جمع بندی معنی و مفهوم « اجل مسمی » در قرآن

تب‌های اولیه

11 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
معنی و مفهوم « اجل مسمی » در قرآن

با عرض سلام و خسته نباشید خدمت کارشناسان محترم و دوستان عزیز.
ببخشید من چند وقتی است که درگیر کلمه اجل مسمی که در قرآن چندین بار و به معنای متفاوت آمده است می باشم
سوال اصلی من اینه که آیا به طور صد درصد درباره مفهوم اجل مسمی میشه نظر داد؟ یعنی با توجه تفاسیر متفاوتی که درباره اجل مسمی در کتاب های مختلف آمده آدم گیج میشه که واقعا به چه صورتیه
مثلا در تفسیر مجمع البیان برای ایه 2 سوره انعام آمده است که اجل مسمی مربوط به زمان مرگ تا زمان قیامت می باشد و اجل اولی مربوط به زمان تولد تا زمان مرگ انسان می باشد و گفته شده است که خداوند با توجه به اعمال انسان از مدت عمر آنها در دنیا کم میکند و به مدت مرگ تا قیامت انها می افزاید یا بالعکس که این رو ربط دادن به ایه 11 سوره فاطر که خداوند در آن ایه از کم و زیاد شدن عمر انسان صحبت میکند.
نمونه دیگری که بخوام بگم اینه که مثلا در تفسیر نمونه برای ایه 61 سوره نحل امده است که انسانهای مومن و خوب از اجل مسمی مستثنی شده اند.
در نهایت آیا میشه به صورت قطعی و صد در صد گفت که اجل مسمی مدت عمر نهایی انسان در دنیا هست؟ یا اینکه مربوط به زمان برپایی قیامت است؟ و اگر مربوط به زمان عمر نهایی انسان در دنیا می باشد آیا به این صورته که مثلا فردی در 50 سالگی و 2 ماه و 5 روز و 5 دقیقه و 5 ثانیه باید از دنیا برود؟ یا اینکه میتونه انجام یک کاری یا یک اتفاق برای انسان باشد؟ مثلا خداوند مقرر کرده باشد که فردی اگر در فلان مسیر قدم گذاشت اجل حتمی او فرا برسد یعنی وقتی اون کاری رو که خداوند برایش مقرر کرده انجام دهد بلافاصله خداوند جانش را بگیرد منظورم اینه که اجل مسمی برای اون فرد انجام یک کار باشد یعنی در واقع زمانی که آن فرد خواست آن کار را انجام دهد.
خیلی ممنون میشم اگر پاسخ کامل و جامعی بدید و ما رو از سرگردانی خلاص کنید.
با تشکر

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد هدی

[TD][/TD]

با سلام و عرض ادب
در ایه 2 سوره انعام از دو نوع اجل نام برده شده است:

هُوَ الَّذِی خَلَقَكُمْ مِنْ طِینٍ ثُمَّ قَضَى أَجَلًا وَأَجَلٌ مُسَمًّى عِنْدَهُ ثُمَّ أَنْتُمْ تَمْتَرُونَ(الأنعام/2) او کسی است که شما را از گل فرید؛ سپس مدتی مقرر داشت (تا انسان تکامل یابد)؛ و اجل حتمی نزد اوست (و فقط او از ن گاه است). با این همه، شما (مشرکان در توحید و یگانگی و قدرت او،) تردید می‌کنید!

بنابراین دو اجل داریم یکی اجل مقضی یا همان معلّق و دیگری اجل مسمّی یا همان محتوم.

اجل مقضی و معلّق، به استناد مقتضی و ظهور زمینه مرگ است، از این جهت تقدیم و تأخیر و محو و اثبات می ‏پذیرد؛ اما اجل محتوم مطابق با تحقق همه شرایط و رفع همه موانع است، ازاین‏ رو تغییرناپذیر است.(1)

ادامه ....
1. جوادی آملی ،تسنیم، ج 24 ، ص383.

