جمع بندی ترس دوران کودکی و اختلال روانی فعلی

تب‌های اولیه

11 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ترس دوران کودکی و اختلال روانی فعلی

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام ، بنده در دوران کودکی ( زمان ابتدایی ) در یک دبستان بسیار بد تحصیل میکردم ، به طوری که شب ها از ترس اینکه فردا زورگوهای مدرسه مرا در مدرسه کتک میزنند خوابم نمیبرد !

بسیار اذیت میشدم و توسط قلدر ها و زورگوها اذیت های بسیاری شدم ، به خاطر این اذیت ها هنوز که هنوز است بنده ترس از افراد هیکلی و قدرتمند دارم و همش فکر میکنم ممکنه منو کتک بزنن و اذیت کنن .

چند سال پیش یکی از همکلاسی های قلدرم رو توی پارک دیدم و دوباره منو اذیت کرد ( منو به شدت کتک زد و فرار کرد و تا جایی که من میدونم بی دلیل بود کارش و صرفا لذت میبرد از اینکار ) اینکار هراس منو بیشتر کرد .

الان طوری شده که از افراد جوان و هیکلی میترسم و فکر میکنم اینها همون وحشی گری ها در وجودشون هست و ممکنه منو اذیت کنن ، به خاطر همین به سایر بیماری های دیگه مثل اسکیزوفرنی و وسواس و ... دچار شدم !

چند سال پیش خدا منو پناه داد و به کمک خدا بسیاری از رفتار های وسواسی و ... رو ترک کردم و الان تقریبا از نظر اخلاقی سالم هستم ولی مشکلی که دارم اینه که همش میترسم و نمیتونم برم بیرون و حتی برای خرید نان یا چیزهایی که در خانه نیاز داریم توان بیرون رفتن و مواجه شدن با مردم رو ندارم .

به طوری که حتی اگر شده صبحانه نخورم و گرسنه بمونم بیرون نمیرم که نان بخرم !

با توجه به اینکه بنده نمیتونم خشونت و قلدری این افراد رو درمان کنم لطفا راهکاری دینی ارائه بدید که ازشون نترسم ، البته اگر هم نترسم به احتمال قوی درگیر خواهم شد و شاید حتی کارم به زندان بکشه چون نمیتونم رفتار قلدرهارو تحمل کنم و زیر بار زورگویی هاشون برم .

مثلا چند وقت پیش داشتیم از خیابان با خانواده ( پدر و مادرم ) پیاده رد میشدیم یک دفعه یک جوان از داخل ماشین سرشو بیرون آورد ( شب بود ) یک داد و نعره ی خیلی بلندی سر ما کشید و منو ترسوند و خندید و رفت ! خیلی اذیت شدم و ترس های من دوباره تقویت شدن .

خلاصه در برابر وحشی گری های قلدرها چیکار کنیم ؟ چرا این اتفاقات اینقدر برای بنده تکرار میشه ؟ آیا بنده حساس هستم یا لطف خداست که اینطوری اذیت بشم و گناهانم بخشیده بشه ؟

پس چاره ی بنده چیست ؟ لطفا بنده رو راهنمایی کنید ممنون .

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد همدل

[TD][/TD]

احساسات تلخ و ناخوشایند شما را از این جریان درک می کنیم و از اینکه این گونه اتفاقات و برخوردهای نامهربانانه برای شمایی که در دوران کودکی به هر دلیلی قادر به دفاع از خود نبوده اید، رخ داده حقیقتاً متأثر شدیم؛ آنچه مسلم است، این است که در درگاه عدلِ الهی هیچ ظلمی پوشیده نمی ‌ماند و خداوند روزی دادِ مظلومان را از ظالمان خواهد ستاند و ظالمان اگر توبه نکنند دیر یا زود به سزای اعمال خود خواهند رسید و مطمئناً در انتظار مجازات الهی خواهند بود.

اگرچه حوادثی که در گذشته برای شما رخ داده باعث بروز مشکلاتی برای شما شده و تنش های ناشی از آن همچنان باقیست، اما باید به این باور برسید که شما آن کودک بی دفاع و ناتوان دیروز نیستید. انسان ها به مقضای افزایش سن شان به صورت طبیعی قدرت و توان افزون تری پیدا می کند و با دانش و تجربه ای که کسب می کنند توان مقابله با مشکلات این چنینی را خواهند داشت.

