جمع بندی ازدواج سیده با غیر سید

تب‌های اولیه

44 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ازدواج سیده با غیر سید

با سلام خدمت شما!
دختری ۲۰ ساله هستم مقیم کشورسوئد.
۱۴ سال بیشتر نداشتم که به این کشور امدیم و ادامه تحصیلاتم را اینجا گذراندم تا الان.
از وقتی به سن ازدواج رسیدم بین فامیل خیلی ها برایه پسرانشان مرا خاستگاری کرده اما من به علت ترس از فزندان ضعیف از ازدواج با فامیل نزدیک پرهیز کرده ام.
زیرا مادرم و پدرم، پدربزرگ و مادربزرگم ازدواجشان فامیلی نزدیک بوده مثلا دختر عمووپسرعمو بوده اند. به همین دلیل ۲خواهر کوچک خودم و حتی خاله ها و عمه هایم هر کدامشان ۲یا۳ فرزندان خود را رد سنین چند ماهگی ازدست دادن واولاد ناقص بینمان بسیارررربوده.
درکشور سوئدهم خاستگار بسیار دارم اما سید نیستن.‌برایه من اصلا مهم سید بودن طرف مقابلم نیست. من خود بیشتر کسی را میخواهم که باایمان، با اخلاق بانماز باشد تا بتوانم فرزندان خوبی داشته باشم. و برایم مهمتر از همه این است که اورابشناسم با اخلاقش اشناباشم. اما مادرم و خانواده مادرم برایشان سید بودن اولین چیزی هست که بخواهند درمورد خاستگارم فکر کننداگر سیدنباشند تا انها کلمه ای بگویند بهانه ی این رامی اورند ک ما دختربه بیگانه نمیدهیم.
پدرم ۱۰سال میشود که به رحمت خدارفته و مادرم سرپست ما‌هست.
چندین مرتبه به مادرم گفته ام که‌برایه من مهم این است که شیعه علی باشد، باایمان باشد، نمازخوان باشد و اخلاق خوب داشته باشد اما برایشان باز کافی نیست و تاکید بررویه سید بودن دارند حتی اگر کسی رادوست داشته باشم سید نباشد جرات گفتن به مادرم راندارم زیرامیدانم بدون هیچ شناختی از پسرموردعلاقه ام درخواست مرادرمیکند.
نمیدانم چه کنم تا مادرم را راضی کنم.من دختری هستم ک اینجا بزرگ شدم باحجابم نمازم راقضا نمیکنم و سره وقت هستم اما میخواهم با کسی ازدواج کنم که دوستش‌دارم اما برایه مادرم سید‌بودن بسیارمهم هست.
لطفا مراراهنمایی کنید خواهش میکنم.
مادرم میگوید اگر باسید ازدواج نکنی فرزندانت سید نخواهند شد و تو فرزندانت را از همچین نعمتی دریغ میکنی. اما من‌معتقدم که اگر سید‌هم‌نباشند اما فرزندانم را به امیدخداوند بزرگ مومن و خوب تربیت کنم بزرگترین نعمت برایم هست
مادرم ترس از این داردکه اگرمن با یک غیرسید که دوستش دارم ازدواج کنم فامیل چه‌خواهند گفت.
اما من خودرابرتراز دیگران نمیدانم و برتری را در اعمال بنده گی ام ک انجام میدهم میدانم نه سید بودنم
من‌ بسیارررر تحقیق کردم و خواندم در موردازدواج سیده و غیر سید نه پیامبر ما نه جدما اینقدرسختگیر نبودن که ما الان هستیم.
لطفا اگر میشود برایم چند حدیث درمورد ازدواج سیده و غیرسید پیداکنید ک سند ان موجود باشد
من حتی نظر مرجع تقلیدم ایت الله سیستانی را نیزخواندم ام و هیچ مشکلی درموردازدواج سیده وغیر سید نگفته اند
چگونه میتوانم مادرم را راضی کنم؟؟؟ لطفا به من کمک کنید برایم حدیث از قران یا پیامبر یا امامان پیداکنید تا بتوانم داشته باشم.
اگر نسل فقط از طرف پدربود چرا نسل پیامبرمان از طریق فاطمه زهرا هست ایا خداوند نمیتوانست به پیامبر پسری عنایت کند بجایه دختر.
مادرکه ۹ماه فرزند را درشکم خودنگه میدارد هیچ نقشی ندارد که فرزند نسل او هم باشد!!
فکرنمیکنم خداوند در این مورد ناحقی کرده باشد زیرااو مهربان است و ناحقی نمیکند.
لطفامرایاری کنید و جواب مرا بدهید و مرا دوستانه راهنمایی کنید
باتشکر

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"]
[/TD]


کارشناس بحث: استاد بدیع

[TD][/TD]

سیده نرجس سادات;1005093 نوشت:
با سلام خدمت شما!
دختری ۲۰ ساله هستم مقیم کشورسوئد.
۱۴ سال بیشتر نداشتم که به این کشور امدیم و ادامه تحصیلاتم را اینجا گذراندم تا الان.
از وقتی به سن ازدواج رسیدم بین فامیل خیلی ها برایه پسرانشان مرا خاستگاری کرده اما من به علت ترس از فزندان ضعیف از ازدواج با فامیل نزدیک پرهیز کرده ام.
زیرا مادرم و پدرم، پدربزرگ و مادربزرگم ازدواجشان فامیلی نزدیک بوده مثلا دختر عمووپسرعمو بوده اند. به همین دلیل ۲خواهر کوچک خودم و حتی خاله ها و عمه هایم هر کدامشان ۲یا۳ فرزندان خود را رد سنین چند ماهگی ازدست دادن واولاد ناقص بینمان بسیارررربوده.
درکشور سوئدهم خاستگار بسیار دارم اما سید نیستن.‌برایه من اصلا مهم سید بودن طرف مقابلم نیست. من خود بیشتر کسی را میخواهم که باایمان، با اخلاق بانماز باشد تا بتوانم فرزندان خوبی داشته باشم. و برایم مهمتر از همه این است که اورابشناسم با اخلاقش اشناباشم. اما مادرم و خانواده مادرم برایشان سید بودن اولین چیزی هست که بخواهند درمورد خاستگارم فکر کننداگر سیدنباشند تا انها کلمه ای بگویند بهانه ی این رامی اورند ک ما دختربه بیگانه نمیدهیم.
پدرم ۱۰سال میشود که به رحمت خدارفته و مادرم سرپست ما‌هست.
چندین مرتبه به مادرم گفته ام که‌برایه من مهم این است که شیعه علی باشد، باایمان باشد، نمازخوان باشد و اخلاق خوب داشته باشد اما برایشان باز کافی نیست و تاکید بررویه سید بودن دارند حتی اگر کسی رادوست داشته باشم سید نباشد جرات گفتن به مادرم راندارم زیرامیدانم بدون هیچ شناختی از پسرموردعلاقه ام درخواست مرادرمیکند.
نمیدانم چه کنم تا مادرم را راضی کنم.من دختری هستم ک اینجا بزرگ شدم باحجابم نمازم راقضا نمیکنم و سره وقت هستم اما میخواهم با کسی ازدواج کنم که دوستش‌دارم اما برایه مادرم سید‌بودن بسیارمهم هست.
لطفا مراراهنمایی کنید خواهش میکنم.
مادرم میگوید اگر باسید ازدواج نکنی فرزندانت سید نخواهند شد و تو فرزندانت را از همچین نعمتی دریغ میکنی. اما من‌معتقدم که اگر سید‌هم‌نباشند اما فرزندانم را به امیدخداوند بزرگ مومن و خوب تربیت کنم بزرگترین نعمت برایم هست
مادرم ترس از این داردکه اگرمن با یک غیرسید که دوستش دارم ازدواج کنم فامیل چه‌خواهند گفت.
اما من خودرابرتراز دیگران نمیدانم و برتری را در اعمال بنده گی ام ک انجام میدهم میدانم نه سید بودنم
من‌ بسیارررر تحقیق کردم و خواندم در موردازدواج سیده و غیر سید نه پیامبر ما نه جدما اینقدرسختگیر نبودن که ما الان هستیم.
لطفا اگر میشود برایم چند حدیث درمورد ازدواج سیده و غیرسید پیداکنید ک سند ان موجود باشد
من حتی نظر مرجع تقلیدم ایت الله سیستانی را نیزخواندم ام و هیچ مشکلی درموردازدواج سیده وغیر سید نگفته اند
چگونه میتوانم مادرم را راضی کنم؟؟؟ لطفا به من کمک کنید برایم حدیث از قران یا پیامبر یا امامان پیداکنید تا بتوانم داشته باشم.
اگر نسل فقط از طرف پدربود چرا نسل پیامبرمان از طریق فاطمه زهرا هست ایا خداوند نمیتوانست به پیامبر پسری عنایت کند بجایه دختر.
مادرکه ۹ماه فرزند را درشکم خودنگه میدارد هیچ نقشی ندارد که فرزند نسل او هم باشد!!
فکرنمیکنم خداوند در این مورد ناحقی کرده باشد زیرااو مهربان است و ناحقی نمیکند.
لطفامرایاری کنید و جواب مرا بدهید و مرا دوستانه راهنمایی کنید
باتشکر

با سلام و احترام

مسئله ازدواج دختر سیده با غیر سید از نظر فقهی هیچ اشکالی در هیچ دوره ای از تاریخ اسلام و تشیع(نه در زمان معصومین(علیهم السلام) و نه بعد از آن) نداشته است و ممنوعیت چنین ازدواجی اگر به معنای حرمت شرعی آن باشد قطعا یک تحریف بزرگ در دین و یک افترا به شارع مقدس محسوب می شود.

اما اینکه تنها در صورت ازدواج با سادات میتوانید فرزندان سید داشته باشید درست است اما فضیلت اصلی، انتساب به پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) است که حتی در صورت ازدواج با غیر سید نیز فرزندان شما از آن بهره مند میشوند.

[=nassim]باید توجه داشت که فرزند رسول خدا بودن با عنوان سیادت متفاوت است. فردی که از طریق مادر به پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) منتسب شود قطعا از فرزندان حضرت محسوب می شود اما سیادت که یک عنوان خاص و دارای احکام خاصی است شامل حال او نمی شود. چرا که انتساب نژادی تنها از طریق پدر صورت میگیرد. همانطوری که فامیل پدر بر روی فرزند قرار میگیرد. حتی معصومین(علیهم السلام) نیز از طریق مادر(حضرت زهرا سلام الله علیها) به پیامبر اکرم منتسب می شوند.


