جمع بندی با دستان خودم ، خودم را بیمار کردم

تب‌های اولیه

24 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
با دستان خودم ، خودم را بیمار کردم

سلام،
دختری هستم 27ساله.
رشتم میکروبیولوژی بود در دانشگاه، با وجود عدم علاقه و داشتن استعداد خیلی بیشتر از این حرفها در این رشته وارد شدم.
سال آخر دانشگاه بود وسط امتحانات پر از استرس بودم یکهو حس کردم نصف بدنم بی حس شده رفتم دوتا متخصص معاینه شدم گفتن عصبیه و چیزی نیست. منم بیخیال شدم و رفتم باشگاه تا فراموشش کنم.
خلاصه درسم تموم شد دو سال بعد داشتم برای ارشد میخوندم که دیدم غذا رو نمیتونم راحت بخورم و با درد پایین میره، خیلی ترسیدم اینترنت سرچ کردم خطرناک بود، خلاصه رفتم متخصص گوارش، اولی گفت مشکلی نداری، اما خوب نشدم، دومی گفت آندوسکوپی که نرمال بود، بازم خوب نشدم، یه دکتر دیگه ازمایش بلع باریم با اشعه ایکس رو ازم گرفت، گفت نرماله و از استرسه مشکلت.

خلاصه روز به روز استرسم بیشتر شد تا اینکه بازم نصف بدنم بی حس میشد، اینبار که رفتم متخصص گفت چون بعد سه سال دوباره تکرار شده ام ار آی بده، خیلی ترسیدم، رفتم انجامش دادم، شکر خدا نرمال بود. خیلی خوشحال شدم و کلی خدا رو شکر کردم، اما خوشحالی من یه روز بیشتر نبود، فرداش زدم اینترنت عوارض ازمایش بلع باریم و ام ار آی...!
نوشته بود: خیلی سطح اشعه بالایی دارن، ممکنه باعث سرطان بشه...

از اون وقت خیلی حالم بده، هر روز گریه میکنم. نمیتونم هیچ کاری بکنم، فقط یه گوشه گریه میکنم،
خودم با دستای خودم باعث این چیزا شدم،
همش میگم اگه مریضی بگیرم خدا نخواسته و خودم باعثش شدم به خاطر اینهمه ازمایش بیخودی و خطرناک.
خیلی میترسم، از مریض شدن، از اینکه خودم با دست خودم زندگی مو خراب کردم، از خدا میترسم، دیگه آینده ای واسه خودم نمیبینم، فک میکنم همین امروز و فرداست که مریضی بگیرم.
کلا درسو گذاشتم کنار با اینکه خیلی استعداد داشتم.
خانوادم دیوونه شدن از دست فکرای من.
اصلا دلم نمیخواد ازدواج کنم، بعدش مریض بشم.
احساس میکنم عمر من خیلی کمه.
شیطان با وسوسه هاش عمر منو کم کرد. همون مجردی مریض بشم و بمیرم بهتره....باید چیکار کنم؟
هیچ راه جبرانی برام نمونده...لطفا کمکم کنید.
کاش میشد برگردم عقب اما نمیشه...

لطفا سریع تر پاسخ بدهید در صورت امکان ،
چون نیاز به توضیحات علمی و قانع کننده دارم.....
ممنونم.

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد امیـد

[TD][/TD]

aramesh.;1010254 نوشت:
سلام

سلام
سؤالی از شما دارم:
چه مدت این حالت استرس درباره ابتلا به بیماری را داشته اید؟

3_4ساله که اینطور شدم.

aramesh.;1010414 نوشت:
3_4ساله که اینطور شدم.

سلام

برای تشخیص درست، یک روانشناس مجبور است سؤالاتی از مُراجع بپرسد.
سؤال:
در این مدت سه چهار سال، چند بار برای بررسیِ نشانه های مشکل جسمی به پزشک مراجعه کردید؟
به چه پزشکانی مراجعه نمودید؟
وقتی دچار استرسِ ابتلا به بیماری می شوید، برای برطرف کردنِ آن چه کار می کنید؟
لطفا دقیقا بگویید که از ابتدای ابتلا به این استرس ها، نگران ابتلا به چه بیماری هایی بوده اید.

