جمع بندی کمک به افرادی که نمی دانیم فقیر هستند یا خیر؟

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
کمک به افرادی که نمی دانیم فقیر هستند یا خیر؟

سلام
اگه شک داشته باشم ، این افرادی که در خیابان و بیرون واقعا نیازمند هستند یا آدمی است که کارش اخاذی از مردم است (از روی ظاهر ،رفتار و دیگر مسائل قانع کننده) . آیا می توان به او کمک کرد؟

اصلا اینجور مواقع باید چگونه رفتار نمود؟

و یه سوال دیگه :
اگه یه مقدار بهش کمک کردیم ، زور شد و مقدار بیشتری طلب کرد حکم چیست ؟

با سپاس

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد کافی

[TD][/TD]

oranus_3756;1014395 نوشت:
سلام
اگه شک داشته باشم ، این افرادی که در خیابان و بیرون واقعا نیازمند هستند یا آدمی است که کارش اخاذی از مردم است (از روی ظاهر ،رفتار و دیگر مسائل قانع کننده) . آیا می توان به او کمک کرد؟

اصلا اینجور مواقع باید چگونه رفتار نمود؟

و یه سوال دیگه :
اگه یه مقدار بهش کمک کردیم ، زور شد و مقدار بیشتری طلب کرد حکم چیست ؟

با سپاس

باسمه تعالی
با عرض سلام و خسته نباشید
افرادی که از انسان درخواست کمک می کنند چند دسته هستند:
1-اگر از روی قراینی مطمئن شدیم که درخواست کننده نیازمند واقعی است و آنچه را که می گوید حقیقت است مانند این موارد: کسی او را به ما معرفی کرده است؛ یا خود ما مدتی است که او را می شناسیم؛ یا اینکه در مورد خواسته اش تحقیق کرده و به درستی ادعا او پی برده ایم و ... در این موارد لازم است تا بر اساس آیه شریفه «وَ أَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَرْ (1) و سوال ‏كننده را از خود مران.» به مقداری که برایمان امکان دارد به او کمک کنیم.
2- اگر از روی شواهد، قراین و نشانه هایی مطمئن شدیم که درخواست کننده نیازمند واقعی نیست بلکه با این کار قصد اخاذی و یا اغراض نا مشروع دیگر دارد، لازم است تا از هر گونه کمک به او خودداری کنیم.در این گروه افرادی قرار دارند که یا تکدی گری، شغل آنها شده است، یا با چرب زبانی و ارائه انواع و اقسام مدارک و اسناد غیر واقعی پزشکی، تحصیلی، دادگاهی و ... قصد کلاه برداری دارند.

به این دسته، افرادی را هم می توان اضافه کرد که کمک به آنها مصداق کمک به ظلم و فعل حرام است مانند معتادان و کسانی که شغلشان بهره کشی از زنان و کودکان و اقشار ضعیف جامعه است.
3- اگر برای ما اطمینانی به یک طرف حاصل نشد؛ نه صدق او برای ما روشن شد و نه کذب او. در این مواقع از کمک کردن آنی پرهیز می کنیم. ضمن عذر خواهی از او مشخصات و مدارک لازم برای تحقیق را خواستار می شویم. به مقداری که اطمینان حاصل شود بررسی می کنیم. بعد از اینکه حقیقت و میزان نیاز واقعی او برای ما روشن شد در حد امکان از او دستگیری می کنیم.
و اگر امکاناتى براى پاسخ گویى به نیاز او در اختیارمان نباشد خداوند در قرآن طرز برخورد صریح با آنها را در چنین شرائطى بیان مى‏ کند و مى‏ فرماید: «وَ إِمَّا تُعْرِضَنَ‏ عَنْهُمُ ابْتِغاءَ رَحْمَةٍ مِنْ رَبِّكَ تَرْجُوها فَقُلْ لَهُمْ قَوْلاً مَيْسُوراً (2) اگر از این نیازمندان به خاطر (نداشتن امکانات و ...) روى برگردانى، اما به جهت انتظار رحمت خدا که به امید آن هستى نباید این روى‏گرداندن توأم با تحقیر و خشونت و بى‏احترامى باشد، بلکه باید با گفتارى نرم و سنجیده و توأم با محبت با آنها برخورد کنى»
بنابراین در هر صورت برخورد توهین آمیز با آنها ممنوع است و در صورت عدم توانایی و دستگیری آنان می توان با راهنمایی آنها به مراکز حمایتی و افراد خیر دیگر، هم کرامتشان را خدشه دار نکرد و هم با راهنمایی، مسئولیت اجتماعی خود را انجام داد.

