جمع بندی نقد و بررسی افکار و عقاید «آقامیری»

تب‌های اولیه

22 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
نقد و بررسی افکار و عقاید «آقامیری»

سلام
لطفا جهت تنویر افکار عقاید ایشان را توضیح داده یا نقد بفرمایید.
ما از شما انتظار داریم روشنمان بفرمایید.

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد مسلم

[TD][/TD]

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و احترام

marfa897;1012822 نوشت:
لطفا جهت تنویر افکار عقاید ایشان را توضیح داده یا نقد بفرمایید.

پیش از بیان انحرافاتی که در اندیشه های ایشان وجود دارد باید نکته ای را عرض کنم. بسیاری از کسانی که طرفدار ایشان هستند، یا به هر دلیلی با حکم خلع لباس ایشان مخالف هستند فقط کلیپ های از سخنان آقای آقامیری را ترویج می کنند که در آن اتفاقا حرف های خوبی می زند، تا ایشان را تبرئه کنند، در حالی که قضاوت جامع در گرو دیدن تمام مواضع ایشان است.

در اینکه آقای آقامیری سخنان حقی هم دارد شکی نیست، اما سخن در مواضع باطل ایشان است، آقامیری در حقیقت حق را با باطل در هم می آمیزد و به همین خاطر است که فضا برای مخاطبینش غبارآلود شده، و توانسته بر مخاطبینش بیفزاید؛ همانطور که امیرالمومنین(ع) می فرماید:
«فَلَوْ أَنَّ الْبَاطِلَ خَلَصَ مِنْ مِزَاجِ الْحَقِّ لَمْ يَخْفَ عَلَى الْمُرْتَادِينَ وَ لَوْ أَنَّ الْحَقَّ خَلَصَ مِنْ لَبْسِ الْبَاطِلِ انْقَطَعَتْ عَنْهُ أَلْسُنُ الْمُعَانِدِينَ وَ لَكِنْ يُؤْخَذُ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ وَ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ فَيُمْزَجَانِ»؛ اگر باطل با حق درنياميزد، بر حقيقت جويان پوشيده نمى مانَد و اگر حق با باطل آميخته نشود، زبان دشمنان آن بريده مى شود، ليكن مشتى از آن برداشته مى شود و مشتى از اين و با هم خلط میشود.(نهج البلاغه، خطبه50، ص88)
این خلط حق و باطل است که نسبت به برخی دوستان خصوصا توده مردم که اطلاعات ضعیفی دارند فضا را برای قضاوت غبارالود کرده است.

انحرافات ایشان متعدد است و ادله رد آن هم بحث مفصلی می طلبد، منتهی ما به اندازه مجالی که فراهم است، به چند نمونه از این انحرافات اشاره می کنیم:

نکته اول: بی اعتبار ساختن قرآن و تاریخ


الف) بی اعتبار ساختن ظاهر قرآن

آقای آقامیری برای توجیه سخنانش که مخالف صریح قرآن است سعی می کند قرآن را که محور ثبات و وحدت اسلام بوده و حتی ملاک سنجش روایات است، به لحاظ برداشت هایی که میتوان از آن داشت بی اعتبار سازد، وی چنین می گوید:
"اومدن بعد از پیامبر ... نظم قرآن را به هم زدند، یعنی ما نمیدونیم این قرآن از کجا شروع کرده به کجا ختم کرده... ما به فقها اعتراض داریم یه قرآنی درست شده، این قرآنی که دست ماست، بنی امیه، بنی عباس پونصد سال با این حکومت کردند!"

و مخالفت هایی که با او در خصوص انحرافاتش میشود را به پای اختلاف در برداشت می نویسد:
"کسی نمیتونه بگه اینی که من میگم اسلامه؛ برداشت من از دین اینه، چیزی میبافیم برا خودمون، بافتیم، سالهاست بافتیم"

خطر عظیمی که این نوع نگرش نسبت به اسلام دارد روشن تر از آن است که توضیح داده شود، اگر ما قرآن را که محور و مایه ثبات و ملاک سنجش اعتقادا ت و حتی روایات است از این اعتبار ساقط کرده و هر کسی را به خاطر تفاوت برداشت مجاز به این امر بدانیم از اسلام جز نامی، و از قرآن جز خطی باقی نخواهد ماند.

ب) بی اعتبار ساختن تاریخ

مانع دیگری که پیش روی انحرافات آقای آقامیری وجود دارد تاریخ پیامبر(ص) و ائمه(ع) است که گویای تبرّی ایشان از دشمنان در کنار لطف و رحمت و مهربانی عظیم ایشان است، آقامیری چنین می گوید:
"تاریخ دست کیا بوده؟ قدرت مندان تاریخ رو مینویسند و تاریخ رو یه جوری مینویسند که بتونن استفاده کنند ازش، اراجیفی تو تاریخ نوشتن...پیامبر(ص) گفت این چهارتا را بکشید بنویس کاتب، برید اینها را بکشیدکی گفته؟ تو کتابه دیگه! اینا اراجیفه، اینا چرندیاته! اینا مزخرفاته! "

این بی اعتبار ساختن ظاهر قرآن از سوی آقامیری راه را برای برداشت های ذوقی باز می کند، لذا بی مهابا به آیات عذاب و قصاص و مانند آن می تازد، و این بی اعتبار ساختن تاریخ نیز در حالی است که آقامیری در هر موضعی که میخواهد از مهربانی پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) بگوید، به همین تاریخ استناد می کند!

نکته دوم: خدایی بی تفاوت!!!

یکی از مهمترین شاخصه های فکری آقامیری حذف خشم و غضب خداوند و عذاب های الهی است، خدای او خدایی است که هر کاری کنی فقط لبخند میزند، در حالی که چنین رویکردی علاوه بر تعارض با عقل، با آیات بی شمار قرآنی و روایات فوق حد شمارش در تعارض است.
اما آقا میری در کمال وقاحت این عذاب ها را نعوذبالله اراجیف می داند:
"یه خدایی براتون درست کردند وایساده آدما رو آویزون کنه، بسوزونه، آب جوش بهشون بده بخورن اینا چرندیاته بهتون میگند! یه مشت دری وریه بهتون میگن"

یا چنین میگوید:
"این خدایی که ما داریم خدا نیست چون قشنگ نیست، خدایی که با یه چماق وایساده اونجا که آقا چوب خدا صدا نداره، تو اول ثابت کن چوب داره بعد راجع به صدا و بی صداییش با هم صحبت می کنیم... خدایی که اون ور آتیش درست کرده، دمیده، تو رو بندازه توش قشنگه؟ میشه دوستش داشت؟ میشه عاشقش شد؟ میشه باهاش رفیق شد؟... کی از یه جلاد خوشش میاد؟ بابا این خدایی که درست کردید جلاده! میگه صد سال تو جهنم از موهاش آویزونش می کنند بعد یه آب چرک و خون جوشیده میدن میخوره به جا آب هر وقت بگه تشنمه"

و نیز می گوید:
"با خصوصیات خودشون، خدایی که تشنه خونه، خدایی که قربانی میخواد، خدایی که باید براش خیرات ببری، به خاک بیفتی جلوش تا حاجتت رو بده، ولی این نمیتونه خدا باشه، چرا؟ چون قشنگ نیست، چون زیبا نیست، خدا باید زیبا باشه"

روشن است که این سخنان فقط تحریک احساسات است، وگرنه خدایی که در برابر ظلم و بی عدالتی خشمگین نشود قطعا فاقد کمالات لازم برای خدایی است. اینکه چنین خدایی از نظر آقامیری قشنگ نیست آیا توجیه مناسبی برای کنار گذاشتن هزاران آیه و روایت است؟

قشنگ نبودن در جایی است که این عذاب ها ناعادلانه باشد، وگرنه خدایی که میان کار خوب و بد تفاوت قائل شود بسیار زیباست، آنچه حضرت عباس(ع) را در نگاه ما زیبا کرده همین خشم و غضب او در کنار عطوفتش است، وگرنه اگر هر کاری دشمنان میکردند فقط لبخند میزد که امروز اینقدر محبوب نبود!

خدایی که با نیکوکاران مهربان است، همان نیک خواهی او اقتضاء می کند با بدکاران نامهربان باشد، اگرچه رحمت او بسیار گسترده است و میتواند بسیاری را ببخشد، اما عدالت او در گرو این بخشش نیست، اگر نبخشد هم بی عدالتی نکرده است، چون آیاتی که وعده عذاب می دهند یعنی چنین گناهی مستوجب چنین عذابی است، اما اجرای آن به دست خداوندی است که مالک هستی است.

آقامیری می گوید نمی توان عاشق چنین خدایی شد، و به بخشی از فرازهای دعای کمیل هم اشاره می کند، اما عجیب است که بقیه دعا را نمی بیند که همین امیرالمومنین(ع) با زبانی در نهایت عشق از همین عذاب ها سخن گفته و رفع همین ها را تقاضا می کند!

نکته سوم: پیامبر(ص) و امامانی(ع) بی تفاوت!!!!
آموزه انحرافی دیگری که آقامیری به خورد مخاطبینش میدهد تصویر یک جانبه گرایانه و به شدت افراطی در مهربانی از پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) است، انگار که نه جنگ بدر و احدی در گرفته، و نه در کربلا احدی از لشگر دشمن کشته شده!! همه چیز لبخند بوده و لبخند!!

همان طور که عرض شد آقامیری تاریخی را که نشان از قاطعیت پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) باشد را تحریف شده می داند:
"تاریخ دست کیا بوده؟ قدرت مندان تاریخ رو مینویسند و تاریخ رو یه جوری مینویسند که بتونن استفاده کنند ازش، اراجیفی تو تاریخ نوشتن...پیامبر(ص) گفت این چهارتا را بکشید بنویس کاتب، برید اینها را بکشیدکی گفته؟ تو کتابه دیگه! اینا اراجیفه، اینا چرندیاته! اینا مزخرفاته! "

و در وصف مهربانی غیر منطقی، و لجام گسیخته ای که به تصویر میکشد چنین می گوید:
"امام حسین(ع)، شمر روی سینه اش نشسته بود با چکمه، امام حسین(ع) بهش میگه که به مادرم فاطمه(س) شفاعتت میکنم پاشو برو، نمیگه دستت خشک بشه، خانم زینب اون بالا نفرینش نمیکنه"

در حالی که تاریخ و روایات، و حتی آیات قرآن پر است از نفرین هایی که در حق دشمنان شده است!
قرآن صراحتا می فرماید پیامبر(ص) و کسانی که با او هستند در برابر کافران شدید خواهند بود: « مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّار»؛ محمّد (ص) فرستاده خداست و كسانى كه با او هستند در برابر كفّار سرسخت و شديدند (فتح:29)

وی متاسفانه پا را فراتر از این نهاده و ائمه(ع) را فراهم کننده اسباب گناه می دانند، چیزی که در سیره هیچ کدام از انبیاء و ائمه(ع) گزارش نشده، اما وی چنین می گوید:

"عرق خوره تو مشهد دو ، سه روز گیرش نیومد خیلی این در اون در زد، قاطی، از اونهایی که اعتیاد داره به عرق، حالش خراب، از یه چهارراه اومد رد شه، چشش افتاد به گنبد امام رضا(ع)؛ گفت این عرق ما رو جور کن دیگه؛ حالا حالش خرابه ها، میگه رسیدم وسط چهارراه رفیق قدیمی ام منو دید بغلم زد چطوری؛ گفت ببین یه جا بساط جوره بریم؟ این برگشته بود رو به گنبد گفته بود، نه یعنی اینقد آقایی؟!"

می بینید که این مهربانی و عطوفتی که او به تصویر میکشد هیچ حد و مرز منطقی ندارد، و صرفا برای تحریک احساسات، یا خوش آمد مخاطبین بر زبان جاری میشود.

