جمع بندی هجرت و فرار از خانه در این شرایط

تب‌های اولیه

13 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
هجرت و فرار از خانه در این شرایط

سلام من سنم خیلی داره میره بالا نزدیک هست سی هم بشه ولی از خانوادم خیلی خسته شدم

پدرم از بچگی الکلی بود من وقتی میرفتم مسجد کتکم میزد.حتی به

مسجد رفتن من نماز خوندن من همه چیزم گیر میداد یه باز که به جایی

به خاطر پخش موسیقی نرفته بودم تا دلش میخواست منو کتکم زد

ولی من ادم درسخونی بودم برادرم منو به راه فساد وگناه جنسی

رو برای من باز کرد و کاری کرد که من از درس عقب بیفتم و نتونم از دانشگاه

خوبی قبول بشم یعنی عمدا اینکارار رو میکرد سیدیهای مبتذل کیلویی میخرید

میذاشت توی اتاق من تا منو تحریک جنسی کنه تو خونه هم همه ازش حمایت میکردن

همش میرفت سراغ دعا نویس و رمال تا طلسم تنظیم کنه و میذاشت تو ااتاق من

تو بینیم یه ضایعه غیر عادی بود که میتونستن با صد هزار پول الان اونو برطرف کنن ولی

باعث شدن من حقارت بکشم خودمم به خاطر بیپولی نمیتونستم برم عمل ....

اون زمان استخاره گرفتم قران به من هجرت رو پیشنهاد داد ولی تو این شرایط

اقتصادی این راه خیلی راحت هم نیست. خودمم خسته شدم میشه راهنمایی کنید.@};-@};-@};-

الان دو سوال دارم یکی اینکه

هجرت تو این شرایط با این سن گذاف من معادل فرار از خونه هست .@};-

یکی هم اینکه با حس حسادت اطرافیانم چیکار کنم مثلا کافیه ببینن من

یه ماشین خریدم@};- یا یکم رشد کردم دمار از روزگار من میارن خودمم کلافه شدم @};-@};-@};-

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد صابر

[TD][/TD]

با سلام و احترام خدمت شما برادر گرامی! قطعاً در شرایط سختی ایمانتان را حفظ نموده و تلاش زیادی برای پاکی تان نمودید؛ خدای متعال را شاکریم که در کشور عزیزمان جوانان خوب و با ایمانی چون شما داریم. خداوند متعال در شأن مؤمنان در قران کریم می فرماید: «إِلَّا الَّذِينَ صَبرواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ أُوْلَئكَ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ كَبِير(1)؛ «مگر آنها كه (در سايه ايمان راستين،) صبر و استقامت ورزيدند و كارهاى شايسته انجام دادند كه براى آنها، آمرزش و اجر بزرگى است».


احساس شما را در این همه تنش زندگی درک می‌کنیم و می‌دانیم که ماندن در این شرایط چقدر سخت و طاقت فرساست ولی از آن طرف توصیه به هجرت و رفتن از خانه هم نمی‌کنیم زیرا این رفتن شما یعنی پاک کردن صورت مسئله و فرار از مشکل. اگر هم فکر می‌کنید قرآن چنین دستوری را برای شما تجویز نموده است؛ احتمالا مقصود قرآن را به خوبی درک ننموده اید چون معمولا قرآن به صورت فردی به کسی دستور نمی دهد.



در هر صورت ماندن شما در این شرایط خاص سخت است و سن شما نیز رو به افزایش است؛ اما باید از شما یک سؤال پرسید و آن اینکه آیا شرایط ازدواج را دارید یا خیر؟ چرا تا کنون ازدواج ننموده اید؟ زیرا یکی از بهترین راه های رهایی شما از این شرایط یک ازدواج سنجیده است که امیدواریم ان شاء الله هر چه زودتر زمینه ی آن فراهم گردد.




در هر صورت در ادامه ی این پاسخ راهکارهایی در خصوص چگونگی برخورد با والدین و برادرتان تقدیم می نماییم.




1- چون رفتار و روحيه پدر و مادرتان با گذر عمر به صورت يك صفت ثابت شخصيتي در آمده است سخت تغيير مي پذيرد و متحول ساختن چنين افرادي دشواري مي نمايد اما امري شدني است لذا هرگز سعي در ايجاد تغيير ناگهاني و برخوردهاي تند و عصباني نداشته باشيد كه اين شكل رفتار نه تنها وي را به سوي مخالفت مي كشاند بلكه ناسازگاري را به صورت لجاجت آميز در ايشان تشديد مي نمايد البته اين نكات را تمام اعضاء خانواده بايد رعايت نمايند.

