معاویه معنی مشخصی دارد.

عماد;1015333 نوشت:
زیرا خود معاویه می گوید که حتی عبدالله بن زبیر را بکشی هم مشکل درست نخواهد شد

از کجا این معنی را دریافت کردید؟ کجا معاویه گفته اگر او را بکشی هم مشکل حل نمیشود!!! پس راه حل معاویه در مورد ابن زبیر چه بود؟

عماد;1015333 نوشت:
امام امام حسین علیه السلام را مراعات کن. نه به دلیل برداشت اشتباه شما که دوستدار خاندان رسالت بود

از کجای عرایض مخلص برداشت کردید که من گفتم معاویه دوستدار خاندان رسالت بود!!!
اگر نظر مخلص را بخواهید معاویه دوستدار خلافت و حکومتش بود و خواستار ادامه آن در خوانواده اش و پسرش بود ولی اصلا نظر من فعلا مهم نیست. ما داریم صحبتهای معاویه را ارزیابی میکنیم.
معاویه میگوید حسین را انعام و اکرام کن. یعنی به حسین پول و مال و ثروت ببخش و احترامش را هم حفظ کن تا با تو مخالفت نکند. معاویه یزید را از بکاربردن نیروی قهریه و خشونت بر علیه حسین بن علی برحذر داشته. و روش قهریه را گفته بر علیه پسر زبیر به کار ببر.
نفرمایید که این چه حرفی است مگر امام حسین هم با پول و ثروت از قیامش دست بر میداشت! اینها نظر من نیست. نظر معاویه است که در وصیتنامه اش منعکس شده.

ظاهرا پست های بنده را کامل نمی خوانید یا نوشته های بنده نارساست،
اگر بخواهیم همه این شبهه را در این تاپیک پاسخ دهیم که دیگر اسمش تاپیک نیست، انجمن است،
عرض کردم پاسخ همه این شبهه ها در همین سایت هست وبا کمی جستجو قابل دسترسی است، شما تاپیک های مورد نظر را ملاحظه بفرمائید اگر پاسخ کامل نبود در هر موضوع جداگانه تاپیکی ایجاد کنید خدمتتان هستیم

manmehdiam;1015349 نوشت:
من دو دوست بزرگوار کاربر محترم سید معصوم و کارشناس محترم عماد را که دست کم هم وطن من هستند به آرامش دعوت میکنم. اینجا قرار نیست ما همدیگر را متهم کنیم. آن هم اتهاماتی به این سنگینی! فرمایشات کاربر محترم راکه میخواندم میزان تنفر این بزرگوار آنچنان هویداست که اگر دست می یافتند لابد خود را درجایگاه حسین بن علی تصور فرموده و این بنده کمتر از قطمیر را شمربن ذی الجوشن که خونش مباح است!!!

اگر جناب manmehdiam بنده را نیز عطف به سید معصوم و کارشناس محترم نمی کنند و متهم به تنفر شدید، بغض آلود بودن نمی کنند و و با مظلوم نمایی نمی گویند که این سه نفر خود را حسین بن علی(علیه السلام) و وی را شمر بن ذی الجوش می دانند، بنده نیز عرایضی دارم.
اولا: شاید برخی از جملات دوست عزیمان سید معصوم کمی تند باشد اما اتهام های جناب عالی وارد نیست در مورد کارشناس که اصلا بنده چنین اتهامی را حتی در سطح ضعیف هم استشمام نکردم الا اینکه جنابعالی به شیوه های مناظره آگاه باشید و بخواهید از شیوه مظلوم نمایی استفاده کنید.
ثانیا: یکی از شیوه های مناظره مظلوم نمایی است. یعنی طرف مقابل را با اینکه ای وای ای داد ای بی داد (چرا خود را امام حسین تصور می کنی و من را شمر، آین چه طرز بحث کردن است) در مناظره زمین گیر کرده و از نظر روانی جو ایجاد شود و خوانندگان نیز حق را به طرف مظلوم نما دهند. اما این نوعی اهانت به مخاطب است.
ثالثا: یکی از شیوه های مناظره این است که به جای کوبیدن مطلب، طرز تفکر طرف مقابل را بکوبیم.با این جمله ای که شما این جور فکر می کنید یا مثلا همین روشی که در سیاست برخی می گویند شما تندرو هستید و ... طرف مقابل را از میدان بیرون کنیم
بنابراین جناب عالی در این چند پست به شیوه های منفی مناظره آگاه هستید و خوب به کار بردید. خوشم آمد

