جمع بندی آیا می‌شود به بخش‌هایی از اسلام اعتقاد نداشت؟

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا می‌شود به بخش‌هایی از اسلام اعتقاد نداشت؟

سلام به همه
تا امروز عقاید من بالا و پایین فراوانی داشته و هر بار تلاش کرده‌ام به حقیقت دست پیدا کنم
بارها مباحثه کردم و با کاربران و کارشناسان نظراتم را به اشتراک گذاشتم و نظرات آنها را شنیدم

در نهایت به این نتیجه رسیده‌ام که دین اسلام یک دین کامل نیست
البته کلیت دین اسلام را قبول دارم و به نظرم دین بسیار خوبی است، اما کامل بودنش را قبول ندارم و به نظرم نواقصی دارد که نیاز به اصلاح دارد

به همین دلیل تصمیم گرفته‌ام در آن بخش‌هایی که احساس می‌کنم دین اسلام نقص دارد
عقایدم را تغییر داده و اعمال مربوط به آن بخش‌ها را نیز برخلاف احکام اسلام انجام بدهم
آیا این کار باعث می‌شود من دیگر مسلمان نباشم؟

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد مسلم

[TD][/TD]

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و احترام خدمت آقا رضای عزیز

Reza-D;1003406 نوشت:
تا امروز عقاید من بالا و پایین فراوانی داشته و هر بار تلاش کرده‌ام به حقیقت دست پیدا کنم
بارها مباحثه کردم و با کاربران و کارشناسان نظراتم را به اشتراک گذاشتم و نظرات آنها را شنیدم

در نهایت به این نتیجه رسیده‌ام که دین اسلام یک دین کامل نیست
البته کلیت دین اسلام را قبول دارم و به نظرم دین بسیار خوبی است، اما کامل بودنش را قبول ندارم و به نظرم نواقصی دارد که نیاز به اصلاح دارد

به همین دلیل تصمیم گرفته‌ام در آن بخش‌هایی که احساس می‌کنم دین اسلام نقص دارد
عقایدم را تغییر داده و اعمال مربوط به آن بخش‌ها را نیز برخلاف احکام اسلام انجام بدهم
آیا این کار باعث می‌شود من دیگر مسلمان نباشم؟

در این خصوص باید به سه نکته توجه بفرمایید:

نکته اول:

نظر نهایی ما در خصوص هر دینی این است که این دین یا از جانب خداوند آمده که در این صورت جایی برای انتخاب و گزینش ما نیست، یا از جانب خداوند نیامده که در این صورت اصلا جایی برای بررسی آن به عنوان دین الهی نمی ماند. بنابراین آنچه که شما می فرمایید یعنی گزینش تعالیم دین در حقیقت به معنای نفی دین، و ایمان به خودتان است! مثل این است که من سراغ پزشک بروم و دستورات او را خودم بسنجم و هر کدام را صلاح دیدم عمل کنم، خب این یعنی من هستم که دارم تصمیم می گیرم، نه پزشک! هر چه که او بگوید حجیت ندارد، تأیید و تشخیص من است که حجیت دارد.

بله، در انتخاب و اثبات دین، عقل ماست که یگانه تشخیص دهنده و تصمیم گیرنده است، اما پس از انتخاب دین، دیگر این دین است که قرار است به ما برنامه بدهد و ما را مدیریت کند، نه اینکه ما دین را مدیریت کنیم! ما نمی توانیم بگوییم اینجای دین را قبول داریم، و آنجای دین را نه! چون این قطعا به معنای نفی اصل آن دین است؛ چرا که چنین رفتاری به این معناست که ما قبول نداریم اصل آن دین از جانب خداوند باشد بلکه آن را چون اقوال و مکتب های فکری بشری میدانیم که باید تک تک سخنان آن را از فیلتر عبور دهیم.