ب: در مورد افراد زیاده خواه هم به این روایت توجه بفرمایید که حضرت امام صادق (علیه السلام) به زیاده خواهی، سائل زیاده خواه، توجه نفرمودند و البته باز بان خوش در حق او دعا نمودند:
«كُنَّا عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) بِمِنًى وَ بَيْنَ أَيْدِينَا عِنَبٌ نَأْكُلُهُ فَجَاءَ سَائِلٌ فَسَأَلَهُ فَأَمَرَ بِعُنْقُود فَأَعْطَاهُ فَقَالَ السَّائِلُ لَا حَاجَةَ لِي فِي هَذَا إِنْ كَانَ دِرْهَمٌ قَالَ يَسَعُ اللَّهُ عَلَيْكَ فَذَهَبَ ثُمَّ رَجَعَ فَقَالَ رُدُّوا الْعُنْقُودَ فَقَالَ يَسَعُ اللَّهُ لَكَ وَ لَمْ يُعْطِهِ شَيْئاً ثُمَّ جَاءَ سَائِلٌ آخَرُ فَأَخَذَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع ثَلَاثَ حَبَّاتِ عِنَبٍ فَنَاوَلَهَا إِيَّاهُ فَأَخَذَ السَّائِلُ مِنْ يَدِهِ ثُمَّ قَالَ‏ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ* الَّذِي رَزَقَنِي فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مَكَانَكَ فَحَشَا

مِلْ‏ءَ كَفَّيْهِ عِنَباً فَنَاوَلَهَا إِيَّاهُ فَأَخَذَهَا السَّائِلُ مِنْ يَدِهِ ثُمَّ قَالَ‏ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ* فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) مَكَانَكَ يَا غُلَامُ أَيُّ شَيْ‏ءٍ مَعَكَ مِنَ الدَّرَاهِمِ فَإِذَا مَعَهُ نَحْوٌ مِنْ عِشْرِينَ دِرْهَماً فِيمَا حَزَرْنَاه‏

