جمع بندی عدم شمولیّت آیه ی ولایت نسبت به سایر ائمه (علیهم السلام)

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
عدم شمولیّت آیه ی ولایت نسبت به سایر ائمه (علیهم السلام)

برااساس آیه55سوره مائده اگر"الذین یقیمون الصلوه ...وهم راکعون"رااهل بیت بدانیم سایراهل بیت درنماززکاتی نداده اند؟

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"]
[/TD]


کارشناس بحث: استاد صدرا

[TD][/TD]

مخاطب;1011324 نوشت:
برااساس آیه55سوره مائده اگر"الذین یقیمون الصلوه ...وهم راکعون"رااهل بیت بدانیم سایراهل بیت درنماززکاتی نداده اند؟

با سلام و عرض ادب

یکی از مناقب و فضائل خاص امام علی (علیه السلام) نزول آیه ی ولایت در حق آنحضرت پس از خاتم بخشی ایشان در نماز است. شیعه بر اساس مفاد این آیه (و آیات دیگر و روایات متواتر) قائل به ولایت و امامت آنحضرت بوده و این آیه را یکی از آیاتی دانسته که بیانگر مقام ولایت امام علی (علیه السلام) است.

آنچه در این میان مورد اشکال بوده عدم ورود سایر اهل بیت (علیهم السلام) به هنگام نزول این آیه است. به عبارتی دیگر شأن نزول این آیه مصداقی خاص داشته و از آن تجاوز نمی کند؛ لذا این آیه ولایت سایر ائمه (علیهم السلام) را اثبات نمی کند.

در پاسخ به این اشکال پاسخهایی داده شده که دو مورد آن عبارت است از:

1) شأن نزول آیه ی ولایت تنها در مورد امام علی (علیه السلام) است و این آیه تنها ولایت آنحضرت را ثابت می نماید و ولایت سایر ائمه (علیهم السلام) با دلایل دیگر قرآنی و روایی ثابت می شود؛ لذا این آیه ناظر به زمانهای بعد نیست تا با امامت سایر ائمه که در زمانهای بعد محقق می گردد در تنافی باشد.

2) ولایت سایر ائمه در امتداد ولایت امام علی (علیه السلام) است و جملگی آنان از یک حقیقت اند. بر این اساس با اثبات امامت امام علی (علیه السلام) امامت سایر ائمه نیز ثابت می گردد و با آن تنافی نخواهد داشت.
مرحوم علامه ی طباطبائی در این رابطه می نویسد: «و إسناد نزول ما نزل في علي (علیه السلام) إلى جميع الأئمة (علیه السلام) لكونهم أهل بيت واحد، و أمرهم واحد»؛[1] «نسبت دادن آنچه درباره ی امام علی (علیه السلام) نازل شده به سایر ائمه (علیهم السلام) به خاطر آن است که جملگی آنان اهل بیت واحدند و شأن آنها نیز یکی است».

بر این اساس روایاتی از ائمه (علیهم السلام) وارد شده که خود را داخل مفاد این آیه «الذین آمنوا» دانسته اند. در روایتی از «زراره» وی در مورد آیه ی: «وَ ما ظَلَمُونا وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ»؛[2] «آنها به ما ستم نكردند بلكه به خود ستم مى‏نمودند» پرسیدم. آنحضرت در جواب فرمود: «خداوند بزرگتر و عزيزتر و جليل‏تر و منيع‏تر است از آنكه مورد ظلم واقع شود؛ وليكن ما را با خود درهم آميخته؛ و ظلم به ما را ظلم به خودش قرار داده است؛ و وَلايت ما را وَلايت خودش معيّن كرده است؛ آنجا كه گويد: (إنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَهُ وَ رَسُولُهُ ‏وَالَّذِينَ آمَنُوا) مراد از (وَالَّذِينَ آمَنُوا) أئمّه از ما هستند».[3]

موفق باشید.


[/HR] [1] . طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن،‌ ج6، ص21.

[2] . البقرة/57.

[3] . الکلینی، الکافی، ج1، ص147: «عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ‏سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ ما ظَلَمُونا وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ. ‏قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى أَعْظَمُ وَ أَعَزُّ وَ أَجَلُّ وَ أَمْنَعُ مِنْ أَنْ يُظْلَمَ وَ لَكِنَّهُ خَلَطَنَا بِنَفْسِهِ فَجَعَلَ ظُلْمَنَا ظُلْمَهُ وَ وَلَايَتَنَا وَلَايَتَهُ حَيْثُ يَقُولُ- إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا يَعْنِي الْأَئِمَّةَ مِنَّا ثُمَّ قَالَ فِي مَوْضِعٍ آخَرَ وَ ما ظَلَمُونا وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ ثُمَّ ذَكَرَ مِثْلَه».

