جمع بندی قیاس فرهنگ مردم ایران با کشورهای غربی

تب‌های اولیه

9 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
قیاس فرهنگ مردم ایران با کشورهای غربی

قیاس فرهنگ مردم ایران با سایر کشورها از جمله کشورهای غربی، آن هم در دزدی و کم کاری و سایر مولفه های اقتصادی، یک قیاس نادرست است.
مردم آنها، مردم خارق العاده یا عجیبی نیستند. آنها نیز اگر چنین شرایطی را سی یا چهل سال تجربه کنند، شاید به مراتب از ما بدتر شوند.
یکی از کارمندان یکی از کارخانجات کیک و کلوچه به من میگفت در کشورهای دیگر ثبا اقتصادی بالایی دارند اما در کشور ما اصلا ثباتی وجود ندارد و توضیحاتی داد و مثال هم زد. من جمله گفت کارخانه ما به جای تغییر در قیمت ها از کیفیت و وزن کلوچه می زند. و الا باید در عرض چند ماه قیمت ها مدام بالا رود و این موجب شوک بیشتر به اقتصاد و ورشکستگی خودمان می شود بماند قوانینی که از هر دو طرف دست و بال ما را بسته اند. لذا ما با این تدابیر قیمت کلوچه را مثلا به مدت یکسال ثابت نگه می داریم.
مردم سایر کشورها، نیز تابعی از قوانینی هستند که توسط مسئولین و دانشمندان آنها تعیین شده است. ما انتظاراتمان را بر اساس تکلیف و امر و نهی الهی تنظیم می کنیم و انتظار داریم همه خود را قربانی کنند همه خود را ورشکسته کنند همه به صورت خود جوش یک کار واحد را انجام دهند... اما واقعیت جامعه این طور نیست.. بسیاری از مردم آگاهی کافی ندارند...شرایط بد اقتصادی آنها را این طور بار می آورد که به تعبیر برخی آنها را دزد خطاب می کنیم...لا اقل من که به خاطرات 50 سال قبل که از دیگران میشنوم نظر میکنم، فرهنگ آن دوره را بهتر می دانم... این بدتر و بدتر شدن عواملی دارد یکی از آنها خود مردم هستند اما قیاس مردم کشور ما با مردم دیگر کشورها و اینکه بگوییم عجب مرمان با فرهنگی دارند و عامل اصلی و عمده را در فرهنگ آنها بدانیم نادرست است...خود این فرهنگ بیشتر متاثر از سیستم اشتباه اقتصادی و قانونی است. در واقع به نوعی جای علت و معلول عوض شده است یا به عبارتی اهم و مهم ها را جا به جا کردیم.

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد بدیع

[TD][/TD]

خباء;1002737 نوشت:
قیاس فرهنگ مردم ایران با سایر کشورها از جمله کشورهای غربی، آن هم در دزدی و کم کاری و سایر مولفه های اقتصادی، یک قیاس نادرست است.
مردم آنها، مردم خارق العاده یا عجیبی نیستند. آنها نیز اگر چنین شرایطی را سی یا چهل سال تجربه کنند، شاید به مراتب از ما بدتر شوند.
یکی از کارمندان یکی از کارخانجات کیک و کلوچه به من میگفت در کشورهای دیگر ثبا اقتصادی بالایی دارند اما در کشور ما اصلا ثباتی وجود ندارد و توضیحاتی داد و مثال هم زد. من جمله گفت کارخانه ما به جای تغییر در قیمت ها از کیفیت و وزن کلوچه می زند. و الا باید در عرض چند ماه قیمت ها مدام بالا رود و این موجب شوک بیشتر به اقتصاد و ورشکستگی خودمان می شود بماند قوانینی که از هر دو طرف دست و بال ما را بسته اند. لذا ما با این تدابیر قیمت کلوچه را مثلا به مدت یکسال ثابت نگه می داریم.
مردم سایر کشورها، نیز تابعی از قوانینی هستند که توسط مسئولین و دانشمندان آنها تعیین شده است. ما انتظاراتمان را بر اساس تکلیف و امر و نهی الهی تنظیم می کنیم و انتظار داریم همه خود را قربانی کنند همه خود را ورشکسته کنند همه به صورت خود جوش یک کار واحد را انجام دهند... اما واقعیت جامعه این طور نیست.. بسیاری از مردم آگاهی کافی ندارند...شرایط بد اقتصادی آنها را این طور بار می آورد که به تعبیر برخی آنها را دزد خطاب می کنیم...لا اقل من که به خاطرات 50 سال قبل که از دیگران میشنوم نظر میکنم، فرهنگ آن دوره را بهتر می دانم... این بدتر و بدتر شدن عواملی دارد یکی از آنها خود مردم هستند اما قیاس مردم کشور ما با مردم دیگر کشورها و اینکه بگوییم عجب مرمان با فرهنگی دارند و عامل اصلی و عمده را در فرهنگ آنها بدانیم نادرست است...خود این فرهنگ بیشتر متاثر از سیستم اشتباه اقتصادی و قانونی است. در واقع به نوعی جای علت و معلول عوض شده است یا به عبارتی اهم و مهم ها را جا به جا کردیم.