أَوْ نَحْوِهَا فَنَاوَلَهَا إِيَّاهُ فَأَخَذَهَا ثُمَّ قَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ هَذَا مِنْكَ وَحْدَكَ لَا شَرِيكَ لَكَ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مَكَانَكَ فَخَلَعَ قَمِيصاً كَانَ عَلَيْهِ فَقَالَ الْبَسْ هَذَا فَلَبِسَهُ ثُمَّ قَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي كَسَانِي وَ سَتَرَنِي يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ أَوْ قَالَ جَزَاكَ اللَّهُ خَيْراً لَمْ يَدْعُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع إِلَّا بِذَا ثُمَّ انْصَرَفَ فَذَهَبَ قَالَ فَظَنَنَّا أَنَّهُ لَوْ لَمْ يَدْعُ لَهُ لَمْ يَزَلْ يُعْطِيهِ لِأَنَّهُ كُلَّمَا كَانَ يُعْطِيهِ حَمِدَ اللَّهَ أَعْطَاهُ (3)
مسمع بن عبدالملک می گوید که در منى خدمت ابو عبد الله صادق (علیه السلام) نشسته بوديم و انگور تناول مى ‏كرديم. سائلى آمد و كمك كرد. ابو عبد الله فرمود:
اين خوشه انگور را به او بدهيد. مرد سائل گفت: نيازى به خوشه انگور ندارم، اگر درهمى باشد مى ‏پذيرم.(زیاده خواهی کرد و راضی به عطای امام نشد) ابو عبد الله گفت امام، فقط در حق او دعا نمودند (و البته دعای امام مستجاب است) خداوند خودش وسعت و فراخى نعمت بدهد. آن مرد سائل رفت، اما بعد از لختى بازگشت و گفت: همان خوشه انگور را بدهيد. ابو عبد الله چيزى به او نداد و گفت: خداوند وسعت و نعمت ارزانى دارد.
ديرى نگذشت كه سائلى ديگر آمد و ابو عبد الله سه حبّه انگور برداشت و در دست او گذاشت. مرد سائل سه حبّه را گرفت و گفت:
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ. خدا را سپاس كه به من روزى داد. ابو عبد الله گفت: قدرى صبر كن. و بعد هر دو دست خود را پر از انگور نمود و به سائل داد.
سائل انگور را گرفت و گفت: الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ- ابو عبد الله به او گفت:
باز هم صبر كن. و بعد به غلام خود گفت: آيا چيزى در كيسه دارى؟ غلام پول هاى كيسه را بيرون آورد و ما تخمين زديم كه در حدود بيست درهم باشد.
ابو عبد الله پول ها را گرفت و به سائل داد. سائل پول ها را گرفت و گفت:
الحمد لله. خدايا اين نعمت از تو است از تو كه شريك و همتا ندارى. باز ابو عبد الله (علیه السلام)گفت: لختى تأمّل كن. و بعد پيراهن خود را از تن خود بيرون آورد و به سائل داد و گفت: اين پيراهن را بپوش. سائل پيراهن را گرفت و پوشيد و گفت: خدا را شكر كه بر تن عريان من لباس پوشيد، و گويا گفت: اى ابو عبد اللَّه! خداوند به تو جزاى نيك دهد. و غير از اين دعائى نكرد، و رفت.
بعدها ما با خود فكر كرديم كه اگر براى ابو عبد الله (علیه السلام) دعا نمى‏ كرد، امام هماره به خاطر سپاس خدا، بر عطاى خود مى‏ افزود.»

پی نوشت:
1.ضحی/10.
2.اسراء/28.
3. كلينى، محمد بن يعقوب‏، الكافي (ط- الإسلامية)،دار الكتب الإسلامية، تهران‏
[=Traditional Arabic]،1407 ق‏،ج4،ص49.[=Traditional Arabic]

بسم الله الرحمن الرحیم

کافی;1014494 نوشت:

با عرض سلام و خسته نباشید

سلام
ممنون از پاسخ کاملتون.

کافی;1014494 نوشت:
1-اگر از روی قراینی مطمئن شدیم که درخواست کننده نیازمند واقعی است

پاسختون خیلی منطقیه.

کافی;1014494 نوشت:
2- اگر از روی شواهد، قراین و نشانه هایی مطمئن شدیم که درخواست کننده نیازمند واقعی نیست

بازم پاسختون منطقیه.

کافی;1014494 نوشت:
به این دسته، افرادی را هم می توان اضافه کرد که کمک به آنها مصداق کمک به ظلم و فعل حرام است مانند معتادان و کسانی که شغلشان بهره کشی از زنان و کودکان و اقشار ضعیف جامعه است.

با این قسمت مصداق تعیین کردن مشکل دارم.اونجا که گفتید معتادها.
حالا یه نفری به هر دلیلی دچار اعتیاد شده و همه هم طردش کردن و الان هیچی نداره.
ما در قبال این بنده خدا هیچ مسئولیتی نداریم یعنی؟
ظلم؟کدوم ظلم؟
فعل حرام بودنش هم محل اشکاله.
البته منطقیه که این که فقط بهش یه پولی بدیم که بره مواد بخره شاید کار جالبی نباشه.
ولی اگه تصمیم بگیریم که بهش پول ندیم تکلیف چیه؟باید ولش کنیم بمیره؟
یا مثلا باید ازش حمایت کنیم که مشکلش رو حل کنه؟
نمیدونم شما چقدر با این جوونای معتاد که همه طردشون کردن وهیچ جا و کسی رو ندارن سر و کار دارین.
ولی چیزی که من میبینم اینه که خیلی از اینها واقعا نیاز به حمایت دارن.نیاز به محبت دارند.
حالا این قدر راحت ما بیایم بگیم به معتاد کمک نکنیم؟
نتیجه چی میشه؟

کافی;1014494 نوشت:
3- اگر برای ما اطمینانی به یک طرف حاصل نشد؛ نه صدق او برای ما روشن شد و نه کذب او. در این مواقع از کمک کردن آنی پرهیز می کنیم. ضمن عذر خواهی از او مشخصات و مدارک لازم برای تحقیق را خواستار می شویم. به مقداری که اطمینان حاصل شود بررسی می کنیم. بعد از اینکه حقیقت و میزان نیاز واقعی او برای ما روشن شد در حد امکان از او دستگیری می کنیم.

