جمع بندی جواز غیبت در مورد افراد فاسق

تب‌های اولیه

20 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
جواز غیبت در مورد افراد فاسق

با سلام و خسته نباشید
توی کتاب گناهان کبیره ایت ا.. دستغیب گمان کنم گفته شده که میتوان در مورد افراد فاسق غیبت کرد: سئوال اینجا هست افراد بدون نماز و بدون دین را میشه غیبت کرد؟ یعنی کسی که خدا را قبول داره ولی دین و پیامبر و نماز و... را قبول نداره: ایا اینجور افراد فاسق محسوب میشوند؟
سپاس

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد بدیع

[TD][/TD]

erfan.71;1008114 نوشت:
با سلام و خسته نباشید
توی کتاب گناهان کبیره ایت ا.. دستغیب گمان کنم گفته شده که میتوان در مورد افراد فاسق غیبت کرد: سئوال اینجا هست افراد بدون نماز و بدون دین را میشه غیبت کرد؟ یعنی کسی که خدا را قبول داره ولی دین و پیامبر و نماز و... را قبول نداره: ایا اینجور افراد فاسق محسوب میشوند؟
سپاس

با سلام خدمت شما پرسشگر گرامی

درباره تعریف غیبت و تبیین ماهیت آن روایات زیادی وارد شده است که صریح ترین آنها روایت ابوذر از رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) است.

قُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، مَا الْغِيبَةُ قَالَ: ذِكْرُكَ‏ أَخَاكَ‏ بِمَا يَكْرَهُهُ. گفتم ای رسول خدا! غیبت چیست؟ فرمود: یاد کردن برادرت به آنچه کراهت دارد.(1)

بنابراین آنچه رکن اصلی غیبت است گفتن چیزی است در مورد دیگری که موجب کراهت و ناراحتی او می شود و چون معمولا چیزی که باعث کراهت انسان میشود چیزی است که به خودی خود نیز مکروه است گفتن گناه، خطا و عیب دیگری غیبت محسوب میشود.

غیبت علاوه بر این عنصر مفهومی، مولفه های دیگری نیز دارد که در منابع دینی به آن اشاره شده است.

غیاب غیبت شونده:
امام ابوالحسن(علیه السلام) می فرماید: مَنْ ذَكَرَ رَجُلًا مِنْ خَلْفِهِ بِمَا هُوَ فِيهِ مِمَّا عَرَفَهُ النَّاسُ لَمْ يَغْتَبْهُ وَ مَنْ‏ ذَكَرَهُ‏ مِنْ‏ خَلْفِهِ‏ بِمَا هُوَ فِيهِ مِمَّا لَا يَعْرِفُهُ النَّاسُ اغْتَابَه. کسی که پشت سر کسی به آنچه در اوست و مردم هم می دانند صحبت کند غیبت نکرده است. و کسی که پشت سر فردی به آنچه در اوست و مردم نمی دانند صحبت کند غیبت کرده است.(2)

حقیقت داشتن: در ادامه روایت قبلی آمده است: قُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، فَإِنْ كَانَ فِيهِ ذَاكَ الَّذِي يُذْكَرُ بِهِ. قَالَ: اعْلَمْ إِذَا ذَكَرْتَهُ بِمَا هُوَ فِيهِ فَقَدِ اغْتَبْتَهُ، وَ إِذَا ذَكَرْتَهُ بِمَا لَيْسَ فِيهِ فَقَدْ بَهَتَّهُ. گفتم ای رسول خدا! اگر چیزی که در مورد او گفته میشود واقعا در او باشد،(چه؟). حضرت فرمود: بدان اگر او را به آنچه در اوست یاد کنی غیبت او را کرده ای و اگر به آنچه در او نیست یادش کنی به او تهمت زده ای.(3)

مخفی بودن:
امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: الْغِيبَةُ أَنْ تَقُولَ فِي أَخِيكَ مَا سَتَرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ أَمَّا الْأَمْرُ الظَّاهِرُ فِيهِ مِثْلُ الْحِدَّةِ وَ الْعَجَلَةِ فَلَا وَ الْبُهْتَانُ أَنْ تَقُولَ فِيهِ مَا لَيْسَ فِيه. غیبت این است که بگویی درباره برادرت آنچه را خداوند بر او پوشیده داشته. اما امر ظاهر مثل زودخشم بودن و عجول بودن غیبت نیست. و تهمت یعنی اینکه بگویی درباره او آنچه در او نیست.‏(4)

پی نوشت ها:

1. أمالی شیخ طوسی، ص537.
2. الكافی، ج‏2، ص358.
3. أمالی شیخ طوسی، ص537.
4. الكافی، ج‏2، ص358.