نکته چهارم: نقد احکام دین به بهانه خشونت!!

دین محبت گرایانه افراطی که آقامیری به تصویر میکشد فقط خدا و پیامبر(ص) و امامان(ع) را تحریف نمی کند، بلکه این تحریف گریبان تمام احکامی که در قاموس فکری آقامیری تعریف نشده اند را هم می گیرد.

وی به شدت بر حکم قصاص می تازد، و با همان مبنایی که پیش تر در بی اعتبار ساختن ظاهر قرآن بنا نموده است، قصاص را ناسازگار با فطرت دانسته، و در برابر قصاص، بخشیدن را واجب و مایه حیات دانسته است:
"مگه قصاص نیست؟ خب نمیسازه با فطرت!... توی جامعه بخشش حیاته، بخشش واجبه...!"

و در توجیه آیه شریفه ای که تصریح میکند در قصاص حیات است، چنین میگوید:
"و فی القصاص حیات؛ کی؟ کجا؟ تو کدوم جامعه؟ "

همچنین در مورد قصاص برده در برابر برده، و انسان آزاد در برابر آزاد که تصریح قرآن کریم است آنجا که می فرماید: «يَأَيهَُّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فىِ الْقَتْلىَ الحُْرُّ بِالحُْرِّ وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْد»؛ اى کسانی كه ايمان آورده‏ ايد! حكم قصاص در مورد كشتگان، بر شما نوشته شده است: آزاد در برابر آزاد، و برده در برابر برده‏ (بقره:178) چنین می گوید:
"اگر کسی زد یک عبدی رو کشت به جاش آزاده رو نمی کشید؟ عبد و آزاد داریم ما؟ اصلا اسلام عبد و آزاد قبول داره؟"

نکته پنجم: توهین به مدافعان امنیت کشور و مناطق اسلامی
آقامیری متاسفانه مدافعان حرم را که فرسنگ ها دورتر از خانواده به عشق اهل بیت(ع) به جنگ با داعشیان رفته اند را مانند خود داعش توصیف می کند و داعشیان را هم که آمریکایی ها تصریح می کنند خودشان به وجودشان آورده اند را مسلمان دانسته و میگوید جنازه هایشان را غسل خواهم داد و بر آنها نماز خواهم خواند و کفن و دفن خواهم کرد:
"یک گروهی درست میشه به اسم داعش، روبروش هم بدتر از اونا، هیچ تفاوتی هم نداره... من اگر یه روز مجبور بشم برم جنگ برای دفاع از مسلمونا مطمئن باشید اگر ببینم جنازه یه داعشی رو زمین افتاده بنده کفنش خواهم کرد، غسلش خواهم داد، بهش نماز خواهم خوند و دفنش خواهم کرد!"

نکته ششم: سیاه نمایی حداکثری، و تخریب به جای انتقاد!

انتقاد دلسوزانه به منظور رشد و تکامل طرح میشود، لذا به گونه ای بیان میشود که در عین هشدار، مردم را از اصل آن حرکت دلسرد نکند، یعنی در کنار بیان نقاط ضعف خب به نقاط مثبت و قوت هم باید اشاره شود، و نیز به گونه ای مسائل طرح نشود که انگار همه چیز سیاه است و هیچ روزنه امیدی در کار نیست، اما متاسفانه آقامیری به هر دلیلی چه رضایت مخاطب، چه شهرت، و چه واقعا انتقاد، همه چیز را تیره و تار نشان میدهد که به چند نمونه اشاره میشود:

الف) سیاه نمایی وضع جامعه

جامعه ایران در کنار نقاط ضعفش، مهربانی ها هم دارد، هم دردی دارد، عطوفت و گذشت دارد، اما اگر کسی فقط نقاط ضعف و منفی را بزرگنمایی کرد خواسته یاناخواسته دارد سیاهنمایی می کند، وی به لحاظ دروغگویی جامعه ایران را چنین توصیف می کند:
"خیلی توجامعه ما داره دروغ گفته میشه... تو بازار میری دروغ میگن، تلویزیون رو وا میکنی دروغ میگه، روزنامه میخونی دروغ میگه"

در مورد اخلاق جنسی چنین می گوید:
"گند زدیم تو زندگی مردم نگیم؟ چی رو نگیم؟ شدیم قلمبه شهوت هممون، 15 سالگی به بلوغ میرسن، الان که کمتر شده، کی ازدواج می کنه؟ 29 سالگی، چهارده سال چیکار می کنه؟ هر لجنی بگی انجام میده، به محارمش ور میره، به همسایشون، به خودش، به هزارتا کثافت دیگه می افته"

و در لفافه، متاسفانه همه را مبتلا به این بی اخلاقی ها می داند:
"به کی میتونی الان اعتماد کنی راجع به ناموست؟ میفرستی طرف رو مشاوره بهش پیشنهاد مزخرف میدن، میفرستی این ور اون ور اصلا موندیم به کی میشه اعتماد بکنیم، جامعه ای که همه توش تشنه ان، همه گرسنه ان"

ب) سیاه نمایی صدا و سیما و رسانه ها

لحن وی در این خصوص را ببینید:
"آدم خجالت میکشه بگه این صدا و سیمای ایرانه، یه هفته است راجع به یارانه ها دارن دروغ میگن به مردم، چرا دروغ میگید به مردم؟ غلط میکنن؛ وزیر رو آورده میگه انصراف میدم، تو غلط می کنی؟ چرا دروغ میگی به مردم؟ 240 هزارتا شهید ندادیم، دروغ بشنویم از تلویزیون"

این لحن دارد داد می زند که هدف انتقاد نیست، هدف تخریب است، و معلوم نیست آقامیری به عواقب چنین گفتاری در سوق دادن مردم به رسانه های یگانه که اصل دین را مورد هجمه قرار می دهند توجه دارد یا خیر!!
آقامیری متاسفانه بدون اشاره به دروغگویی و جوسازی های رسانه های وابسته به استکبار ، فقط از آنچه که بدون هیچ دلیلی دروغ میشمارد انتقاد می کند، چرا که وی می داند که فقط با این ادبیات است که می تواند تشنگان فضای مجازی را جذب کند، وگرنه اگر از دروغگویی رسانه های خارجی بگوید فالورهای خود را از دست خواهد داد.

ج) سیاهنمایی اوضاع فرهنگ، و تخریب نهادهای فرهنگی
تمام کشورهای دنیا عظیم ترین بودجه های خود را به گسترش افکارشان اختصاص می دهند، اما متاسفانه در کشور ما به بهانه های مختلف به این بودجه هایی که نهادهای فرهنگی می گیرند اعتراض میشود، در حالی که بسیار کمتر از نهادهای گسترش فکر سایر کشورهاست. سید حسن آقامیری نیز از همین زمره به شمار میرود که در کمال تعجب کار فرهنگی را بدون بودجه میخواهد:
"کی گفته کار فرهنگی پول میخواد، برای چی باید پول بگیری از این و اون؟همین پول هایی که به موسسات فرهنگی میدن، 10 میلیارد، 20 میلیارد، حالا میگی بالگرده بگید چرخ بال، نمیشه بدون پول این کارها را بکنید؟... شما میخواهید از فرهنگ پول در بیارید؛ نمیخواهید به فرهنگ خدمت کنید، ما خدمتتون رو داریم می بینیم بعد از چهل ساله دیگه، این خدمت به فرهنگ بوده"

این سخنان نشان دهنده مواضع غیر منصفانه آقامیری است که به نظر یا از سر نااگاهی، و یا برای جذب رضای مخاطب ایراد میشود، سالانه هزاران مُبلّغ با کمترین بودجه عازم مناطق مختلف برای برپایی مجالس دینی و عزاداری سیدالشهدا(ع) میشوند اما سید حسن آقامیری چشمش را غیر منصفانه به روی تمام این خدمات بسته، و چنین میگوید:
"الان سازمان و دفتر تبلیغات رو تعطیل کنید چی میشه؟ آب از آب تکون نمیخوره! میلیاردی بودجه می گیرند برای حقوق کارمنداشون؛ یعنی چی؟"

نکته هفتم: تخریب علما و اندیشمندان اسلامی

برداشت های آقامیری که مخالف دیدگاه همه اندیشمندان اسلامی است طبیعتا کار را برای او سخت کرده است، به همین خاطر وی در نهایت بی اخلاقی، به صورت غیر مستقیم و با تعابیر مختلف چنین می گوید که هر کسی غیر از این میگوید یا خودش مشکل دارد یا به خاطر منافعش است:
(خدایی ساختن) با خصوصیات خودشون، خدایی که تشنه خونه، خدایی که قربانی میخواد..."
"چون خودشون اهل بخشش نیستن یه خدایی درست کردن که نمیبخشه..."
"ما مرد نیستیم علی(ع) رو معرفی کنیم چون برا خودمون بد میشه... "
"خدا میخواد ببخشه ما میگیم نبخش، یعنی چی؟..."
"به کی میشه اعتماد بکنیم، جامعه ای که همه توش تشنه ان، همه گرسنه ان، خب این بلا رو کی سر ملت آورده؟.."

خب با توجه به اینکه روحانیون و علما وظیفه معرفی خداوند را بر عهده دارند، مخاطب از این سخنان آقامیری ذهنش به سمت چه کسی می رود؟

و گاهی هم مستقیم به شهرهای مذهبی چنین می تازد:
"شهرهای مذهبی هم که ماشالله تو این چیزا رتبه دارن، نه تفریح توش هست، نه کار توش هست، هیچی، فقط مسجد و حوزه علمیه، فقط مناره، از بیرون قم که نگاه می کیم انگار یه سری مسجده وسطش خونه است! الگومون وهابی ها هستند تو تزئیینات میلیاردی برای ساختمان های دینی!"

این در حالی است که شهرهای مذهبی به لحاظ اشتغال به نسبت سایر شهرها در وضعیت بدتری نیستند، اینکه آمار مسجد در قم و مشهد بیشتر از سایر استان ها باشد نیز نیازمند دلیل و آمار است، و همچنین ساختمان های مذهبی عمدتا از ساده ترین ساختمان های شهرها به شمار می روند، و این که بودجه آنها را میلیاردی توصیف کنیم دانسته یا نادانسته یک تهمت است.

سلام.جالبه من یک تاپیک دو روز پیش فکر کنم ایجاد کردم.عنوانش آقا میری داره، اول فکر کردم این تاپیک منه.

