جمع بندی جمع بین اولین مخلوق خدا و نظریه تکامل و فرگشت

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
جمع بین اولین مخلوق خدا و نظریه تکامل و فرگشت

سلام

تازگی ها در مورد نوع افرینش موجودات مطالعه می کردم و در فلسفه خواندم که خلق مستقیم خدا فقط صادر اول است
و نظریه تکامل را هم که همه به ان اشنایی دارید
ایا می توان بین نظریه فلسه و فرگشت و تکامل جمع بست ؟ و گفت تکامل از همان اولین مخلوق خدا شروع شده اشت ؟

تشکر

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد عامل

[TD][/TD]

[="Book Antiqua"][="Black"]


بسم الله الرحمن الرحیم


سلام وعرض ارادت

مقدمه؛ صادر اول فلسفی مبتنی بر دو قاعده «الواحد» و «امکان اشرف» است.
بر اساس قاعده الواحد، تنها یک معلول از علت صادر می شود؛ چراکه وجود سنخیت بین علت و معلول، امری ضروری است. در غیر اینصورت اگر از علت واحد که فقط یک جهت دارد، امور متعدد صادر شود، لازم می آید در ذات علت، جهات متعدد و متباین باشد و این امر با بسیط بودن آن منافات دارد.(1) ناگفته نماند که منظور از واحد(در جهت معلول)، امری بسیط است که شامل تمام موجودات می شود.

بر مبنای قاعده امکان اشرف نیز در تمام مراحل وجود لازم است ممکنِ اشرف بر ممکن اخس مقدم باشد، بنابراین هرگاه ممکن اخس از خداوند متعال صادر شود، باید قبل از آن، موجود اشرف صادر شده باشد. در غیر اینصوت یا باید اشرف و اخس با هم صادر شوند(صدور کثیر از واحد) و یا باید اشرف بعد از اخس صادر شود(شرافت داشتن معلول از علت خویش). صورت اول با قاعده الواحد منافات دارد و صورت دوم نیز با اصل علیت و قواعد آن در تضاد است. بنابراین باید اشرف قبل از اخس صادر شود.

پی نوشت:
1. طباطبایی، سید محمد حسین، (1382)، بدایة الحکمة، چهارم، قم، نشر قدس، ص112.

[/]

[="Book Antiqua"][="Black"]
مصداق صادر اول؛

غالب فلاسفه و عرفا مصداق صادر اول را عقل دانسته اند.(1) و گاهی نیز به فیض منبسط اشاره کرده اند؛ در حکمت متعالیه نیز گاهی واحد تشکیکی مطرح شده که تمام کثرات را شامل می شود. فلاسفه و عرفا تعبیر عقل را از روایات اتخاذ کرده اند(2)، البته در روایات تعابیر دیگری نیز به کار رفته است؛ مانند: نور(3)، نور(4) پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله)، قلم(5). تعابیر مذکور را می توان به امر واحدی بازگرداند؛ به طوری که این موارد به لحاظ جهات و حیثیات متفاوت باشند و از نظر مصداق یکی باشند.

