جمع بندی درمانی که ذاتا درد آور و زجر آور است

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
درمانی که ذاتا درد آور و زجر آور است

سلام.به نظر می رسه توسط بعضی از سخنرانان و تریبون به دست ها و بالامنبری ها، اینطور القا میشه و اینطور برداشت میشه که اصولا، درمان(درمان های روحی نه لزوما مادی و این دنیایی و خاکی، مثلا یکی متکبره، یکی حسوده) از یک جایی به بعد که بالا میزنه باید و ذاتا همراه باید بشه با درد و زجر و مثلا مثال زده میشه مثلا طرف سرطان داره، برای درمانش، داروها و ابزاری استفاده میشه که شخص بیمار کلی غصه و درد می می کشه تا خوب بشه.تا درمان بشه....علاوه بر دمان، حتی پیشگیری از یک سری از امراض هم گفته میشه که از یک جایی و در مواردی باید همراه باشه با درد.با زجر.مثلا یک کودک مثال زده میشه.می خواد دستشو بزنه به آتیش.خوب بهش می گیم نزن و پیشگیری می کنیم که این بچه خودشو نسوزونه.ولی بچه هی می خواد دست بزنه.بعد یک تیکه زغال کوچولو می اندازیم دستش که این بچه حساب کار دستش بیاد.بچه درد شدیدی حس می کنه ولی دیگه نمی گه من آتیش آتیش می خوام که کل بدنش بسوزونه.یعنی برای پیشگیری هم درد دادیم و درد لازمه...
خلاصه اینطور القا میشه که انگار، درد چیز خوبی هست در خیلی موارد.برای درمان یک سری امراض و خصایل شیطانی، و سیاه و تاریک، یا برای پیشگیری از مبتلا شدن به آنها، درد لازمه.درد بایده.درد واجبه.این واجبه سوال منه..یک باید که نبودش اجتناب ناپذیر...اما واقعا اینطوریه، همچین چیزی رو میشه اثبات کرد؟میشه اثبات کرد که اصولا درمان و پیشگیری از امراض، در خیلی موارد ذاتا باید همراه با درد باشند؟؟میشه پذیرفت که دکتری داریم، قادر مطلق. و برای درمان من نوعی، از لوازمی استفاده می کنه که درد آوره با اینکه عرض کردم که قادر و توانا کله.و در توجیه گفته بشه که کاری نمی شه کرد با این درد و زجر ها، چرا که درمان، در مواردی بسیاری، ذاتا درد آور هست و این درد اجنتاب ناپذیر هست، یعنی ذاتا با درد همراه هستند.(مثلا برای فهم بیشتر.درمان سرطان مثلا گفته بشه که بدون درد نمیشه، محاله، اصلا) و شخص دکتر با تمام قدرت و قادر کل بودنش هم نمی تواند بدون درد و زجر درمان گری کند همه جا؟هرچند قادر کل و توانای کل باشد؟این اثبات کردنی هست یا نه؟درون دینی سوال نمی کنم ها..آیا قرینه ای و شواهدی و دلیلی بر این عقیده و برداشت هست یا نه...

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد مسلم

[TD][/TD]

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و احترام

پارسا مهر;1013564 نوشت:
اینطور القا میشه که انگار، درد چیز خوبی هست در خیلی موارد.برای درمان یک سری امراض و خصایل شیطانی، و سیاه و تاریک، یا برای پیشگیری از مبتلا شدن به آنها، درد لازمه.درد بایده.درد واجبه.این واجبه سوال منه..یک باید که نبودش اجتناب ناپذیر...اما واقعا اینطوریه، همچین چیزی رو میشه اثبات کرد؟میشه اثبات کرد که اصولا درمان و پیشگیری از امراض، در خیلی موارد ذاتا باید همراه با درد باشند؟؟میشه پذیرفت که دکتری داریم، قادر مطلق. و برای درمان من نوعی، از لوازمی استفاده می کنه که درد آوره با اینکه عرض کردم که قادر و توانا کله.و در توجیه گفته بشه که کاری نمی شه کرد با این درد و زجر ها، چرا که درمان، در مواردی بسیاری، ذاتا درد آور هست و این درد اجنتاب ناپذیر هست، یعنی ذاتا با درد همراه هستند.(مثلا برای فهم بیشتر.درمان سرطان مثلا گفته بشه که بدون درد نمیشه، محاله، اصلا) و شخص دکتر با تمام قدرت و قادر کل بودنش هم نمی تواند بدون درد و زجر درمان گری کند همه جا؟هرچند قادر کل و توانای کل باشد؟این اثبات کردنی هست یا نه؟درون دینی سوال نمی کنم ها..آیا قرینه ای و شواهدی و دلیلی بر این عقیده و برداشت هست یا نه...