[="Arial"][=arial]

aramesh.;1010254 نوشت:
سلام،
دختری هستم 27ساله.
رشتم میکروبیولوژی بود در دانشگاه، با وجود عدم علاقه و داشتن استعداد خیلی بیشتر از این حرفها در این رشته وارد شدم.
سال آخر دانشگاه بود وسط امتحانات پر از استرس بودم یکهو حس کردم نصف بدنم بی حس شده رفتم دوتا متخصص معاینه شدم گفتن عصبیه و چیزی نیست. منم بیخیال شدم و رفتم باشگاه تا فراموشش کنم.
خلاصه درسم تموم شد دو سال بعد داشتم برای ارشد میخوندم که دیدم غذا رو نمیتونم راحت بخورم و با درد پایین میره، خیلی ترسیدم اینترنت سرچ کردم خطرناک بود، خلاصه رفتم متخصص گوارش، اولی گفت مشکلی نداری، اما خوب نشدم، دومی گفت آندوسکوپی که نرمال بود، بازم خوب نشدم، یه دکتر دیگه ازمایش بلع باریم با اشعه ایکس رو ازم گرفت، گفت نرماله و از استرسه مشکلت.

خلاصه روز به روز استرسم بیشتر شد تا اینکه بازم نصف بدنم بی حس میشد، اینبار که رفتم متخصص گفت چون بعد سه سال دوباره تکرار شده ام ار آی بده، خیلی ترسیدم، رفتم انجامش دادم، شکر خدا نرمال بود. خیلی خوشحال شدم و کلی خدا رو شکر کردم، اما خوشحالی من یه روز بیشتر نبود، فرداش زدم اینترنت عوارض ازمایش بلع باریم و ام ار آی...!
نوشته بود: خیلی سطح اشعه بالایی دارن، ممکنه باعث سرطان بشه...

از اون وقت خیلی حالم بده، هر روز گریه میکنم. نمیتونم هیچ کاری بکنم، فقط یه گوشه گریه میکنم،
خودم با دستای خودم باعث این چیزا شدم،
همش میگم اگه مریضی بگیرم خدا نخواسته و خودم باعثش شدم به خاطر اینهمه ازمایش بیخودی و خطرناک.
خیلی میترسم، از مریض شدن، از اینکه خودم با دست خودم زندگی مو خراب کردم، از خدا میترسم، دیگه آینده ای واسه خودم نمیبینم، فک میکنم همین امروز و فرداست که مریضی بگیرم.
کلا درسو گذاشتم کنار با اینکه خیلی استعداد داشتم.
خانوادم دیوونه شدن از دست فکرای من.
اصلا دلم نمیخواد ازدواج کنم، بعدش مریض بشم.
احساس میکنم عمر من خیلی کمه.
شیطان با وسوسه هاش عمر منو کم کرد. همون مجردی مریض بشم و بمیرم بهتره....باید چیکار کنم؟
هیچ راه جبرانی برام نمونده...لطفا کمکم کنید.
کاش میشد برگردم عقب اما نمیشه...

لطفا سریع تر پاسخ بدهید در صورت امکان ،
چون نیاز به توضیحات علمی و قانع کننده دارم.....
ممنونم.


سلام
آرامش عزیز امیدوارم که همچون اسم انتخابی خود همیشه آرامش داشته باشید
اول که مطمئن باشید در اثر آزمایش بلع باریوم هیچ خطر سرطانی شما را تهدید نمیکند
مایع سولفات باریم حاوی مواد رادیو اکتیو نیست و همینکه به واسطه وجود سولفات باریم در دستگاه گوارش میزان اشعه ایکس بسیار کمتر از حالت عادی چه برای رادیولوژی ساده و چه فلوروسکوپی به شما تابانده شده پس از این بابت هم مطمئن باشید به خاطر تابش اشعه ایکس باز هم خطری شما را تهدید نمی کند
و از آنجا که مدتها پیش شما این آزمایش را انجام دادید و هیچگونه عارضه یبوست و یا دیگر عوارض احتمالی که میزان وقوع آنها هم بسیار بسیار کم هست در شما مشاهده نشده پس با اطمینان میتوان گفت از این بابت شما هیچ عارضه یا بیماری ندارید
از این مقدمه که بگذریم
هم برای اینکه خودتان از این اضطراب و وحشت دور شوید و هم آرامش را به خانواده خود هدیه کنید توصیه اکید میکنم که به روانپزشک مجرب مراجعه کنید و در صورت صلاحدید دارودرمانی را آغاز کنید یا ادامه دهید و برای بهتر شدن معالجات و پایدار بودن آن مشاوره روانی مناسبی انتخاب کنید
شما دختر جوان و با استعداد و آینده روشن هستید و یا کمک به درمان خود آرامش را از خود دریغ نکنید