همانطوری که در پست قبلی آمد یکی از شرایط تحقق غیبت مخفی بودن خطا و گناهی است که از فرد نقل می شود. بنابراین اگر فردی آشکارا مرتکب گناهی میشود و از آن توبه هم نکرده است سخن گفتن از گناهی که انجام میدهد غیبت محسوب نمی شود. چنین فردی اصطلاحا متجاهر به فسق نامیده می شود.

پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) میفرماید:

«مَنْ أَلْقَى جِلْبَابَ‏ الْحَيَاءِ عَنْ وَجْهِهِ فَلَا غِيبَةَ لَه‏؛ کسی که خود پرده حیا را از آبروی خود کنار زده است غیبت ندارد.»(1)

البته دو نکته در جواز چنین غیبتی وجود دارد:

فقط نقل همان گناهی که به صورت علنی انجام میدهد مشمول حکم غیبت نیست. اما اجازه نداریم گناهان دیگری که مخفی داشته است را برملا کنیم.
در صورتی که از گناه توبه نکرده باشد مشمول جواز غیبت است. اما اگر توبه کرده باشد عنوان فاسق بر او صادق نیست و نمی توان غیبت او را کرد.

پی نوشت:
1. بحار الأنوار، ج‏72، ص233.


همانطوری که در روایت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) آمده بود غیبت ذکر عیب و خطای برادر دینی است. بنابراین غیبت غیر مسلمان اشکالی ندارد. برخی از گناهان وجود دارد که فرد را از اسلام خارج میکند. مثل قبول نداشتن پیامبر اکرم، قبول نداشتن نماز و ..... غیبت چنین افرادی نیز به طور کلی(چه در خصوص گناهی که موجب کفر او شده و چه در مورد سایر گناهان) جایز است.

البته این نکته را باید در نظر داشت که به راحتی نمی توان برچسب کفر و ارتداد به کسی زد. کسی که نماز نمی خواند لزوما به این معنا نیست که نماز را قبول ندارد.

برای دیدن توضیحات بیشتر به این لینک مراجعه کنید:

غیبت می کنیم چون طرف مومن نیست!

ممنونم: لطف کنید در مورد افراد فاسق بیشتر توضیح بدهید: به چه کسانی فاسق گفته می شود دقیقا؟
مثلا کسی که اصلا نماز نمی خواندگمان کنم میگن کافر محسوب میشوند یا کسی که میگه من فقط خدا را قبول دارم ولی دیگه قران و پیامبر و اهل بیت همه اش الکی هست و برای عرب ها هست یا کسیکه ریاکار و حسود یا دروغگو هست ! ایا این افراد فاسق محسوب می شود؟
مثلا میگن کسی که اهل دین(بی نماز یا...) نیست موقع که می میرد اگر براش قرآن بخوانند به جایی اینکه روح اش آرام بشه : بیشتر عذاب می بیند: ایا این حالات برای غیبت در مورد این افراد صدق می کند؟
سپاس

erfan.71;1008192 نوشت:
ممنونم: لطف کنید در مورد افراد فاسق بیشتر توضیح بدهید: به چه کسانی فاسق گفته می شود دقیقا؟
مثلا کسی که اصلا نماز نمی خواندگمان کنم میگن کافر محسوب میشوند یا کسی که میگه من فقط خدا را قبول دارم ولی دیگه قران و پیامبر و اهل بیت همه اش الکی هست و برای عرب ها هست یا کسیکه ریاکار و حسود یا دروغگو هست ! ایا این افراد فاسق محسوب می شود؟
مثلا میگن کسی که اهل دین(بی نماز یا...) نیست موقع که می میرد اگر براش قرآن بخوانند به جایی اینکه روح اش آرام بشه : بیشتر عذاب می بیند: ایا این حالات برای غیبت در مورد این افراد صدق می کند؟
سپاس

با سلام

کسی که نماز نمی خواند اگر همراه با انکار خداوند متعال و یا انکار وجوب و ضروری بودن نماز باشد کافر و مرتد محسوب می شود. اما اگر تنها از روی تنبلی و کم اهمیتی به نماز باشد نمی توان او را کافر دانست و نیازی هم به تحقیق و تفتیش عقائد او نیست.

