جمع بندی خیلی زود دلبسته جنس مخالف می شوم!

تب‌های اولیه

14 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
خیلی زود دلبسته جنس مخالف می شوم!


با نام و یاد دوست

سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

لذا سوال ایشان ضمن حفظ امانت، جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم، با نام کاربری "مدیر ارجاع سؤالات" درج می شود:

نقل قول:


سلام علیکم،وقتتون بخیر.

دختری هستم 17ساله.
با اینکه سعی میکنم به نامحرم نگاه نکنم و نسبت به قبل بهتر شدم اما خیلی زود به جنس مخالف دلبسته میشم!
میخواستم بدونم چرا و آیا این به سنم ربط داره و همه همینجوری هستند؟
از طرفی هم دلم میخواد که در آینده زندگی خیلی پاکی رو با همسرم داشته باشم اما به خودم میگم تو که زود دلبسته این و اون میشی خب قلبت رو داری کثیف میکنی و شاید به اون زندگی ای که دلت میخواد در آینده نرسی. من باید چیکار کنم که قوی بشم و زود عاشق نشم؟
راننده سرویسمون هم پسر جوونی هستند و اونجوری که میدونم مجرد هستند که حتی به ایشون هم دلبسته شدم...متاسفانه!!!
این یکی که دیگه هر روز میبینمش، حتی اگر نبینمش (بهش نگاه نکنم)،حداقل وجودش رو حس میکنم چیکار کنم تا از این حس رها بشم؟
چطور میتونم از عشقش رها بشم؟(که البته به نظرم نمیشه اسمش رو عشق گذاشت)
هر چند الان که مدت زمان بیشتری از این ارتباط و احساسی که دارم گذشته ، احساسم نسبت بهشون کمرنگتر شده.
با تشکر

با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد صابر

[TD][/TD]

با عرض سلام و احترام خدمت شما کاربر محترم، امیدواریم راهنمای خوبی برایتان باشیم.@};-

خواهر محترم! مشكلي كه با آن مواجه هستيد تا حدود زیادی بازگشت به مسئله ی نوجوانی شما دارد و این وابستگی با گذر سالم و بدون انحراف از نوجوانی تا حدود زیادی به جای احساسی شدن به مرحله ی تصمیم عاقلانه می رسد. پس باید تلاش کنید از پل نوجوانی با سلامت عبور کنید و دریچه های ذهن خود را ببنیدید تا هر کسی وارد فضای دلتان نشود.

توضیح بیشتر اینکه بصورت كلي انسان آمادگي وابستگي به هر چيزي را دارد. انسان طوري آفريده شده است كه به هر چيزي خو مي گيرد و به آن عادت كرده و آن را نيازي واقعي براي خود محسوب مي كند. ممكن است اين وابستگي به تلويزيون، اينترنت، نوع غذايي خاص، مواد مخدر و يا به انساني خاص باشد.
انسان يك موجود اجتماعي است كه در جمع بودن و داشتن روابط اجتماعي لازمه بقاء و ادامه حيات او مي باشد. همچنين براي رفع نيازهاي مختلف و همدردي و همياري در مشكلات و كمك به موقع ضرورت اين روابط مي تواند مفيد باشد.

رابطه اي، خوب و سالم است كه سازگارانه و همراه با تعامل مثبت و در جهت رشد و شكوفايي باشد اما اگر علاقه یا رابطه ای این چارچوب را دارا نباشد هر دو طرف صدمه خواهند ديد. داشتن علقه و علاقه صحيح، نيازمند رعايت اصول و قواعدي مي باشد كه ما آنرا اصول ارتباط صحيح نام گذاري مي كنيم.

يكي از مشكلاتي كه ممكن است در روابط افراد بوجود آيد، دلبستگي و وابستگي افراطي مي باشد كه در آن حتی فردي كه مورد وابستگي قرار مي گيرد، اذيت شده و از اين مسئله رنج مي برد و دائم در فكر فرار از اين وضعيت مي باشد. حتی وابستگی به جنس موافق نیز برای فرد مقابل آزار دهنده است.
برخي افراد بخاطر سبك رفتار والدين و نوع دوران كودكي شان دچار شخصيت وابسته مي شوند.