خوب آقا میری می ان یک سخنانی می زنن.می گن به ما اینطور گفتن، اونطور گفتن که مثلا خدا اینطوره، خدا اونطوره، و بعد می گن، خوب معلومه جوان ما نسبت به این خدا کافر میشه.این خدا رو قبول نمی کنه... من پیش خودم می گم، ولی این خدایی که گفته شده اینطور و اونطوره، بسیار طرفدار داره، بسیار گسترده توسط علمای شیعه برش صحه گذاشته شده.تو همین سایت مثلا، بنده با کارشناسان مثلا با استاد مسلم در مورد، جزا و پاداش و فلسفه ی بخشیدن و نبخشیدن صحبت کردیم.که کارشناسان و مثلا استاد مسلم سرسختانه با ما مخالف بودن و من جالبه می بینم، تا حدی از بعضی جنبه ها آقا میری همون حرفای بنده داشت می زد تو یک سخنرانی.خوب حالا اگر روشن بشه، که حقیقتا سخن صحیح انیست که اکثر علما می زنند و کارشناسان می گویند... و این را به اقا میری نشان دهیم.من پیش بینی میکنم که اقا میری به جمع ملحدان به اسلام و الله بپویندن.چون که خود آقا میری می گفتن که جوون ما حق داره کافر بشه به این الله که به ما می گن و نشون دادن که مثلا جهنم چنین و چنان می کنه...به همین خاطر خلاصه کنم، من، بعید و دور نمی بینم که اقا میری در اینده به ورطه ی ناباوران به الله و خدای اسلام و اسلام بپیوندن و از منتقدان اسلام بشن و این رو حق می بینن، همونطور که حق می دونن که جوون ما کافر بشن به الله.x_x

مسلم;1013207 نوشت:
به همین تاریخ استناد می کند!
جالبه مثلا آقا میری در بحث اعدام.می آن می گن که آقا کی گفته امام علی قاتل خودشو اعدام کرد؟؟کی گفته، چرا با تردید و شک حرف میزنید.کسی می تونه بیاد قسم بخوره که امام علی چنین کرد؟؟؟بعد خودشون میان داستان میگن که بله، بابا امام حسن با قاتلش اینطور کرد..قاتلش رو فراری داد.به قاتلش گفت برو..خوب آقا میری جان...شما می تونی دست بزاری قسم بخوری که امام حسن، به قاتلش گفت برو؟شما می تونی بیایی قسم بخوری و دست بزاری رو قران بگی، امام حسن چنین کرد.یا امام حسین به شمر چنین گفت؟؟اتفاقا اینکه امام حسین به شمر چنین و چنان گفته باشه که خیلی بعید و دور هست.چون واقعا صحنه ی جنگ بوده و اونجا کی بوده ببینه، بنویسه..شاهد باشه که حسین چی گفته به شمر چی نکفته.نمی گم، محاله..ولی بعیده.یا امام حسن...شما قسم می تونی بخوری که امام حسین ع چنین گفت به شمر؟؟؟
مسلم;1013207 نوشت:
"مگه قصاص نیست؟ خب نمیسازه با فطرت!... توی جامعه بخشش حیاته، بخشش واجبه...!"

من چون سخنرانی آقا مری رو گوش دادم.اگر درست یادم باشه..شما یک "ما" رو جا انداختی جسارتا یا شایدم اشتباه می کنم اما بهر حال منظورشون یک ما داره.ایشون می گن که:
"مگه قصاص نیست؟ خب نمیسازه با فطرت!... توی جامعه ی ما بخشش حیاته، بخشش واجبه...!"
ایشون می گن که قصاص توی جامعه ی عرب، حیات بوده که یک نفر می مرده، ایل و تبار اون مقتول میرفتن و می خواستن صد نفر رو بابت اون یک خون ریخته شده بکشن...مثلا. و پیامبر اومد گفت، یک نفر رو بابت یک نفر که مرده و کشته شده قصاص کنید نه چندین نفر رو!!اما تو جامعه ی ما از این خبرا نیست و بخشش حیاته! که البته در این باره تاپیک ایجاد کردم.

و این رو هم می گم که درست اینه به نظرم که خود اقا میری باشن و از این حرفا بزنیم که ایشون دفاعیه بکنن.من اگر حرفی در باره ایشون می زنم/نظر شخصی و پندار خودم هست و می گم که شاید دارم اشتباه می کنم.و حکمی صادر نمی کنم در مورد ایشون.

[="Times New Roman"][="Black"]چند نکته به ذهنم میرسه که عرض میکنم:

1- با وجود اینکه تمام نقد هایی که استاد مسلم عزیزم به تفکرات آقامیری کردن و کاملا هم درست بود

به نظرم یکی از دلایل محبوبیت آقامیری این بود که حرف های درستش رو به زیبایی و جوان پسند بیان میکرد.

قبول دارم که حق و باطل رو قاطی میکرد ولی اونجایی که حق میگفت خیلی زیبا و با جملات ساده و قابل درک میگفت

من خیلی چیزها از حرفهای درستش یاد گرفتم

2- به نظر من ما باید از سیستمی که آقا میری برای شهرت و سر زبان بودن استفاده کرد درس بگیریم

ببینید چقدر وقت و انرژی واسه کلیپ ها و پست ها میزاره و چه کلیپ های با کیفیتی تولید میکنه

ما هم برای تبلیغ اسلام حقیقی باید از تمام استعداد و هنر و خلاقیتمون استفاده بکنیم

نکته: تبلیغ اسلام امتیازی برای اسلام نیست. بلکه امتیازی برای شخصی است که می خواهد اسلام بیاورد.

مردم اینقدر از بی خدایی و بی دینی ضربه خوردن و اسلام اینقدر دستش از نظر منطق و استدلال پر هست

که بتونه بسیاری از افراد گمراه رو از کوچک و بزرگ و پیر و جوان به دین داری بکشونه

فقط مسئله این هست که ما برای تبلیغ اسلام اونقدر که باید کار مفید نمی کنیم.

تلاش میکنیم. زحمت میکشیم. ولی اگر افرادی پیدا میشدن که حاضر بودن

اونقدری که پفک لینا رو تبلیغ میکنن اسلام رو تبلیغ کنن الان ما خیلی از نظر دین داری جلوتر بودم

3- حسن آقا میری از نظر علمی بسیار ضعیف هست و توان برگزاری جلسات پرسش و پاسخ و مناظره رو نداره

و اون جلساتی هم که برگزار میکنه و پرسش و پاسخ هست پرسش های بسیار ابتدایی مطرح میشه

برای همین از مناظره کردن فرار میکنه

4- ایشان بسیار علاقه دارد که وانمود کند از خیلی از علما و سایر طلبه ها جلوتر است.

در سخنرانی هایش:

مثال هایی از بزرگواری های خودش میزند

کرامات علما را مثل چشم برزخی را بی ارزش می داند

سعی میکند نقش اندیشمندی را بازی کند که اسیر جاهلان شده است

و در کانالش دیدم که میگفت من را هم دستگیر کنید

شاید تصور میکند اگر او را دستگیر کنند ملت راه می افتند و برایش کفن می پوشند تا آزادش کنند

همان تضوری که رئیس جمهور دولت بهار داشت و الان که رفقایش به زندان افتاده اند

و مردم هم سرشان به زندگیشان است حساب کار دستش آمده.

والا مردم سرشان اینقدر شلوغ است که صدتا مثل آقامیری هم زندان و حبس بروند و بیمرند هم ککشان نمی گزد.

حق هم دارند. مردم پای انقلاب شان ایستاده اند نه پای امثال آقامیری و ....

5- ایشان شان و حرمت طلبگی را اصلا رعایت نمی کند.

به کنسرت رضا صادقی می رود و آنجا روی سن می رود و با رضا صادقی خوش و بش میکند

کلیپ هایی از حسن ریوندی منتشر میکند

برای خاکی نشان دادن خودش می رود یک خیار را با یک بز تقسیم میکند و با بز حرف میزند و شوخی میکند

6- ایشان با وجود اینکه صحبت هایی در مذمت غرور مطرح میکند اما خودش خدای تکبر است.

دکتر فرهنگ چند وقت اومده بود اهواز رفتم همایشش

یه خانمی یه سوالی مطرح کرد در مورد دکتر هلاکویی و دکتر فرهنگ هم این پاسخ رو داد:

1- هلاکویی روانشناس نیست، جامعه شناسه

2- یه آدم بی دینه و نمیشه به حرفهاش اعتماد کرد

3- آدم وحشی هست. طرف بهش زنگ میزنه تماس رو به روش قطع میکنه. این خودش نیاز به روان درمانی داره

حسن آقا میری هم از همین دست آدم هاست.[/]

پارسا مهر;1013214 نوشت:
چون که خود آقا میری می گفتن که جوون ما حق داره کافر بشه به این الله که به ما می گن و نشون دادن که مثلا جهنم چنین و چنان می کنه...به همین خاطر خلاصه کنم، من، بعید و دور نمی بینم که اقا میری در اینده به ورطه ی ناباوران به الله و خدای اسلام و اسلام بپیوندن و از منتقدان اسلام بشن و این رو حق می بینن همونطور که حق می دونن که جوون ما کافر بشن به الله.

آقامیری ملاک حق و باطل دانستن یک دیدگاه نیست!!
نه به لحاظ علمی، نه منطقی، و نه حقوقی، و خلاصه از هیچ لحاظی شایستگی این را ندارد که ملاکی برای قضاوت در خصوص حق یا باطل بودن یک دیدگاه تلقی شود!!
خدایی که خشم و غضب نداشته باشد قطعا ناقص است، همانطور که انسانی که چنین باشد ناقص است، و کسی که به چنین خدایی کافر شود، شناختش از خدا و اوصاف کمالیه در حد بسیار سطحی بوده است!!
چنین کسی بر خلاف گمان خودش هرگز حجتی در برابر خداوند نخواهد داشت.

پارسا مهر;1013214 نوشت:
من چون سخنرانی آقا مری رو گوش دادم.اگر درست یادم باشه..شما یک "ما" رو جا انداختی جسارتا یا شایدم اشتباه می کنم اما بهر حال منظورشون یک ما داره.ایشون می گن که:
"مگه قصاص نیست؟ خب نمیسازه با فطرت!... توی جامعه ی ما بخشش حیاته، بخشش واجبه...!"

من ذره، ذره متنی که از ایشان نوشته ام را مستقیما با گوش کردن سخنرانی هایش خودم تایپ کرده ام، ولی بالاخره ممکن است در حین استپ کردن صوت برای تایپ یک کلمه را جا انداخته باشم، که برای احتیاط و رعایت امانت داری مجددا نگاه می کنم.

اما در هر صورت استدلال ایشان اشکال دارد، چون قصاص در هر جامعه ای به عنوان مجازات حکم قتل، تاثیر بازدارندگی دارد و «حیات» بودن آن هم از همین جهت است.
ما مخالف بخشش نیستیم، اما بخشش بی حد و مرز و بی قید و شرط عرصه را برای جولان افعی ها می گشاید، امروز در جامعه ما به وضوح میبینیم کسانی هستند که خیلی راحت آدم می کشند، آن هم به شکل فجیع، اینها شایسته بخشش هستند؟ من خودم دیدم کسی را که میگفت پسرم را سر یک مسئله خیلی ساده در جوی آب خوابانده اند و قمه را در سرش فرو کرده اند، اینها لایق بخشش هستند؟

سخنان آقامیری صرفا تحریک احساسات است.

مسلم;1013232 نوشت:
سخنان آقامیری صرفا تحریک احساسات است.

