جمع بندی بررسی صحت حدیث در نفی فلسفه و عرفان

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
بررسی صحت حدیث در نفی فلسفه و عرفان

بنام خدا

در اینچا می خواهیم صحت حدیث معروفی که در خیلی از کتاب ها هم هست بررسی کنیم
علمای آن ها بدترین مردم روی زمین می‌باشند ، زیرا آنان میل به فلسفه و صوفی گری دارند

متن حدیث

نقل قول:
امام حسن عسکری علیه السّلام فرمودند : ای أباهاشم ، زمانی بر مردم بیاید که چهره های آنان خندان و شاد باشد ، ولی دل هایشان تیره و تاریک ، سنّت نزد آن ها بدعت ، و بدعت در بین آنان سنّت باشد . مؤمن بین آن ها حقیر بوده ، و فاسق نزد آنان محترم و با وقار باشد . حاکمان آن ها نادان و ستمگرند و علمای آن ها به کاخها و خانه های ستمگران رفت و آمد دارند و درباری هستند ، ثروتمندان توشۀ فقرا را می دزدند ، و کوچکترها از بزرگترها پیش می افتند ، و هر نادانی نزد آن ها أهل خُبره به حساب می آید و هر آگاهی فقیر شمرده می شود .
بین با اخلاص و شکّاک فرق نمی گذارند و میش را از گرگ ها تشخیص نمی دهند ، علمای آن ها بدترین مردم روی زمین می‌باشند ، زیرا آنان میل به فلسفه و صوفی گری دارند . به خدا سوگند آن ها اهل برگشتن از حقّ و میل به باطل هستند .
در دوستی مخالفین ما ، اهل سقیفه زیاده روی می کنند و شیعیان و دوستان ما را گمراه می کنند اگر به مقامی رسیدند ، از خوردن رشوه سیر نمی شوند ، و اگر خوار شدند و به جایی نرسیدند خدا را ریاکارانه عبادت می کنند .
بیدار باشید این ها راهزن مؤمنان و دعوت کننده به ملحدان هستند . هر کسی آن ها را ديد ، از آن ها دوری نماید و دین و ایمان خود را از خطر آنان حفظ کند .
سپس فرمود : ای اباهاشم ، این حدیثی است که پدرم از پدرانش از جعفر بن محمّد الصادق نقل کرده است ، و این از اسرار ما می باشد ، پس آن را جز بر اهلش آشکار نکن .

سفينة البحار ٥ / ۱۹۸ ، حدیث ۴ .

شیخ حرّ عاملی به این روایت علیه صوفیه استدلال کرده است ؛
رسالة الاثنى عشرية في الرد على الصوفية ، صفحه ۳۳-۳۴ .

حدیقة الشيعة مقدّس اردبیلی ۲/ ۷۸۵ ، تصریح ميکند به معتبر بودن حدیث .

مستدرک الوسائل ۱۱ / ۳۸۰ .

میرزا حبیب الله خوئی نیز به این روایت علیه صوفیه استدلال کرده است .
منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة ١٤ / ١٧ .

آیا این حدیث صحیح است

نکته ای که وجود دارد این است که گویا این حدیث را مستدرک از حدیقه الشیعه نقل کرده و حدیقه هم بدون ذکر کتابی چیزی مستقیم نقل کرده و منبع دیگری ندارد
در مورد کتاب حدیقه هم در این که این کتاب متعلق به مقدرس اردبیلی باشد و یا اینکه قسمت های مربوط به رد فلسفه عرفان آن از مقدس اردبیلی باشد جای اشکال وجود دارد
من جستجو کردم این حدیث در بحار و کتب شیعه نبود تنها منبع همین کتاب حدیقه الشیعه هست

نادرستی انتساب (حدیقة الشّیعه) به مقدس اردبیلی

بیان شده که در حالی که محقق اردبیلی, در حاشیه شرح بر الهیات تجرید قائل به وحدت وجود است.