کافر کسی است که توحید، نبوت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و یا معاد را منکر باشد. همچنین انکار ضروری دین مانند نماز نیز موجب کفر میشود چراکه به معنای انکار توحید و یا نبوت است. ضروری دین یعنی چیزی که جزء دین بودنش قطعی و روشن است.

فاسق کسی است که مرتکب گناه و معصیت میشود.

همانطوریکه در پست های قبلی گفته شد غیبت کافر حرام نیست. همچنین غیبت مومنی که متجاهر به فسق است(به صورت علنی و آشکار گناه میکند) در همان گناهی که علنا انجام میدهد جایز است. مثلا فردی که علنا و آشکارا دروغ میگوید و از اینکه دیگران او را به دروغگویی بشناسند ابایی ندارد غیبت او در مورد دروغ گویی اش غیبت محسوب نمیشود و حرام نیست. اما جواز غیبت او در مورد دروغ به معنای جواز غیبت او در مورد سایر گناهانش نیست.

بدیع;1008494 نوشت:
کسی که نماز نمی خواند اگر همراه با انکار خداوند متعال و یا انکار وجوب و ضروری بودن نماز باشد کافر و مرتد محسوب می شود.

ممنون از راهنمایی تان: اگر طرف بگه من خدا را قبول دارم ولی نماز و روزه یا پیامبر و... را قبول ندارم: نمیدانم اسلام دین عرب ها بادیه نشین و ملخ خور هست و فقط خدا را قبول دارم : مثل بعضی از جوان های امروزی: اینها کافر محسوب میشوند یا مومن؟ ملاک مومن بودن طرف فقط اعتقاد به وجود خدا هست یا....؟
الان مثلا مثل مسیحی و زرتشتی ها و.. که فقط میگند خدا وجود داره ! اینها جز چی هستند؟ مومن یا کافر؟

بدیع;1008494 نوشت:
اما اگر تنها از روی تنبلی و کم اهمیتی به نماز باشد نمی توان او را کافر دانست و نیازی هم به تحقیق و تفتیش عقائد او نیست.

بعضی از جوانها هم هستند که میگند ما چاکر امام حسین هستیم ولی نماز نمیخوانند و میگند بعدا توبه می کنیم و هزار جور بهانه دیگر! اینها جز مومن محسوب میشوند؟
سپاس

erfan.71;1008502 نوشت:
ممنون از راهنمایی تان: اگر طرف بگه من خدا را قبول دارم ولی نماز و روزه یا پیامبر و... را قبول ندارم: نمیدانم اسلام دین عرب ها بادیه نشین و ملخ خور هست و فقط خدا را قبول دارم : مثل بعضی از جوان های امروزی: اینها کافر محسوب میشوند یا مومن؟ ملاک مومن بودن طرف فقط اعتقاد به وجود خدا هست یا....؟

انکار پیامبری پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) موجب کفر است.

erfan.71;1008502 نوشت:
الان مثلا مثل مسیحی و زرتشتی ها و.. که فقط میگند خدا وجود داره ! اینها جز چی هستند؟ مومن یا کافر؟

اصطلاحا به پیروان ادیانی که دارای پیامبر و کتاب بوده اند اهل کتاب گفته میشود. اهل کتاب به خاطر انکار پیامبری رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) کافر محسوب میشوند. برای دیدن توضیحات در این زمینه به این صفحه مراجعه کنید:
آیا اهل کتاب هم کافر محسوب می شوند؟

erfan.71;1008502 نوشت:
بعضی از جوانها هم هستند که میگند ما چاکر امام حسین هستیم ولی نماز نمیخوانند و میگند بعدا توبه می کنیم و هزار جور بهانه دیگر! اینها جز مومن محسوب میشوند؟

مومن ولی فاسق محسوب میشوند.