2- احترام گذاردن به والدين چه پدر و چه مادر يك ضرورت تغيير ناپذير است و هيچ پديده اي نمي تواند مجوز بي حرمتي نسبت به والدين شود. با احترام گذاشتن، آنها نرم خوي تر مي شوند.

3- از ايجاد تغيير و اصلاح در رفتار پدر و مادرتان مأيوس نشويد.


4- گر چه دل خوشی از ایشان ندارید ولی هر جا و در هر موقعيتي كه نيازمند كمك شما هستند سريعا و با كمال احترام به خصوص در حضور ديگران به كمك آنها بشتابيد.


5- بهترين وسيله براي سالم سازي زمينه تأثير بر روي رفتار پدر و مادرتان محبت نمودن به او، تحويل گرفتن و احترام گذاردن به او است.


شرايط سني شما انتظار يك زندگي ايده آل را دارد كه البته انتظار به جايي است اما بايد قبول كرد كه هميشه همه چيز براي انسان فراهم نيست و بايد با شرايط موجود زندگي را ادامه داد.پس به خدا توكل كنيد و رفتار هاي خوب خود را نسبت به پدر و مادر يك عمل عبادي بدانيد و با صبر تحمل به پاداش دنيوي خوبي خواهيد رسيد.


در مورد برخورد با حسادت دیگران لطفا پست بعدی را مطالعه و عمل نمایید.

--------------------------------------
پی نوشت:
1. هود: 11





اما در برخورد با حسادت دیگران:

1. بهترين روش در برخورد با دوستان و آشناياني كه حسادت خويش را بروز مى‏دهند، رعايت اصل «مدارا» است. اگر به هر دليل مايليد و يا ضرورت ايجاب مى‏كند كه به ارتباط خويش ادامه دهيد، به ناچار بايد كه در برابر ناملايمات آن بردبارى كنيد. بردبارى و مدارا يك اصل كلى است كه بدون آن زندگى اجتماعى و ارتباط با ديگران مقدور نيست‏

.


آسايش دو گيتى تفسير اين دو حرف است‏ *** با دوستان مروّت با دشمنان مدارا


2. توصيه ديگر شناختن ريشه حسادت است يعني متوجه شويد در چه مواردي مورد حسادت واقع مي شويد. مهمترين نكته در اينجا اين است كه اگر خصوصيت و امتيازي در انسان وجود دارد كه باعث جلب توجه فراوان و برانگيختن حساسيت ديگران و ايجاد حسادت در آنها مي گردد، نبايد اين ويژگي و امتياز را زياد در معرض ديد و تماشاي ديگران قرار داد بلكه بايد تا امكان دارد آن را از نظرها پنهان و پوشيده داشت. اين كار هم كمك به خودتان است چون باعث مي شود توجه ديگران زياد به شما جلب نگردد و مورد حسادت قرار نگيريد و از گزند آزار و اذيت بدخواهان و حسودان در امان بمانيد و هم كمكي به حسودان است كه كمتر تحريك مي شوند و اين خصلت زشت كمتر در آنها بروز و ظهور مي يابد.

3. هنگامى كه خداى متعال به بنده ‏اى از بندگان خود، نعمت را عطا مى ‏فرمايد، به طور طبيعى ممكن است‏ كه او مورد حسادت ديگران قرار گيرد. اين مشكل، به هر حال وجود دارد و گريزى از آن نيست. با اين وجود نبايد حسادت حسودان مانع رشد و ترقى و پيمودن راه‏ هاى كمال و تعالى شود.


موفق و سربلند باشید.


سلام
ببخشید وارد موضوع میشم.
اما وقتی کارشناس ازدواج و پیشنهاد کردن یه سوال برام پیش اومد،
وقتی ایشون با خریدن یه ماشین اینهمه دچار دردسر میشن چطور میتونن یه ازدواج و مدیریت کنن؟
قطعا دخالت ها بیشتر میشه و با توجه به شرایط خانواده هم سخته مورد خوبی با ایشون ازدواج کنه، و بعد از ازدواج هم حاشیه ها و اطرافیان اجازه ی زندگی خوب و آسوده رو ازشون خواهد گرفت.
به نظر من ایشون باید برن یک شهر دیگه یک مدت زندگی کنن و شخصیت خودشون تثبیت بشه بعدش اگر تواناییشو داشتن ازدواج کنند.

