جمع بندی رک گویی و صداقت

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
رک گویی و صداقت

سلام
آیا رک گویی و صریح اللهجه بودن ، یک نوع صداقت است؟
آیا رک گویی مصداق راست گویی است؟

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد حنیف

[TD][/TD]

محسن ..;1014096 نوشت:
سلام
آیا رک گویی و صریح اللهجه بودن ، یک نوع صداقت است؟
آیا رک گویی مصداق راست گویی است؟

بسم الله الرحمن الرحیم
عرض سلام و احترام

قبل از پاسخ دادن به سوال بهتر است کمی در باب رک گوئی صحبت داشته باشیم.
رک گوئی به معنای جرأت و شهامت در بیان روشن و واضحِ حقیقت است. فردی که بی پرده صحبت می کند افکار، عقاید و احساسات خود را بدون تعارف و بدون کنایه با دیگران در میان گذاشته و به راحتی نظرش را منتقل می کند؛ و در مقابل به همین اندازه هم دیگران را در رک گوئی محق می داند. صراحت در کلام می تواند از سوءتفاهم جلوگیری کرده و باعث بهبود روابط شود. فرد رک گو مواضع روشنی داشته و تصویر روشنی از خودش به نمایش می گذارد. چنین کاری باعث بالا رفتن اعتماد بین افراد شده و هر کسی علاوه بر اینکه حد خود را می شناسد، به سلائق و نظرات دیگران هم احترام می گذارد. فرد رک گو معمولا مهارت نه گفتن را به خوبی بلد بوده و در مقابل دیگران به جای انفعال یا پرخاش، کاملا قاطع و در عین حال مؤدب رفتار می کند.

قاطعیت و صراحت، در عین مراعات ادب، در رفتار رسول گرامی اسلام و اهل بیت (علیهم السلام) نیز دیده می شود. یکی از مصادیق این نوع برخورد، قاطعیت پیامبر اکرم در مقابل کافران است. (سوره کافرون) امیرالمومنین علی (علیه السلام) نیز وقتی به بیت المال و حقوق مسلمین می رسد، حتی با نزدیکترین یاران و افراد خانواده اش هم قاطع بوده و برخورد ایشان با برادرش عقیل در تاریخ شهره است.

در عین حال و با تمام محاسنی که در مورد رک گوئی بیان می شود، چنین رفتاری همیشه هم درست و به مصلحت نیست. در واقع نه صراحت مطلوبیت ذاتی دارد و نه بیان منظور در لفافه. رفتار صحیح و مناسب اینست که انسان همواره موقعیت و شرایط را در نظر داشته و مصلحت اندیش باشد. گاهی اوقات با کنترل نفس و پوشاندن منظور اصلی در کلمات زیباتر، باعث می شود به طرز موثرتری به نتیجه مورد نظر دست یافت. در تاریخ نقل شده که فردی به نام شقرانی که آزاد شده پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) و منسوب به ایشان بود، شراب می خورد. روزی به منظور حاجتی نزد امام صادق (علیه السلام) آمده و مطلبش را عنوان کرد. امام (علیه السلام) بعد از اینکه حاجت او را برآورده کردند، بدون اشاره به شرابخواری او، فرمودند: «يا شُقْرانُ، إنَّ الحَسَنَ مِن كُلِّ أحدٍ حَسَنٌ؛ و إنَّهُ مِنكَ أحسَنُ لِمَكانِك مِنّا؛ و إنَّ القَبيحَ مِن كُلِّ أحَدٍ قَبيحٌ؛ وَ هُوَ مِنكَ أقبَحُ لِمَكانِكَ مِنّا؛ اى شقران! خوبى از همگان خوب است امّا از تو خوب تر، به دليل انتسابت به ما؛ و زشتى از همگان زشت است، امّا از تو زشت تر، به دليل انتسابت به ما.» (۱)

بنابراین بهترین روش در انتخاب صراحت یا صحبت کردن در لفافه و با کنایه، سنجش موقعیت و عمل کردن طبق آن است.