بدیع;1008506 نوشت:
نوشته اصلی توسط erfan.71
ممنون از راهنمایی تان: اگر طرف بگه من خدا را قبول دارم ولی نماز و روزه یا پیامبر و... را قبول ندارم: نمیدانم اسلام دین عرب ها بادیه نشین و ملخ خور هست و فقط خدا را قبول دارم : مثل بعضی از جوان های امروزی: اینها کافر محسوب میشوند یا مومن؟ ملاک مومن بودن طرف فقط اعتقاد به وجود خدا هست یا....؟

انکار پیامبری پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) موجب کفر است.


ممنونم: یک چیز را متوجه نشدم ! شما گفتید انکار پیامبری پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) موجب کفر است خب ولی من پرسیدم طرف فقط میگه خدا را قبول دارم و بقیه را نه ! این جریانش طوری هست! باز کافر محسوب میشه؟ جز یکتاپرستی یا خداپرستی که محسوب نمیشه!؟

erfan.71;1008510 نوشت:
ممنونم: یک چیز را متوجه نشدم ! شما گفتید انکار پیامبری پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) موجب کفر است خب ولی من پرسیدم طرف فقط میگه خدا را قبول دارم و بقیه را نه ! این جریانش طوری هست! باز کافر محسوب میشه؟ جز یکتاپرستی یا خداپرستی که محسوب نمیشه!؟

کسی که خدا را قبول داشته باشد فرستاده او را هم قبول دارد. پس اینکه کسی بگوید من خدا را قبول دارم اما حرف او را در مورد پیامبری پیامبر اکرم قبول ندارم معنا ندارد.

بدیع;1008173 نوشت:
همانطوری که در روایت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) آمده بود غیبت ذکر عیب و خطای برادر دینی است. بنابراین غیبت غیر مسلمان اشکالی ندارد.

بزرگوار این قسمت برای من سوال شد
چرا غیبت غیر مسلمان اشکال ندارد ؟
مگر غیر مسلمان ادم نیست ؟ مگر ابرو ندارد ؟

erfan.71;1008510 نوشت:
ممنونم: یک چیز را متوجه نشدم ! شما گفتید انکار پیامبری پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) موجب کفر است خب ولی من پرسیدم طرف فقط میگه خدا را قبول دارم و بقیه را نه ! این جریانش طوری هست! باز کافر محسوب میشه؟ جز یکتاپرستی یا خداپرستی که محسوب نمیشه!؟

سلام علیکم
حالا شما چه اصراری دارید غیبت کنید؟
اگر عادت به غیبت کردن بکنید، ممکن است درباره مومنان هم نتوانید ترکش کنید

الرحیل;1008638 نوشت:
سلام علیکم
حالا شما چه اصراری دارید غیبت کنید؟
اگر عادت به غیبت کردن بکنید، ممکن است درباره مومنان هم نتوانید ترکش کنید

سلام: خب دانستند مگه بده؟ اسلام تبصره باید داشته در شرایطی خاص: کسی هست که ادعا کنه که غیبت تا حالا نکرده؟ ما انسانها معصوم نیستیم متاسفانه و..........

**گلشن**;1008633 نوشت:
بزرگوار این قسمت برای من سوال شد
چرا غیبت غیر مسلمان اشکال ندارد ؟
مگر غیر مسلمان ادم نیست ؟ مگر ابرو ندارد ؟

از دقت نظر شما متشکرم.

نظام تکالیف اخلاقی و اجتماعی اسلام متناسب با افراد و گروه های مختلف متفاوت میشود. پدر و مادر و فرزندان، همسر، خویشاوندان سببی، خویشاوندان نسبی، دوستان، همسایگان، عموم مسلمانان، اهل کتاب، کافر ذمی، کافر حربی و .... سلسله مراتبی است که در میان یک مسلمان و سایر افراد متصور است و وظایف متفاوتی را اقتضا میکند. برخی از وظایف حتی در ارتباط با کفار حربی نیز وجود دارد اگرچه دامنه آن از سایر گروه ها کمتر است.