پی نوشت ها:
1. ابن عربی، محی الدین، (بی تا)، الفتوحات المکیة(4 جلدی)، اول، بیروت، دار الصادر، ج1، ص125؛ صدر المتالهین، محمد بن ابراهیم، (1360)، الشواهد الربوبیة فی المناهج السلوکیة، تصحیح سید جلال‌الدین آشتیانی، دوم، مشهد، المرکز الجامعی للنشر، ص140.
2. امام صادق(علیه السلام) فرمود: «إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ‏ الْعَقْلَ‏ فَقَالَ‏ لَهُ أَقْبِلْ فَأَقْبَلَ ثُمَّ قَالَ لَهُ أَدْبِرْ فَأَدْبَرَ ثُمَّ قَالَ لَهُ وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي مَا خَلَقْتُ شَيْئاً أَحَبَّ إِلَيَّ مِنْكَ لَكَ الثَّوَابُ وَ عَلَيْكَ الْعِقَابُ»؛ خداوند متعال عقل را خلق کرد و به او فرمود: جلو بیا، پس جلو آمد سپس فرمود: پشت کن، پس برگشت. پس فرمود: به عزت و جلالم قسم که چیزی محبوب تر از تو خلق نکردم، بر اساس تو ثواب و عقاب خواهم کرد.(برقى، احمد بن محمد بن خالد، (1371)، المحاسن، دوم، قم، دار الكتب الإسلامية، ج1، ص192)
3. شخصی در کوفه از امیر المومنین(علیه السلام) در مورد اولین مخلوق خداوند متعال سوال کرد و حضرت فرمود: «خَلَقَ‏ النُّور»؛ خداوند در ابتدا نور را خلق کرد.(صدوق(ابن بابویه)، محمد بن علی، (1385)، علل الشرائع، اول، قم، داورى، ج2، ص593)
4. پیامبر(صلی الله علیه و آله) در این رابطه می فرماید: «أَوَّلُ مَا خَلَقَ اللَّهُ نُورِي‏»؛ اولین چیزی که خداوند خلق کرد، نور من بود.(ابن أبي جمهور، محمد بن زين الدين‏، (1405)، عوالي اللئالي العزيزية في الأحاديث الدينية، اول، قم، دار سيد الشهداء للنشر، ج4، ص99)
5. امام صادق(علیه السلام) می فرماید: «أَوَّلُ مَا خَلَقَ‏ اللَّهُ‏ الْقَلَمُ‏ فَقَالَ لَهُ اكْتُبْ فَكَتَبَ مَا كَانَ وَ مَا هُوَ كَائِنٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَة»؛ اولین چیزی که خداوند خلق کرد، قلم بود که به او فرمود: بنویس پس آنچه از گذشته تا روز قیامت بود را نوشت.(قمی، علی بن ابراهیم، (1404)، تفسیر القمی، سوم، قم، دار الکتب، ج2، ص198)

[/]

[="Book Antiqua"][="Black"]
معنای تقدم و اول بودن صادر اول؛

اول بودن و به عبارت دیگر تقدم اولین مخلوق بر دیگر مخلوقات را باید در فضای عالم امر و مفارقات معنا کرد، در آن مقام، تقدم به معنای تقدم زمانی نیست؛ چراکه تقدم زمانی بعد از خلق عالم ماده و اجسام محقق می شود، به تعبیر دیگر زمان مقدار حرکت است و حرکت در عالم ماده صورت می گیرد. بنابراین در عالم عقول که ماده وجود ندارد، حرکت و زمان هم نیست.

به همین دلیل باید تقدم در صادر اول را به صورتی غیر از تقدم زمانی دانست. توضیح اینکه تقدم و تاخر را فلاسفه به 9 قسم تقسیم کرده اند: تقدم بالعلیه، بالطبع، بالزمان، بالرتبه، بالشرف، بالدهر، بالتجوهر، بالحق، بالحقیقه والمجاز.(1) در بین موارد مذکور می توان تقدم صادر اول را از نوع تقدم بالشرف و یا بالحق دانست. به این دلیل که صادر اول اشرف ممکنات است، تقدم آن بر دیگر مخلوقات نیز از باب تقدم بالشرف است و از سوی دیگر بر مبنای اصالت وجود، مرتبه اشرف مقدم بر مرتبه اخس بوده و تقدم آن بالحق است. تقدم بالحق در حقیقت، تقدم مرتبه فراتر بر مرتبه فروتر است که حتی با تقدم در علیت هم تفاوت دارد.

پی نوشت:
1. طباطبایی، سید محمد حسین، (1382)، بدایة الحکمة، چهارم، قم، نشر قدس، ص141.