روشن است که خداوند هرگز چنین رویکردی را در مورد دین خودش نمیپذیرد، همانطور که تصریح فرموده است:
«أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتابِ وَ تَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَما جَزاءُ مَنْ يَفْعَلُ ذلِكَ مِنْكُمْ إِلاَّ خِزْيٌ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ يُرَدُّونَ إِلى‏ أَشَدِّ الْعَذابِ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ»؛ آيا به بعضى از دستورات كتاب آسمانى ايمان مى‏آوريد، و به بعضى كافر مى‏شويد؟! براى كسى از شما كه اين عمل را انجام دهد، جز رسوايى در اين جهان، چيزى نخواهد بود، و روز رستاخيز به شديدترين عذابها گرفتار مى‏شوند. و خداوند از آنچه انجام مى‏دهيد غافل نيست‏.(بقره:85)

نکته دوم:

نکته دوم اینکه نباید بین گزاره های عقل ستیز و عقل گریز خلط شود، دین اسلام گزاره عقل ستیزی ندارد که با عقل در تعارض مسلّم و قطعی باشد؛ آنچه گاهی در مقام تعارض با عقل گمان میشود عقل گریز است، نه عقل ستیز.

عقل در بسیاری از موارد نمی تواند با قاطعیت تصمیم بگیرد، آنچه که موجب میشود ما گمان کنیم که فلان حکم دین قاطعانه مخالف عقل است این است که گاهی بدبینی، احساسات، عوامل پیش فرض گرفته شده ی بشری، یا عوامل مشابه دیگری مانند آن چاشنی عقل میشود و ما گمان می کنیم این حکم عقل است، در حالی که اگر کسی با دقت عقلی محض نگاه کند می بیند این احکام عقل ستیز نیستند.

عقل ستیز حکمی است که عقل با قاطعیت حکم می کند که هرگز حتی در 2هزار سال آینده هم توجیهی برای این حکم پیدا نخواهد شد، اما در جایی که چنین حکمی از سوی هقل وجود ندارد و عقل این احتمال را می دهد که در قرن های آینده توجیه مناسب و حکمت منطقی برای فلان حکم کشف شود، این یعنی آن حکم عقل گریز است، نه عقل ستیز.
خلاصه بین عقل ستیز و عقل گریز مرز باریک و ظریفی وجود دارد که عدم توجه به آن موجب اشتباه در نتیجه گیری و محاسبات میشود.

نکته سوم:
نکته دیگر اینکه من قبول دارم گاهی در کشف و تبیین دین کم کاری شده است اما این اشکال از دین نیست، چشمه جوشان و زلال دین در عمق شگرفی وجود داشته و دارد، اما بهره وری از آن وجود ندارد؛ برداشت ها عمیق نیست و این موجب میشود که گمان کنیم دین عمقی ندارد. هنوز و با گذشت قرن ها از ظهور اسلام، نگاه مورد نظر دین در عرصه علوم انسانی و اجتماعی و مانند آن محقق نشده است؛ و از آن طرف گاهی برداشت های سطحی از دین توسط مومنان موجب مشکلات اجتماعی می شود که به پای دین نوشته میشود.
سخن در این عمق وادی بسیار است اما توجه به اصل این نکته لازم و ضروری بود که باید به آن اشاره میشد.

نکته چهارم:
نکته پایانی اینکه اگر شما اعتقادات اسلامی را صحیح می دانید پس قطعا تمامی تعالیم اسلام باید منطقی و عقلانی باشد؛ اگر جایی ابهامی وجود دارد یا عقل ستیز نیست، یا ممکن است به لحاظ سندی و دلالتی مشکل داشته باشد یا مسائلی مانند آن که تحقیق مفصلی می طلبد که مرحله ی آن بعد از مرحله ی اعتقادات است.
بنابراین شما باید به تحقیقاتتان در خصوص فلسفه احکام ادامه بدهید، و حتی اگر ده ها سال دیگر هم به دنبال یافتن پاسخ هایتان در خصوص فلسفه این احکام باشید مسلمان هستید و از اسلام خارج نشده اید.

یا حق

Reza-D;1003406 نوشت:
سلام به همه
تا امروز عقاید من بالا و پایین فراوانی داشته و هر بار تلاش کرده‌ام به حقیقت دست پیدا کنم
بارها مباحثه کردم و با کاربران و کارشناسان نظراتم را به اشتراک گذاشتم و نظرات آنها را شنیدم

در نهایت به این نتیجه رسیده‌ام که دین اسلام یک دین کامل نیست
البته کلیت دین اسلام را قبول دارم و به نظرم دین بسیار خوبی است، اما کامل بودنش را قبول ندارم و به نظرم نواقصی دارد که نیاز به اصلاح دارد