اين افراد همواره بايد كسي را در كنار خود داشته باشند كه به او اتكا كنند و همه انتخاب هاي زندگي شان را با او انجام دهند. اين فرد مي تواند در طول زندگي تغيير كند و لكن همواره بايد يك طرف وابستگي وجود داشته باشد.
البته منظور ما اين نيست كه شما شخصيت وابسته داريد و بلكه تشخيص بدون بررسي دقيق امكان پذير نيست تنها ما مواردي احتمالي را توصيف و راهكارهايي براي آنها ارائه مي دهيم.

با توضيحاتي كه در مورد اين مسئله عرض شد روشن مي شود كه باقي ماندن در اين حال مي تواند چه خطراتي را براي شخص مبتلاء ببار آورد و تا چه حد زندگي او را با مواجه سازد لذا بايد سریعاً از اين حال خارج شوید و نگذارید ذهنتان برای شما تصمیم بگیرد.

لذا در ادامه راهكارهايي را جهت كم نمودن اين وابستگي ها بيان مي داريم.
1. همانطور كه عادت و علاقه به تدريج در انسان شكل مي گيرد ترك عادت نيز به تدريج و با گذر زمان امكان پذير خواهد بود. سعي نكنيد يك مرتبه به تمام وابستگي ها و ارتباطات قوي و شديدي كه داريد پشت پا بزنيد كه اين امر نشدني است ولي اگر طالب كمال و ترقي در زندگي هستيد بايد بتوانيد به تدريج از ميزان وابستگي هاي خود بكاهيد. مثلا از فکرتان شروع کنید و دیگر به راننده سرویس اصلا فکر هم نکنید.

2. سعي كنيد از افراد جانشين استفاده كنيد يعني افراد با صلاحيت ديگري مثل دوستان قابل اعتماد و افراد با تجربه و ... كه از صلاحيت هاي كافي برخوردارند، طرح دوستي و ارتباط عاطفي داشته باشيد.

3. ارتباط خود را با دیگران تفکیک شده ببینید مثلا راننده سرویس را فقط راننده ببینید و سعی کنید او را به چشم همراه خود ارزیابی نکنید. هر وقت ذهنتان این تصمیم را گرفت شما اجازه ندهید و او را به سمت دیگر موضوعات هدایت کنید.

4. با پر كردن اوقات خود با مطالعه و برنامه هاي مفيد، ذهنتان را به سمت ديگري منحرف كنيد و اجازه ندهيد رفتارها و گفتار و احساسات فرد خاصي براي شما درگيري ذهني ايجاد نمايد زيرا به مرور زمان اين درگيري ذهني زندگي شما را با مشكل روبرو مي سازد.

5. توانمندی های خود را بشناسید و از طرفی حرمت خود را نیز بالا ببرید. با خودتان تصور کنید که خیلی از آدم ها ارزش وابستگی ندارند.
امیدواریم با عمل به آنچه که عرض شد بتوانید ان شاء الله بر این احساستان غلبه نمایید.

***موفق و خوشبخت باشيد.***

صابر;1005220 نوشت:
و از طرفی حرمت خود را نیز بالا ببرید. با خودتان تصور کنید که خیلی از آدم ها ارزش وابستگی ندارند.

باسلام خداقوت

این جمله تون بنده رو یاد یه موضوع انداخت

دوران دبیرستان روبروی حیاط مدرسه یه ساختمانی رو میساختن که کارگرهای زیادی کار میکردن تو ساختمان کارگر این ساختمان چندتاش پسرهای جونی بودن که هر از گاهی از اون بالا یه صحبتهایی با دخترهای مدرسه که تو حیاط موقع زنگ تفریح بودن داشتند

یه بار ناظم مدرسه همه رو به صف کرد طوری که دقیقا روبروی اون ساختمان باشیم و گارگران مشغول کار بودن با بلندگو شروع کرد به نصیحت دخترایی که با اون کارگرا حرف میزدن

و دقیقا جملاتی که شما اینجا مطرح کردید رو میگفتند ولی یکم تند تر و ...