[=nassim]«وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مُحَمَّدٍ الثَّقَفِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ هِلَالٍ الْأَحْمَسِيِّ قَالَ حَدَّثَنَا شَرِيكٌ عَنْ عَبْدِ الْمَلِكِ بْنِ عُمَيْرٍ قَالَ: بَعَثَ الْحَجَّاجُ إِلَى يَحْيَى بْنِ يَعْمُرَ فَقَالَ لَهُ أَنْتَ الَّذِي تَزْعُمُ أَنَّ ابْنَيْ عَلِيٍّ ابْنَا رَسُولِ اللَّهِ ص قَالَ نَعَمْ وَ أَتْلُو عَلَيْكَ بِذَلِكَ قُرْآناً قَالَ هَاتِ قَالَ أَعْطِنِي الْأَمَانَ قَالَ لَكَ الْأَمَانُ قَالَ أَ لَيْسَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ- وَ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ كُلًّا هَدَيْنا وَ نُوحاً هَدَيْنا مِنْ قَبْلُ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِهِ داوُدَ وَ سُلَيْمانَ وَ أَيُّوبَ وَ يُوسُفَ وَ مُوسى‏ وَ هارُونَ وَ كَذلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ‏ ثُمَّ قَالَ‏ وَ زَكَرِيَّا وَ يَحْيى‏ وَ عِيسى‏ أَ فَكَانَ لِعِيسَى أَبٌ قَالَ لَا قَالَ فَقَدْ نَسَبَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي الْكِتَابِ إِلَى إِبْرَاهِيمَ قَالَ مَا حَمَلَكَ عَلَى أَنْ تَرْوِيَ مِثْلَ هَذَا الْحَدِيثِ قَالَ مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَى الْعُلَمَاءِ فِي عِلْمِهِمْ أَنْ لَا يَكْتُمُوا عِلْماً عَلِمُوهُ؛ حجاج يحيى بن يعمر را خواست و به او گفت توئى كه معتقدى دو پسر على دو پسر رسول خدايند، گفت آرى و براى تو در اين باره از قرآن دليل آورم. گفت: بياور. گفت بمن امان بده گفت در امانى. گفت: مگر نيست كه خداى عز و جل ميفرمايد: به او بخشيديم اسحق و يعقوب را همه را رهنمائى كرديم و نوح را پيش از اين رهنمائى كرديم و از نژاد او است داود و سليمان و ايوب و يوسف و موسى و هرون و چنان پاداش دهيم نيكوكاران را. سپس فرمود و زكريا و يحيى و عيسى. مگر عيسى پدر داشت؟ حجاج گفت: نه! گفت: خدا او را در كتاب خود به وسيله مادرش فرزند ابراهيم خوانده است. گفت چه کسی به تو آموخت كه مانند اين حديث را روايت كنى؟ گفت عهدى كه خدا از علماء گرفته كه علم خود را كتمان نكنند.»(1)

همانطوری که در این روایت می بینید فرزندانی که از طریق مادر به فردی میرسند فرزند آن فرد نیز محسوب میشوند. بنابراین نسل شما هرچند با غیر سید ازدواج کنید از شرافت انتساب به رسول خدا(صلی الله علیه و آله) بهره مند خواهند شد.

ادامه دارد ....

پی نوشت:
1. امالی صدوق، ص631.

اما ممکن است ممنوعیت چنین ازدواجی در خانواده شما نه به عنوان حرمت شرعی بلکه به عنوان یک رسم خانوادگی و یک عرف پذیرفته شده محسوب شود. در این صورت اشکالی ندارد به عرف خانوادگی خود و رضایت و خواست مادرتان اهمیت دهید اما در عین حال نباید باعث شود آینده و خوشبختی شما نیز به مخاطره بیفتد. بنابراین تصمیم گیری صحیح در این باره بستگی به میزان حساسیت مادر و اطرافیان شما با ازدواج با غیر سید و ضرورت و مصلحت شما در این ازدواج دارد که در ادامه باید در مورد آن صحبت شود تا به بهترین راه حل برسیم.

با سلام!
بسیار متشکرم بابت پاسخ هایه شما.
من حتی اگر بافردی که سید نیست ازدواج کنم لقب سید بر فرزندان من تعلق نمیگیرد؟؟
چگونه میتوانم باصحبت کردن بامادرم راه حلی پیداکنیم در این مورد.؟
مادرم میگوید در روزقیامت وقتی فاطمه زهرا(س) وارد میشود فقط فرزندانش میتواند صورت ایشان راببیند
ایا این موقعیت برایه فرزندان من هم که پدرشان سیدنباشد تعلق میگیرد؟
زیرا شما میگویید بااین که پدرسیدنباشد بازهم فرزندان از نسل پیامبر محسوب میشوند.
باتشکر

سیده نرجس سادات;1005295 نوشت:
با سلام!
بسیار متشکرم بابت پاسخ هایه شما.
من حتی اگر بافردی که سید نیست ازدواج کنم لقب سید بر فرزندان من تعلق نمیگیرد؟؟
چگونه میتوانم باصحبت کردن بامادرم راه حلی پیداکنیم در این مورد.؟
مادرم میگوید در روزقیامت وقتی فاطمه زهرا(س) وارد میشود فقط فرزندانش میتواند صورت ایشان راببیند
ایا این موقعیت برایه فرزندان من هم که پدرشان سیدنباشد تعلق میگیرد؟
زیرا شما میگویید بااین که پدرسیدنباشد بازهم فرزندان از نسل پیامبر محسوب میشوند.
باتشکر

با سلام مجدد
عنوان سید بر آنها اطلاق نمی شود ولی محرم حضرت زهرا(سلام الله علیها) هستند. پس فضیلتی که در روز قیامت از مادرتان نقل کردید شامل حال آنها هم خواهد شد.
اجازه دهید کمی بحث جلو رود و نظرات کاربران نیز به آن اضافه شود. ان شا الله بتوانیم راهکار مناسبی پیدا کنیم. به سوالاتی هم که در پست قبلی داشتم پاسخ دهید.

با تشکر فراوان از شما و همکارانتان.
من درسوالات قبلی سوالاتی راکه ما از من داشته اید را نمیتوانم ببینم و پیدایشان نکردم تا بتوانم پاسخم را برایتان بنویسم!!

سیده نرجس سادات;1005093 نوشت:
سید

[=mitra][=arial]سلام
روایت داریم که آتش جهنم بر فرزندان حضرت زهرا (علیهاالسلام) حرام است:
"بِإِسْنَادِ التَّمِیمِیِّ عَنِ الرِّضَا عَنْ آبَائِهِ (علیهم السلام) قَالَ قَالَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله و سلم):« إِنَّ فَاطِمَهَ أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَحَرَّمَ اللَّهُ ذُرِّیَّتَهَا عَلَى النَّار» یعنی "امام رضا (علیه السلام) از پدرانش (علیهم السلام) از پیامبر (صلی الله علیه و اله و سلم) نقل نموده که آن حضرت فرمود:" پروردگار به پاسداشت پاک دامنی فاطمه(سلام الله علیها)، آتش جهنم را بر فرزندان او حرام کرد"[بحارالانوار،ج43،ص20]
برادر امام رضا (علیه السلام) سیّد است یا سیّد نیست؟ آیا این سید بودن افتخاری برای اوست؟ قطعا سیّد است و از نظر مادرتان افتخار خیلی بالایی دارد. اما آن چه مهمّ است، اهل تقوا بودن است، نه سید بودن.
نظر امام رضا (علیه السلام) را در این مورد بخوانید:
حسن بن موسی روایت می کند که در خراسان در حضور امام هشتم (علیه السلام) بودم و برادر ایشان زید بن موسی که در مجلس حضور داشت گروهی را گرد خود جمع آوری کرده و به آنان فخر می فروخت که ما چه هستیم و چه هستیم!
این سخنان به گوش امام رضا (علهیه السلام) که مشغول سخن گفتن با گروهی دیگر بود رسید و به دنبال آن رو به سمت برادرش کرده و فرمود: آیا این روایت که آتش دوزخ بر فرزندان فاطمه (سلام الله علیها) به پاسداشت پاکدامنی ایشان حرام است، تو را به خود مغرور کرده؟! سوگند به خدا که حیطۀ این روایت تنها امام حسن (علیه السلام) و امام حسین (علیه السلام) و دیگر فرزندان بلا واسطۀ ایشان را در بر می گیرد. آیا عادلانه است که (پدرمان) موسی بن جعفر (علیه السلام) فرمانبردار پروردگار بوده، روزها را به روزه و شب ها را به عبادت بگذراند و تو مرتکب گناه و نافرمانی شوی، آن گاه هر دوی شما در روز قیامت یکسان باشید؟! در این صورت تو نزد خدا از او گرامی تری! (زیرا با وجود گناه به همان درجه ای رسیده ای که او با اطاعت بدان دست یافته است).(جدمان) امام سجاد (علیه السلام) در این زمینه می فرمود که " نیکوکاران از سادات دو برابر دیگران پاداش دریافت کرده و بدکاران آنان نیز دو برابر مجازات خواهند شد"[منبع: عیون أخبار الرضا ع، ج ۲، ص ۲۳۲].
مانند این حدیث باز هم آمده است:
- شخصی به امام صادق (علیه السلام) عرضه داشت که آیا این حدیث[حدیث یامبر اکرم(صلی الله علیه و اله و سلم) درباره فرزندان حضرت زهرا(سلام الله علیها)]، امان نامه ای برای تمام سادات بنی فاطمه نیست؟ ایشان فرمودند:" آیا نادانی؟ همانا مراد از این روایت تنها حسن و حسین (علیهما السلام) می باشند که پاره ای از اهل بیت عصمت هستند، اما در مورد غیر آنها باید دانست که اگر رفتار و کردار زشت شخصی، مقام و منزلت او پایین آورد، منتسب بودن به پرهیزکاران او را بالا نخواهد برد. [منبع: ، شرح نهج البلاغ ابن ابی الحدید، ج ۱۸، ص ۲۵۲، کتابخانه آیت الله مرعشی، قم، ۱۴۰۴ ق].

- حماد بن عثمان روایت می کند که از امام صادق (علیه السلام) تفسیر روایت نبوی ناظر به نجات فرزندان فاطمه (سلام الله علیها) از آتش را جویا شدم. ایشان فرمودند که "مراد از این روایت، فرزندان بلا واسطۀ ایشان یعنی امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) و زینب و ام کلثوم می باشد".[منبع: معانی الأخبار شیخ صدوق، ص ۱۰۶، ح ۳، انتشارات جامعه مدرسین، قم، ۱۳۶۱ ش]
اگر همسر آینده شما فرد سیّدی باشد که تقوا را رعایت نکند، شما در کنارش خوشبخت می شوید؟؟
چقدر اسلام از افراد سیّدِ بی تقوا ضربه خورده است؟
چند نمونه می گویم:
-فرزند امام صادق (علیه السلام) به نام عبدالله اَفطَح، سیّد بود که با امامتِ امام کاظم (علیه السلام) مخالفت کرد.
- سیّدعلی‌محمدشیرازی ملقّب به باب: بنیانگذار فرقه منحرف بابیّت، سیّد بود.
- سید ضیاءالدین طباطبایی: عامل انگلیس و رهبر کودتای سال 1299 که مقدمه ای برای حکومت پهلوی اول شد.
- سید جعفر پیشه وری: سیاستمدار، روزنامه‌نگار و کمونیست، از مؤسّسان حزب کمونیست ایران
- ملکه الیزابت انگلیس هم بنا به ادّعای برخی، سیّده است.