در ضمن من یک سوال هم داشتم، با وجود چنین پدر و برادر مخالف اسلام ایشون چطور انقدر اراده داشتن و به مسجد و اسلام کشیده شدن؟؟؟


در ضمن من یک سوال هم داشتم، با وجود چنین پدر و برادر مخالف اسلام  ایشون چطور انقدر اراده داشتن و به مسجد و اسلام کشیده شدن؟؟؟

خب خدا هر کی رو بخواد هدایت میکنه دیگه تو قرانم گفته

آیا دیدی آن کس را که هوای نفس خود را معبود خود ساخته بود و خداوند از روی علم به این که پذیرای هدایت نیست او را

گمرا کرد و بر قلب و گوشش قفلی نهاد و بر دیگانش پرده ای کشید بعد از خداوند چه کسی او را هدایت خواهد کرد.

خب خدا این موانع رو از قلب انسان برداره انسان خود بخود سر راه میاد دیگه منم یه انسان مثل شما.

روزنه;1006375 نوشت:
سلام
ببخشید وارد موضوع میشم.
اما وقتی کارشناس ازدواج و پیشنهاد کردن یه سوال برام پیش اومد،
وقتی ایشون با خریدن یه ماشین اینهمه دچار دردسر میشن چطور میتونن یه ازدواج و مدیریت کنن؟
قطعا دخالت ها بیشتر میشه و با توجه به شرایط خانواده هم سخته مورد خوبی با ایشون ازدواج کنه، و بعد از ازدواج هم حاشیه ها و اطرافیان اجازه ی زندگی خوب و آسوده رو ازشون خواهد گرفت.
به نظر من ایشون باید برن یک شهر دیگه یک مدت زندگی کنن و شخصیت خودشون تثبیت بشه بعدش اگر تواناییشو داشتن ازدواج کنند.


سلام دوست بزرگوار
مشکل ایشان مقداری به این بازگشت دارد که چون همیشه تحت فشار دیگران بوده است حتی در این سنین نیز اجازه ی دخالت به دیگران می دهد و باز هم از دخالت و حسادت آنها ضربه می بیند.


چرا تا کنون ازدواج ننموده اید؟ زیرا یکی از بهترین راه های رهایی شما از این شرایط یک ازدواج سنجیده است </p>
<p>

والا پدر و مادر رو دین بهش ارزش داده از نظر من هیچ ارزشی ندارن میخواستم بعد برگشتن از خدمت

ازدواج کنم ولی پدرم اول خونمون رو تو تهران فروخت تا یه اپارتمان برا ازدواج منو برادرمدرست کنه بعد

همه ظبقاتش رو به یه بهانه هایی فروخت و خورد تو یه طبقشم خودش نشست تا من که سهله

برادرمم نتونه ازدواج کنه خداییش الان تو تهران سربازم روزایی که خونه نمیرم خیلی اعصابم ارومتره

خدا پدر این خدمت سربازی رو رحمت کنه.تنها برادرمم نیست پدرمم هم اذیت میکنه یادمه وقتی

لیسانسم رو تو تهران تموم کردم سر عقدش تو خونه دعوا انداخت منم از خونه تا سر کوچه تعقیب کرد تا بزنه...

منم سه روز تو خونه نیومدم .

ali_98;1006591 نوشت:

چرا تا کنون ازدواج ننموده اید؟ زیرا یکی از بهترین راه های رهایی شما از این شرایط یک ازدواج سنجیده است </p>
<p>

والا پدر و مادر رو دین بهش ارزش داده از نظر من هیچ ارزشی ندارن میخواستم بعد برگشتن از خدمت

ازدواج کنم ولی پدرم اول خونمون رو تو تهران فروخت تا یه اپارتمان برا ازدواج منو برادرمدرست کنه بعد

همه ظبقاتش رو به یه بهانه هایی فروخت و خورد تو یه طبقشم خودش نشست تا من که سهله

برادرمم نتونه ازدواج کنه خداییش الان تو تهران سربازم روزایی که خونه نمیرم خیلی اعصابم ارومتره

خدا پدر این خدمت سربازی رو رحمت کنه.تنها برادرمم نیست پدرمم هم اذیت میکنه یادمه وقتی

لیسانسم رو تو تهران تموم کردم سر عقدش تو خونه دعوا انداخت منم از خونه تا سر کوچه تعقیب کرد تا بزنه...

منم سه روز تو خونه نیومدم .


