جمع بندی وسواس فکری نسبت به همسر آینده

تب‌های اولیه

18 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
وسواس فکری نسبت به همسر آینده

با عرض سلام و خسته نباشید میگم
بنده یه جون 20 ساله هستم مجرد و متاسفانه چند وقتی هستش که دچار وسواس فکری شدم...و وسواس بنده این هستش که نسبت به همسر آینده غیرتی هستم شاید بشدت غیرتی افراطی از نظر شما...طوری که دوست ندارم کسی همسر منو نگاه کنه...قبلا یه مقدار خیالم راحت بود زنی که با حجاب باشه کسی نگاهش نمیکنه اما خیلی جاها با چشم خودم دیدم که بعضی مردان زنان مومن و باحجاب و متین شوهردار را نیز نگاه میکنند طوری که از وی کامجویی میکنند...از اون روز دگرگون شدم...و نگاهم نسبت به ازدواج بسیار سرد شد و وسواس فکریم شدیدتر...طوری که همش حس میکنم وقتی ازدواج کردم دیگران نگاه جنسی به خانم بنده خواهند داشت و تو فکرشون از همسرم کامجوئی خواهند کرد و از آن بدتر همش حس میکنم زنی که قراره باهاش ازدواج کنم قبلا پسرا و مردان دیگه با خیال پردازی در موردش کامجوئی کردن...اصلا هم دوست ندارم از این وسواس بیام بیرون تنها قرآن و وعده ی خدا که فرموده همسران پاک میده که هیچ جن و انسی اونو ندیده میتونه روحمو ارضا کنه اما از اونور نمیتونم تو دنیا همیشه مجرد بمونم بلاخره باید ازدواج کرد...بلاخره نمیدونم چیکار کنم لطفا منو راهنمایی کنید متشکرم@};-

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"]
[/TD]


کارشناس بحث: استاد صابر

[TD][/TD]

با سلام و احترام خدمت شما کاربر محترم! امیدواریم راهنمای خوبی برایتان باشیم.@};-@};-

از کلام شما این برداشت می شود که نسبت به این موضوع بیش از حد حساس شده اید و ذهنتان را درگیر آن کرده اید؛ دقیقا این مفهوم همان وسوسه فکری است که شما را با سماجت به سمت افکار بیهوده و غیر منطقی هدایت کرده است.

برادر عزیز و گرامی!
غیرتی که از آن صحبت می کنید دو نوع است:

الف) غیرت ممدوح
در روایات اسلامی آمده است که امام صادق (علیه‌السلام) می‌فرماید: «إِنَّ اللَّهَ غَيُورٌ يُحِبُّ كُلَّ غَيُورٍ وَ مِنْ غَيْرَتِهِ حَرَّمَ الْفَوَاحِشَ ظَاهِرَهَا وَ بَاطِنَهَا؛ خدای تعالی دارای صفت غیرت است. انسان‌های غیور را دوست دارد. به دلیل وجود همین صفت بود که کارهای زشت را حرام نموده است»(1)

زیرا هر انساني يك سري از چيزها جزء حريم او مي‌باشد و وقتي چيزي جزء حريم او شد، حفاظت از آن به هر شكل ممكن واجب است، در مورد مردان نيز خانواده مخصوصاً همسرش جزء حريم او محسوب مي‌شود و لازم است كه از اين حريم، به نحو احسن حفاظت كند و اجازه ندهد كه جز خودش كسي به حريم همسرش وارد شود. لذا غيرت عين دينداري مرد مي‌باشد و به حكم خداوند عمل نموده است.

ب) غیرت مذموم[-x
در روایتی امام علی (علیه‌السلام) می‌فرماید: «وَإِیَّاكَ وَالتَّغایُرَفِی غَیْرِ مَوْضِعِ غَیْرَةٍ، فَإِنَّ ذلِكَ یَدْعُوالصَّحِیحَةَ إِلَى السَّقَمِ، وَالْبَرِیئَةَ إِلَى الرِّیَبِ؛ بر حذر باش از اینكه در غیر جائیكه باید غیرت به ‏خرج داد اظهار غیرت كنى، (كه نشانه سوء ظن تو نسبت‏ به او باشد) زیرا اظهار بى‌اعتمادى و سوء ظن، زنان را به ناپاكى و بی گناهان را به آلودگى‏ سوق مى ‌دهد».(2)

امام علی (علیه السلام) در این سخنان، به نکته روان‌شناسی مهمی اشاره کرده و حساسیت‌های بی مورد برخی مردان را که به بهانه غیرت‌ورزی، همسران خود را از هرگونه فعالیت اجتماعی باز می‌دارند، مورد انتقاد قرار داده است.

پس در واقع اگر غیرت در موضع خود مانند حفظ ناموس و حفظ ارزش‌ها ابراز شود نه تنها مذموم نیست بلکه یک صفت ذاتی و فضیلت اخلاقی است؛ اما در صورتی که غیرت تبدیل به یک تعصب بیجا مثلا به روابط همسر، شک و بدبینی و ... شود این تعصب موجب تخریب روابط می‌شود.

به نظر می رسد شیطان موفق شده است افکار شما را تحت سیطره در آورد و به بهانه ی غیرت ورزی مانع ازدواج شما شود در حالی که:

اولا اگر اینگونه باشد پس با خودتان فکر کنید که هیچ مردی نباید ازدواج کند!!! که این ممکن نیست.

ثانیا شما هنوز ازدواج نکرده اید و فضای تأهل را نمی دانید. اگر ازدواج کنید متوجه خواهید شد که بسیاری از این افکارتان افراطی و غیر واقع بینانه است.

ثالثا اگر انسان همسر عفیفی انتخاب نماید از بابت تعدی دیگران خیالش راحت است ولی اگر زنی خودش تمایل به طنازی داشته باشد طبیعتا انسان های گرگ صفت همه جا پیدا می شود.