سلام بانو. به مادرتون یاداوری کنید که خداوند فرموده "ان اکرمکم عندالله اتقیکم" . افراد زیادی هستند که سید هستند اما بویی از انسانیت نبرده اند. نگاهی به آمار جرم و جنایتها بندازید. در همین ایران گاها کسانی به جرم سرقت و تجاوز و قتل محکوم می شوند که سید هستند.
مادرتون باید بدونند که یک فرد متقی و پاک، در روز قیامت جایگاهی بالاتر از یک سید عادی دارد. آیات و روایاتی که در مذمت برتری یک قبیله با نزاد بر دیگری فرموده شده اند را پیدا کنید و برایشان بخوانید.

نمونه های تاریخی هم میتوانید برایشان بیاورید که سید بودن با نبودن ملاک برتری افراد در اخرت نیست. ثلا:
جعفر بن‌ علی‌ (۲۲۶ - ۲۷۱ ق)، معروف به جعفر کذّاب فرزند امام هادی (ع) و برادر امام حسن عسکری (ع). وی پس از شهادت برادرش ادعای امامت کرد و برای مدتی گروهی از شیعیان را به خود جلب کرد. پیروان او معتقد بودند امام حسن عسکری(ع) فرزندی نداشته و بعد از او برادرش امام خواهد بود. بنابر روایاتی، جعفر خود را جانشین امام هادی(ع) می‌دانست و در دوران حیات امام حسن عسکری(ع) دعوی امامت داشت. پیروان او را جعفریه نامیده‌اند.

سلام
من تا چهار نسل قبل، تماما پدرانم غیر سید و مادرانم سیده بوده اند.

خودم از دبیرستان، با مقام سادات و ذریه زهرا (س) و کمالات آنها که دارند حتی ( اگر از نظر ایمانی ضعیف باشند) آشنا شدم و تصمیم گرفتم همسر آینده ام سیده باشد. حتی اگر در دنیا یک سیده بیشتر نباشد، و آنهم دارای نقایص فراوان جسمی و روحی باشد.

گزینه های خوب متعددی داشتم ولی همه را به خاطر سیده نبودن رد کردم.

آخه، فامیل شدن با امام زمان و اینکه امام زمان که حتما اهل صله رحم هستند به منزل ما که از اقوامشان خواهیم شد سر میزنند (ولو ما متوجه نشویم) خیلی مهم است....

سالها پس از ازدواج با همسرم که سیده هستند، یک شب همسرم با بچه ام سر موضوع بی ارزشی دعوا کرد و بچه ام گریه کرد. من با خودم فکر کردم: همه اش تقصیر خودم است که گزینه های خوب و‌ خوش اخلاق و فهیم تر را به خاطر سیده نبودن کنار گذاشتم. اگر این ملاک برام اهمیت نداشت، الان بچه من گریه نمیکرد.

همان شب خواب دیدم:
قیامت شده بود. زمین کاملا مسطح و بدون پستی و بلندی بود. همه مردم اول و آخر دنیا در صفهایی مثل صف نماز جماعت جمع شده بودند و روی همه به یک سمت بود. هیچ کس حرف نمی زد و فقط صدای همهمه می آمد.... جلوی روی جمعیت، مردی با لباس عربی که کمی هم شکمش بزرگ یود، روبروی جمعیت ایستاده بود و ترازویی در دست داشت. آن ترازو، مثل ترازوهای قدیمی عبارت بود از دو سینی که هر کدام با چند رشته نخ به چوبی وصل شده بود‌. مردم یکی یکی و به نوبت می رفتند و در یکی از سینی ها می نشستند. در سینی دوم چیزی مشاهده نمی شد. آن شخص با این ترازو، مردم را به دو گروه «سالم» و «ناسالم» تقسیم میکرد. سالمها را سمت راست خود قرار می داد و ناسالمها را سمت چپ خود.
نوبت من شد. رفتم در سینی نشستم. آن شخص به من گفت: شکم تو پر از عفونت است. اما چون سیدها را دوست داری، ما تو را به عنوان یک فرد سالم می پذیریم.

از خواب بیدار شدم و به اهمیت سیده یودن همسرم بیشتر واقف شدم. ولو اینکه در بعضی زمینه ها، گزینه های غیر سیده، برتری داشتند، ولی این گزینه مهمترین است.

خدا را شاکرم که قبل از ازدواج، مرا با فضایل سادات آشنا کرد و مرا هدایت فرمود تا ملاک سیده بودن را در صدر ملاکهایم برای انتخاب همسر قرار دهم‌.

همه افتخارات و ارزشهای ممکن برای یک فرد را در ذهنم بررسی کردم: دکتر شدن، دانشمند شدن، حتی شهید شدن، ... اینها همه خوبند اما بالاتر از «نوکری فرزندان زهرا (س)» افتخاری سراغ ندارم.
همیشه در جامعه و در زندگی، خودم را نوکر سادات میدانم و در راه تأمین خواسته های آنها و مقدم داشتن آنها بر خود و دیگران می کوشم.

همیشه میگویم:
عهد ما با لب شیرین دهنان بست خدا
ما همه بنده، و این قوم خداوندانند.

اگر ما پیامبر (ص) و امامان (ع) را بهتر بشناسیم، آنگاه به جایگاه اولاد آنها که به لحاظ فلسفی استمرار وجود همان بزرگواران هستند ، بیشتر پی خواهیم برد و با شریک زندگی آنها شدن، خانه خود را و نسل خود را به خانه اهل بیت و نسل آنها وصل خواهیم کرد و چه چیزی مهمتر از این؟؟

کسی که عاشق میشود، باید در راه عشقش سختی تحمل کند... باید هزینه هایی بپردازد... عاشق اولاد علی (ع) و فاطمه (س) شدن هم از این امر مستثنی نیست.

جایی می خواندم که یکی از طلبه هایی که شاگرد سید مرتضی (برادر سید رضی، گردآورنده نهج البلاغه) بود به قصد خواستگاری از دختر ایشان، به منزل ایشان آمد اما خجالت میکشید که خواسته خود را مطرح کند.
بدون اینکه او حرفی بزند، سید مرتضی سر بلند کرد و گفت: من ازدواج دختر سیده با مرد غیر سید را ... (ادامه جمله دقیق یادم نیست اما منظورش این بود که سید مرتضی موافق ازدواج دختر سیده با مرد غیر سید نبوده است. البته نه اینکه از نظر شرعی درست نباشد. بلکه از این لحاظ که ممکن است احترام آن خانم سید حفظ نشود...خیلی از امور هستند که از لحاظ شرعی مانعی ندارند و از نظر فقهی صحیح هستند اما از لحاظ دیگری مثلا از لحاظ اخلاقی یا عرفانی صحیح نیستند).

مثال: شما اگر از محل درآمد حلال خود یک کیلو سیب بخرید و همه اش را با هم بخورید، هیچ کار حرامی مرتکب نشده اید. اما از لحاظ اخلاقی نادرست است. زیرا خوردن یک سیب، نیاز بدن شما را رفع میکرد و سیر می شدید و حاجتی به خوردن دومی نبود (رجوع کنید به زندگینامه شیخ رجبعلی خیاط)

مثال دوم: اینکه از محل درآمد شرعی خود پولی جهت روز مبادای آینده پس انداز کنید هیچ اشکال شرعی ندارد. اما برخی عرفا شاگردان خود را از پس انداز کردن نهی میکردند و آنها را «اهل توکل» تربیت میکردند. (نمیدانم در احوالات سید هاشم حداد یا آیت الله قاضی یا عارف دیگری خوانده ام).

مثال سوم: یکی از علما می فرمود: اگر دستور نرسیده بود که عاشورا را عزا بگیرید، ما عاشورا را جشن میگرفتیم. زیرا شهادت و رسیدن به وصال خداوند، سعادت بزرگ است و شایسته جشن است (نقل به مضمون) (توجه کنید که برخی اصحاب امام حسین (ع) در شب عاشورا با هم شوخی و خنده میکردند و می‌گفتند فردا به ملاقات پروردگارمان نائل می شویم).

فقه، برای عامه مردم است. اما برخی بزرگان بوده اند که برخی مباحهای فقهی را بر خود حرام میکردند یا برخی مستحبات فقهی را بر خود واجب میکردند. نه از بابت بدعت در دین. بلکه سطح ایمان آنها بالا بود.

غرضم این است که برخی دوستان میگویند فلان کار از نظر فقهی اشکالی ندارد. بله، اما لحاظهای ظریفتر و دقیقتری نسبت به فقه هم وجود دارد که البته مربوط به خواص است: حسنات الابرار، سیئات المقربین.

برخی از دوستان که میگویند بعضی از سادات بوده اند که آدم های خوبی نبوده اند و اعمالشان خوب نبوده است؛ توجه کنید که احترام و شأن یک سید، به خاطر انتساب او به شجره طیبه نبوت و امامت و ولایت است و ربطی به اعمال خوب یا بد او ندارد. درست است که اگر یک سید، اعمال خوبی داشته باشد، باعث زینت اجدادش می شود. یا حتی ممکن است اعمال یک فرد چنان باشد که علیرغم سیادت، حاکم شرع فتوا به اعدام او بدهد، اما باز چیزی از احترام او به لحاظ انتسابش کم نمی شود.

به این ماجرا دقت کنید (نقل به مضمون میکتم):
در زمان امام حسن عسکری (ع) یکی از اصحاب نزدیک امام (ع) که در حکم وزیر امام بود به درب منزل امام آمد و از خادم منزل، اجازه ورود خواست. امام اجازه ندادند‌. چند بار تکرار شد. ایشان علت را جویا شدند. امام پیام دادند که فلان روز، پسر عموی ما به در منزل تو آمد، تو او را راه ندادی.
آن شخص عرض کرد: آن فرد شارب الخمر بود و من به این خاطر نگذاشتم او به منزلم وارد شود.
امام فرمود: چون انتساب به ما داشت، باید او را احترام می کردی.
آن شخص از آنجا برگشت و به مستقیما به درب منزل آن فرد شارب الخمر رفت و در زد.
آن فرد تعجب کرد که فلان فقیه بزرگ و از اصحاب نزدیک امام، چکاری با او دارد؟
درب را باز کرد. آن یار امام گفت: تقاضایی از تو دارم. من روی زمین می خوابم و تو پای خود را روی صورت من بگذار.
هر چه آن فرد امتناع کرد، او کوتاه نیامد و او را قسم داد. ناچار آن فرد حاضر شد و وقتی آن فقیه روی خاک خوابید، کف پای خود را روی صورت آن فقیه بزرگ گذاشت. آن شخص گفت: خدا تو شاهد باش....
سپس به منزل امام (ع) مراجعت کرد و اینبار امام مثل همیشه او را پذیرفتند.