سلام: خدا بهت صبر بده:تهران خیلی بزرگ هست: ببین میتونی یک کاری پیدا کنی که بهت سر پناه یا خانه بدهند مثل سرایداری یا نگهبانی و... تا از آن خانه بیای بیرون و راحت بشی.
علاوه بر اینکه فرزند باید احترام پدر و ماردر را حفظ کنه : پدر و مادرهم احترام فرزند شان را حفظ کنند و اذیت اش نکنند ! این کار ها نشانه بی دینی پدر شما هست متاسفانه.

سلام به همه
خیلی متاثر شدم انشاءالله مشکلاتتان خیلی زود حل شوند.

از کارشناس محترم یک سوال داشتم :
اگر این آقا تمام تلاشش را کرد و خانواده اش اصلاح نشدند تکلیف ایشان چیست؟
تحمل و صبر تا کجا معنی می دهد؟ وقتی زندگی کنار نزدیکترین افراد جز رنج و عذاب برایشان ندارد چرا تحمل کنند؟
اگر مستقل شوند( چه با ازدواج چه تنهایی) و در عین حال قطع ارتباط هم با خانواده نکنند به نظرتان اشکالی دارد؟

سپیده دم;1006717 نوشت:
سلام به همه
خیلی متاثر شدم انشاءالله مشکلاتتان خیلی زود حل شوند.

از کارشناس محترم یک سوال داشتم :
اگر این آقا تمام تلاشش را کرد و خانواده اش اصلاح نشدند تکلیف ایشان چیست؟
تحمل و صبر تا کجا معنی می دهد؟ وقتی زندگی کنار نزدیکترین افراد جز رنج و عذاب برایشان ندارد چرا تحمل کنند؟
اگر مستقل شوند( چه با ازدواج چه تنهایی) و در عین حال قطع ارتباط هم با خانواده نکنند به نظرتان اشکالی دارد؟


عرض سلام و و وقت بخیر خدمت شما
روایات ما اینگونه بیان می کنند که حتی پدر و مادر کافر هم باشند مورد احترام هستند ولی شرایط ایشان جوری است که علاوه بر حفظ و ارتباط با خانواده باید خودش برای آینده اش تصمیم بگیرد و برنامه ریزی کند و فقط والدین را از برنامه ی ازدواجش مطلع کند.

اگر این سبک و رویه را در پیش بگیرد گرچه خیلی سخت است ولی جمع بین هر دو نموده و خودش هم سعادتمند می شود.
موفق باشید.

سؤال:
سن من خیلی بالا رفته و نزدیک به سی سال رسیده ام ولی از خانواده ام خیلی خسته شدم
از بچگی پدرم الکلی بود و وقتی مسجد می رفتم کتکم میزد. حتی به نماز خواندن من هم گیر میداد یک بار که به جایی به خاطر پخش موسیقی نرفته بودم تا دلش میخواست من را کتک زد.
برادرم سیدی های مبتذل می خرید و می گذاشت توی اتاقم تا من را تحریک جنسی کند تو خونه هم همه از او حمایت می کردند: الان دو سوال دارم:
الف) هجرت تو این شرایط با این سن گزاف من معادل فرار از خانه هست؟
ب) با حس حسادت اطرافیانم چکار کنم؟

پاسخ:

قطعاً در شرایط سختی ایمانتان را حفظ نموده و تلاش زیادی برای پاکی تان نمودید؛ خدای متعال را شاکریم که در کشور عزیزمان جوانان خوب و با ایمانی چون شما داریم. خداوند متعال در شأن مؤمنان در قران کریم می فرماید: «إِلَّا الَّذِينَ صَبرواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ أُوْلَئكَ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ كَبِير(1)؛ «مگر آنها كه (در سايه ايمان راستين،) صبر و استقامت ورزيدند و كارهاى شايسته انجام دادند كه براى آنها، آمرزش و اجر بزرگى است».

احساس شما را در این همه تنش زندگی درک می‌کنیم و می‌دانیم که ماندن در این شرایط چقدر سخت و طاقت فرساست ولی از آن طرف توصیه به هجرت و رفتن از خانه هم نمی‌کنیم زیرا این رفتن شما یعنی پاک کردن صورت مسئله و فرار از مشکل. اگر هم فکر می‌کنید قرآن چنین دستوری را برای شما تجویز نموده است؛ احتمالا مقصود قرآن را به خوبی درک ننموده اید چون معمولا قرآن به صورت فردی به کسی دستور نمی دهد.