من نمیدانم شما از سخنرانان و منبری ها چه شنیده اید، اما در خصوص سوال شما پاسخ منفی است، تلازم منطقی بین درمان و درد وجود ندارد، اینکه بگوییم درمان بدون درد ممکن نیست و درمان هرگز از درد جداشدنی نیستند درست نبوده، و دلیلی بر چنین امری نیست، بلکه شواهدی بر خلاف آن هم وجود دارد.

من بعید می دانم کسی بگوید جدایی درد از بیماری و درمان غیر ممکن است، آنچه از آن دفاع میشود حکمت درد است، یعنی اصل وجود درد حکیمانه است، چرا که یک علامت و هشداری است که سیستم عصبی نسبت به یک خلل در بدن خبر میدهد و مطلقا جنبه آزار ندارد. مثل آژیر خطری که اگرچه گوش خراش است اما برای آگاهی بخشی نسبت به یک خطر بزرگتر لازم بوده و حکیمانه است.

بنابراین به صرف قادر مطلق بودن نباید توقع داشت که او آنچه ما تشخیص میدهیم را انجام دهد، چیزی را که خیر حداکثری داشته و شر حداقلی دارد را حذف نماید! همواره در تاپیک های عدل الهی گفته ام که یک انسان زمانی میتواند رفتار یک متخصص را قضاوت کند که به اندازه او آگاهی داشته باشد، در غیر این صورت قضاوت جامعی نخواهد داشت.

با سلام.