حساب و کتاب فقهی اعمال جای خود، شأن و جایگاه و احترام سیادت هم به جای خود. این در گرو آن نیست.

سلام

سیده نرجس سادات;1005093 نوشت:
اما مادرم و خانواده مادرم برایشان سید بودن اولین چیزی هست که بخواهند درمورد خاستگارم فکر کننداگر سیدنباشند تا انها کلمه ای بگویند بهانه ی این رامی اورند ک ما دختربه بیگانه نمیدهیم.

خداوند در قران می فرمایند

[=IRANSans][=me_quran]يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَىٰ وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا ۚ إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ
[=me_quran]

[=IRANSans]ای مردم، ما همه شما را نخست از مرد و زنی آفریدیم و آن گاه شعبه‌های بسیار و فرق مختلف گردانیدیم تا یکدیگر را بشناسید، همانا بزرگوار و با افتخارترین شما نزد خدا با تقواترین شمایند، همانا خدا کاملا دانا و آگاه است.


چه بسیار افرادی که از سادات نبودند و خدمات بی نظیری به اسلام و تشیع کرده اند (شیخ صدوق، شیخ کلینی، شیخ مفید و ...)

چه بسیار ساداتی که باعث قتل و غارت و کشتار مسلمین شده اند (مانند سید جعفر پیشه وری که در آذربایجان مسلمین را قتل و غارت کرد)، سید ضیاءالدین طباطبایی (عامل کودتای 1299)، سید علی محمد باب (پیشوای بابیه) و ...

ما همه به خاندان پیامبر بزرگوار اسلام ارادت داریم، اما به این معنی نیست که چشم بر همه چیز ببندیم

اگر شخص مومن و بااخلاق مناسبی پیدا شد، با ایشان اردواج کنید، صرف نظر از این که سید باشد یا نه

البته ابن نکته هم قابل توجه است که بسیاری از افراد سید نیستند، اما سادات خوانده میشوند، بسیاری هم سادات هستند، اما در میان مردم به این نام خوانده نمی شوند!

من شب ها قبل خواب معمولا یک ساعت کتاب می خوانم. این شب ها هم مشغول خواندن جلد هشتم خاطرات عین السلطنه هستم که 100 سال پیش می زیست. در نقاط مختلف کتاب به کرات ذکر شده است که سپاه روس، عثمانی، انگلیس، هندی، حتی سپاهیان قدرت های محلی داخلی، بعد از تصرف منطقه ای، اعمال منافی عفت با زنان مناطق شکست خورده انجام می دادند. گاهی صدها فرزند تولید میشد و ...

الان 1400 سال از صدر اسلام می گذرد و بسیاری از نسب نامه ها قابل اعتنا نیست (رگ گردن دوستان الان باد می کند، اما یک واقعیت تاریخی است)

از تمام این ها گذشته، هیچ دلیلی وجود ندارد که همه سادات از بنی علی علیه السلام باشند. الان به مصر، سودان، لیبی، مراکش و ... بروید. تعداد زیادی سادات میبینید. در گذشته به تمام بنی هاشم، سید گفته میشد، بسیاری از سادات از بنی عباس و سایر شاخه های این تیره هستند...

یک نگاهی به همسران ائمه هدی بیندازید. هر کدام از یک نقطه بودند. مادران امامان یکی رومی است. یکی سندی. یکی ایرانی. یکی فرانسوی و ... . شما از اهل بیت پیامبر مسلمان ترید؟

من جای شما نیستم. اما اگر قرار بود بین یک سید بی ایمان و بداخلاق و یک غیر سید مومن و متخلق به اخلاق کسی را انتخاب کنم، مسلما دومی انتخاب من بود

عبد شکور;1005321 نوشت:
سالها پس از ازدواج با همسرم که سیده هستند، یک شب همسرم با بچه ام سر موضوع بی ارزشی دعوا کرد و بچه ام گریه کرد. من با خودم فکر کردم: همه اش تقصیر خودم است

سلام علیکم
من به شخصه: در دوران زندگی ام افراد سید زیاد دیدم:اکثریت شان بد اخلاق و خشن بودند و بعضی از سید ها هم اهل نفرین هستند و میگن ما اگر نفرین تان کنیم : اینطوری میشه و....
مثلا من خودم در دوران مدرسه یک مدیر داشتم که سید بود و میگفتند جد اش تند هست!!!! و خیلی عصبانی بود و بچه ها بدجور میزد !!! که این حرکات خوداش یک جور حق الناس هست !!!
حالا من نمی دانم علت عصبانی بودن و تند بودن جد این سید ها چی هست!!!؟
================================
من خودم از ازدواج با شخص سید می ترسم: که نکنه مثلا ناراحت بشه طرف نفرین کنه و بعضی از سید ها متاسفانه خودشان را نژاد برتر می دانند و میگن ما فلانیم و......
گمان کنم سید با سید ازدواج کنه به نفع هر دو طرف هست: چون هر دو سید هستند و باید با هم کنار بیایند: البته اگر از نظر اعتقادات به هم نزدیک باشندو...
سپاس

سیده نرجس سادات;1005093 نوشت:
با سلام خدمت شما!
دختری ۲۰ ساله هستم مقیم کشورسوئد.
۱۴ سال بیشتر نداشتم که به این کشور امدیم و ادامه تحصیلاتم را اینجا گذراندم تا الان.
از وقتی به سن ازدواج رسیدم بین فامیل خیلی ها برایه پسرانشان مرا خاستگاری کرده اما من به علت ترس از فزندان ضعیف از ازدواج با فامیل نزدیک پرهیز کرده ام.
زیرا مادرم و پدرم، پدربزرگ و مادربزرگم ازدواجشان فامیلی نزدیک بوده مثلا دختر عمووپسرعمو بوده اند. به همین دلیل ۲خواهر کوچک خودم و حتی خاله ها و عمه هایم هر کدامشان ۲یا۳ فرزندان خود را رد سنین چند ماهگی ازدست دادن واولاد ناقص بینمان بسیارررربوده.
درکشور سوئدهم خاستگار بسیار دارم اما سید نیستن.‌برایه من اصلا مهم سید بودن طرف مقابلم نیست. من خود بیشتر کسی را میخواهم که باایمان، با اخلاق بانماز باشد تا بتوانم فرزندان خوبی داشته باشم. و برایم مهمتر از همه این است که اورابشناسم با اخلاقش اشناباشم. اما مادرم و خانواده مادرم برایشان سید بودن اولین چیزی هست که بخواهند درمورد خاستگارم فکر کننداگر سیدنباشند تا انها کلمه ای بگویند بهانه ی این رامی اورند ک ما دختربه بیگانه نمیدهیم.
پدرم ۱۰سال میشود که به رحمت خدارفته و مادرم سرپست ما‌هست.
چندین مرتبه به مادرم گفته ام که‌برایه من مهم این است که شیعه علی باشد، باایمان باشد، نمازخوان باشد و اخلاق خوب داشته باشد اما برایشان باز کافی نیست و تاکید بررویه سید بودن دارند حتی اگر کسی رادوست داشته باشم سید نباشد جرات گفتن به مادرم راندارم زیرامیدانم بدون هیچ شناختی از پسرموردعلاقه ام درخواست مرادرمیکند.
نمیدانم چه کنم تا مادرم را راضی کنم.من دختری هستم ک اینجا بزرگ شدم باحجابم نمازم راقضا نمیکنم و سره وقت هستم اما میخواهم با کسی ازدواج کنم که دوستش‌دارم اما برایه مادرم سید‌بودن بسیارمهم هست.
لطفا مراراهنمایی کنید خواهش میکنم.
مادرم میگوید اگر باسید ازدواج نکنی فرزندانت سید نخواهند شد و تو فرزندانت را از همچین نعمتی دریغ میکنی. اما من‌معتقدم که اگر سید‌هم‌نباشند اما فرزندانم را به امیدخداوند بزرگ مومن و خوب تربیت کنم بزرگترین نعمت برایم هست
مادرم ترس از این داردکه اگرمن با یک غیرسید که دوستش دارم ازدواج کنم فامیل چه‌خواهند گفت.
اما من خودرابرتراز دیگران نمیدانم و برتری را در اعمال بنده گی ام ک انجام میدهم میدانم نه سید بودنم
من‌ بسیارررر تحقیق کردم و خواندم در موردازدواج سیده و غیر سید نه پیامبر ما نه جدما اینقدرسختگیر نبودن که ما الان هستیم.
لطفا اگر میشود برایم چند حدیث درمورد ازدواج سیده و غیرسید پیداکنید ک سند ان موجود باشد
من حتی نظر مرجع تقلیدم ایت الله سیستانی را نیزخواندم ام و هیچ مشکلی درموردازدواج سیده وغیر سید نگفته اند
چگونه میتوانم مادرم را راضی کنم؟؟؟ لطفا به من کمک کنید برایم حدیث از قران یا پیامبر یا امامان پیداکنید تا بتوانم داشته باشم.
اگر نسل فقط از طرف پدربود چرا نسل پیامبرمان از طریق فاطمه زهرا هست ایا خداوند نمیتوانست به پیامبر پسری عنایت کند بجایه دختر.
مادرکه ۹ماه فرزند را درشکم خودنگه میدارد هیچ نقشی ندارد که فرزند نسل او هم باشد!!
فکرنمیکنم خداوند در این مورد ناحقی کرده باشد زیرااو مهربان است و ناحقی نمیکند.
لطفامرایاری کنید و جواب مرا بدهید و مرا دوستانه راهنمایی کنید
باتشکر

سلام و عرض ادب و احترام

خواهر گرامی

ملاک برتری انسان ها نزد خداوند تقوای آن هاست ، نه پدر و مادر!

جعفر کذاب هم سید بود !

از این دست افراد در بین سید ها و غیر سید ها بسیار هستند

مساله مهم دیگر این که نسل پیامبر(ص) از طریق حضرت زهرا(س) سید شده اند!!!!!

چنین افکاری زیبنده یک مسلمان نیست

امت اسلام همه از یک ریشه اند

مگر سلمان از نسل پیامبر بود که پیامبر در مورد ایشان فرمود : سلمان از اهل بیت ماست ...

و مگر پسر نوح از اهل بیت او نبود ، که خداوند فرمود : ای نوح او از اهل تو نیست!