این پاسخ ناقص به نظر میاد.
یه وقتی یکی میاد میگه به فلان دلیل ۱۰ میلیون تومن پول میخوام.خوب اینجا جواب شاید جواب شما کاربردی باشه.
ولی وقتی یکی میاد میگه "کمک کن نیازمندم"
بهش بگیم بزار تحقیق کنم؟
تکلیف چیه؟

یه موردی هم ذکر کنم اینجا که یه تعداد روایت تو ذهنمه که مثلا امیرالمومنین یکی اومده گفته کمک کن بعد ایشون یه مقدار خوبی کمک کردن بعدا فهمیدن که طرف نیازمند نبوده.
چون نمیدونم درست هستند یا نه نقلشون نمیکنم.
ممنون میشم شما یه توضیحی در مورد این موارد بدید.

-------

یه موردی هم در مورد عدم توانایی در کمک بگم شاید به درد دوستان بخوره.
نمیدونم تصور عموم از عدم توانایی چیه.ولی این رو نقل میکنم شاید به کار بعضیا بیاد.

نقل قول:
روایتی است که «تاریخ بلاذری» و کتاب «فضایل احمد» آن را [از طرق عامه] نقل کرده‌‌‌اند و در انفاق امیر المؤمنین علیه‌‌‌السّلام است که: «کانت غلة علیٍّ اربعین الف دینار.» ظاهراً مربوط به دوران بیست و پنج‌‌‌ساله است که آن بزرگوار فراغت بیشتری داشت و به آباد کردن ملک و حفر چاه و از این قبیل امور می‌‌‌پرداخت. زمینهای زیادی را آن حضرت به دست خود آباد کرده بود. در یک روایت دارد: «بکد یده و عرق جبینه.» چنین نبود که کارگر بگیرد و آن‌‌‌ها حفر چاه کنند؛ نه. خودش کلنگ برمی‌‌‌داشت، با بازوی خودش چاه می‌‌‌کند و زمین آباد می‌‌‌کرد و در آمد زیادی هم داشت. باری؛ آن روایت می‌‌‌گوید: در یک سال، چهل هزار دینار در آمد ملکی آن حضرت بود که گندم و خرما و از این قبیل، کاشته و برداشته بود. چهل هزار دینار در آمد یک سال! «فجعلها صدقة»؛ تمام این چهل هزار دینار درآمد یک سال خود را صدقه داد! حرف را در ذهن خودتان مرور کنید! امیر المؤمنین علیه‌‌‌السّلام، تمام در آمد سالش را صدقه داد! پول دیگری هم نداشت که خیال کنیم زندگی را از آن طریق خواهد گذراند. دنباله‌‌‌ی روایت این است: «و انه باع سیفه»؛ همان روز که درآمد خود را صدقه داد، به بازار رفت و شمشیرش را در معرض بیع گذاشت که بفروشد. گفتند: یا امیر المؤمنین! شما امروز چهل هزار دینار وجه نقد یا جنس داشتی و صدقه دادی! یعنی حالا شمشیرت را می‌‌‌فروشی؟ فرمود طبق این روایت: «قال لو کان عندی عشاء ما بعته.» اگر برای شام، غذا داشتم، شمشیرم را نمی‌‌‌فروختم! اینها افسانه نیست؛ واقعیات است! برای این است که من و شما درس بگیریم که از دادن خمس مالمان، ربع مالمان، نصف مالمان، عشر مالمان، زکات واجبمان و انفاق برای مستحقین، این قدر ابا داریم!این، آن نمونه‌ی عالی است. البته نه شما، نه بزرگترهای ما، نه انسانهای عالی مقام و نه ما، به حد امیرالمؤمنین علیه‌السّلام نمی‌رسند و نمی‌رسیم.