در پُست های بعدی به لطف ایزد منان توضیحات بیشتری در این زمینه ارائه خواهیم داد.

همدل;1007068 نوشت:
انسان ها به مقضای افزایش سن شان به صورت طبیعی قدرت و توان افزون تری پیدا می کند و با دانش و تجربه ای که کسب می کنند توان مقابله با مشکلات این چنینی را خواهند داشت

سلام ، ممنون از راهنمایی شما ولی مشکل اینجاست که قلدر ها هم دارن قویتر میشن متاسفانه ، اون بچه هایی که در دوران ابتدایی منو کتک میزدن الان توی پارک ها و خیابان ها تبدیل به گردن کلفت های درجه یک شدن که کلی افراد هم مثل خودشون دورشون جمع کردن ولی بنده تنها و گوشه نشین و منزوی شدم نمیدونم چطوری باید قوی بشم و اگر هم قوی بشم به چه کارم می آید چون اگر حتی در زور بازو از آنها قویتر باشم در برابر وحشی گری آنها چه کاری میتوانم بکنم ؟ چون آنها راحت میتوانند کسی را کتک بزنند بدون اینکه به عواقب کارشون فکر کنند ، اما بنده نمیتوانم آنها را بزنم و به عواقبش فکر نکنم .


به هر حال، اگرچه این نوع رخدادها آزار دهنده ‌اند، اما همانند حوادث طبیعی، باید راه كنار آمدن با آنها را بیآموزید، بشر نمی تواند جلوی رخ دادن حوادث طبیعی مثل: سیل و زلزله و... را بگیرد، بلكه با تدابیر لازم، خانه‌ها را مقاوم می‌سازد تا آسیب پذیری را كاهش دهد. شما باید بدانید كه این نوع مشکلات، کم و بیش در همه فرهنگ ها وجود دارد و باید راه برخورد با آنها را بیآموزید.

تکمیل روند درمانی

توصیه می شود با مراجعه حضوری به مراکز مشاوره‌ای و خدمات روانشناختی معتبر و گفتگو با مشاوران و روانشناسان باتجربه اقدامات لازم را در این خصوص انجام دهید. خوشبختانه تکنیک ها و فنون متعددی برای غلبه بر ترس و اضطراب وجود دارد. راهکارهایی همچون روان درمانی، حساسیت زدایی منظم، غرقه سازی، تقویت اعتماد به نفس، ابراز وجود، جرئت ورزی و... برای حل مشکل تان وجود دارد که شما می توانید با کمک روانشناسان آنها را تمرین کنید و بر مشکلات خود فائق آیید.

فراگیری مهارت جرئت ورزی

این حق شماست که دیگران به شخصیت تان و به وجودتان و هر آنچه متعلق به شماست و شما مالک و صاحب اختیار آن هستید احترام بگذارند، شما به عنوان یک انسان از تمام حقوق شهروندی برخوردارید و هرگز نباید اجازه دهید که دیگران به ناحق حقوق تان را ضایع کنند و یا امر و نهی تان کنند؛ بلکه باید با جرئت ورزی و اِعمال قاطعیت حتی اگر منجر به ناراحتی و رنجش دیگران و یا طرف مقابل تان گردد، احقاق حق نمایید و شجاعانه و با شهامت کامل از حق و حقوق تان دفاع کنید. مهارت جرئت ورزی این کمک را به شما می کنید که در مقبله با افراد زودگو و قلدر بدون دیگری با آنها واکنش مناسب از خود نشان دهید.