رابعا اینکه قبول داریم در جامعه ی ما بعضا این مسائل رعایت نمی شود و افراد چشم چران به گناه می افتند ولی هر قدر انسان خود و همسرش را در معرض محل های خاصی قرار ندهد از این بابت برای او آرامش حاصل می شود. مثلا اگر دید مهمانی ای شرایط خاصی در آن رعایت نمی شود بهتر است حضور پیدا نکند و یا با خانواده های غیر پایبند به دین کمتر و در حد ضرورت رفت و آمد نماید.

پس در نتیجه بهتر است روحیه خود را تخریب نکنید و از طریق راهکارهایی که عرض می کنیم وسواس فکری را در اختیار بگیرید.
. 1سرکوب نکردن افکار: درساعت مشخصی در روز مثلا نیم ساعت در یک اطاقي آرام و ساكت نشسته و به افكار وسواسي به خواست خود اجازه دهيد به ذهن خطور كنند. وقتي افكار وسواسي به ذهن آمدند، با صداي بلند فرمان ايست داده شود، به اين ترتيب دستور توقّف افكار وسواسي صادر می شود.

2. جابه‌جايي انديشه: انديشه‌هاي غير ارادي و وسواسي را ناديده گرفته و با انتقال ذهن و فكر به افكار عالي و مناسب برای ساختن آینده، عمل جايگزيني را انجام شود. به جای افکار مزاحم، افکار مناسب و سازنده را جایگزین کنید.

3. از ورزش غافل نشوید. سعی کنید ورزش منظم را جزو برنامه های رسمی روز قرار دهید و هر روز حتما 20 دقیقه نرمش کنید.

4. با افکارتان دوست شوید: سعی کنید از افکارتان فرار نکنید و بالعکس با آن‌ها دوست شوید. برای این‌کار درجاي خلوتي نشسته و لحظاتي با خود فكر كنيد، ابتدا موقعيت‌هايي را در ذهن خود مجسم كنيد كه براي شما كاملاً خوشايند است و هيچ اضطرابي از شرایط آن ندارید. پس از آن، موقعيت‌ها و صحنه‌هاي هجوم افکار را در نظر بگيريد، سپس تصور كنيد موقع برخورد با دیگران است و شما بدون هیچ اضطرابی آنچه پاسخ اصلی و قانع کننده بوده را ارائه داده‌اید و هیچ مشکلی در شما ايجاد نمي‌شود. آن‌وقت مي‌بينيد كه هيچ گونه اضطرابي در شما ايجاد نشد.
وقتي چندين بار تمرين كرديد و موقعيت‌هايي را كه كمتر تهديد كننده است، در ذهن خود تصور نموديد، اين آمادگي روحي در شما ايجاد مي‌شود كه در ذهن خود تصور كنيد كه راحت و بدون دردسر می توانید کارهایتان را انجام می‌دهید.

5. استفاده از کش شوک:يكي از تكنيك هاي موثر در اين باره اينست كه كشي به مچ خود ببنديد و با شروع خيالپردازي و فكر به آن موضوع آن كش را كشيده و رها كنيد طوري كه اندك سوزشي بدستتان وارد شود آنگاه شروع به شمارش معكوس نماييد مثلا يك عدد پيچيده مثل 6589234 را انتخاب كنيد و سعي نماييد هفت هفت تا از آن كم كنيد تا به صفر برسيد.

6. استفاده از تكنيك حواست را جمع كن: اين شيوه ممكن است ظاهراً ساده به نظر بيايد، ولي در عين حال بسيار مؤثر است. هنگامي كه حواستان پرت مي شود و ذهنتان سرگردان است، مرتب به خودتان هشدار دهيد كه حواست را جمع كن. اين روش كم كم سبب مي شود تمرکز شما در درس افزایش یافته و افکار کمتر به سراغتان بیایند.

7. يكي از بهترين راه هاي غلبه بر افكار مزاحم، تنها نبودن و جابجايي مكاني است، يعني به محض شروع افكار، مكان خود را تغيير دهيد. سعي نماييد خيلي تنها نباشيد، خصوصا در مواقع هجوم افكار خيالي، زيرا تنهايي بهترين محرك براي ايجاد افكار خيالي مي باشد. قبل از شروع اين خيالات خودتان زمينه بروز آن را از بين ببريد.
در پایان توصیه می کنیم به اعمال عبادی و از جمله نماز که عالی ترین دستور برای رفع مشکلات روانشناختی است، پایبند باشید و سعی کنید ارتباط خود را با خدای خود قطع نکنید.

ما نیز دعاگوی شما هستیم و امیدواریم ان شاء الله خداوند متعال بهترین همسر را نصیبتان گرداند.
موفق باشید.

--------------------------------------------------------------------------------

پی نوشت:
1. حر عاملى، محمد بن حسن‏، وسائل الشيعة، قم‏: مؤسسة آل البيت عليهم السلام، 1409ق، ج20، ص153.
2. كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، ‏كافي، قم‏: دار الحديث، ‏1429ق، ج11، ص234.

سلام ممنون بابت پاسخگوییتون تا حدودی توانستم قانع بشم ولی هنوزهم نمیتونم کامل بپذیرم و بعضی مسائل همچنان منو آزار میده...مثلا وقتی به این فکر میکنم میبینم مگه تو عراق و سوریه مردمشون مسلمان نیستن؟مگه شیعه نیستن؟پس چرا خدا اجازه داد داعشی های حرام زاده به ناموسوشون تعدی کنند؟حتی جایی خونده بودم جلوی شوهرشون به نامسشون تجاوز کردن و یا هر پنج دقیقه در یک اتاقی عذر میخوام جهاد نکاح انجام میدادن به همسراشون و برای خودشون حلال دانسته بودن...سوال من اینه اگه به فرموده امام صادق (ع) خداوند غیوره پس باید نسبت به نوامیس خودش غیرت داشته باشه پس چرا خداوند متعال اجازه داد چنین مصیبت عظیمی برسرشون بیاد؟؟آیا امتحان الهی بود؟اگر امتحان بود چط.ور ممکنه با غیرت یه مرد تا این حد بازی بشه به نظرم این برخلاف سنت الهیه...هر مردی و هر زنی میتونه هربلایی رو تحمل کنه و اون رو امتحان الهی بدونه جز این یکی...حتی چنین بلایی رو اهل بیت هم ندیدن با این که در تاریخ بدترین بلاهارو دیدن و مورد امتحان الهی قرار گرفتن...و هیچ کس به اندازه این بزرگواران مصیبت ندید و امتحان نشدن
وحالا اگر یه چنین مصیبتی که گفتم امتحان الهی نبوده پس چیه؟میشه توضیح بفرمایید استاد؟باتشکر@};-