ظاهرا از بیانات رهبری در نماز جمعه هست این نقل قول.

الحمدلله رب العالمین.

دوست خوب;1014514 نوشت:

با این قسمت مصداق تعیین کردن مشکل دارم.اونجا که گفتید معتادها.
حالا یه نفری به هر دلیلی دچار اعتیاد شده و همه هم طردش کردن و الان هیچی نداره.
ما در قبال این بنده خدا هیچ مسئولیتی نداریم یعنی؟
ظلم؟کدوم ظلم؟
فعل حرام بودنش هم محل اشکاله.
البته منطقیه که این که فقط بهش یه پولی بدیم که بره مواد بخره شاید کار جالبی نباشه.
ولی اگه تصمیم بگیریم که بهش پول ندیم تکلیف چیه؟باید ولش کنیم بمیره؟
یا مثلا باید ازش حمایت کنیم که مشکلش رو حل کنه؟
نمیدونم شما چقدر با این جوونای معتاد که همه طردشون کردن وهیچ جا و کسی رو ندارن سر و کار دارین.
ولی چیزی که من میبینم اینه که خیلی از اینها واقعا نیاز به حمایت دارن.نیاز به محبت دارند.
حالا این قدر راحت ما بیایم بگیم به معتاد کمک نکنیم؟
نتیجه چی میشه؟


باسمه تعالی
با عرض سلام و خسته نباشید
عرض نشد که از معتاد نباید حمایت کرد، بله قطعا باید حمایت نمود تا او از این بیماری رهایی یابد. منتها حمایت کردن از او این نیست که به او پول بدهیم تا مواد مصرف کند. بلکه به عنوان مثال می توانیم او را به کمپ ترک اعتیاد ببریم، و هزینه کمپ و یا داروهای ترک اعتیاد و یا کلاس های آمونزشی او را بپردازیم.

دوست خوب;1014514 نوشت:

این پاسخ ناقص به نظر میاد.
یه وقتی یکی میاد میگه به فلان دلیل ۱۰ میلیون تومن پول میخوام.خوب اینجا جواب شاید جواب شما کاربردی باشه.
ولی وقتی یکی میاد میگه "کمک کن نیازمندم"
بهش بگیم بزار تحقیق کنم؟
تکلیف چیه؟



باسمه تعالی
در چنین مواردی بهتر است که مبلغ اندکی به آن‌ها بدهیم و به سائل توصیه فرهنگی کنیم. منظورم از توصیه فرهنگی این است که مثال ارگان هایی مانند کمیته امداد امام خمینی(ره) را برای سامان یافتنشان، به آن ها معرفی کنیم.


اگر به فرد توصیه فرهنگی کردیم و مبلغ اندکی پول دادیم و وی ناراحت شد و پول را پرت کرد، می‌فهمیم که فقیر نبوده است. زیرا اگر فقیر بود به اندک مال راضی می‌شد.

پرسش:
اگر شک داشته باشم ، این افرادی که در خیابان و بیرون واقعا نیازمند هستند یا آدمی است که کارش اخاذی از مردم است (از روی ظاهر ،رفتار و دیگر مسائل قانع کننده). آیا می توان به او کمک کرد؟ و اگر یک مقدار کمک کردیم، و مقدار بیشتری طلب کرد حکم چیست؟

پاسخ:
افرادی که از انسان درخواست کمک می کنند چند دسته هستند:
1-اگر از روی قراینی مطمئن شدیم که درخواست کننده نیازمند واقعی است و آنچه را که می گوید حقیقت است مانند این موارد: کسی او را به ما معرفی کرده است؛ یا خود ما مدتی است که او را می شناسیم؛ یا اینکه در مورد خواسته اش تحقیق کرده و به درستی ادعا او پی برده ایم و ... در این موارد لازم است تا بر اساس آیه شریفه «وَ أَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَرْ (1) و سوال ‏كننده را از خود مران.» به مقداری که برایمان امکان دارد به او کمک کنیم.