خیلی ممنونم از اقای متحیر، پاسخ های دلگرم کننده ای دادند، خیلی سپاسگذارم،
در این مدت فقط دو بار متخصص مغز و اعصاب رفتم برای بی حس شدن، و بعد سه تا متخصص گوارش که سه متخصص مختلف با تشخیص های مختلف بودند، و نهایتا گفتند احتمالا از استرس هست و مشکل خیلی خاصی ندارید. ناراحتی من از این هست که فکر میکنم خودم و حساسیت های بیش از اندازه ام مسبب همه ی این اتفاقات شده.یک جورایی عذاب وجدان شدید دارم و ترس از اتفاقات پیش رویم.

سلام

دوست عزیز

از شما به خاطر مشارکت در این موضوع تشکر می کنم.

در مورد این گفته شما:

متحیر;1010425 نوشت:
اول که مطمئن باشید در اثر آزمایش بلع باریوم هیچ خطر سرطانی شما را تهدید نمیکند

باید بگویم:
طبق این بخش از حرف های پرسشگر:

aramesh.;1010254 نوشت:
خلاصه رفتم متخصص گوارش، اولی گفت مشکلی نداری، اما خوب نشدم، دومی گفت آندوسکوپی که نرمال بود، بازم خوب نشدم، یه دکتر دیگه ازمایش بلع باریم با اشعه ایکس رو ازم گرفت، گفت نرماله و از استرسه مشکلت.

ایشان با وجود مراجعه به سه متخصص به اطمینان نرسیده است. آن وقت چطور ایشان می تواند مطمئن شود که در اثر آزمایش باریُم خطر سرطان او را تهدید نمی کند. ضمن اینکه در منابع، درباره عوارض استفاده از سولفات باریُم اشاره ای به احتمال ابتلا به سرطان نشده است.

aramesh.;1010427 نوشت:
در این مدت فقط دو بار متخصص مغز و اعصاب رفتم برای بی حس شدن، و بعد سه تا متخصص گوارش که سه متخصص مختلف با تشخیص های مختلف بودند، و نهایتا گفتند احتمالا از استرس هست و مشکل خیلی خاصی ندارید. ناراحتی من از این هست که فکر میکنم خودم و حساسیت های بیش از اندازه ام مسبب همه ی این اتفاقات شده.یک جورایی عذاب وجدان شدید دارم و ترس از اتفاقات پیش رویم.

سؤال:

الان دردی مربوط به استرسِ ناشی از ابتلا به بیماری احساس می کنید؟

ممنون از پاسخ کارشناس محترم، در رابطه با عوارض ازمایشاتم متاسفانه باید بگویم به علت تسلط به انگلیسی در مورد انها در مقالات معتبر خارجی سرچ کردم، هر چند عوارض قطعی گزارش نشده بود اما عوارض احتمالی درج شده بود که بنده را نگران کرد.
در مورد شرایط فعلی هم باید بگویم بله، همچنان در مورد گوارش مشکل دارم و راحت نیستم هنگام صرف غذا.

aramesh.;1010437 نوشت:
ممنون از پاسخ کارشناس محترم، در رابطه با عوارض ازمایشاتم متاسفانه باید بگویم به علت تسلط به انگلیسی در مورد انها در مقالات معتبر خارجی سرچ کردم، هر چند عوارض قطعی گزارش نشده بود اما عوارض احتمالی درج شده بود که بنده را نگران کرد.
در مورد شرایط فعلی هم باید بگویم بله، همچنان در مورد گوارش مشکل دارم و راحت نیستم هنگام صرف غذا.