mr_casual;1005612 نوشت:
با عرض سلام و خسته نباشید میگم
بنده یه جون 20 ساله هستم مجرد و متاسفانه چند وقتی هستش که دچار وسواس فکری شدم...و وسواس بنده این هستش که نسبت به همسر آینده غیرتی هستم شاید بشدت غیرتی افراطی از نظر شما...طوری که دوست ندارم کسی همسر منو نگاه کنه...قبلا یه مقدار خیالم راحت بود زنی که با حجاب باشه کسی نگاهش نمیکنه اما خیلی جاها با چشم خودم دیدم که بعضی مردان زنان مومن و باحجاب و متین شوهردار را نیز نگاه میکنند طوری که از وی کامجویی میکنند...از اون روز دگرگون شدم...و نگاهم نسبت به ازدواج بسیار سرد شد و وسواس فکریم شدیدتر...طوری که همش حس میکنم وقتی ازدواج کردم دیگران نگاه جنسی به خانم بنده خواهند داشت و تو فکرشون از همسرم کامجوئی خواهند کرد و از آن بدتر همش حس میکنم زنی که قراره باهاش ازدواج کنم قبلا پسرا و مردان دیگه با خیال پردازی در موردش کامجوئی کردن...اصلا هم دوست ندارم از این وسواس بیام بیرون تنها قرآن و وعده ی خدا که فرموده همسران پاک میده که هیچ جن و انسی اونو ندیده میتونه روحمو ارضا کنه اما از اونور نمیتونم تو دنیا همیشه مجرد بمونم بلاخره باید ازدواج کرد...بلاخره نمیدونم چیکار کنم لطفا منو راهنمایی کنید متشکرم@};-

happy به نظر من فعلا زیاد فکر نکن
با توجه به اوضاع فعلی کشور و وضعیت اقتصادی انشاله وقتی شرایط ازدواج براتون فراهم شه که یه ده، بیست سالی فکر کنم طول بکشه خود به خود این مسائل و افکار از یادتون میره

شبـنم;1006094 نوشت:
به نظر من فعلا زیاد فکر نکن
با توجه به اوضاع فعلی کشور و وضعیت اقتصادی انشاله وقتی شرایط ازدواج براتون فراهم شه که یه ده، بیست سالی فکر کنم طول بکشه خود به خود این مسائل و افکار از یادتون میره

سلام اتفاقا بنده چون در آستانه ی ازدواج هستم و تا یک ساله دیگه احتمالا ازدواج قراره بکنم اینقدر حساس شدم قبلا چنین مشکلی نداشتم،روزی هم دست خداست ربطی به وضع فعلی کشورو اقتصادو دلارو ترامپ نداره

mr_casual;1006061 نوشت:
حتی جایی خونده بودم جلوی شوهرشون به نامسشون تجاوز کردن و یا هر پنج دقیقه در یک اتاقی عذر میخوام جهاد نکاح انجام میدادن به همسراشون و برای خودشون حلال دانسته بودن...

به نظر من شما که وسواس گرفتین نباید اینجور مطالب رو بخونید تاثیر خوبی روی روانتون نمیذاره .

Astral;1006169 نوشت:
به نظر من شما که وسواس گرفتین نباید اینجور مطالب رو بخونید تاثیر خوبی روی روانتون نمیذاره .

خب عزیز جان باشه من فکر نکنم ولی چجوری این موضوع رو هضمش کنم؟با فکر نکردن که چیزی درست نمیشه این اتفاقاتی هست که افتاده و هیچکسم برای دلیلش پاسخی نمیاره و همه دارن لاپوشی میکنن

mr_casual;1006221 نوشت:
خب عزیز جان باشه من فکر نکنم ولی چجوری این موضوع رو هضمش کنم؟با فکر نکردن که چیزی درست نمیشه این اتفاقاتی هست که افتاده و هیچکسم برای دلیلش پاسخی نمیاره و همه دارن لاپوشی میکنن

من برای وسواس و بدبینی تون گفتم مثلاً من هر روز بشینم صفحه حوادث رو بخونم چه اتفاقی میفته؟از حوادث کم میشه؟ نه فقط فوبیا میگیرم که هر لحظه ممکنه این اتفاقات برای منم پیش بیاد.
ارسال دومتون کلاً یک تاپیک جدا میطلبه من در مورد اون نظری ندادم! ولی کارشناس پاسختون رو میدن..

بسم الله الرحمن الرحیم

mr_casual;1006221 نوشت:
خب عزیز جان باشه

سلام دوست عزیز!
ان شاالله که عباداتتون مقبول درگاه حق باشه و
هر چه سریعتر مشکل وسواستون درست بشه و
خدواند گناهانتان را بیامرزد و
خیر دنیا و اخرت را به شما بدهد.