ملاک برتری انسان ها اعمال آن هاست

نه جد و اجداد

گیــرم پــدر تــو بـود فـاضـل
از فضل پدر تو را چه حاصل

این حدیث رو هم در نظر داشته باشید

«إِذَا جَاءَكُمْ مَنْ تَرْضَوْنَ خُلُقَهُ وَ دِينَهُ فَزَوِّجُوهُ إِلَّا تَفْعَلُوهُ تَكُنْ فِتْنَةٌ فِي الْأَرْضِ وَ فَسادٌ كَبِيرٌ

وقتی کسی که خلق و دین وی مایه رضایت است به خواستگاری می‌آید، به او زن دهید
و اگر چنین نکنید فتنه و فساد در زمین فراوان خواهد شد.»

می توانید مادرتان را پیش یک مشاور متعهد و متدین ببرید ، تا او را قانع کند

در پناه حق تعالی

سلام

عنوان سید بودن خارج از انتخاب فردی است و شخص بدون اراده خود آن را می گیرید و که در مرحله بعد با آگاهی از این عنوان رفتار خود را با توجه به شان و شئونات این جایگاه تنظیم میکند و گاهی نیز فقط آن عنوان را با خود یدک می کشد و چاره هم ندارد...

ولی تقوا و اخلاق دینی و انسانی در خارج از انسان کسب کردنی است، و انسان می تواند ان را در خود ایجاد کند با نظر و اندیشه خود، جایگاه خود را به اجداد سیدها نیز نزدیک کند.

سلمان فارسی سید نبودند ولی جای ایشان کجاست!؟ سید نبودن ایشان دست خودش نبود ولی رهرو بودن و ماندن، انتخاب و اراده خودش بود.
و همچنین نمونه های منفی که سید بودند را دوستان مثال زدند...

در امر ازدواج اولوبت این مساله باید کمی جابجا شود.

با سلام مجدد!
قطعا برایه من تقوا و ایمان همسر اینده ام مهم تراز سید بودن ایشان میباشد.من کسی راباید انتخاب کنم ک پدری خوب و الگویه خوبی بتواند برایه فرزندان اینده ام باشد

مادرم میگویددوست داشتن واقعی بعد از ازدواج به وجودمی اید و وخدا مهر یکدیگر را بر دل هر دو طرف می اندازد حتی اگر تو طرف مقابلت را دوست نداشته باشی
اما من نمیتوانم همچینین ریسک بزرگی را در زندگی ام بکنم زیرا یک درصدباخودم فکر میکنم شاید حتی بعد از نکاح هم مهرش در دلم نشیند ان وقت چگونه میتوانم یک عمرررر زندگی ام را بدون هیچ علاقه ای بگذرانم
زیرا بسیاری را دیدم که به امید اینکه مهر و علاقه بعدا به وجود میاید با اصرار خانواده ازدواج کردن اما هیچ علاقه ای بوجود نیامده با وجود اینکه فرزند هم نیز دارند.
سوالی دیگری که داشتم این است که ایا همسر عمه ام زینب نیز سید بوده اند؟ یا فقط بخاطره تقوایی که داشته اند انتخاب شدند برایه حضرت زینب؟
زیرا بسیاری میگویند که سادات از نسل پیامبر میباشد
و همسر عمه یمان زینب (س) پدرش پسر عموی پیامبر بوده‌ است.
در حدیثی خوانده ام ک میفرمایند از زنان سیده همسری برایه خود انتخاب کنید زیرا رحمی پاکی برایه فرزندان خود انتخاب کرده اید.

سیده نرجس سادات;1005374 نوشت:
با سلام مجدد!

در حدیثی خوانده ام ک میفرمایند از زنان سیده همسری برایه خود انتخاب کنید زیرا رحمی پاکی برایه فرزندان خود انتخاب کرده اید.

سلام و عرض ادب

خواهر گرامی

مساله اینجاست که اگر طرف مقابل شرایط ازدواج را دارا باشد

سید بودن یک نکته مثبت است

اما این بدان معنا نیست که سید نبودن یک نکته منفی باشد!

(یعنی این مساله جزء فرعیات است و نیازی نیست در مورد آن وسواس به خرج داد)

هیچ جای دین ما گفته نشده به غیر سید زن ندهید!!!!!

یا زن غیر سید نگیرید!

اگر شما چنین توصیه ای دیده اید ، به ما نیز نشان دهید!

حال فرض را بر این بگذارید که زنی سیده یا مردی سید انتخاب کردیم که زنا کرده یا دوست پنهانی داشته است!!!!!

آیا باز هم انتخاب ما درست بوده است؟

این قضیه اختلاف شما با مادر بزرگوارتان، دو جنبه دارد: جنبه روانشناسی و جنبه عرفانی.
ادله مادر شما و دیدگاه ایشون، عرفانی است. اما ادله و دیدگاه شما روانشناختی است.
نمیتوان با ادله روانشناختی، یک دیدگاه عرفانی را ارزیابی کرد.

اگر با مادرتان به نزد یک روانشناس و مشاور بروید، قطعا ایشان به نفع ادله شما نظر خواهند داد. چون تخصص ایشان مسایل عرفانی نیست.

مساله عرفانی مثل این:
سید فقیری وارد مسجد شد و از امام جماعت خواست تا از وجوهات شرعیه به او بدهد. امام جماعت گفت: وجوهات تمام شده است. آن سید آب دهانش را به صورت امام جماعت انداخت. [="#FF0000"]امام جماعت، آب دهان سید را در صورت خود پخش کرد (آن را پاک نکرد)[/] و به آن تبرک جست و بین مردم حاضر در نماز گشت و برای آن سید پول جمع کرد.

اینکه کسی آب دهان سید را که به صورتش افکنده شده پاک نکند و به آن تبرک بجوید، عرفان است، اما روانشناسی و پزشکی چیز دیگری میگوید!

شما ابتدا با مادرتان به نزد یک کارشناس عرفان بروید تا ایشان دیدگاه و ادله مادرتان را ارزیابی کند. سپس به نزد روانشناس بروید.
حرف هر دو طرف را بشنوید و در نهایت خودتان باید انتخاب کنید و انتخاب شما بستگی به ظرفیتهای شما و جهتگیریتان در زندگی دارد و انتخابتان هر کدام باشد، از نظر شرعی هیچ مشکلی نخواهید داشت.

سیده نرجس سادات;1005374 نوشت:
سوالی دیگری که داشتم این است که ایا همسر عمه ام زینب نیز سید بوده اند؟ یا فقط بخاطره تقوایی که داشته اند انتخاب شدند برایه حضرت زینب؟

بیوتکنولوژیست;1005334 نوشت:
هیچ دلیلی وجود ندارد که همه سادات از بنی علی علیه السلام باشند. الان به مصر، سودان، لیبی، مراکش و ... بروید. تعداد زیادی سادات میبینید. در گذشته به تمام بنی هاشم، سید گفته میشد، بسیاری از سادات از بنی عباس و سایر شاخه های این تیره هستند...

سیادت شما به دلیل حضرت فاطمه سلام الله علیها نیست. به خاطر علی علیه السلام است. عبدالله بن جعفر به دلیل خاندان بنی هاشم، سید بوده است. همانگونه که عباسیان امروز را سید می گویند. همانگونه که ابولهب هم سید بوده است!

خودتان می گویید به دلیل این رسم در خانواده شما، فرزندان معلول و ... زیاد شده اند. به نظر خودتان همین عزیزانی که بر این مسئله اصرار می کنند، خود را در مقابل خداوند مسئول نمی بینند که باعث مرگ و ناتوانی فرزندان فاطمه سلام الله علیها می شوند؟

من فکر نمیکنم خودرا مسئول بدانند زیرا اگر میدانستند رفتار و طرزفکر خودرانسبت به این قضیه کمی تغییرمیدادند
درقوم و اقوام ما انقدرررررر وبشدتی رویه این مسئله حساسیت نشان میدهند که فکر میکنند سیده ای که با غیر سیدازدواج کند بزرگترین شانس زندگی اش را نسبت به فرزندانش از دست داده این افکار انها مرا بشدت ناراحت میکند.
کاش میشد تا به علمایی که دربرنامه ها و تلوزیون درمورد هر گونه اداب مذهبی سخنرانی میکنند میگفتیم تا کمی در مورد همین مورد هم برایه همه مردم توضیح دهند
زیرا این مسئله نه فقط برایه من بلکه برایه بسیاری از دختران سیده نیز به مشکل برخورده است فقط بخاطره طرزفکر خانواده و عقاید بدونه علتشان.

سیده نرجس سادات;1005406 نوشت:
درقوم و اقوام ما انقدرررررر وبشدتی رویه این مسئله حساسیت نشان میدهند که فکر میکنند سیده ای که با غیر سیدازدواج کند بزرگترین شانس زندگی اش را نسبت به فرزندانش از دست داده این افکار انها مرا بشدت ناراحت میکند.

مسلمان تر از پیامبر!، خیلی جالب است

پیامبر 4 دختر داشتند که یکی را به ابوالعاص بن ربیع دادند که بنی هاشمی نیست

دختر دیگر را هم به عثمان بن عفان دادند که از بنی امیه است

بیوتکنولوژیست;1005395 نوشت:
سیادت شما به دلیل حضرت فاطمه سلام الله علیها نیست. به خاطر علی علیه السلام است. عبدالله بن جعفر به دلیل خاندان بنی هاشم، سید بوده است. همانگونه که عباسیان امروز را سید می گویند. همانگونه که ابولهب هم سید بوده است!

خودتان می گویید به دلیل این رسم در خانواده شما، فرزندان معلول و ... زیاد شده اند. به نظر خودتان همین عزیزانی که بر این مسئله اصرار می کنند، خود را در مقابل خداوند مسئول نمی بینند که باعث مرگ و ناتوانی فرزندان فاطمه سلام الله علیها می شوند؟


علت معلولیت فرزندان، ازدواج با فامیل است، نه ازدواج با سید.
اقوام ایشان روی ازدواج با سید اصرار دارند.
فرزندان این خانواده ها می توانند به جای ازدواج با «سیدی از فامیل» با «سیدی که فامیل نیست» ازدواج کنند.

سیده نرجس سادات;1005406 نوشت:
من فکر نمیکنم خودرا مسئول بدانند زیرا اگر میدانستند رفتار و طرزفکر خودرانسبت به این قضیه کمی تغییرمیدادند
درقوم و اقوام ما انقدرررررر وبشدتی رویه این مسئله حساسیت نشان میدهند که فکر میکنند سیده ای که با غیر سیدازدواج کند بزرگترین شانس زندگی اش را نسبت به فرزندانش از دست داده این افکار انها مرا بشدت ناراحت میکند.
کاش میشد تا به علمایی که دربرنامه ها و تلوزیون درمورد هر گونه اداب مذهبی سخنرانی میکنند میگفتیم تا کمی در مورد همین مورد هم برایه همه مردم توضیح دهند
زیرا این مسئله نه فقط برایه من بلکه برایه بسیاری از دختران سیده نیز به مشکل برخورده است فقط بخاطره طرزفکر خانواده و عقاید بدونه علتشان.