الان که فکر میکنم میگم خب شاید رفتار اون کارگر و دخترا درست نبوده ولی این نوع مطرح کردن موضوع هم اصلا درست نیست چون دقیقا شغل اونا رو نشونه گرفته بودن

حالا اگر روزی روزگاری یه آقای محترم کارگر ساختمون بره خواستگاری یه دختر آیا اون صحبتهای که اون روز شنیده این خانم تاثیر نمیزراه تو انتخابش

به نظر بنده مشکل اطرافیان استارتر محترم نیستند در وابستگی ایشون پس نمیشه انگشت گذاشت روی نکاتی که از این طریق یه حس دلزدگی ایجاد کرد برای وابسته نشدن ایشون

البته نمیگم منظور کارشناس محترم این بوده ولی خواستم بگم ممکنه همچین برداشتی بشه

مدیر ارجاع سوالات;1005109 نوشت:
چطور میتونم از عشقش رها بشم؟(که البته به نظرم نمیشه اسمش رو عشق گذاشت)

باسلام به نظرم دارید آروم آروم به این مرحله میرسید که میتونید بین چیزی که فکر میکنید و چیزی که در واقعیت هست رو از هم تفکیک کنید

به همین روش ادامه بدید

به نظرم هر چقدر از خواسته ها خودتون آگاه تر بشید راحتر می تونید این موضوع رو حل کنید ببنید واقعا خواست و علاقه درونی خودتون چیه نمیشه که آدم از همه چیز و همه کس خوشش بیاد یکم سرو سامان بدید این موضوع رو حل میشه

بعد همین که خواستید تو این فاز برید سریع خودتون رو از وارد شدن به این فکر خیالات خارج کنید و سعی کنید واقعیت های زندگی رو ببینید و تو تخیلات و توهمات سیر نکنید

اللیل والنهار;1005221 نوشت:
به نظر بنده مشکل اطرافیان استارتر محترم نیستند در وابستگی ایشون پس نمیشه انگشت گذاشت روی نکاتی که از این طریق یه حس دلزدگی ایجاد کرد برای وابسته نشدن ایشون


با سلام و ادب، به مشکل بلوغ و دوران نوجوانی اشاره ای کردیم و عرض کردیم بیشترین علت وابستگی ایشان همین موضوع است ولی در واقع تأثیر اطرافیان و ضعف محبت هم جای خود دارد...

صابر;1005230 نوشت:
واقع تأثیر اطرافیان و ضعف محبت هم جای خود دارد...

باسلام خداقوت

بله متوجه این بخش از صحبتهای شما هستم منظورم هم این نبود

صابر;1005220 نوشت:
آدم ها ارزش وابستگی ندارند

بیشتر منظورم این بخش از فرمایش شما بود که این آدم های بی ارزش منظور چیه
به نظرم بیشتر توضیح بدید

باتشکر
یاحق

اللیل والنهار;1005234 نوشت:
بیشتر منظورم این بخش از فرمایش شما بود که این آدم های بی ارزش منظور چیه
به نظرم بیشتر توضیح بدید

مقصود این است که افرادی که زود به دیگران وابسته می شوند فردیت و هویت خودشان را نمی بینند و فکر می کنند همه ی وجود از دیگران است. این افراد همه ی وجود را از دیگران می بینند و فکر می کنند دیگران فرشته ی نجات زندگی شان هستند. تصمیمات خود را بر اساس نظر دیگران می گیرند و دائما خودشان را نادیده می گیرند.

مشکل این خواهرمان هم به نوعی به همین موضوع برگشت دارد که ایشان عزت نفس و اعتماد به نفس ضعیفی دارد و برای همین توانمندی ها و استعدادهای خودش را نادیده گرفته و دیگران را لایق دلبستگی می داند.
در حالی که به او ارزش هایش را یادآوری می کنیم تا به جای دیدن دیگران خودش را بیشتر ببیند.
موفق باشید.

سلام و عرض ادب

نیاز به عشق در ذات انسان نهفته است

تقریبا تمام انسان ها ( به جز عده ای محدود ) نیاز به ابراز محبت و دریافت محبت در رابطه با طرفی دیگر را در خود احساس می کنند

اما این که این عشق را به کدام سمت ببریم

می تواند با انتخاب ما باشد

به نظر این حقیر تنها راه پاسخ به این نیاز ، عشق ورزیدن به خدای یکتاست

چرا که جز خداوند ، هیچ کس شایسته عشق ( به معنای حقیقی آن ) نیست

عشق ورزیدن ( نه دوست داشتن ) به غیر خدا ، انسان را از حقیقت زندگی دور خواهد کرد

وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْدَادًا يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ ۖ

وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ ۗ

[=arial]


وَلَوْ يَرَى الَّذِينَ ظَلَمُوا إِذْ يَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا وَأَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعَذَابِ



