جمع بندی آیا زندگی ما سحر و جادو شده؟

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا زندگی ما سحر و جادو شده؟

سلام ، من ۸ماهه ازدواج کردم ،همسرم خیلی ادم خوبیه و خیلی دوسم داره وبرای رسیدن به من خیلی سختی کشید ما خیلی دوست داریم همو و شکی توش نیس،متاسفانه ی مدتی میشه که احساس میکنم رابطمون سنگین تر شده یعنی ما بحث و دعوا نمیکنیم ولی مثلا ی موضوع خیلی ساده رو ب همسرم میگم بعد میبینم یدفع اخلاقش تغییرمیکنه و کلا بامن سرد برخورد میکنه وممکنه مثلا فردا بیدارشه کلا یادش بره روز قبل رفتارش چطوربود و دوباره همه چی خوب شه یعنی انگار تعادل نداره ،مثلا خیلی ساده ش اینکه ما میریم خونه مادرش اینا مثلا ی روز یا دو روز موندیم من خسته میشم بهش میگم مثلا امروز بریم خونه ممکنه قبولم کنه حرفمو ولی بعدش کلا رفتارش بامن سرد میشه یعنی میدونید موضوع مهم نیس چی باشه اصلا شاید ربطی ب خونواده شم نداشته باشه هرچیز کوچیکه دگ ای ،مثلا بهش میگم لباساتو انقد اینجا نریز و جمعشون کن یهو میبینم دوباره رفتارش سرد شده تاجایی ک مثلا شب میره میخابه بامن کلا حرف نمیزنه،ب خاطرهمین احساس میکنم ی سنگینی رو زندگیمه و احساس میکنم سحری جادویی پشت این موضوعه چون اولا ما واقعامشکلی نداریم دوما هستن کسایی دوروبرمون ک تواین کارباشن و قصدشم داشته باشن،واقعا ازاین عدم تعادل تو زندگیم و ازاین ی لحظه خوب ی لحظه سرد شدن و دوباره خوب شدن شوهرم خسته شدم و ازهرراهی فکرش کنید من رفتم و هرطور بگید رفتار کردم ولی درست نشد

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد امیـد

[TD][/TD]

پرسش:
هشت ماهی است که ازدواج کرده ایم. همسرم مرد خوبی است و ما همدیگر را خیلی دوست داریم. مدتی است که احساس می کنم رابطه مان سنگین شده است. بحث و دعوا نداریم؛ ولی وقتی یک موضوع ساده را به همسرم تذکر می دهم، با من سرد می شود و اخلاقش تغییر می کند. بعضی وقت ها فردای آن روز کلّا یادش می رود که دیروز چه رفتار سردی با من داشته است و دوباره با من خوب برخورد می کند. از این عدم تعادل در زندگی خسته شده ام. احساس می کنم زندگی ام سحر و جادو شده است. لطفا راهنمایی ام کنید.

پاسخ:

شما به عنوان خانمی جوان که آرزوی خوشبختی در زندگیِ مشترک دارد، به خوبی متوجه علاقه همسرتان به خود و زندگی شده اید. دوست دارید همیشه این عشق و علاقه را حفظ نمایید و افزایش دهید و بُروز موانعی بر سر راه این علاقهْ شما را نگران می کند. در مورد مشکلی که احساس می کنید، باید بگویم:
بهتر است فکرکردن به سحر و جادو را کنار بگذارید. این فکر باعث می شود احساس کنید کنترل زندگیِ تان از دست شما خارج است و در دستان دیگری می باشد.

