جمع بندی تا کسی روی زمین « الله » می گوید، قیامت برپا نمی شود

تب‌های اولیه

10 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تا کسی روی زمین « الله » می گوید، قیامت برپا نمی شود

سلام
در حدیثی به این مضمون دیدم که: تا روی زمین کسی الله میگوید، قیامت برپا نمی شود.

بر این اساس، آیا برپایی قیامت، که وقوع آن برای حساب اعمال مردم و پاداش یا عذاب آنها ضروری است، نتیجه پر شدن زمین از کفر و بی دینی است؟

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد مسلم

[TD][/TD]

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و احترام

عبد شکور;1004399 نوشت:
در حدیثی به این مضمون دیدم که: تا روی زمین کسی الله میگوید، قیامت برپا نمی شود.
بر این اساس، آیا برپایی قیامت، که وقوع آن برای حساب اعمال مردم و پاداش یا عذاب آنها ضروری است، نتیجه پر شدن زمین از کفر و بی دینی است؟

برای پاسخ باید چند نکته عرض کنم:

نکته اول:

برای قضاوت کامل و جامع باید متن روایت را به صورت دقیق دید، و از جهت سند و دلالت بررسی کرد؛ بنده با جستجویی که داشتم نتوانستم چنین حدیثی پیدا کنم، اگر بتوانید متن آن را ارائه بدهید خب خیلی دقیق تر میتوان فهمید که آیا آن روایت اعتبار دارد یا خیر؛ و نیز به صورت دقیق بر چه چیزی دلالت دارد.

نکته دوم:

قرآن کریم قیامت را امری حتمی و به صورت بی قید و شرط بیان می کند؛ یعنی از ظاهر قرآن به دست می آید که تحقق این مسئله مطلقا به نوع رفتار انسان­ها ندارد و هر زمان احتمال اتفاق افتادن دارد:
«وَ أَنَّ السَّاعَةَ ءَاتِيَةٌ لَّا رَيْبَ فِيهَا وَ أَنَّ اللَّهَ يَبْعَثُ مَن فىِ الْقُبُور»؛ و رستاخيز آمدنى است، و شكّى در آن نيست و خداوند تمام كسانى را كه در قبرها هستند زنده مى‏ كند (حج:7)

این تعابیر به وضوح دلالت بر این دارند که قیامت در گرو رفتار بد مردم نیست، بلکه فلسفه قیامت هم پاداش مردم نیک، و هم جزای مردم بد است؛ در یک کلام فلسفه قیامت به خاطر حسابرسی مردم و رساندن آنها به نتیجه عملشان است، نه اینکه صرفا مجازاتی برای بدکاران باشد.

نکته سوم:

نکته دیگر اینکه با ظهور امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) جهان پر از عدل و داد شده، و ظلم و جور به صورت گسترده وجود نخواهد داشت، و همچنین پس از ایشان نیز سایر ائمه(علیهم السلام) رجعت خواهند کرد، و دلیل نقلی دیده نشده که پس از ظهور و برپایی عدالت جهان، سخن از بازگشت ظلم در آن دیده شود.

بنابراین عدالتی که حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) برپا می کنند وصل به قیامت خواهد شد، همانطور که از ظاهر برخی روایات فهمیده میشود، به عنوان نمونه پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمودند:
«وَ الَّذِي بَعَثَنِي بِالْحَقِّ نَبِيّاً لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنَ الدُّنْيَا إِلَّا يَوْمٌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ ذَلِكَ الْيَوْمَ حَتَّى يَخْرُجَ فِيهِ وَلَدِيَ الْمَهْدِي‏» قسم به خداوندی که مرا به حق به پیامبری برگزید، اگر از دنیا جز یک روز باقی نمانده باشد خداوند آن آن را طولانی خواهد کرد تا پسرم مهدی خروج کند.(کمال لدین، ج1، ص280)

نکته چهارم:

روایات متعددی بر این مطلب دلالت دارند که زمین هرگز خالی از حجت نخواهد بود، مانند این فرمایش حضرت امیر(علیه السلام):
«لَا تَخْلُو الْأَرْضُ‏ مِنْ إِمَامٍ قَائِمٍ بِحُجَّةِ اللَّه‏»؛ زمین هرگز از امامی که حجت الهی را برپا سازد خالی نمی ماند.(تفسیر قمی، ج1، 359)

بنابراین طبق این روایات هرگز ندای توحید در جهان به صورت کامل خاموش نخواهد شد.