به عنوان نمونه امیر المومنین(علیه السلام) در توصیه به مالک اشتر نسبت به احسان و عفو میفرماید:
أَشْعِرْ قَلْبَكَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِيَّةِ وَ الْمَحَبَّةَ لَهُمْ وَ اللُّطْفَ بِالْإِحْسَانِ إِلَيْهِمْ وَ لَا تَكُونَنَّ عَلَيْهِمْ سَبُعاً ضَارِياً تَغْتَنِمُ أَكْلَهُمْ‏ فَإِنَّهُمْ‏ صِنْفَانِ‏ إِمَّا أَخٌ لَكَ فِي الدِّينِ وَ إِمَّا نَظِيرٌ لَكَ فِي الْخَلْقِ تَفْرُطُ مِنْهُمُ الزَّلَلُ‏ وَ تَعْرِضُ لَهُمُ الْعِلَلُ وَ يُؤْتَى عَلَى أَيْدِيهِمْ فِي الْعَمْدِ وَ الْخَطَإِ فَأَعْطِهِمْ مِنْ عَفْوِك‏....؛ مهربانى به مردم و دوست داشتن آنها و لطف در حق ايشان را شعار دل خودساز؛ مبادا نسبت به آنان چونان حيوان درنده‏اى باشى كه خوردنشان را غنيمت شمارى؛ زيرا آنان دو دسته‏اند: يا به دين با تو بردارند و يا در آفرينش با تو برابرند. از آنها خطاها سر خواهد زد يا علّتهايى بر آنان عارض خواهد شد، و خواسته يا ناخواسته خلافهايى از دستشان برآيد؛ پس همان گونه كه تو دوست دارى خداوند تو را مورد عفو و گذشت خويش قرار دهد، تو نيز آنان را مورد عفو و بخشايش خويش قرار ده.(1)

در این روایت عفو و گذشت و احسان و تفضل یک والی اختصاصی به مسلمانان داده نشده است.

اما فضائل و رذائلی نیز وجود دارد که در رابطه میان مسلمانان معنا و مفهوم پیدا می کند. در قرآن درباره غیبت آمده است:

« يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا .... لا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضاً؛ ای کسانی که ایمان آورده اید! برخی از شما برخی دیگر را غیبت نکند».(2)

بنابراین غیبت مفهومی است که در میان دو مسلمان تحقق و تصور دارد و این به معنای نادیده گرفتن حقوق سایر انسان ها نیست. بلکه نسبت به آنها نیز متناسب با حقوق آنها وظایفی وجود دارد. اما غیبت به عنوان یک گناه کبیره با همه عواقبی که دارد در رابطه با آنها مطرح نیست. البته ممکن است غیبت آنها از باب دیگری حرام باشد همانطوری که آیت الله مکارم(حفظه الله) در باره کفار غیر حربی چنین نظری دارد.

به عنوان نمونه در تعالیم دینی نسبت به وجوب صله رحم و حرمت قطع رابطه خویشاوندی تعابیر شدیدی وارد شده است. اما از طرف دیگر این وظیفه مندی نسبت به خویشاوندان سببی(خانواده همسر) مطرح نیست. این حکم به معنای نادیده گرفتن خانواده همسر و یا کم اهمیتی نسبت به رابطه با آنها نیست. بلکه تفاوت حکمی است که به خاطر تفاوت موضوع وجود دارد.

پی نوشت ها:

1. تحف العقول، ص126 و 127.
2. حجرات، 12.

بدیع;1008681 نوشت:
بنابراین غیبت مفهومی است که در میان دو مسلمان تحقق و تصور دارد و این به معنای نادیده گرفتن حقوق سایر انسان ها نیست. بلکه نسبت به آنها نیز متناسب با حقوق آنها وظایفی وجود دارد. اما غیبت به عنوان یک گناه کبیره با همه عواقبی که دارد در رابطه با آنها مطرح نیست. البته ممکن است غیبت آنها از باب دیگری حرام باشد همانطوری که آیت الله مکارم(حفظه الله) در باره کفار غیر حربی چنین نظری دارد.