این جمله ای که نقل قول کردم چه جوری خونده میشه؟
عزیزْ جانْ
یا
عزیزِ جانْ
یا
هیچ کدام
؟

و به چه معناست ؟
کسی که جانش عزیز است
یا
کسی که جانش برای کس دیگری عزیز است(دقت کنید این مورد با قبلی متفاوت است!)
یا
هیچ کدام
؟

البته الان کم کم داره برام سوال میشه که جان چیه و عزیز چیه و از این جور سوالا!
هر کسی یه جور وسواس داره دیگه!منم این مدلی ام.
#همه_با_هم_در_کاهش_وسواس_یکدیگر_بکوشیم
خدا همه بیمارا رو شفا بدهhappyبگید امین که دیگه خسته شدم#:-s

التماس دعا

دوست خوب;1006235 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

سلام دوست عزیز!
ان شاالله که عباداتتون مقبول درگاه حق باشه و
هر چه سریعتر مشکل وسواستون درست بشه و
خدواند گناهانتان را بیامرزد و
خیر دنیا و اخرت را به شما بدهد.

این جمله ای که نقل قول کردم چه جوری خونده میشه؟
عزیزْ جانْ
یا
عزیزِ جانْ
یا
هیچ کدام
؟

و به چه معناست ؟
کسی که جانش عزیز است
یا
کسی که جانش برای کس دیگری عزیز است(دقت کنید این مورد با قبلی متفاوت است!)
یا
هیچ کدام
؟

البته الان کم کم داره برام سوال میشه که جان چیه و عزیز چیه و از این جور سوالا!
هر کسی یه جور وسواس داره دیگه!منم این مدلی ام.
#همه_با_هم_در_کاهش_وسواس_یکدیگر_بکوشیم
خدا همه بیمارا رو شفا بدهhappyبگید امین که دیگه خسته شدم#:-s

التماس دعا


نمیدونم تیکه کلام من هست بهتره پستای بی ربط ندیدم،به یه نتیجه و جمع بندی بریسیمو تاپیکو ببندیم

بسم الله الرحمن الرحیم

mr_casual;1006236 نوشت:
نمیدونم تیکه کلام من هست بهتره پستای بی ربط ندیدم،به یه نتیجه و جمع بندی بریسیمو تاپیکو ببندیم

سلام مجدد

همه، همه چیز رو بی ارتباط نسبت به هم میدونیم.
اصلا جهان همین ارتباط هاست!
من الان رو صندلی بد نشستم.بعد چهار روز دیگه کمرم درد میگیره.میرم دکتر میگه چی کار کردی این جوری شدی؟بعد من میگم رو صندلی این شکلی نشستم.
بعد دکتر شروع میکنه در مورد صندلی صحبت میکنه و یه سری چیز میگه بهم.بعد من دردم یهوویی زیاد میشه و داد میزنم چی داری واسه خودت میگی؟من کمرم درد میکنه تو داری در مورد صندلی حرف میزنی؟ یه قرص بده که من دردم درست بشه. دکترم که میبینه من این شکلیم ماجرای صندلی رو تموم میکنه و یه قرص میده و نهایتا عملم میکنه! منم خوب میشم. میگذره و چهار ماه دیگه من زانوم درد میگیره.میرم دکتر و دوباره همون اتفاق میفته.
این ماجرا این قدر تکرار میشه تا من بمیرم و بالاخره راحت بشم!

نکته بعدی این که دوباره نمیدونم چمون شده که همه دنبال اینیم که سریع جمع بندی کنیم بریم پی زندگیمون.
ببینید ایا واقعا موضوعات این قدر ساده اند که ما بتونیم به یه نتیجه برسیم و درشو ببنیدیم؟
البته هر محفل و مجلسی که برگزار میشه چون محدوده ناگذیر باید درش بسته بشه و برای این که عبث نبوده باشه خوبه که یه جمع بندی هم داشته باشه.
اما ایا این به معنیه که موضوع باید برای همیشه بسته بشه.خیر.تمام موضوعات جا برای بررسی بیشتر تا هر اندازه که دلتان بخواهد دارند مگر این که ارزش وقت گذاشتن را نداشته باشند.

ببینید من و شما یه سری کارها رو از عادت انجام میدیم.بعدشم که یکی ازمون سوال میپرسه میگیم ولش کن بعد هم تا اخر عمرمون نمیایم بررسی کنیم ببینیم کدومشون خوبه و کدومشون بد و با این حال مزد خوبهاشو میگیریم و تاوان بدهاشو هم میدیم.

ببینید اونهایی که به نامحرم نگاه بد میکنند خیلیاشون از روی عادت این کار رو میکنند.یه عادتیه که هیچ وقت هم نمیان بررسیش کنن و خوب تا اخر عمرشون باید تاوان کاراشون رو بدن.قطعا اگه یه کم فکر میکردن به عظمت خدا پی میبردن و جرئت نمیکردن کار بد کنن در حضورش!

منتها اگه بخوام بی تعارف باشم هیچ کدوممون رعایت نمیکنیم.هیچ کدوممون فکر نمیکنیم به اون چیزایی که باید فکر کنیم.منتها یکی مثل من و شما مشکلش کمتره.یکی دیگه هم اوضاعش وخیم تره!

با این وضعیت از هیچ کس نباید شاکی بود دیگه.چون همه از روی عادت رفتار میکنن و هیچ کس هم فکر نمیکنه!
کلا هر کس هر جور دوست داره و عادت داره میتونه رفتار کنه و به بقیه هم ربطی نداره.

ببینید شما دوتا سوال داشتید.

یکیش اینه که مثلا ایا به اهل بیت هم نگاه بد میشده ؟ و یا اگه نمیشده دلیلش چی بوده؟
خوب برای جواب این سوال جای خوبی اومدین.ان شاالله جوابتون رو بگیرین.