نکته دیگری که برای جالب آمد تخصص شما در مناظره و فرافکنی و از راه های باطل منکوب کردن طرف مقابل با شیوه تکثیر شبهه است. کسانی که از شیوه منفی در مناظره آگاه هستند سعی می کنند در هر جمله یشان یک سوال یا یک شبهه ایجاد کنند که طرف مقابل هر چه تلاش کند تنها بتواند به بخشی از شبهاتش پاسخ دهد، زیرا پاسخ دادن به همه آنها ممکن نیست و هر کدام از آنها نیز شاخه های مختلفی دارد، بنابراین هر طرف مقابل پاسخ دهد باز بینندگان و خوانندگان مناظره می گویند دیدی بسیاری از سوالات وی را نتوانست پاسخ دهد.
این شیوه نیز در عبارت شما هست که کارشناس محترم با درایت متوجه آن شد. شما باز در پست های بعدی نیز به این شیوه باطل تمسک جستید اما باز کارشناس محترم در پست 23 نقشه شما را ناکام گذاشت.
بنابراین هم از شما خوشم آمد که این چنین وارد در بحث و لجن مال کردن طرف مقابل هستید و هم از کارشناس محترم خوشم آمد به رموز و فنون مناظره آگاه بود فریب شیوه باطل شما را نخورد
البته خواهشم می کنم، خواهشم می کنم و باز خواهشم می کنم که بنده را به تندروی، کاسه تنفر و ... متهم نکنید خواستم بدانید که کاربران اینجا نیز کمی از این روش ها آگاه هستند.

و اما نکته آخر که باز به شیوه مناظره مربوط می شود نه علم و داشته های علمی، یعنی باید بدانیم که چگونه با نداشتن علم، ولو طرف مقابل عالم تر است را منکوب کنیم این روش مهاجمه با جملات کلیشه ای است از جمله

manmehdiam;1015314 نوشت:
متون تاریخی را اینگونه نمیشود مصادره به مطلوب کرد.

manmehdiam;1015315 نوشت:
نه سنی های گمراه!

در صورتی که کسی با این عبارت در این تاپیک از برادران اهل سنت یاد نکرد
manmehdiam;1015315 نوشت:
کمی تاریخ بخوانید

به جای این شیوه های باطل سعی کنید منصفانه بحث کنید.

manmehdiam;1015354 نوشت:
که اهل سنت هستند را با مخالفان اسلام در یک گروه جای دهد.

درکش بسیار راحت است
درجایئکه حمله به عقاید شیعه باشد چون برای هر دو گروه دشمن مشترک می شود، شبهات و نحوه بیان آنها شبیه به هم می شود. در اینجا منظور از اهل سنت، اهل سنت افراطی یعنی وهابیون هستند.
مثلا در مورد غدیر، یک وهابی و یک اسلام ستیز که در ایران فعالیت می کند و هدفش حمله به عقاید شیعه هستند مانند هم هجوم می آورند.
فضایل حضرت علی علیه السلام باعث ارادات ایرانی ها به ایشان شده است. اسلام ستیز برای اینکه این فضائل را زیر سوال ببرد به آن می تازد و وهابی برای آنکه بگوید حضرت علی علیه السلام بر عمر و ابوبکر برتری نداشته به آن می تازد.
پس هر دو می تازند چون این فضائل به ضرررشان است.

manmehdiam;1015354 نوشت:
یعنی میفرمایید بنی قریظه از اساس افسانه است؟ یعنی جنگی رخ نداده؟

بنده منظور از شاخه شاخه کردن بحث را متوجه نمی شوم، و نمی خواهم به شما همان انگی را بزنم که برخی از دوستان زدند اما وقتی عرض کردم این بحث به این تاپیک مرتبط نیست و باید در جای دیگر دنبال شود انتظار دارم که رعایت بفرمائید تا دیگر دوستان تصور بدی نسبت به شما نداشته باشند.
لطفا به این تاپیک ها مراجعه کنید اگر باز سوالی ماند تاپیکی ایجاد کنید تا خدمتتان باشیم
[h=1]بنی قریظه
[/h]
[h=1]آیا در واقعه بنی قریظه، نوجوانی هم کشته شد؟
[/h]
[h=1]توضيح كامل درباره جنگ با قبيله بنی قریظه
[/h]البته در تاپیک های دیگر نیز اگر جستجو کنید در این باره بحث شده است

manmehdiam;1015354 نوشت:
مگر در این مورد که اعدام کنندگان اسرای بنی قریظه ظاهرا علی بن ابی طالب و زبیر بودند مگر تشکیکی وجود دارد؟