درود برشما

بزرگوار من جواب نگرفتم باعرض پوزش
فرمودیدغیبت مفهومیست که بین دو مسلمان تحقق و تصور دارد
این جمله شما نادرست به نظر می اید
چون من می توانم غیبت بین دو کافر و دو مسلمان و کافر را تصور و تحقق کنم

دقیقا وقتی من درباره دوست کافر خودم غیبت کنم و ابروی او را ببرم حقوق انسانی او را رعایت نکرده ام
چطور شما می گویید به معنای نادیه گرفتن حقوق او نیست

ایا من ابروی او را ببرم حقوق او را نادیده نگرفته ام ؟؟!!!!

بزرگوار ابروی انسان محترم است و مهم نیست دینش چی باشد انسانیت خودش حساب کتابی دارد

من به هیچ عنوان نمی توان این موضوع را قبول کنم که مسلمانی جایز است ابروی دوست کافر خود را ببرد و گناهی بر او نیست

**گلشن**;1008748 نوشت:
درود برشما

بزرگوار من جواب نگرفتم باعرض پوزش
فرمودیدغیبت مفهومیست که بین دو مسلمان تحقق و تصور دارد
این جمله شما نادرست به نظر می اید
چون من می توانم غیبت بین دو کافر و دو مسلمان و کافر را تصور و تحقق کنم
دقیقا وقتی من درباره دوست کافر خودم غیبت کنم و ابروی او را ببرم حقوق انسانی او را رعایت نکرده ام
چطور شما می گویید به معنای نادیه گرفتن حقوق او نیست
ایا من ابروی او را ببرم حقوق او را نادیده نگرفته ام ؟؟!!!!
بزرگوار ابروی انسان محترم است و مهم نیست دینش چی باشد انسانیت خودش حساب کتابی دارد
من به هیچ عنوان نمی توان این موضوع را قبول کنم که مسلمانی جایز است ابروی دوست کافر خود را ببرد و گناهی بر او نیست

غیبت یک مفهوم شرعی است با عواقب شرعی(لطفا دقت کنید) بنابراین شارع مشخص میکند در چه مواردی غیبت هست و در چه مواردی نیست. این مفهوم و عواقب آن فراتر از چیزی است که حقوق انسانی اقتضای آن را میکند و ابعادی فراتر از صرف بردن آبرو دارد.

پس غیبت(باز هم تاکید میکنم به عنوان یک مفهوم شرعی و اصلاح دینی با معنا و عواقب خاص به خود) در میان مومن و کافر متصور نیست. چون شارع که این مفهوم را قرار داده است موارد آن را مشخص میکند.

اما بردن آبرو متصور است. بدگویی متصور است و حکم خاص به خود را دارد که از وجوب گرفته تا حرمت را بسته به موارد مختلف شامل میشود.

بنابراین این مطلب که کافر از حقوق انسانی برخوردار است و آبرو دارد و .... را قبل از شما شارع مقدس میدانسته و لحاظ کرده است. اما رعایت این حق شامل همه کفار و در همه موارد نمی شود. جایی که کافر به اعتقادات یک مسلمان ضربه میزند واجب است رسوا شود.

بدیع;1008754 نوشت:
غیبت یک مفهوم شرعی است با عواقب شرعی(لطفا دقت کنید) بنابراین شارع مشخص میکند در چه مواردی غیبت هست و در چه مواردی نیست. این مفهوم و عواقب آن فراتر از چیزی است که حقوق انسانی اقتضای آن را میکند و ابعادی فراتر از صرف بردن آبرو دارد.

من از ابرو بردن به عنوانی مثالی از غیبت استفاده کردم وگرنه می دانم غیبت فراتر از ان است و اقسام مختلفی را شامل می شود

من قسمتی را که قرمز کرده ام نمی فهمم
مثالی می زنم فرض کنید دو نفر کافر با هم دوست یا همسایه و یا ... هستند
کافر الف در خفا کار زشتی مثلا زنا انجام می دهد که کافر ب متوجه ان می شود
حال اگر کافر ب برود و این خبر را در همه جا پخش کند ایا اسم اینکار جز غیبت می شود ؟
یا اینکه بگوییم کافر الف برود پشت سر کافر ب بدی بگوید ایا جز غیبت است ؟

بدیع;1008754 نوشت:
پس غیبت(باز هم تاکید میکنم به عنوان یک مفهوم شرعی و اصلاح دینی با معنا و عواقب خاص به خود) در میان مومن و کافر متصور نیست. چون شارع که این مفهوم را قرار داده است موارد آن را مشخص میکند.