یکی دیگش مشکله وسواستونه که هیچ ربطی به قبلی نداره.
یعنی خیلی ها هستند که سوال اول رو دارند ولی مشکل دوم رو ندارند.
این جا شاید جای مناسبی برای رفع مشکل دوم نباشه.
اگه واقعا تو زندگیتون مشکلاتی دارید که جدا از مسائل منطقی به مسائل وسواسی و روحی و عاطفی و ... مربوط میشن باید یه جا دیگه دنبال حل کردنشون باشین.به قول یه عزیزی: "شبی،نصف شبی:)"

[=IranSans]أبوذر می گوید: به پیامبر (ص) عرض کردم ای رسول خدا مرا نصیحت کنید. پیامبر فرمود: تو را به پرهیزکاری سفارش می کنم که سَرِ همه امور است:[=IranSans]ـ گفتم: بیشتر.[=IranSans]ـ فرمود: بر تو باد به خواندن قرآن و بسیار به یاد خدا بودن.[=IranSans]ـ گفتم: بیشتر.[=IranSans]ـ فرمود: بر تو با به سکوت طولانی.[=IranSans]ـ گفتم: بیشتر.[=IranSans]ـ فرمود: بپرهیز از پر خندیدن.[=IranSans]ـ گفتم: بیشتر.[=IranSans]ـ فرمود: بر تو باد به دوست داشتن تهیدستان و نشست و برخاست با آنان.[=IranSans]ـ گفتم: بیشتر.[=IranSans]ـ فرمود: حق را بگو اگر چه تلخ باشد (هر چند تلخ است).[=IranSans]ـ گفتم: بیشتر.[=IranSans]ـ فرمود: در راه خدا از سرزنش هیچ سرزنش کننده ای نهراس.[=IranSans]ـ گفتم: بیشتر.[=IranSans]ـ فرمود: لازم است آنچه که از خود می دانی (از قبیل عیوب و کاستی ها) تو را از مردم باز دارد و به خود اجازه ندهی درباره چیزی که خود مرتکب آن می شوی به آنان خرده گیری کنی.[=IranSans]پس از آن فرمود: همین عیب برای کسی بس است که در او سه خصلت باشد: 1) چیزی را به مردم یاد دهد که خودش آن را به کار نمی بندد. 2) از عیبی در آنان شرم کند که در خودش هم هست. 3) همنشین خود را به چیزی که مربوط به او (آزار دهنده) نیست بیآزارد.[=IranSans]سپس فرمود: ای اباذر! هیچ عقلی (پای های از عقل) مثل تدبیر (برنامه ریزی و تنظیم امور) نیست، و پرهیزکاری ای مانند خودداری ]از آنچه حرام است[ نیست و شخصیتی مانند خوش اخلاقی نیست.

التماس دعا

دوست خوب;1006245 نوشت:

ببینید اونهایی که به نامحرم نگاه بد میکنند خیلیاشون از روی عادت این کار رو میکنند.یه عادتیه که هیچ وقت هم نمیان بررسیش کنن و خوب تا اخر عمرشون باید تاوان کاراشون رو بدن.قطعا اگه یه کم فکر میکردن به عظمت خدا پی میبردن و جرئت نمیکردن کار بد کنن در حضورش!

منتها اگه بخوام بی تعارف باشم هیچ کدوممون رعایت نمیکنیم.هیچ کدوممون فکر نمیکنیم به اون چیزایی که باید فکر کنیم.منتها یکی مثل من و شما مشکلش کمتره.یکی دیگه هم اوضاعش وخیم تره!

با این وضعیت از هیچ کس نباید شاکی بود دیگه.چون همه از روی عادت رفتار میکنن و هیچ کس هم فکر نمیکنه!
کلا هر کس هر جور دوست داره و عادت داره میتونه رفتار کنه و به بقیه هم ربطی نداره.


جسارتا پس هرکسی به ناموس شما نگاه کرد اشکال نداره دیگه از روی عادتشه و به هیچ کس ربطی ندارهhappy
من میگم چجوری جلوی این موضوع رو بگیریم و حفاظت بیشتری داشته باشیم از ورود حرامزادگان وگرنه خوب میدونم مریض زیاده و درمان ندارن تا وقتی اراده خدا باشه،ولی میخوام بدونم چجوری میشه خطر تجاوز به حریم خصوصی رو گرفت حتی در حد نگاه...که استاد پاسخ دادن خوب بود ولی بحث بعضی مسائل مثل همین تجاوز داعشی ها کسی هیچ پاسخی نداد که چرا بچه شیعه مسلمانی که حداقل گناه تجاوز به ناموس کسیو نداشته باید اینطوری مورد ظلم قرار بگیره؟حکمتش چیه؟

Astral;1006230 نوشت:
من برای وسواس و بدبینی تون گفتم مثلاً من هر روز بشینم صفحه حوادث رو بخونم چه اتفاقی میفته؟از حوادث کم میشه؟ نه فقط فوبیا میگیرم که هر لحظه ممکنه این اتفاقات برای منم پیش بیاد.
ارسال دومتون کلاً یک تاپیک جدا میطلبه من در مورد اون نظری ندادم! ولی کارشناس پاسختون رو میدن..

یعنی بخاطر فوبیا گرفتن خودمون رو از اخبارو حوادث دور کنیم؟اصلا برامون مهم نباشه دنیا چی میگذره؟یمنی ها دارن به خاکو خون کشیده میشن بچه ها از گرسنگی میمیرن مام عین خیالمون نباشه بیاییم بیخیال بشیم بگیم فوبیا میگیریم؟:|!
بعد اسم خودمونم بزاریم مسلمون!

mr_casual;1006264 نوشت:
یعنی بخاطر فوبیا گرفتن خودمون رو از اخبارو حوادث دور کنیم؟اصلا برامون مهم نباشه دنیا چی میگذره؟یمنی ها دارن به خاکو خون کشیده میشن بچه ها از گرسنگی میمیرن مام عین خیالمون نباشه بیاییم بیخیال بشیم بگیم فوبیا میگیریم؟:|!
بعد اسم خودمونم بزاریم مسلمون!

اممم خب میشه هم دنبال کرد ..
ولی دیگه بعدش نباید نگران وسواسی شدن و .. بود.