سلام

چون فرد تحصیل کرده ای هستید، من با معرفیِ کتاب و منبع حرف می زنم:

در کتاب آسیب شناسی روانی نوشته ریچارد پی هالجین و سوزان کراس ویتبورن، ترجمه یحیی سید محمدی، جلد یک، صفحه 324، علائم یک اختلال روانشناختی آمده است که به نظر می رسد شما مبتلا به آن هستید. من عین کلمات را می آورم:
ملاک های dsm-5 برای اختلال نشانه جسمانی(somatic symptom disorder):
A. یک یا تعداد بیشتری نشانه جسمانی که ناراحت کننده هستند یا به مختلّ شدنِ قابل ملاحظه ای در زندگی روزمرّه منجر می شوند.
B. افکار، احساسات یا رفتارهای مُفرَط مرتبط با نشانه های جسمانی یا نگرانی در ارتباط با سلامتی که حداقلّ با یکی از موارد زیر آشکار می شوند:
1. افکار بی تناسب و مداوم درباره جدّی بودن نشانه های خویش
2. سطح بالای اضطراب مداوم درباره سلامتی یا نشانه ها
3. وقت و انرژی بیش از حدّی صرف این نشانه ها یا نگرانی درباره سلامتی می شود.

C. گرچه هر یک از نشانه های جسمانی ممکن است همواره وجود نداشته باشد، اما حالت بیماربودن مداوم است (معمولا بیش از 6 ماه).

پی نوشت:
dsm-5: نسخه پنجم راهنمای تشخیصی و آماریِ اختلالات روانی که توسط انجمن روانپزشکی آمریکا منتشر شده است.

شما مشکل اعصاب و سواس نداريد؟
چرا متخصص طب سنتي(از نوع دانشگاهي)نميريد؟؟ تو اين زمينه ها خيلي قويه طب سنتي.ديدم که ميگم.خيليا جواب گرفتن

aramesh.;1010427 نوشت:
نهایتا گفتند احتمالا از استرس هست و مشکل خیلی خاصی ندارید. ناراحتی من از این هست که فکر میکنم خودم و حساسیت های بیش از اندازه ام مسبب همه ی این اتفاقات شده.

دوست عزیز به نظر میرسد بخش مهمی از مراجعات شما به پزشک منتج به این نتیجه شده که فرموده اند دلایل روانی یا استرس مهمترین متهم است! این جمله به معنی این است که در بین دلایل جسمانی و روانی یک بیماری یا یک نارسایی جسمانی وزن بخش روانی شدیدتر بلکه شاید عامل اصلی باشد لذا از این عبارت به هیچ وجه نباید نتیجه میگرفتید که مشکل خاصی ندارید! مگر مشکل استرس یا حالت روانی که شما از آن به حساسیت های بیش اندازه یاد میکنید خاص نیست؟ چه تفاوتی میکند که دلیل یک امر جسمانی باشد یا روانی. تفاوت در نحوه برخورد با مشکل است و نه اینکه مشکل اگر روانی بود تصور کنیم که خودبخود حل شده است یا هیچ کاری نباید کرد!
اینکه بخش قابل توجهی از نارسایی های جسمانی ریشه سایکوتیک و روانی دارد امروزه کاملا شناخته شده و روشن است. بنابراین شما چرا این جنبه را معطل گذاشته اید.

ضمنا تحقیق و جستجو خوب است ولی نباید ما را به سمت خوددرمانی سوق دهد. لذا با توجه به اینکه من متخصص این امر نیستم لکن از مجموع فرمایشات شما برمی آید که در اولین فرصت باید دوره های روان درمانی را آغاز کنید. و اتفاقا تعجب من از این است که پزشکان معالج شما چرا همزمان با تشخیص علل روانی شما را به روان درمانی ارجاع نداده اند. و در ایجاد این باور غلط که پس مشکل خاصی وجود ندارد کمک کرده اند!

در نهایت اینکه نگرانی تا زمانی که ما را به حرکت برای حل مشکل وادار میکند قابل قبول و حتی خوب است! اما بدیهی است که افزایش نگرانی که کمکی به موضوع نکند و چه بسا باعث افزایش مشکل شود خودش مشکلی است که رفع آن باید در اولویت اول قرار گیرد.
مانا باشید.

aramesh.;1010254 نوشت:
خیلی سطح اشعه بالایی دارن، ممکنه باعث سرطان بشه...

اگر شما در مورد عوارض همین داروهای ساده که مردم مثل نقل و نبات استفاده می کنند سرچ کنید برای اونها هم گاهی عوارض شدیدی بیان شده ، با توجه به میزان زیاد مصرف اونها در ایران فقط تعداد بسیار بسیار کمی دچار عوارض حاد اونها میشن. اما شرکت داروساز با توجه به تعهداتش مجبوره که از عوارض احتمالی نام ببره تا چیزی برعهده اش هم نباشه.

