صفوان بن مهران کیست ؟

تب‌های اولیه

1 پست / 0 جدید
صفوان بن مهران کیست ؟

صفوان بن مهران
صفوان بن مهران جمال اسدى كوفى است كه مكنّى به ابومحمّد و بسيار ثقه و جليل القدر است
روايت كرده از حضرت صادق عليه السلام و عرضه كرده ايمان و اعتقاد خود را درباره ائمه عليهم السلام به آن حضرت ، حضرت به او فرموده : رحمك اللّه .(180)

و او همان است كه شتران خود را به هارون رشيد كرايه داد به جهت سفر حج چون خدمت حضرت موسى بن جعفر عليه السلام رسيد آن جناب فرمود:

اى صفوان ! هر چيز ازتو نيكو و جميل است مگر يك چيز از تو و آن كرايه دادن شتر است به اين مرد يعنى هارون ،
عرض كرد كه من به جهت سفر معصيت و لهو و لعب كرايه ندادم و لكن كرايه دادم براى طريق مكه و خودم هم در كار نيستم بلكه امر دست غلامان من است ،
فرمايد: آيا كرايه از ايشان طلب ندارى ؟
گويد: چرا، فرمايد: آيا دوست ندارى بقاى ايشان را تا كرايه تو به تو برسد؟
گويد: بلى ،
فرمايد: كسى كه دوست داشته باشد بقاء ايشان را پس او از ايشان است و كسى كه از ايشان باشد با ايشان وارد آتش شود،

صفوان رفت و شتران خود را بالتمام فروخت ، هارون چون مطلب را فهميد به وى گفت : به خدا قسم ! اگر نبود حسن صحبت تو، هر آينه تو را مى كشتم .(181)

و اين صفوان زيارت روز اربعين امام حسين عليه السلام ،
را از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده (182)
و زيارت وارث (183)

و دعاى معروف به ( علقمه ) را كه بعد از زيارت عاشورا مى خوانند نيز از آن حضرت نقل كرده (184)

و اين صفوان مكرر حضرت صادق عليه السلام را از مدينه به كوفه آورده و با آن جناب به زيارت تربت حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام نائل گشته و بر قبر آن جناب خوب مطلع بوده .(185)

و از ( كامل الزّيارة ) مروى است كه مدت بيست سال به زيارت آن تربيت مطهره مى رفت و نماز خود را در نزد آن حضرت به جاى مى آورد.(186)

و او جد ثقه جليل و فقيه نبيل شيخ طايفه اماميه ابوعبداللّه صفوانى است كه در محضر سيف الدوله حمدانى با قاضى موصل در امامت مباهله كرد چون قاضى از مجلس برخاست تب كرد و دستش كه در مباهله كشيده بود سياه گشت و ورم كرد و روز ديگر هلاك شد.(187)
_____________________
180- ( بحارالانوار ) 47/336.
181- ( رجال كشى ) 2/740.
182- ( بحارالانوار ) 98/331.
183- ( بحارالانوار ) 98/197.
184- ( بحارالانوار) 98/296.
185- ( فرحة الغرى ) عبدالكريم بن طاوس ص 85، تحقيق : آل شبيب الموسوى .
186- ( كامل الزّيارة ) ص 34، باب 9، حديث 11، چاپ مكتبة الصدوق .
187- ( رجال كشى ) ص 393.