مسلم;1013702 نوشت:
من نمیدانم شما از سخنرانان و منبری ها چه شنیده اید،.
استاد شما بگویید که ما چه نشنیده ایم؟:khandeh!: همه چی می گن و همه چی شنیده ایم.همه جورش.
طرف با دید انتقادی و شکاکانه، می اد سوال می کنه و می گه، من وجدانم نمی پذیره، که، یک خیر مطلقی.یک قادر کلی و یک توانای کلی که بخشنده و حریمه، اینطور به بنده هاش درد و زجر می ده و در جهنم هم آتیش می زنه.خوب حالا مثلا حاج آقای ما، می آن می گن، این درد و شکنجه، واسه درمانه.نمی دونم میاد، سرطانی رو مثال می زنه...این حرفا رو به شکل احتمالا از نظر شما افراطی رو اقا میری می زنن که فراوون.دیگه اقا میری که اصلا کلا مجازات رو منکر میشن.می گن خدا هیچکی رو مجازات نمی کنه گویا...اما به صورت نرم تر، به صورت، متعادل تر، همین حرف رو خیلی از سخنرانان می زنن. که مثلا سرطانی رو هم مثال می زنن...مثلا می گن، که چون خدا شما رو دوست داره دردتون می ده؟؟آیا همین حرف رو زیاد نشنیدید؟؟خدا چون دوستون داره بهتون بلا می ده؟؟این ها رو نشنیدید؟این حرف ها شاید برای کسی که درون دین هستند و مومن و معتقده پذیرفتنی و خواستنی باشه اما برای دیگران...؟خوب عرض می کردم، طرف اومده، با دید شکاکانه و انتقادی.می گه بابا من وجداننم، نمی پذیره، نمی تونم وجدانم رو قانع کنم.که، یک خدا یک توانا و خیر کل و مطلق، اینطور درد و رنج بلا می ده..اون دنیا اونطور می سوزونه، اونطور جهنم می فرسته... حاج اقای ما هم، می گه که، دکتر رو نمی بینی که به فکر مریضاشه، خوب این دکتر با اینکه به فکر مریضاشه، ولی آمپول می زنه.داروی های درد اور میزنه.این دردا، واسه خیر مریضه بد نیست که!!!فکرشو بکنید؟؟می گه بد نیست که!!خوب حالا اون طفلی، که انتقادی و شکاک بود، می گه، بابا من وجدانم اجازه نمی ده، خوب می خواد درمان بده، چرا درد می ده.اون دکتر یک انسان عاجز و ناتوان، درد می ده به مریضش، خدا چرا درد می ده...طرف می گه اون دنیا خیلی از مجازات های ما و آتیش هایی که نصیبمون میشه، برای درمان ماست.ما درمان می شیم پاک میشیمی می ریم بهشت، تو جهنم درمان می شیم و بعد می ریم بهشت؟اینها رو نمی گن بالا منبر؟؟خوب طرف می گه، اگر هدف پاک کردن و درمانه و مجازات و انتقام نیست.خوب خدا قربونت برم، چرا، آمپول بی درد نمی زنی؟؟چرا آمپول بی حسی نمی زنی، چرا آتش؟؟ خوب آخرش طرف پیش خودش می گه، آها، پس حتما، درد و زجر کشیدن، اجتناب ناپذیره، نمیشه کاریش کرد.خدا هم دیگه نمی تونه کاریش کنه، اصلا جزء محالاته، نمی شه از آمپول های ضد درد استفاده کرد.کلا درمان، با درد همراه هست.باید جهنم رو تجربه کنی که پاک بشی بتونی برید بهشت.پس شما، خلاصه این که، اصلا دلیل ومنطقی نمی شناسید که بخواهد بگه، درد اجتناب ناپذیره و جدایی ناپذیره از درمان، حرف آخرتونه؟؟
اما خداییش هم درمان بی درد خیلی خوبه [-O

سلام آقای پارسامهر عزیز

پارسا مهر;1013712 نوشت:
مثلا می گن، که چون خدا شما رو دوست داره دردتون می ده؟؟آیا همین حرف رو زیاد نشنیدید؟؟ خدا چون دوستون داره بهتون بلا می ده؟؟این ها رو نشنیدید؟ این حرف ها شاید برای کسی که درون دین هستند و مومن و معتقده پذیرفتنی و خواستنی باشه اما برای دیگران...؟


این بحث اگر در شرایطی هم صحیح باشد مربوط به دنیاست، که البته نیاز به توضیح و تفسیر دارد، یعنی من این دیدگاه های رایج را که به گونه ای القاء می کنند هر کسی مومن است بیچاره میشود در دنیا را قبول ندارم، اما بالاخره چنین سخنانی مربوط به دنیاست، یعنی بلاهای خداوند در دنیا می تواند از سر لطف باشد، اما بلاهای اخروی قطعا از سر مهربانی نیست، بنابراین از آنجا که به نظرم سخنان شما مربوط به آخرت است وارد این مقوله نشویم بهتر است، اما در رابطه با دردهای آخرت:

پارسا مهر;1013712 نوشت:
طرف می گه اون دنیا خیلی از مجازات های ما و آتیش هایی که نصیبمون میشه، برای درمان ماست.ما درمان می شیم پاک میشیمی می ریم بهشت، تو جهنم درمان می شیم و بعد می ریم بهشت؟اینها رو نمی گن بالا منبر؟؟خوب طرف می گه، اگر هدف پاک کردن و درمانه و مجازات و انتقام نیست.خوب خدا قربونت برم، چرا، آمپول بی درد نمی زنی؟؟چرا آمپول بی حسی نمی زنی، چرا آتش؟؟ خوب آخرش طرف پیش خودش می گه، آها، پس حتما، درد و زجر کشیدن، اجتناب ناپذیره، نمیشه کاریش کرد.خدا هم دیگه نمی تونه کاریش کنه، اصلا جزء محالاته، نمی شه از آمپول های ضد درد استفاده کرد.کلا درمان، با درد همراه هست.باید جهنم رو تجربه کنی که پاک بشی بتونی برید بهشت.پس شما، خلاصه این که، اصلا دلیل ومنطقی نمی شناسید که بخواهد بگه، درد اجتناب ناپذیره و جدایی ناپذیره از درمان، حرف آخرتونه؟؟
اما خداییش هم درمان بی درد خیلی خوبه