در هر صورت ماندن شما در این شرایط خاص سخت است و سن شما نیز رو به افزایش است؛ اما باید از شما یک سؤال پرسید و آن اینکه آیا شرایط ازدواج را دارید یا خیر؟ چرا تا کنون ازدواج ننموده اید؟ زیرا یکی از بهترین راه های رهایی شما از این شرایط یک ازدواج سنجیده است که امیدواریم ان شاء الله هر چه زودتر زمینه ی آن فراهم گردد.

در ادامه ی این پاسخ راهکارهایی در خصوص چگونگی برخورد با والدین و برادرتان تقدیم می نماییم.

1- چون رفتار و روحيه پدر و مادرتان با گذر عمر به صورت يك صفت ثابت شخصيتي در آمده است سخت تغيير مي پذيرد و متحول ساختن چنين افرادي دشواري مي نمايد اما امري شدني است لذا هرگز سعي در ايجاد تغيير ناگهاني و برخوردهاي تند و عصباني نداشته باشيد كه اين شكل رفتار نه تنها وي را به سوي مخالفت مي كشاند بلكه ناسازگاري را به صورت لجاجت آميز در ايشان تشديد مي نمايد البته اين نكات را تمام اعضاء خانواده بايد رعايت نمايند.

2- احترام گذاردن به والدين چه پدر و چه مادر يك ضرورت تغيير ناپذير است و هيچ پديده اي نمي تواند مجوز بي حرمتي نسبت به والدين شود. با احترام گذاشتن، آنها نرم خوي تر مي شوند.

3- از ايجاد تغيير و اصلاح در رفتار پدر و مادرتان مأيوس نشويد.

4- گر چه دل خوشی از ایشان ندارید ولی هر جا و در هر موقعيتي كه نيازمند كمك شما هستند سريعا و با كمال احترام به خصوص در حضور ديگران به كمك آنها بشتابيد.

5- بهترين وسيله براي سالم سازي زمينه تأثير بر روي رفتار پدر و مادرتان محبت نمودن به او، تحويل گرفتن و احترام گذاردن به او است.

شرايط سني شما انتظار يك زندگي ايده آل را دارد كه البته انتظار به جايي است اما بايد قبول كرد كه هميشه همه چيز براي انسان فراهم نيست و بايد با شرايط موجود زندگي را ادامه داد.پس به خدا توكل كنيد و رفتار هاي خوب خود را نسبت به پدر و مادر يك عمل عبادي بدانيد و با صبر تحمل به پاداش دنيوي خوبي خواهيد رسيد.

اما در برخورد با حسادت دیگران:

1. بهترين روش در برخورد با دوستان و آشناياني كه حسادت خويش را بروز مى‏دهند، رعايت اصل «مدارا» است. اگر به هر دليل مايليد و يا ضرورت ايجاب مى‏كند كه به ارتباط خويش ادامه دهيد، به ناچار بايد كه در برابر ناملايمات آن بردبارى كنيد. بردبارى و مدارا يك اصل كلى است كه بدون آن زندگى اجتماعى و ارتباط با ديگران مقدور نيست‏.


آسايش دو گيتى تفسير اين دو حرف است‏ *** با دوستان مروّت با دشمنان مدارا


2. توصيه ديگر شناختن ريشه حسادت است يعني متوجه شويد در چه مواردي مورد حسادت واقع مي شويد. مهمترين نكته در اينجا اين است كه اگر خصوصيت و امتيازي در انسان وجود دارد كه باعث جلب توجه فراوان و برانگيختن حساسيت ديگران و ايجاد حسادت در آنها مي گردد، نبايد اين ويژگي و امتياز را زياد در معرض ديد و تماشاي ديگران قرار داد بلكه بايد تا امكان دارد آن را از نظرها پنهان و پوشيده داشت. اين كار هم كمك به خودتان است چون باعث مي شود توجه ديگران زياد به شما جلب نگردد و مورد حسادت قرار نگيريد و از گزند آزار و اذيت بدخواهان و حسودان در امان بمانيد و هم كمكي به حسودان است كه كمتر تحريك مي شوند و اين خصلت زشت كمتر در آنها بروز و ظهور مي يابد.

3. هنگامى كه خداى متعال به بنده ‏اى از بندگان خود، نعمت را عطا مى ‏فرمايد، به طور طبيعى ممكن است‏ كه او مورد حسادت ديگران قرار گيرد. اين مشكل، به هر حال وجود دارد و گريزى از آن نيست. با اين وجود نبايد حسادت حسودان مانع رشد و ترقى و پيمودن راه‏ هاى كمال و تعالى شود.
--------------------------------------
پی نوشت:
1. هود: 11

موضوع قفل شده است