نکته پنجم:
بله، برخی روایات به گستردگی ظلم در آستانه قیامت اشاره دارند:
«مِن اَشراطِ السّاعَهِ ان یُرفَعَ العِلمُ وَ یَظهَرَ الجَهل ُوَ یُشرَبُ الخَم رُ وَ یَفشوا الزِّنا»؛ از نشانه‌های قیامت، برچیده شدن علم، آشکار شدن جهل، و شرب خمر و کثرت زنا است.(فیض کاشانی، تفسیر صافی، ج5، ص24)

اما می توان آنها را نشانه های آخرالزمان و نزدیک بودن قیامت دانست، نه اینکه قیامت در گرو آن بوده و باید حتما تا زمان برپایی قیامت وجود داشته باشند، بلکه ممکن است تا نزدیکی های قیامت، و قبل از ظهور امام زمان(عج) باشند، چنین تعبیری با روایات هم سازگار است چون پیامبر اسلام نیز خود را پیامبر آخرالزمان معرفی کرده اند که در آستانه قیامت مبعوث خواهند شد:

«يَا مَعْشَرَ الْمُسْلِمِينَ إِنِّي إِنَّمَا بُعِثْتُ أَنَا وَ السَّاعَةُ كَهَاتَيْنِ قَالَ ثُمَّ ضَمَّ السَّبَّاحَتَيْن‏»؛ ای جماعت مسلمانان، بعثت من و قیام قیامت، مانند این دو است و اشاره به دو انگشت مبارکش کرده و انگشت سبّابه را با انگشت وسط در کنار یکدیگر قرار داد.(امالی مفید، ص188)

بنابراین بر فرض پذیرش چنین روایتی، مراد از آن، بیان یکی از نشانه های نزدیک بودن قیامت است که کفر و ظلم همه جا را فرا خواهد گرفت، نه اینکه لزوما این کفر و ظلم تا قیامت ادامه خواهد داشت.

[SPOILER]

مسلم;1004839 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و احترام

برای پاسخ باید چند نکته عرض کنم:

نکته اول:

برای قضاوت کامل و جامع باید متن روایت را به صورت دقیق دید، و از جهت سند و دلالت بررسی کرد؛ بنده با جستجویی که داشتم نتوانستم چنین حدیثی پیدا کنم، اگر بتوانید متن آن را ارائه بدهید خب خیلی دقیق تر میتوان فهمید که آیا آن روایت اعتبار دارد یا خیر؛ و نیز به صورت دقیق بر چه چیزی دلالت دارد.

نکته دوم:

قرآن کریم قیامت را امری حتمی و به صورت بی قید و شرط بیان می کند؛ یعنی از ظاهر قرآن به دست می آید که تحقق این مسئله مطلقا به نوع رفتار انسان­ها ندارد و هر زمان احتمال اتفاق افتادن دارد:
«وَ أَنَّ السَّاعَةَ ءَاتِيَةٌ لَّا رَيْبَ فِيهَا وَ أَنَّ اللَّهَ يَبْعَثُ مَن فىِ الْقُبُور»؛ و رستاخيز آمدنى است، و شكّى در آن نيست و خداوند تمام كسانى را كه در قبرها هستند زنده مى‏ كند (حج:7)

این تعابیر به وضوح دلالت بر این دارند که قیامت در گرو رفتار بد مردم نیست، بلکه فلسفه قیامت هم پاداش مردم نیک، و هم جزای مردم بد است؛ در یک کلام فلسفه قیامت به خاطر حسابرسی مردم و رساندن آنها به نتیجه عملشان است، نه اینکه صرفا مجازاتی برای بدکاران باشد.

نکته سوم:

نکته دیگر اینکه با ظهور امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) جهان پر از عدل و داد شده، و ظلم و جور به صورت گسترده وجود نخواهد داشت، و همچنین پس از ایشان نیز سایر ائمه(علیهم السلام) رجعت خواهند کرد، و دلیل نقلی دیده نشده که پس از ظهور و برپایی عدالت جهان، سخن از بازگشت ظلم در آن دیده شود.