من چند بار توضیح دادم که می توان غیبت را بین یک کافر و مسلمان متصور شد
شما کلی می گویید متصور نیست و دلیلی ذکر نمی کنید که چرا متصور نیست ؟

بدیع;1008754 نوشت:
نابراین این مطلب که کافر از حقوق انسانی برخوردار است و آبرو دارد و .... را قبل از شما شارع مقدس میدانسته و لحاظ کرده است

شما همیشه عادت دارید با نیش و کنایه جواب بدهید ؟!!!! شگفتا !!!!
مگر من گفتم شارع نمی دانسته !!!!!

اگر به قول شما می دانسته پس چرا غیبت از او را مجاز دانسته ؟؟!!!

بدیع;1008754 نوشت:
اما رعایت این حق شامل همه کفار و در همه موارد نمی شود. جایی که کافر به اعتقادات یک مسلمان ضربه میزند واجب است رسوا شود.

این مساله هیچ ربطی به سوال من و غیبت ندارد
نمی دانم چرا ان را مطرح کردید

اختصاص حرمة الغيبة بمعتقد الحقّ‏

قال المحقق الشيخ حسن بن الشهيد الثاني ما ملخّصه انّه لا ريب في اختصاص تحريم الغيبة بمن يعتقد الحقّ فانّ أدلّة الحكم غير متناولة لأهل الضلال لأنّ الحكم فيها منوط بالمؤمن أو بالأخ و المراد إخوة الإيمان، و في بعض الأخبار أيضا تصريح بالاذن في سبّ أهل الضلال و الوقيعة فيهم، ثمّ ذكر الخبر الذي ذكرناه في «بدع» الى أن قال: فكما انّ في التعرّض لإظهار عيوب الناس خطرا أو محذورا فكذا في حسم مادّته و سدّ بابه فانّه مغر لأهل النقايص و مرتكبي المعاصي بما هم‏ عليه فلا بدّ من تخصيص الغيبة بمواضع معيّنة يساعدها الاعتبار و توافق مدلول الأخبار، ثمّ نقل كلام السيد ضياء الدين في شرحه على الشهاب في تفسير قوله صلّى اللّه عليه و آله و سلّم «ليس لفاسق غيبة»: انّ الاعتبار يقتضي اختصاص الحكم بالمستور الذي لا يترتّب على معصيته أثر في غيره و يحتمل حالهم عدم الإصرار عليها إن كانت صغيرة و التوبة منها إن كانت كبيرة أو يرتجى‏ له‏ ذلك‏ قبل‏ ظهورها عنه و اشتهاره بها و لا يكون في ذكرها صلاح له، كما اذا قصد تقريعه و ظنّ انزجاره و كان القصد خالصا من الشوائب، و الأدلّة لا تنافي هذا فلا وجه للتوقّف، انتهى ملخّصا؛ صاحب معالم گفته ای دارد که خلاصه اش این گونه است: تردیدی وجود ندارد که غیبت کسی حرام است که معتقد به دین حق باشد. ادله غیبت شامل اهل گمراهی نمی شود و حرمت در این ادله منوط به مومن و برادر شده است که منظور برادر ایمانی است. در برخی از روایات تصریح شده است که اهل گمراهی و بدعت را رسوا کنید. همانطوری که بیان عیوب و گناهان مردم دارای خطر و آسیب است پوشیدن هر خطایی از هر کسی هم اشتباه است. باعث میشود خطاکار جری تر و در اشتباهش جسورتر و در گمراه کردن و فریب دادنش موفق تر شود. حکم حرمت غیبت مخصوص کسی است که گناه پوشیده او برای کسی ضرر و زیان ندارد .... (1)

پی نوشت:
1. سفينة البحار، ج‏6، ص705.(ترجمه به مضمون)


پرسش: در جایی خواندم که غیبت فاسق اشکال ندارد. سوالم این است که میتوان افراد بی نماز و یا بی دین را غیبت کرد؟

پاسخ:

غیبت فاسق
این طور نیست که غیبت هر فاسقی جایز باشد. تنها غیبت متجاهر به فسق یعنی کسی که علنا گناه میکند جایز است.

