جمع بندی ربیع بن خُثیم یا همون خواجه ربیع

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ربیع بن خُثیم یا همون خواجه ربیع

سلام
نظر کارشناسان در مورد صحت تاریخی مطلب زیر رو میخواستم

نوشت:
تو مشهد خیلیا میرن مزار خواجه ربیع رو زیارت میکنن. حالا ببینید کی هست ایشون


ربیع بن خُثیم یا همون خواجه ربیع یکی از هشت عابد و زاهد برجسته صدر اسلام و از اصحاب امیرالمؤمنین بود. قبل از جنگ صفین اومد به حضرت گفت، آقا من خیلی شمارو قبول دارم ولی شک دارم به این جنگ، آخه معاویه هم مسلمونه. من نمیخوام به جنگ مسلمونا بیام. منو به جایی بفرس که بدون شک و تردید انجام وظیفه کنم. حضرت هم فرستادش در مرزهای اسلام که اگه جنگی اتفاق افتاد با مشرکین بجنگه. بزرگواری حضرت رو ببینید، سرزنشش نکرد که عبادت هات بدرد عمت میخوره و این حرفا. فرستادش یه جا دیگه.


یعنی انقدر عبادت میکرد، وقت نداشت بشینه یکم فکر کنه ببینه معاویه و یزید با امام علی و امام حسین فرق دارن. دین اسلام داره از بین میره، با عبادت خالی که نمیشه دینو حفظ کرد. از حضرت زهرا عابدتر و باحیاتر مگه داریم؟ نامحرم نمیدیدش، ولی بخاطر دفاع از ولایت رفت تو مسجد بین کلی مرد(نامرد) خطبه خوند. بعد این بابا رفته بَست نشسته صبح تاشب ذکر و عبادت.


میگن زمان امام_حسین (ع) هم بود ولی خب قطعا وقت نکرد بره به یاری حضرت، داشت عبادت میکرد. حتی میگن خبر شهادت امام حسین رو بهش دادن چند جمله ابراز تاسف کرد، بعدش از این کارش استغفار کرد که چرا در حد چند جمله خودشو به دنیا مشغول کرده و از یاد خدا غافل شده. اینجاست که میشه معنی اون حدیث رو فهمید که یک ساعت تفکر از هفتادسال عبادت بالاتر است. این بابا اگه یک ساعت عبادتو تعطیل میکرد، مینشست یکم فکر میکرد، میفهمید الان وظیفش یاری امام زمانشه و اگه در جهاد شرکت میکرد، قطعا خیلی جلوتر میفتاد. یا مثلا در حدیث دیگه ای
پیامبر(ص) فرمود:
رُبَّ تالی القرآن و القرآنُ یَلعنُه
چه بسا تلاوت کننده قرآن که قرآن اونو لعنت میکنه


ودرجای دیگر به امیرالمؤمنین توصیه کرد:
ای علی وقتی مردم خودشونو به انواع نیکوکاری به خدا نزدیک میکنن، تو با تعقل و تفکر از همشون سبقت بگیر.


خلاصه ما که خداروشکر تاحالا توفیقمون نشده بریم خواجه ربیع، فکر کنم اعمالمون خوب بوده که سعادت نشده، شماهم نرید، اگرم رفتید بهش بگید برات متاسفم، بای برای همیشه.


منبع: (این مطلب رو در کلاس تاریخ اسلام دکتر رجبی دوانی شنیدم که همین منبع کافیه، در کتاب شهید مطهری هم دیدم، ظاهر شیخ عباسی قمی هم در سفینه البحار نقل کرده، همچین برخی منابع دیگه، آیت الله خويي و شوشتری هم خواجه ربیع را نکوهش کرده اند)



width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد ممسوس

[TD][/TD]