جرئت ورزی، یعنی دفاع از حقوق خود و بیان افكار و احساسات خویش كه به شیوه مستقیم، صادقانه و مناسب انجام شود. افراد جرئت ورز برای خود و دیگران احترام قائل هستند. آنان منفعل نیستند و ضمن اینكه به خواسته ها و نیازهای دیگران احترام می گذارند، اجازه نمی دهند دیگران از آنها سوء استفاده كنند و به شیوه قاهرانه با آنان ارتباط برقرار كنند.( 1)
توجه داشته باشید كه جرئت ورزی و پرخاشگری از یكدیگر متمایزند. پرخاشگر بودن به معنی دفاع از حقوق خود به شیوه ای خصمانه است كه فرد سعی می كند نیازها و خواسته های خود را از طریق غالب شدن، توهین و تحقیر دیگران برآورده كند كه در این میان برای حقوق و خواسته دیگران اهمّیتی قائل نیست.

برای درك بیشتر تفاوت جرئت ورزی (حدّ وسط برخورد منفعلانه و پرخاشگری) با هر یك از رفتار انفعالی و پرخاشگرانه به مثال های زیر دقّت نمایید.

1. فردی در صف خرید می خواهد خودش را جلوی شما جا بزند و می گوید: اجازه می دهید زودتر از شما خرید كنم؟ من عجله دارم.
پاسخ انفعالی: خیلی خوب؛
پاسخ پرخاشگرانه: آهای، می خواهی چه كار كنی، برو آخر صف بایست؛
پاسخ همراه با جرئت ورزی: متأسفم، نمی توانم، من هم عجله دارم.

2. یكی از همكلاسی ها جزوه درسی شما را برای شب امتحان طلب می كند.
پاسخ انفعالی: من خودم نیاز دارم، ولی باشد.
پاسخ پرخاشگرانه: خیلی پررو هستی كه شب امتحان چنین تقاضایی می كنی، فراموشش كن.
پاسخ همراه با جرئت ورزی: خوشحال می شدم به شما كمك كنم، از قبل برای مطالعه شب امتحانی برنامه ریزی كرده ام. ای كاش زودتر می گفتید.

پی نوشت:

  1. كریس ال. كلینكه، مهارت های زندگی، ترجمه شهرام محمد خانی، ج1، ص261.

به من بیاموز;1006655 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام ، بنده در دوران کودکی ( زمان ابتدایی ) در یک دبستان بسیار بد تحصیل میکردم ، به طوری که شب ها از ترس اینکه فردا زورگوهای مدرسه مرا در مدرسه کتک میزنند خوابم نمیبرد !

بسیار اذیت میشدم و توسط قلدر ها و زورگوها اذیت های بسیاری شدم ، به خاطر این اذیت ها هنوز که هنوز است بنده ترس از افراد هیکلی و قدرتمند دارم و همش فکر میکنم ممکنه منو کتک بزنن و اذیت کنن .

چند سال پیش یکی از همکلاسی های قلدرم رو توی پارک دیدم و دوباره منو اذیت کرد ( منو به شدت کتک زد و فرار کرد و تا جایی که من میدونم بی دلیل بود کارش و صرفا لذت میبرد از اینکار ) اینکار هراس منو بیشتر کرد .

الان طوری شده که از افراد جوان و هیکلی میترسم و فکر میکنم اینها همون وحشی گری ها در وجودشون هست و ممکنه منو اذیت کنن ، به خاطر همین به سایر بیماری های دیگه مثل اسکیزوفرنی و وسواس و ... دچار شدم !

چند سال پیش خدا منو پناه داد و به کمک خدا بسیاری از رفتار های وسواسی و ... رو ترک کردم و الان تقریبا از نظر اخلاقی سالم هستم ولی مشکلی که دارم اینه که همش میترسم و نمیتونم برم بیرون و حتی برای خرید نان یا چیزهایی که در خانه نیاز داریم توان بیرون رفتن و مواجه شدن با مردم رو ندارم .

به طوری که حتی اگر شده صبحانه نخورم و گرسنه بمونم بیرون نمیرم که نان بخرم !

با توجه به اینکه بنده نمیتونم خشونت و قلدری این افراد رو درمان کنم لطفا راهکاری دینی ارائه بدید که ازشون نترسم ، البته اگر هم نترسم به احتمال قوی درگیر خواهم شد و شاید حتی کارم به زندان بکشه چون نمیتونم رفتار قلدرهارو تحمل کنم و زیر بار زورگویی هاشون برم .