با سلام و احترام

شاخه ای از علم اخلاق وجود دارد که اخلاق توصیفی نامیده میشود. اخلاق توصیفی بدون اینکه به ارزشداوری بپردازد نظام اخلاقی و رفتاری مورد پذیرش و یا مورد عمل قرار گرفته یک فرد، دین، جامعه، نژاد، کشور و ..... را توصیف میکند. روش تحقیق در اخلاق توصیفی غالبا روش تجربی و مشاهده ای است. نتایج تحقیقات اخلاق توصیفی نشان میدهد که علیرغم برخورداری نسبی همه انسان ها از فهم مشترک در زمینه اخلاق، تفاوت های نظری و عملی قابل توجهی نیز در میان آنها وجود دارد. درباره ایران و مردم ایران نیز تحقیقاتی در این زمینه انجام گرفته است و کتاب هایی نیز تالیف شده است. مثل کتاب ایرانی بودن و ایرانی بهتری شدن آقای افشاری.

بنابراین طبیعی است قضاوت در مورد چیزی که یک رشته علمی به آن اختصاص دارد و متد و روش خاص خود را می طلبد کار آسانی نخواهد بود و به صرف تجربه های شخصی و شنیده های عرفی نمی توان به نتیجه قاطعی رسید. اما در عین حال تاثیر عوامل اقتصادی و سیاسی در فرهنگ و اخلاق فردی و اجتماعی غیر قابل انکار است و میتوان به عنوان یکی از عوامل تاثیرگذر به بررسی آن پرداخت.

ایرانی ها معمولا با خصوصیاتی معرفی میشوند که بعضا مثبت و برخی نیز منفی هستند. خصوصیاتی مانند احساسی بودن، خانواده دوست بودن، خوش مشرب و خوش گذران بودن و شاید تا حدودی کم کار، قانون گریز و ....

اما به راستی منشا این ویژگی ها چیست؟ فرهنگ اقتصاد را می سازد و یا اقتصاد فرهنگ را؟ آیا میتوان عوامل منفی را تحت کنترل در آورد و نقاط مثبت را تقویت کرد؟ فایده و کارکرد این بحث چیست؟

بنابراین به عنوان مهم ترین سوال ابتدا به این می پردازیم که فرهنگ مبنایی تر است و یا اقتصاد؟ این سوال با فرض قبول وجود رابطه طرفینی در میان این دو است. یعنی به تاثیرگذاری نسبی این دو بر یکدیگر اعتراف دارد و تنها به دنبال عامل تاثیر گذار اصلی است.

برای اینکه تا حدی به پاسخ برسیم وضعیت فرهنگی و اقتصادی دهه اول بعد از انقلاب(مخصوصا دوران جنگ) را میتوان با وضعیت کنونی مقایسه کنیم. در دوران جنگ علیرغم فشارها و مشکلات اقتصادی بی سابقه که مردم را در تامین نیازهای اولیه خود دچار مشکل کرده بود اما فرهنگ پایداری و مقاومت و داشتن انگیزه و هدف مشترک فردگرایی و خودخواهی را به حداقل رسانیده بود. در این دوران نسبت به مشکلات اقتصادی موجود شاهد آسیب اجتماعی فراگیری نبودیم. دزدی، اختلاس، رشوه و ... آمار چشمگیری نداشت. در مقابل فرهنگ ایثار و انفاق نمود بیشتری داشت.