با سلام و احترام

در مورد شخصیت خواجه ربیع یا همان ربیع بن خیثم یا خثیم، اختلافات فراوانی وجود دارد. در عدم همراهی امام در جنگ صفین همچنین شرکت در جنگ در اعزام او به ایران، ری یا خراسان، در زمان و مکان مرگ او 61 یا 63، کوفه یا ایران، در محل دفن او مشهد یا کوفه
در این موارد اشکالات و ابهامات جدی قرار دارد. اما اگر بخواهیم در مورد این شخصیت جمع بندی مختصری داشته باشیم باید چنین عرض کنم. تولد او مشخص نیست در چه سالی و در چه مکانی بوده ولی مدت مدیدی در کوفه ساکن بوده است. اهل سنت او را توثیق کردند (1) نصر بن مزاحم در وقعة الصفین آورده است که ربیع حاضر به شرکت در جنگ نشد لذا حضرت او را به سرحدات مرزی فرستاد اما سخنی از خراسان نیست. (2) ابن اعثم گفته حضرت کارگزارانش را برای جنگ فرا خواند و ربیع جزو آخرینها بود که آمد. اما نام جنگ را نبرده و در گزارشی تخلف از جنگ را بیان کرده که نامی از ربیع در آن نیست. (3) در مقابل برخی از حضور ربیع در جنگ صفین سخن گفته اند. (4) همین گزارشات متعارض و مناقض از حضور وی در جنگ صفین باعث شده رجال شیعه در مورد وثاقت یا جرح او اختلاف نظر داشته باشند. وقتی خبر شهادت امام حسین را شنید آه سردی کشید ایه 46 سوره زمر را خواند و گفت کسی را کشتند که پیامبر او را روی زانوی خود مینشاند و بعد به سکوت خود ادامه داد. (5) در روزهای اخر عمر بیمار و فلج بود (6) در اینکه کجا از دنیا رفته برخی بر این باورند که وی در کوفه از دنیا رفته خصوصا که از واقعه کربلا سوال نموده است، حکایت از حضور او در کوفه میکند. (7) اگر چه برخی محل مرگ او را در شهر ری و یا آذربایجان گفته اند اما در شهر مشهد شهرت بیشتری دارد و به نظر میرسد اولین نفر غزالی در کیمیای سعادت این حرف را زده است.(8) این در حالی است که در منابع سخنی از خراسان وجود ندارد به نظر میرسد محل مرگ او همان کوفه است زیرا هم در اوخر عمر بیمار و فلج بوده و تمکن سفر نداشته هم از نحوه شهادت امام حسین پرسیده وهم طبقات ابن سعد، تصریح به کوفه نموده است. اگر چه شیخ بهایی و قاضی نورالله شوشتری قبر او را در مشهد دانستند(9) اما به احتمال زیاد به خاطر شهرت این موضوع، انها این نظریه را پذیرفتند. البته برخی هم این قبر را از آن ربیع، والی خراسان دانسته اند. (10) به هر حال در موردحضور و عدم حضور ربیع در جنگ صفین تردید وجود دارد در اعزام به ایران تردید وجود دارد در وجود قبر او در مشهد تردید وجود دارد در اینکه امام رضا به زیارت قبر او رفته تردید جدی وجود دارد. لذا برای ما هم تردید وجود دارد

پی نوشت:
1. احمد بن حنبل، الجامع فی العلل و معرفة الرجال، نشر بیضون، 1410ق، بیروت، ج2، ص 17-663
2. نصر بن مزاحم منقری، وقعة الصفین، نشر هارون، 1410ق، بیروت، ص 115
3. ابن اعثم الفتوح، علی شیری، 1411ق، بیروت، ج 2 ص 543
4. ابن حجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، جمیل عطار، 1415ق، بیروت ج 3 ص 68
5. طبقات ابن سعد، دارالکتب العلمیه 1410، بیروت ج 6 ص 190
6. همان ج 6 ص 189
7. همان ج 6 ص 193
8. غزالی، کیمیای سعادت، خدیو جم، 1361ش، تهران، ج 1 ص 427
9. شوشتری نورالله، مجالس المومنین 1354ش، تهران، ج1 ص 297
10. محسن حسینی، خواجه ربیع مشهد، 1383ش، ص 10

ممسوس;1013535 نوشت:
لذا برای ما هم تردید وجود دارد

ظاهرا بالمضمون شما هم مطلب فوق رو تایید میکنید در صلاحیت و جایگاه خاص معنوی شخص خواجه ربیع تردید وجود داره
سوال بعدی: در اینکه در مکان این مقبره چه کسی دفن شده هم تردید جدی وجود داره؟ ومشخص نیست که چه کسی در این مقبره دفن شده؟

Bee;1014031 نوشت:
سوال بعدی: در اینکه در مکان این مقبره چه کسی دفن شده هم تردید جدی وجود داره؟ ومشخص نیست که چه کسی در این مقبره دفن شده؟

با سلام و احترام

بله در این باره هم تردید وجود دارد ولی برخی بر این نظر هستند که این قبر متعلق به ربیع بن زیاد بن انس حارثی والی خراسان است.