امام صادق (علیه السلام) می فرمایند:

«الْغِيبَةُ أَنْ تَقُولَ فِي أَخِيكَ مَا سَتَرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ أَمَّا الْأَمْرُ الظَّاهِرُ فِيهِ مِثْلُ الْحِدَّةِ وَ الْعَجَلَةِ فَلَا وَ الْبُهْتَانُ أَنْ تَقُولَ فِيهِ مَا لَيْسَ فِيه؛ غیبت این است که بگویی درباره برادرت آنچه را خداوند بر او پوشیده داشته. اما امر ظاهر مثل زودخشم بودن و عجول بودن غیبت نیست. و تهمت یعنی اینکه بگویی درباره او آنچه در او نیست».‏(1)

همانطوری که در این روایت به آن اشاره شده بود، یکی از شرایط تحقق غیبت مخفی بودن خطا و گناهی است که از فرد نقل می شود. بنابراین اگر فردی آشکارا مرتکب گناهی میشود و از آن توبه هم نکرده است سخن گفتن از گناهی که انجام میدهد غیبت محسوب نمی شود. چنین فردی اصطلاحا متجاهر به فسق نامیده می شود.

پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) میفرماید:

«مَنْ أَلْقَى جِلْبَابَ‏ الْحَيَاءِ عَنْ وَجْهِهِ فَلَا غِيبَةَ لَه‏؛ کسی که خود پرده حیا را از آبروی خود کنار زده است غیبت ندارد.»(2)

البته دو نکته در جواز چنین غیبتی وجود دارد:

فقط نقل همان گناهی که به صورت علنی انجام میدهد مشمول حکم غیبت نیست. اما اجازه نداریم گناهان دیگری که مخفی داشته است را برملا کنیم.
در صورتی که از گناه توبه نکرده باشد مشمول جواز غیبت است. اما اگر توبه کرده باشد عنوان فاسق بر او صادق نیست و نمی توان غیبت او را کرد.

غیبت کافر

پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در تعریف غیبت میفرمایند:
«ذِكْرُكَ‏ أَخَاكَ‏ بِمَا يَكْرَهُهُ؛ گفتم ای رسول خدا! غیبت چیست؟ فرمود: یاد کردن برادرت به آنچه کراهت دارد».(3)

همانطوری که در این روایت آمده است، غیبت ذکر عیب و خطای برادر دینی است. بنابراین ذکر عیب و خطای کافر غیبت محسوب نمی شود. کافر کسی است که توحید، نبوت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و یا معاد را منکر باشد. همچنین انکار ضروری دین مانند نماز نیز موجب کفر میشود چراکه به معنای انکار توحید و یا نبوت است. ضروری دین یعنی چیزی که جزء دین بودنش قطعی و روشن است.

بنابراین غیبت مفهومی است که در میان دو مسلمان تحقق و تصور دارد. غیبت به عنوان یک مفهوم شرعی و یک گناه کبیره با همه عواقبی که دارد در رابطه با کفار مطرح نیست. البته ممکن است بردن آبروی آنها مخصوصا اگر ذمی باشند اشکال داشته باشد اما به هر حال غیبت محسوب نمی شود. همانطوری که ممکن است، رسواسازی برخی از کفار به خاطر که آسیبی که به مسلمانان و عقائد و مصالح آنها وارد میسازند واجب شود.

پی نوشت ها:

  1. کلینی، محمد بن یعقوب(329 ق)الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج‏2، ص358.
  2. مجلسی، محمد باقر(1110ق)، بحار الانوار، بیروت، دار احیا التراث العربی، ج‏72، ص233.
  3. امالی، طوسى، محمد بن الحسن(460 ق)‏، دارالثقافة، قم، 1414ق، ص537.
موضوع قفل شده است