مقایسه ای که گاهی برخی میان برزخ و آخرت با بیمارستان کرده و این دو را به یکدیگر تشبیه میکنند رو بنده اصلا قبول ندارم
به نظر من تشبیه و مقایسه برزخ و عذاب های موقتی در قیامت با زندان سازگارتر است، تا بیمارستان؛ در بیمارستان کسی به شما به عنوان مجرم نگاه نمیکند، و تمام تلاششان این است که انسان درد نکشد، اما در عذاب های برزخی و اخروی اصلا هدف مجازات است!!
در قیامت بحث بر سر مجازات برای پاک شدن درون انسان است، سخن از تزکیه یک انسان پلید و آلوده است؛ نه درمان یک انسان مریض و بیمار!!
قطعا اگر سخن از درمان بود خداوند هم هرگز دردی به همراه آن قرار نمیداد، همانطور که در برزخ و قیامت برای اهل بهشت هرگز درد و بیماری و رنجی نیست!!
بنابراین اینکه خداوند می تواند بدون درد کسی را درمان کند اینجا اصلا مطرح نیست! اصلا برای درمان نیست، برای تزکیه است، برای مجازات است، تسویه حساب رفتارهاست!!

آن وعده های عذابی که خداوند فرمان داده رابطه ای تکوینی با این رفتارها دارند، عاقبتی تلخ که به عنوان مجازاتی برای آن تبیین شده است، البته خداود ممکن است بسیاری از این وعده های عذاب را چشم پوشی کند، همان طور که در آیات و روایات فراوانی داریم، بنابراین این که کسی مجازات شود یا خیر را فقط خداوند می داند، ما فقط می گوییم این شخص با توجه به این رفتارش، استحقاق این مجازات را دارد، اما تحقق آن به دست خداوند است و بس...

درد عشق تو که جان می سوزدم / گر همه زهر است ، از جان خوشتر است
درد بر من ریز و درمانم مکن / زان که درد تو ز درمان خوشتر است
آقا ول کن این سخنرانان و این مباحث رو. عطار رو بخوان ببین چی می گه. اون دردی که می گن خدا دوست داره بنده اش رو و بهش می ده از این درد هاست. از این دردهایی هست که خود بنده حال می کنه با دردش.

پرسش:
گاهی اینطور القا میشود که انگار درد در بسیاری از موارد، چیز خوبی هست و درمان یک سری امراض روحی و خصایل شیطانی، یا برای پیشگیری از مبتلا شدن به آنها، درد لازم است، آیا واقعا اینطوری است؟ اگر تلازم ندارد چطور میشود پذیرفت که طبیبی که قادر مطلق است برای درمان انسان ها از لوازمی دردآور استفاده کند؟ درمان هایی چون درمان های برزخی برای پاک کردن انسان ها که همراه با درد است.


پاسخ:

پاسخ بخش ابتدایی سوال شما منفی است، تلازم منطقی بین درمان و درد وجود ندارد، اینکه بگوییم درمان بدون درد ممکن نیست و درمان هرگز از درد جداشدنی نیستند درست نبوده، و دلیلی بر چنین امری نیست، بلکه شواهدی بر خلاف آن هم وجود دارد. اما در خصوص چرایی آن باید بین دردهای دنیوی و دردهای اخروی تفکیک قائل شد، چون سنخ دردهای دنیا و دردهای آخرت متفاوت است.