با سلام و عرض ادب
عذر خواهی میکنم جهت تاخیر در ادامه بحث(سیستم من دچار مشکل فنی شده بود)
ادامه پاسخ :
اجل معلّق با كم و بسیار شدن شرایط و زمینه‏ ها و مقتضیات همواره جابه‏ جا می‏ شود و تقدیم و تأخیر می‏ پذیرد، تا با اجل مسمّی هماهنگ شود؛ آن‏گاه مسمّی و معین است.
اجل مسمّی را هیچ كس تغییر نمی‏ دهد؛ نه خدا و نه جز او: دیگران دگرگون نمی‏ كنند، چون نمی‏ توانند (فَاِذا جاءَ اَجَلُهُم لایَستَأخِرونَ سَاعَةً ولایَستَقدِمون) (1) و خدا نیز تغییر نمی‏ دهد، زیرا آن را برابر با نظام احسن قرار داده است و كلمات و خلقت احسن او تبدیل‏ پذیر نیستند: (لاتَبدیلَ لِكَلِمتِ الله)(2)؛ (لاتَبدیلَ لِخَلقِ الله)(3) ازاین ‏رو فرمود (ولَن یُۆَخِّرَ اللهُ نَفسًا اِذا جاءَ اَجَلُها).(4)و(5).
اگر در روایات هست كه صدقه، صله رحم، سبك كردن دَین، زیارت قبر امام حسین‏(علیه‌السلام)، مواظبت بر بهداشت و... سبب طولانی شدن عمر می‏ شوند و عدم آن‏ها عمر را كوتاه می‏ كنند(6)، به اجل معلّق اشاره دارند كه همگانی و تغییرپذیرند.
در مقابل اجل معلّق، اجل مسمّی و محتوم قرار دارد كه عند الله است: (واَجَلٌ مُسَمًّی عِندَه) و این اجل به قرینه آیه (ما عِندَكُم یَنفَدُ وما عِندَ اللهِ باق)(7)تغییرناپذیر است.(8)و(9)

1. نحل/61
2. یونس 64
3. روم/30
4. منافقون/11.
5. تسنیم، ج24، ص 385.
6. الكافی، ج‏2، ص‏152 ـ 153 و157؛ ج‏4، ص‏2؛ ج‏6، ص‏290؛ تهذیب الاحكام، ج‏6، ص‏42؛ وسائل الشیعه، ج‏5، ص‏61
7. نحل/96
8. تسنیم، همان، ص 387.
9. با تلخیص،برگرفته از سایت تبیان

هدی;1006511 نوشت:
با سلام و عرض ادب
عذر خواهی میکنم جهت تاخیر در ادامه بحث(سیستم من دچار مشکل فنی شده بود)

با سلام و خسته نباشید. خیلی ممنون از پاسخ جامع و کاملتان.

با عرض سلام خدمت استاد عزیز. ببخشید درباره این قسمت زیر در منابع چیزی نیومده؟

rezakh260;1005068 نوشت:
اگر مربوط به زمان عمر نهایی انسان در دنیا می باشد آیا به این صورته که مثلا فردی در 50 سالگی و 2 ماه و 5 روز و 5 دقیقه و 5 ثانیه باید از دنیا برود؟ یا اینکه میتونه انجام یک کاری یا یک اتفاق برای انسان باشد؟ مثلا خداوند مقرر کرده باشد که فردی اگر در فلان مسیر قدم گذاشت اجل حتمی او فرا برسد یعنی وقتی اون کاری رو که خداوند برایش مقرر کرده انجام دهد بلافاصله خداوند جانش را بگیرد منظورم اینه که اجل مسمی برای اون فرد انجام یک کار باشد یعنی در واقع زمانی که آن فرد خواست آن کار را انجام دهد.