به همین دلیل تصمیم گرفته‌ام در آن بخش‌هایی که احساس می‌کنم دین اسلام نقص دارد
عقایدم را تغییر داده و اعمال مربوط به آن بخش‌ها را نیز برخلاف احکام اسلام انجام بدهم
آیا این کار باعث می‌شود من دیگر مسلمان نباشم؟

با سلام و احترام

بله شما میتوانید به برخی چیزها اعتقاد نداشته باشید و مسلمان باشید. اما توضیح لازم دارد.
اصولا مسلمان بودن شما با شهادتین تحقق می یابد
اما لازمه اسلام قبول هر چیزی است که در اسلام آمده است.
چه چیزی جزو اسلام است؟
در رساله ها نیز به این مطلب اشاره شده است.
آن چیزی که جزو بدیهیات و ضروریات اسلام باشد، باید بدان معتقد بود.
اما آن چیزهایی که جزو بدیهیات و ضروریات نیست، اگر اعتقادی بدانها نداشته باشید همچنان مسلمان هستید.
در احکام فقهی ما به تکلیف عملی مکلفین کار داریم. یعنی مجتهد به این نتیجه می رسد که نماز این شکلی خوانده شود یا عقد ازدواج این طوری باشد. اینها رفتار یک مسلمان را مشخص می کند اما مسائل اجتهادی جزو بدیهیات و ضروریات اسلام نیستند.
برخی مسائل جزو ضروریات مذهب تشیع است که قبول نداشتن آنها شما را غیر مسلمان نخواهد کرد.
فقط این نکته هست که شما اگر قرار باشد خلاف یک سری احکام که به نظرتان ناقص هست عمل کنید، مرتکب حرام میشوید یا نه ؟
اصولا احکام اجتهادی بر مبنای ادله ظنی شکل میگیرد. و در صورتی که شما جاهل قاصر باشید بعید است برای شما گناهی نوشته شود.
شاید اگر لیست ضروریات دین اسلام ( و در کنارش ضروریات مذهب تشیع ) را پیدا کنید ( با تمام اختلافاتی که در آنها وجود دارد ) به روشن شدن مسیر شما کمک می کند.

Reza-D;1003406 نوشت:
سلام به همه
تا امروز عقاید من بالا و پایین فراوانی داشته و هر بار تلاش کرده‌ام به حقیقت دست پیدا کنم
بارها مباحثه کردم و با کاربران و کارشناسان نظراتم را به اشتراک گذاشتم و نظرات آنها را شنیدم

در نهایت به این نتیجه رسیده‌ام که دین اسلام یک دین کامل نیست
البته کلیت دین اسلام را قبول دارم و به نظرم دین بسیار خوبی است، اما کامل بودنش را قبول ندارم و به نظرم نواقصی دارد که نیاز به اصلاح دارد

به همین دلیل تصمیم گرفته‌ام در آن بخش‌هایی که احساس می‌کنم دین اسلام نقص دارد
عقایدم را تغییر داده و اعمال مربوط به آن بخش‌ها را نیز برخلاف احکام اسلام انجام بدهم
آیا این کار باعث می‌شود من دیگر مسلمان نباشم؟

سلام و عرض ادب

برادر گرامی

خداوند در قرآن فرموده این دین کامل است

اليوم اکملت لکم دينکم

اگر شبهه ای برای شما ایجاد شده

باید آن شبهه را بر ای خود حل کنید !

نه این که صورت مساله را پاک کنید !

برخی از مسائلی که به دین نسبت داده می شود

به دین وارد شده است

به طور مثال ولایت مطلق فقیه
مساله ای است که به تناسب زمان غیبت وارد دین شده

وگرنه در اصل اسلام نبوده است

حال هر شبهه و مشکلی در این زمینه باشد

آن مساله متوجه اسلام نیست

متوجه کسانی است که ان را به دین نسبت داده اند !

شما ابتدا باید به این فهم از دین برسید که دین کامل است و نقصی ندارد

سپس مسلمان بودن را انتخاب کنید

اما اگر با تحقیق کامل و با چشم باز به این نتیجه رسیده اید که اسلام ناقص است

و بدون تعصب و جدای از مشکلاتی که در زندگی داشته اید و یا مسلمان نما ها به شما تحمیل کرده اند به قطعیت رسیده اید

این که باز هم از دینی ناقص پیروی کنید اشتباه است

بگردید و دینی کامل پیدا کنید!