مثلا چند وقت پیش داشتیم از خیابان با خانواده ( پدر و مادرم ) پیاده رد میشدیم یک دفعه یک جوان از داخل ماشین سرشو بیرون آورد ( شب بود ) یک داد و نعره ی خیلی بلندی سر ما کشید و منو ترسوند و خندید و رفت ! خیلی اذیت شدم و ترس های من دوباره تقویت شدن .

خلاصه در برابر وحشی گری های قلدرها چیکار کنیم ؟ چرا این اتفاقات اینقدر برای بنده تکرار میشه ؟ آیا بنده حساس هستم یا لطف خداست که اینطوری اذیت بشم و گناهانم بخشیده بشه ؟

پس چاره ی بنده چیست ؟ لطفا بنده رو راهنمایی کنید ممنون .

سلام
با ترس تون رو به رو بشید
هر کسی که هیکلی و یه جورایی قلدر به نظر میاد که ادم بدی نیست
برید باشگاه .تا این نوع ادم ها رو با هیکل های بزرگ اما اخلاق و منش خوب و درست رو ببینید


ترس بهنجار و ترس نابهنجار

به طور کلی، «ترس» واکنشی طبیعی است نسبت به یک خطر (خیالی یا واقعی)، ناراحتی یا تهدید بیرونی که تعادل درونی انسان را به مخاطره می اندازد و با ایجاد حالت احتیاط، گریز و یا اجتناب از فرد در مقابل خطرها حمایت می کند.
اساساً در وجود انسان دو نوع ترس نهفته است: «ترس معقول یا بهنجار» و آن ترسى است كه در آن احتمال وقوع يك خطر واقعى وجود داشته باشد. ترس بهنجار نه تنها مشکل آفرین نیست، بلکه هشداری برای فرد است تا از خطرات و آسیب های احتمالی مصون بماند و در حقیقت، نبودش نشانه ناهنجاری است. در اين ترس، هيچ گونه سرزنشى متوجه شخص نيست؛ بلكه از اين جهت كه از يك امر خطرناك ترسيده و از آن پرهيز نموده است مورد تأييد ديگران است. براى مثال، اگر كسى از ترس مواجهه با يك حيوان درندة خطرناك، از رفتن به بيابان و يا جنگل به تنهایی و یا بدون وسائل ایمن خوددارى كند، هيچ كس او را بابت اين ترس سرزنش نمى‏كند؛ بلكه اگر او به اين ترس خود اعتنا نكند و خود را در موضع خطر قرار دهد، مورد سرزنش افراد عاقل قرار مى‏گيرد.

در مقابل ترس بهنجار، «ترس موهوم یا نابهنجار» قرار دارد؛ يعنى خطر واقعى انسان را تهديد نمى‏كند؛ ولى توهمات او به گونه‏اى است كه خود را مواجه با خطر مى‏بيند؛ مانند شخصى كه از تاريكى مى‏ترسد و گمان مى‏كند خطرى او را تهديد مى‏كند! در حالى كه مى‏داند در آن مكان تاريك، چيز خطرناكى وجود ندارد. اين ترس موهوم که بدون دلیل ایجاد می شود چيز خوبى نيست و انسان بايد آن را از خود دور كند تا بتواند شجاعت لازم را در زندگى داشته باشد.

ترس نابهنجار اگر بیش از حدّ آزار دهنده گردد تا جایی که فعالیت های فردی و اجتماعی را هم تحت تأثیر قرار دهد در این صورت، جنبة مرضی پیدا می کند و فرد باید بکوشد تا از این مشکل رهایی یابد. ترس نابهنجار معمولاً غیرواقعی است و اکثر افراد از آن نمی هراسند.


دوران بزن و در رو تمام شد! مزاحمان را به قانون بسپارید

اگر احیاناً در کوچه و خیابان توسط افراد قلدر، قلچماق و زورگو مورد تعرض و هتک حرمت و یا ضرب و شتم قرار گرفتید؛ مراتب را سریعاً به مسئولان ذی ربط و نیروی انتظامی گزارش کنید و از قدرت و نیروی آنان استفاده کنید.
امروزه برای این گونه مزاحمان قوانین بازدارنده مناسبی وضع شده و مجرمان به سزای کارهای ناشایست خود خواهند رسید.