چراحضرت علی راجمع آورده است؟

مخاطب;1011936 نوشت:
چراحضرت علی راجمع آورده است؟

با سلام و عرض ادب
یکی از اشکالاتی که مخالفین شأن نزول آیه ی شریفه در مورد امام علی (علیه السلام) آورده اند آن است که در این آیه ضمیر به صورت جمع آورده شده؛ لذا آیه اختصاص به فرد خاصی نخواهد داشت.

«حمید الدین آلوسی» در این رابطه می نویسد: «این آیه آنگونه که پنداشته اند در خصوص علی (علیه السلام)‌نازل نشده؛ بلکه درباره ی مهاجرین و انصار که علی (علیه السلام) نیز جزو آنهاست نازل شده است، به دلیل آنکه ساختار واژه ی (اللذین) جمع بوده و از این رو علی نمی تواند به تنهایی مراد آیه باشد».[1]

مرحوم علامه امینی در پاسخ این اشکال می نویسد: گویا این افراد غفلت نموده اند که اگر حکمی ابتدا به صورتی مطرح شود که تک تک افراد را شامل شود (حال یا برای تشویق به مثل آن کار یا برای بازداشتن از آن) آنگاه با آوردن قید و نشانه ای فرد مورد نظر را مشخص کند،‌ اثرش رسا تر و قویتر از حکمی خواهد بود که مستقیما متوجه فرد شود و این روشی ناشناخته و غیر معمول نیست؛ بلکه شیوه ای است شایع و معمول و در زبان قرآن برای آن نمونه های متعددی است از جمله:

1. «لَقَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّذِينَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ فَقِيرٌ وَ نَحْنُ أَغْنِياء...»؛[2] «خداوند، سخن آنها را كه گفتند: «خدا فقير است، و ما بى‏ نيازيم»، شنيد!». که در این آیه با آنکه ضمیر جمع آورده شده؛ ولی گوینده آن یک نفر از یهود بوده است. «خازن» در این رابطه می نویسد: «این سخن گرچه از یک یهودی صادر شده؛ ولی چون آنها از این حرف راضی بودند به همه آنها نسبت داده شده است».[3]

2. «لا يَنْهاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَ لَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِين»؛[4] «خدا شما را از نيكى كردن و رعايت عدالت نسبت به كسانى كه در راه دين با شما پيكار نكردند و از خانه و ديارتان بيرون نراندند نهى نمى ‏كند چرا كه خداوند عدالت‏ پيشگان را دوست دارد».

اين آيه درباره ی اسماء بنت ابى بكر نازل شد، زيرا، مادرش قتيله بنت عبد العزى که فردی مشرک بود‏ به مدینه آمده، و هدایایی برای وی آورد. اسماء گفت من هديه ‏اى از تو نمى ‏پذيرم و نبايد به خانه ی من وارد شوى تا از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) اذن دريافت كنم. وقتى از پيامبر(صلی الله علیه و آله) پرسيد، خداوند اين آيه را نازل كرد؛ لذا پيامبر(صلی الله علیه و آله) دستور داد او را به خانه برده و هدایای وی را قبول نماید و در حق وی خوبی نموده و او را مورد اکرام خویش قرار دهد.[5]

مرحوم علامه امینی در این پاسخ به بیست آیه استناد نموده که با آنکه آیه با ضمیر جمع آمده؛ اما شأن نزول آیه در مورد یک نفر بوده است. مرحوم علامه ی طباطبایی نیز در تفسیر «المیزان» به شکل مبسوط به این اشکال پاسخ داده است.[6]

موفق باشید.


[/HR] [1] . ر.ک: امینی، ‌الغدیر،‌ج3، ص231، مرکز الغدیر قم.

[2] . آل عمران/181.

[3] . ر.ک : امینی، الغدیر، ج3، ص232.

[4] . الممتحنة/8.

[5] . ر.ک: امینی،‌الغدیر، ج3، ص232.

[6] . ر.ک: طباطبائی، المیزان، ج6، ص20.

امام صادق(ع) مي فرمايد اين آيه دلالت بر امامت همه اهلبيت دارد (12 امام) چرا که هر کدام از اهلبيت معصومين در موقع امامت خود اين صفت- دادن صدقه در رکوع را دارا هستند و هر وقت به امامت مي رسند در رکوع به فقيري صدقه داده اند.(کافي ج1 ص 228)

مخاطب;1012797 نوشت:
امام صادق(ع) مي فرمايد اين آيه دلالت بر امامت همه اهلبيت دارد (12 امام) چرا که هر کدام از اهلبيت معصومين در موقع امامت خود اين صفت- دادن صدقه در رکوع را دارا هستند و هر وقت به امامت مي رسند در رکوع به فقيري صدقه داده اند.(کافي ج1 ص 228)

سلام علیکم

پاسخ دوم ارائه شده (در پست سوم) مبتنی بر همین روایات بود. البته معنای این روایات آن نیست که الزاما هر یکی از ائمه (علیهم السلام)‌در حال نماز صدقه مستحبی دهند؛ بلکه به معنای آن است که ائمه جملگی یک حقیقت می باشند.