بعد یک نکته ای که می خواستم بگم اگر جاش اینجاست اینه که، جسارت نباشد، فکر نمیکنید، که این خصیصه ی تحریک احساسات، کم یا زیاد که به نظر من اصلا کم نیست در تمام روحانیون و آخوند ها هست، حداقل وقتی می رن پای منبر.در اکثرشون.نمی گم همشون...نه همشون تاکید می کنم
به نظر من، یک جورایی تا حدی، آقا میری، آینه روحانیون هست.خیلی خیلی از انتقاداتی که به عملکرد ایشون وارده، به خیلی از روحانیون هم میشه وارد کرد.اگر همون ایراداتی که آقا میری دارن، یکی دیگه داشت ولی همون حرفای مورد پسند حوزه و اکثریت علما رو می زد.کسی زیاد ایرادی نمی گرفت یا اصلا اون شخص دیده نمیشد و مورد توجه قرار نمی گرفت.ولی چون اقا میری، خلاف ما می گه، فورا ایراداتش، عیبهاش، بر ما اشکار می شه و ما یکی یکی می تونیم ایراداتشو نام ببریم.در حالی که همون ایراد تو اکثر علما هست که در مجموع همون خصیصه ای که اشاره کردید، تحریک احساسات رو ایجاد می کنه یا شکل می ده.مثلا کم بوده که یک آخوندی و یک روحانی ای بیاد بگه، ای دشمنان اسلام چرا می رید، گذاره های شبهه دار تاریخی رو می آرید علیه اسلام...چرا از شبهه و گمان پیروی می کنید.خوب این خیلی حرف پسندیده ای، اما بعد خود همون روحانی می آد تو منبر، یک روایت ضعیف که صد درصد قاطع نیست رو می کنن و می گن بله، امام حسین چنین می فرمایند؟آیا واقعا اون روایت قطعیه؟؟؟نیست ؟خدا وکیلی نیست از این چیزا؟؟؟چقدر جامعه ی روحانی به این موارد حساسن؟؟؟به اینکه، تحریک احساسات ولو با دست اویز شدن به روایات غیر قطعی السند در اکثر روحانیون و آخوند ها هست.حالا ولو می خواد اون روحانی یا آخوند، کت شلواری باشه مثل رائفی پور.
مثلا اینجا در این لینک آقای قرائتی رئیس ستاد اقامه ی نماز:
[SPOILER]لینک خارج از سایت رو حذف کردم(خودتون جست و جو کنید)"آقای قرائتی مثال فلش امام زمان"[/SPOILER]
یک قیاس بی معنی..ولی کسی اهمیت نمی ده چون داره اقای قرائتی از شیعه و امام زمان می گن.که خوبه دیگه، احساساتمون تحریک شد شد..مهم نیست.ولی اقای قرائتی اگر می اومدن با همین مثال و قیاس و فلش اثبات کنن که اعدام بده، همه ی روحانیون حمله می کردن که آقای قرائتی فقط کارش تحریک احساسات.یک چیزای عجیبی میگه، فلش رو مثال می زنه یک نتیجه گیری می گیره عجیب! اینطور نیست جسارتا؟؟؟

پارسا مهر;1013237 نوشت:
بعد یک نکته ای که می خواستم بگم اگر جاش اینجاست اینه که، جسارت نباشد، فکر نمیکنید، که این خصیصه ی تحریک احساسات، کم یا زیاد که به نظر من اصلا کم نیست در تمام روحانیون و آخوند ها هست، حداقل وقتی می رن پای منبر.در اکثرشون.نمی گم همشون...نه همشون تاکید می کنم
به نظر من، یک جورایی تا حدی، آقا میری، آینه روحانیون هست.خیلی خیلی از انتقاداتی که به عملکرد ایشون وارده، به خیلی از روحانیون هم میشه وارد کرد.اگر همون ایراداتی که آقا میری دارن، یکی دیگه داشت ولی همون حرفای مورد پسند حوزه و اکثریت علما رو می زد.کسی زیاد ایرادی نمی گرفت یا اصلا اون شخص دیده نمیشد و مورد توجه قرار نمی گرفت.ولی چون اقا میری، خلاف ما می گه، فورا ایراداتش، عیبهاش، بر ما اشکار می شه و ما یکی یکی می تونیم ایراداتشو نام ببریم.در حالی که همون ایراد تو اکثر علما هست که در مجموع همون خصیصه ای که اشاره کردید، تحریک احساسات رو ایجاد می کنه یا شکل می ده.مثلا کم بوده که یک آخوندی و یک روحانی ای بیاد بگه، ای دشمنان اسلام چرا می رید، گذاره های شبهه دار تاریخی رو می آرید علیه اسلام...چرا از شبهه و گمان پیروی می کنید.خوب این خیلی حرف پسندیده ای، اما بعد خود همون روحانی می آد تو منبر، یک روایت ضعیف که صد درصد قاطع نیست رو می کنن و می گن بله، امام حسین چنین می فرمایند؟آیا واقعا اون روایت قطعیه؟؟؟نیست ؟خدا وکیلی نیست از این چیزا؟؟؟چقدر جامعه ی روحانی به این موارد حساسن؟؟؟به اینکه، تحریک احساسات ولو با دست اویز شدن به روایات غیر قطعی السند در اکثر روحانیون و آخوند ها هست.حالا ولو می خواد اون روحانی یا آخوند، کت شلواری باشه مثل رائفی پور.
مثلا اینجا در این لینک آقای قرائتی رئیس ستاد اقامه ی نماز:
[SPOILER]لینک خارج از سایت رو حذف کردم(خودتون جست و جو کنید)"آقای قرائتی مثال فلش امام زمان"[/SPOILER]
یک قیاس بی معنی..ولی کسی اهمیت نمی ده چون داره اقای قرائتی از شیعه و امام زمان می گن.که خوبه دیگه، احساساتمون تحریک شد شد..مهم نیست.ولی اقای قرائتی اگر می اومدن با همین مثال و قیاس و فلش اثبات کنن که اعدام بده، همه ی روحانیون حمله می کردن که آقای قرائتی فقط کارش تحریک احساسات.یک چیزای عجیبی میگه، فلش رو مثال می زنه یک نتیجه گیری می گیره عجیب! اینطور نیست جسارتا؟؟؟

سلام علیکم

بقول یکی از اساتید حرف قشنگ رو ، یعنی حرفی که آدم خوشش بیاد رو خود شیطان هم میتونه بگه و گفته و یک پیامبر هم میتونه بگه و گفته

ولی یک تفاوت کلیدی بین ایندو تا هست که یکی نمیشن اونهم حرفی که پیامبر میزنه ضمن اینکه قشنگه خوب هم هست راست هم میگه و فساد رو از بین میبره نه اینکه بوجود بیاره .

آقا میری قشنگ حرف میزنه ولی خوب یا بد . در مورد قرآن حرف قشنگش چیه ؟
این قرآن رو فلانی و فلانی اشتفاده کردن پس بذارینش کنار ؟ خب همین قرآن رو اهل بیت هم استفاده کردن و معیار تشخیص روایت قرار دادن و فرمودن اگر حرفی از ما نقل شد ارجاعش بدین به قرآن .

ایشون
یا دچار بدفهمیه و نمیدونه لباس تنش از همین قرآنه که بنی امیه و بنی العباس و داعش ازش استفاده کردن یا میفهمه .
اگر نمیفهمه که آگاهش کنید اگر واقعا چنین عقیده ای درباره قرآن داره خودش باید لباسش رو از تنش در بیاره
اگر میدونه و باز تنش کرده اثر نفاقه تنش ، کار خیر کردن خلع لباسش کردن از نفاق نجاتش دادن

پارسا مهر;1013237 نوشت:
اگر همون ایراداتی که آقا میری دارن، یکی دیگه داشت ولی همون حرفای مورد پسند حوزه و اکثریت علما رو می زد.کسی زیاد ایرادی نمی گرفت یا اصلا اون شخص دیده نمیشد و مورد توجه قرار نمی گرفت


پیش از پاسخ به بخش اصلی سوالتون عرض کنم ما نباید در قضاوت دچار پیش فرض باشیم، من گاهی از لحن پرسشگر میتوانم پیش فرض های او را حدس بزنم، اینجا انصافا و وجدانا اصلا سخن بر سر خوش آمد این و آن و مورد پسند بودن حوزه و علما نیست!!

سخن از یک انحراف جدی در دین خداست، اگر کار دست ما بود و ما اجازه داشتیم هر چه میخواهیم بگوییم خب ما هم اینچنین جذب می کردیم، بیل به کمر ما که نخورده است!!! ما هم خدا میداند کمتر از آقامیری نیستیم، منتهی پایبندی به مبانی اسلام دست ما را بسته است، از خدا میترسیم که این همه آیات عذاب را نادیده بگیریم و بگوییم نعوذبالله اینها چرند است!! این حرف ها مزخرف است، و...

خواهش می کنم این مباحث را منفعت طلبی حوزویان، یا سیاسی کار و مانند آن معنا نکنید، وگرنه بر بخیلش لعنت که همه به بهشت بروند، مگر چیزی از ما کم میشود؟ اما اگر ما چنین حرفی را به خدا نسبت دادیم، جواب خدا را روز قیامت چه بدهیم که مأمور ابلاغ دین بودیم، اما بافته های ذهن خودمان را به خورد مردم دادیم برای اینکه آمار فالورمان را بالا ببریم!

پارسا مهر;1013237 نوشت:
فکر نمیکنید، که این خصیصه ی تحریک احساسات، کم یا زیاد که به نظر من اصلا کم نیست در تمام روحانیون و آخوند ها هست، حداقل وقتی می رن پای منبر

پارسا مهر;1013237 نوشت:
خود همون روحانی می آد تو منبر، یک روایت ضعیف که صد درصد قاطع نیست رو می کنن و می گن بله، امام حسین چنین می فرمایند؟آیا واقعا اون روایت قطعیه؟؟؟نیست ؟خدا وکیلی نیست از این چیزا؟؟؟چقدر جامعه ی روحانی به این موارد حساسن؟؟؟به اینکه، تحریک احساسات ولو با دست اویز شدن به روایات غیر قطعی السند در اکثر روحانیون و آخوند ها هست.حالا ولو می خواد اون روحانی یا آخوند، کت شلواری باشه مثل رائفی پور

اما در مورد اصل سوالتان اجازه بدهید قاعده کلی مسئله را با توجه به مبانی منطقی خدمت شما عرض کنم، ببینید تحریک احساسات بد نیست، اما شروطی دارد:

اول: اینکه به دنبال استدلال برهانی و قطعی نباشید، تحریک احساسات در مباحث عقیدتی جایز نیست، چرا که اینجا عرصه تعقل و تفکر محض است، و احساسات به شدت رهزن است. بنابراین اگر کسی مسئله بنیادین اعتقادی را چه روی منبر و چه در محافل علمی از طریق تحریک احساسات پی گرفت خطاست. البته روشن است که اگر اعتقادی را پیش تر با عقل اثبات نموده و سپس برای تقریب به ذهن و یا استقرار بیشتر در قلب مخاطب احساسات او را تحریک کرد اشکالی ندارد.

دوم: اینکه مبحثی که طرح میشود حداقل ظنّی باشد، یعنی دروغ محض نباشد، به همین خاطر در خطبه های عمومی میشود برای تحریک احساسات به احادیث ظنی استناد کرد، مثلا یک حدیث اخلاقی که خودمان نبافته ایم و در فلان کتاب آمده، استفاده از آن اشکالی ندارد، چون دنبال یقین نیستیم، اما به آنچه که خودمان بافته ایم و بطلانش روشن است نمیشود استناد کرد.

بنابراین تحریک احساسات در خطابه های عمومی که اصلا هدف موعظه است اشکالی ندارد، حتی اگر مسئله ای که به آن اشاره می کند ظنّی بوده و قطعی نباشد، چون هدف در اینجا اثبات اعتقاد نیست، هدف ایجاد انگیزه در مردم برای حرکت به سمت آن هدفی است که با عقل اثبات شده است، مثلا یک روایت اخلاقی داریم از فلان امام معصوم(ع) که دروغگویی چقدر بد است، خب این اشکالی ندارد چون هدف ما حرکت دادن مخاطب است، اما اگر یک روایت ظنی داریم در یک بحث اعتقادی بنیادین خب اگر دلیل دیگری با آن نباشد نمیوان به راحتی آن را پذیرفت.

اما متاسفانه سید حسن آقامیری هیچ کدام از این دو شرط را رعایت نمی کند، هم مبحثی که با تحریک احساسات میخواهد اثبات کند، هم یک مبحث اعتقادی و بنیادین است، و هم آنچه که او بدان تمسک می جوید برای تحریک احساسات حتی مبنای ظنّی هم ندارد! تماما بافته های ذهنی اوست که خلاف عقل و نقل است.

مسلم;1013261 نوشت:
اما متاسفانه سید حسن آقامیری هیچ کدام از این دو شرط را رعایت نمی کند، هم مبحثی که با تحریک احساسات میخواهد اثبات کند، هم یک مبحث اعتقادی و بنیادین است، و هم آنچه که او بدان تمسک می جوید برای تحریک احساسات حتی مبنای ظنّی هم ندارد! تماما بافته های ذهنی اوست که خلاف عقل و نقل است.