راستش را بخواهید بیشتر انتظار مشاوره خصوصا مشاوره ی دینی از کارشناس محترم را داشتم، مدتی منتظر ماندم. فکر کردم شاید در ادامه ی مطالبشون در رابطه با علایم اختلالات روحی_ روانی، به لحاظ دینی هم من رو راهنمایی کنن،انگیزه و روحیه بدن. که توقع زیادی داشتم ظاهرا.
ممنونم از راهنمایی همگی.

سلام

در مورد این حرف تان:

aramesh.;1012687 نوشت:
راستش را بخواهید بیشتر انتظار مشاوره خصوصا مشاوره ی دینی از کارشناس محترم را داشتم، مدتی منتظر ماندم. فکر کردم شاید در ادامه ی مطالبشون در رابطه با علایم اختلالات روحی_ روانی، به لحاظ دینی هم من رو راهنمایی کنن،انگیزه و روحیه بدن. که توقع زیادی داشتم ظاهرا.

باید بگویم:
من منتظر اظهار نظر شما در مورد تشخیصی که دادم بودم. اگر فردی که دچار مشکلی است، تشخیصِ داده شده را نپذیرد، چگونه می توان امید داشت که به توصیه های ارائه شده برای درمان مشکل پایبند بماند؟
هر چند فکرمی کنم مشکل شما تنها با توصیه های دینی حلّ نمی شود و لازم است توصیه های روانشناختی را به کار برید، توصیه های دینی برای درمان اضطراب را به شما می گویم:

1- میرزا احمد آشتیانی از قول مرحوم علامه طباطبائی - نویسنده کتاب تفسیر المیزان - نقل می کند که برای رسیدن به آرامش، در حالت ایستاده یا نشسته، دست روی سینه بگذارید و چند بار آیه 28 سوره مبارکه رعد را بخوانید:
آیه 28 سوره مبارکه رعد: « الذّینَ امَنوا و تَطمَئِنُّ قُلوبُهُم بذِکرِ اللهِ اَلا بذِکرِالله تَطمَئِنُ القلوب ».

2- از دعاهایی که برای رسیدن به آرامش به خواندن آن سفارش شده، این دعا است:

« ماشاءَ الله لا حَولَ وَ لا قوّهَ اِلّا باللهِ العَلِیَّ العظیم »

بله، بنده خودم متوجه هستم که دچار روان تنی شده ام، به هر حال اتفاقی هست که افتاده، تا یک جایی دست من هست که روحیه ام رو بالا ببرم و استرس کمتری داشته باشم، اما اسیبهایی که به خودم وارد کردم و عوارض اونها مجدد بهم استرس میده، یه جورایی ترس از آینده ای که مسبب خودم بودم، اگر خواست خدا بود و بنده درش دخیل نبودم شاید انقدر سخت نبود چون میشد گفت یه امتحانه و صبر درش اجر داره اما خب وقتی انسان خودش مقصر باشه دیگه یجورایی پیش خدا هم سرافکنده هست، حتی نمیتونه ازش کمک بخواد...ممنون بابت اذکاری که پیشنهاد کردید، اگر روانشناختی هم نکته ای دارید ممنون میشم بفرمایید.

یا هو یا من لا هو الا هو

سلام و عرض ادب

ببینید ما در روانشناسی به این میگیم خود بیمار انگاری که درمانهای خودش رو داره بهتر به روانشناس رجوع کنید

ولی یک مسایلی دیگه ای هم هست که میتونه در تشخیص و درمان کمکمون کنه:

1- گاهی وقتا غم و غصه ای هست و ما نتونستیم گریه کنیم این خودش باعث ورم کردن گلو میشه, این مورد احتمال میدید که باشه؟

2- برای استرس میتونید هر روز 5الی 10 دقیقه تن ارامی انجام بدید به این صورت که در جایی ساکت و تاریک دراز بکشید و عضلات بدن
باید شل باشه و تنفس عمیق ....به هیچی نباید فکر کرد تا اینکه یه حالت کرخی ایجاد بشه بعد ارام ارام دست ها رو باید تکون داد تا ازین حالت بیرون اومد

