جمع بندی عاقبت افراد بدون نماز در آن دنیا

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
عاقبت افراد بدون نماز در آن دنیا

با سلام و خسته نباشید
الان بعضی از جوان ها هستند و اصلا از دین فراری شدند و اعتقاداتشان تعطیل شده و نماز و روزه را انجام نمی دهند ولی میگند ما دلمان پاک هست و به فقرا کمک می کنیم و کار های خوب انجام میدهیم و مثلا مراسمات مذهبی شرکت می کنند و میگند امام حسین :نمیدانم ما را نجات میده و........ و کلا توی شناسنامه شیعه هستند: البته الان شیعه واقعی وجود نداره و بیشتر محب هستند :خلاصه توی سایت گشتم به تایپیکی مشابه با موضوعی که مطرح کردم رسیدم که یکی از کارشناس ها اینطوری جواب داده بود!
فرد تارک الصلاه یا نماز را به عنوان ضروری دین می داند یا نمی داند.
اگر نماز را به عنوان ضروری دین نداند و نماز نخواند کافر است؛ این کفر در مقابل اسلام است بدین معنی که چنین فردی از اسلام خارج شده و کافر می باشد لذا اهل جهنم است.
منتهی اگر نماز را به عنوان ضروری دین اسلام انکار نمی کند امّا به هر دلیلی نماز نمی خواند این شخص هم کافر است منتهی این کفر در مقابل اسلام نیست بلکه کفر در مقابل ایمان است، چنین شخصی از دایره اسلام خارج نشده، مسلمانی است که فاقد ایمان می باشد. سایر اعمال مثل روزه، حجاب و ... نیز چنین هستند.
كسی كه نماز را واجب می داند ولی اهل نماز نيست، در دنيا جزء مسلمين محسوب می شود؛ امّا موقع وفات، ملائك به او خواهند گفت، با هر دينی می خواهی بمير جز اسلام؛ يعنی تو مسلمان نيستی، پس هر دين جعلی كه می خواهی انتخاب كن و با همان دين جعلی نيز محشور خواهی شد.
چند سئوال اینجا پیش میاد:
1. توی خط قرمز :اخرش گفته اهل جهنم هست: منظور اش چی هست؟ یعنی کلا تا آخر جهنمی هست یا مورد شفاعت قرار میگیرند یا انقدر عذاب میشند تا بخشیده بشوند؟
2.توی خط ابی گفته شده این افراد مسلمان بدون ایمان هستند ! ایا این افراد همان فاسقین هستند؟
شرایط این افراد از نظر شفاعت و بهشتی شدن چطوری هست؟
البته توی خط سبز هم گفته شده این افراد یک دین غیر اسلام را باید انتخاب کنند : مسیحی-یهودی یا...
خلاصه این افراد ایا به بهشت میروند البته یک جا توی این سایت دیدم مسیحی یا یهودی ها هم جز کافر محسوب میشوند چون پیغمبری حضرت محمد(ص) را قبول ندارند ! کلا شیر تو شیر شد داستان Smile لطفا توضیح بدهید : داستان از چه قرار هست؟
سپاس

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد عامل

[TD][/TD]

[=Book Antiqua]


بسم الله الرحمن الرحیم



با عرض سلام و احترام
از باب مقدمه ابتدا باید ضروری دین و نسبت آن با کفر را بررسی کرد، تا در نهایت به خلود یا عدم خلود چنین انسانی در عذاب برسیم.
منظور از ضروری دین آن دسته از احکام و عقایدی است که برای همه مسلمانان، جزء اسلام بودن آنها، کاملا واضح و روشن باشد. در حقیقت، انکار ضروری دین، مستلزم تکذیب پیامبر(صلی الله علیه و آله) و یکی از عوامل ارتداد است. احکامی مانند نماز، روزه، حج و زکات جزو ضروریات دین محسوب می شوند.
از سوی دیگر کسی که ضروری دین را انکار کند، کافر اصطلاحی محسوب شده و از نظر حکمی تفاوتی با هم ندارند(1)؛ بنابراین تمام مسائلی که در مورد خلود کفار در جهنم مطرح است، در مورد مرتد و منکر ضروری دین هم قابل طرح خواهد بود.