rezakh260;1007948 نوشت:
ببخشید درباره این قسمت زیر در منابع چیزی نیومده؟

با سلام و عرض ادب
اجازه بدید مطلب رو با یک مثال ساده همراه کنیم:
ما یک چراغ گردسوز نفتی قدیمی داریم که در آن مقداری نفت ریخته شده و روی یک میز قرار دارد. چراغ را روشن کردیم.
اگر چراغ در معرض باد قرار نگیرد خاموش نمی شود.
اگر فتیله چراغ را تا آخر پایین نیاوریم، چراغ خاموش نمی شود.
اگر از بالای لوله گرد سوز کسی به داخل آن فوت نکند، چراغ خاموش نمی شود.
اگر بچه ها هنگام بازی به میز برنخورد نکنند و گردسوز از میز به زمین نیافتد، چراغ خاموش نمی شود.
اگر لوله شیشه ای چراغ را از بالا مسدود نکنیم، چراغ خاموش نمی شود.
اما ایا اگر تمام این ملاحظات فوق را انجام دهیم همیشه چراغ روشن خواهد ماند؟
خیر. اگر ما تمام این ملاحظات را انجام دهیم چراغ تا زمان معینی روشن خواهد ماند و بالاخره زمانی فرا می رسد که سوخت چراغ به اتمام خواهد رسید و بالاخره چراغ، خاموش خواهد شد .اما تا قبل از اتمام سوخت چراغ، این ملاحظات می تواند چراغ را تا زمان اتمام سوخت، روشن نگه دارد و زودتر از آن، موجب خاموشی چراغ نشود .
اجل معلق مانند همین خطراتی است که چراغ را تهدید به خاموشی میکند،و اجل حتمی مانند اتمام سوخت چراغ است .
اگر ما تمام توصیه ها برای طول عمر بیشتر را مراعات بکنیم بالاخره یک روز اجل حتمی ما فرا خواهد رسید مثل نفت و سوخت چراغ که دائمی نیست و بالاخره به اتمام می رسد، منتها با مراعات آنها، تا قبل از اجل حتمی، با اجل معلق از دنیا نخواهیم رفت.

هدی;1007969 نوشت:
با سلام و عرض ادب
اجازه بدید مطلب رو با یک مثال ساده همراه کنیم:
ما یک چراغ گردسوز نفتی قدیمی داریم که در آن مقداری نفت ریخته شده و روی یک میز قرار دارد. چراغ را روشن کردیم.
اگر چراغ در معرض باد قرار نگیرد خاموش نمی شود.
اگر فتیله چراغ را تا آخر پایین نیاوریم، چراغ خاموش نمی شود.
اگر از بالای لوله گرد سوز کسی به داخل آن فوت نکند، چراغ خاموش نمی شود.
اگر بچه ها هنگام بازی به میز برنخورد نکنند و گردسوز از میز به زمین نیافتد، چراغ خاموش نمی شود.
اگر لوله شیشه ای چراغ را از بالا مسدود نکنیم، چراغ خاموش نمی شود.
اما ایا اگر تمام این ملاحظات فوق را انجام دهیم همیشه چراغ روشن خواهد ماند؟
خیر. اگر ما تمام این ملاحظات را انجام دهیم چراغ تا زمان معینی روشن خواهد ماند و بالاخره زمانی فرا می رسد که سوخت چراغ به اتمام خواهد رسید و بالاخره چراغ، خاموش خواهد شد .اما تا قبل از اتمام سوخت چراغ، این ملاحظات می تواند چراغ را تا زمان اتمام سوخت، روشن نگه دارد و زودتر از آن، موجب خاموشی چراغ نشود .
اجل معلق مانند همین خطراتی است که چراغ را تهدید به خاموشی میکند،و اجل حتمی مانند اتمام سوخت چراغ است .
اگر ما تمام توصیه ها برای طول عمر بیشتر را مراعات بکنیم بالاخره یک روز اجل حتمی ما فرا خواهد رسید مثل نفت و سوخت چراغ که دائمی نیست و بالاخره به اتمام می رسد، منتها با مراعات آنها، تا قبل از اجل حتمی، با اجل معلق از دنیا نخواهیم رفت.