3- اگر از دید طب سنتی هم نگاه کنیم زیاد شدن سودا در بدن باعث وحشت و ترس بی دلیل میشه که درمانش مصرف بادرنجبویه هست

aramesh.;1012807 نوشت:
بله، بنده خودم متوجه هستم که دچار روان تنی شده ام، به هر حال اتفاقی هست که افتاده، تا یک جایی دست من هست که روحیه ام رو بالا ببرم و استرس کمتری داشته باشم، اما اسیبهایی که به خودم وارد کردم و عوارض اونها مجدد بهم استرس میده، یه جورایی ترس از آینده ای که مسبب خودم بودم، اگر خواست خدا بود و بنده درش دخیل نبودم شاید انقدر سخت نبود چون میشد گفت یه امتحانه و صبر درش اجر داره اما خب وقتی انسان خودش مقصر باشه دیگه یجورایی پیش خدا هم سرافکنده هست، حتی نمیتونه ازش کمک بخواد...ممنون بابت اذکاری که پیشنهاد کردید، اگر روانشناختی هم نکته ای دارید ممنون میشم بفرمایید.

باسلام

پستهاتون رو خوندم منم چند ماه پیش ام ار ای فرستادنم الان هم وقت دکتر گرفتم برای ماه بعد قرار اگه نیاز باشه برم برای ام ار ای به نظرم این همه استرس و نگرانی نداره

از این خوشحال باشید که خداروشکر مشکلی نداشتید بلاخره باید این ازمایش اینا رو میرفتید که الان خیالتون راحت باشه

من که از خدامه ده بار هم ام ار ای بفرستنم ولی بگن چیزیت نیست والا Smile

اون روز که بستری بودم چندنفر بودیم که فرستادنمون برای ام ار ای یکی از او چند نفر که چندتا تخت اونورتر بود یه آقایی بودن نمیدونم جواب چی بود که مادر و خانواده اش اول گریه میکردند بعد هم که به خودش گفتند مرد تو اون سن گریه میکرد که من تا حالا ندیده بودم

به جای اینکه این همه به خودتون استرس بدید و بیخودی با این فکر خیالات وقت و فرصتها رو از دست بدید هر لحظه که این فکر به ذهنتون میاد شکر کنید که سالم هستید همین شکر نعمت ان شاءالله نمیزاره که مشکلی پیش بیاد

الإمامُ الكاظمُ عليه السلام :اَّلَّلهُمَّ إِنِّی أَسْئَلُک الْعَافِیةَ وَ أَسْئَلُک جَمِیلَ العَافِیةِ وَ أَسْئَلُک شُکرَ العَافِیةِ وَ أَسْئَلُک شُکرَ شُکرِ الْعَافِیةِ
امام كاظم عليه السلام :خدایا از تو تقاضای عافیت دارم، و از تو تقاضای عافیتی نیکو دارم، خدایا از تو تقاضای شکر بر عافیت دارم، و از تو تقاضای شکر بر شکر عافیت دارم.
ميزان الحكمه، ح 13274.

ان شاءالله همیشه سلامت، تنددرست باشید

یاحق

منم امسال ام آر آی و نوار مغز دادم ترس نداره که .
البته اولش که می خواستم برم داخل دستگاه ام آر آی ترسیدم :d ولی بعدش که نترسید دیگه

بیخیال اصلا نگران نباشید حتی اگر خدای نکرده مریض هم بشوید، با تشخیص به موقع بیماری با طب سنتی می توانید درمان شوید.طب سنتی را دست کم نگیرید.طب سنتی حتی برای ایدز هم درمان دارد کجای کارید شما.