با سپری شدن دهه های بعد ثروت کشور رو به فزونی گذاشت اما به موازات آن مادی گرایی و مصرف گرایی بیشتر شد. براستی مشکلات فرهنگی که اکنون وجود دارد چقدر زاییده فقر و محرومیت است. افرادی که به اختلاس و دزدی دست می زنند از درد نداری است یا از درد سیری و طمع ورزی؟!

کسی که سرمایه چند هزار میلیاردی اش او را قانع نمی کند و ریسک اعدام را به خود می خرد و به اخلال در نظام اقتصادی برای کسب سرمایه بیشتر روی می آورد مشکل مالی دارد یا فرهنگی؟

بدیع;1004591 نوشت:
با سلام و احترام

شاخه ای از علم اخلاق وجود دارد که اخلاق توصیفی نامیده میشود. اخلاق توصیفی بدون اینکه به ارزشداوری بپردازد نظام اخلاقی و رفتاری مورد پذیرش و یا مورد عمل قرار گرفته یک فرد، دین، جامعه، نژاد، کشور و ..... را توصیف میکند. روش تحقیق در اخلاق توصیفی غالبا روش تجربی و مشاهده ای است. نتایج تحقیقات اخلاق توصیفی نشان میدهد که علیرغم برخورداری نسبی همه انسان ها از فهم مشترک در زمینه اخلاق، تفاوت های نظری و عملی قابل توجهی نیز در میان آنها وجود دارد. درباره ایران و مردم ایران نیز تحقیقاتی در این زمینه انجام گرفته است و کتاب هایی نیز تالیف شده است. مثل کتاب ایرانی بودن و ایرانی بهتری شدن آقای افشاری.

بنابراین طبیعی است قضاوت در مورد چیزی که یک رشته علمی به آن اختصاص دارد و متد و روش خاص خود را می طلبد کار آسانی نخواهد بود و به صرف تجربه های شخصی و شنیده های عرفی نمی توان به نتیجه قاطعی رسید. اما در عین حال تاثیر عوامل اقتصادی و سیاسی در فرهنگ و اخلاق فردی و اجتماعی غیر قابل انکار است و میتوان به عنوان یکی از عوامل تاثیرگذر به بررسی آن پرداخت.

ایرانی ها معمولا با خصوصیاتی معرفی میشوند که بعضا مثبت و برخی نیز منفی هستند. خصوصیاتی مانند احساسی بودن، خانواده دوست بودن، خوش مشرب و خوش گذران بودن و شاید تا حدودی کم کار، قانون گریز و ....

اما به راستی منشا این ویژگی ها چیست؟ فرهنگ اقتصاد را می سازد و یا اقتصاد فرهنگ را؟ آیا میتوان عوامل منفی را تحت کنترل در آورد و نقاط مثبت را تقویت کرد؟ فایده و کارکرد این بحث چیست؟

بنابراین به عنوان مهم ترین سوال ابتدا به این می پردازیم که فرهنگ مبنایی تر است و یا اقتصاد؟ این سوال با فرض قبول وجود رابطه طرفینی در میان این دو است. یعنی به تاثیرگذاری نسبی این دو بر یکدیگر اعتراف دارد و تنها به دنبال عامل تاثیر گذار اصلی است.

برای اینکه تا حدی به پاسخ برسیم وضعیت فرهنگی و اقتصادی دهه اول بعد از انقلاب(مخصوصا دوران جنگ) را میتوان با وضعیت کنونی مقایسه کنیم. در دوران جنگ علیرغم فشارها و مشکلات اقتصادی بی سابقه که مردم را در تامین نیازهای اولیه خود دچار مشکل کرده بود اما فرهنگ پایداری و مقاومت و داشتن انگیزه و هدف مشترک فردگرایی و خودخواهی را به حداقل رسانیده بود. در این دوران نسبت به مشکلات اقتصادی موجود شاهد آسیب اجتماعی فراگیری نبودیم. دزدی، اختلاس، رشوه و ... آمار چشمگیری نداشت. در مقابل فرهنگ ایثار و انفاق نمود بیشتری داشت.

با سپری شدن دهه های بعد ثروت کشور رو به فزونی گذاشت اما به موازات آن مادی گرایی و مصرف گرایی بیشتر شد. براستی مشکلات فرهنگی که اکنون وجود دارد چقدر زاییده فقر و محرومیت است. افرادی که به اختلاس و دزدی دست می زنند از درد نداری است یا از درد سیری و طمع ورزی؟!