سلام.والا چه عرض کنم...حرف و حدیث زیاده و فرصت کم.

فقط به یک پیشنهاد دارم.بد نیست به نظرم اگر میشه مدیر سایت یا یک کسی از سایت بیان یک تماسی با اقا میری بگیرن.ایشون رو دعوت کنن به سایت و ازشون بخوان که بیان اینجا بحث کنن.پاسخ کارشناسا رو بدن..ایشون نه خارج فرار کرده و نه دستش ازدنیا کوتاه شده و نه ممنوع الچت هست احتمالا، خیلی جالب میشه اگر از ایشون خواسته بشه بیاد اینجا، ببینیم چند مرده حلاجه.حرف حسابی داره یا نه.;;)

با عرض سلام و ادب

محمدرضا زائری: بعد از چند بار چرک‌نویس نوشتن و پاک‌نویس کردن و حذف کردن و ... چندخطی که باقی مانده تقدیم می‌کنم.
قطعا هیچ‌کس از امثال ما بی عیب و نقص و معصوم نیست و خود من ممکن است بیشتر از هرکسی ایراد و اشکال داشته باشم، و تا کنون چند مرتبه در گفتگو با آقای سیدحسن آقامیری انتقادها و نظرات خود را به ایشان عرض کرده ام. ولی بعد از اعلام حکم دادگاه، سؤال هایی از دیشب توی ذهنم هست که جواب روشنی برایشان ندارم؛
-اگر سید حسن آقامیری به جای حرفهایی که از رحمانیت دین می زد بی سروصدا مشغول زدوبند سیاسی بود یا به کار ساخت و ساز ویلا می پرداخت کسی یقه اش را می گرفت؟
-اگر به جای این حرفها با رفتار و کردارش مردم را از دین و خدا و پیغمبر بیزار می کرد و در گفتارش وهن دین بود و به ترویج خرافات می پرداخت باز هم محاکمه می شد؟
-واقعا اگر به جرم ایجاد انحراف اعتقادی در جوانان می خواستند کسی را خلع لباس کنند فعلا نوبت به این سید می رسید؟
-خداوکیلی اگر قرار بود میان این همه روحانی کشور کسی خلع لباس شود آیا سیدحسن آقامیری اولین نفر بود؟
سؤال های سختی است!

مشکل دوستان ما این است که مخاطب را یکدست می بینند و تصور می کنند همه روحانیان هم باید یک شکل باشند و با یک ادبیات و رویکرد یکسان با مخاطب مواجه شوند، در حالی که مخاطبان و سلیقه های متنوع خوراک دینی متنوع نیز می خواهند.

خانمی پیام داده است که: "من یکی از همون کسانی هستم که دنبال حرفهای جناب آقامیری هستند، من بی حجابم و ایران زندگی نمی کنم، اما ایشون باعث شد یه ذره دیدم به دین اسلام مثبت تر بشه. پدرم مخالف صد در صد آخوندها بود و من به خاطر تجربه ها و خاطرات دوره نوجوانی از مدرسه و چیزهایی که در اطراف و محیط زندگی دیده بودم از امثال شما نفرت داشتم، اما بعد از آشنایی با آقای سیدحسن آقامیری نظرم عوض شد و به من اثبات کرد که هر کسی که این لباس تنشه بد نیست"

-هر موضع و دیدگاهی نسبت به شخص و شخصیت سیدحسن آقامیری داشته باشیم باید به این پرسش پاسخ بدهیم که بعد از این چه کسی محل رجوع امثال این خانم خواهد بود و کسانی مانند ایشان باید به سراغ کدامیک از روحانیان و سخنوران دینی بروند؟

واضح است که این گونه افراد مخاطب آیت الله مصباح یزدی یا آقای علم الهدی نیستند، خوب چه بر سر این افراد خواهد آمد؟

البته می توانیم مثل برخی بگوییم: به درک! به جهنم! اما با حجم مخاطبی که روز به روز بیشتر می شود تا چه زمانی می توان این گونه برخورد کرد؟
-می شود به بیست هزار یا دویست هزار نفر گفت به جهنم و به درک! ولی وقتی شدند دو میلیون یا بیست میلیون نفر چه طور؟
-آیا حکم قضایی و تصمیم حقوقی و قانونی می تواند فارغ از واقعیت های جدی محیط اجتماعی و بدون لحاظ آثار حکم بر اساس مطالعات میدانی و آینده پژوهانه رقم بخورد؟

کاش بزرگترهایی که قرار است نگران آینده کشور باشند پاسخی به این پرسش ها بدهند و کاش لااقل مسؤولان قوه قضاییه متن حکم را منتشر کنند و برای اقناع افکار عمومی بکوشند.

در هرصورت به نظرم جرمش این بود که اسرار هویدا می‌کرد!

msn;1013307 نوشت:
-هر موضع و دیدگاهی نسبت به شخص و شخصیت سیدحسن آقامیری داشته باشیم باید به این پرسش پاسخ بدهیم که بعد از این چه کسی محل رجوع امثال این خانم خواهد بود و کسانی مانند ایشان باید به سراغ کدامیک از روحانیان و سخنوران دینی بروند؟

باسلام اگر انها دنبال حرف حق هستند مطمئنا کم نیستند از این سخنوران و روحانیان
اما اگر به دنبال سخنان مشابه سخنان ایشان هستند دیگر بحثش جدا
دین خدا با شخصیت ها شناخته نمی شود بلکه شناخت آن با نشانه ها و آیات حق است.
پیامبر اسلام(ص): «حق را از هر کس که برایت آورد، کوچک باشد یا بزرگ، بپذیر، هر چند دشمنت باشد و باطل را-کوچک یا بزرگ- هر که گوید به خودش برگردان هرچند دوستت باشد»(کنز العمال، ح43152).
امام صادق علیه السلام فرمود:
من دخل فی هذا الدین بالرجال أخرجه منه الرجال و من دخل فیه بالکتاب و السنه زالت الجبال قبل أن یزول؛
کسی که دین را به شخصیتها بشناسد، همان شخصیتها او را از دین خارج می سازند و کسی که دین را به کتاب و سنت بشناسد، مقاومت دینی اش از کوه بیشتر خواهد شد؛ زیرا کوه ممکن است زایل شود؛ ولی ایمان چنین افرادی زایل نخواهد شد.

یاحق

خدا خیرتون بده استاد مسلم...
از این چیزایی که نوشتید اون سخنرانی ها رو یه تعدادیش رو گوش کرده بودم درباره مهربانی خدا
اما تا این حد روشن نشده بودم که بفهمم ایشون همچین موضعی دارند

اجرتون با زهرا(س)

یاعلی

نقل قول:
حمدرضا زائری: بعد از چند بار چرک‌نویس نوشتن و پاک‌نویس کردن و حذف کردن و ... چندخطی که باقی مانده تقدیم می‌کنم.
قطعا هیچ‌کس از امثال ما بی عیب و نقص و معصوم نیست و خود من ممکن است بیشتر از هرکسی ایراد و اشکال داشته باشم، و تا کنون چند مرتبه در گفتگو با آقای سیدحسن آقامیری انتقادها و نظرات خود را به ایشان عرض کرده ام. ولی بعد از اعلام حکم دادگاه، سؤال هایی از دیشب توی ذهنم هست که جواب روشنی برایشان ندارم؛
-اگر سید حسن آقامیری به جای حرفهایی که از رحمانیت دین می زد بی سروصدا مشغول زدوبند سیاسی بود یا به کار ساخت و ساز ویلا می پرداخت کسی یقه اش را می گرفت؟
-اگر به جای این حرفها با رفتار و کردارش مردم را از دین و خدا و پیغمبر بیزار می کرد و در گفتارش وهن دین بود و به ترویج خرافات می پرداخت باز هم محاکمه می شد؟
-واقعا اگر به جرم ایجاد انحراف اعتقادی در جوانان می خواستند کسی را خلع لباس کنند فعلا نوبت به این سید می رسید؟
-خداوکیلی اگر قرار بود میان این همه روحانی کشور کسی خلع لباس شود آیا سیدحسن آقامیری اولین نفر بود؟
سؤال های سختی است
!

انسان جائز الخطا و کثیرالخطاست از جمله این خطاها این تعبیر و تفسیر همین حاج آقاست .:estenad:

اولا مجازات هر فردی که بزه و جرمی بر او ثابت شده رو بخاطر جرم دیگران و با تعمیم و مقایسه با جرم دیگران نمیبخشند . بدیهیه دیگه این مساله نیاز به توضیح نداره .

نتیجه اینکه هر کسی باید پاسخگوی کار خودش باشه و بمیزان جرمش مجازات بشه .

ثانیا وهن دین و بیزاری از اون رو ایشون مرتکب شدن . و البته مجازات ایشون ختم به خلع لباس شد . قرآن بنی الامیه بنی العباس و داعش وهن دینه و ترویج بیزاری از دین .

ثالثا ، زد و بند سیاسی ، ایشون میگه مدافع حرم بدتر از داعش است ، من اگر یک مرده داعشی رو ببینم براش نماز میخونم کفن و دفنش میکنم ( مدافع حرم رو حتما نه )
این اتهام بی سند و تطهیر عالمانه و عامدانه داعش بوی سیاست نمیده . این حرفای تند علیه کشور خودمون دین خودمون قرآن خودمون زدن بی اجر و مزده ؟

اسرار بر او هویدا شد و کشف محجوب خداوند فرموده به قرآن تهمت بزن فجزاک خیرا ؟

پارسا مهر;1013304 نوشت:
سلام.والا چه عرض کنم...حرف و حدیث زیاده و فرصت کم.

فقط به یک پیشنهاد دارم.بد نیست به نظرم اگر میشه مدیر سایت یا یک کسی از سایت بیان یک تماسی با اقا میری بگیرن.ایشون رو دعوت کنن به سایت و ازشون بخوان که بیان اینجا بحث کنن.پاسخ کارشناسا رو بدن..ایشون نه خارج فرار کرده و نه دستش ازدنیا کوتاه شده و نه ممنوع الچت هست احتمالا، خیلی جالب میشه اگر از ایشون خواسته بشه بیاد اینجا، ببینیم چند مرده حلاجه.حرف حسابی داره یا نه.

سلام و احترام
بنده خیلی ها را دیده ام که درخواست مناظره با ایشان را داشته اند و پاسخ مثبتی نشنیده اند...
اما شاید آنچه که در این بین به عنوان یک مانع برای پذیرش مناظرات مطرح بوده و من چون یک منتقد هستم موضع رسمی نمی گیرم و شما را به تحقیق در این باره دعوت می کنم، سطح سواد و سابقه تحصیلات ایشان است، نمی خواهم به صورت مفصل به آن ورود کنم تا قضاوتی یک طرفه تلقی شود، خودتان در این رابطه تحقیق کنید.
به هر حال بسیار بعید می دانم که نه تنها در این سایت، بلکه در هیچ فضای دیگری اقامیری راضی به مناظره شود، حتی در برابر طلبه ساده ای مثل بنده، چه برسد به مناظره با اهل علم و نظر؛ و اهل علم علت آن را خوب میدانند، اگرچه شاید بر توده مردم پوشیده باشد.

فقط این را بدانید که خطابه یک هنر است، و کاملا با علم متفاوت است، همانطور که عالمانی داشته ایم که در نهایت علم و آگاهی اما از این هنر بهره ای نداشته اند، هنرمندان خطیبی هم داشته ایم که از علم تهی بوده اند؛ به همین خاطر بر خلاف گمان توده مردم، در نگاه محافل علمی، هرگز خطیبان، به صرف خطیب بودنشان در زمره اندیشمندان و صاحب نظران به شمار نمی آیند.

msn;1013307 نوشت:
محمدرضا زائری:
مشکل دوستان ما این است که مخاطب را یکدست می بینند و تصور می کنند همه روحانیان هم باید یک شکل باشند و با یک ادبیات و رویکرد یکسان با مخاطب مواجه شوند، در حالی که مخاطبان و سلیقه های متنوع خوراک دینی متنوع نیز می خواهند.