خانواده های شما درست میگویند.
هر کسی در صورت ازدواج با سید، امتیازات معنوی کسب خواهد کرد و برای فرزندانش هم همینطور.

اما شما هم درست میگویید!

هر دو درست میگویید.
آنها از جهت عرفانی، شما از جهت روانشناسی.

مسأله اینجاست که آنها نباید شما را تحت فشار قرار دهند. فقط باید راهنمایی کنند. و دیگر اجازه دهند خودتان بدون هیچ فشاری تصمیم بگیرید.

رفتن به مشهد و زیارت علی ابن موسی الرضا علیه السلام خوب است.
اما آیا میتوان کسی را مجبور کرد که حتما بیا الان برویم مشهد؟ خیر.

قل کل یعمل علی شاکلة.

اهمیت ازدواج با سید به حدی است که حتی در تاریخ گفته میشود که جناب عمر - به زور و با تهدید - از حضرت علی، دختر فاطمه (س) را که کودک کم سنی بود خواستگاری کرد:

http://www.askdin.com/showthread.php?t=2729

http://www.askdin.com/showthread.php?t=209

http://www.askdin.com/showthread.php?t=9896&page=2

این موضوع مورد اظهار نظرهای فراوان قرار گرفته و گروهی معتقدند این ازدواج صورت گرفته و گروهی معتقدند صورت نگرفته. حتی علمای بزرگ در این زمینه کتاب هم نوشته اند.

صرف نظر از صحت یا سقم ماجرا، این مساله، اهمیت ازدواج با سید و امتیازات معنوی آن را می رساند.

سیده نرجس سادات;1005093 نوشت:
لطفامرایاری کنید و جواب مرا بدهید و مرا دوستانه راهنمایی کنید

ضمن تشکر از همه کاربرانی که در این بحث مشارکت داشتند یک جمع بندی تا اینجا خدمت پرسشگر محترم داشته باشیم.
ممنوعیت ازدواج سید با غیر سید هرچند اصل شرعی ندارد اما در میان برخی از شیعیان با تعصب خاصی دنبال میشود. تا آنجا که چنین ازدواجی ممکن است به نزاع و درگیری، عاق والدین، اخراج و انزوا از محیط زندگی و .... منجر شود. همانطوری که در فتاوای برخی مراجع تقلید نیز آمده است در چنین صورتی احوط ترک چنین ازدواجی است. البته با توجه به اینکه شما در یک کشور اروپایی زندگی میکنید و احتمالا از اقوام و خویشان خود فاصله گرفته باشید بعید میدانم چنین خطراتی شما را تهدید کند.

سیادت به خودی خود یک فضیلت محسوب میشود و گذشته از اینکه شما نیز سید هستید میتواند برای هر دختری یک اولویت در انتخاب همسر محسوب شود. البته نه اولویت اول و دوم .... . بنابراین ضمن تاکید بر اولویت های اساسی سیادت را نیز در نظر داشته باشید. ممکن است اکثر آنچه از ایده آل های همسر آینده خود در ذهن دارید به همراه سیادت در یک فرد تحقق یابد و قسمت شما شود. در این صورت هم نظر خودتان و هم نظر مادرتان تامین شده است. بنابراین اصرار مادرتان باعث نشود شما در موضعی مخالف قرار گیرید و نسبت به ازدواج با سادات ذهنیت منفی پیدا کنید.

کفویت به معنای همسانی و هماهنگی حداکثری در میان دختر و پسر یکی از توصیه های معصومین(علیهم السلام) در راستای تضمین بقای خانواده و داشتن یک ازدواج موفق است. این کفویت میتواند شامل همه خصوصیات زن و مرد حتی سیادت آنها نیز شود. اما تاکید منابع دینی بر کفویت در ایمان و اخلاق است. نگاه اصیل دینی اقتضا میکند اگر شرط ایمان و اخلاق در همسر آینده احراز شد عدم هماهنگی در سایر خصوصیات همچون اختلاف طبقاتی، نژادی و ... پر رنگ نشود و در سایه وحدت دینی و تفاهم اخلاقی این اختلافات مدیریت و نادیده گرفته شود. بنابراین اولویت اصلی شما در انتخاب باید ایمان و اخلاق باشد. اگر ایمان و اخلاق وجود نداشته باشد هیچ ویژگی مشترک دیگری نمی تواند جایگزین ضعف دینی و اخلاقی همسر آینده شما شود. اگر شما با همسر آینده خود تفاهم دینی و اخلاقی نداشته باشید سید بودن هر دوی شما نمی تواند شکاف های میان شما را پر کند. اما اگر تفاهم دینی و اخلاقی وجود داشته باشد سیادت مشترک میتواند مزید بر علت شود و زندگی را هماهنگ تر رقم زند.

این منطق دین است و شما با داشتن صبر و حوصله و استفاده از ادبیات گفتگو میتوانید این منطق روشن را به اطرافیان خود تحمیل کنید و آنها را وادار به پذیرش آن گردانید.

عبد شکور;1005413 نوشت:
علت معلولیت فرزندان، ازدواج با فامیل است، نه ازدواج با سید.
اقوام ایشان روی ازدواج با سید اصرار دارند.
فرزندان این خانواده ها می توانند به جای ازدواج با «سیدی از فامیل» با «سیدی که فامیل نیست» ازدواج کنند.

سلام و عرض ادب

برادر گرامی

سید ها با هم فامیل هستند و به همین دلیل هم سید هستند!!!!

سید ها قبل از ازدواج حتما باید در مورد مسائل ژنتیکی مشاوره شوند و در صورت نیاز آزمایش ژنتیک دهند!

در پناه حق تعالی

شروحیل;1005656 نوشت:
سلام و عرض ادب

برادر گرامی

سید ها با هم فامیل هستند و به همین دلیل هم سید هستند!!!!

سید ها قبل از ازدواج حتما باید در مورد مسائل ژنتیکی مشاوره شوند و در صورت نیاز آزمایش ژنتیک دهند!

در پناه حق تعالی

سلام
خیر برادر جان.
اگر قرار بر این باشد، همه بنی آدم اعضای یکدیگرند و با هم فامیل اند.
آن فامیل بودنی که ممکن است سبب بیماری اولاد شود، نسبت نزدیک فامیلی مثل درجه دو (پسر عمو - دختر عمو) است.
وگرنه مثلا یک سید حسنی با یک سید حسینی، نزدیکترین جد مشترکشان ، امام علی (ع) است (صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین). یعنی بیش از هزار سال است که از انشعاب و جدایی ژنتیکی آنها از هم می‌گذرد.

اما ظاهرا مشکل اصلی استارتر محترم، بیماری اولاد نیست. بلکه کلا محدودیت در انتخاب همسر را دوست ندارند. و گرنه اگر مشکل این بود، به راحتی قابل حل بود.

سیده نرجس سادات;1005374 نوشت:
سوالی دیگری که داشتم این است که ایا همسر عمه ام زینب نیز سید بوده اند؟ یا فقط بخاطره تقوایی که داشته اند انتخاب شدند برایه حضرت زینب؟
زیرا بسیاری میگویند که سادات از نسل پیامبر میباشد
و همسر عمه یمان زینب (س) پدرش پسر عموی پیامبر بوده‌ است.

با سلام مجدد

همسر حضرت زینب (سلام الله علیها) عبدالله بن جعفر بود. پدر او جعفر بن ابی طالب است که افتخارات زیادی همچون سرپرستی مسلمانان در سفر به حبشه و جانبازی از ناحیه دو دست و شهادت در جنگ موته را به نام خود ثبت کرده است. ابوطالب فرزند عبدالمطلب و عبدالمطلب فرزند هاشم است. بنابراین عبدالله بن جعفر از بنی هاشم محسوب میشود و سید بوده است. اما ازدواج حضرت زینب (سلام الله علیها) با ایشان به خاطر سیادتشان یا حداقل فقط به خاطر سیادتشان نبوده است. سخاوت و شجاعت عبدالله بن جعفر و ولایت پذیری او نسبت به امام زمانش در تاریخ ثبت شده است.

نمونه هایی از ازدواج دختران هاشمی با غیر هاشمی در صدر اسلام

یک نمونه روشن آن ازدواج زینب دختر عمّه پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) با زید بن حارثه مى باشد، که در قرآن مجید صریحاً آمده است.(1) نمونه دیگر، ازدواج ضباعه نوه عبد المطلب با مقداد است که در روایات آمده است. مخصوصاً در ذیل روایت تصریح شده که پیامبر فرمود: «من این کار را کردم تا مسأله ازدواج در میان مردم توسعه یابد، و قید و بندها بر چیده شود.»(2)

پی نوشت ها:
1. احزاب/37.
2. وسائل الشیعة، ج20، ص62.

سیده نرجس سادات;1005374 نوشت:
در حدیثی خوانده ام ک میفرمایند از زنان سیده همسری برایه خود انتخاب کنید زیرا رحمی پاکی برایه فرزندان خود انتخاب کرده اید.

چنین روایتی پیدا نکردم! اگر از کاربران محترم کسی سند این روایت را پیدا کرد به اشتراک بگذاره.
به هر حال اگر چنین روایتی وجود داشته باشد تایید جواز ازدواج سادات با غیر سادات است. چراکه مخاطب در این روایت عموم مردم هستند و تنها سادات مورد خطاب قرار نگرفته اند.

با سلام
متشکرم بابت جواب سوالاتتان
دلیل اینکه بنده تقاضای چند حدیث از ازدواج سیده و را میخواستم این است که من پسری را دوست دارم که شیعه میباشد اما سید نیستن نه میتوانم از او بگذرم ونه میدانم چگونه مادرم را راضی کنم. مشکل اصلی من این است.

سیده نرجس سادات;1005991 نوشت:
با سلام
متشکرم بابت جواب سوالاتتان
دلیل اینکه بنده تقاضای چند حدیث از ازدواج سیده و را میخواستم این است که من پسری را دوست دارم که شیعه میباشد اما سید نیستن نه میتوانم از او بگذرم ونه میدانم چگونه مادرم را راضی کنم. مشکل اصلی من این است.

سلام و عرض ادب

اگر ایشان مومن و با اخلاق هستند

به نظرم این حدیث برای رد نکردن ایشان کفایت میکند

«إِذَا جَاءَكُمْ مَنْ تَرْضَوْنَ خُلُقَهُ وَ دِينَهُ فَزَوِّجُوهُ إِلَّا تَفْعَلُوهُ تَكُنْ فِتْنَةٌ فِي الْأَرْضِ وَ فَسادٌ كَبِيرٌ

وقتی کسی که خلق و دین وی مایه رضایت است به خواستگاری می‌آید،
به او زن دهید
و اگر چنین نکنید فتنه و فساد در زمین فراوان خواهد شد.