بنابراین عدالتی که حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) برپا می کنند وصل به قیامت خواهد شد، همانطور که از ظاهر برخی روایات فهمیده میشود، به عنوان نمونه پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمودند:
«وَ الَّذِي بَعَثَنِي بِالْحَقِّ نَبِيّاً لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنَ الدُّنْيَا إِلَّا يَوْمٌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ ذَلِكَ الْيَوْمَ حَتَّى يَخْرُجَ فِيهِ وَلَدِيَ الْمَهْدِي‏» قسم به خداوندی که مرا به حق به پیامبری برگزید، اگر از دنیا جز یک روز باقی نمانده باشد خداوند آن آن را طولانی خواهد کرد تا پسرم مهدی خروج کند.(کمال لدین، ج1، ص280)

نکته چهارم:

روایات متعددی بر این مطلب دلالت دارند که زمین هرگز خالی از حجت نخواهد بود، مانند این فرمایش حضرت امیر(علیه السلام):
«لَا تَخْلُو الْأَرْضُ‏ مِنْ إِمَامٍ قَائِمٍ بِحُجَّةِ اللَّه‏»؛ زمین هرگز از امامی که حجت الهی را برپا سازد خالی نمی ماند.(تفسیر قمی، ج1، 359)

بنابراین طبق این روایات هرگز ندای توحید در جهان به صورت کامل خاموش نخواهد شد.

نکته پنجم:
بله، برخی روایات به گستردگی ظلم در آستانه قیامت اشاره دارند:
«مِن اَشراطِ السّاعَهِ ان یُرفَعَ العِلمُ وَ یَظهَرَ الجَهل ُوَ یُشرَبُ الخَم رُ وَ یَفشوا الزِّنا»؛ از نشانه‌های قیامت، برچیده شدن علم، آشکار شدن جهل، و شرب خمر و کثرت زنا است.(فیض کاشانی، تفسیر صافی، ج5، ص24)

اما می توان آنها را نشانه های آخرالزمان و نزدیک بودن قیامت دانست، نه اینکه قیامت در گرو آن بوده و باید حتما تا زمان برپایی قیامت وجود داشته باشند، بلکه ممکن است تا نزدیکی های قیامت، و قبل از ظهور امام زمان(عج) باشند، چنین تعبیری با روایات هم سازگار است چون پیامبر اسلام نیز خود را پیامبر آخرالزمان معرفی کرده اند که در آستانه قیامت مبعوث خواهند شد:

«يَا مَعْشَرَ الْمُسْلِمِينَ إِنِّي إِنَّمَا بُعِثْتُ أَنَا وَ السَّاعَةُ كَهَاتَيْنِ قَالَ ثُمَّ ضَمَّ السَّبَّاحَتَيْن‏»؛ ای جماعت مسلمانان، بعثت من و قیام قیامت، مانند این دو است و اشاره به دو انگشت مبارکش کرده و انگشت سبّابه را با انگشت وسط در کنار یکدیگر قرار داد.(امالی مفید، ص188)

بنابراین بر فرض پذیرش چنین روایتی، مراد از آن، بیان یکی از نشانه های نزدیک بودن قیامت است که کفر و ظلم همه جا را فرا خواهد گرفت، نه اینکه لزوما این کفر و ظلم تا قیامت ادامه خواهد داشت.

[/SPOILER]
این حدیث را در یکی از کتابهایم خواندم.
لطفاً اجازه بدهید تاپیک باز بماند تا بنده بگردم شاید حدیث را پیدا کنم.
ممکن است مدتی طول بکشد.

عبد شکور;1004878 نوشت:
[SPOILER]

[/SPOILER]
این حدیث را در یکی از کتابهایم خواندم.
لطفاً اجازه بدهید تاپیک باز بماند تا بنده بگردم شاید حدیث را پیدا کنم.
ممکن است مدتی طول بکشد.


