جمع بندی بهشت و جهنم و بدن ما در آخرت

تب‌های اولیه

9 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
بهشت و جهنم و بدن ما در آخرت

سلام.

من نظری درباره بدن ما در آخرت(فکر کنم بهش بدن مثالی میگن!) و لذت های بهشت و عذاب جهنم دارم نمیدونم درسته یا غلط برای همین این تاپیکو زدم تا راهنمایی کنید.

من فکر میکنم بدن الانمون یک هم به عنوان یک بدن مثالی هست که برای این دنیا ساخته بشه که یک سری محدودیت ها داره. از یک سطحی به بعد نمیتونه لذت بکشه (براش عادی میشه یا غیر قابل تحمل) و از یک حدی به بعد نمیتونه عذاب بکشه (بدن نابود میشه) اما بدن ما در آخرت طبق شرایط اون دنیا خواهد بود و فرق خواهد داشت. مثلا لذت خوردن غذا های بهشتی و لذت میوه های بهشتی، لذت معاشرت با بقیه، لذت نزدیکی با حوریان و همسران بهشتی و ... در بهشت لذت های خیلی سطح بالایی هستند که بدن اون موقع ما براش قابل درک و تحمله. و همینطور عذاب های جهنم هم همینطور.

آیا همینطوره یا نه؟ خیلی ممنون

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد صدیق

[TD][/TD]

[=microsoft sans serif]

صندلی;1005984 نوشت:
من فکر میکنم بدن الانمون یک هم به عنوان یک بدن مثالی هست که برای این دنیا ساخته بشه که یک سری محدودیت ها داره. از یک سطحی به بعد نمیتونه لذت بکشه (براش عادی میشه یا غیر قابل تحمل) و از یک حدی به بعد نمیتونه عذاب بکشه (بدن نابود میشه) اما بدن ما در آخرت طبق شرایط اون دنیا خواهد بود و فرق خواهد داشت. مثلا لذت خوردن غذا های بهشتی و لذت میوه های بهشتی، لذت معاشرت با بقیه، لذت نزدیکی با حوریان و همسران بهشتی و ... در بهشت لذت های خیلی سطح بالایی هستند که بدن اون موقع ما براش قابل درک و تحمله. و همینطور عذاب های جهنم هم همینطور.

باسلام و عرض ادب
در سوال بالا چند مطلب در ضمن هم مطرح شده است که لازم است به آنها اشاره شود:

نخست. بدن این دنیایی هم بدن مثالی است.
دوم. بدن اخروی، بدن مثالی است.
سوم. بدن مثالی در آخرت، متناسب با همان عالم است.

در مورد مطلب نخست، لازم است بدانیم که بدن مثالی یک اصطلاح در فلسفه صدرایی است و بار معنایی خاصی دارد.
بنابراین این اصطلاح را تنها میتوان در همان جایی به کار برد که کشش آنرا دارد.
بدن مثالی عبارت است از بدنی که از نظر وجودی، شبیه بدن عنصری است ولی مادی نیست.
یعنی این بدن، خصوصیات بدن مادی یعنی شکل و اندازه و رنگ را دارد ولی ماده ندارد.(

صفرعلیپور، معاد استدلالی، ۱۳۷۶ش، ص۴۵)

بنابراین مشخص میشود که بدن مثالی را نمیتوان بر بدن جسمانی عنصری(یعنی بدن مادی) به کار برد.