برخی از مردم غیر خدا را همانند خدا گیرند
و چنانکه خدا را بایست دوست داشت با آنها دوستی ورزند،
لیکن آنها که اهل ایمانند کمال محبّت و دوستی را فقط به خدا مخصوص دارند.
و اگر فرقه مشرکین ستمکار وقتی که عذاب خدا را مشاهده کنند ،
خواهند دید که قدرت خاص خدا است و عذاب خدا بسیار سخت است

با مدیریت احساسات خود و هدف گذاری برای رسیدن به کمال و قرب الهی ، این مسائل به لطف خداوند حل خواهد شد

در پناه حق تعالی

نقل قول:
مدیر ارجاع سوالات;1005109 نوشت:
سلام علیکم،وقتتون بخیر.

دختری هستم 17ساله.
با اینکه سعی میکنم به نامحرم نگاه نکنم و نسبت به قبل بهتر شدم اما خیلی زود به جنس مخالف دلبسته میشم!
میخواستم بدونم چرا و آیا این به سنم ربط داره و همه همینجوری هستند؟
از طرفی هم دلم میخواد که در آینده زندگی خیلی پاکی رو با همسرم داشته باشم اما به خودم میگم تو که زود دلبسته این و اون میشی خب قلبت رو داری کثیف میکنی و شاید به اون زندگی ای که دلت میخواد در آینده نرسی. من باید چیکار کنم که قوی بشم و زود عاشق نشم؟
راننده سرویسمون هم پسر جوونی هستند و اونجوری که میدونم مجرد هستند که حتی به ایشون هم دلبسته شدم...متاسفانه!!!
این یکی که دیگه هر روز میبینمش، حتی اگر نبینمش (بهش نگاه نکنم)،حداقل وجودش رو حس میکنم چیکار کنم تا از این حس رها بشم؟
چطور میتونم از عشقش رها بشم؟(که البته به نظرم نمیشه اسمش رو عشق گذاشت)
هر چند الان که مدت زمان بیشتری از این ارتباط و احساسی که دارم گذشته ، احساسم نسبت بهشون کمرنگتر شده.
با تشکر[/qute]

سلام و وقت بخیر
شما در مرحلهی نوجوانی هستید

نقل قول:
روان شناسان هیجان ها و عواطف نوجوانان را با ویژگی های زیر بیان می کنند:
  • الف. افسردگی : نوجوانان به دلیل ترس از انتقاد و سرزنش از دیگران، در بیان و تعبیر هیجان هایشان دچار تردید می شوند و در خود فرو می روند و از جمع کناره گیری می کنند.
  • ب. سرعت: نوجوانان به سرعت از محرک های هیجانی تأثیر می گیرند.
  • ج. شدت: هیجان ها و عواطف نوجوانان به صورتی شدبد بروز می کند.
  • د. عدم کنترل: نوجوانان در بیان هیجان های خود نترس می شوند و ممکن است به فعالیت های خطرناکی دست بزنند، اما بعد پشیمان می شوند و به سرزنش خود می پردازند.
  • ه. مظنون بودن: درباره چگونگی جلوه گر شدن خود در نظر دیگران نگران و مضطرب می شوند.
  • و. ناپایداری: پاسخ های عاطفی آنها دمدمی است.
  • ز. ناشی گری: در بیان واکنش های عاطفی تازه، مانند اظهار محبت به غیر هم جنس ، بی تجربگی نشان می دهند.

پس این نوع رفتار به خاطر دوره ی سنی هست که در حال حاضر دارید
سعی کنید وقت خودتون و پر کنید .با درس .با ورزش .با وقت گذروندن با خانواده .یا هر موضوعی که بهش علاقه دارید
فیلم و رمان های عاشقانه نخونید که بیشتر به این مساله و دل مشغولی ها دامن نزنه
از قدیم هم گفتن از دل برود هر انکه از دیده برفت .اگر امکانش هست سرویس تون و عوض کنید

مدیر ارجاع سوالات;1005109 نوشت:
دختری هستم 17ساله.
با اینکه سعی میکنم به نامحرم نگاه نکنم و نسبت به قبل بهتر شدم اما خیلی زود به جنس مخالف دلبسته میشم!
میخواستم بدونم چرا و آیا این به سنم ربط داره و همه همینجوری هستند؟