خانمی پیام داده است که: "من یکی از همون کسانی هستم که دنبال حرفهای جناب آقامیری هستند، من بی حجابم و ایران زندگی نمی کنم، اما ایشون باعث شد یه ذره دیدم به دین اسلام مثبت تر بشه. پدرم مخالف صد در صد آخوندها بود و من به خاطر تجربه ها و خاطرات دوره نوجوانی از مدرسه و چیزهایی که در اطراف و محیط زندگی دیده بودم از امثال شما نفرت داشتم، اما بعد از آشنایی با آقای سیدحسن آقامیری نظرم عوض شد و به من اثبات کرد که هر کسی که این لباس تنشه بد نیست"

جناب msn عزیز بیایید بی طرفانه و در فضایی کاملا عقلی و منطقی در خصوص سخنانی که آقای زائری گفته اند قضاوت کنیم

اول: هدف ما جذب مردم به اسلام است یا جذب به روحانیت؟
اگر ما آمدیم اسلام را به گونه ای جلوه دادیم که مردم خوششان آمد و به آن جذب شدند، مردم را به راه راست آورده ایم، یا راه راست را به سمت مردم کج کرده ایم؟
ما که نمیتوانیم متناسب با سلیقه مردم نسخه ها و ورژن های متعددی از اسلام مطرح کنیم تا همه جذب آن اسلامی شوند که می پسندند!!
جواب خداوند در روز قیامت را چه بدهیم؟

دوم: اگر ما اسلام را چه رحمانیتش را، و چه غضب و خشمی که از رحمانیت نشأت گرفته را درست معرفی کنیم هرگز مانع جذب نخواهد بود،
هیچ روحانی ای مثل امام خمینی(ره) نبود که مصداق و تجلی عطوفت و مهربانی، و در عین حال خشم و غضب و اقتدار خداوند باشد، هم مقتدر بود و هم مهربان، هم خشم و غضب می گرفت و هم چون پدری مهربان برای مردم؛ مصداق بارز «اشدّاء علی الکفار رحماء بینهم» بود؛ آیا نتوانست مردم را جذب کند؟ آیا بی سابقه ترین تشییع جنازه جهان متعلق به او نیست؟ آیا مردم عاشقانه به خاطر فرمان او به جبهه ها نمی رفتند و در اطاعت از او جان نمیدادند؟ آیا محبوبیت او قابل مقایسه با امثال آقامیری هست؟

بنابراین اینکه بخشی از مردم از روحانیت بدشان می آید و گمان می کنند اصلا آدم خوب در این صنف نیست و با دیدن آقامیری تازه می فهمند که نه، در میان روحانیت هم آدم خوب وجود دارد، یک امر حقیقی نیست، یک برداشت اشتباه است، که آن برداشت اشتباه باید اصلاح شود، نه اینکه روحانیت به جای اسلام، به دفاع از خویش مشغول شود، و اسلام را فدای محبوبیت خویش سازد!!

[="Times New Roman"][="Black"]چند مورد دیگری به نظرم میاد که عرض میکنم

1- همانطور که گفتم حسن آقا میری در مناظره و پرسش و پاسخ لحظه ای بسیار ضعیف است

و این نشان می دهد که سطح علمی بسیار پایینی دارد.

بسیاری از کتاب ها را نخوانده و اشخاص را ندیده و نشناخته نقد میکند

او تنها توان این را دارد که نقد را به صورت غیر مستقیم بشنود و پس از چند روز کار بر روی نقد، یک پاسخ تحریک کننده بدهد

من بسیار به پرسش و پاسخ های لحظه ای ایشان دقت میکنم و به عنوان یک مخاطب جوان و ساده

به وضوح کم سوادی و ناتوانی را در بیانش می بینم

2- ایشان آدمی به شدت ترسو هست.

چرا که به آدم های درجه سه و چهار ( از نظر تقصیر ) حمله میکند.

اینکه تو به یک نفر که مسئول بلند پایه است حمله کنی در حالی که می دانی اون مومن است و از او آسیبی به تو نمی رسد هنر نیست

همانطور که کسانی که به پیامبر و امام علی با آن جایگاه جسارت و توهین می کردند

به خوبی می دانستند که با وجود عطوفت و مهربانی و دل رحمی پیامبر و امیرالمومنین آسیبی به آنها نمی رسد

از امام حسن مجتبی پرسیدند ترسو کیست ؟ و ایشان فرمودند: دليري بر دوست و گريز از دشمن

آقامیری هم از همین دست آدمهاست.

به ظاهر شجاع به نظر میرسد که به رهبری و مدافعان حرم و علما... جسارت میکند

ولی او به خوبی می داند که آسیبی از آنها به او نخواهد رسید

اما اگر جرات دارد به فلان سلبریتی جسارت کند تا ببیند چگونه در عرض یکی دو هفته او را دادگاهی میکنند

3- افراد بسیاری هستند در ایران که مدرس موفقیت هستند ( به قول دکتر فرهنگ مدرس بازاری هستند )

اینها هیچکدام تحصیلات روانشناسی ندارند و بابت دوره هایشان هزینه های کلانی می گیرند.

سوال: آیا تمام حرف های این مدرس ها غلط است ؟

پاسخ: قطعا خیر. اینها شاید بیش از پنجاه درصد حرفهایشان درست و عالی باشد

ولی مسئله اینجاست که لابه لای این تکنیک های درست. راهکارهایی با سه ویژگی هم به شما می دهند:

1- راهکارهایی که مانع موفقیت می شود

2- راهکارهایی که در موفقیت بی اثر است

3- راهکارهای درست را بد و غلط آموزش می دهد و کارایی آن تکنیک را به حداقل می رساند.

به همین خاطر است افرادی که از این دوره ها نتیجه می گیرند تعدادشان دو رقمی نمی شود

و آنهایی هم که نتیجه می گیرند برای هدفی که با تکنیک های صحیح دو ماهه قابل دستیابی است.

مجبورند یک سال وقت بگذارند و عمرشان را بیهوده تلف کنند.

گمراه کردن انسان ها که فقط این نیست طرف رو تا ته لجن زار ببری

گاهی شیطان زورش نمی رسد یک نفر را به گناه های بزرگ بکشاند

و به تلف کردن عمر او با کارهای بیهوده اکتفا میکند.

4- در مورد حرف های آقای زائری در مورد آن خانمی که از سخنان آقامیری تاثیر گرفته بود.

ظاهرا این خانم از حسن آقامیری خوشش آمده نه اینکه نگاهش نسبت به طلبه ها تغییر کرده باشد

وگرنه کسی که حق را فهمیده باشد دیگر بود و نبود امثال آقامیری برایش فرقی نمی کند و مسیر خودش را می رود

بنابراین اگر این خانم واقعا نگاهش تغییر کرده است راه اثباتش این است که

بود و نبود امثال آقامیری برایش فرقی نکند و به راحتی پای منبر سایر روحانیونی که قبل از این به آنها نگاه منفی داشت بنشیند و استفاده کند[/]

این کلیپ رو تقریبا شش ماه پیش دیده بودم ، دعوت به مناظره شده ، ولی مشخصا این افراد از مناظره فرار میکنند چون در مناظرات ملزم به استناد به متون دینی میشن و بواسطه تعارض اظهاراتشون با کتاب و سنت به مشکل بر میخورن . لذا مناظره نمیکنند مگر ، مگر اینکه برنامه ریزی شده باشه
بقول دکتر علی اصغر خندان مناظره پهلوان پنبه ای ،

https://www.yjc.ir/00SVbU

جناب مسلم امکانش هست دلایلتون رو برای صحت تاریخ و صحت ظاهر قرآن بیان کنین

ایشون ادعا می‌کنند که جاهایی از تاریخ و‌جاهایی از قرآن به انحراف رفته ; شما با این گفته ها مخالف هستید ; میخواستم بدونم دلیل شما برای این مساله چی هستش

متشکرم

فرشته برمیگردد;1013463 نوشت:
جناب مسلم امکانش هست دلایلتون رو برای صحت تاریخ و صحت ظاهر قرآن بیان کنین
ایشون ادعا می‌کنند که جاهایی از تاریخ و‌جاهایی از قرآن به انحراف رفته ; شما با این گفته ها مخالف هستید ; میخواستم بدونم دلیل شما برای این مساله چی هستش

فضای بحث ما با آقای سید حسن آقامیری درون دینی است، یعنی ایشان هم تحریف نشدن قرآن را قبول دارند، و چنین کسی دیگر نمی تواند به بهانه های مختلف حجیت ظواهر قرآن را زیر سوال ببرد. سید حسن آقامیری نمیگوید این قرآنی که به دست ما رسیده محتوایش عوض شده، میگوید نظمش به هم ریخته، جای آیات با هم عوض شده، وگرنه هرگز معتقد به تحریف نیست.

در مورد تاریخ هم باید توجه کرد اعتبار مطالب تاریخی در گرو سند آن است، اگر سند یک واقعه ای متواتر باشد یقین آور است، مثلا هیچ کدام از ما کریم خان زند را ندیده ایم اما در وجود او شک نداریم، بنابراین باید در خصوص هر محتوای تاریخی به صورت جداگانه بحث کرد، بسیاری از گزاره های تاریخی یقینی هستند، بسیاری از آنها ظنّی هستند، و بسیاری هم وهمی، و بسیاری هم دروغ!! بنابراین نمیشود یکجا در مورد تاریخ ابراز نظر کرد، بلکه باید در مورد گزاره های تاریخی ابراز نظر کرد.
متاسفانه سید حسن آقامیری تاریخ ا به لحاظ سندی بحث نمیکند، بلکه آنچه ملاک صدق و کذب بودن تاریخ در شیوه اوست، سازگاری آن تاریخ با افکار خودش است، هر کجا از رأفت پیامبر(ص) و ائمه(ع) گفته شود آن را بی نیاز از بررسی تاریخی و قطعی می داند، و هر کجا از اقتدار و صلابت و برخورد با مخالفین باشد، آن را بدون بررسی سندی کنار می گذارد!!
این روش صحیح نیست، علمی نیست.

پرسش:
لطفا بفرمایید سید حسن آقامیری چه تفکراتی دارد و چه انتقاداتی متوجه این تفکر است؟

پاسخ:
پیش از بیان انحرافاتی که در اندیشه های ایشان وجود دارد باید نکته ای را عرض کنم. بسیاری از کسانی که طرفدار ایشان هستند، یا به هر دلیلی با حکم خلع لباس ایشان مخالف هستند فقط کلیپ های از سخنان آقای آقامیری را ترویج می کنند که در آن اتفاقا حرف های خوبی می زند، تا ایشان را تبرئه کنند، در حالی که قضاوت جامع در گرو دیدن تمام مواضع ایشان است.