[=microsoft sans serif]اما مسئله دوم
در مورد اینکه بدن انسان پس از این دنیا، به چه صورتی است، چندین دیدگاه وجود دارد.
نخست. برخی از متکلمان، بدن غیر دنیوی را بدنی عین همین بدن دنیوی و به صورت عنصری میدانند.(شرح مواقف، ج8، ص289)
دوم. برخی از متکلمان، معتقدند که بدن اخروی از نظر اجزای اصلی بدن، عین بدن دنیوی است و از نظر اجزای غیر اصلی، مثل بدن دنیوی.(کشف المراد، ص407)
سوم. برخی متکلمان دیگر معتقدند که بدن اخروی گرچه مادی است ولی شبیه بدن دنیایی است نه عین آن(شرح المواقف، ج5، ص91)
چهارم: ملاصدرا معتقد که بدن اخروی، بدنی است شبیه بدن دنیایی ولی غیر مادی. این بدن، بدن تکامل یافته طبیعی است که دارای تجرد مثالی است.(اسفار، ج9، ص200)
پنجم. در نهایت گروهی دیگر معتقدند که بدن اخروی همان بدن دنیوی است که پس از مفارقت روح در عالم نفس الامر از سایر بدنها به صورت جدا و ممتاز قرار داشته است و در آخرت به سمت نفس دنیوی متعلق به خود حرکت خواهد کرد(معاد از دیدگاه حکیم زنوزی، ص74)

بنابراین بدون بیان بحث و تبیین مسئله،
اولا: نمیتوان مدعی شد که بدن اخروی مثالی است یا عنصری.
ثانیا: در قول به مثل بودن، باید مراد از مثل بودن را بیان کرد که مراد از مثل، شبیه است ولی عنصری یا مراد، مثالی دارای تجرد ناقص است.

[=microsoft sans serif]با وجود این اختلاف نظرها، یک نکته که اتفاقا محور اصلی سوال این تاپیک است مورد اتفاق نظر است.
بدین بیان که
تمام کسانی که معتقد به معاد جسمانی هستند، چه آنرا با دلیل فلسفی و کلامی اثبات میکنند یا صرفا به واسطه ادله نقلی آنرا میپذیرند، چه انان که بدن اخروی را جسمانی میدانند و چه آنان که آنرا مثالی میدانند و نیز چه کسانی که انرا عین بدن دنیایی از همه جهات میدانند و چه از برخی جهات و اجزای اصلی و چه آنرا عنصری شبیه به بدن دنیایی میدانند، در یک نکته اتفاق نظر دارند:
همه ایشان بر اساس گزارشی که قرآن کریم ارائه کرده است، معتقدند که بدن جسمانی انسان در سرای دیگر، دارای قوای برتری نسبت به قوای جسمانی انسان در این دنیا است.
ایشان معتقدند که جسم انسان چه در بهشت و چه در دوزخ، از محدودیتهای بدن دنیایی برخوردار نیست.
چنانکه وقتی قران کریم از لذتهای جسمانی بهشت خبر میدهد و اینکه هیچ خستگی برای آنان وجود ندارد، این نشان از آن دارد که آن نعمتها که در ظاهر جسمانی هستند، محدودیت نعمتها و لذتهای دنیوی را ندارد و قوای ادراکی انسان و توانایی انسان در استفاده از انها نیز به اندازه توانایی انسان در دنیا نیست بلکه فوق تصور انسان است.

يك مرد مسيحي كه اهل شام بود، از امام باقر(ع) سؤال كرد: چگونه مي شود اهل بهشت، آن همه خورد و خوراك داشته باشند و احتياج به دفع فضولات و قضاي حاجت پيدا نكنند؟ براي من آن را در يك مثال دنيايي بيان كن.
امام باقر(ع) فرمود: «جنين هم در شكم مادر، از آن چه مادر مي خورد تغذيه مي كند؛ امّا به قضاي حاجت و دفع فضولات داخل بدن خود احتياج پيدا نمي كند»( بحار الانوار، ج 8، ص 182 و 122. )

همچنین وقتی از نحوه معذب شدن دوزخیان و عدم مرگ و هلاکت و نیست شدن ایشان در اثر عذاب و سوزانده شدن خبر میدهد، متوجه میشویم که این بدن جسمانی(مثالی یا عنصری) دارای محدودیت بدن مادی دنیوی نیست. چرا که بدن دنیوی اخروی، در اثر سوختن عمیق و کلی، از بین میرود یا انسان پس از درد و رنج زیاد، میمیرد در حالیکه در آخرت مرگی در کار نیست.