کتاب هزار و یک کلمه / علامه حسن زاده / جلد اول

با سلام و احترام

عبد شکور;1006452 نوشت:
کتاب هزار و یک کلمه / علامه حسن زاده / جلد اول

در مورد این روایات باید عرض کنم اینها منافاتی با وقوع قیامت آنچنان که در پست ابتدایی توضیح داده شد ندارند؛ بلکه ناظر به معنای خاصی هستند، همانطور که علامه حسن زاده هم اشاره فرموده اند دو تفسیر در خصوص آن وجود دارد:

اول: این روایت تعبیر دیگری از همان روایات «لولاالحجه لساخت الارض باهلها» است، یعنی بقای عالم در گرو انسان کامل است(1) که البته این با تحقق قیامت در تعارض نیست؛ همان طور که آن روایاتی که می فرماید: «لو لا الاحجةلساخت الارض باهلها» با برقراری قیامت و فروپاشی این جهان در تعارض نیست.
این روایات می خواهد ارزش حضور انسان کامل را بیان کند که بقای جهان در گرو وجود اوست، اما این که بالاخره روزی باید قیامت کبری برپا شود حرف دیگری است.

دوم: تفسیری است که مرحوم ملاصدرا بیان می کند و ان این است که روایت ناظر به قیامت کبری نیست، بلکه ناظر به قامت صغری است، یعنی انسان تا از این ظواهر عبور نکند، قیامت را شهود نخواهد کرد، و وقتی از آن عبور کرد قیامت را خواهد دید. به تعبیر ملاصدرا بدن و دنیا در حکم زندان است، وقتی زندانی از آن بیرون آمد، دیگر حفظ آن موضوعیتی ندارد.(2)

بنابراین روایت نمی خواهد بگوید باید همه مردم کافر شوند تا قیامت برپا شود، بلکه بالعکس، یعنی باید الله الله گفتنشان از ظواهر عبور کند تا قیامتشان برپا شود، و تا این دوگانگی و اثنینیت وجود دارد، و یکی طالب است و دیگری مطلوب قیامت را شهود نخواهد کرد. (3)
در هر صورت در این مسئله شکی نیست که این روایات نمیخواهد بگوید که برقراری قیامت کبری در زمانی خواهد بود که همه مردم از وحدانیت الهی رویگردان شده، و الله الله گفتن را ترک کنند؛ چا که طبق سایر نصوص دینی ما قیامت کبری قطعا خواهد آمد و در گرو رفتار مردم نیست.

پی نوشت ها:
1. ر.ک: مقدمه علامه حسن زاده بر منهاج النجاح في ترجمة مفتاح الفلاح‏، ص49.
2. برای اطلاع بیشتر از تبیین ملاصدرا، ر.ک:اسفار، ج5، ص199 و ج9، ص218؛ اسرارالآیات، ص172؛ مبدأ معاد، ص381؛ شواهد الربوبیه، ص305؛ مفاتیح الغیب، ص631.
3. تعلیقات علی الشواهد الربوبیه، ملاهادی سبزواری، ص767.

[SPOILER]

مسلم;1006489 نوشت:
با سلام و احترام

در مورد این روایات باید عرض کنم اینها منافاتی با وقوع قیامت آنچنان که در پست ابتدایی توضیح داده شد ندارند؛ بلکه ناظر به معنای خاصی هستند، همانطور که علامه حسن زاده هم اشاره فرموده اند دو تفسیر در خصوص آن وجود دارد:

اول: این روایت تعبیر دیگری از همان روایات «لولاالحجه لساخت الارض باهلها» است، یعنی بقای عالم در گرو انسان کامل است(1) که البته این با تحقق قیامت در تعارض نیست؛ همان طور که آن روایاتی که می فرماید: «لو لا الاحجةلساخت الارض باهلها» با برقراری قیامت و فروپاشی این جهان در تعارض نیست.
این روایات می خواهد ارزش حضور انسان کامل را بیان کند که بقای جهان در گرو وجود اوست، اما این که بالاخره روزی باید قیامت کبری برپا شود حرف دیگری است.

دوم: تفسیری است که مرحوم ملاصدرا بیان می کند و ان این است که روایت ناظر به قیامت کبری نیست، بلکه ناظر به قامت صغری است، یعنی انسان تا از این ظواهر عبور نکند، قیامت را شهود نخواهد کرد، و وقتی از آن عبور کرد قیامت را خواهد دید. به تعبیر ملاصدرا بدن و دنیا در حکم زندان است، وقتی زندانی از آن بیرون آمد، دیگر حفظ آن موضوعیتی ندارد.(2)

بنابراین روایت نمی خواهد بگوید باید همه مردم کافر شوند تا قیامت برپا شود، بلکه بالعکس، یعنی باید الله الله گفتنشان از ظواهر عبور کند تا قیامتشان برپا شود، و تا این دوگانگی و اثنینیت وجود دارد، و یکی طالب است و دیگری مطلوب قیامت را شهود نخواهد کرد. (3)
در هر صورت در این مسئله شکی نیست که این روایات نمیخواهد بگوید که برقراری قیامت کبری در زمانی خواهد بود که همه مردم از وحدانیت الهی رویگردان شده، و الله الله گفتن را ترک کنند؛ چا که طبق سایر نصوص دینی ما قیامت کبری قطعا خواهد آمد و در گرو رفتار مردم نیست.