[SPOILER]. پستهاتون رو خوندم منم چند ماه پیش ام ار ای فرستادنم الان هم وقت دکتر گرفتم برای ماه بعد قرار اگه نیاز باشه برم برای ام ار ای به نظرم این همه استرس و نگرانی نداره

از این خوشحال باشید که خداروشکر مشکلی نداشتید بلاخره باید این ازمایش اینا رو میرفتید که الان خیالتون راحت باشه
من که از خدامه ده بار هم ام ار ای بفرستنم ولی بگن چیزیت نیست والا Smile

اون روز که بستری بودم چندنفر بودیم که فرستادنمون برای ام ار ای یکی از او چند نفر که چندتا تخت اونورتر بود یه آقایی بودن نمیدونم جواب چی بود که مادر و خانواده اش اول گریه میکردند بعد هم که به خودش گفتند مرد تو اون سن گریه میکرد که من تا حالا ندیده بودم

به جای اینکه این همه به خودتون استرس بدید و بیخودی با این فکر خیالات وقت و فرصتها رو از دست بدید هر لحظه که این فکر به ذهنتون میاد شکر کنید که سالم هستید همین شکر نعمت ان شاءالله نمیزاره که مشکلی پیش بیاد
[/SPOILER]

ممنون از دلگرمی هاتون، اما خب ام ار ای خیلی مشکلی نداره، من مشکلم بیشتر اون یکی باریم سوالو هست که متاسفانه با فلوروسکوپی انجام میشه و حتی توی تکست های فارسی هم زدم. برای اشعه ی بالاش و طولانی مدتش کلی خطر نوشته بود که حتی برای کودکان ممنوعه، اونم عواضی داره که طولانی مدت خودشو نشون میده، مثه خوره افتاده توی ذهنم، انگار با اشعه ایکس ازت فیلم برداری کنن! کاش حداقل یکی از پرسنل رادیولوژی به ادم یکسری اطلاعات بدن قبل ازمایش، بگن که انقدر خطرداره که حداقل قبلش با خودمون کنار بیایم که بعدش پشیمون نشیم.
مقصر خودم هستم.

aramesh.;1013299 نوشت:
[SPOILER]. پستهاتون رو خوندم منم چند ماه پیش ام ار ای فرستادنم الان هم وقت دکتر گرفتم برای ماه بعد قرار اگه نیاز باشه برم برای ام ار ای به نظرم این همه استرس و نگرانی نداره

از این خوشحال باشید که خداروشکر مشکلی نداشتید بلاخره باید این ازمایش اینا رو میرفتید که الان خیالتون راحت باشه
من که از خدامه ده بار هم ام ار ای بفرستنم ولی بگن چیزیت نیست والا Smile

اون روز که بستری بودم چندنفر بودیم که فرستادنمون برای ام ار ای یکی از او چند نفر که چندتا تخت اونورتر بود یه آقایی بودن نمیدونم جواب چی بود که مادر و خانواده اش اول گریه میکردند بعد هم که به خودش گفتند مرد تو اون سن گریه میکرد که من تا حالا ندیده بودم

به جای اینکه این همه به خودتون استرس بدید و بیخودی با این فکر خیالات وقت و فرصتها رو از دست بدید هر لحظه که این فکر به ذهنتون میاد شکر کنید که سالم هستید همین شکر نعمت ان شاءالله نمیزاره که مشکلی پیش بیاد
[/SPOILER]

ممنون از دلگرمی هاتون، اما خب ام ار ای خیلی مشکلی نداره، من مشکلم بیشتر اون یکی باریم سوالو هست که متاسفانه با فلوروسکوپی انجام میشه و حتی توی تکست های فارسی هم زدم. برای اشعه ی بالاش و طولانی مدتش کلی خطر نوشته بود که حتی برای کودکان ممنوعه، اونم عواضی داره که طولانی مدت خودشو نشون میده، مثه خوره افتاده توی ذهنم، انگار با اشعه ایکس ازت فیلم برداری کنن! کاش حداقل یکی از پرسنل رادیولوژی به ادم یکسری اطلاعات بدن قبل ازمایش، بگن که انقدر خطرداره که حداقل قبلش با خودمون کنار بیایم که بعدش پشیمون نشیم.
مقصر خودم هستم.

باسلام

ببنید شما هی الان بشین غصه بخور که چی میشه نمیشه مطمئنا این کار بیشتر از اون چیزی که حالا چه شود یا نشود بیشتر برای شما ضرر داره

شما که اولش نمیدونستید که ضرر داره نداره حالا هم که رفتید و لازم بوده این آزمایش انجام بشه دیگه گذشته

با همه این حال اینو فراموش نکنید گر نگه دار من آنست که من می‌‌ دانم شیشه را در بغل سنگ نگه می‌‌ دارد

یکی داشت تعریف میکرد که برادرش رو یه عمل جراحی انجام داده بودن و از نظر علم پزشکی گفته بود عمرا دیگه بچه دار بشه با این آگاهی برادرش ازدواج کرده بوده و به خانمه نگفته که این مشکل رو داره