نکته دیگری که باید توجه نمود اینست که رک گوئی و صراحت، گاهی با بی ادبی و وقاحت اشتباه گرفته می شود. ممکن است افراد به دلائلی مثل حسادت، ناراحتی های قبلی و امثال اینها، به نام رک گوئی، به اطرافیانشان بی احترامی کرده و موجب رنجش و آزار آنها شوند.
دلیل چنین برخوردی معمولا عاجز ماندن از خویشتنداری، برخورد درست و حل کردن مشکلات فی مابین است. فرد گستاخ در حقیقت به نام رک گوئی خودش را تخلیه روانی کرده و از مخاطبش انتقام می گیرد؛ یا در مقابلش قدرت نمایی می کند. این رفتار حتی می تواند به شکل ناخودآگاه انجام شود. یعنی فردی که با صراحت لهجه مخاطبش را آزار داده، ممکن است به واقع تصور کند که انسان صادق و رک گوئی ست؛ اما اگر حقیقتا به نفسش مراجعه کرده و دلیل اصلی و پنهانِ رفتارش را بررسی کند، متوجه تفاوت مطلب می شود.

با توجه به تمام مطالب بالا، می توان گفت رک گویی و صراحت در بیان، می تواند زیر مجموعه صداقت قرار گیرد، به شرطی که فرد نظر واقعی اش را با صراحت و رعایت ادب بدون هیچ پرده پوشی بیان کرده و در بیانش هم کاملا صادق باشد؛ به این معنا که رفتار و افکارش با گفتار او تضادی نداشته و به هیچ وجه اثری از بدخواهی، انتقام جوئی یا قدرت نمایی در باطن گفتارش پنهان نشده باشد.

پی نوشت:
۱. محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، مترجم شیخی، حمیدرضا، موسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، قم، ج ۸، ص ۱۶۱

به نظر من کلا رک گویی خوب نیست مگر در برخورد با احمق معاندی که به عمد مکررا روی چیز اشتباهی پا فشاری کنه.
همون منظور صادقانه و بحق رو میتونید با کمی تلاش و صرف وقت وانرژی به دوستانه ترین و زیباترین شکل ممکن هم بیان کنید.

بعضی ها خیلی خیلی مومن هستند ولی متاسفانه اینقدر رک هستند که یک حرف میزنند و آدم آتش میگیرد. انگار با ترامپ جنایتکار سروکار دارند.

کاری که امیرالمومنین با عقیل انجام دادند به نظر من رک گویی نیست. بلکه ایشون با شواهد و مدارک عقلی نکته ایی رو اثبات کردند و به نظر من راه دیگه ایی بجز این نداشتند. یعنی تا اثر عذاب رو برای عقیل شبیه سازی نمی کردند، امکان نداشت با دلیل دیگه ایی قلبا و عقلا به اشتباه خودش پی ببره.
برخی ها در برخورد با ما می دونند که ما داریم اشتباه می کنیم اما نمیدونند (یا خودشون رو به ندونستن می زنند) که این اشتباه ما از سر عناد و لجبازی نیست. و به خودشون این زحمت رو نمیدن که با توضیح و دلیل مخالفت رو ابراز کنند یا نظرشون رو بیان کنند. رک و راست میرن سراغ اصل مطلب که هیچ خوب نیست.

حتی اگر یکجور صداقت باشه دلیل نمیشه که حتما خوب باشه، البته بستگی داره تعریفتون از رک بودن چی باشه ...
به نظرم اینکه آدم فن بیان داشته باشه و بدونه چجوری حرف بزنه که هم منظورش رو واضح برسونه و هم اینکه طرف مقابل رو تا حد ممکن ناراحت نکنه ، این هنره.
وگرنه اینکه هرچی به فکر آدم میگذره بدون در نظر داشتن احساسات طرف به زبون آورده بشه که هنر نیست.

پرسش: آیا رک گویی مصداق راست گویی است؟

پاسخ: رک گوئی به معنای جرأت و شهامت در بیان روشن و واضحِ حقیقت است. فردی که بی پرده صحبت می کند افکار، عقاید و احساسات خود را بدون تعارف و بدون کنایه با دیگران در میان گذاشته و به راحتی نظرش را منتقل می کند؛ و در مقابل به همین اندازه هم دیگران را در رک گوئی محق می داند. صراحت در کلام می تواند از سوءتفاهم جلوگیری کرده و باعث بهبود روابط شود. فرد رک گو مواضع روشنی داشته و تصویر روشنی از خودش به نمایش می گذارد. چنین کاری باعث بالا رفتن اعتماد بین افراد شده و هر کسی علاوه بر اینکه حد خود را می شناسد، به سلائق و نظرات دیگران هم احترام می گذارد. فرد رک گو معمولا مهارت نه گفتن را به خوبی بلد بوده و در مقابل دیگران به جای انفعال یا پرخاش، کاملا قاطع و در عین حال مؤدب رفتار می کند.