با عرض سلام خدمت استاد عزیز.
حرف های شما کاملا درسته که میفرمایید سوخت چراغ دائمی نیست و بالاخره یک روز تمام می شود سوال بنده این است که این سوخت برای نفت یا در واقع همان ظرفیت نهایی عمر انسان بر چه اساسی توسط خداوند تعیین می شود؟ با توجه به اینکه کار های خداوند هدف دار و با حکمت است آیا می شود گفت که اعمال انسان و مسیر زندگی او در این امر تاثیر داشته باشد یعنی با توجه به نیت و اعمال فرد ظرفیت متناسب با او برایش قرار داده شود؟

با سلام

rezakh260;1008150 نوشت:

ظرفیت نهایی عمر انسان بر چه اساسی توسط خداوند تعیین می شود؟

بر اساس علم و حکمت و مصلحت خداوند نسبت به بنده اش.

نقل قول:
با توجه به اینکه کار های خداوند هدف دار و با حکمت است

بله قطعا حکمت الهی اقتضا دارد تا بر هر کس عمر مشخص و اجل خاصی قرار دهد اما اینکه این اقتضا چه می باشد بر ما انسانهای عادی پوشیده است.یعنی شما اگر به امام معصوم(علیه السلام) دسترسی داشته باشید ممکن است بتوانید از حکمت این مساله از ایشان بپرسید اما از دایره علم ما انسانهای عاغدی فراتر است.

rezakh260;1008150 نوشت:
آیا می شود گفت که اعمال انسان و مسیر زندگی او در این امر تاثیر داشته باشد یعنی با توجه به نیت و اعمال فرد ظرفیت متناسب با او برایش قرار داده شود؟

این مطلب شما که تعبیر دیگری از عوامل موثر در اجل معلق است با مطلب قبلیتان که تاکید داشتید برحکمت اجل محتوم، در تضاد و تغایر است.
در اجل محتوم، فرد هر مسیری در زندگی داشته باشد با فرا رسیدن اجل محتومش ساعتی اجلش پس و پیش نخواهد شد و بطور قطع و حتم، اجلش فرا خواهد رسید. اینکه فردی صله رحم داشته باشد یا نه، صدقه بدهد یا نه، به زیارت سید الشهدا(علیه السلام) برود یا نه در تاخیر اجل معلقش موثر است اما در تاخیر اجل حتمی اش، خیر.
همانگونه که در پستهای قبل هم عرض شد، اجل مسمی یا محتوم، عندالله است و آنچه عند الله است غیر قابل تغییر است. در واقع آنچه در خصوص اجل حتمی وجود دارد این است که در لوح محفوظ ثبت است و غیر قابل تغییر است اما اجل معلق در لوح محو و اثبات ثبت است و با اعمالی، برای مدتی، قابل تقدیم و تاخیر است.

پرسش:

آیا به طور صد درصد درباره مفهوم اجل مسمی می شود نظر داد؟ آیا می شود به صورت قطعی و صد در صد گفت که اجل مسمی مدت عمر نهایی انسان در دنیا هست؟ آیا به این صورت هست که مثلا فردی در 50 سالگی و 2 ماه و 5 روز و 5 دقیقه و 5 ثانیه باید از دنیا برود؟ یا اینکه می تواند انجام یک کار یا یک اتفاق برای انسان باشد؟ مثلا خداوند مقرر کرده باشد که فردی اگر در فلان مسیر قدم گذاشت اجل حتمی او فرا برسد.



پاسخ:
در آیه 2 سوره انعام از دو نوع اجل نام برده شده است:

« هُوَ الَّذِی خَلَقَكُمْ مِنْ طِینٍ ثُمَّقَضَى أَجَلًا وَأَجَلٌ مُسَمًّى عِنْدَهُ ثُمَّ أَنْتُمْ تَمْتَرُونَ(1)او کسی است که شما را از گل فرید؛ سپس مدتی مقرر داشت (تا انسان تکامل یابد)؛ و اجل حتمی نزد اوست (و فقط او از ن گاه است). با این همه، شما (مشرکان در توحید و یگانگی و قدرت او،) تردید می‌کنید!»