پرسش:
بنده در دوران کودکی (زمان ابتدایی) توسط قلدرها و زورگوها بسیار اذیت می شدم به طوری که شب ها از ترس اینکه فردا زورگوهای مدرسه مرا کتک بزنند خوابم نمی برد!
در حال حاضر بنده از افراد هیکلی و قدرتمند ترس دارم و همواره فکر می کنم که ممکن است مرا کتک بزنند و اذیت کنند. دچار آشفتگی های روحی و روانی همچون اسکیزوفرنی و وسواس و... هستم و مدتی تحت درمان بودم.

پاسخ:
احساسات تلخ و ناخوشایند شما را از این جریان درک می کنیم و از اینکه این گونه اتفاقات و برخوردهای نامهربانانه برای شمایی که در دوران کودکی به هر دلیلی قادر به دفاع از خود نبوده اید، رخ داده حقیقتاً متأثر شدیم؛ آنچه مسلم است، این است که در درگاه عدلِ الهی هیچ ظلمی پوشیده نمی ماند و خداوند روزی دادِ مظلومان را از ظالمان خواهد ستاند و ظالمان اگر توبه نکنند دیر یا زود به سزای اعمال خود خواهند رسید و مطمئناً در انتظار مجازات الهی خواهند بود.

اگرچه حوادثی که در گذشته برای شما رخ داده باعث بروز مشکلاتی برای شما شده و تنش های ناشی از آن همچنان باقیست، اما باید به این باور برسید که شما آن کودک بی دفاع و ناتوان دیروز نیستید. انسان ها به مقضای افزایش سن شان به صورت طبیعی قدرت و توان افزون تری پیدا می کند و با دانش و تجربه ای که کسب می کنند توان مقابله با مشکلات این چنینی را خواهند داشت.

به هر حال، اگرچه این نوع رخدادها آزار دهنده اند، اما همانند حوادث طبیعی، باید راه كنار آمدن با آنها را بیآموزید، بشر نمی تواند جلوی رخ دادن حوادث طبیعی مثل: سیل و زلزله و... را بگیرد، بلكه با تدابیر لازم، خانه ها را مقاوم می سازد تا آسیب پذیری را كاهش دهد. شما باید بدانید كه این نوع مشکلات، کم و بیش در همه فرهنگ ها وجود دارد و باید راه برخورد با آنها را بیآموزید.

تکمیل روند درمانی
توصیه می شود با مراجعه حضوری به مراکز مشاوره ای و خدمات روانشناختی معتبر و گفتگو با مشاوران و روانشناسان باتجربه اقدامات لازم را در این خصوص انجام دهید. خوشبختانه تکنیک ها و فنون متعددی برای غلبه بر ترس و اضطراب وجود دارد. راهکارهایی همچون روان درمانی، حساسیت زدایی منظم، غرقه سازی، تقویت اعتماد به نفس، ابراز وجود، جرئت ورزی و... برای حل مشکل تان وجود دارد که شما می توانید با کمک مشاوراه، روانشناسان و دیگر متخصصان آنها را تمرین کنید و بر مشکلات خود فائق آیید.

فراگیری مهارت جرئت ورزی

این حق شماست که دیگران به شخصیت تان و به وجودتان و هر آنچه متعلق به شماست و شما مالک و صاحب اختیار آن هستید احترام بگذارند، شما به عنوان یک انسان از تمام حقوق شهروندی برخوردارید و هرگز نباید اجازه دهید که دیگران به ناحق حقوق تان را ضایع کنند و یا امر و نهی تان کنند؛ بلکه باید با جرئت ورزی و اِعمال قاطعیت حتی اگر منجر به ناراحتی و رنجش دیگران و یا طرف مقابل تان گردد، احقاق حق نمایید و شجاعانه و با شهامت کامل از حق و حقوق تان دفاع کنید. مهارت جرئت ورزی این کمک را به شما می کنید که در مقابله با افراد زودگو و قلدر بدون دیگری با آنها واکنش مناسب از خود نشان دهید.

