جمع بندی چگونه نگاه همسرمان را به زندگی عوض کنیم؟

تب‌های اولیه

13 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چگونه نگاه همسرمان را به زندگی عوض کنیم؟


سلام
بعضی تاپیکهای قدیمی واقعا مطالب مهم و جالبی دارند
مثلا این تاپیک رو من داشتم مطالعه می کردم:

زندگی زناشویی خود را با تغییر دیدگاهتان بهبود ببخشید داستان این است

واقعا مطالبش کاربردی هستش و مشکل خیلی از زندگی های امروزی هستش

میخواستم بپرسم ما این حس ها را در خود پرورش می دهیم و در زندگی به کار می بندیم
اما چطور این حس ها را به همسرمان هم انتقال دهیم ؟
یعنی اونم وادار کنیم تا مثل ما حس های خوبشو فعال کنه

با تشکر از مطلب جالب وآگاهی بخش شما

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد امیـد

[TD][/TD]

یار مهربان;1011978 نوشت:
سلام
بعضی تاپیکهای قدیمی واقعا مطالب مهم و جالبی دارند
مثلا این تاپیک رو من داشتم مطالعه می کردم:
زندگی زناشویی خود را با تغییر دیدگاهتان بهبود ببخشید داستان این است
واقعا مطالبش کاربردی هستش و مشکل خیلی از زندگی های امروزی هستش
میخواستم بپرسم ما این حس ها را در خود پرورش می دهیم و در زندگی به کار می بندیم
اما چطور این حس ها را به همسرمان هم انتقال دهیم ؟
یعنی اونم وادار کنیم تا مثل ما حس های خوبشو فعال کنه
با تشکر از مطلب جالب وآگاهی بخش شما

سلام
تلاش برای تغییر دادن باورها، نگرش ها یا رفتار دیگران را «نفوذ اجتماعی»
(1) می گویند. در برابر این نفوذ اجتماعی، افراد به شیوه های گوناگون عمل می کنند. برخی افراد در پاسخ به نفوذ اجتماعی، از آن پیروی می کنند؛ اما نگرش ها و باورهایشان را تغییر نمی دهند. مانند کودکی که قبول می کند سبزی بخورد؛ اما همچنان از سبزی بدش می آید. اما گاهی فرد مقابل، قانع می شود که فرد نفوذکننده درست می گوید و نگرش ها و باروهایش را تغییر می دهد. به این کار، «درونی سازی»(2) می گویند. گاهی نیز فرد مقابل، در برابر نفوذ اجتماعی مقاومت به خرج می دهد و مخالفت علنی می کند.

منظور شما، پرسشگر گرامی، از فعال کردنِ حسّ های خوب، تنها پیروی بدون قبول باورها و نگرش های صحیح نیست؛ بلکه شما می پرسید چطور می توان به همسر قبولاند که نگرش ها و باورهای مفیدتری در زندگی داشته باشد؟ این همان «درونی سازی» است. برای دورنی سازیِ ارزش ها و باورهای صحیح و کارآمد، دو راه در روانشناسی پیشنهاد می شود:

1- نفوذکننده خودش دارای اعتبار باشد؛ یعنی هم دارای تخصّص باشد و هم قابل اعتماد باشد.
2- یا نفوذکننده پیامی قانع ساز (تشویق کننده) داشته باشد.

ادامه دارد ...

پی نوشت:
1: social influence
2: internalization

نفوذکننده خودش دارای اعتبار باشد؛ یعنی هم دارای تخصّص باشد و هم قابل اعتماد باشد:

پژوهش های روانشناختی نشان داده وقتی افرادْ پیامی را از یک فرد متخصّص که قابل اعتماد می باشد دریافت می کنند، بیشتر تمایل دارند آن پیام را بپذیرند. به همین خاطر در هنگام بروز اختلافات خانوادگی میان همسران، از آنها می خواهم با یکدیگر به یک روانشناس و مشاور خانواده با تجربه و خبره مراجعه نمایند. زیرا در این صورت، احتمالِ پذیرشِ دیدگاه های روانشناس و تغییر نگرش ها و رفتارهای اشتباه و مخرّب از سوی زن و شوهر بیشتر است.