در اینکه آقای آقامیری سخنان حقی هم دارد شکی نیست، اما سخن در مواضع باطل ایشان است، آقامیری در حقیقت حق را با باطل در هم می آمیزد و به همین خاطر است که فضا برای مخاطبینش غبارآلود شده، و توانسته بر مخاطبینش بیفزاید؛ همانطور که امیرالمومنین(علیه السلام) می فرماید:
«فَلَوْ أَنَّ الْبَاطِلَ خَلَصَ مِنْ مِزَاجِ الْحَقِّ لَمْ يَخْفَ عَلَى الْمُرْتَادِينَ وَ لَوْ أَنَّ الْحَقَّ خَلَصَ مِنْ لَبْسِ الْبَاطِلِ انْقَطَعَتْ عَنْهُ أَلْسُنُ الْمُعَانِدِينَ وَ لَكِنْ يُؤْخَذُ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ وَ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ فَيُمْزَجَانِ»؛ اگر باطل با حق درنياميزد، بر حقيقت جويان پوشيده نمى مانَد و اگر حق با باطل آميخته نشود، زبان دشمنان آن بريده مى شود، ليكن مشتى از آن برداشته مى شود و مشتى از اين و با هم خلط میشود.(1)
این خلط حق و باطل است که نسبت به برخی دوستان خصوصا توده مردم که اطلاعات ضعیفی دارند فضا را برای قضاوت غبارالود کرده است.

انحرافات ایشان متعدد است و ادله رد آن هم بحث مفصلی می طلبد، منتهی ما به اندازه مجالی که فراهم است، به چند نمونه از این انحرافات اشاره می کنیم:

نکته اول: بی اعتبار ساختن قرآن و تاریخ


الف) بی اعتبار ساختن ظاهر قرآن

آقای آقامیری برای توجیه سخنانش که مخالف صریح قرآن است سعی می کند قرآن را که محور ثبات و وحدت اسلام بوده و حتی ملاک سنجش روایات است، به لحاظ برداشت هایی که میتوان از آن داشت بی اعتبار سازد، وی چنین می گوید:
"اومدن بعد از پیامبر ... نظم قرآن را به هم زدند، یعنی ما نمیدونیم این قرآن از کجا شروع کرده به کجا ختم کرده... ما به فقها اعتراض داریم یه قرآنی درست شده، این قرآنی که دست ماست، بنی امیه، بنی عباس پونصد سال با این حکومت کردند!"

و مخالفت هایی که با او در خصوص انحرافاتش میشود را به پای اختلاف در برداشت می نویسد:
"کسی نمیتونه بگه اینی که من میگم اسلامه؛ برداشت من از دین اینه، چیزی میبافیم برا خودمون، بافتیم، سالهاست بافتیم"

خطر عظیمی که این نوع نگرش نسبت به اسلام دارد روشن تر از آن است که توضیح داده شود، اگر ما از یک طرف قرآن را که محور و مایه ثبات و ملاک سنجش اعتقادات و حتی روایات است از این اعتبار ساقط کرده و از طرف دیگر هر کسی را مجاز به هر برداشتی از اسلام بدانیم، در این صورت از اسلام جز نامی، و از قرآن جز خطی باقی نخواهد ماند.

ب) بی اعتبار ساختن تاریخ

مانع دیگری که پیش روی انحرافات آقای آقامیری وجود دارد تاریخ پیامبر(صلی الله علیه و آله) و ائمه(علیهم السلام) است که گویای تبرّی ایشان از دشمنان در کنار لطف و رحمت و مهربانی عظیم ایشان است، آقامیری چنین می گوید:
"تاریخ دست کیا بوده؟ قدرت مندان تاریخ رو مینویسند و تاریخ رو یه جوری مینویسند که بتونن استفاده کنند ازش، اراجیفی تو تاریخ نوشتن...پیامبر(صلی الله علیه و آله) گفت این چهارتا را بکشید بنویس کاتب، برید اینها را بکشیدکی گفته؟ تو کتابه دیگه! اینا اراجیفه، اینا چرندیاته! اینا مزخرفاته! "

این بی اعتبار ساختن ظاهر قرآن از سوی آقامیری راه را برای برداشت های ذوقی باز می کند، لذا بی مهابا به آیات عذاب و قصاص و مانند آن می تازد، و این بی اعتبار ساختن تاریخ نیز در حالی است که آقامیری در هر موضعی که میخواهد از مهربانی پیامبر(صلی الله علیه و آله) و اهل بیت(علیهم السلام) بگوید، به همین تاریخ استناد می کند!

نکته دوم: خدایی بی تفاوت!!!

یکی از مهمترین شاخصه های فکری آقامیری حذف خشم و غضب خداوند و عذاب های الهی است، خدای او خدایی است که هر کاری کنی فقط لبخند میزند، در حالی که چنین رویکردی علاوه بر تعارض با عقل، با آیات بی شمار قرآنی و روایات فوق حد شمارش در تعارض است.
اما آقا میری در کمال وقاحت این عذاب ها را نعوذبالله اراجیف می داند:
"یه خدایی براتون درست کردند وایساده آدما رو آویزون کنه، بسوزونه، آب جوش بهشون بده بخورن اینا چرندیاته بهتون میگند! یه مشت دری وریه بهتون میگن"

یا چنین میگوید:
"این خدایی که ما داریم خدا نیست چون قشنگ نیست، خدایی که با یه چماق وایساده اونجا که آقا چوب خدا صدا نداره، تو اول ثابت کن چوب داره بعد راجع به صدا و بی صداییش با هم صحبت می کنیم... خدایی که اون ور آتیش درست کرده، دمیده، تو رو بندازه توش قشنگه؟ میشه دوستش داشت؟ میشه عاشقش شد؟ میشه باهاش رفیق شد؟... کی از یه جلاد خوشش میاد؟ بابا این خدایی که درست کردید جلاده! میگه صد سال تو جهنم از موهاش آویزونش می کنند بعد یه آب چرک و خون جوشیده میدن میخوره به جا آب هر وقت بگه تشنمه"

و نیز می گوید:
"با خصوصیات خودشون، خدایی که تشنه خونه، خدایی که قربانی میخواد، خدایی که باید براش خیرات ببری، به خاک بیفتی جلوش تا حاجتت رو بده، ولی این نمیتونه خدا باشه، چرا؟ چون قشنگ نیست، چون زیبا نیست، خدا باید زیبا باشه"

روشن است که این سخنان فقط تحریک احساسات است، وگرنه خدایی که در برابر ظلم و بی عدالتی خشمگین نشود قطعا فاقد کمالات لازم برای خدایی است. اینکه چنین خدایی از نظر آقامیری قشنگ نیست آیا توجیه مناسبی برای کنار گذاشتن هزاران آیه و روایت است؟

قشنگ نبودن در جایی است که این عذاب ها ناعادلانه باشد، وگرنه خدایی که میان کار خوب و بد تفاوت قائل شود بسیار زیباست، آنچه حضرت عباس(علیه السلام) را در نگاه ما زیبا کرده همین خشم و غضب او در کنار عطوفتش است، وگرنه اگر هر کاری دشمنان میکردند فقط لبخند میزد که امروز اینقدر محبوب نبود!

خدایی که با نیکوکاران مهربان است، همان نیک خواهی او اقتضاء می کند با بدکاران نامهربان باشد، اگرچه رحمت او بسیار گسترده است و میتواند بسیاری را ببخشد، اما عدالت او در گرو این بخشش نیست، اگر نبخشد هم بی عدالتی نکرده است، چون آیاتی که وعده عذاب می دهند یعنی چنین گناهی مستوجب چنین عذابی است، اما اجرای آن به دست خداوندی است که مالک هستی است.

آقامیری می گوید نمی توان عاشق چنین خدایی شد، و به بخشی از فرازهای دعای کمیل هم اشاره می کند، اما عجیب است که بقیه دعا را نمی بیند که همین امیرالمومنین(علیه السلام) با زبانی در نهایت عشق از همین عذاب ها سخن گفته و رفع همین ها را تقاضا می کند!

نکته سوم: پیامبر(صلی الله علیه و آله) و امامانی بی تفاوت!!!!
آموزه انحرافی دیگری که آقامیری به خورد مخاطبینش میدهد تصویر یک جانبه گرایانه و به شدت افراطی در مهربانی از پیامبر(صلی الله علیه و اله) و اهل بیت(علیهم السلام) است، انگار که نه جنگ بدر و احدی در گرفته، و نه در کربلا احدی از لشگر دشمن کشته شده!! همه چیز لبخند بوده و لبخند!!

همان طور که عرض شد آقامیری تاریخی را که نشان از قاطعیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) و اهل بیت(علیهم السلام) باشد را تحریف شده می داند:
"تاریخ دست کیا بوده؟ قدرت مندان تاریخ رو مینویسند و تاریخ رو یه جوری مینویسند که بتونن استفاده کنند ازش، اراجیفی تو تاریخ نوشتن...پیامبر(صلی الله علیه و آله) گفت این چهارتا را بکشید بنویس کاتب، برید اینها را بکشیدکی گفته؟ تو کتابه دیگه! اینا اراجیفه، اینا چرندیاته! اینا مزخرفاته! "

و در وصف مهربانی غیر منطقی، و لجام گسیخته ای که به تصویر میکشد چنین می گوید:
"امام حسین(علیه السلام)، شمر روی سینه اش نشسته بود با چکمه، امام حسین(علیه السلام) بهش میگه که به مادرم فاطمه(سلام الله علیها) شفاعتت میکنم پاشو برو، نمیگه دستت خشک بشه، خانم زینب(سلام الله علیها) اون بالا نفرینش نمیکنه"

در حالی که تاریخ و روایات، و حتی آیات قرآن پر است از نفرین هایی که در حق دشمنان شده است!
قرآن صراحتا می فرماید پیامبر(صلی الله علیه و آله) و کسانی که با او هستند در برابر کافران شدید خواهند بود: «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّار»؛ محمّد فرستاده خداست و كسانى كه با او هستند در برابر كفّار سرسخت و شديدند.(2)

وی متاسفانه پا را فراتر از این نهاده و ائمه(علیهم السلام) را فراهم کننده اسباب گناه می دانند، چیزی که در سیره هیچ کدام از انبیاء و ائمه(علیهم السلام) گزارش نشده، اما وی چنین می گوید:

"عرق خوره تو مشهد دو ، سه روز گیرش نیومد خیلی این در اون در زد، قاطی، از اونهایی که اعتیاد داره به عرق، حالش خراب، از یه چهارراه اومد رد شه، چشش افتاد به گنبد امام رضا(علیه السلام)؛ گفت این عرق ما رو جور کن دیگه؛ حالا حالش خرابه ها، میگه رسیدم وسط چهارراه رفیق قدیمی ام منو دید بغلم زد چطوری؛ گفت ببین یه جا بساط جوره بریم؟ این برگشته بود رو به گنبد گفته بود، نه یعنی اینقد آقایی؟!"

می بینید که این مهربانی و عطوفتی که او به تصویر میکشد هیچ حد و مرز منطقی ندارد، و صرفا برای تحریک احساسات، یا خوش آمد مخاطبین بر زبان جاری میشود.

نکته چهارم: نقد احکام دین به بهانه خشونت!!

دین محبت گرایانه افراطی که آقامیری به تصویر میکشد فقط خدا و پیامبر(صلی الله علیه و آله) و امامان(علیهم السلام) را تحریف نمی کند، بلکه این تحریف گریبان تمام احکامی که در قاموس فکری آقامیری تعریف نشده اند را هم می گیرد.

وی به شدت بر حکم قصاص می تازد، و با همان مبنایی که پیش تر در بی اعتبار ساختن ظاهر قرآن بنا نموده است، قصاص را ناسازگار با فطرت دانسته، و در برابر قصاص، بخشیدن را واجب و مایه حیات دانسته است:
"مگه قصاص نیست؟ خب نمیسازه با فطرت!... توی جامعه بخشش حیاته، بخشش واجبه...!"