[/]

[="Book Antiqua"][="Black"]
نتیجه؛

بر اساس تحلیل فلاسفه از صادر اول، این مخلوق یا عقل و مصادیقی است که در فضای عالم امر ایجاد شده اند، یا وجود منبسطی است که در عرفان مطرح شده است. در هر دو صورت نمی توان وجه جمعی با بحث فرگشت که اختصاص به این عالم دارد، ایجاد کرد. فرگشت در فضای عالم ماده و زمان و مکان معنا دارد اما در بحث صادر اول، عالم عقل و فراماده مطرح است. علاوه بر اینکه حیات و تکامل آن مربوط به دوران متاخر زمین است و قبل از پیدایش حیات، وجود عالم و حتی خود کره زمین مطرح است. بنابراین نمی توان اولین موجود دارای حیات را اولین مخلوق دانست.

[/]

[=Book Antiqua]
پرسش:
آیا تکامل یا فرگشت از صادر اول شروع شده است؟

پاسخ:
مقدمه؛ صادر اول فلسفی مبتنی بر دو قاعده «الواحد» و «امکان اشرف» است. بر اساس قاعده الواحد، تنها یک معلول از علت صادر می شود؛ چراکه وجود سنخیت بین علت و معلول، امری ضروری است. در غیر اینصورت اگر از علت واحد که فقط یک جهت دارد، امور متعدد صادر شود، لازم می آید در ذات علت، جهات متعدد و متباین باشد و این امر با بسیط بودن آن منافات دارد.(1) ناگفته نماند که منظور از واحد(در جهت معلول)، امری بسیط است که شامل تمام موجودات می شود. بر مبنای قاعده امکان اشرف نیز در تمام مراحل وجود، لازم است ممکنِ اشرف بر ممکن اخس مقدم باشد، بنابراین هرگاه ممکن اخس از خداوند متعال صادر شود، باید قبل از آن، موجود اشرف صادر شده باشد. در غیر اینصوت یا باید اشرف و اخس با هم صادر شوند(صدور کثیر از واحد) و یا باید اشرف بعد از اخس صادر شود(شرافت داشتن معلول از علت خویش). صورت اول با قاعده الواحد منافات دارد و صورت دوم نیز با اصل علیت و قواعد آن در تضاد است. بنابراین باید اشرف قبل از اخس صادر شود.

غالب فلاسفه و عرفا مصداق صادر اول را عقل دانسته اند.(2) و گاهی نیز به فیض منبسط اشاره کرده اند؛ در حکمت متعالیه نیز گاهی واحد تشکیکی مطرح شده که تمام کثرات را شامل می شود. فلاسفه و عرفا تعبیر عقل را از روایات اتخاذ کرده اند(3)، البته در روایات تعابیر دیگری نیز به کار رفته است؛ مانند: نور(4)، نور(5) پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله)، قلم(6). تعابیر مذکور را می توان به امر واحدی بازگرداند؛ به طوری که این موارد به لحاظ جهات و حیثیات متفاوت باشند و از نظر مصداق یکی باشند.

از سوی دیگر، اول بودن و به عبارت دیگر تقدم اولین مخلوق بر دیگر مخلوقات را باید در فضای عالم امر و مفارقات معنا کرد، در آن مقام، تقدم به معنای تقدم زمانی نیست؛ چراکه تقدم زمانی بعد از خلق عالم ماده و اجسام محقق می شود، به تعبیر دیگر زمان مقدار حرکت است و حرکت در عالم ماده صورت می گیرد. بنابراین در عالم عقول که ماده وجود ندارد، حرکت و زمان هم نیست. به همین دلیل باید تقدم در صادر اول را به صورتی غیر از تقدم زمانی دانست. توضیح اینکه تقدم و تاخر را فلاسفه به 9 قسم تقسیم کرده اند: تقدم بالعلیه، بالطبع، بالزمان، بالرتبه، بالشرف، بالدهر، بالتجوهر، بالحق، بالحقیقه والمجاز.(7) در بین موارد مذکور می توان تقدم صادر اول را از نوع تقدم بالشرف و یا بالحق دانست. به این دلیل که صادر اول اشرف ممکنات است، تقدم آن بر دیگر مخلوقات نیز از باب تقدم بالشرف است و از سوی دیگر بر مبنای اصالت وجود، مرتبه اشرف مقدم بر مرتبه اخس بوده و تقدم آن بالحق است. تقدم بالحق در حقیقت، تقدم مرتبه فراتر بر مرتبه فروتر است که حتی با تقدم در علیت هم تفاوت دارد.