2- اگر از روی شواهد، قراین و نشانه هایی مطمئن شدیم که درخواست کننده نیازمند واقعی نیست بلکه با این کار قصد اخاذی و یا اغراض نا مشروع دیگر دارد، لازم است تا از هر گونه کمک به او خودداری کنیم.در این گروه افرادی قرار دارند که یا تکدی گری، شغل آنها شده است، یا با چرب زبانی و ارائه انواع و اقسام مدارک و اسناد غیر واقعی پزشکی، تحصیلی، دادگاهی و ... قصد کلاه برداری دارند.

به این دسته، افرادی را هم می توان اضافه کرد که کمک به آنها مصداق کمک به ظلم و فعل حرام است مانند معتادان و کسانی که شغلشان بهره کشی از زنان و کودکان و اقشار ضعیف جامعه است.
3- اگر برای ما اطمینانی به یک طرف حاصل نشد؛ نه صدق او برای ما روشن شد و نه کذب او. در این مواقع از کمک کردن آنی پرهیز می کنیم. ضمن عذر خواهی از او مشخصات و مدارک لازم برای تحقیق را خواستار می شویم. به مقداری که اطمینان حاصل شود بررسی می کنیم. بعد از اینکه حقیقت و میزان نیاز واقعی او برای ما روشن شد در حد امکان از او دستگیری می کنیم.
و اگر امکاناتى براى پاسخ گویى به نیاز او در اختیارمان نباشد خداوند در قرآن طرز برخورد صریح با آنها را در چنین شرائطى بیان مى‏ کند و مى‏ فرماید: «وَ إِمَّا تُعْرِضَنَ‏ عَنْهُمُ ابْتِغاءَ رَحْمَةٍ مِنْ رَبِّكَ تَرْجُوها فَقُلْ لَهُمْ قَوْلاً مَيْسُوراً (2) اگر از این نیازمندان به خاطر (نداشتن امکانات و ...) روى برگردانى، اما به جهت انتظار رحمت خدا که به امید آن هستى نباید این روى‏گرداندن توأم با تحقیر و خشونت و بى‏احترامى باشد، بلکه باید با گفتارى نرم و سنجیده و توأم با محبت با آنها برخورد کنى»
بنابراین در هر صورت برخورد توهین آمیز با آنها ممنوع است و در صورت عدم توانایی و دستگیری آنان می توان با راهنمایی آنها به مراکز حمایتی و افراد خیر دیگر، هم کرامتشان را خدشه دار نکرد و هم با راهنمایی، مسئولیت اجتماعی خود را انجام داد.

ب: در مورد افراد زیاده خواه هم به این روایت توجه بفرمایید که حضرت امام صادق (علیه السلام) به زیاده خواهی، سائل زیاده خواه، توجه نفرمودند و البته با زبان خوش در حق او دعا نمودند:
«كُنَّا عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) بِمِنًى وَ بَيْنَ أَيْدِينَا عِنَبٌ نَأْكُلُهُ فَجَاءَ سَائِلٌ فَسَأَلَهُ فَأَمَرَ بِعُنْقُود فَأَعْطَاهُ فَقَالَ السَّائِلُ لَا حَاجَةَ لِي فِي هَذَا إِنْ كَانَ دِرْهَمٌ قَالَ يَسَعُ اللَّهُ عَلَيْكَ فَذَهَبَ ثُمَّ رَجَعَ فَقَالَ رُدُّوا الْعُنْقُودَ فَقَالَ يَسَعُ اللَّهُ لَكَ وَ لَمْ يُعْطِهِ شَيْئاً ثُمَّ جَاءَ سَائِلٌ آخَرُ فَأَخَذَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع ثَلَاثَ حَبَّاتِ عِنَبٍ فَنَاوَلَهَا إِيَّاهُ فَأَخَذَ السَّائِلُ مِنْ يَدِهِ ثُمَّ قَالَ‏ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ* الَّذِي رَزَقَنِي فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مَكَانَكَ فَحَشَا