میگه وقتی بچه دوقلوشون به دنیا اومد انقدر گریه میکردیم که زنش و خانواده زنش تعجب کرده بودن که چرا پس اینطوری رفتار میکنند بعد ماجرا رو بهشون تعریف کرده بودن

حالا من کار ندارم که باید قبل ازدواج خانومه مطلع بوده یا نه

حرف سر اینکه دیگه همین علم پزشکی که گفته این فرد باید قبول کنه این موضوع رو در حیرت مونده

به نظرم غصه روزهای نیامده رو نخورید

پرسش:

دختری 27 ساله هستم. در رشته میکروبیولوژی در دانشگاه تحصیل کرده ام. در زمانی که در حال درس خواندن برای کنکور ارشد بودم، یک روز متوجه شدم که نمی توانم غذا را راحت بخورم و در هنگام بلعیدن درد دارم. خیلی ترسیدم. به متخصص گوارش مراجعه کردم. متخصص گوارش آزمایش تصویر برداری با اشعه ایکس همراه با بلع سولفات باریوم برایم تجویز کرد. بعد از دیدن نتایج تصویربرداری گفت که مشکلی ندارم. اما وقتی در مورد عوارض بلع سولفات باریوم در اینترنت مطالبی خواندم، حالم خیلی بد شد. سه چهار سال است که هر روز گریه می کنم. لطفا بگویید از لحاظ دینی برای از بین رفتن حالت نگرانی چه کار کنم؟

پاسخ:

چون فرد تحصیل کرده ای هستید، من با معرفیِ کتاب و منبع حرف می زنم:

در کتاب آسیب شناسی روانی نوشته ریچارد پی هالجین و سوزان کراس ویتبورن، علائم یک اختلال روانشناختی آمده است که به نظر می رسد شما مبتلا به آن هستید. من عین کلمات را می آورم:
ملاک های DSM-5 برای اختلال نشانه جسمانی(somatic symptom disorder):
A. یک یا تعداد بیشتری نشانه جسمانی که ناراحت کننده هستند یا به مختلّ شدنِ قابل ملاحظه ای در زندگی روزمرّه منجر می شوند.
B. افکار، احساسات یا رفتارهای مُفرَط مرتبط با نشانه های جسمانی یا نگرانی در ارتباط با سلامتی که حداقلّ با یکی از موارد زیر آشکار می شوند:
1. افکار بی تناسب و مداوم درباره جدّی بودن نشانه های خویش
2. سطح بالای اضطراب مداوم درباره سلامتی یا نشانه ها
3. وقت و انرژی بیش از حدّی صرف این نشانه ها یا نگرانی درباره سلامتی می شود.

C. گرچه هر یک از نشانه های جسمانی ممکن است همواره وجود نداشته باشد، اما حالت بیماربودن مداوم است (معمولا بیش از 6 ماه)(1).

هر چند فکرمی کنم مشکل شما تنها با توصیه های دینی حلّ نمی شود و لازم است برای حل مشکلتان به یک روانشناس مراجعه نمایید، توصیه های دینی برای درمان اضطراب را به شما می گویم:

1- برای رسیدن به آرامش، در حالت ایستاده یا نشسته، دست روی سینه بگذارید و چند بار آیه 28 سوره مبارکه رعد را بخوانید:

آیه 28 سوره مبارکه رعد: « الذّینَ امَنوا و تَطمَئِنُّ قُلوبُهُم بذِکرِ اللهِ اَلا بذِکرِالله تَطمَئِنُ القلوب ».

2- از دعاهایی که برای رسیدن به آرامش به خواندن آن سفارش شده، این دعا است:

« ماشاءَ الله لا حَولَ وَ لا قوّهَ اِلّا باللهِ العَلِیَّ العظیم »

پی نوشت:
DSM-5: نسخه پنجم راهنمای تشخیصی و آماریِ اختلالات روانی که توسط انجمن روانپزشکی آمریکا منتشر شده است.
1: هالجین. ریچارد پی، کراس ویتبورن. سوزان، آسیب شناسی روانی، ج یک، ص 324، (2014)، ترجمه یحیی سیدمحمدی،1394، نشر روان

موضوع قفل شده است