در توضیح بُروز این مشکلات در زندگیِ شما باید بگویم: زوج های جوان هنگامی که زندگی زیر یک سقف را شروع می کنند، تحت تأثیر جادوی عشق، در رؤیاهایشان زندگیِ سرشار از شادی و رضایت را به تصویر می کشند. بیشتر آنها در آغاز تصور می کنند که روابطشان به گونه ای متفاوت از دیگران است و عشق و علاقه شدید پشتوانه زندگیِ مشترکشان خواهد بود.
بیشتر جوانان ازدواج را با دوست یابی مقایسه می کنند و تصوّر می نمایند چون روابط اجتماعیِ خوبی دارند، حتما زندگیِ شان بدون چالش خواهد بود. امّا همیشه این گونه نیست. کمتر کسی است که به احتمال بروز اختلاف نظر در یک مسأله فکر کند و برای آن برنامه مشخصی داشته باشد.
در جلسات مشاوره با زوج ها مشخّص می شود که بیشتر آنها مهارت های همسرداری را از روی پدر، مادر یا دوستانشان کُپی می کنند. امّا پس از مدّتی زن یا شوهر یا هر دو احساس می کنند راه و روشی که در پیش گرفته اند درست کار نمی کند و برای این زندگی جواب نمی دهد.

پژوهش های روانشناختی نشان داده همسرانی که در روابط خود موفّق می شوند، از مهارت های ویژه ای برخوردارند. به عبارت روشن تر در ازدواج های موفّق زن و شوهر به تدریج توانایی ها و ویژگی های مثبت را در خود و یکدیگر پرورش می دهند.
زوج های جوان با یادگیریِ مهارت های زناشویی به الگوهای صحیح و کارآمدِ ارتباطی مجهّز می شوند و می دانند در موقعیّت های مختلف زندگی به چه صورتی رفتار نمایند.
شیوه ارتباطات در زندگی مشترک با زندگی دوران مجرّدی تفاوت بسیاری دارد. در دوران تجرّد هر فردی ممکن است به هر صورتی که دوست دارد رفتار کند و به رفتارهای پدر، مادر و دیگر اعضای خانواده اش واکنش نشان دهد و مشکل خاصّی برایش ایجاد نشود. اما در فضای زندگی مشترک هر رفتاری و هر کلامی معنای خودش را دارد و ممکن است واکنش شدیدی در پِی داشته باشد. برای رسیدن به روابط شادی بخش در زندگی مشترک باید بیاموزیم که در روش های ارتباطِ خود تغییراتی به وجود بیاوریم. وقتی شما تغییر می کنید، همسرتان نیز خود به خود در روش های ارتباطش تغییراتی به وجود می آورد.
عده بسیار زیادی از ما انسان ها تصور می کنیم که چون زن و مرد، هر دو انسان هستند، همه واکنش های جسمی، عاطفی و روانیِ شان کاملاً مشابه یکدیگر است. تصور می کنیم همان گونه که یک زن وقت ناراحتی و عصبانیت رفتار می کند، یک مرد هم به همان صورت، هنگام عصبانیت و ناراحتی واکنش نشان می دهد. در صورتی که این گونه نیست. مغز زن و مرد تفاوت هایی دارد که باعث بُروز تفاوت های فاحش در واکنش به یک موضوع می شود.

یکی از مهم ترین تفاوت های بین زن و مرد، شیوه واکنش به فشارهای روحی است. هنگامی که یک مرد از موضوعی ناراحت می شود و آن را نمی پسندد، شدیدا در خود فرومی رود و گوشه گیر می شود. در حالی که در مواقع مشابه، زن ها با احساسات زیاد، در آن موضوع درگیر می شوند و واکنش نشان می دهند. بدون درک و پذیرفتنِ این تفاوت ها، در روابط زن و شوهر تنش بُروز می کند. یک مثال از حرف های خودتان می زنم و توضیح می دهم:

شما به شوهرتان می گویید:"لباس هاتو اینجا نریز و جمعشون کن".
شوهرتان چطور به این حرف شما واکنش نشان می دهد؟
شوهرتان با سردی به شما واکنش نشان می دهد؛ تا فردای آن روز حرف نمی زند.
اما اگر شوهرتان به شما در بازار _مثلا_ بگوید:"چرا این همه لباس های گرون برمی داری؟"؛ آن وقت شما چگونه واکنش نشان می دهید؟
از این حرف شوهرتان ناراحت می شوید و وقتی به خانه رسیدید، به جای اینکه در لاک خود فرو بروید و با او حرف نزنید، رو به شوهرتان می کنید و می گویید:"بعد از این همه وقت من خواستم یه لباس بخرماااا. یعنی این همه گرون بود که دلخوری کنی؟؟!!".