پی نوشت ها:
1. ر.ک: مقدمه علامه حسن زاده بر منهاج النجاح في ترجمة مفتاح الفلاح‏، ص49.
2. برای اطلاع بیشتر از تبیین ملاصدرا، ر.ک:اسفار، ج5، ص199 و ج9، ص218؛ اسرارالآیات، ص172؛ مبدأ معاد، ص381؛ شواهد الربوبیه، ص305؛ مفاتیح الغیب، ص631.
3. تعلیقات علی الشواهد الربوبیه، ملاهادی سبزواری، ص767.

[/SPOILER]
با سلام مجدد
استاد، مگر معنای ظاهری حدیثها (و آیات) ملاک نیست؟
درست است که هر حدیث یا آیه ای، علاوه بر معنای ظاهری و لغوی، معانی باطنی و تأویل هم دارد، اما در هر حال معنای ظاهری هم صحیح و ملاک استفاده است.

شاید اشکال معنای ظاهری حدیث فوق، در کنار موضوع دیگری، رفع شود:
۱- برقراری نظام دنیا نیازمند وجود انسان کامل است (لو لا حجة ...)
۲- طبق گزاره قبل، انسان کامل، آخرین فردی از انسان است که قبل از قیامت، فوت میکند. زیرا اگر آخرین فرد نباشد، با فوت او، نظام عالم بهم میخورد و کسی بعد از او زندگی نمیکند. پس آخرین فردی که قبل از قیامت، فوت میکند، انسان کامل است. انسان کامل هم قطعا اهل توحید و الله الله گفتن است.
۳- با فوت انسان کامل، یعنی آخرین فرد انسان، دیگری کسی روی زمین نیست که الله الله بگوید. لذا قیامت برپا می شود (لو لا حجة تحقق یافته، پس ساخت الارض باهلها هم تحقق می یابد).
بنابراین، معنای اینکه حدیث میفرماید: «تا کسی روی زمین الله الله میگوید» یعنی تا انسان کامل حضور دارد.
در حقیقت، «کسی» در اینجا فقط انسان کامل است.

تا اینجا همه چیز درست است. اما با اشکال دیگری مواجه می شویم:
آیا در قضیه «لو لا حجة لساخت الارض باهلها» ملاک ، حضور مادی انسان کامل است یا حقیقت وجودی او؟
زیرا با فوت، جنبه مادی انسان از بین میرود اما حقیقت وجودی او از بین نمی رود.

اگر ملاک حضور انسان کامل، جنبه مادی او باشد، پس در دوره های زمین شناسی قبل از پیدایش انسان (دوره های حضور دایناسورها و ...) که جهان برقرار بود، اما انسان هنوز پا به عرصه نگذاشته بود، انسان کامل، حضور مادی روی زمین داشت؟ (گرچه حدیثی دیده ام که احتمال حضور مادی انسان کامل در زمان حیوانات وحشتناک را بیان میکند)

اگر هم ملاک حدیث لولا حجة، حقیقت وجودی انسان کامل باشد، با فوت بدن او، حقیقت وجودی او از بین نمی‌رود و «ساخت الارض باهلها» تحقق نمی یابد.

عبد شکور;1006529 نوشت:
استاد، مگر معنای ظاهری حدیثها (و آیات) ملاک نیست؟

چرا، ظواهر آیات و روایات ملاک هستند، منتهی در یک نگاه مجموعی؛ یعنی اگر یک یا چند روایت با حجم انبوهی از روایات در تعارض بود این روشن میشود که منظور این چند روایت بر فرض صحت سند معنای دیگری است.
بله آنچه شما گفته اید هم می تواند باشد، اتفاقا معنای خوبی هم هست، منتهی نکته ای که وجود دارد این است که در آستانه قیامت همه انسان ها با دمیده شدن در صور اول می میرند؛ انسان هایی که طبیعتا در بین آنها موحدانی نیز هستند.