در پناه حق تعالی

Reza-D;1003406 نوشت:
سلام به همه
تا امروز عقاید من بالا و پایین فراوانی داشته و هر بار تلاش کرده‌ام به حقیقت دست پیدا کنم
بارها مباحثه کردم و با کاربران و کارشناسان نظراتم را به اشتراک گذاشتم و نظرات آنها را شنیدم

در نهایت به این نتیجه رسیده‌ام که دین اسلام یک دین کامل نیست
البته کلیت دین اسلام را قبول دارم و به نظرم دین بسیار خوبی است، اما کامل بودنش را قبول ندارم و به نظرم نواقصی دارد که نیاز به اصلاح دارد

به همین دلیل تصمیم گرفته‌ام در آن بخش‌هایی که احساس می‌کنم دین اسلام نقص دارد
عقایدم را تغییر داده و اعمال مربوط به آن بخش‌ها را نیز برخلاف احکام اسلام انجام بدهم
آیا این کار باعث می‌شود من دیگر مسلمان نباشم؟

سلام.همه ما دنبال نشانه هستیم.یک آیت یک نشانه برای یقین.میدونید که داشتن دین در آخرالزمان تنها از افراد بسیار قلیلی انتظار میره؟ و پاداشش هم بسیار عظیمه>> [=me_quran]وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ 10 [=me_quran]أُوْلَئِكَ الْمُقَرَّبُونَ 11 [=me_quran]فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ 12 [=me_quran]ثُلَّةٌ مِّنَ الْأَوَّلِينَ 13
[=me_quran]وَقَلِيلٌ مِّنَ الْآخِرِينَ 14

از سال 260 هجری قمری که یازدهمین امام و حجت خدا بر زمین بشهادت رسیدند تا همین امروز که 1440 هجری قمری است 1180 ساله که امام و حجت خدا بر زمین غائب از نظرها هستند.همین چند روز دیگه 8 ربیع الاول سالروز شهادت امام حسن عسگری(ع) و آغاز امامت امام زمان (ع) هستش.هزار و صد و هشتاد سال...
کسی که بگه دنبال نشانه و آیتی نیست دروغ میگه.جبهه باطل همینطور داره پیشروی میکنه.امروز بیخداها و دشمنان خدا با همه ابزاری که شیطان مهیا کرده جهان رو سیطره کردند.تاریکی داره همه جا رو در بر میگیره.هر روز باید خبر پیشروی جدیدشون رو بشنویم.فلان کشور همجنسبازی رو به رای گذاشت و تصویب شد! فلان جا ابرقدرت دنیا حمله کرد و خونها ریخت و فلان نوچه اش فلان جنایتها رو کرد و با پول دنیا رو ساکت کرد! در داخل مومنان هم که منافقان با وعده هایی که برای مردم زیباست در شیپور تسلیم شدن مقابل جبهه باطل میدمند.خلاصه دنیا در سیطره شیطانه. و تنها قلیلی هستند که به مقاومت مقابل این جبهه باور دارند.

وقتی قرآن رو مطالعه میکنیم ما الآن زندگی قوم نوح رو داریم تجربه میکنیم.با پوست و گوشت... قوم نوح هم جز قلیلی از اونها به وجود خدا باور نداشتند.به دین باور نداشتند دنبال نشانه ای بودند تا خودشون ببینند.انواع و اقسام گناهها و دشمنیها با خدا رو هم میکردند.نزدیک هزار سال.ولی فرقشون این بود که نوح در بینشون بود و میدیدنش و اون قلیلی که بهش ایمان داشتند گرد وجودش میگشتند.نوح جلوی اون مردمی توی بیابون کشتی میساخت که مسخره اش میکردند.الآن هم دینداری رو مسخره میکنند چون تا به چشمشون نبینند باور نمیکنند.بیشتر از هزار سال.کشتی زمان ما وجود داره همین قرآن که سکاندارش باید ظهور کنه و ما رو و دنیا رو نجات بده از این سیاهی.قرآن با زیبایی و جزئیاتش داستان قوم نوح رو گفته.