با این مثال به خوبی می توانید تفاوت بین زن و مرد هنگامی که فشار روحی احساس می کنند را درک کنید.
یک مرد وقتی ناراحت می شود، معمولا درباره چیزی که ناراحتش کرده، صحبت نمی کند. او به ندرت درددل می کند. یک مرد معمولا در لاک خودش فرو می رود تا درباره موضوعی که ناراحتش کرده فکر کند و اگر بتواند، راه حلّی برایش پیدا نماید. مردها وقتی راه حلّی برای مشکلشان پیدانمی کنند، به کار دیگری می پردازند تا مشکلشان را از یاد ببرند؛ مثلا ممکن است تلویزیون نگاه کنند یا با گوشیِ خود سرگرم شوند. زمانی که مرد در لاکش فرومی رود، این وضعیت برای زن پذیرفتنی نیست. زیرا این احساس به او دست می دهد که شوهرش به او بی اعتنایی می کند. یک ضرب المثل ایرلندی می گوید:«اگر زن را دو نیم کنی، برایش آسانتر است تا به او بی اعتنایی کنی».

اما یک زن وقتی ناراحت است، معمولا در لاک خود فرو نمی رود؛ بلکه به دنبال فردی می گردد که با او درددل نماید و درباره مسأله ای که ناراحتش کرده صحبت کند. وقتی یک زن ناراحتی اش را با دیگری در میان می گذارد، احساس آرامش می کند. بر خلاف مردها زنان می توانند به راحتی درباره احساسات شان حرف بزنند و این کار را زشت نمی دانند. اما مردها نمی توانند به سادگی عواطف و احساسات شان را با دیگری در میان گذارند. مردها صحبت درباره احساسات را کاری زنانه می دانند.
توقع نداشته باشید که شوهرتان اصلا در لاکش فرونرود. ناراحت شدن حقّ هر فردی است. مهم این است که این حالتْ زیاد طولانی نشود. انتظار نداشته باشید همسرتان همیشه به شما ابراز عشق و علاقه نماید. همان گونه که شوهرتان نباید انتظار داشته باشد شما احساسات را کناری بگذارید و همیشه منطقی و عقلانی برخورد کنید.

وقتی همسرتان با شما سرد برخورد می کند، نباید با لحنی طلبکارانه از او بخواهید که برای شما اهمیت قائل شود و به شما توجه نماید. این کار، وضعیت را بدتر می کند.
وقتی از همسرتان خواسته ای دارید، از دستور دادن و امر و نهی کردن خودداری نمایید. فردی که دستور می دهد، باید خود را برای نافرمانیِ طرف مقابل آماده سازد. در این هنگام، باید از راهکارهای مؤثرِ ابرازِ نیاز بهره بگیرید. برای این منظور، توصیه های زیر را خوب یاد بگیرید و آنها را در زندگیِ خود عملی نمایید:
- هنگام انتقاد از رفتار شوهر، نکات زیر را رعایت کنید:

الف- از يادآوری نقاط مثبت غافل نشويد:
قبل از اينکه از نقاط ضعف همسرتان صحبت کنيد، نقاط قُوّتش را يادآوری کنيد و قبل از هر انتقادی از او تعريف کنيد. همچنين در گفت‌و‌گو‌هايتان بيان کنيد همانطور که شما از او انتقاد می کنيد، او نيز می ‌تواند اشتباهات شما را بيان کند؛ چون بي عيب خداست. چنين رفتاری سبب می شود همسرتان شما را آدم باانصافی بداند و پذيرشِ بيشتری نسبت به حرف شما پيدا کند.
ب- اعتدال را رعايت کنيد:
از همسرتان زياد انتقاد نکنيد. چون باعث می ‌شود از اهميتِ حرف شما کم شود. حضرت امیرالمؤمنین علی (صلوات الله و سلامه علیه) می ‌فرمايند:«وقتی حرفی زياد تکرار شود، از ارزشش کم می ‌شود». لذا بعد از يک تذکر، به او فرصت فکر کردن بدهيد و تذکرات خود را دائماً تکرار نکنيد.