صدیق;1006167 نوشت:
[=microsoft sans serif]با وجود این اختلاف نظرها، یک نکته که اتفاقا محور اصلی سوال این تاپیک است مورد اتفاق نظر است.
بدین بیان که
تمام کسانی که معتقد به معاد جسمانی هستند، چه آنرا با دلیل فلسفی و کلامی اثبات میکنند یا صرفا به واسطه ادله نقلی آنرا میپذیرند، چه انان که بدن اخروی را جسمانی میدانند و چه آنان که آنرا مثالی میدانند و نیز چه کسانی که انرا عین بدن دنیایی از همه جهات میدانند و چه از برخی جهات و اجزای اصلی و چه آنرا عنصری شبیه به بدن دنیایی میدانند، در یک نکته اتفاق نظر دارند:
همه ایشان بر اساس گزارشی که قرآن کریم ارائه کرده است، معتقدند که بدن جسمانی انسان در سرای دیگر، دارای قوای برتری نسبت به قوای جسمانی انسان در این دنیا است.
ایشان معتقدند که جسم انسان چه در بهشت و چه در دوزخ، از محدودیتهای بدن دنیایی برخوردار نیست.
چنانکه وقتی قران کریم از لذتهای جسمانی بهشت خبر میدهد و اینکه هیچ خستگی برای آنان وجود ندارد، این نشان از آن دارد که آن نعمتها که در ظاهر جسمانی هستند، محدودیت نعمتها و لذتهای دنیوی را ندارد و قوای ادراکی انسان و توانایی انسان در استفاده از انها نیز به اندازه توانایی انسان در دنیا نیست بلکه فوق تصور انسان است.

يك مرد مسيحي كه اهل شام بود، از امام باقر(ع) سؤال كرد: چگونه مي شود اهل بهشت، آن همه خورد و خوراك داشته باشند و احتياج به دفع فضولات و قضاي حاجت پيدا نكنند؟ براي من آن را در يك مثال دنيايي بيان كن.
امام باقر(ع) فرمود: «جنين هم در شكم مادر، از آن چه مادر مي خورد تغذيه مي كند؛ امّا به قضاي حاجت و دفع فضولات داخل بدن خود احتياج پيدا نمي كند»( بحار الانوار، ج 8، ص 182 و 122. )

همچنین وقتی از نحوه معذب شدن دوزخیان و عدم مرگ و هلاکت و نیست شدن ایشان در اثر عذاب و سوزانده شدن خبر میدهد، متوجه میشویم که این بدن جسمانی(مثالی یا عنصری) دارای محدودیت بدن مادی دنیوی نیست. چرا که بدن دنیوی اخروی، در اثر سوختن عمیق و کلی، از بین میرود یا انسان پس از درد و رنج زیاد، میمیرد در حالیکه در آخرت مرگی در کار نیست.

سلام.
با این حساب نعمات بهشتی بسیار لذیذ خواهند بود.
من قبلا تصورم این بود که در بهشت ما روح خواهیم بود و یک بدن مجازی بهمون میدن که بتونیم همدیگه رو بشناسیم! برای همین نعمات بهشتی در نظرم خیلی بی مزه و بی ارزش به نظر میومد. مثلا درباره حور العین ها! خب روح که حس شهوت نداره پس این یه نعمت الکیه!فکر میکنم دیدگاه خیلیا همینطوری باشه!

اما اگر اینطور باشه که شما میگید و بدن آخروی ما این چیزارو بتونه درک کنه و درواقع احساساتی داشته باشه، بسیار رویایی خواهد بود بهشت. ان شاء الله نصیب همه ما بشه.