و در توجیه آیه شریفه ای که تصریح میکند در قصاص حیات است، چنین میگوید:
"و فی القصاص حیات؛ کی؟ کجا؟ تو کدوم جامعه؟ "

همچنین در مورد قصاص برده در برابر برده، و انسان آزاد در برابر آزاد که تصریح قرآن کریم است آنجا که می فرماید: «يَأَيهَُّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فىِ الْقَتْلىَ الحُْرُّ بِالحُْرِّ وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْد»؛ اى کسانی كه ايمان آورده‏ ايد! حكم قصاص در مورد كشتگان، بر شما نوشته شده است: آزاد در برابر آزاد، و برده در برابر برده‏»(3) چنین می گوید:
"اگر کسی زد یک عبدی رو کشت به جاش آزاده رو نمی کشید؟ عبد و آزاد داریم ما؟ اصلا اسلام عبد و آزاد قبول داره؟"

نکته پنجم: توهین به مدافعان امنیت کشور و مناطق اسلامی
آقامیری متاسفانه مدافعان حرم را که فرسنگ ها دورتر از خانواده به عشق اهل بیت(علیهم السلام) به جنگ با داعشیان رفته اند را مانند خود داعش توصیف می کند و داعشیان را هم که آمریکایی ها تصریح می کنند خودشان به وجودشان آورده اند را مسلمان دانسته و میگوید جنازه هایشان را غسل خواهم داد و بر آنها نماز خواهم خواند و کفن و دفن خواهم کرد:
"یک گروهی درست میشه به اسم داعش، روبروش هم بدتر از اونا، هیچ تفاوتی هم نداره... من اگر یه روز مجبور بشم برم جنگ برای دفاع از مسلمونا مطمئن باشید اگر ببینم جنازه یه داعشی رو زمین افتاده بنده کفنش خواهم کرد، غسلش خواهم داد، بهش نماز خواهم خوند و دفنش خواهم کرد!"

نکته ششم: سیاه نمایی حداکثری، و تخریب به جای انتقاد!

انتقاد دلسوزانه به منظور رشد و تکامل طرح میشود، لذا به گونه ای بیان میشود که در عین هشدار، مردم را از اصل آن حرکت دلسرد نکند، یعنی در کنار بیان نقاط ضعف خب به نقاط مثبت و قوت هم باید اشاره شود، و نیز به گونه ای مسائل طرح نشود که انگار همه چیز سیاه است و هیچ روزنه امیدی در کار نیست، اما متاسفانه آقامیری به هر دلیلی چه رضایت مخاطب، چه شهرت، و چه واقعا انتقاد، همه چیز را تیره و تار نشان میدهد که به چند نمونه اشاره میشود:

الف) سیاه نمایی وضع جامعه

جامعه ایران در کنار نقاط ضعفش، مهربانی ها هم دارد، هم دردی دارد، عطوفت و گذشت دارد، اما اگر کسی فقط نقاط ضعف و منفی را بزرگنمایی کرد خواسته یاناخواسته دارد سیاهنمایی می کند، وی به لحاظ دروغگویی جامعه ایران را چنین توصیف می کند:
"خیلی توجامعه ما داره دروغ گفته میشه... تو بازار میری دروغ میگن، تلویزیون رو وا میکنی دروغ میگه، روزنامه میخونی دروغ میگه"

در مورد اخلاق جنسی چنین می گوید:
"گند زدیم تو زندگی مردم نگیم؟ چی رو نگیم؟ شدیم قلمبه شهوت هممون، 15 سالگی به بلوغ میرسن، الان که کمتر شده، کی ازدواج می کنه؟ 29 سالگی، چهارده سال چیکار می کنه؟ هر لجنی بگی انجام میده، به محارمش ور میره، به همسایشون، به خودش، به هزارتا کثافت دیگه می افته"

و در لفافه، متاسفانه همه را مبتلا به این بی اخلاقی ها می داند:
"به کی میتونی الان اعتماد کنی راجع به ناموست؟ میفرستی طرف رو مشاوره بهش پیشنهاد مزخرف میدن، میفرستی این ور اون ور اصلا موندیم به کی میشه اعتماد بکنیم، جامعه ای که همه توش تشنه ان، همه گرسنه ان"

ب) سیاه نمایی صدا و سیما و رسانه ها

لحن وی در این خصوص را ببینید:
"آدم خجالت میکشه بگه این صدا و سیمای ایرانه، یه هفته است راجع به یارانه ها دارن دروغ میگن به مردم، چرا دروغ میگید به مردم؟ غلط میکنن؛ وزیر رو آورده میگه انصراف میدم، تو غلط می کنی؟ چرا دروغ میگی به مردم؟ 240 هزارتا شهید ندادیم، دروغ بشنویم از تلویزیون"

این لحن دارد داد می زند که هدف انتقاد نیست، هدف تخریب است، و معلوم نیست آقامیری به عواقب چنین گفتاری در سوق دادن مردم به رسانه های یگانه که اصل دین را مورد هجمه قرار می دهند توجه دارد یا خیر!!
آقامیری متاسفانه بدون اشاره به دروغگویی و جوسازی های رسانه های وابسته به استکبار ، فقط از آنچه که بدون هیچ دلیلی دروغ میشمارد انتقاد می کند، چرا که وی می داند که فقط با این ادبیات است که می تواند تشنگان فضای مجازی را جذب کند، وگرنه اگر از دروغگویی رسانه های خارجی بگوید فالورهای خود را از دست خواهد داد.

ج) سیاهنمایی اوضاع فرهنگ، و تخریب نهادهای فرهنگی
تمام کشورهای دنیا عظیم ترین بودجه های خود را به گسترش افکارشان اختصاص می دهند، اما متاسفانه در کشور ما به بهانه های مختلف به این بودجه هایی که نهادهای فرهنگی می گیرند اعتراض میشود، در حالی که بسیار کمتر از نهادهای گسترش فکر سایر کشورهاست. سید حسن آقامیری نیز از همین زمره به شمار میرود که در کمال تعجب کار فرهنگی را بدون بودجه میخواهد:
"کی گفته کار فرهنگی پول میخواد، برای چی باید پول بگیری از این و اون؟همین پول هایی که به موسسات فرهنگی میدن، 10 میلیارد، 20 میلیارد، حالا میگی بالگرده بگید چرخ بال، نمیشه بدون پول این کارها را بکنید؟... شما میخواهید از فرهنگ پول در بیارید؛ نمیخواهید به فرهنگ خدمت کنید، ما خدمتتون رو داریم می بینیم بعد از چهل ساله دیگه، این خدمت به فرهنگ بوده"

این سخنان نشان دهنده مواضع غیر منصفانه آقامیری است که به نظر یا از سر نااگاهی، و یا برای جذب رضای مخاطب ایراد میشود، سالانه هزاران مُبلّغ با کمترین بودجه عازم مناطق مختلف برای برپایی مجالس دینی و عزاداری سیدالشهدا(علیه السلام) میشوند اما سید حسن آقامیری چشمش را غیر منصفانه به روی تمام این خدمات بسته، و چنین میگوید:
"الان سازمان و دفتر تبلیغات رو تعطیل کنید چی میشه؟ آب از آب تکون نمیخوره! میلیاردی بودجه می گیرند برای حقوق کارمنداشون؛ یعنی چی؟"

نکته هفتم: تخریب علما و اندیشمندان اسلامی

برداشت های آقامیری که مخالف دیدگاه همه اندیشمندان اسلامی است طبیعتا کار را برای او سخت کرده است، به همین خاطر وی در نهایت بی اخلاقی، به صورت غیر مستقیم و با تعابیر مختلف به مخاطب چنین القاء می کند که هر کسی غیر از این میگوید یا خودش مشکل دارد یا به خاطر منافعش حقیقت را کتمان می کند، ما به بخشی از سخنان ایشان اشاره می کنیم:
(خدایی ساختن) با خصوصیات خودشون، خدایی که تشنه خونه، خدایی که قربانی میخواد..."
"چون خودشون اهل بخشش نیستن یه خدایی درست کردن که نمیبخشه..."
"ما مرد نیستیم علی(علیه السلام) رو معرفی کنیم چون برا خودمون بد میشه... "
"خدا میخواد ببخشه ما میگیم نبخش، یعنی چی؟..."
"به کی میشه اعتماد بکنیم، جامعه ای که همه توش تشنه ان، همه گرسنه ان، خب این بلا رو کی سر ملت آورده؟.."

خب با توجه به اینکه روحانیون و علما وظیفه معرفی خداوند را بر عهده دارند، مخاطب از این سخنان آقامیری ذهنش به سمت چه کسی می رود؟

و گاهی هم مستقیم به شهرهای مذهبی چنین می تازد:
"شهرهای مذهبی هم که ماشالله تو این چیزا رتبه دارن، نه تفریح توش هست، نه کار توش هست، هیچی، فقط مسجد و حوزه علمیه، فقط مناره، از بیرون قم که نگاه می کیم انگار یه سری مسجده وسطش خونه است! الگومون وهابی ها هستند تو تزئیینات میلیاردی برای ساختمان های دینی!"

این در حالی است که شهرهای مذهبی به لحاظ اشتغال به نسبت سایر شهرها در وضعیت بدتری نیستند، اینکه آمار مسجد در قم و مشهد بیشتر از سایر استان ها باشد نیز نیازمند دلیل و آمار است، و همچنین ساختمان های مذهبی عمدتا از ساده ترین ساختمان های شهرها به شمار می روند، و این که بودجه آنها را میلیاردی توصیف کنیم دانسته یا نادانسته یک تهمت است.

نتیجه گیری:
در نقد سخنان آقامیری، سخن از یک انحراف جدی در دین خداست، این تفکر، قرآن را خدشه دار کرده و تاریخ را بی اعتبار می سازد، خدایی را تعریف می کند که بندگان هر کاری بکنند او فقط لبخند می زند، هیچ خشم و غضبی در او راه نداشته و هیچ آه مظلومی او را به خشم در نمی آورد؛ و پیامبر(صلی الله علیه و آله)، و ائمه ای(علیهم السلام) را به تصویر میکشد که بر خلاف آنچه که قرآن در حق ایشان میگوید، و برخلاف آنچه که در تاریخ گزارش شده هرگز در برابر دشمنان خشمگین نشده و غضبناک نمی گردیدند و انها را نفرین نمی کردند!

این تفکر احکام مسلّم اسلامی چون قصاص را زیر سوال برده، و اوضاع جامعه را به شدت سیاه نمایی می کند و مردم را نسبت به کارآمدی حکومت دل سرد می سازد، و سپس در برابر تمامی این انحرافات، علمایی که غیر از این می گویند را به کتمان حق متهم می کند!! در حالی که اگر کار دست ما بود و ما اجازه داشتیم هر چه میخواهیم بگوییم خب ما هم اینچنین جذب می کردیم، کار سختی نیست که فقط از آنچه مخاطب می پسندد بگوییم، و ما هم کمتر از آقامیری نیستیم، منتهی پایبندی به مبانی اسلام دست ما را بسته است، از خدا میترسیم که این همه آیات عذاب را نادیده بگیریم و بگوییم نعوذبالله اینها چرند است!! این حرف ها مزخرف است، و...

این بسیار ناجوانمردانه است که عدم طرح این مباحث انحرافی از سوی علما را منفعت طلبی حوزویان، یا سیاسی کار و مانند آن معنا کنیم، وگرنه بر بخیلش لعنت که همه به بهشت بروند، مگر چیزی از علما و حوزویان کم میشود؟ اما اگر ما چنین حرفی را به خدا نسبت دادیم، جواب خدا را روز قیامت چه بدهیم که مأمور ابلاغ دین بودیم، اما بافته های ذهن خودمان را به خورد مردم دادیم برای اینکه مشهور و محبوب شویم و آمار فالورمان را بالا ببریم!


پی نوشت ها:
1. شریف رضی، نهج البلاغه(صبحی صالح) نشر هجرت، قم، چپ اول، 1414ق، خطبه50، ص88.
2. فتح:29/48.
3. بقره:178/2.

موضوع قفل شده است