گرامی من برای وسواستون گفتم خوندن این مطالب به نظر من تاثیر خوبی روی روانتون نمیذاره شما اصلا خودتون می خواین به خودتون کمک کنین؟! عجبا
در مورد حوادث هم مثال زدم چون من خودم تجربه وسواس رو داشتم گفتم که دنبال کردن حوادث تاثیر خوبی روی روان نمیذاره اضطراب بیشتر میشه الان شما در جریان حوادث باشی چه کمکی از دستتون برمیاد ؟! اگه واقعا کمکی می کنید که خب بسم الله ... ولی اگه فقط دنبال می کنین بعد هم تنها کاری که می کنین غصه خوردنه به نظر من یه کار بی مفهومیه حالا باز اگه مخالفید می تونید به راهتون ادامه بدید مختارید، من فقط نظر شخصیم رو گفتم و کارشناس نیستم که نظرم صد در صد درست باشه .

mr_casual;1006061 نوشت:
سلام ممنون بابت پاسخگوییتون تا حدودی توانستم قانع بشم ولی هنوزهم نمیتونم کامل بپذیرم و بعضی مسائل همچنان منو آزار میده...مثلا وقتی به این فکر میکنم میبینم مگه تو عراق و سوریه مردمشون مسلمان نیستن؟مگه شیعه نیستن؟پس چرا خدا اجازه داد داعشی های حرام زاده به ناموسوشون تعدی کنند؟حتی جایی خونده بودم جلوی شوهرشون به نامسشون تجاوز کردن و یا هر پنج دقیقه در یک اتاقی عذر میخوام جهاد نکاح انجام میدادن به همسراشون و برای خودشون حلال دانسته بودن...سوال من اینه اگه به فرموده امام صادق (ع) خداوند غیوره پس باید نسبت به نوامیس خودش غیرت داشته باشه پس چرا خداوند متعال اجازه داد چنین مصیبت عظیمی برسرشون بیاد؟؟آیا امتحان الهی بود؟اگر امتحان بود چط.ور ممکنه با غیرت یه مرد تا این حد بازی بشه به نظرم این برخلاف سنت الهیه...هر مردی و هر زنی میتونه هربلایی رو تحمل کنه و اون رو امتحان الهی بدونه جز این یکی...حتی چنین بلایی رو اهل بیت هم ندیدن با این که در تاریخ بدترین بلاهارو دیدن و مورد امتحان الهی قرار گرفتن...و هیچ کس به اندازه این بزرگواران مصیبت ندید و امتحان نشدن
وحالا اگر یه چنین مصیبتی که گفتم امتحان الهی نبوده پس چیه؟میشه توضیح بفرمایید استاد؟باتشکر

با سلام و عرض ادب خدمت شما دوست بزرگوار@};-
به نظر می رسد بسیاری از آنچه در این پست مطرح فرمودید شبهات اعتقادی باشد که باید از گروه کلام سؤال کنید.

خیلی خلاصه بخواهم عرض کنم عده ای از مردم عراق خودشان به ورود داعش رضایت دادند و این ارتباطی با غیرت الهی ندارد. آیا شنیده اید که:

اسلام به ذات خود ندارد عیبی **** هر عیب که هست از مسلمانی ماست


در اینجا ما از شما سؤال می کنیم پس چرا خداوند اصلا زنان را در این عالم قرار داد تا به آنها ظلم شود و دیگران آنها را ببینند و از آنها سوء استفاده شود؟

اگر بخواهیم از این دست سؤالات مطح کنیم فراوان است ولی از نظر ما چون مشکل شما وسوسه فکری است باید به تمرین هایی که عرض کردیم عمل کنید و الا ذهنتان دائما سؤالات زیادی می سازد و جوابی برای آنها ندارید.

عجله نکنید و صبور باشید تا کم کم مشکلتان با عمل به راهکارها رفع شود.
موفق باشید.

بسم الله الرحمن الرحیم

mr_casual;1006262 نوشت:
جسارتا پس هرکسی به ناموس شما نگاه کرد اشکال نداره دیگه از روی عادتشه و به هیچ کس ربطی نداره
من میگم چجوری جلوی این موضوع رو بگیریم و حفاظت بیشتری داشته باشیم از ورود حرامزادگان وگرنه خوب میدونم مریض زیاده و درمان ندارن تا وقتی اراده خدا باشه،ولی میخوام بدونم چجوری میشه خطر تجاوز به حریم خصوصی رو گرفت حتی در حد نگاه...که استاد پاسخ دادن خوب بود ولی بحث بعضی مسائل مثل همین تجاوز داعشی ها کسی هیچ پاسخی نداد که چرا بچه شیعه مسلمانی که حداقل گناه تجاوز به ناموس کسیو نداشته باید اینطوری مورد ظلم قرار بگیره؟حکمتش چیه؟

سلام

من نمیدونم شما چه اصراری دارید که بگید هر کی اومد نگاه کرد حرامزاده است.
این که این مورد یک مریضی است و باید درمان شود حرفی صحیح است اما این که هر کس نگاه کرد رو بیایم برچسب بزنیم روش فکر نکنم کار خوبی باشه.
شما که نمیتونید ادعا کنید هیچ مریضی در وجودتون نیست و سالمِ سالم هستید.من هم سالم نیستم .هممون یه سری مریضی داریم که باید درست بشه.
خیلی وقتها هم تنهایی از دستمون کاری بر نمیاد.نیاز داریم یکی بیاد دستمون رو بگیره و معمولا هیچ کس هم نیست کمک کنه.