کسی که سرمایه چند هزار میلیاردی اش او را قانع نمی کند و ریسک اعدام را به خود می خرد و به اخلال در نظام اقتصادی برای کسب سرمایه بیشتر روی می آورد مشکل مالی دارد یا فرهنگی؟

با سلام و احترام

ضمن تشکر از وقتی که گذاشتید.
لکن همانطور که می بینید بنده سوالی نپرسیدم.
من و برخی دوستان نظراتی در تاپیک آیا من یک دزدم؟
داده بودیم. لکن به مذاق کسی خوش نیامد و آنها را حذف کردند.
حالا نمیدانم چرا این تک پستم را برداشته اند و با آن تاپیک درست کرده اند؟!!!

ضمنا به نظرم این پست مقصودم را درست منتقل نکرده است و قصد ندارم توضیح بدهم چون خودشان پستهایم را برداشته و با آن تاپیک میزنند. و اصلا سوالی نداشتم که بخواهم جوابی بگیرم.

یا حق

خباء;1004602 نوشت:
اصلا سوالی نداشتم که بخواهم جوابی بگیرم
سلام به همه
من هم ابتدا که تاپیک را دیدم با خودم گفتم پس سوالش کو؟!
الان که توضیح دادید جریان چیست بیشتر متعجب شدم
ولی به نظرم تاپیک خوبی است و جا برای تبادل نظر دارد
با احترام گل

Reza-D;1004603 نوشت:
سلام به همه
من هم ابتدا که تاپیک را دیدم با خودم گفتم پس سوالش کو؟!
الان که توضیح دادید جریان چیست بیشتر متعجب شدم
ولی به نظرم تاپیک خوبی است و جا برای تبادل نظر دارد
با احترام گل

سلام رضای عزیز

حرف من اینه که از طرف خودشون این مسئله رو طرح کنن نه با نام کاربری بنده تاپیک درست کنند.
مثلا جناب مسلم همین اواخر همین کار را کردند و همین چند روز پیش سوال خودشان را جمع بندی کردند
با سپاس

از نظر من اینگونه نیست
مردم و کشور ایران یکی دو روز نیست که دائما عقب میماند
بلکه صدها سال بلکه شاید قرن هاست اینگونه است
در کجای تاریخ و چند بار ایران کشوری پیشرفته بوده ؟ ( منظور نبودن نیست بلکه زمان و تعداد ان است )؟
اگر حساب کنیم چند درصد میشود ؟
جوامع غربی و اروپایی چی ؟
اگر جنگ کردند و همدیگر را کشتند حداقل الان باهمدیگر کاری ندارند و با هم همکاری دارند بر علیه بقیه ؟
جامعه ایرانی و اسلامی کی چقدر و چگونه مانند انها با هم هماهنگ بودند ؟
همین الان در چند روز آینده مراسم عمرکشان در برگزار میشود ، مراسمی که برخی مخالف و برخی روحانیون هم موافق آن هستند
چند بار در طول تاریخ مردم یک جامعه باید با مشکلات ابتدایی مثل نیازهای اولیه زندگی هر فرد مانند خوراک و جنسی و ... برخورد کنند ؟ مردم ایران چند بار این مشکل را داشتند ؟
مشکلاتی باید باعث رشد فرهنگی جامعه باشد باعث رشد دزدی و ... در جامعه ماشده و در روبرو جوامع اروپایی در حال پیشرفت های فراوان در علوم مختلف هستند
ما مشکل آب خودمان را نمیتوانیم حل کنیم انها در حال تجاری سازی فضا و مناسب سازی مریخ برای سکونت هستند
آنها با علم طی العرض را کشف کردند و ما با پراید قسطی در مسیر میمیریم !
از نظر من ما از لحاظ فرهنگی نیز مانند علمی و انسانی و ... در قرن های گذشته گیر کرده ایم
تو رو خدا نگید که اروپایی ها و غربی ها فلان مشکل را دارند و اینطور نیست و ....
من آن جامعه را هم خالی از ایراد نمیدونم
اصولا به هیچ جامعه خالی از ایراد و مشکلی اعتقاد ندارم تا زمان ظهور حجت (عج)
از حوزه ای که حتی مبلغین دین خودش را هم نمیتواند درست و یکدست تربیت کند انتظاری نمیرود که فرهنگ جامعه را درست کند
و مشکلات فرهنگی جامعه ما از نظر من فقط گردن کسانی است که میگویند ما اسلام داریم قانون و فرهنگ غربی را میخواهیم چکار ولی هیچ کاری نمیکنند ! فقط حرف میزنن