بنابراین دو اجل داریم یکی اجل مقضی یا همان معلّق و دیگری اجل مسمّی یا همان محتوم.

اجل مقضی و معلّق، به استناد مقتضی و ظهور زمینه مرگ است، از این جهت تقدیم و تأخیر و محو و اثبات می ‏پذیرد؛ اما اجل محتوم مطابق با تحقق همه شرایط و رفع همه موانع است، ازاین‏ رو تغییرناپذیر است.(2)


اجل معلّق با كم و بسیار شدن شرایط و زمینه‏ ها و مقتضیات همواره جابه‏ جا می‏ شود و تقدیم و تأخیر می‏ پذیرد، تا با اجل مسمّی هماهنگ شود؛ آن‏گاه مسمّی و معین است.
اجل مسمّی را هیچ كس تغییر نمی‏ دهد؛ نه خدا و نه جز او: دیگران دگرگون نمی‏ كنند، چون نمی‏ توانند (فَاِذا جاءَ اَجَلُهُم لایَستَأخِرونَ سَاعَةً ولایَستَقدِمون) (3) و خدا نیز تغییر نمی‏ دهد، زیرا آن را برابر با نظام احسن قرار داده است و كلمات و خلقت احسن او تبدیل‏ پذیر نیستند: (لاتَبدیلَ لِكَلِمتِ الله)(4)؛ (لاتَبدیلَ لِخَلقِ الله)(5) ازاین ‏رو فرمود (ولَن یُۆَخِّرَ اللهُ نَفسًا اِذا جاءَ اَجَلُها).(6)و(7)
اگر در روایات هست كه صدقه، صله رحم، سبك كردن دَین، زیارت قبر امام حسین‏(علیه‌السلام)، مواظبت بر بهداشت و... سبب طولانی شدن عمر می‏ شوند و عدم آن‏ها عمر را كوتاه می‏ كنند(8)، به اجل معلّق اشاره دارند كه همگانی و تغییرپذیرند.
در مقابل اجل معلّق، اجل مسمّی و محتوم قرار دارد كه عند الله است: (واَجَلٌ مُسَمًّی عِندَه) و این اجل به قرینه آیه (ما عِندَكُم یَنفَدُ وما عِندَ اللهِ باق)(9)تغییرناپذیر است.(10)و(11)
در اجل محتوم، فرد هر مسیری در زندگی داشته باشد با فرا رسیدن اجل محتومش ساعتی اجلش پس و پیش نخواهد شد و بطور قطع و حتم، اجلش فرا خواهد رسید. اینکه فردی صله رحم داشته باشد یا نه، صدقه بدهد یا نه، به زیارت سید الشهدا(علیه السلام) برود یا نه در تاخیر اجل معلقش موثر است اما در تاخیر اجل حتمی اش، خیر.

مثال اجل معلق و مسمی مانند چراغ نفتی است. اگر سوخت چراغ به اتمام برسد قطعا بدون هیچ تاخیری، چراغ خاموش می شود اما تا قبل از آن عوامل دیگری مانند باد و افتادن چراغ و ... نیز می توانند باعث خاموشی آن شوند، اما اگر این عوامل را حذف کنیم، چراغ تا زمان دارا بودن سوخت، روشن خواهد بود.
اجل محتوم همان زمان اتمام سوخت و اجل معلق، احتمالاتی است که ممکن است منجر به فوت افراد شود.

پی نوشت:


1.انعام/2

2. جوادی آملی ،تسنیم، ج 24 ، ص383.

3. نحل/61

4.یونس 64

5. روم/30

6.منافقون/11.

7. تسنیم، پیشین، ص 385.

8. الكافی، ج‏2، ص‏152 ـ 153 و157؛ ج‏4، ص‏2؛ ج‏6، ص‏290؛ تهذیب الاحكام، ج‏6، ص‏42؛ وسائل الشیعه، ج‏5، ص‏61

9. نحل/96

10. تسنیم، پیشین، ص 387.

11. با تلخیص،برگرفته از سایت تبیان
موضوع قفل شده است