كافي (ط - الإسلامية)، ج‏5، ص347

با سلام ، بنده اولش عصبانی شدم چون یه طرف قضیه رو دیدم ( احتمال نژاد پرستی و اجبار در ازدواج )

بعدش اون طرف مساله رو دیدم ( احترام به نسل پیامبر و خیرخواهی مادرانه )

به نظر بنده اگر مادر شما احترام به نسل پیامبر و خیرخواهی مادرانه را حفظ کند خوب است اما اگر خدایی نکرده احتمالا افکار نژاد پرستانه و اجبار در ازدواج دارد آنها را کاهش دهد .

البته بنده نمیگم مادر شما اینطوریه خدایی نکرده ، بلکه فقط احتمالش را بر اساس سخنان شما مطرح کردم ، چونکه دقیق توضیح ندادید که مادر شما میگوید آیا خاستگار باید سید باشد حالا با تقوا هم نبود نبود ، یا اینکه نه میگوید باید سید باشد و با تقوا هم باشد .

گزینه اول نوعی نژاد پرستی و گزینه ی دوم مقداری کمال طلبی زیاد محسوب میشود و ممکن است کار دست شما بدهد .

در مورد اجبار در ازدواج ، آیا مادر شما ، حق انتخاب را از شما گرفته یا نه اینکه اجازه میدهد در صورت اصرار و مناسب بودن شرایط با غیر سید هم ازدواج کنید .

با سلام مجدد
مادرم قطعا خیرمرا میخواهد
اما حس نژادپرستی نه فقط در مادرم هست بلکه درکل فامیل وجود دارد
بین فامیل دختر هایی که با خواستارخودازدواج با یک غیر سید راخواستند با مشکلات زیادی روبرو شدن به طوری که یکی از دختر هایه فامیل وقتی خواست با کسی که دوست داشت ازدواج کند و ایشان سید نبودن بشدت کتک زده بودن و تمام فامیل میگفتند باعث خجالت است که دختر خود را به غیر سید داده اند.
زیرا فک میکنند اگر دختر خود را به غیر سید بدهند نسل انها هیچ ارزشی ندارد و این قضیه واقعااااااااا باعث سرمساری هست.
برایه همان باید کسی باشد که بتواند متقایت کند انهارا تا از این طرز تفکر بیرون بیایند و اولین خاستگاری که برایه دخترانشان میاید به فکر این باشند که ایا دخترم او را میخواهد یا نه
نه انکه حس نژادی را اول در نظر بگیرند
زیرا از امام صادق که حدیث داریم که با کسی ازدواج کنید که دوستش داشته باشید زیرا دوست داشتن دو طرفه در زندگی بسیار مهم تر از دیگر مسائل میباشد
وقتی کسی را دوست داری برایه او از بسیار خواسته هایت میگذری تا زندگی‌خوبی و بدون بحث بااو داشته باشی.
مادر میگوید خواستگار سید باشد با تقوا هم باشد اگر هم مورد پسند من نبود با شروع زندگی او میگوید حس دوست داشتن بینتان بوجود میاید ایشان اینطور میگوینداما من میگویم اخلاقش با من یکسان باشد با نماز و دوستش هم داشته باشم
پسری که من دوست دارم ایشان نماز میخوانند با اخلاق هم هستند یعنی اخلاق هایمان و خواسته هایمان نسبت به یکدیگر از زندگی مشترک بسیاااااار یکسان است
مادرم حق انتخاب را از من میخواهد که نگیرد اما حق انتخاب کامل هم به من نمیدهد.
یعنی میخواهد هم من انتخاب کنم و هم اگر فقط مورد قبول ایشان بود من نخواستم باز هم قبول کنم.

سیده نرجس سادات;1006256 نوشت:
با سلام مجدد

پسری که من دوست دارم ایشان نماز میخوانند با اخلاق هم هستند .

سلام و عرض ادب

با این پسر چگونه آشنا شدید؟

میزان رابطه شما در چه حدی است؟

می دانید که ایجاد رابطه عاطفی با نامحرم اشتباه است؟

احتمال نمی دهید که ایجاد این مشکلات در زندگی شما به دلیل گرفتن دوست پنهانی و معصیت خداوند باشد؟

یا رد خواستگاری که مومن و با اخلاق است ؟

چه بسیار چیزها که شما از آن کراهت دارید
در حالی که خیرتان در آن است
و چه بسیار چیزها که دوست می دارید
در حالی که شر شما در آن است
و خدا خیر و شر شما را می داند و خود شما نمی دانید .
بقره216


اگر خواستگاری دارید که با اخلاق و مومن است ، رد کردن آن به دلایل واهی و دوستی پنهانی درست نیست

در پناه حق تعالی

با سلام
از ۶ سال پیش یکدیگر را میشناسیم یعنی هم کلاسی بودیم.
من رابطه ای که شاید شما فکرش را بکنید با نامحرمم ندارم یعنی فقط در حد یک پیام که با اخلاق یکدیگر بیشتر اشنا بشویم هست و شناختمان نسبت به یکدیگر بیشتر باشد در همین حد نه بیشتر.

سیده نرجس سادات;1006289 نوشت:
با سلام
از ۶ سال پیش یکدیگر را میشناسیم یعنی هم کلاسی بودیم.
من رابطه ای که شاید شما فکرش را بکنید با نامحرمم ندارم یعنی فقط در حد یک پیام که با اخلاق یکدیگر بیشتر اشنا بشویم هست و شناختمان نسبت به یکدیگر بیشتر باشد در همین حد نه بیشتر.

سلام و عرض ادب

این که شما خواستگار مومن و با اخلاقی را به دلیل وابستگی و رابطه ای که با شخص دیگری دارید ، رد می کنید ، نشان از اشتباه بودن این امر دارد .

رابطه خود را با ایشان قطع کنید

ایشان فقط یک گزینه برای ازدواج است

نه همه آینده شما

اگر قرار بر ازدواج است

با هر شخص مومن و با اخلاقی می توان ازدواج کرد

چه این شخص باشد چه دیگری

اگر هدف او ازدواج است

از او بخواهید برای خواستگاری اقدام کند

اگر امکانش نیست ادامه دادن این رابطه زندگی شما را خراب خواهد کرد

از گناهان کوچک غافل نشوید

در پناه حق تعالی

سیده نرجس سادات;1006289 نوشت:
با سلام
از ۶ سال پیش یکدیگر را میشناسیم یعنی هم کلاسی بودیم.
من رابطه ای که شاید شما فکرش را بکنید با نامحرمم ندارم یعنی فقط در حد یک پیام که با اخلاق یکدیگر بیشتر اشنا بشویم هست و شناختمان نسبت به یکدیگر بیشتر باشد در همین حد نه بیشتر.

همین رابطه هم اشتباه بوده است.
مگر آنهایی که به پرتگاه گناه افتادند، از اول رابطه سان گناه آلود بوده است؟
چه بسا حتی شروع رابطه شان با موضوعیت دینی و فرهنگی (همکاری در جشنهای مذهبی و ...) بوده است.
اسلام اجازه این رابطه ها را نمی دهد.
شیطان و نفس در کمین اند.

بزرگی میگفت: شیطان میگوید من در کارم استاد هستم. همان اول کار به یک مؤمن نمیگویم که گناه کبیره ای انجام دهد. بلکه ابتدا پایبندی او به مستحبات را کم میکنم، بعد میگویم واجب را میشه قضا هم کرد، بعد کم کم .... (نقل به مضمون).

شما مجبور به ازدواج با سید نیستید.
اگر فامیل، شما را اجبار کنند، قطعا اشتباه است.

اما بدانید شما با ازدواج با سید، بع یک «خیر» ایی دست می یابید که علاوه بر زندگی خودتان، در نسلتان هم ادامه می یابد.
اما در ازدواج با غیر سید، شاید اخلاقش با شما بهتر و هماهنگتر باشد، اما چنین خیری نیست.

انتخاب با شماست. کسی نباید شما را مجبور کند.
لطفا فشار فامیلتان را به حساب نژاد پرستی نگذارید. آنها آن «خیر دایمی» را برای شما میخواهند.

توی قرن بیست و یکم آدم چه چیزهایی می بینه و می شنوه؟؟!x_x:-o:-o:-o:-o:-o:-o:-o

سیده نرجس سادات;1005991 نوشت:
دلیل اینکه بنده تقاضای چند حدیث از ازدواج سیده و را میخواستم این است که من پسری را دوست دارم که شیعه میباشد اما سید نیستن نه میتوانم از او بگذرم ونه میدانم چگونه مادرم را راضی کنم. مشکل اصلی من این است.

با سلام

امیدوارم مطالبی که تا اینجا رد و بدل شد برای شما مفید بوده باشد.

متاسفانه مشکلی که شما با آن روبرو هستید مشکل بسیاری از دختران سیده در کشورهای همسایه است. در این خانواده ها متاثر از یک بدعت و خرافه ازدواج دختر سیده با غیر سید را حرام و غیر قابل پذیرش میدانند و به این ترتیب حق هر دختر در انتخاب شریک زندگی را محدود میکنند. به هر حال این مسئله از نظر شرعی کاملا روشن است و هر شیعه آزاد اندیش و منصفی با دیدن فتاوای مراجع تقلید، شواهد تاریخی و روایات به حلال بودن ازدواج سیده با غیر سید اذعان دارد. اگر مادر شما هنوز دچار شبهه شرعی است میتوانید او را متقاعد کنید. اما بدون شک مادر شما دغدغه رسم و رسومات، نگاه و حرف مردم و ... را دارد و همچنان دوست دارد دامادی سید داشته باشد. تا این مقدار خواسته مادر شما قابل احترام است و خوب است برای شما نیز به عنوان یک اولویت و نه حتمیت مطرح باشد.

ازدواج یکی از مهم ترین و سرنوشت ساز ترین اتفاقات زندگی هر فردی است. بنابراین نه دختر به تنهایی باید تصمیم بگیرد و نه پدر و مادر به تحمیل باید اعمال نظر کنند. مخصوصا شما که پدرتان را نیز از دست داده اید باید با همفکری با مادرتان تصمیم بگیرید. همانطوری که گفتید مادر شما نیز جز خیر شما را نمی خواهد. بنابراین در این مسئله با یکدیگر اختلاف نظر ندارید. در اینکه چه کسی به صلاح شماست با هم اختلاف نظر دارید که با گفتگو قابل حل شدن است. حتی تصمیم درباره کسی که به او علاقه دارید نیز نیاز به مشورت و تانی دارد.