بله تشکیک وجود دارد تاپیکی ایجاد کنید تا در این مورد نیز بحث کنیم

manmehdiam;1015354 نوشت:
اصلا شما بفرمایید حقیقت مطلب چه بوده؟ بالاخره نظر رسول خدا نسبت به طلحه و زبیر چه بوده. به جز ارتباط نسبی که رسول با طلحه داشته آیا ایشان را منافق میدانسته مثلا؟

دوست دارم که تاپیکی در این مورد ایجاد کنید تا هم اسناد این لقب را از مانع اهل سنت(اگر هست) بگذارید تا بررسی کنیم و هم نظر پیامبرصلی الله علیه واله در مورد طلحه و زبیر را بازگو کنیم.
البته در تاپیک
http://www.askdin.com/showthread.php?t=34671&page=2
پست 13 همین بحث بین بنده و شما بوده و از شما خواستم تا سند براین حدیث بیاورید که متاسفانه نیاوردید و فرمودید

manmehdiam;453245 نوشت:
من چنین ادعایی ندارم. صرفا استنباطم از پست شما این بود. حال شما بفرمایید چگونه بوده؟
آیا القاب طلحه الخیر یا سیف الاسلام زبیر یا ....کلا دروغ است؟ یا این القاب را خودشان بعد ها به خودشان داده اند؟
فکر میکنم به خالد بن ولید هم سیف الاسلام میگفتند که ریشه آن را هم نمیدانم

کلا این افراد که شیعه قبولشان ندارد، با این القاب در زمان حضرت رسول چه وضعی داشتند. هیچ یک از این القاب مربوط به زمان حضرت رسول نیست؟


و ظاهرا تلقی به قبول کردید که این جا دو باره تکرار می فرمائید.اگر تاپیکی در این باره ایجاد کنید این مشکل هم مرتفع خواهد شد

manmehdiam;1015354 نوشت:
شما بار معنایی درست ام المومنین را بفرمایید. خواهشا یکی از آیات مربوطه را نقل کنید و بفرمایید منظور از ام المونین چیست؟

در این مورد نیز ابتدا تاپیک های مربوطه را مطالعه بفرمائید سپس اگر سوالی بود در تاپیکی ایجاد می کنید بحث خواهیم کرد
تاپیک های مربوطه به این بحث
مراد از «ام المؤمنين» در آيه « وَأَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ» چيست؟

manmehdiam;1015354 نوشت:
اگر ترجمه آیه که صراحت دارد را قبول نکنید چاره ای ندارید جز اینکه بفرمایید قرآن تحریف شده...مگر راه دیگری هم میماند؟ اگر میماند شما بفرمایید جوری ام المونین را ترجمه کنید که به معنی زنان رسول خدا نباشد ما یاد بگیریم.

بله می ماند و آن این است که معنا را درست متوجه شویم که عرض کردم در تاپیک های مربوطه کاملا بحث شده است

manmehdiam;1015356 نوشت:
شما بفرمایید دلیل ازدواج رسول با نزدیکان ابوبکر و عمر و معاویه چه بوده ؟

چشم اما در تاپیک مربوط به این بحث، نه اینجا البته در تاپیک های متعددی این بحث مطرح و پاسخگویی شده است
از جمله:
[h=1]علت تعدد زوجات نبی اعظم (ص)چیست؟
[/h][h=1]دلایل ازدواج پیامبر
[/h][h=1]چرا پیامبر دختر ابوبکر را به ازدواج خود درآورد؟
[/h][h=1]تعداد همسران پیامبر اسلام (ص)
[/h]وبسیاری از تاپیک های دیگر که پس از مطالعه شما منتظر اشکالات شما در تاپیک جدیدی که در این باره ایجاد می کنید هستم

manmehdiam;1015356 نوشت:
وقتی هم که رابطه ازدواج عملی شده باشد لاجرم رابطه نسبتی ایجاد میشود دیگر.
مثلا میشود شما به برادر خانمتان بفرمایید که او را به عنوان برادرزن قبول ندارید؟!!!