جمع بندی

پرسش:

خواجه ربیع چگونه شخصیتی داشته است؟ آیا مطالب تاریخی در مورد او صحت دارد؟

پاسخ:

در مورد شخصیت "خواجه ربیع" یا همان "ربیع بن خیثم" یا "خثیم"، اختلافات فراوانی وجود دارد. در حضور یا عدم حضور وی در جنگ "صفین،" اعزام او به "ری" یا "خراسان"، در زمان و مکان مرگ او 61 یا 63، "کوفه" یا "ایران"، در محل دفن او "مشهد" یا "کوفه" در این موارد اشکالات و ابهامات جدی وجود دارد. تاریخ تولد او مشخص نیست. ولی مدت مدیدی در "کوفه" ساکن بوده است. اهل سنت او را توثیق کردند (1) "نصر بن مزاحم" در "وقعة الصفین" آورده است که "ربیع" حاضر به شرکت در جنگ نشد لذا حضرت او را به سرحدات مرزی فرستاد اما سخنی از "خراسان" نیست. (2) "ابن اعثم" معتقد است که "ربیع" یکی از کارگزاران حضرت بود که دیر به جنگ رسید، اما نام جنگ را نبرده و در گزارشی تخلف از جنگ را بیان کرده که نامی از "ربیع" در آن نیست. (3) در مقابل برخی از حضور "ربیع" در جنگ "صفین" سخن گفته ­اند. (4) همین گزارشات متعارض و مناقض از حضور وی در جنگ "صفین" باعث شده رجال شیعه در مورد وثاقت یا جرح او اختلاف نظر داشته باشند. وقتی خبر شهادت امام حسین (علیه السلام) را شنید آه سردی کشید آیه "46" سوره زمر را خواند و گفت کسی را کشتند که پیامبر (صلی الله علیه و آله) او را روی زانوی خود می­نشاند و بعد به سکوت خود ادامه داد. (5) در روزهای آخر عمر بیمار و فلج بود (6) در اینکه کجا از دنیا رفته برخی بر این باورند که وی در "کوفه" از دنیا رفته خصوصا که از واقعه "کربلا" سوال نموده است. (7) اگر چه برخی محل مرگ او را در "شهر ری" یا "آذربایجان" می­دانند، اما وجود قبر او در شهر "مشهد" شهرت بیشتری دارد و به نظر می­رسد اولین نفر "غزالی" در "کیمیای سعادت" این حرف را زده است.(8) این در حالی است که در منابع سخنی از "خراسان" وجود ندارد. به نظر می­رسد محل مرگ او، همان "کوفه" است. زیرا هم در اواخر عمر بیمار و فلج بوده و تمکن سفر نداشته، هم از نحوه شهادت امام حسین (علیه السلام) پرسیده است. علاوه بر این، ابن سعد در طبقات، تصریح کرده که مرگ وی در "کوفه" بوده است. اگر چه "شیخ بهایی" و "قاضی نورالله شوشتری" قبر او را در "مشهد" دانستند(9) اما به احتمال زیاد به خاطر شهرتش، این نظریه را پذیرفتند. البته برخی هم این قبر را از آن "ربیع"، والی "خراسان" دانسته اند. (10) به هر حال در مورد حضور و عدم حضور "ربیع" در جنگ "صفین"، اعزام به ایران و وجود قبر او در مشهد، تردید جدی وجود دارد.

پی نوشت:

1. احمد بن حنبل، الجامع فی العلل و معرفة الرجال، نشر بیضون، 1410ق، بیروت، ج2، ص 663

2. نصر بن مزاحم منقری، وقعة الصفین، نشر هارون، 1410ق، بیروت، ص 115

3. ابن اعثم الفتوح، علی شیری، 1411ق، بیروت، ج 2 ص 543

4. ابن حجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، جمیل عطار، 1415ق، بیروت ج 3 ص 68

5. طبقات ابن سعد، دارالکتب العلمیه 1410، بیروت ج 6 ص 190

6. همان ج 6 ص 189

7. همان ج 6 ص 193

8. غزالی، کیمیای سعادت، خدیو جم، 1361ش، تهران، ج 1 ص 427

9. شوشتری نورالله، مجالس المومنین 1354ش، تهران، ج1 ص 297

10. محسن حسینی، خواجه ربیع مشهد، 1383ش، ص 10

موضوع قفل شده است