نفوذکننده پیامی قانع ساز (تشویق کننده) داشته باشد:

قانع سازیِ ناشی از پیام، حاصلِ افکار و تصوّراتی است که فرد در هنگام خواندن یا گوش دادن به پیام دارد. این افکار می تواند درباره محتوای پیام یا اعتبار پیام رسان باشد. اگر پیام، افکاری را در تأییدِ موضوعِ مطرح شده ایجاد کند، فرد در جهت همان موضوع حرکت می کند. اما اگر پیام، افکاری را جهت عدم تأییدِ آن موضوع ایجاد نماید (مثلا افکاری درباره استدلال مخالفِ موضوع یا تصوّرات منفی درباره پیام رسان) فرد قانع نمی شود و احتمالا از موضوع دور می شود و با آن مخالفت می کند. پس آن چه در میزانِ قانع سازیِ یک پیامْ مهمّ می باشد، «پاسخِ شناختی به پیام» است. بنابراین پیام باید به گونه ای طراحی شود که باعث شود افکار و تصوراتی در جهت تأییدِ موضوع در ذهن مخاطب ایجاد نماید.

به یک آزمایش در زمینه قانع سازی با پیام اشاره می کنم:
سال ها پیش در آمریکا یک برنامه آموزشی برای مصون سازیِ دانش آموزان سال اولِ دبیرستان در برابر فشار همسالان برای سیگار کشیدن طراحی شد. در این برنامه، دانش آموزان در جلساتی شرکت می کردند که در آنها آموزش داده می شود که چگونه در برابر فشارهای همسالان برای سیگارکشیدن، استدلال مخالف ارائه کنند. به عنوان مثال در جلسات ایفای نقش (role playing) به دانش آموزان یاد داده می شد که در برابر متهم شدن به بُزدلی به خاطر قبول نکردن سیگار، جملاتی مانند:«من وقتی بزدل هستم که به خاطر خوشایند تو سیگار بکشم» بگویند. در این برنامه آموزشی، در طول سال های اول و دوم دبیرستان، چند جلسه مصون سازی تشکیل شد. سپس رفتار سیگارکشدنِ این دانش آموزان در آغاز و در طول تحصیل ثبت شد. نتایج نشان داد دانش آموزانی که در این برنامه شرکت کرده بودند، با احتمال 50 درصد کمتر از دانش آموزان دیگر سیگاری شده بودند. می بینید که آموزش استدلال مخالف، چگونه دانش آموزان را در برابر پیام های تشویق به کشیدن سیگار مصون کرد. در این پژوهش، نقش آموزش به خوبی مشخص است(1).

پی نوشت:
1:
اتکینسون ، ریتا ال . [ و دیگران ] .خلاصه روانشناسی هیلگارد . صفحه 653. ترجمه محمد نقی براهنی و دیگران . 1385. انتشارات رشد


امید;1012546 نوشت:
در آمریکا

باسلام خداقوت استاد ببخشید نمونه ایرانی نداریم Smile

مثلا همیار پلیس اینا هم شامل این مورد میشه

امید;1012515 نوشت:
نفوذکننده پیامی قانع ساز (تشویق کننده) داشته باشد.

اللیل والنهار;1012547 نوشت:
باسلام خداقوت استاد ببخشید نمونه ایرانی نداریم Smile
مثلا همیار پلیس اینا هم شامل این مورد میشه

سلام

خدا قوت.

حقیقت را بخواهید، من در منبعی که خواندم و از روی آن پاسخ دادم، نمونه ایرانی و آزمایش در ایرانی نداشت. این پاسخ من، برگرفته از کتاب «زمینه روانشناسیِ هیلگارد» است که کتابی معتبر در روانشناسی می باشد.

تأثیر گروه بر فرد
سولومون اَش (Solomon Asch)، روانشناس آمریکایی، آزمایشی را برای بررسیِ تأثیر گروه بر فرد ترتیب داد. در این آزمایش، یک شرکت کننده یِ بی خبر، در یک اتاق با شش نفر از همکارانِ روانشناس حضور یافت تا در یک آزمونِ دیداری شرکت کند. به همه افراد سه خطّ با اندازه متفاوت نشان داده شد و از آنها خواسته شد با صدای بلند بگویند که کدام یک از سه خط (A,B,C) با خطّ دیگر(خط X) بیشترین شباهت را دارد:


پاسخ درست همیشه بدیهی بود. شرکت کننده واقعی در ردیف، یک نفر به آخر نشسته بود. همکارانِ روانشناس، پاسخِ اشتباه می دادند تا واکنشِ شرکت کننده بی خبر مشخص شود. سولومون اش می خواست بداند آیا شرکت کننده واقعی با نظر اکثریّت موافقت می کند یا مخالفت می نماید. در مجموع 12 بار آزمایش با ابراز نظر اشتباه توسط اکثریت انجام شد. در این آزمایش ها، 75 درصد از شرکت کنندگانِ واقعی، حداقلّ یک بار با نظرِ اشتباهِ اکثریّت موافقت کردند و فقط 25 درصد از شرکت کنندگانِ واقعی هرگز با نظرِ اشتباهِ اکثریّت موافقت نکردند. آزمایش های بیشتر نشان داد که گروه هایی با تعدادِ سه تا پنج نفر بیشترین تأثیر را در تغییرِ نظرِ افراد دارد.


تصویر واقعی از آزمایش سولومن اَش



در پایان آزمایش ها از شرکت کنندگان پرسیده شد چرا با بقیه گروه موافقت کردند. بیشتر افراد گفتند با اینکه می دانستند بقیه گروه اشتباه می کنند؛ اما نمی خواستند با تمسخرِ آنها روبرو شوند. چند شرکت کننده هم گفتند که آنها واقعا تصور می کردند که بقیه باهوش تر هستند.
در آزمایش سولومون اَش به خوبی نقش همرنگی با جماعت را می بینیم. در خانواده نیز اگر یکی از افراد، عضو گروهی باشد که رفتارهایِ صحیح در آن تشویق می شوند و الگوهای مناسبِ فرهنگی ارائه می گردد، به تدریج، رفتارها و دیدگاه های فرد تغییر می کند و به رفتارها و دیدگاه های گروه شبیه می شوند. به همین دلیل در آموزه های دینی بر نقشِ دوستان در تعیینِ رفتار و دیدگاه فرد تأکید شده است.

یار مهربان;1011978 نوشت:
یعنی اونم وادار کنیم تا مثل ما حس های خوبشو فعال کنه

امید;1019974 نوشت:
به همین دلیل در آموزه های دینی بر نقشِ دوستان در تعیینِ رفتار و دیدگاه فرد تأکید شده است.

باسلام خداقوت

یعنی باتوجه به سوال استارتر محترم همسر خودشون رو هم همراه کنند با افراد و شرایطی که باعث به وجود آمدن حس های خوب شده؟

میشه در این باره بیشتر توضیح بدید مثلا باید چیکار کنند که قبول کنه فرد که وار گروه هایی بشن که برای خود فرد هم تاثیر گذار بوده؟

اللیل والنهار;1019983 نوشت:
باسلام خداقوت

یعنی باتوجه به سوال استارتر محترم همسر خودشون رو هم همراه کنند با افراد و شرایطی که باعث به وجود آمدن حس های خوب شده؟



سلام

خدا قوت.

می توان همسر را تشویق کرد که در گروه های مفید عضو شود. منظورم گروه هایی در دنیا حقیقی است نه فضای مجازی.
البته واقعیت ان است که تغییر دیدگاه همسر کار بسیار دشواری است.
به خاطر ندارم در پاسخ هایم به تلاش برای تغییر نگرش همسر تشویق کرده باشم. این کار به سادگی و از یک فرد غیرمتخصص ساخته نیست.
اگر در روش های بالا دقت کنید، می بینید تغییر نگرشِ فرد شرایط ساده ای ندارد. آزمایش دوم تنها یک اظهار نظرِ ساده در مورد اندازه خط ها بود.
اما در مورد مسائل پیچیده زندگی با یک جلسه و یک گفتگو نمی توان به سادگی تغییر در نگرش ایجاد کرد.
کلّا من با تلاش برای تغییر نگرش و دیدگاه موافق نیستم.
پیش از این در پاسخم گفته ام که :


امید;1006369 نوشت:
فقط از همسرتان بخواهید که رفتارش را تغییر دهد. انتظار نداشته باشید که او در ارزش ها، عقاید و احساساتش تغییر ایجاد کند. زیرا تغییر این ویژگی ها بسیار دشوار است؛ درست مثل این که از کسی بخواهید باهوش تر یا قدّ بلندتر شود.