عبد شکور;1004399 نوشت:
سلام
در حدیثی به این مضمون دیدم که: تا روی زمین کسی الله میگوید، قیامت برپا نمی شود.

بر این اساس، آیا برپایی قیامت، که وقوع آن برای حساب اعمال مردم و پاداش یا عذاب آنها ضروری است، نتیجه پر شدن زمین از کفر و بی دینی است؟

با سلام

معنایی که من از احادیث برداشت کردم چنین بود :

تا زمانی که در زمین ، کلمه الله حاکم نشود، قیامت بر پا نمیشود.

یا

تا زمانی که در زمین مردم را به کلمه توحید دعوت میکنند و هنوز دین خدا پیاده نشده است، قیامتی برپا نمیشود.

به باب تحذیر و اغرا در کتب نحو عربی مراجعه کنید.

پرسش:
در احادیث متعددی اشاره شده است که تا روی زمین کسی الله میگوید، قیامت برپا نمی شود.
بر این اساس، آیا برپایی قیامت، که وقوع آن برای حساب اعمال مردم و پاداش یا عذاب آنها ضروری است، نتیجه پر شدن زمین از کفر و بی دینی است؟


پاسخ:

بله روایاتی در این خصوص وارد شده است، اما عموما در منابع اهل سنت وارد شده است، و روایت معتبری در این خصوص در منابع معتبر شیعه یافت نشد، اما آنچه که در منابع اهل سنت آمده:
«لاتقوم الساعه حتی لا یقال فی الارض الله الله»؛ قیامت برپا نمی شود مگر آن هنگام که در زمین «الله» «الله» گفته نشود.(1)
«لا تقوم الساعه علی احد یقول الله الله»؛ قیامت بر کسی که می گوید «الله»، «الله» برپا نمیشود.(2)

در هر صورت برای پاسخ به این مسئله باید به دو نکته اساسی توجه بفرمایید:

نکته اول:

بر فرض پذیرش این روایات، هرگز به این معنا نیستند که قیامت زمانی برپا میشود که همه جا را کفر فرا گرفته باشد، چرا که چنین فرضی با دسته های متعددی از آیات و روایات در تعارض خواهد بود که به آنها اشاره می کنیم:

الف)
قرآن کریم قیامت را امری حتمی و به صورت بی قید و شرط بیان می کند؛ یعنی از ظاهر قرآن به دست می آید که تحقق این مسئله مطلقا به نوع رفتار انسان­ها ندارد و هر زمان احتمال اتفاق افتادن دارد:
«وَ أَنَّ السَّاعَةَ ءَاتِيَةٌ لَّا رَيْبَ فِيهَا وَ أَنَّ اللَّهَ يَبْعَثُ مَن فىِ الْقُبُور»؛ و رستاخيز آمدنى است، و شكّى در آن نيست و خداوند تمام كسانى را كه در قبرها هستند زنده مى‏ كند (3)

این تعابیر به وضوح دلالت بر این دارند که قیامت در گرو رفتار بد مردم نیست، بلکه فلسفه قیامت هم پاداش مردم نیک، و هم جزای مردم بد است؛ در یک کلام فلسفه قیامت به خاطر حسابرسی مردم و رساندن آنها به نتیجه عملشان است، نه اینکه صرفا مجازاتی برای بدکاران باشد.

ب) نکته دیگر اینکه با ظهور امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) جهان پر از عدل و داد شده، و ظلم و جور به صورت گسترده وجود نخواهد داشت، و همچنین پس از ایشان نیز سایر ائمه(علیهم السلام) رجعت خواهند کرد، و دلیل نقلی دیده نشده که پس از ظهور و برپایی عدالت جهان، سخن از بازگشت ظلم در آن دیده شود.