علاوه بر اینکه هر اعتقاد، عمل و ملکه ای دارای حقیقت و باطنی است، انسان در عوالم اخروی متناسب با صورت خودساخته ی خویش خواهد بود و نعمت و عذاب، ظهور اعمالی است که به حقیقت انسان تبدیل شده اند؛ بنابراین با توجه به اینکه تغایری بین اعمال انسان و نعمت و عذاب او در آخرت نیست، خلود انسان‌ها در بهشت و جهنم نیز معنا پیدا می کند؛ به‌عبارت‌دیگر خلود نتیجه رسوخ ملکات در نفس، اتحاد نفس با آن ملکات و تشکیل شدن نفس از آن‌هاست. البته برخی اعمال نیز در انسان به اندازه و حدِّ ملکه نرسیده اند و این دست اعمال دائمی نبوده و قابل‌زوال هستند. علامه طباطبایی(2) در این زمینه می نویسد:
شکل و شمایل پستی که در نفس انسان رسوخ کرده و صورت او را تشکیل داده اند، مانند صور جدیدی هستند که سبب ایجاد نوع جدید می شوند و روشن است که این نوع جدید، ذاتاً دائمی الوجود است. بر این اساس، عذاب ابدی از کسی که شقاوت ذات او را تشکیل داده، جدا نخواهد شد؛ به تعبیر دیگر، عذاب خالد اثر و خاصیت شقاوتی است که لازمه انسان شده است. چنین شخصی در آخرت همانند کسی است که به مرض مالیخولیا مبتلا شده و قوه مخیله او مدام صورت‌های وحشتناکی ساخته و او را عذاب می دهد، این حالت از نفس او منشعب شده است، بدون اینکه کسی او را به این کار مجبور کرده باشد.

بر این اساس اگر کسی با اعتقاد نادرستی از این دنیا برود و اعتقاد مذکور شاکله او را تشکیل داده باشد، همواره همراه او خواهد بود. بدین ترتیب خلود کسانی که کاملا منکر خدا هستند و یا ضروری دین را انکار کرده و مرتد می گردند، توجیه می گردد.

پی نوشت ها:
1. البته انکار ضروری دین به شرطی موجب ارتداد می‌شود که مستلزم تکذیب پیامبر و رسالت او، و حاکی از انکار از روی عناد باشد. بنابراین اگر کسی از روی جهل مرکب حکمی را با اعتقاد به اینکه جزء شریعت نیست انکار کند، مرتد نیست.
2. طباطبايى، محمدحسین، (1417)، الميزان فى تفسير القرآن‏، پنجم، قم، انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسين حوزه علميه قم‏، ج1، ص413.

[=Book Antiqua]
اما در مورد معنای فسق و تطبیق آن بر انسان که اعتقاد صحیحی داشته و به دلیل ضعف ایمان، مرتکب معصیت شده باشد، باید گفت؛ فسق در منابع اسلامی به دو معنا به کار رفته است: اول اینکه به هر انسان که مرتکب معصیت شود، فاسق گفته شده است و در این تعریف فسق در مقابل ایمان دانسته شده است، به عبارت دیگر کسی که مرتکب گناه می شود، روح ایمان از او جدا می شود و در حین گناه مومن نیست. این تعبیر در برخی روایات هم مورد اشاره قرار گرفته است، در همین راستا امام صادق(علیه السلام) فسق را اینگونه تعریف می فرماید: «مَعْنَى الْفِسْقِ‏ فَكُلُّ مَعْصِيَةٍ مِنَ الْمَعَاصِي الْكِبَارِ فَعَلَهَا فَاعِلٌ أَوْ دَخَلَ فِيهَا دَاخِلٌ بِجِهَةِ اللَّذَّةِ وَ الشَّهْوَةِ وَ الشَّوْقِ الْغَالِبِ فَهُوَ فِسْقٌ‏ وَ فَاعِلُهُ فَاسِقٌ خَارِجٌ مِنَ الْإِيمَانِ‏ بِجِهَةِ الْفِسْقِ‏ فَإِنْ دَامَ فِي ذَلِكَ حَتَّى يَدْخُلَ فِي حَدِّ التَّهَاوُنِ وَ الِاسْتِخْفَافِ فَقَدْ وَجَبَ أَنْ يَكُونَ بِتَهَاوُنِهِ وَ اسْتِخْفَافِهِ كَافِرا»؛ هر معصيتي از معاصي بزرگ خدا كه كسي آن را انجام دهد، يا شخصي از روي لذتجوئي و شهوت مرتکب عملی شود، اين فسق است و مرتكب آن فاسق و به لحاظ فسق، از حيطه ايمان خارج است. اگر به اين عمل ادامه دهد تا جائي كه به حد اهميت ندادن و خفيف شمردن برسد، به سبب اين بي اعتنائي وخفيف شماري، كفر بر او لازم آيد.(1)