موفق باشید.

سؤال:
درآیه ی 55 سوره ی مائده،‌ در صورتی که مراد از : «الذین یقیمون الصلوه ...وهم راکعون» همه ی ائمه (علیهم السلام)‌است؛ آیه چگونه شامل حال آنان است در حالی که در حال نماز تنها امام علی (علیه السلام)‌ صدقه داده است؟

جواب:
یکی از مناقب و فضائل خاص امام علی (علیه السلام) نزول آیه ی ولایت در حق آنحضرت پس از خاتم بخشی ایشان در نماز است. شیعه بر اساس مفاد این آیه (و آیات دیگر و روایات متواتر) قائل به ولایت و امامت آنحضرت بوده و این آیه را یکی از آیاتی دانسته که بیانگر مقام ولایت امام علی (علیه السلام) است.
آنچه در این میان مورد اشکال بوده عدم ورود سایر اهل بیت (علیهم السلام) به هنگام نزول این آیه است. به عبارتی دیگر شأن نزول این آیه مصداقی خاص داشته که از آن تجاوز نمی کند؛ لذا این آیه ولایت سایر ائمه (علیهم السلام) را اثبات نمی کند.

در پاسخ به این اشکال پاسخ هایی داده شده که دو مورد آن عبارت است از:

1) شأن نزول آیه ی ولایت تنها در مورد امام علی (علیه السلام) است و این آیه تنها ولایت آنحضرت را ثابت می نماید و ولایت سایر ائمه (علیهم السلام) با دلایل دیگر قرآنی و روایی و تنصیص پیامبر (صلی الله علیه وآله) و ائمه ی قبل ثابت می شود؛ لذا این آیه ناظر به زمانهای بعد نیست تا با امامت سایر ائمه که در زمانهای بعد محقق می گردد در تنافی باشد؛ به عبات دیگر مفاد این آیه قضیه ی خارجیه است.(1)

2) ولایت سایر ائمه در امتداد ولایت امام علی (علیه السلام) است و جملگی آنان از یک حقیقت اند. بر این اساس با اثبات امامت امام علی (علیه السلام) امامت سایر ائمه نیز ثابت می گردد و با آن تنافی نخواهد داشت.

مرحوم علامه ی طباطبائی در این رابطه می نویسد: «و إسناد نزول ما نزل في علي (علیه السلام) إلى جميع الأئمة (علیه السلام) لكونهم أهل بيت واحد، و أمرهم واحد»؛(2) «نسبت دادن آنچه درباره ی امام علی (علیه السلام) نازل شده به سایر ائمه (علیهم السلام) به خاطر آن است که جملگی آنان اهل بیت واحدند و شأن آنها نیز یکی است».

بنابر نظر علامه ی طباطبایی (ره) از آنجا که لفظ جمع در معنای جمع استعمال شده، مصادیق دیگر یعنی سایر ائمه اهل بیت (علیهم السلام) نیز می توانند مصداق آیه باشند.

بر این اساس روایاتی از ائمه (علیهم السلام) وارد شده که خود را مشمول این آیه «الذین آمنوا» دانسته اند. در روایتی از «زراره» وی در مورد آیه ی: «وَ ما ظَلَمُونا وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ»؛ «آنها به ما ستم نكردند؛ بلكه به خود ستم مى‏ نمودند»(3) پرسیدم. آنحضرت در جواب فرمود: «خداوند بزرگتر و عزيزتر و جليل ‏تر و منيع‏ تر است از آنكه مورد ظلم واقع شود؛ وليكن ما را با خود درهم آميخته؛ و ظلم به ما را ظلم به خودش قرار داده است؛ و وَلايت ما را وَلايت خودش معيّن كرده است؛ آنجا كه گويد: «إنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَهُ وَ رَسُولُهُ ‏وَالَّذِينَ آمَنُوا» مراد از «وَالَّذِينَ آمَنُوا» أئمّه از ما هستند».(4)

یکی از اشکالاتی که مخالفین شأن نزول آیه ی شریفه در مورد امام علی (علیه السلام) آورده اند آن است که در این آیه ضمیر به صورت جمع آورده شده؛ لذا آیه اختصاص به فرد خاصی نخواهد داشت. «حمید الدین آلوسی» در این رابطه می نویسد: «این آیه آنگونه که پنداشته اند در خصوص علی (علیه السلام)‌نازل نشده؛ بلکه درباره ی مهاجرین و انصار که علی (علیه السلام) نیز جزو آنهاست نازل شده است، به دلیل آنکه ساختار واژه ی (اللذین) جمع بوده و از این رو علی نمی تواند به تنهایی مراد آیه باشد».(5)