قاطعیت و صراحت، در عین مراعات ادب، در رفتار رسول گرامی اسلام و اهل بیت (علیهم السلام) نیز دیده می شود. یکی از مصادیق این نوع برخورد، قاطعیت پیامبر اکرم در مقابل کافران است. (سوره کافرون) امیرالمومنین علی (علیه السلام) نیز وقتی به بیت المال و حقوق مسلمین می رسد، حتی با نزدیکترین یاران و افراد خانواده اش هم قاطع بوده و برخورد ایشان با برادرش عقیل در تاریخ شهره است.

در عین حال و با تمام محاسنی که در مورد رک گوئی بیان می شود، چنین رفتاری همیشه هم درست و به مصلحت نیست. در واقع نه صراحت مطلوبیت ذاتی دارد و نه بیان منظور در لفافه. رفتار صحیح و مناسب اینست که انسان همواره موقعیت و شرایط را در نظر داشته و مصلحت اندیش باشد. گاهی اوقات با کنترل نفس و پوشاندن منظور اصلی در کلمات زیباتر، باعث می شود به طرز موثرتری به نتیجه مورد نظر دست یافت. در تاریخ نقل شده که فردی به نام شقرانی که آزاد شده پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) و منسوب به ایشان بود، شراب می خورد. روزی به منظور حاجتی نزد امام صادق (علیه السلام) آمده و مطلبش را عنوان کرد. امام (علیه السلام) بعد از اینکه حاجت او را برآورده کردند، بدون اشاره به شرابخواری او، فرمودند: «يا شُقْرانُ، إنَّ الحَسَنَ مِن كُلِّ أحدٍ حَسَنٌ؛ و إنَّهُ مِنكَ أحسَنُ لِمَكانِك مِنّا؛ و إنَّ القَبيحَ مِن كُلِّ أحَدٍ قَبيحٌ؛ وَ هُوَ مِنكَ أقبَحُ لِمَكانِكَ مِنّا؛ اى شقران! خوبى از همگان خوب است امّا از تو خوب تر، به دليل انتسابت به ما؛ و زشتى از همگان زشت است، امّا از تو زشت تر، به دليل انتسابت به ما.» (۱)

بنابراین بهترین روش در انتخاب صراحت یا صحبت کردن در لفافه و با کنایه، سنجش موقعیت و عمل کردن طبق آن است.

نکته دیگری که باید توجه نمود اینست که رک گوئی و صراحت، گاهی با بی ادبی و وقاحت اشتباه گرفته می شود. ممکن است افراد به دلائلی مثل حسادت، ناراحتی های قبلی و امثال اینها، به نام رک گوئی، به اطرافیانشان بی احترامی کرده و موجب رنجش و آزار آنها شوند.
دلیل چنین برخوردی معمولا عاجز ماندن از خویشتنداری، برخورد درست و حل کردن مشکلات فی مابین است. فرد گستاخ در حقیقت به نام رک گوئی خودش را تخلیه روانی کرده و از مخاطبش انتقام می گیرد؛ یا در مقابلش قدرت نمایی می کند. این رفتار حتی می تواند به شکل ناخودآگاه انجام شود. یعنی فردی که با صراحت لهجه مخاطبش را آزار داده، ممکن است به واقع تصور کند که انسان صادق و رک گوئی ست؛ اما اگر حقیقتا به نفسش مراجعه کرده و دلیل اصلی و پنهانِ رفتارش را بررسی کند، متوجه تفاوت مطلب می شود.

با توجه به تمام مطالب بالا، می توان گفت رک گویی و صراحت در بیان، می تواند زیر مجموعه صداقت قرار گیرد، به شرطی که فرد نظر واقعی اش را با صراحت و رعایت ادب بدون هیچ پرده پوشی بیان کرده و در بیانش هم کاملا صادق باشد؛ به این معنا که رفتار و افکارش با گفتار او تضادی نداشته و به هیچ وجه اثری از بدخواهی، انتقام جوئی یا قدرت نمایی در باطن گفتارش پنهان نشده باشد.

پی نوشت:
۱. محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، مترجم شیخی، حمیدرضا، موسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، قم، ج ۸، ص ۱۶۱

موضوع قفل شده است