از کجا میدانید؟شاید همان حرامزاده که شما میفرمایید از من و شمایی که حلالزاده ایم نزد خداوند جایگاه بهتر داشته باشد؟
اصلا همین که ما حلالزاده اید و انها حرامزاده فضلی است از جانب خداوند به ما و خداوند هر که را فضل بیشتری میدهد مسئولیتش سنگین تر میشود و خوب مثلا ما باید در درمان مریضان بیشتر بکوشیم.
اصلا شاید چهار روز دیگر خداوند فضلش را به دلایلی از ما بردارد.چه خواهیم شد؟ایا همچنان هدایت شده میمانیم؟یا گمراه میشویم؟

خدا رو شکر شما ۲۰ سالتونه و میتونید ازدواج کنید.این روزها ملت با دو برابر سن شما به سختی میتونن ازدواج کنند.البته این رو میدونم که مقداریش تقصیر خودشونه قطعا ولی نقش وضعیت جامعه خیلی پررنگه این وسط.
شما به نظرم به جای این که به هر کس که نگاه بد کرد به این چشم نگاه کنید که باید این موجود را حذف کرد این شکلی نگاه کنید که این هم یه بیماری است که باید درمان شود.ان موقع با خودتان فکر کنید که برای درمان انها چه کاری از دستتان بر میاید.
من هم همین طور.نمیشود که فقط بشینم پشت کامپیوترم و حرف بزنم.این بدرد نمیخورد(البته فعلا فقط دارم همین کار را میکنم)اگر قرار است خدا از من راضی باشد باید راه بیفتم تو جامعه ببینم کی کمک میخواد کمکش کنم بلکه اون گناهایی که میکنیم رو خدا ببخشه.

یک مورد دیگری هم که شاید خوب باشد بگویم این است که مثلا ملاکمون برای این که ما تجاوزکاریم یا نه چیست؟
با خودمون میسنجیم؟هر کی مثل ما رفتار کرد و یا بهتر تجاوز کار نیست و هر کی بدتر بود تجاوز کاره؟
الان از هر کی بپرسید میگه من این کارایی که من میکنم رواله.من که فلان کار بد رو نمیکنم!از منم بپرسید همینو میگم.
اونایی که خودشونو گناه کار میبینن میفتن گریه و زاری میکنن در درگاه حق اونا ادمای بزرگی ان.اونایی که به نظرشون از همه بدترن.
وگرنه امثال من میان تو این سایت تا یکی دیگه(مثلا شما)‌رو متهم کنند که ارزشی ندارند نزد او.
این نمیشه.باید با یه وسیله بهتر سنجید.وسیله بهتر رو هم به هر کس نمیدن.باید راه بیفتی بری دنبالش!
خلاصه این که این موضوعات این طوری نیست که درشو ببندیم بریم پی کارمون.
جا برای فکر کردن زیاد داره.

باز هم اذان و یک فرادای دیگر!

التماس دعا

سؤال:
جوان 20 ساله هستم مجرد و متاسفانه چند وقتی هست که دچار وسواس فکری شدم و وسواس بنده اینجور است که نسبت به همسر آینده غیرتی هستم. طوری که دوست ندارم کسی همسر من را نگاه کند. خیلی جاها با چشم خودم دیدم که بعضی مردان زنان مومن و باحجاب و متین شوهردار را نیز نگاه می کنند و از وی کامجویی می کنند. از طرفی هم نمی توانم در دنیا همیشه مجرد باشم و بالاخره باید ازدواج کرد.

پاسخ:

از کلام شما این برداشت می شود که نسبت به این موضوع بیش از حد حساس شده اید و ذهنتان را درگیر آن کرده اید؛ دقیقا این مفهوم همان وسوسه فکری است که شما را با سماجت به سمت افکار بیهوده و غیر منطقی هدایت کرده است.

غیرتی که از آن صحبت می کنید دو نوع است:

الف) غیرت ممدوح
در روایات اسلامی آمده است که امام صادق (علیه‌السلام) می‌فرماید: «إِنَّ اللَّهَ غَيُورٌ يُحِبُّ كُلَّ غَيُورٍ وَ مِنْ غَيْرَتِهِ حَرَّمَ الْفَوَاحِشَ ظَاهِرَهَا وَ بَاطِنَهَا؛ خدای تعالی دارای صفت غیرت است. انسان‌های غیور را دوست دارد. به دلیل وجود همین صفت بود که کارهای زشت را حرام نموده است»(1)

زیرا هر انساني يك سري از چيزها جزء حريم او مي‌باشد و وقتي چيزي جزء حريم او شد، حفاظت از آن به هر شكل ممكن واجب است، در مورد مردان نيز خانواده مخصوصاً همسرش جزء حريم او محسوب مي‌شود و لازم است كه از اين حريم، به نحو احسن حفاظت كند و اجازه ندهد كه جز خودش كسي به حريم همسرش وارد شود. لذا غيرت عين دينداري مرد مي‌باشد و به حكم خداوند عمل نموده است.

ب) غیرت مذموم
در روایتی امام علی (علیه‌السلام) می‌فرماید: «وَإِیَّاكَ وَالتَّغایُرَفِی غَیْرِ مَوْضِعِ غَیْرَةٍ، فَإِنَّ ذلِكَ یَدْعُوالصَّحِیحَةَ إِلَى السَّقَمِ، وَالْبَرِیئَةَ إِلَى الرِّیَبِ؛ بر حذر باش از اینكه در غیر جائیكه باید غیرت به ‏خرج داد اظهار غیرت كنى، (كه نشانه سوء ظن تو نسبت‏ به او باشد) زیرا اظهار بى‌اعتمادى و سوء ظن، زنان را به ناپاكى و بی گناهان را به آلودگى‏ سوق مى ‌دهد».(2)

امام علی (علیه السلام) در این سخنان، به نکته روان‌شناسی مهمی اشاره کرده و حساسیت‌های بی مورد برخی مردان را که به بهانه غیرت‌ورزی، همسران خود را از هرگونه فعالیت اجتماعی باز می‌دارند، مورد انتقاد قرار داده است.

پس در واقع اگر غیرت در موضع خود مانند حفظ ناموس و حفظ ارزش‌ها ابراز شود نه تنها مذموم نیست بلکه یک صفت ذاتی و فضیلت اخلاقی است؛ اما در صورتی که غیرت تبدیل به یک تعصب بیجا مثلا به روابط همسر، شک و بدبینی و ... شود این تعصب موجب تخریب روابط می‌شود.