این نکته را هم در نهایت توجه داشه باشید که شما خود تصمیم گیرنده هستید. بنابراین تصمیمی بگیرید که بتوانید همیشه پای آن بایستید و به آن افتخار کنید. فردی از امام صادق (علیه السلام) سؤال کرد: من می‏خواهم با زنی ازدواج کنم ولی پدر و مادرم مایلند با دیگری ازدواج کنم. امام علیه السلام فرمودند: «با زنی که خودت مایل هستی ازدواج کن، و زنی را که پدر و مادرت [بدون رضایت تو] انتخاب کرده ‏اند، رها کن.»(1)

پی نوشت:
1. تهذیب، الاحکام، ج 7، ص 392.

با سلام‌خدمت شما!
من قطعا از راهنمایی هایه شما و سخننان شما استفاده هایه زیادی بردم و بسیار سپاسگزارم بخاطر تماااااام راهنمایی هایه دینی و خوبتان
شما‌گفتید هر چه زود تر بگویید به مادرتان تا شما کسی را دوست دارید که سید نیست و اما پسری خوبی میباشد
من از خواهر و خاله ام خواستم تادر این مورد هر چه زود تر با مادر صحبت کنند تا خدااااایی نکرده گناهی مرتکب نشوم
خواهر مهربانی کردن و با مادر در این مورد حرف زدن از اینجایی ک مادر از پسری که من دوستش دارم شناختی دارد و با هم رفت و امد داریم اجازه داده اند که به خاستگاری من بیایند. من نمیدانید که چه قدررررر خوشحال هستم وقتی خواهرم اوکی بودن مادررو به من امد و گفت از خوشحالی سجده شکر بجا اوردم و به این معتقد تر شدم که خداوند میخواست که در وقت درست و زمان معین اینکار پیش برود و از اون متشکرم . خداااااایااااا شکرت

سیده نرجس سادات;1006950 نوشت:
با سلام‌خدمت شما!
من قطعا از راهنمایی هایه شما و سخننان شما استفاده هایه زیادی بردم و بسیار سپاسگزارم بخاطر تماااااام راهنمایی هایه دینی و خوبتان
شما‌گفتید هر چه زود تر بگویید به مادرتان تا شما کسی را دوست دارید که سید نیست و اما پسری خوبی میباشد
من از خواهر و خاله ام خواستم تادر این مورد هر چه زود تر با مادر صحبت کنند تا خدااااایی نکرده گناهی مرتکب نشوم
خواهر مهربانی کردن و با مادر در این مورد حرف زدن از اینجایی ک مادر از پسری که من دوستش دارم شناختی دارد و با هم رفت و امد داریم اجازه داده اند که به خاستگاری من بیایند. من نمیدانید که چه قدررررر خوشحال هستم وقتی خواهرم اوکی بودن مادررو به من امد و گفت از خوشحالی سجده شکر بجا اوردم و به این معتقد تر شدم که خداوند میخواست که در وقت درست و زمان معین اینکار پیش برود و از اون متشکرم . خداااااایااااا شکرت

الحمدلله
کار بسیار خوبی انجام دادید که مادرتان را در جریان گذاشتید.
ان شا الله بهترین تقدیر نصیبتان شود.

پرسش: دختری ۲۰ ساله مقیم کشور سوئد هستم. من از سادات هستم و مادرم به خاطر فرهنگی که در خانواده ما حاکم است اجازه ازدواج با غیر سید را به من نمی دهد. بارها به او گفته ام که آنچه اهمیت دارد ایمان و اخلاق خوب است. اما او میگوید اگر با سید ازدواج نکنی فرزندان تو سید نخواهند شد و تو آنها را از نعمت بزرگی محروم کرده ای. لطفا کمکم کنید بتوانم مادرم را راضی کنم و بتوانم همسر آینده خود را طبق ملاک هایی همچون ایمان، اخلاق و علاقه انتخاب کنم. من به پسری علاقه مند هستم و او نیز قصد ازدواج با من را دارد. اما به خاطر این مسئله نتوانسته ام در مورد او با مادرم صحبت کنم.

پاسخ: مسئله ازدواج دختر سیده با غیر سید از نظر فقهی هیچ اشکالی در هیچ دوره ای از تاریخ اسلام و تشیع(نه در زمان معصومین(علیهم السلام) و نه بعد از آن) نداشته است و ممنوعیت چنین ازدواجی اگر به معنای حرمت شرعی آن باشد قطعا یک تحریف بزرگ در دین و یک افترا به شارع مقدس محسوب می شود.

اما اینکه تنها در صورت ازدواج با سادات میتوانید فرزندان سید داشته باشید درست است اما فضیلت اصلی، انتساب به پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) است که حتی در صورت ازدواج با غیر سید نیز فرزندان شما از آن بهره مند میشوند.

باید توجه داشت که فرزند رسول خدا بودن با عنوان سیادت متفاوت است. فردی که از طریق مادر به پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) منتسب شود قطعا از فرزندان حضرت محسوب می شود اما سیادت که یک عنوان خاص و دارای احکام خاصی است شامل حال او نمی شود. چرا که انتساب نژادی تنها از طریق پدر صورت میگیرد. همانطوری که فامیل پدر بر روی فرزند قرار میگیرد. حتی معصومین(علیهم السلام) نیز از طریق مادر(حضرت زهرا سلام الله علیها) به پیامبر اکرم منتسب می شوند.

«وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مُحَمَّدٍ الثَّقَفِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ هِلَالٍ الْأَحْمَسِيِّ قَالَ حَدَّثَنَا شَرِيكٌ عَنْ عَبْدِ الْمَلِكِ بْنِ عُمَيْرٍ قَالَ: بَعَثَ الْحَجَّاجُ إِلَى يَحْيَى بْنِ يَعْمُرَ فَقَالَ لَهُ أَنْتَ الَّذِي تَزْعُمُ أَنَّ ابْنَيْ عَلِيٍّ ابْنَا رَسُولِ اللَّهِ ص قَالَ نَعَمْ وَ أَتْلُو عَلَيْكَ بِذَلِكَ قُرْآناً قَالَ هَاتِ قَالَ أَعْطِنِي الْأَمَانَ قَالَ لَكَ الْأَمَانُ قَالَ أَ لَيْسَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ- وَ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ كُلًّا هَدَيْنا وَ نُوحاً هَدَيْنا مِنْ قَبْلُ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِهِ داوُدَ وَ سُلَيْمانَ وَ أَيُّوبَ وَ يُوسُفَ وَ مُوسى‏ وَ هارُونَ وَ كَذلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ‏ ثُمَّ قَالَ‏ وَ زَكَرِيَّا وَ يَحْيى‏ وَ عِيسى‏ أَ فَكَانَ لِعِيسَى أَبٌ قَالَ لَا قَالَ فَقَدْ نَسَبَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي الْكِتَابِ إِلَى إِبْرَاهِيمَ قَالَ مَا حَمَلَكَ عَلَى أَنْ تَرْوِيَ مِثْلَ هَذَا الْحَدِيثِ قَالَ مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَى الْعُلَمَاءِ فِي عِلْمِهِمْ أَنْ لَا يَكْتُمُوا عِلْماً عَلِمُوهُ؛ حجاج يحيى بن يعمر را خواست و به او گفت توئى كه معتقدى دو پسر على دو پسر رسول خدايند، گفت آرى و براى تو در اين باره از قرآن دليل آورم. گفت: بياور. گفت بمن امان بده گفت در امانى. گفت: مگر نيست كه خداى عز و جل ميفرمايد: به او بخشيديم اسحق و يعقوب را همه را رهنمائى كرديم و نوح را پيش از اين رهنمائى كرديم و از نژاد او است داود و سليمان و ايوب و يوسف و موسى و هرون و چنان پاداش دهيم نيكوكاران را. سپس فرمود و زكريا و يحيى و عيسى. مگر عيسى پدر داشت؟ حجاج گفت: نه! گفت: خدا او را در كتاب خود به وسيله مادرش فرزند ابراهيم خوانده است. گفت چه کسی به تو آموخت كه مانند اين حديث را روايت كنى؟ گفت عهدى كه خدا از علماء گرفته كه علم خود را كتمان نكنند.»(1)

همانطوری که در این روایت می بینید فرزندانی که از طریق مادر به فردی میرسند فرزند آن فرد نیز محسوب میشوند. بنابراین نسل شما هرچند با غیر سید ازدواج کنید از شرافت انتساب به رسول خدا(صلی الله علیه و آله) بهره مند خواهند شد.

یک نمونه روشن از ازدواج سادات با غیر سادات در تاریخ اسلام، ازدواج زینب دختر عمّه پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) با زید بن حارثه مى باشد، که در قرآن مجید صریحاً آمده است.(2) نمونه دیگر، ازدواج ضباعه نوه عبد المطلب با مقداد است که در روایات آمده است. مخصوصاً در ذیل روایت تصریح شده که پیامبر فرمود: «من این کار را کردم تا مسأله ازدواج در میان مردم توسعه یابد، و قید و بندها بر چیده شود.»(3)

این مسئله از نظر شرعی کاملا روشن است و هر شیعه آزاد اندیش و منصفی با دیدن فتاوای مراجع تقلید، شواهد تاریخی و روایات به حلال بودن ازدواج سیده با غیر سید اذعان دارد. اگر مادر شما هنوز دچار شبهه شرعی است میتوانید او را متقاعد کنید. اما بدون شک مادر شما دغدغه رسم و رسومات، نگاه و حرف مردم و ... را دارد و همچنان دوست دارد دامادی سید داشته باشد. تا این مقدار خواسته مادر شما قابل احترام است و خوب است برای شما نیز به عنوان یک اولویت و نه حتمیت مطرح باشد.

ازدواج یکی از مهم ترین و سرنوشت ساز ترین اتفاقات زندگی هر فردی است. بنابراین نه دختر به تنهایی باید تصمیم بگیرد و نه پدر و مادر به تحمیل باید اعمال نظر کنند. همانطوری که اذعان دارید مادر شما نیز جز خیر شما را نمی خواهد. بنابراین در این مسئله با یکدیگر اختلاف نظر ندارید. در اینکه چه کسی به صلاح شماست با هم اختلاف نظر دارید که با گفتگو قابل حل شدن است. بنابراین توصیه ما به شما این است در مورد کسی که قصد خواستگاری از شما را دارد با مادرتان صحبت کنید تا بتوانید نظر مادرتان را در این باره جلب کنید.

پی نوشت ها:
1. ابن بابويه، محمد بن على‏(381 ق)، امالی، تهران، کتابچی، ص631.
2. احزاب/37.
3. شیخ حرعاملی،محمدبنحسن(1104ق)، وسائلالشیعة، قم، موسسهآل البیت، ج20، ص62.

موضوع قفل شده است