با سلام و درود

میدانید که یه کششی بین زن و مرد هست که ناشی از غریزه جنسی هست
این برای چیه ؟

برای تولید مثل و تشکیل خانواده

چه موقع مورد نیاز هست ؟ ( چه موقع باید خرج کنید ؟)
زمانی که تشکیل خانواده میدید و شروع می کنید به زندگی
این زمان شما می تونید احساسات و کشش و حسی نسبت به شریک زندگی ایجاد و داشته باشید.
این زمان هم نباید وابستگی اذیت کننده ایجاد کنید
در کنار شریک زندگی خودتون ولی استقلال داشته باشید و وابستگی مزمن زندگی رو مختل خواهد کرد

در مواقع دیگر نباید احساس خرج کنید و به کسی وابستگی نشون بدید
[HL]شما وجود مستقلی در عالم هستی دارید و به جز خداوند که سراغاز هستی هست به کس دیگری وابسته نیستید و نخواهید بود .
[/HL]
این رو بعنوان یک قانون همیشه زمزمه کنید تا در وجودتون رفته رفته نهایدنه بشه و به راحتی به کس دیگر وابستگی نشون نده

* سعی کنید برخوردهای غیر واجبی که با جنس مخالف دارید تا حد امکان کاهش بدید
در برخورد ضروری با جنس مخالف نیازی نیست به جنسیت فکر کنید
فارغ از جنسیت با یک انسانی برخورد دارید که نیازی نیست احساسی داشته باشید
منطقی برخورد کنید
صحبت ها و برخوردها رو توی ذهنتون مرور و بزرگنمای نکنید و فوری پاک کنید
بخصوص چهره

تو این سن طبیعیه.من پسرم ولی همسن تو بودم همینجوری بودم.
چرا راننده جوون پسر گذاشتن برا شما!!؟

اللیل والنهار;1005234 نوشت:
بیشتر منظورم این بخش از فرمایش شما بود که این آدم های بی ارزش منظور چیه

سلام
منظور بی ارزش بودن وابستگی است نه آدم ها،
این شخص وابسته است که بی ارزش می شود، یعنی قابل ارزیابی بعنوان یک آدم مستقل نیست،
فرد وابسته درحل مسائل بصورت مساله محور ضعیف خواهد شد و اگر قدرتی برای حل مسائل داشته باشد بطور هیجان مدار برخورد خواهد کرد.

ریحــانه الــنبی;1005346 نوشت:
فرد وابسته درحل مسائل بصورت مساله محور ضعیف خواهد شد و اگر قدرتی برای حل مسائل داشته باشد بطور هیجان مدار برخورد خواهد کرد.

باسلام خداقوت
میشه بیشتر توضیح بدید یعنی چه بصورت مساله محور ضعیف خواهد بود و بطور هیجان مدار برخورد خواهد کرد میشه یه مثال بزنید

باتشکر
یاحق

سؤال:
دختری 17ساله هستم. با اینکه سعی می کنم به نامحرم نگاه نکنم و نسبت به قبل بهتر شدم اما خیلی زود به جنس مخالف دلبسته میشوم! می خواستم بدانم چرا و آیا این به سنم ربط داره و همه همین جوری هستند؟
راننده سرویسمان هم پسر جوانی هستند و میدانم مجرد هستند که حتی به ایشان هم دلبسته شدم. چکار کنم تا از این حس رها شوم؟


پاسخ:
خواهر محترم! مشكلي كه با آن مواجه هستيد تا حدود زیادی بازگشت به مسئله ی نوجوانی شما دارد و این وابستگی با گذر سالم و بدون انحراف از نوجوانی تا حدود زیادی به جای احساسی شدن به مرحله ی تصمیم عاقلانه می رسد. پس باید تلاش کنید از پل نوجوانی با سلامت عبور کنید و دریچه های ذهن خود را ببنیدید تا هر کسی وارد فضای دلتان نشود.

توضیح بیشتر اینکه بصورت كلي انسان آمادگي وابستگي به هر چيزي را دارد. انسان طوري آفريده شده است كه به هر چيزي خو مي گيرد و به آن عادت كرده و آن را نيازي واقعي براي خود محسوب مي كند. ممكن است اين وابستگي به تلويزيون، اينترنت، نوع غذايي خاص، مواد مخدر و يا به انساني خاص باشد.
انسان يك موجود اجتماعي است كه در جمع بودن و داشتن روابط اجتماعي لازمه بقاء و ادامه حيات او مي باشد. همچنين براي رفع نيازهاي مختلف و همدردي و همياري در مشكلات و كمك به موقع ضرورت اين روابط مي تواند مفيد باشد.

