جمع بندی چرا خدا مانند پادشاهان برتخت عرش استیلا یافت ؟

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا خدا مانند پادشاهان برتخت عرش استیلا یافت ؟

باتوجه به"لیس کمثله شی"چراخدامانندپادشاهان برتخت عرش استیلایافت

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"]
[/TD]


کارشناس بحث: استاد هدی

[TD][/TD]

واژگانی که انسانها برای بیان معانی مورد نظرشان وضع کرده اند محدود است و در بسیاری از موارد و بویژه برای انتقال مفاهیم والا و عالی، گویا نیستند ونمی تواند بیانگر عظمت خداوند یا مخلوقات الهی باشد. از طرفی هم به دلیل اینکه قرآن برای انسانها نازل شده و طبعا بایدبا زبان آنها همین معارف و مفاهیم را بیان نماید و از رهگذر همین کلمات و واژگان مورد استفاده آنان چنین معارفی را منتقل نماید لذا در مواردی ناگزیر از مفاهیم کنایی برای بیان مقصود استفاده شده است .
در خصوص استیلاء بر عرش ، نیز وضع بر همین منوال است .
عرش در لغت به معنی :

"جای سقف دار" (1)،"تخت پایه بلند" (2)،"مکان مرتفع " (3)،به کار رفته است.
ادامه ...

1. المفردات فی غرایب القرآن ، راغب اصفهانی ، نشر کتاب ، 1404 ق ، ص 329
2. تفسیر نمونه ، آیة الله مکارم شیرازی ، دارالکتب ، 1370 ش ، ج 2، ص 200
3. المنجد فی اللغة ، لویس معلوف ، نشر پرتو، 1371 ش ، ص 496

در قرآن کریم،"عرش" در معانی مختلفی استعمال شده که تمامی آنها در یک نقطه مشترکند و آن اینکه "عرش کنایه از عظمت خداوند و گستره مخلوقات اوست ." "استوا بر عرش " کنایه از استیلاء خداوند، حکومت ، مالکیت و تدبیر او بر نظام هستی است .و به معنی مادی بر تخت نشستن نیست .امیرمؤمنان (علیه السلام) ضمن جواب هایى که به جاثلیق دادند می فرمایند: ملائکه، عرش خدا را حمل مى‏ کنند، و عرش خدا آن طور که تو مى پندارى مانند تخت نیست، بلکه چیزى است محدود و مخلوق و مدبر به تدبیر خدا، و خداوند مالک او است، نه این که روى آن بنشیند.(4)

نکته قابل تامل این است که "تکیه زدن بر تخت " یا "نشستن بر تخت" اساسا یک مفهوم کنایی است و کنایه از قدرت یافتن و تدبیر امور است و این کنایه حتی برای پادشاهان نیز دقیقا در همین مفهوم کنایی بکار می رود یعنی "بر تخت"نشتن پادشاهان به معنی قدرت گرفتن و اداره امور است نه صرفا نشستن و تکیه زدن بر تخت.
بنابراین در پاسخ سوال شما دو مورد قابل ذکر بود که عرض شد . یکی علت بکار گیری مفاهیم کنایی در امور و معارف والا و الهی به دلیل کوتاهی برد واژگان انسانی.
و دوم خود مفهوم کنایی "بر تخت نشستن و استوای بر عرش" که به معنی قدرت یافتن است حتی در مورد پادشاهان . یعنی اساسا این تعیبیر، یک تعبیر کنایی از قدرت و تدبیر در امور است .

4. شیخ صدوق، التوحید، ص ۳۱۶، انتشارات جامعه مدرسین، تاریخ ۱۳۷۵ ه ش.

1-چراخداعقل انسان راناقص آفریده تامفهوم کنایی قرآن رانفهمد؟
2-وقتی آیه الکزسی درقرآن هست عرش هم خواهدبود شمانمی فهمید

نقل قول:
چراخداعقل انسان راناقص آفریده تامفهوم کنایی قرآن رانفهمد؟

عرض نکردیم عقل انسان ناقص است . دقت بفرمایید :
دو مطلب قابل توضیح است :
اول اینکه عقل و علم انسانی نسبت به غیب و عالم غیب بدون وحی،بردی ندارد و دسترسی به آن مفاهیم عالی ندارد . این وحی است که مفاهیم غیب را در اختیار انسان قرار میدهد و به او می گوید بهشت و جهنمی وجود دارد یا عرش و کرسی هم هست.