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"]
[/TD]


کارشناس بحث: استاد واسع

[TD][/TD]

پرسش:
آیا کتاب «حدیقه الشیعه» متعلق به مقدس اردبیلی می باشد؟

پاسخ:
راجع به کتاب«حدیقه الشیعه» منسوب به (احمد بن محمد اردبیلی نجفی)مقدس اردبیلی گفتگوهای بسیاری صورت گرفته است و این اختلاف در انتساب این کتاب به ایشان یا به افرادی دیگر همچنان باقی است. لذا مباحث مبسوطی راجع به این موضوع صورت گرفته است. در این راستا پایگاه اطلاع رسانی حوزه تلاش نموده است تا انتساب این کتاب را به مقدس اردبیلی نفی کند که نتایج پژوهش خود را اینگونه بیان می دارد و می نویسد: با توجه به آنچه یاد شد نتائج زیر به دست می آید.
1 . کتاب حدیقةالشیعه، از محقق اردبیلی نیست و ایشان دارای مشربی فلسفی عرفانی بوده و سخنی علیه فلاسفه ازایشان نقل نشده و حاشیه ایشان بر الهیات تجرید گواه آن است.
2 . از آن جا که کتاب شناسی اردستانی ضعیف بوده و متن حدیقه، همان کاشف الحق است، این کتاب منبع مطمئنی برای کتاب شناسی نیست.
3 . چون بخش صوفیه حدیقه، توسط شماری یا فردی خاص، تنظیم شده که برخی وی را قمی معرفی کرده اند و برای ما ناشناخته است، درخور اعتماد نیست، مگر این که در منبع معتبر دیگری آمده باشد.
4 . احادیث و حکایتهایی که در این کتاب آمده، بویژه آنچه در بخش صوفیه یاد شده، قابل استناد به مقدس اردبیلی نیستند و معتبر نخواهند بود، مگر آن که منبع معتبری پیش از اردبیلی، آنها را تأیید کنند.
5 . پاره ای کتابها که به مقدس اردبیلی نسبت داده شده، مانند نص جلی، یا زندگانی پیامبر به عنوان جلد اول حدیقه، چنانچه در مورد دیگری یاد نشده باشد، درخور استناد به اردبیلی نیستند.
6 . کتاب حدیقة الشیعه، سالها پس از اردبیلی تنظیم شده است و با توجه به نگارش کتاب کاشف الحق، در سال 1058 در هند و سخنان محقق سبزواری (م:1090) و مبارزه جدی با صوفیه در 1060 به بعد توسط علما، نتیجه می گیریم که این کتاب در فاصله سالهای 1070 تا 1090 تنظیم شده و با تکثیر نسخه، به نام محقق اردبیلی شهرت یافته است.
7 . با توجه به ناسازگاریهایی که در حدیقه وجود دارد و روایات ضعیف آن، نسبت دادن کتاب به مقدس اردبیلی، نه تنها فضیلت برای آن عالم فرزانه نیست، بلکه ظلم به ایشان است.
8 . بنابر آنچه گذشت، اگر دست اندرکاران کنگره مقدس اردبیلی، تحقیقی درباره منابع و مدارک حدیقه کرده اند، آن گونه که از فهرست انتشارات آن پیداست، شایسته خواهد بود که از چاپ حدیقه دست بدارند و از آن در تصحیح کاشف الحق استفاده کنند و لغزشهای کتاب شناسی کاشف الحق و یا موارد دیگر آن را در پاورقی تذکر دهند و بعد از سالها که وی، متهم به سرقت و دنیا طلبی شده، از او اعاده حیثیت گردد. اگر اصرار دارند که حدیقه از اردبیلی است، پیشنهاد می شود هم حدیقه را منتشر کنند و هم با استفاده از رنجها و زحمتهایی که در استخراج منابع آن کشیده اند، کاشف الحق را به چاپ بسپارند و با اندک تحقیقی که درباره برخی گفته ها و منابع باقی مانده آن خواهند داشت، مانند آنچه از قاضی نورالله نقل شده، می توانند این کتاب را نیز به جامعه عرضه کنند، تا محققان و صاحب نظران درباره اصل بودن هر یک از این دو کتاب به داوری بپردازند.
استدلالها و توضیحات بیشتر را می توانید در آدرس زیر مطالعه فرمایید:
https://hawzah.net/fa/Magazine/View/...8C%D9%84%DB%8C
در سایتی دیگر از قلم آیه الله مکارم شیرازی(حفظه الله) انتساب کتاب به مرحوم مقدس اردبیلی مورد تأیید قرار گرفته است که تفصیل آن را می توانید در آدرس زیر مطالعه کنید:
http://www.ebnearabi.com/5045/%D9%88...%84%D8%B4.html
لازم به یاد آوری است که بررسی های صورت گرفته و مطالعات انجام شده در باره حقیقت ماجرا نشان می دهد که این اختلاف دیدگاه درباره نویسنده کتاب«حدیقه الشیعه» همچنان پابرجاست و استدلال های صورت گرفته تاکنون نتوانسته است قضیه را فیصله داده و پرونده این اختلاف را خاتمه دهد.

موضوع قفل شده است