صندلی;1006180 نوشت:
سلام.
با این حساب نعمات بهشتی بسیار لذیذ خواهند بود.
من قبلا تصورم این بود که در بهشت ما روح خواهیم بود و یک بدن مجازی بهمون میدن که بتونیم همدیگه رو بشناسیم! برای همین نعمات بهشتی در نظرم خیلی بی مزه و بی ارزش به نظر میومد. مثلا درباره حور العین ها! خب روح که حس شهوت نداره پس این یه نعمت الکیه!فکر میکنم دیدگاه خیلیا همینطوری باشه!

اما اگر اینطور باشه که شما میگید و بدن آخروی ما این چیزارو بتونه درک کنه و درواقع احساساتی داشته باشه، بسیار رویایی خواهد بود بهشت. ان شاء الله نصیب همه ما بشه.

سلام.همینطوره دوست عزیز.لذتی که در بهشت هست بسیار بسیار بهتر از لذت دنیوی است.بزرگترین لذتش لذت خوشنودی خداوند مهربان است.توی همین دنیا ما یکذره اش رو میتونیم تجربه کنیم.مثلا لذت مهربانی مادر و رضایت و لبخندش میدونی چقدر حال کسانیکه این نعمت رو داشتند خوب میکنه؟و کسانیکه از دستش میدهند یا نداشتند در دنیا چقدر حسرت آمیزه؟ این نسبت به اون حال معنوی رضایت خداوند در بهشت قطره اندازه دریاست.
لذتها و نعمتهای دیگه بهشتی جسمی و روحانی هم که خدا در قرآن گفته نسبت به لذتهای دنیای خاکی مثل اقیانوس نسبت به یک جوب باریکه است! البته لذتهای دنیا دردسرهای خودش رو هم داره مثلا در دنیا مستی خماری داره و سردرد خماریش و بقیه لذتهای دنیوی همینطور ولی مثلا شراب بهشتی مستیش رو کسی نمیتونه درک کنه تا وقتی خودش بره بهشت.همینطور بقیه نعمتها که خداوند گفته.خلاصه نسبت اقیانوس به جوب باریکه است.
همه این نعمتها هم با عمل صالح و عبادت همینطور که اضافه میشه ما به ازای حقیقیش در بهشت برای انسان صالح اضافه میشه.مثلا یک نیکی و کمک به فقیر باغی بزرگ با حوری ها و قصرهایی بی مانند به مکان بهشتیمون اضافه میکنه.هر عبادت و نماز همینطور.مثلا بعضی عبادات هستند ترتیب خاصی دارند 33 بار سبحان الله یا 12 بار قل هوالله مثلا. اینها اینجا معنوی هست ولی اونجا به ازاش درختها و گلهای بهشتی با ترتیب خاص و زیبایی خلق میشه و رشد میکنه و شکوفه هایی آفریده میشه و حوری آفریده میشه و با هر اشکی برای استغفار، فرشته هایی آفریده میشوند که برای ما عبادت و تسبیح خدا رو میکنند و ثوابش اضافه میشه برای عبادت کننده و بهشت همینطور گسترش پیدا میکنه...
ولی خوب مکر شیطان در کمینه تا همین زندگی کوتاه دنیوی رو قالب کنه به انسان و گناه و ظلم رو زیبا جلوه بده تا انسان بهشتش رو نابود کنه و در جهنم گناهانش بسوزه.پس همیشه باید مراقبت کرد.

صندلی;1006180 نوشت:
با این حساب نعمات بهشتی بسیار لذیذ خواهند بود.
من قبلا تصورم این بود که در بهشت ما روح خواهیم بود و یک بدن مجازی بهمون میدن که بتونیم همدیگه رو بشناسیم! برای همین نعمات بهشتی در نظرم خیلی بی مزه و بی ارزش به نظر میومد. مثلا درباره حور العین ها! خب روح که حس شهوت نداره پس این یه نعمت الکیه!فکر میکنم دیدگاه خیلیا همینطوری باشه!
اما اگر اینطور باشه که شما میگید و بدن آخروی ما این چیزارو بتونه درک کنه و درواقع احساساتی داشته باشه، بسیار رویایی خواهد بود بهشت. ان شاء الله نصیب همه ما بشه.