جرئت ورزی، یعنی دفاع از حقوق خود و بیان افكار و احساسات خویش كه به شیوه مستقیم، صادقانه و مناسب انجام شود. افراد جرئت ورز برای خود و دیگران احترام قائل هستند. آنان منفعل نیستند و ضمن اینكه به خواسته ها و نیازهای دیگران احترام می گذارند، اجازه نمی دهند دیگران از آنها سوء استفاده كنند و به شیوه قاهرانه با آنان ارتباط برقرار كنند.(1)
توجه داشته باشید كه جرئت ورزی و پرخاشگری از یكدیگر متمایزند. پرخاشگر بودن به معنی دفاع از حقوق خود به شیوه ای خصمانه است كه فرد سعی می كند نیازها و خواسته های خود را از طریق غالب شدن، توهین و تحقیر دیگران برآورده كند كه در این میان برای حقوق و خواسته دیگران اهمّیتی قائل نیست.

برای درك بیشتر تفاوت جرئت ورزی (حدّ وسط برخورد منفعلانه و پرخاشگری) با هر یك از رفتار انفعالی و پرخاشگرانه به مثال های زیر دقّت نمایید.
1. فردی در صف خرید می خواهد خودش را جلوی شما جا بزند و می گوید: اجازه می دهید زودتر از شما خرید كنم؟ من عجله دارم.
پاسخ انفعالی: خیلی خوب؛
پاسخ پرخاشگرانه: آهای، می خواهی چه كار كنی، برو آخر صف بایست؛
پاسخ همراه با جرئت ورزی: متأسفم، نمی توانم، من هم عجله دارم.
2. یكی از همكلاسی ها جزوه درسی شما را برای شب امتحان طلب می كند.
پاسخ انفعالی: من خودم نیاز دارم، ولی باشد.
پاسخ پرخاشگرانه: خیلی پررو هستی كه شب امتحان چنین تقاضایی می كنی، فراموشش كن.
پاسخ همراه با جرئت ورزی: خوشحال می شدم به شما كمك كنم، از قبل برای مطالعه شب امتحانی برنامه ریزی كرده ام. ای كاش زودتر می گفتید.

ترس بهنجار و ترس نابهنجار
به طور کلی، «ترس» واکنشی طبیعی است نسبت به یک خطر (خیالی یا واقعی)، ناراحتی یا تهدید بیرونی که تعادل درونی انسان را به مخاطره می اندازد و با ایجاد حالت احتیاط، گریز و یا اجتناب از فرد در مقابل خطرها حمایت می کند.
اساساً در وجود انسان دو نوع ترس نهفته است: «ترس معقول یا بهنجار» و آن ترسى است كه در آن احتمال وقوع يك خطر واقعى وجود داشته باشد. ترس بهنجار نه تنها مشکل آفرین نیست، بلکه هشداری برای فرد است تا از خطرات و آسیب های احتمالی مصون بماند و در حقیقت، نبودش نشانه ناهنجاری است. در اين ترس، هيچ گونه سرزنشى متوجه شخص نيست؛ بلكه از اين جهت كه از يك امر خطرناك ترسيده و از آن پرهيز نموده است مورد تأييد ديگران است. براى مثال، اگر كسى از ترس مواجهه با يك حيوان درندة خطرناك، از رفتن به بيابان و يا جنگل به تنهایی و یا بدون وسائل ایمن خوددارى كند، هيچ كس او را بابت اين ترس سرزنش نمى‏كند؛ بلكه اگر او به اين ترس خود اعتنا نكند و خود را در موضع خطر قرار دهد، مورد سرزنش افراد عاقل قرار مى‏گيرد.

در مقابل ترس بهنجار، «ترس موهوم یا نابهنجار» قرار دارد؛ يعنى خطر واقعى انسان را تهديد نمى‏كند؛ ولى توهمات او به گونه‏اى است كه خود را مواجه با خطر مى‏بيند؛ مانند شخصى كه از تاريكى مى‏ترسد و گمان مى‏كند خطرى او را تهديد مى‏كند! در حالى كه مى‏داند در آن مكان تاريك، چيز خطرناكى وجود ندارد. اين ترس موهوم که بدون دلیل ایجاد می شود چيز خوبى نيست و انسان بايد آن را از خود دور كند تا بتواند شجاعت لازم را در زندگى داشته باشد.