مِلْ‏ءَ كَفَّيْهِ عِنَباً فَنَاوَلَهَا إِيَّاهُ فَأَخَذَهَا السَّائِلُ مِنْ يَدِهِ ثُمَّ قَالَ‏ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ* فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) مَكَانَكَ يَا غُلَامُ أَيُّ شَيْ‏ءٍ مَعَكَ مِنَ الدَّرَاهِمِ فَإِذَا مَعَهُ نَحْوٌ مِنْ عِشْرِينَ دِرْهَماً فِيمَا حَزَرْنَاه‏

أَوْ نَحْوِهَا فَنَاوَلَهَا إِيَّاهُ فَأَخَذَهَا ثُمَّ قَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ هَذَا مِنْكَ وَحْدَكَ لَا شَرِيكَ لَكَ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مَكَانَكَ فَخَلَعَ قَمِيصاً كَانَ عَلَيْهِ فَقَالَ الْبَسْ هَذَا فَلَبِسَهُ ثُمَّ قَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي كَسَانِي وَ سَتَرَنِي يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ أَوْ قَالَ جَزَاكَ اللَّهُ خَيْراً لَمْ يَدْعُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع إِلَّا بِذَا ثُمَّ انْصَرَفَ فَذَهَبَ قَالَ فَظَنَنَّا أَنَّهُ لَوْ لَمْ يَدْعُ لَهُ لَمْ يَزَلْ يُعْطِيهِ لِأَنَّهُ كُلَّمَا كَانَ يُعْطِيهِ حَمِدَ اللَّهَ أَعْطَاهُ (3)

مسمع بن عبدالملک می گوید که در منى خدمت ابو عبد الله صادق (علیه السلام) نشسته بوديم و انگور تناول مى ‏كرديم. سائلى آمد و كمك خواست. ابو عبد الله فرمود:
اين خوشه انگور را به او بدهيد. مرد سائل گفت: نيازى به خوشه انگور ندارم، اگر درهمى باشد مى ‏پذيرم.(زیاده خواهی کرد و راضی به عطای امام نشد) ابو عبد الله گفت امام، فقط در حق او دعا نمودند (و البته دعای امام مستجاب است) خداوند خودش وسعت و فراخى نعمت بدهد. آن مرد سائل رفت، اما بعد از لختى بازگشت و گفت: همان خوشه انگور را بدهيد. ابو عبد الله چيزى به او نداد و گفت: خداوند وسعت و نعمت ارزانى دارد.
ديرى نگذشت كه سائلى ديگر آمد و ابو عبد الله سه حبّه انگور برداشت و در دست او گذاشت. مرد سائل سه حبّه را گرفت و گفت:
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ. خدا را سپاس كه به من روزى داد. ابو عبد الله گفت: قدرى صبر كن. و بعد هر دو دست خود را پر از انگور نمود و به سائل داد.
سائل انگور را گرفت و گفت: الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ- ابو عبد الله به او گفت:
باز هم صبر كن. و بعد به غلام خود گفت: آيا چيزى در كيسه دارى؟ غلام پول هاى كيسه را بيرون آورد و ما تخمين زديم كه در حدود بيست درهم باشد.
ابو عبد الله پول ها را گرفت و به سائل داد. سائل پول ها را گرفت و گفت:
الحمد لله. خدايا اين نعمت از تو است از تو كه شريك و همتا ندارى. باز ابو عبد الله (علیه السلام)گفت: لختى تأمّل كن. و بعد پيراهن خود را از تن خود بيرون آورد و به سائل داد و گفت: اين پيراهن را بپوش. سائل پيراهن را گرفت و پوشيد و گفت: خدا را شكر كه بر تن عريان من لباس پوشيد، و گويا گفت: اى ابو عبد اللَّه! خداوند به تو جزاى نيك دهد. و غير از اين دعائى نكرد، و رفت.
بعدها ما با خود فكر كرديم كه اگر براى ابو عبد الله (علیه السلام) دعا نمى‏ كرد، امام هماره به خاطر سپاس خدا، بر عطاى خود مى‏ افزود.»

پی نوشت:
1.ضحی/10.
2.اسراء/28.
3. كلينى، محمد بن يعقوب‏، الكافي (ط- الإسلامية)،دار الكتب الإسلامية، تهران‏
[=Traditional Arabic]،1407 ق‏،ج4،ص49.

موضوع قفل شده است