رابطه اي، خوب و سالم است كه سازگارانه و همراه با تعامل مثبت و در جهت رشد و شكوفايي باشد اما اگر علاقه یا رابطه ای این چارچوب را دارا نباشد هر دو طرف صدمه خواهند ديد. داشتن علقه و علاقه صحيح، نيازمند رعايت اصول و قواعدي مي باشد كه ما آنرا اصول ارتباط صحيح نام گذاري مي كنيم.

يكي از مشكلاتي كه ممكن است در روابط افراد بوجود آيد، دلبستگي و وابستگي افراطي مي باشد كه در آن حتی فردي كه مورد وابستگي قرار مي گيرد، اذيت شده و از اين مسئله رنج مي برد و دائم در فكر فرار از اين وضعيت مي باشد. حتی وابستگی به جنس موافق نیز برای فرد مقابل آزار دهنده است.
برخي افراد بخاطر سبك رفتار والدين و نوع دوران كودكي شان دچار شخصيت وابسته مي شوند.

اين افراد همواره بايد كسي را در كنار خود داشته باشند كه به او اتكا كنند و همه انتخاب هاي زندگي شان را با او انجام دهند. اين فرد مي تواند در طول زندگي تغيير كند و لكن همواره بايد يك طرف وابستگي وجود داشته باشد.
البته منظور ما اين نيست كه شما شخصيت وابسته داريد و بلكه تشخيص بدون بررسي دقيق امكان پذير نيست تنها ما مواردي احتمالي را توصيف و راهكارهايي براي آنها ارائه مي دهيم.

با توضيحاتي كه در مورد اين مسئله عرض شد روشن مي شود كه باقي ماندن در اين حال مي تواند چه خطراتي را براي شخص مبتلاء ببار آورد و تا چه حد زندگي او را با مواجه سازد لذا بايد سریعاً از اين حال خارج شوید و نگذارید ذهنتان برای شما تصمیم بگیرد.

لذا در ادامه راهكارهايي را جهت كم نمودن اين وابستگي ها بيان مي داريم.
1. همانطور كه عادت و علاقه به تدريج در انسان شكل مي گيرد ترك عادت نيز به تدريج و با گذر زمان امكان پذير خواهد بود. سعي نكنيد يك مرتبه به تمام وابستگي ها و ارتباطات قوي و شديدي كه داريد پشت پا بزنيد كه اين امر نشدني است ولي اگر طالب كمال و ترقي در زندگي هستيد بايد بتوانيد به تدريج از ميزان وابستگي هاي خود بكاهيد. مثلا از فکرتان شروع کنید و دیگر به راننده سرویس اصلا فکر هم نکنید.

2. سعي كنيد از افراد جانشين استفاده كنيد يعني افراد با صلاحيت ديگري مثل دوستان قابل اعتماد و افراد با تجربه و ... كه از صلاحيت هاي كافي برخوردارند، طرح دوستي و ارتباط عاطفي داشته باشيد.

3. ارتباط خود را با دیگران تفکیک شده ببینید مثلا راننده سرویس را فقط راننده ببینید و سعی کنید او را به چشم همراه خود ارزیابی نکنید. هر وقت ذهنتان این تصمیم را گرفت شما اجازه ندهید و او را به سمت دیگر موضوعات هدایت کنید.

4. با پر كردن اوقات خود با مطالعه و برنامه هاي مفيد، ذهنتان را به سمت ديگري منحرف كنيد و اجازه ندهيد رفتارها و گفتار و احساسات فرد خاصي براي شما درگيري ذهني ايجاد نمايد زيرا به مرور زمان اين درگيري ذهني زندگي شما را با مشكل روبرو مي سازد.

5. توانمندی های خود را بشناسید و از طرفی حرمت خود را نیز بالا ببرید. با خودتان تصور کنید که خیلی از آدم ها ارزش وابستگی ندارند.
امیدواریم با عمل به آنچه که عرض شد بتوانید ان شاء الله بر این احساستان غلبه نمایید.



موضوع قفل شده است