رابطه نسبی ایجاد می شود بله!
اما اینکه کسی از این رابطه نسبی لقبی برای خود بسازد و از آن استفاده کند تا خلاء فضیلتی خود را پر کند، جای سوال است
بنده خودم عرض کردم که این رابطه نسبی وجود دارد حتی در محمد بن ابابکر(که مورد قبول شیعه است) و عبدالله بن عمر(که مورد قبول اهل سنت است) عرض کردم که برادر خانم های پیامبر صلی الله علیه واله هستند اما هیچ کدام موفق به کسب مدال لقب خال المومنین نشدند و فقط معاویه ای که در سال هشتم یا نهم ایمان آورد چنین فضیلتی یافت!!!!
اگر دوست دارید این بحث را ادامه دهید تاپیکی ایجاد کنید

manmehdiam;1015364 نوشت:
ما داریم در مورد نظر معاویه در وصیتی که به یزید کرده است صحبت میکنیم.

احست خدا اموات شما را بیامرزد، بنابراین فقط در همین زمنیه ادامه دهیم و بنا نیست تمام مشکلات اسلام، اختلافات شیعه و سنی، اختلافات اسلام با دیگر ادیان را در این تاپیک حل و فصل کنیم.

manmehdiam;1015364 نوشت:
عرض مخلص این است که محتوی متن وصیت معاویه به روشنی نشان میدهد که یزید باید بیش از همه مواظب ابن زبیر باشد.

نه خیر، معاویه وصیت می کند عبدالله بن زبیر را تارومار کن اتفاقی نمی افتد اما در مورد امام حسین علیه السلام را نگه دار، زیرا معاویه می دانست که شهادت امام حسین علیه السلام پایه های سلطنتی که با حلیه و ظلم بوجود آورده بود، متزلزل خواهد کرد.

پرسش:
چه کسانی که با یزید مخالف کردند و عاقبتشان چه شد؟ چرا یزید برخوردی که با امام حسین(علیه السلام) کرد با آنان نکرد؟ چه پاسخی بر این گفته وهابیون است که قیام امام حسین(علیه السلام) شورشی بر علیه خلافت مشروع زمان بود؟