در مورد دردهای دنیوی کسی نمی گوید جدایی درد از بیماری و درمان غیر ممکن است، آنچه از آن دفاع میشود حکمت درد است، یعنی اصل وجود درد حکیمانه است، چرا که یک علامت و هشداری است که سیستم عصبی نسبت به یک خلل در بدن خبر میدهد و مطلقا جنبه آزار ندارد. مثل آژیر خطری که اگرچه گوش خراش است اما برای آگاهی بخشی نسبت به یک خطر بزرگتر لازم بوده و حکیمانه است.

بنابراین به صرف قادر مطلق بودن نباید توقع داشت که او آنچه ما تشخیص میدهیم را انجام دهد، چیزی را که خیر حداکثری داشته و شر حداقلی دارد را حذف نماید! باید به این مسئله مهم توجه داشت که یک انسان زمانی میتواند رفتار یک شخص دیگر را قضاوت کند که به اندازه او آگاهی داشته باشد، در غیر این صورت قضاوت جامعی نخواهد داشت؛ یک شخص عام نمی تواند رفتار یک پزشک متخصص را قضاوت کند چرا که از حکمت رفتارهای او اطلاعی ندارد، چه برسد به قضاوت در خصوص رفتار خداوند.

اما در مورد دردهای اخروی مقایسه ای که گاهی میان برزخ و آخرت با بیمارستان شده و این دو را به یکدیگر تشبیه میکنند اصلا صحیح نیست! اینکه بگوییم خداوند می خواهد آنها را درمان کند و چاره ای از درد نیست نشان از عدم درک درست حقیقت دنیا و آخرت دارد. درمان با ترحّم و دلسوزی و از سر لطف و رحمت است، در حالی که در قیامت هرگز کسانی که مجازات می شوند نگاه رحمت آمیز به ایشان نمی شود. اگرچه این انذارها و هشدارها در دنیا از روی رحمت است تا انسان دچار شقاوت نگردد، اما هرگز وقوع آنها و اسیر شدن انسان در عذاب الهی لطف و رحمت نیست.

بنابراین به نظر میرسد تشبیه و مقایسه برزخ و عذاب های موقتی در قیامت با زندان سازگارتر است، تا بیمارستان؛ در بیمارستان کسی به شما به عنوان مجرم نگاه نمیکند، و تمام تلاششان این است که انسان درد نکشد، اما در عذاب های برزخی و اخروی اصلا هدف مجازات است!!
در قیامت بحث بر سر مجازات برای پاک شدن درون انسان است، سخن از تزکیه یک انسان پلید و آلوده است؛ نه درمان یک انسان مریض و بیمار؛ قطعا اگر صرفا سخن از درمان بود خداوند هم هرگز دردی به همراه آن قرار نمیداد، همانطور که در برزخ و قیامت برای اهل بهشت هرگز درد و بیماری و رنجی نیست.

اما عذاب های آخرت، حقیقت رفتارهای دنیوی بوده، و رابطه ای تکوینی با این رفتارها دارند، همان طور که قرآن کریم آنچه مایه ایجاد آتش بوده و هیزم جهنم است را خود مردم می داند: «اتَّقُوا النَّارَ الَّتي‏ وَقُودُهَا النَّاس‏»؛ بپرهیزید از آتشی که هیزم آن مردم هستند.(1) و همچنین می فرماید کسانی که مال یتیم را به حرام می خورند، همین الان دارند آتش می خورند، نه اینکه بعدا ما به آنها آتش می خورانیم: «إِنَّ الَّذينَ يَأْكُلُونَ أَمْوالَ الْيَتامى‏ ظُلْماً إِنَّما يَأْكُلُونَ في‏ بُطُونِهِمْ ناراً»؛ كسانى كه اموال يتيمان را به ظلم و ستم مى‏خورند، (در حقيقت،) تنها آتش مى‏ خورند.(2)
بنابراین دردهای آخرت، در حقیقت عاقبتی تلخ، و به عنوان نتیجه رفتارهای زشت دنیوی است، نه اینکه صرفا درمانی برای بیماری ها باشد.

پی نوشت ها:
1. بقره:24/2.
2. نساء:10/4.

موضوع قفل شده است