راز تغییر در نگرش همسر، رابطه خوب با او در طولانیمدت است. زوج هایی که رابطه خوبی با یکدیگر دارند، پس از مدتی نظراتشان شبیه همدیگر می شود.

امید;1020010 نوشت:
می توان همسر را تشویق کرد که در گروه های مفید عضو شود.

امید;1019974 نوشت:
بیشتر افراد گفتند با اینکه می دانستند بقیه گروه اشتباه می کنند؛ اما نمی خواستند با تمسخرِ آنها روبرو شوند. چند شرکت کننده هم گفتند که آنها واقعا تصور می کردند که بقیه باهوش تر هستند.

باسلام
خداقوت
این نوع تغییر نگرش به نظر پایدار نباشه درسته ؟

امید;1019974 نوشت:
در آزمایش سولومون اَش به خوبی نقش همرنگی با جماعت را می بینیم.

به نظرم این روش به درد تربیت بچه ها بخوره

چون احساس میکنم در بزرگسالان پایدار نیست و احتمال داره در شرایط یگر همرنگ گروه دیگر بشه

اللیل والنهار;1020024 نوشت:
باسلام
خداقوت
این نوع تغییر نگرش به نظر پایدار نباشه درسته ؟

سلام
خدا قوت.

آزمایش سولومون اَش در مورد قضاوت ساده بود و به تغییر نگرش که پدیده ای عمیق تر است مربوط نمی باشد. پس ممکن است که با تغییر محیط، به سادگی قضاوت فردْ دستخوشِ تغییر شود.

اللیل والنهار;1020024 نوشت:
به نظرم این روش به درد تربیت بچه ها بخوره

در تربیت کودکانِ بالای شش سال، همسالان نقشِ پررنگ تری از والدین دارند. به همین دلیل باید مواظب بود فرزند، در گروهِ همسالانی باشد که رفتارهای مفید و غیرمخرّب دارند.

اصولا آقایون توجهی به این موضاعات ندارن و سرسری میگذرن بعضی هاشون

پرسش:
برخی مشاوره ها توصیه می کنند که «زندگی زناشوییِ خود را با تغییر دیدگاه تان بهبود بخشید». ما می توانیم احساسات خوب را در خود پرورش دهیم. اما چگونه همسرمان را وادار کنیم که احساسات خوب را در خود پرورش دهد؟

پاسخ:
تلاش برای تغییر دادن باورها، نگرش ها یا رفتار دیگران را «نفوذ اجتماعی»(1) می گویند. در برابر این نفوذ اجتماعی، افراد به شیوه های گوناگون عمل می کنند. برخی افراد در پاسخ به نفوذ اجتماعی، از آن پیروی می کنند؛ اما نگرش ها و باورهایشان را تغییر نمی دهند. مانند کودکی که قبول می کند سبزی بخورد؛ اما همچنان از سبزی بدش می آید. اما گاهی فرد مقابل، قانع می شود که فرد نفوذکننده درست می گوید و نگرش ها و باروهایش را تغییر می دهد. به این کار، «درونی سازی»(2) می گویند. گاهی نیز فرد مقابل، در برابر نفوذ اجتماعی مقاومت به خرج می دهد و مخالفت علنی می کند.

منظور شما، پرسشگر گرامی، از پرورشِ احساساتِ خوب، تنها پیروی بدون قبول باورها و نگرش های صحیح نیست؛ بلکه شما می پرسید چطور می توان به همسر قبولاند که نگرش ها و باورهای مفیدتری در زندگی داشته باشد؟ این همان «درونی سازی» است. برای دورنی سازیِ ارزش ها و باورهای صحیح و کارآمد، دو راه در روانشناسی پیشنهاد می شود:

1- نفوذکننده خودش دارای اعتبار باشد؛ یعنی هم دارای تخصّص باشد و هم قابل اعتماد باشد.
2- یا نفوذکننده پیامی قانع ساز (تشویق کننده) داشته باشد.

نفوذکننده خودش دارای اعتبار باشد؛ یعنی هم دارای تخصّص باشد و هم قابل اعتماد باشد:

پژوهش های روانشناختی نشان داده وقتی افرادْ پیامی را از یک فرد متخصّص که قابل اعتماد می باشد دریافت می کنند، بیشتر تمایل دارند آن پیام را بپذیرند. به همین خاطر در هنگام بروز اختلافات خانوادگی میان همسران، از آنها می خواهم با یکدیگر به یک روانشناس و مشاور خانواده با تجربه و خبره مراجعه نمایند. زیرا در این صورت، احتمالِ پذیرشِ دیدگاه های روانشناس و تغییر نگرش ها و رفتارهای اشتباه و مخرّب از سوی زن و شوهر بیشتر است.