با وجودی که قرآن رو میخونیم و میتونیم درکش کنیم ولی باز دنبال نشانه هستیم.وقتی روایات رو که مرور میکنیم باز سوالهای زیادی ذهنها رو مشغول میکنه.مثلا آیا برده داری و قوانینش ظلم به برده است؟ فقه هم که خیلی جاها از خود دین یا جا مونده یا جلو زده و مسایلی ایجاد میکنه که سوالهای بیشتری رو در ذهنها ایجاد میکنه.مثالهاش زیاده که یکیش رو من توی یه پست مطرح کردم و مسائل زیاد دیگری هم هست.
مومنان اینطور به خودشون دلداری میدهند: توی این زندگی کوتاه دنیوی به پادشاهی خداوند ایمان داریم که قوانینیش رو بوسلیه رسولانش به مردم تذکر داده.ما توی این ظلمت غیبت حجت خدا باید پادشاهی خدا رو قبول داشته باشیم.مهم نیست اکثریت مردم(دمکراسی) و مادیگراها چی میگویند نمیخواهیم و نباید از این نامید بشیم با سوالها و شبهاتی که در ذهنها ایجاد میشه.ممکنه بگیم این مسئله مثلا آیا درسته یا نه!از نظر عقلی میتونیم توجیه کنیم. ولی وقتی جبهه مقابل رو میبینیم که جبهه دروغ و سیاهی و فحشا و ظلم به ضعیفان و شکم چرانی و لذت صرف و حیوانی و رسانه های رنگ و وارنگ و اینهاست میگیم کاش نشانه ای آیتی چیزی مقابل چشم مردم و ما حجت رو تموم کنه و این جبهه باطل رو از بین ببره.و همه به یقین برسند.نشانه ها البته هست ولی چون همه گیر نیست ممکنه باز براش ان قلت بیارند.مثل طوفان شن طبس برای هواپیماهای ابرقدرت دنیا مثلا.برای ظهور امام غائب از نظر حضرت مهدی (عج) همگی دعا کنیم...که واقعا دیگه وقتشه و طاقتها از بین رفته...

با سلام و احترام خدمت همراهان گرامی
تاپیک تا 24 ساعت آینده جهت جمع بندی بسته خواهد شد.
با تشکر

پرسش:
من کلیت دین اسلام را قبول دارم، اما کامل بودنش را قبول ندارم؛ آیا اگر در بخش هایی که احساس می‌کنم دین اسلام نقص دارد، عقایدم را تغییر داده و اعمال مربوط به آن بخش‌ها را نیز برخلاف احکام اسلام انجام بدهم، موجب میشود من دیگر مسلمان نباشم؟

پاسخ:
در این خصوص باید به سه نکته توجه بفرمایید:

نکته اول:
نظر نهایی ما در خصوص هر دینی این است که این دین یا از جانب خداوند آمده که در این صورت جایی برای انتخاب و گزینش ما نیست، یا از جانب خداوند نیامده که در این صورت اصلا جایی برای بررسی آن به عنوان دین الهی نمی ماند. بنابراین آنچه که شما می فرمایید یعنی گزینش تعالیم دین در حقیقت به معنای نفی آسمانی بودن و حقانیت یک دین است! و بلکه به معنای ایمان به خودتان است.
مثل این است که من سراغ پزشک بروم و دستورات او را خودم بسنجم و هر کدام را صلاح دیدم عمل کنم، خب این یعنی من هستم که دارم تصمیم می گیرم، نه پزشک! هر چه که او بگوید حجیت ندارد، تأیید و تشخیص من است که حجیت دارد.

خلاصه کلام این است که در انتخاب و اثبات دین، عقل ماست که یگانه تشخیص دهنده و تصمیم گیرنده است، اما پس از انتخاب دین، دیگر این دین است که قرار است به ما برنامه بدهد و ما را مدیریت کند، نه اینکه ما دین را مدیریت کنیم! ما نمی توانیم بگوییم اینجای دین را قبول داریم، و آنجای دین را نه! چون این قطعا به معنای نفی اصل آن دین است؛ چرا که چنین رفتاری به این معناست که ما قبول نداریم اصل آن دین از جانب خداوند باشد بلکه آن را چون اقوال و مکتب های فکری بشری میدانیم که باید تک تک سخنان آن را از فیلتر خودمان عبور دهیم.