پاسخ:
از همان زمان مطرح شدن ولیعهدی یزید، افراد زیادی با این امر مخالف بودند از جمله امام حسن مجتبی (علیه السلام)، سعد بن ابی الوقاص و عایشه و هر سه را معاویه مسموم کرد تا راه را برای خلافت یزید باز کند.
پس از به خلافت رسیدن وی نیز، افرادی از جمله عبدالله بن عمر و عبدالله بن زیبر نیز مخالف بودند اما خطر آنان به اندازه خطر امام حسین (علیه السلام) نبود. و با وجود امام حسین (علیه السلام) و موقعیتی که داشتند آنان خود به خود بعد از امام قرار می گرفتند.
معاویه نیز همین امر را به یزید گوشزد کرد. او هنگام مرگ پسر خويش، یزید را خواند و گفت:
«پسرم، سفر و رفت و آمد را از پيش تو برداشتم و كارها را هموار كردم و دشمنان را زبون كردم و عربان را به اطاعت تو آوردم و همه را بر تو فراهم كردم و درباره اين كار كه بر تو استوار شده بيمناك نيستم مگر از چهار كس از قريش:
حسين بن على و عبد الله بن عمر و عبد الله بنزبير و عبد الرحمان بن ابى بكر.
«عبد الله بن عمر مرديست كه عبادت او را از پاى در آورده و اگر كسى جز او نماند با تو بيعت مى‏ كند.
اما حسين بن على(علیهاالسلام) را مردم عراق رها نمى‏ كنند تا به قيام وادارش كنند، اگر بر ضد تو قيام كرد و بر او ظفر يافتى گذشت كن كه خويشاوندى نزديك دارد و حق بزرگ.
اما عبد الرحمان بن ابى بكر كسى است كه وقتى ببيند يارانش كارى كرده ‏اند او نيز چنان مى‏ كند و همه دلبستگى او زنست و سر گرمى،
كسى كه چون شير آماده جستن و چون روباه مكارى مى‏ كند و اگر فرصت به دست آرد جستن مى‏ كند ابن زبير است. اگر چنين كرد و به او دست يافتى پاره پاره‏ اش كن.»(1)
در روایت دیگری آمده: وقتى مرگ معاويه در رسيد، و اين به سال شصتم بود، يزيد حضور نداشت. ضحاك بن قيس فهرى را پيش خواند كه سالار نگهبانان وى بود با مسلم بن عقبه مرى و به آنها وصيت كرد و گفت: «وصيت مرا به يزيد برسانيد و گوييد مردم حجاز را بنگر كه ريشه تواند هر كس از آنها كه پيش تو آيد حرمتش بدار و هر كه نيايد رعايتش كن. مردم عراق را بنگر و اگر از تو خواستند كه هر روز عاملشان را معزول كنى بكن كه به نظر من معزول كردن يك عامل از آن بهتر كه يكصد هزار شمشير بر ضد تو از نيام در آيد. مردم شام را بنگر كه خاصان و نزديكان تو باشند اگر از دشمن حادثه ‏اى افتاد از آنها يارى بجوى و چون دشمن را از پيش برداشتى مردم شام را به ديار خودشان با بر كه اگر در ديارى جز ديار خودشان اقامت گيرند خوى‏هاى ديگر گيرند. از قرشيان بيم ندارم مگر از سه كس: حسين ابن على، و عبد الله بن عمر و عبد الله بن زبير. ابن عمر مرديست كه كار دين وى را از پاى در آورده، حسين بن على مرديست كم خطر و اميدوارم خدا او را به وسيله كسانى كه پدرش را كشتند و برادرش را بى كس گذاشتند از پيش بردارد، نسبت بزرگ دارد و حق بزرگ و قرابت محمد صلى الله عليه و سلم، چنان مى‏بينم كه مردم عراق او را به‏ قيام وامى‏دارند، اگر به او دست يافتى گذشت كن كه اگر من باشم گذشت مى‏ كنم.
ابن زبير مكار است و كينه‏ توز اگر سوى تو آمد به او حمله بر مگر آنكه از تو صلح خواهد. هر چه توانى خون هاى قوم خويش را محفوظ دار.»(2)
در مورد شورش خواندن قیام مقدس امام حسین(علیه السلام) از سوی برخی وهابیون افراطی به بهانه مشروع دانستن خلافت مورثی یزید نیز: ابتدا پاسخ نقضی می دهیم. آیا خلافت امام علی (علیه السلام) از نظر اهل سنت مشروع بود یا نه؟ اگر مشروع بود مخالفت زبیر و طلحه الخیرشان و ام عایشه و نیز معاویه شورش بود؟ و آیا کسی که بر علیه حکومت مشروع شورش کند آیا خود قابل احترام است؟
بدیهی است که خلافت امیرالمومنین (علیه السلام) از نگاه اهل سنت مشروع است و بدیهی است که این افراد علیه حکومت مشروع شورش کردند اما تعجب از آن است که آقایان این افراد را نیز مقدس می دانند و کارهایشان را مشروع!!!!
اما از نگاه امام حسین (علیه السلام) و شیعیان و حتی وهابیت اگر بخواهند انصاف به خرج دهند حکومت یزید مشروع نیست. چرا که در صلح نامه امام حسن (علیه السلام) با معاویه بنابرگزارشی، پس از به هلاکت رسیدن معاویه، خلافت از آن حسن علی (علیهماالسلام)(3) و اگر ایشان در قید حیات نبود حسین بن علی (علیهماالسلام) باید عهده دار خلافت می شدند.(4) و بنابرگزارش دیگر نیز باید خلافت به شورا واگذار میشد(5) نه اینکه معاویه با تهدید و تطمیع افراد شاخص و سران قبائل و حتی حذف فیزیکی آنان، یزید را به زور بر گرده مسلمانان سوار کند. سپس این ظالم مشروع بدانیم و حرکت انقلابی پاک، علیه وی را شورش بنامیم!!!
یزید به هر اعتباری مشروع نبود و مخالفت با وی ادامه همان مخالفت حضرت ابراهیم با نمرود، حضرت موسی با فرعون حضرت محمد (صلی الله علیه وآله) با سران مشرکین و قیصر و کسری بود.

منابع:
1. تاريخ طبرى، محمد بن جرير طبرى (م 310)، ترجمه ابو القاسم پاينده، تهران، اساطير، چ پنجم، 1375ش، ج5، ص322-323
2. همان
3. بلاذری، أحمد بن يحيى بن جابر (م 279)، انساب الأشراف، تحقيق سهيل زكار و رياض زركلى، بيروت، دار الفكر، ط الأولى، 1417،ج‏3،ص:41
4.ابن عنبه، عمده الطالب فی انساب آل ابی طالب، نجف، مکتبه الحیدریه، 1380ق، ص67
5.ابن اعثم، محمد بن علی، الفتوح، بیروت، دارالاضواء، ۱۴۱۱ق، ص۲۹۰-۲۹۱

موضوع قفل شده است