دومین معنای فسق، تجاهر به گناه و علنی انجام دادن آن است؛ بر این اساس به کسی که گناه را مخفیانه انجام دهد، فاسق گفته نمی شود. بنابراین معنا، فسق در مقابل عدالت مطرح است و کاربرد آن در امور اجتماعی مانند شهادت در دادگاه، جواز غیبت از او، امام جماعت شدن و امثال آن است. به طوری که تا کسی مشهور به فسق نشده باشد، نمی توان از او غیبت کرد، یا شهادتش را مردود دانست و یا از امام جماعت شدن او جلوگیری کرد.

بنابراین با توجه به دو معنای مذکور، کسی که مرتکب معصیت می شود فاسق در مورد او صدق می کند و در مورد این دسته از انسان ها رهایی از عذاب ممکن است؛ چرا که شاکله اصلی آنها یعنی اعتقاد به صحت دین، مشکلی ندارد، بلکه به دلیل ضعف ایمان مرتکب گناه شده اند.


پی نوشت:

1. ابن شعبه حرانى، حسن بن على‏، (1404)، تحف العقول‏، تصحیح على اكبر غفارى، دوم، قم، جامعه مدرسين‏، 331.

ممنون از راهنمایی تان: متاسفانه ان جوابی که مدنظرم بود را نگرفتم ! نمی دانم شاید شرایط ان دنیا پیچیده هست یا رحمت خدا زیاد هست و شاید از نظر دینی این مباحث برزخ اصلا خوب باز نشده و یا منبعی نیست که در مورد برزخ کامل توضیح داده شده باشد فقط یک کتاب سیاحت غرب موجود هست

سلام.جدای از اصطلاحات فقهی و این مسائل این دستور خداوند است که بارها در قرآن آمده که نماز به پا دارید.کسی ممکنه خودش رو مسلمون بدونه و حال نماز خوندن نداشته باشه! یا اینقدر مشغله داره براش سخته چند لحظه با خدای خودش خلوت کنه و با خودش میگه منکه حق کسی رو نمیخورم میمونه خودم و خدای خودم که خدا هم اینقدر مهربونه که از حق خودش میگذره.این فلسفه نماز نخوندن خیلیها میتونه باشه.درسته دریای رحمت الهی بینهایت هست ولی نماز نشونه مسلمان بودنه و دستور خداوند است.نمیشه که دستور خدا رو زیرپا گذاشت و گفت ما که خدا رو دوست داریم.برای غیر خدا چقدر وقت میذاریم خیلی وقتها؟! نماز نور انسان تسلیم خداست.زیباترین عبادت روزانه ای است که خداوند هدیه داده به مومنان یک دین.کسی که نماز نمیخونه این نور رو نداره.پنج نوبت وضو گرفتن و چند لحظه نماز حداقلی خوندن واقعا بین همه کارهایی که انسان میکنه هیچی نیست.حداقلی برای کسی که هنوز با ثواب و آثار بسیار زیاد هر رکعت نمازش آگاه نیست یا در مضیغه است از نظر مشغله و...انسان زمان کوتاهی عمر میکنه و هر روز که نماز به پا میداره هر روزش با نور خداوند اتصال داره.از گناهان و غیر خدا دورش میکنه همین اتصال.در مورد خود نماز>> در چند دقیقه عبادت قرائت چند آیه از وحی خداست... رکوع تعظیم در مقابل عظمت خالق است... و سجده اعتراف به عجز و ناتوانی و از خاک بودن انسان است... که انسان اسیر غرور و هوای نفسش نشود.سجده اول ما از خاکیم و متولد شدیم و سر از خاک برمیداریم سجده دوم دوباره به خاک برمیگردیم و سر از خاک دوباره بر خواهیم داشت.اینهمه معنی و الفاظ که در چند لحظه خلوت انسان با خدا وجود داره و انسان رو نورانی میکنه از دست دادنش کفران نعمتی هست که خدا به بندگانش داده.کفران نعمت هم باعث حسرت انسان خواهد شد.این در عین کوتاه بودن زیباترین عبادتی است که خداوند در آخرین دینش قرار داده.درباره ثواب و عقاب اخروی هم که مورد سوال شماست برای نمازگذاری که در خلوت و به خاشعانه ترین حالت برپا میکنه و به مسلمانیش پایبنده بهشت و رحمت خداوند تضمین شده است.از همان لحظه مرگ.