ج- از رفتار انتقاد کنيد نه از شخصيت همسرتان:
شخصيت هر فردی تقريبا ثابت و پايدار است. اما رفتار فرد، موقّتی و قابل تغيير می باشد. به جای استفاده از جملاتی که شخصيت همسر را هدف قرار مي دهد، هنگام انتقاد از رفتار قابل مشاهده همسرتان انتقاد کنيد تا حساسيت زيادی ايجاد نکند.
مثال انتقاد از شخصيت همسر: بی احساس هستی، خودخواه هستی، خسیس هستی، تنبل هستی.
هنگام انتقاد از رفتار همسر از قالب زیر (روش XYZ+خواسته) استفاده کنيد تا موثرتر باشد:
«وقتی که در موقعيتِ X ، عملِ Y را انجام دادی، احساسِ Z به من دست داد. ميشه کار ... را انجام دهی؟(خواسته)».
مثال: وقتی مي بينم از سرِ کار که به خونه می آیی (X) لباس هات رو در میاری و روی مبل می ریزی(Y) دِلخور ميشم(Z). ميشه از این به بعد، لباس هات رو سرِ جا لباسی بذاری؟(خواسته).

د- از کلماتی مثل «چرا» برای سؤال از رفتار همسرتان استفاده نکنید:
وقتی با کلمه «چرا» از همسرتان در مورد رفتارش سؤال می پرسید، تصور می نماید که در حال بازجویی از او هستید و می خواهید آزادی اش را محدود کنید. مثلا وقتی از دو روز ماندن در خانه مادرشوهرتان خسته شده اید، از جمله «چرا این قدر اینجا مُوندیم؟» استفاده نکنید. به جای این جمله، از همان قالب (XYZ+خواسته) بهره بگیرید.
ه- به جای استفاده از عباراتی با فاعل «تو» از عباراتی با فاعل «من» استفاده کنید. زیرا عباراتی با فاعل «تو» باعث می شود که همسرتان را علت احساس منفی خود معرفی نمایید. وقتی عبارتی با فاعل «من» به کار می برید، مسوولیت احساستان را به عهده می گیرید. در این صورت احتمال اینکه همسرتان به حرف شما بها بدهد، بیشتر می شود.
تعدادی دیگر از مهارت های زندگیِ مشترک را در آدرس زیر ذکرکرده ام. آنها را مطالعه کنید و سعی نمایید این مهارت ها را در زندگی پیاده کنید. بهره گیری از این مهارت ها و دیدنِ تأثیر آنها در زندگی، نیاز به تمرین و ممارست طولانی دارد. نباید با اندکی تلاش، از تأثیر این مهارت ها ناامید شوید:

http://www.askdin.com/showthread.php?t=64242

کتاب «مهارت های زناشویی» نوشته «مَتیو مَک کِی» که چند انتشارات آن را چاپ کرده اند (مثل انتشارات ارجمند و نشر ابن سینا) را تهیه و مطالعه نمایید. کتاب «مهارت گفتگو برای همسران» نوشته «زهره شیری» را به صورت رایگان از اینترنت دانلود و مطالعه کنید. توصیه های این دو کتاب راهنمای خوبی برای زوج ها می باشند. این کتاب ها را برای مطالعه به همسرتان پیشنهادکنید. در صورت موافقت ایشان، می توانید دو نفره کتاب ها را بخوانید، راهبردهای مطرح شده در این کتاب ها را تمرین و اجرا نمایید.

موضوع قفل شده است