مرحوم علامه امینی در پاسخ این اشکال در پاسخی که خلاصه آن چنین است می نویسد:

گویا این افراد غفلت نموده اند که اگر حکمی ابتدا به صورتی مطرح شود که تک تک افراد را شامل شود (حال یا برای تشویق به مثل آن کار یا برای بازداشتن از آن) آنگاه با آوردن قید و نشانه ای فرد مورد نظر را مشخص کند،‌ اثرش رسا تر و قویتر از حکمی خواهد بود که مستقیما متوجه فرد شود و این روشی ناشناخته و غیر معمول نیست؛ بلکه شیوه ای است شایع و معمول و در زبان قرآن برای آن نمونه های متعددی است از جمله:

1. «لَقَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّذِينَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ فَقِيرٌ وَ نَحْنُ أَغْنِياء...»؛«خداوند، سخن آنها را كه گفتند: «خدا فقير است، و ما بى‏ نيازيم»، شنيد!». که در این آیه با آنکه ضمیر جمع آورده شده؛ ولی گوینده آن یک نفر از یهود بوده است. «خازن» در این رابطه می نویسد: «این سخن گرچه از یک یهودی صادر شده؛ ولی چون آنها از این حرف راضی بودند به همه آنها نسبت داده شده است».(6)

2. «لا يَنْهاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَ لَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِين»؛(7) «خدا شما را از نيكى كردن و رعايت عدالت نسبت به كسانى كه در راه دين با شما پيكار نكردند و از خانه و ديارتان بيرون نراندند نهى نمى ‏كند چرا كه خداوند عدالت‏ پيشگان را دوست دارد».

علامه امینی می نویسد: اين آيه درباره ی اسماء بنت ابى بكر نازل شد، زيرا، مادرش «قتيله بنت عبد العزى» (که فردی مشرک بود)‏ به مدینه آمده، و هدایایی برای وی آورد. «اسماء» گفت من هديه ‏اى از تو نمى ‏پذيرم و نبايد به خانه ی من وارد شوى تا از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) اذن دريافت كنم. وقتى از پيامبر(صلی الله علیه و آله) پرسيد، خداوند اين آيه را نازل كرد؛ لذا پيامبر(صلی الله علیه و آله) دستور داد او را به خانه برده و هدایای وی را قبول نماید و در حق وی خوبی نموده و او را مورد اکرام خویش قرار دهد.(8)

مرحوم علامه امینی در پاسخ خود به بیست آیه استناد نموده که با آنکه آیه با ضمیر جمع آمده؛ اما شأن نزول این آیات تنها در مورد یک نفر بوده است.(9) بنابراین جمع بودن ضمیر منافاتی با شأن نزول خاص نخواهد داشت.

همچنین مرحوم علامه ی طباطبایی نیز در تفسیر «المیزان» به شکل مبسوط به این اشکال پاسخ داده است.[10]

برای اطلاع بیشتر: ر.ک:
1. بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت در دیدگاه فریقین، فتح الله نجارزادگاه،
پژوهشگاه حوزه و دانشگاه؛
2. گزیده ای جامع از الغدیر، علامه امینی، تلخیص: محمد حسن شفیعی شاهرودی، انتشارات مؤسسه میراث نبوت؛


پی نوشت:
1. ر.ک: فتح الله نجارزادگان،‌ بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت در دیدگاه فریقین، ص63، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
2.طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن،‌ ج6، ص21.
3. البقرة/57.
4. الکلینی، الکافی، ج1، ص147: «عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ‏سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ ما ظَلَمُونا وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ. ‏قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى أَعْظَمُ وَ أَعَزُّ وَ أَجَلُّ وَ أَمْنَعُ مِنْ أَنْ يُظْلَمَ وَ لَكِنَّهُ خَلَطَنَا بِنَفْسِهِ فَجَعَلَ ظُلْمَنَا ظُلْمَهُ وَ وَلَايَتَنَا وَلَايَتَهُ حَيْثُ يَقُولُ- إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا يَعْنِي الْأَئِمَّةَ مِنَّا ثُمَّ قَالَ فِي مَوْضِعٍ آخَرَ وَ ما ظَلَمُونا وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ ثُمَّ ذَكَرَ مِثْلَه».
5. ر.ک: امینی، ‌الغدیر،‌ج3، ص231، مرکز الغدیر قم.
6. آل عمران/181.
7. الممتحنة/8.
8. ر.ک: امینی،‌الغدیر، ج3، ص232.
9. همان.
10. ر.ک: طباطبائی، المیزان، ج6، ص20.

موضوع قفل شده است