نفوذکننده پیامی قانع ساز (تشویق کننده) داشته باشد:

قانع سازیِ ناشی از پیام، حاصلِ افکار و تصوّراتی است که فرد در هنگام خواندن یا گوش دادن به پیام دارد. این افکار می تواند درباره محتوای پیام یا اعتبار پیام رسان باشد. اگر پیام، افکاری را در تأییدِ موضوعِ مطرح شده ایجاد کند، فرد در جهت همان موضوع حرکت می کند. اما اگر پیام، افکاری را جهت عدم تأییدِ آن موضوع ایجاد نماید (مثلا افکاری درباره استدلال مخالفِ موضوع یا تصوّرات منفی درباره پیام رسان) فرد قانع نمی شود و احتمالا از موضوع دور می شود و با آن مخالفت می کند. پس آن چه در میزانِ قانع سازیِ یک پیامْ مهمّ می باشد، «پاسخِ شناختی به پیام» است. بنابراین پیام باید به گونه ای طراحی شود که باعث شود افکار و تصوراتی در جهت تأییدِ موضوع در ذهن مخاطب ایجاد نماید.

به یک آزمایش در زمینه قانع سازی با پیام اشاره می کنم:
سال ها پیش در آمریکا یک برنامه آموزشی برای مصون سازیِ دانش آموزان سال اولِ دبیرستان در برابر فشار همسالان برای سیگار کشیدن طراحی شد. در این برنامه، دانش آموزان در جلساتی شرکت می کردند که در آنها آموزش داده می شود که چگونه در برابر فشارهای همسالان برای سیگارکشیدن، استدلال مخالف ارائه کنند. به عنوان مثال در جلسات ایفای نقش (role playing) به دانش آموزان یاد داده می شد که در برابر متهم شدن به بُزدلی به خاطر قبول نکردن سیگار، جملاتی مانند:«من وقتی بزدل هستم که به خاطر خوشایند تو سیگار بکشم» بگویند. در این برنامه آموزشی، در طول سال های اول و دوم دبیرستان، چند جلسه مصون سازی تشکیل شد. سپس رفتار سیگارکشدنِ این دانش آموزان در آغاز و در طول تحصیل ثبت شد. نتایج نشان داد دانش آموزانی که در این برنامه شرکت کرده بودند، با احتمال 50 درصد کمتر از دانش آموزان دیگر سیگاری شده بودند. می بینید که آموزش استدلال مخالف، چگونه دانش آموزان را در برابر پیام های تشویق به کشیدن سیگار مصون کرد. در این پژوهش، نقش آموزش به خوبی مشخص است(3).

واقعیت آن است که تغییر دیدگاه همسر کار بسیار دشواری است. من هیچ وقت در پاسخ هایم به تلاش برای تغییر نگرش همسر تشویق نمی کنم. زیرا این کار به سادگی و از یک فرد غیرمتخصص ساخته نیست. من در مشاوره ها به مُراجعان توصیه می کنم فقط از همسرتان بخواهید که رفتارش را تغییر دهد. انتظار نداشته باشید که او در ارزش ها، عقاید و احساساتش تغییر ایجاد کند. زیرا تغییر این ویژگی ها بسیار دشوار است؛ درست مثل این که از کسی بخواهید باهوش تر یا قدّ بلندتر شود. این تغییرِ بُنیادین در نگرش ها در طول زمان و با خواستِ خودِ فرد ممکن است و با اجبار و تحمیل ممکن نمی باشد. راز تغییر در نگرش همسر، رابطه خوب با او در طولانی مدت است. پژوهش ها نشان داده زوج هایی که رابطه خوبی با یکدیگر دارند، پس از مدتی نظراتشان شبیه همدیگر می شود.

پی نوشت:
1: social influence
2: internalization
3:اتکینسون ، ریتا ال . [ و دیگران ]، خلاصه روانشناسی هیلگارد، صفحه 653، ترجمه محمد نقی براهنی و دیگران، انتشارات رشد، 1385.

موضوع قفل شده است