باسلام
نعمتهای بهشتی، برای هر کسی به میزان بهره مندی خودش هست.
برای یکی نعمتهای جسمانی و برای یکی نعمتهای عقلی.
برای ما انسانهایی که از نظر مقامات معنوی یا ادراکات عقلی و کمال نفس در رتبه متوسطی هستیم، همینکه به نعمتهای اشاره شده در قران کریم برسیم، باز هم غنیمتی هست.[-o

پرسش:
من فکر میکنم بدن ما همین الان،هم به عنوان یک بدن مثالی هست که برای این دنیا ساخته بشه که یک سری محدودیت ها داره. از یک سطحی به بعد نمیتونه لذت بکشه (براش عادی میشه یا غیر قابل تحمل) و از یک حدی به بعد نمیتونه عذاب بکشه (بدن نابود میشه) اما بدن ما در آخرت طبق شرایط اون دنیا خواهد بود و فرق خواهد داشت. مثلا لذت خوردن غذا های بهشتی و لذت میوه های بهشتی، لذت معاشرت با بقیه، لذت نزدیکی با حوریان و همسران بهشتی و ... در بهشت لذت های خیلی سطح بالایی هستند که بدن اون موقع ما براش قابل درک و تحمله. و همینطور عذاب های جهنم هم همینطور.


پاسخ:

در سوال بالا چند مطلب در ضمن هم مطرح شده است که لازم است به آنها اشاره شود:

نخست. بدن این دنیایی هم بدن مثالی است.
دوم. بدن اخروی، بدن مثالی است.
سوم. بدن مثالی در آخرت، متناسب با همان عالم است.

در مورد مطلب نخست، لازم است بدانیم که بدن مثالی یک اصطلاح در فلسفه صدرایی است و بار معنایی خاصی دارد.
بنابراین این اصطلاح را تنها میتوان در همان جایی به کار برد که کشش آنرا دارد.
بدن مثالی عبارت است از بدنی که از نظر وجودی، شبیه بدن عنصری است ولی مادی نیست.
یعنی این بدن، خصوصیات بدن مادی یعنی شکل و اندازه و رنگ را دارد ولی ماده ندارد.(1)

بنابراین مشخص میشود که بدن مثالی را نمیتوان بر بدن جسمانی عنصری(یعنی بدن مادی) به کار برد.

اما مسئله دوم
در مورد اینکه بدن انسان پس از این دنیا، به چه صورتی است، چندین دیدگاه وجود دارد.
نخست. برخی از متکلمان، بدن غیر دنیوی را بدنی عین همین بدن دنیوی و به صورت عنصری میدانند.(2)
دوم. برخی از متکلمان، معتقدند که بدن اخروی از نظر اجزای اصلی بدن، عین بدن دنیوی است و از نظر اجزای غیر اصلی، مثل بدن دنیوی.(3)
سوم. برخی متکلمان دیگر معتقدند که بدن اخروی گرچه مادی است ولی شبیه بدن دنیایی است نه عین آن(4)
چهارم: ملاصدرا معتقد که بدن اخروی، بدنی است شبیه بدن دنیایی ولی غیر مادی. این بدن، بدن تکامل یافته طبیعی است که دارای تجرد مثالی است.(5)
پنجم. در نهایت گروهی دیگر معتقدند که بدن اخروی همان بدن دنیوی است که پس از مفارقت روح در عالم نفس الامر از سایر بدنها به صورت جدا و ممتاز قرار داشته است و در آخرت به سمت نفس دنیوی متعلق به خود حرکت خواهد کرد(6)

بنابراین بدون بیان بحث و تبیین مسئله،
اولا: نمیتوان مدعی شد که بدن اخروی مثالی است یا عنصری.
ثانیا: در قول به مثل بودن، باید مراد از مثل بودن را بیان کرد که مراد از مثل، شبیه است ولی عنصری یا مراد، مثالی دارای تجرد ناقص است.