بنابراین عدالتی که حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) برپا می کنند وصل به قیامت خواهد شد، همانطور که از ظاهر برخی روایات فهمیده میشود، به عنوان نمونه پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمودند:
«وَ الَّذِي بَعَثَنِي بِالْحَقِّ نَبِيّاً لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنَ الدُّنْيَا إِلَّا يَوْمٌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ ذَلِكَ الْيَوْمَ حَتَّى يَخْرُجَ فِيهِ وَلَدِيَ الْمَهْدِي‏» قسم به خداوندی که مرا به حق به پیامبری برگزید، اگر از دنیا جز یک روز باقی نمانده باشد خداوند آن آن را طولانی خواهد کرد تا پسرم مهدی خروج کند.(4)

ج) روایات متعددی بر این مطلب دلالت دارند که زمین هرگز خالی از حجت نخواهد بود، مانند این فرمایش حضرت امیر(علیه السلام):
«لَا تَخْلُو الْأَرْضُ‏ مِنْ إِمَامٍ قَائِمٍ بِحُجَّةِ اللَّه‏»؛ زمین هرگز از امامی که حجت الهی را برپا سازد خالی نمی ماند.(5)

بنابراین طبق این روایات هرگز ندای توحید در جهان به صورت کامل خاموش نخواهد شد.

د) برخی روایات اگرچه به گستردگی ظلم در آستانه قیامت اشاره دارند:
«مِن اَشراطِ السّاعَهِ ان یُرفَعَ العِلمُ وَ یَظهَرَ الجَهل ُوَ یُشرَبُ الخَم رُ وَ یَفشوا الزِّنا»؛ از نشانه‌های قیامت، برچیده شدن علم، آشکار شدن جهل، و شرب خمر و کثرت زنا است.(6)

اما می توان آنها را نشانه های آخرالزمان و نزدیک بودن قیامت دانست، نه اینکه قیامت در گرو آن بوده و باید حتما تا زمان برپایی قیامت وجود داشته باشند، بلکه ممکن است تا نزدیکی های قیامت، و قبل از ظهور امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) باشند، چنین تعبیری با روایات هم سازگار است چون پیامبر اسلام نیز خود را پیامبر آخرالزمان معرفی کرده اند که در آستانه قیامت مبعوث خواهند شد:

«يَا مَعْشَرَ الْمُسْلِمِينَ إِنِّي إِنَّمَا بُعِثْتُ أَنَا وَ السَّاعَةُ كَهَاتَيْنِ قَالَ ثُمَّ ضَمَّ السَّبَّاحَتَيْن‏»؛ ای جماعت مسلمانان، بعثت من و قیام قیامت، مانند این دو است و اشاره به دو انگشت مبارکش کرده و انگشت سبّابه را با انگشت وسط در کنار یکدیگر قرار داد.(7)

و همچنین در روایات دیگری از رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) این ظلم و دشمنی از علائم نزدیک بودن قیامت دانسته شده که با ظهور امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) برچیده میشود:
«لَا تَقُومُ‏ السَّاعَةُ حَتَّى تُمْلَأَ الْأَرْضُ ظُلْماً وَ عُدْوَاناً، ثُمَّ يَخْرُجُ رَجُلٌ مِنْ عِتْرَتِي- أَوْ قَالَ: مِنْ أَهْلِ بَيْتِي- يَمْلَأُهَا قِسْطاً وَ عَدْلًا، كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ عُدْوَانا»؛ قیامت برپا نمیشود مگر آنکه زمین را ظلم و دشمنی فراگیرد، سپس مردی از عترت من خروج کرده و آن را پر از عدل و داد می سازد، همان گونه که پر از ظلم و جور شده بود.(8)

بنابراین یکی از نشانه های نزدیک بودن قیامت این است که کفر و ظلم همه جا را فرا خواهد گرفت، نه اینکه لزوما این کفر و ظلم تا قیامت ادامه خواهد داشت.

نکته دوم:

طبق آنچه که گذشت روشن میشود که این روایات به معنای وابستگی قیامت به ظلم و کفر مردم در آستانه ی آن ندارد، اما اینکه پس حقیقت و مراد آنها چیست، در این خصوص دیدگاه های متعددی بیان شده است که به چند مورد اشاره می شود:
اول: این روایات اشاره به نابودی جهان دارد، چرا که قیامت باطن جهان است و تا ظاهر جهان پابرجا باشد، باطن آن کشف نخواهد شد، بنابراین طبق این دیدگاه روایات نمی خواهند بگویند در آستانه قیامت زمین را کفر گرفته است، بلکه می خواهند بگویند اصلا زمین ظاهری دیگر وجود ندارد تا کسی در آن از خداوند نام ببرد.(9)