بنابراین بر اساس تحلیل فلاسفه از صادر اول، این مخلوق یا عقل و مصادیقی است که در فضای عالم امر ایجاد شده اند، یا وجود منبسطی است که در عرفان مطرح شده است. در هر دو صورت نمی توان وجه جمعی با بحث فرگشت که اختصاص به این عالم دارد، ایجاد کرد. فرگشت در فضای عالم ماده و زمان و مکان معنا دارد اما در بحث صادر اول، عالم عقل و فراماده مطرح است. علاوه بر اینکه حیات و تکامل آن مربوط به دوران متاخر زمین است و قبل از پیدایش حیات، وجود عالم و حتی خود کره زمین مطرح است. بنابراین نمی توان اولین موجود دارای حیات را اولین مخلوق دانست.

پی نوشت ها:
1. طباطبایی، سید محمد حسین، (1382)، بدایة الحکمة، چهارم، قم، نشر قدس، ص112.
2. ابن عربی، محی الدین، (بی تا)، الفتوحات المکیة(4 جلدی)، اول، بیروت، دار الصادر، ج1، ص125؛ صدر المتالهین، محمد بن ابراهیم، (1360)، الشواهد الربوبیة فی المناهج السلوکیة، تصحیح سید جلال‌الدین آشتیانی، دوم، مشهد، المرکز الجامعی للنشر، ص140.
3. امام صادق(علیه السلام) فرمود: «إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ‏ الْعَقْلَ‏ فَقَالَ‏ لَهُ أَقْبِلْ فَأَقْبَلَ ثُمَّ قَالَ لَهُ أَدْبِرْ فَأَدْبَرَ ثُمَّ قَالَ لَهُ وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي مَا خَلَقْتُ شَيْئاً أَحَبَّ إِلَيَّ مِنْكَ لَكَ الثَّوَابُ وَ عَلَيْكَ الْعِقَابُ»؛ خداوند متعال عقل را خلق کرد و به او فرمود: جلو بیا، پس جلو آمد سپس فرمود: پشت کن، پس برگشت. پس فرمود: به عزت و جلالم قسم که چیزی محبوب تر از تو خلق نکردم، بر اساس تو ثواب و عقاب خواهم کرد.(برقى، احمد بن محمد بن خالد، (1371)، المحاسن، دوم، قم، دار الكتب الإسلامية، ج1، ص192)
4. شخصی در کوفه از امیر المومنین(علیه السلام) در مورد اولین مخلوق خداوند متعال سوال کرد و حضرت فرمود: «خَلَقَ‏ النُّور»؛ خداوند در ابتدا نور را خلق کرد.(صدوق(ابن بابویه)، محمد بن علی، (1385)، علل الشرائع، اول، قم، داورى، ج2، ص593)
5. پیامبر(صلی الله علیه و آله) در این رابطه می فرماید: «أَوَّلُ مَا خَلَقَ اللَّهُ نُورِي‏»؛ اولین چیزی که خداوند خلق کرد، نور من بود.(ابن أبي جمهور، محمد بن زين الدين‏، (1405)، عوالي اللئالي العزيزية في الأحاديث الدينية، اول، قم، دار سيد الشهداء للنشر، ج4، ص99)
6. امام صادق(علیه السلام) می فرماید: «أَوَّلُ مَا خَلَقَ‏ اللَّهُ‏ الْقَلَمُ‏ فَقَالَ لَهُ اكْتُبْ فَكَتَبَ مَا كَانَ وَ مَا هُوَ كَائِنٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَة»؛ اولین چیزی که خداوند خلق کرد، قلم بود که به او فرمود: بنویس پس آنچه از گذشته تا روز قیامت بود را نوشت.(قمی، علی بن ابراهیم، (1404)، تفسیر القمی، سوم، قم، دار الکتب، ج2، ص198)
7. طباطبایی، سید محمد حسین، (1382)، بدایة الحکمة، چهارم، قم، نشر قدس، ص141.

موضوع قفل شده است