به نظر می رسد شیطان موفق شده است افکار شما را تحت سیطره در آورد و به بهانه ی غیرت ورزی مانع ازدواج شما شود در حالی که:

اولا اگر اینگونه باشد پس با خودتان فکر کنید که هیچ مردی نباید ازدواج کند!!! که این ممکن نیست.

ثانیا شما هنوز ازدواج نکرده اید و فضای تأهل را نمی دانید. اگر ازدواج کنید متوجه خواهید شد که بسیاری از این افکارتان افراطی و غیر واقع بینانه است.

ثالثا اگر انسان همسر عفیفی انتخاب نماید از بابت تعدی دیگران خیالش راحت است ولی اگر زنی خودش تمایل به طنازی داشته باشد طبیعتا انسان های گرگ صفت همه جا پیدا می شود.

رابعا اینکه قبول داریم در جامعه ی ما بعضا این مسائل رعایت نمی شود و افراد چشم چران به گناه می افتند ولی هر قدر انسان خود و همسرش را در معرض محل های خاصی قرار ندهد از این بابت برای او آرامش حاصل می شود. مثلا اگر دید مهمانی ای شرایط خاصی در آن رعایت نمی شود بهتر است حضور پیدا نکند و یا با خانواده های غیر پایبند به دین کمتر و در حد ضرورت رفت و آمد نماید.

پس در نتیجه بهتر است روحیه خود را تخریب نکنید و از طریق راهکارهایی که عرض می کنیم وسواس فکری را در اختیار بگیرید.
. 1سرکوب نکردن افکار: درساعت مشخصی در روز مثلا نیم ساعت در یک اطاقي آرام و ساكت نشسته و به افكار وسواسي به خواست خود اجازه دهيد به ذهن خطور كنند. وقتي افكار وسواسي به ذهن آمدند، با صداي بلند فرمان ايست داده شود، به اين ترتيب دستور توقّف افكار وسواسي صادر می شود.

2. جابه‌جايي انديشه: انديشه‌هاي غير ارادي و وسواسي را ناديده گرفته و با انتقال ذهن و فكر به افكار عالي و مناسب برای ساختن آینده، عمل جايگزيني را انجام شود. به جای افکار مزاحم، افکار مناسب و سازنده را جایگزین کنید.

3. از ورزش غافل نشوید. سعی کنید ورزش منظم را جزو برنامه های رسمی روز قرار دهید و هر روز حتما 20 دقیقه نرمش کنید.

4. با افکارتان دوست شوید: سعی کنید از افکارتان فرار نکنید و بالعکس با آن‌ها دوست شوید. برای این‌کار درجاي خلوتي نشسته و لحظاتي با خود فكر كنيد، ابتدا موقعيت‌هايي را در ذهن خود مجسم كنيد كه براي شما كاملاً خوشايند است و هيچ اضطرابي از شرایط آن ندارید. پس از آن، موقعيت‌ها و صحنه‌هاي هجوم افکار را در نظر بگيريد، سپس تصور كنيد موقع برخورد با دیگران است و شما بدون هیچ اضطرابی آنچه پاسخ اصلی و قانع کننده بوده را ارائه داده‌اید و هیچ مشکلی در شما ايجاد نمي‌شود. آن‌وقت مي‌بينيد كه هيچ گونه اضطرابي در شما ايجاد نشد.
وقتي چندين بار تمرين كرديد و موقعيت‌هايي را كه كمتر تهديد كننده است، در ذهن خود تصور نموديد، اين آمادگي روحي در شما ايجاد مي‌شود كه در ذهن خود تصور كنيد كه راحت و بدون دردسر می توانید کارهایتان را انجام می‌دهید.

5. استفاده از کش شوک:يكي از تكنيك هاي موثر در اين باره اينست كه كشي به مچ خود ببنديد و با شروع خيالپردازي و فكر به آن موضوع آن كش را كشيده و رها كنيد طوري كه اندك سوزشي بدستتان وارد شود آنگاه شروع به شمارش معكوس نماييد مثلا يك عدد پيچيده مثل 6589234 را انتخاب كنيد و سعي نماييد هفت هفت تا از آن كم كنيد تا به صفر برسيد.

6. استفاده از تكنيك حواست را جمع كن: اين شيوه ممكن است ظاهراً ساده به نظر بيايد، ولي در عين حال بسيار مؤثر است. هنگامي كه حواستان پرت مي شود و ذهنتان سرگردان است، مرتب به خودتان هشدار دهيد كه حواست را جمع كن. اين روش كم كم سبب مي شود تمرکز شما در درس افزایش یافته و افکار کمتر به سراغتان بیایند.

7. يكي از بهترين راه هاي غلبه بر افكار مزاحم، تنها نبودن و جابجايي مكاني است، يعني به محض شروع افكار، مكان خود را تغيير دهيد. سعي نماييد خيلي تنها نباشيد، خصوصا در مواقع هجوم افكار خيالي، زيرا تنهايي بهترين محرك براي ايجاد افكار خيالي مي باشد. قبل از شروع اين خيالات خودتان زمينه بروز آن را از بين ببريد.
در پایان توصیه می کنیم به اعمال عبادی و از جمله نماز که عالی ترین دستور برای رفع مشکلات روانشناختی است، پایبند باشید و سعی کنید ارتباط خود را با خدای خود قطع نکنید.

ما نیز دعاگوی شما هستیم و امیدواریم ان شاء الله خداوند متعال بهترین همسر را نصیبتان گرداند.
موفق باشید.

--------------------------------------------------------------------------------

پی نوشت:
1. حر عاملى، محمد بن حسن‏، وسائل الشيعة، قم‏: مؤسسة آل البيت عليهم السلام، 1409ق، ج20، ص153.
2. كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، ‏كافي، قم‏: دار الحديث، ‏1429ق، ج11، ص234.

موضوع قفل شده است