[="Book Antiqua"][="Black"]سلام

erfan.71;1008970 نوشت:
متاسفانه ان جوابی که مدنظرم بود را نگرفتم

سوال خودتون رو بیشتر توضیح بدید تا بحث ادامه پیدا کند.
اینکه رحمت خدا واسعه است به این معنا نیست که هر کسی هر کاری کرد، در آخر کار عاقبت به خیر شود، اگر اینطور بود این همه آیات عذاب در قرآن برای چی وارد شده؟ هم عذاب و هم ثواب بر اساس حکمت خداست، اگر منظور شما این قسمت است، بفرمایید تا بیشتر توضیح داده شود.
[/]

[=Book Antiqua]
پرسش:
وضعیت اخروی کسی که منکر ضروری دین باشد، چگونه است؟

پاسخ:
مقدمه؛ منظور از ضروری دین آن دسته از احکام و عقایدی است که برای همه مسلمانان، جزء اسلام بودن آنها، کاملا واضح و روشن باشد. در حقیقت، انکار ضروری دین، مستلزم تکذیب پیامبر(صلی الله علیه و آله) و یکی از عوامل ارتداد است. احکامی مانند نماز، روزه، حج و زکات جزو ضروریات دین محسوب می شوند. بنابراین کسی که ضروری دین را انکار کند، کافر اصطلاحی محسوب شده و از نظر حکمی تفاوتی با هم ندارند(1)؛ بنابراین تمام مسائلی که در مورد خلود کفار(2) در جهنم مطرح است، در مورد مرتد و منکر ضروری دین هم قابل طرح خواهد بود.

علاوه بر اینکه هر اعتقاد، عمل و ملکه ای دارای حقیقت و باطنی است، انسان در عوالم اخروی متناسب با صورت خودساخته خویش خواهد بود و نعمت و عذاب، ظهور اعمالی است که به حقیقت انسان تبدیل شده اند؛ بنابراین با توجه به اینکه تغایری بین اعمال انسان و نعمت و عذاب او در آخرت نیست، خلود انسان‌ها در بهشت و جهنم نیز معنا پیدا می کند؛ به‌عبارت‌دیگر خلود نتیجه رسوخ ملکات در نفس، اتحاد نفس با آن ملکات و تشکیل شدن نفس از آن‌هاست. البته برخی اعمال نیز در انسان به اندازه و حدِّ ملکه نرسیده اند و این دست اعمال دائمی نبوده و قابل‌زوال هستند. علامه طباطبایی(3) در این زمینه می نویسد:
شکل و شمایل پستی که در نفس انسان رسوخ کرده و صورت او را تشکیل داده اند، مانند صور جدیدی هستند که سبب ایجاد نوع جدید می شوند و روشن است که این نوع جدید، ذاتاً دائمی الوجود است. بر این اساس، عذاب ابدی از کسی که شقاوت ذات او را تشکیل داده، جدا نخواهد شد؛ به تعبیر دیگر، عذاب خالد، اثر و خاصیت شقاوتی است که لازمه انسان شده است. چنین شخصی در آخرت همانند کسی است که به مرض مالیخولیا مبتلا شده و قوه مخیله او مدام صورت‌های وحشتناکی ساخته و او را عذاب می دهد، این حالت از نفس او منشعب شده است، بدون اینکه کسی او را به این کار مجبور کرده باشد.
بر این اساس اگر کسی با اعتقاد نادرستی از این دنیا برود و اعتقاد مذکور شاکله او را تشکیل داده باشد، همواره همراه او خواهد بود. بدین ترتیب خلود کسانی که کاملا منکر خدا هستند و یا ضروری دین را انکار کرده و مرتد می گردند، توجیه می گردد.