روشن است که خداوند هرگز چنین رویکردی را در مورد دین خودش نمیپذیرد، همانطور که تصریح فرموده است:
«أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتابِ وَ تَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَما جَزاءُ مَنْ يَفْعَلُ ذلِكَ مِنْكُمْ إِلاَّ خِزْيٌ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ يُرَدُّونَ إِلى‏ أَشَدِّ الْعَذابِ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ»؛ آيا به بعضى از دستورات كتاب آسمانى ايمان مى‏آوريد، و به بعضى كافر مى‏شويد؟! براى كسى از شما كه اين عمل را انجام دهد، جز رسوايى در اين جهان، چيزى نخواهد بود، و روز رستاخيز به شديدترين عذابها گرفتار مى‏شوند. و خداوند از آنچه انجام مى‏دهيد غافل نيست‏.(1)

نکته دوم:
نکته دوم اینکه نباید بین گزاره های عقل ستیز و عقل گریز خلط شود، دین اسلام گزاره عقل ستیزی ندارد که با عقل در تعارض مسلّم و قطعی باشد؛ آنچه گاهی در مقام تعارض با عقل گمان میشود عقل گریز است، نه عقل ستیز.

حقیقت این است که عقل در بسیاری از موارد نمی تواند با قاطعیت تصمیم بگیرد، آنچه که موجب میشود ما گمان کنیم که فلان حکم دین مخالف عقل است این است که گاهی بدبینی، احساسات، عوامل پیش فرض گرفته شده ی بشری، یا عوامل مشابه دیگری مانند آن چاشنی عقل میشود و ما گمان می کنیم این حکم عقل است، در حالی که اگر کسی با دقت عقلی محض نگاه کند می بیند این احکام عقل ستیز نیستند.

عقل ستیز حکمی است که عقل با قاطعیت حکم می کند که هرگز حتی در 2هزار سال آینده هم توجیهی برای این حکم پیدا نخواهد شد، اما در جایی که چنین حکمی از سوی عقل وجود ندارد و عقل این احتمال را می دهد که در قرن های آینده توجیه مناسب و حکمت منطقی برای فلان حکم کشف شود، این یعنی آن حکم عقل گریز است، نه عقل ستیز.
خلاصه بین عقل ستیز و عقل گریز مرز باریک و ظریفی وجود دارد که عدم توجه به آن موجب اشتباه در نتیجه گیری و محاسبات میشود.

نکته سوم:
نکته دیگر اینکه من قبول دارم گاهی در کشف و تبیین عمق دین کم کاری شده است اما این اشکال از دین نیست، چشمه جوشان و زلال دین در عمق شگرفی وجود داشته و دارد، اما بهره وری در خور شأن از آن وجود ندارد؛ برداشت ها عمیق نیست و این موجب میشود که گمان کنیم دین عمقی ندارد. هنوز و با گذشت قرن ها از ظهور اسلام، نگاه مورد نظر دین در عرصه علوم انسانی و اجتماعی و مانند آن محقق نشده است؛ و از آن طرف گاهی برداشت های سطحی از دین توسط مومنان موجب مشکلات اجتماعی می شود که به پای دین نوشته میشود.
سخن در این وادی بسیار است اما توجه به اصل این نکته لازم و ضروری بود که باید به آن اشاره میشد.

نکته چهارم:
نکته پایانی اینکه اگر شما اعتقادات اسلامی را صحیح می دانید پس طبیعتا تمامی فروع آن را هم باید منطقی و عقلانی بدانید؛ بنابراین اگر جایی ابهامی وجود دارد عقل می گوید باید در این خصوص تحقیق کرد، ممکن است به لحاظ سندی و دلالتی مشکل داشته باشد یا عقل ستیز نباشد، یا مسائلی مانند آن که تحقیق مفصلی می طلبد که مرحله ی آن بعد از مرحله ی اعتقادات است.

بنابراین شما باید به تحقیقاتتان در خصوص فلسفه و چرایی احکام ادامه بدهید، و حتی اگر ده ها سال دیگر هم به دنبال یافتن پاسخ هایتان در خصوص فلسفه این احکام باشید مسلمان هستید و از اسلام خارج نشده اید.

پی نوشت ها:
1. بقره:85/2.

موضوع قفل شده است