ترس نابهنجار اگر بیش از حدّ آزار دهنده گردد تا جایی که فعالیت های فردی و اجتماعی را هم تحت تأثیر قرار دهد در این صورت، جنبة مرضی پیدا می کند و فرد باید بکوشد تا از این مشکل رهایی یابد. ترس نابهنجار معمولاً غیرواقعی است و اکثر افراد از آن نمی هراسند.

دوران بزن و در رو تمام شد! مزاحمان را به قانون بسپارید
اگر احیاناً در کوچه و خیابان توسط افراد قلدر، قلچماق و زورگو مورد تعرض و هتک حرمت و یا ضرب و شتم قرار گرفتید؛ مراتب را سریعاً به مسئولان ذی ربط و نیروی انتظامی گزارش کنید و از قدرت و نیروی آنان استفاده کنید.
امروزه برای این گونه مزاحمان قوانین بازدارنده مناسبی وضع شده و مجرمان به سزای کارهای ناشایست خود خواهند رسید.

تو هم گاهی مدارا کن!
در حکایت ها آمده است:
«روزی سقراط حکیم مردی را دید که خیلی ناراحت و بود.
علت ناراحتی اش را پرسید. شخص پاسخ داد:
در راه که می آمدم یکی از آشنایان را دیدم. سلام کردم جواب نداد و با بی اعتنایی و خودخواهی گذشت و رفت و من از این طرز رفتار او خیلی رنجیدم.
سقراط گفت: چرا رنجیدی؟
مرد با تعجب گفت: خوب معلوم است که چنین رفتاری ناراحت کننده است.
سقراط پرسید: اگر در راه کسی را می دیدی که به زمین افتاده و از درد به خود می پیچد.
آیا از دست او دلخور و رنجیده می شدی؟
مرد گفت: مسلم است که هرگز دلخور نمی شدم. آدم از بیمار بودن کسی دلخور نمی شود.
سقراط پرسید: به جای دلخوری چه احساسی می یافتی و چه می کردی؟
مرد جواب داد: احساس دلسوزی، شفقت و سعی می کردم طبیب یا دارویی به او برسانم.
سقراط گفت: همه این کارها را به خاطر آن می کردی که او را بیمار می دانستی، ‌آیا کسی که رفتارش نادرست است، روانش بیمار نیست؟
بیماری فکری و روان نامش «غفلت» است و باید به جای دلخوری و رنجش نسبت به کسی که بدی می کند و غافل است دل سوزاند و کمک کرد.
پس از دست هیچ کس دلخور مشو و کینه به دل مگیر. بدان که هر وقت کسی بدی می کند در آن لحظه بیمار است».(2)

معرفی منابع برای مطالعۀ بیشتر:

  1. عبدلی، هادی، تو هم گاهی مدارا کن! روش‌های ارتباط با افراد دشوار، تهران: کانون اندیشه جوان، 1397.
  2. شرکت چئینگ، ال.بت، چگونه در زندگی با جرات باشیم؟، ترجمة: مرتضی نوری خواجوی، تهران: ارتقای سلامت ایرانیان، 1390.
  3. فتحی، مهدی، مهارت ابراز وجود و جرأت مندی، مشهد: شهیدی پور، 1387.
  4. کاظم زاده عطوفی، مهرداد و موتابی، فرشته، آموزش مهارتهای زندگی: ویژه دانشجویان: مهارت رفتار جرات مندانه: کتاب کار دانشجو، تهران: دانژه، 1385.
  5. کاظم زاده عطوفی، مهرداد و موتابی، فرشته، رفتار جرات‌مندانه، تهران: میانکوشک، 1391.
  6. موسوی زاده، سیده آزاده، روان‌شناسی ابراز وجود (کلید طلایی موفقیت با فن جرات‌ورزی)، تهران: جهان دانش، 1391.

پی نوشت ها:

  1. كریس ال. كلینكه، مهارت های زندگی، ترجمه شهرام محمد خانی، ج1، ص261.
  2. مجله جوانان امروز، سال پنجاه و یکم، شماره 2257، مرداد 1397، ص11.
موضوع قفل شده است