اما در مورد فردی که اعتقاد صحیحی داشته و به دلیل ضعف ایمان، مرتکب معصیت شده باشد، باید گفت؛ روح ایمان از او جدا می شود و در حین گناه مومن نیست. این تعبیر در برخی روایات هم مورد اشاره قرار گرفته است، در همین راستا امام صادق(علیه السلام) فسق را اینگونه تعریف می فرماید: «مَعْنَى الْفِسْقِ‏ فَكُلُّ مَعْصِيَةٍ مِنَ الْمَعَاصِي الْكِبَارِ فَعَلَهَا فَاعِلٌ أَوْ دَخَلَ فِيهَا دَاخِلٌ بِجِهَةِ اللَّذَّةِ وَ الشَّهْوَةِ وَ الشَّوْقِ الْغَالِبِ فَهُوَ فِسْقٌ‏ وَ فَاعِلُهُ فَاسِقٌ خَارِجٌ مِنَ الْإِيمَانِ‏ بِجِهَةِ الْفِسْقِ‏ فَإِنْ دَامَ فِي ذَلِكَ حَتَّى يَدْخُلَ فِي حَدِّ التَّهَاوُنِ وَ الِاسْتِخْفَافِ فَقَدْ وَجَبَ أَنْ يَكُونَ بِتَهَاوُنِهِ وَ اسْتِخْفَافِهِ كَافِرا»؛ هر معصيتي از معاصي بزرگ خدا كه كسي آن را انجام دهد، يا شخصي از روي لذتجوئي و شهوت مرتکب عملی شود، اين فسق است و مرتكب آن فاسق و به لحاظ فسق، از حيطه ايمان خارج است. اگر به اين عمل ادامه دهد تا جائي كه به حد اهميت ندادن و خفيف شمردن برسد، به سبب اين بي اعتنائي وخفيف شماري، كفر بر او لازم آيد.(4) بنابراین کسی که مرتکب معصیت می شود، رهایی او از عذاب ممکن است؛ چرا که شاکله اصلی آنها یعنی اعتقاد به صحت دین، مشکلی ندارد، بلکه به دلیل ضعف ایمان مرتکب گناه شده اند.

پی نوشت ها:
1. البته انکار ضروری دین به شرطی موجب ارتداد می‌شود که مستلزم تکذیب پیامبر و رسالت او، و حاکی از انکار از روی عناد باشد. بنابراین اگر کسی از روی جهل مرکب حکمی را با اعتقاد به اینکه جزء شریعت نیست انکار کند، مرتد نیست.
2. منظور از خلود کفار، جاودانی و ابدی بودن آنها در جهنم است، به طوری که امکان خروج از جهنم برای ایشان میسر نباشد.
3. طباطبايى، محمدحسین، (1417)، الميزان فى تفسير القرآن‏، پنجم، قم، انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسين حوزه علميه قم‏، ج1، ص413.
4. ابن شعبه حرانى، حسن بن على‏، (1404)، تحف العقول‏، تصحیح على اكبر غفارى، دوم، قم، جامعه مدرسين‏، 331.

موضوع قفل شده است