دوم برخی از مفاهیم غیبی مفاهیمی متعالی است که در قالب کلمات محدود این دنیایی که مورد استفاده انسانهاست و توسط آنان وضع شده است، نمی توان مفهوم والا و متعالی برخی از مفاهیم غیبی را بیان کرد لذا گریزی جز استفاده از مثال یا کنایه در این موارد نیست.

پرسش: باتوجه به"لیس کمثله شی"چراخدامانندپادشاهان برتخت عرش استیلایافت؟

پاسخ: واژگانی که انسانها برای بیان معانی مورد نظرشان وضع کرده اند محدود است و در بسیاری از موارد و بویژه برای انتقال مفاهیم والا و عالی، گویا نیستند ونمی تواند بیانگر عظمت خداوند یا مخلوقات الهی باشد. از طرفی هم به دلیل اینکه قرآن برای انسانها نازل شده و طبعا بایدبا زبان آنها همین معارف و مفاهیم را بیان نماید و از رهگذر همین کلمات و واژگان مورد استفاده آنان چنین معارفی را منتقل نماید لذا در مواردی ناگزیر از مفاهیم کنایی برای بیان مقصود استفاده شده است .
در خصوص استیلاء بر عرش ، نیز وضع بر همین منوال است .
عرش در لغت به معنی :

"جای سقف دار" (1)،"تخت پایه بلند" (2)،"مکان مرتفع " (3)،به کار رفته است.
در قرآن کریم،"عرش" در معانی مختلفی استعمال شده که تمامی آنها در یک نقطه مشترکند و آن اینکه "عرش کنایه از عظمت خداوند و گستره مخلوقات اوست ." "استوا بر عرش " کنایه از استیلاء خداوند، حکومت ، مالکیت و تدبیر او بر نظام هستی است .و به معنی مادی بر تخت نشستن نیست .امیرمؤمنان (علیه السلام) ضمن جواب هایى که به جاثلیق دادند می فرمایند: ملائکه، عرش خدا را حمل مى‏ کنند، و عرش خدا آن طور که تو مى پندارى مانند تخت نیست، بلکه چیزى است محدود و مخلوق و مدبر به تدبیر خدا، و خداوند مالک او است، نه این که روى آن بنشیند.(4)

نکته قابل تامل این است که "تکیه زدن بر تخت " یا "نشستن بر تخت" اساسا یک مفهوم کنایی است و کنایه از قدرت یافتن و تدبیر امور است و این کنایه حتی برای پادشاهان نیز دقیقا در همین مفهوم کنایی بکار می رود یعنی "بر تخت"نشتن پادشاهان به معنی قدرت گرفتن و اداره امور است نه صرفا نشستن و تکیه زدن بر تخت.
بنابراین در پاسخ سوال شما دو مورد قابل ذکر بود که عرض شد . یکی علت بکار گیری مفاهیم کنایی در امور و معارف والا و الهی به دلیل کوتاهی برد واژگان انسانی.
و دوم خود مفهوم کنایی "بر تخت نشستن و استوای بر عرش" که به معنی قدرت یافتن است حتی در مورد پادشاهان . یعنی اساسا این تعیبیر، یک تعبیر کنایی از قدرت و تدبیر در امور است .

پی نوشت ها:

1. المفردات فی غرایب القرآن ، راغب اصفهانی ، نشر کتاب ، 1404 ق ، ص 329
2. تفسیر نمونه ، آیة الله مکارم شیرازی ، دارالکتب ، 1370 ش ، ج 2، ص 200
3. المنجد فی اللغة ، لویس معلوف ، نشر پرتو، 1371 ش ، ص 496


4. شیخ صدوق، التوحید، ص ۳۱۶، انتشارات جامعه مدرسین، تاریخ ۱۳۷۵ ه ش.
موضوع قفل شده است