مرحوم ملاصدرا نیز بیان مشابهی دارد، ایشان معتقد است روایات مذکور ناظر به قیامت کبری نیست، بلکه ناظر به قامت صغری است، یعنی انسان تا از این ظواهر عبور نکند، قیامت را شهود نخواهد کرد، و وقتی از آن عبور کرد قیامت را خواهد دید. به تعبیر ملاصدرا بدن و دنیا در حکم زندان است، وقتی زندانی از آن بیرون آمد، دیگر حفظ آن موضوعیتی ندارد.(10)

بنابراین روایت نمی خواهد بگوید باید همه مردم کافر شوند تا قیامت برپا شود، بلکه بالعکس، یعنی باید الله الله گفتنشان از ظواهر عبور کند تا قیامتشان برپا شود، و تا این دوگانگی و اثنینیت وجود دارد، و یکی طالب است و دیگری مطلوب قیامت را شهود نخواهد کرد. (11)

دوم: دیدگاه دیگری که در این خصوص وجود دارد این است که روایت مذکور در حقیقت تعبیر دیگری از همان روایات «لولاالحجه لساخت الارض باهلها» است، یعنی بقای عالم در گرو انسان کامل است(12) که البته این با تحقق قیامت در تعارض نیست؛ همان طور که آن روایاتی که می فرماید: «لو لا الاحجةلساخت الارض باهلها» با برقراری قیامت و فروپاشی این جهان در تعارض نیست.
این روایات می خواهد ارزش حضور انسان کامل را بیان کند که بقای جهان در گرو وجود اوست، اما این که بالاخره روزی باید قیامت کبری برپا شود حرف دیگری است.

در هر صورت به هر کدام از این دیدگاه ها که معتقد باشیم، در این مسئله شکی نیست که این روایات نمیخواهد بگوید که برقراری قیامت کبری در زمانی خواهد بود که همه مردم از وحدانیت الهی رویگردان شده، و الله الله گفتن را ترک کنند؛ چا که طبق سایر نصوص دینی ما قیامت کبری قطعا خواهد آمد و در گرو رفتار مردم نیست.

پی نوشت ها:
1. ترمذی، محمد بن عیسی، سنن ترمذی، دار إحياء التراث العربي، بیروت، ج4، ص492.
2. مسلم بن حجاج نیشابوری، صحیح مسلم، دارالجیل، بیروت، ج1، ص91.
3. حج:7/22.
4. صدوق، محمد بن علی، کمال الدین، اسلاميه‏، تهران، چاپ دوم، 1395ق، ج1، ص280
5. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، دار الكتاب‏، قم، چاپ سوم، 1404ق، ج1، 359
6. فیض کاشانی، تفسیر صافی، انتشارات الصدر، تهران، چاپ دوم، 1415ق، ج5، ص24
7. مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الامالی، كنگره شيخ مفيد، قم، چاپ اول، 1413ق،ص188.
8. طبری، ابن جریر، دلائل الامامه(ط الحدیثه)، نشر بعثت‏، قم، چاپ اول، 1413ق، ص467
9. فیض کاشانی، ملامحسن، علم اليقين في أصول الدين، انتشارات بيدار، قم، چاپ اول، 1418ق، ج‏2، ص 1234.
10. برای اطلاع بیشتر از تبیین ملاصدرا، ر.ک:اسفار، دار احياء التراث‏، بیروت، چاپ سوم، 1981ق، ج5، ص199 و ج9، ص218؛ اسرارالآیات، انجمن حكمت و فلسفه‏، تهران، 1360ش، ص172؛ المبدأ و المعاد، انجمن حكمت و فلسفه‏، تهران، 1354ش، ص381؛ شواهد الربوبیه، المركز الجامعى للنشر، مشهد، چاپ دوم، 1360ش، ص305؛ مفاتیح الغیب، مؤسسه تحقيقات فرهنگى‏، تهران، چاپ اول، 1363ش، ص631.
11. ملاهادی سبزواری، تعلیقات علی الشواهد الربوبیه، المركز الجامعى للنشر، مشهد، چاپ دوم، 1360ش، ص767.
12. ر.ک: مقدمه علامه حسن زاده بر منهاج النجاح في ترجمة مفتاح الفلاح‏، حكمت‏، تهران، چاپ ششم، 1384ش، ص49.

موضوع قفل شده است