اما مسئله سوم:
با وجود این اختلاف نظرها، یک نکته که اتفاقا محور اصلی سوال این تاپیک است مورد اتفاق نظر است.
بدین بیان که
تمام کسانی که معتقد به معاد جسمانی هستند، چه آنرا با دلیل فلسفی و کلامی اثبات میکنند یا صرفا به واسطه ادله نقلی آنرا میپذیرند، چه انان که بدن اخروی را جسمانی میدانند و چه آنان که آنرا مثالی میدانند و نیز چه کسانی که انرا عین بدن دنیایی از همه جهات میدانند و چه از برخی جهات و اجزای اصلی و چه آنرا عنصری شبیه به بدن دنیایی میدانند، در یک نکته اتفاق نظر دارند:
همه ایشان بر اساس گزارشی که قرآن کریم ارائه کرده است، معتقدند که بدن جسمانی انسان در سرای دیگر، دارای قوای برتری نسبت به قوای جسمانی انسان در این دنیا است.
ایشان معتقدند که جسم انسان چه در بهشت و چه در دوزخ، از محدودیتهای بدن دنیایی برخوردار نیست.
چنانکه وقتی قران کریم از لذتهای جسمانی بهشت خبر میدهد و اینکه هیچ خستگی برای آنان وجود ندارد، این نشان از آن دارد که آن نعمتها که در ظاهر جسمانی هستند، محدودیت نعمتها و لذتهای دنیوی را ندارد و قوای ادراکی انسان و توانایی انسان در استفاده از انها نیز به اندازه توانایی انسان در دنیا نیست بلکه فوق تصور انسان است.

يك مرد مسيحي كه اهل شام بود، از امام باقر(ع) سؤال كرد: چگونه مي شود اهل بهشت، آن همه خورد و خوراك داشته باشند و احتياج به دفع فضولات و قضاي حاجت پيدا نكنند؟ براي من آن را در يك مثال دنيايي بيان كن.
امام باقر(ع) فرمود: «جنين هم در شكم مادر، از آن چه مادر مي خورد تغذيه مي كند؛ امّا به قضاي حاجت و دفع فضولات داخل بدن خود احتياج پيدا نمي كند»( 7)

همچنین وقتی از نحوه معذب شدن دوزخیان و عدم مرگ و هلاکت و نیست شدن ایشان در اثر عذاب و سوزانده شدن خبر میدهد، متوجه میشویم که این بدن جسمانی(مثالی یا عنصری) دارای محدودیت بدن مادی دنیوی نیست. چرا که بدن دنیوی، در اثر سوختن عمیق و کلی، از بین میرود یا انسان پس از درد و رنج زیاد، میمیرد در حالیکه در آخرت مرگی در کار نیست.
پس این بدن، حتی اگر فرض کنیم که مثل بدن دنیایی عنصری باشد، به نحوی است که از بین رفتنی نیست.

پی نوشتها:
1.صفرعلیپور و عبدالله ابراهیم زاده، معاد استدلالی، تهران، نمایندگی ولی فقیه، ۱۳۷۶ش، ص۴۵
2. میر سید شریف ایجی، شرح مواقف، قم، نشر شریف رضی، 1325، ج8، ص289
3. علامه حلی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، قم، نشر موسسه امام صادق، 1382، ص407
4.
شرح مواقف، ج5، ص91
5.ملاصدرا، اسفار اربعه، بیروت، دارالکتب لاحیاء التراث العربی، 1981
، ج9، ص200
6. غلامحسین ابراهیمی دینانی،
معاد از دیدگاه حکیم زنوزی، تهران، نشر حکمت، 1368، ص74
7. علامه مجلسی،
بحار الانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1403، چاپ دوم، ج 8، ص 182 و 122

موضوع قفل شده است