بدیع;1004591 نوشت:
با سلام و احترام

کسی که سرمایه چند هزار میلیاردی اش او را قانع نمی کند و ریسک اعدام را به خود می خرد و به اخلال در نظام اقتصادی برای کسب سرمایه بیشتر روی می آورد مشکل مالی دارد یا فرهنگی؟

سلام و عرض ادب

به نظرم این دیدگاه صحیح نیست

باید بررسی کنیم و ببینیم چند درصد مردم از روی مشکل مالی دزدی می کنند
و چند درصد از روی طمع

با نگاهی به میزان فقر و جامعه آماری
در می یابیم که بیش از نیمی از جمعیت ایران زیر خط فقر زندگی می کنند

پس اکثر دزدی ها از روی نداری و فقر است ، نه صرفا طمع

مشکل اختلاس و امثالهم نیز به نبود قانون لازم برای پیش گیری از اختلاس و نبود شفافیت مالی سیاستمداران و کارمندان دولت برمی گردد
نه صرفا فرهنگ!

در اروپا و ژاپن و کره هم دزد هست

اما به خاطر شفافیت مالی قدرت انها در انجام این اعمال بسیار کمتر است و به اصطلاح دستشان بسته است !

در پناه حق تعالی

پرسش: قیاس فرهنگ مردم ایران با سایر کشورها از جمله کشورهای غربی، آن هم در دزدی و کم کاری و سایر مولفه های اقتصادی، یک قیاس نادرست است. مردم آنها، مردم خارق العاده یا عجیبی نیستند. آنها نیز اگر چنین شرایطی را سالها تجربه کنند، شاید به مراتب از ما بدتر شوند. عدم ثبات اقتصادی و فقر دلیل بسیاری از کم کاری ها و کم فروشی ها است. فرهنگ مردم هر کشوری تابعی از سیاست و قوانین آن کشور است.

پاسخ: شاخه ای از علم اخلاق وجود دارد که اخلاق توصیفی نامیده میشود. اخلاق توصیفی بدون اینکه به ارزشداوری بپردازد نظام اخلاقی و رفتاری مورد پذیرش و یا مورد عمل قرار گرفته یک فرد، دین، جامعه، نژاد، کشور و ..... را توصیف میکند. روش تحقیق در اخلاق توصیفی غالبا روش تجربی و مشاهده ای است. نتایج تحقیقات اخلاق توصیفی نشان میدهد که علیرغم برخورداری نسبی همه انسان ها از فهم مشترک در زمینه اخلاق، تفاوت های نظری و عملی قابل توجهی نیز در میان آنها وجود دارد. درباره ایران و مردم ایران نیز تحقیقاتی در این زمینه انجام گرفته است و کتاب هایی نیز تالیف شده است. مثل کتاب ایرانی بودن و ایرانی بهتری شدن آقای افشاری.

بنابراین طبیعی است قضاوت در مورد چیزی که یک رشته علمی به آن اختصاص دارد و متد و روش خاص خود را می طلبد کار آسانی نخواهد بود و به صرف تجربه های شخصی و شنیده های عرفی نمی توان به نتیجه قاطعی رسید. اما در عین حال تاثیر عوامل اقتصادی و سیاسی در فرهنگ و اخلاق فردی و اجتماعی غیر قابل انکار است و میتوان به عنوان یکی از عوامل تاثیرگذار به بررسی آن پرداخت.

ایرانی ها معمولا با خصوصیاتی معرفی میشوند که بعضا مثبت و برخی نیز منفی هستند. خصوصیاتی مانند احساسی بودن، خانواده دوست بودن، خوش مشرب و خوش گذران بودن و شاید تا حدودی کم کار، قانون گریز و ....

اما به راستی منشا این ویژگی ها چیست؟ فرهنگ اقتصاد را می سازد و یا اقتصاد فرهنگ را؟ به عبارت دیگر فرهنگ مبنایی تر است و یا اقتصاد؟
این سوال با فرض قبول وجود رابطه طرفینی در میان این دو است. یعنی به تاثیرگذاری نسبی این دو بر یکدیگر اعتراف دارد و تنها به دنبال عامل تاثیر گذار اصلی است.

برای اینکه تا حدی به پاسخ برسیم وضعیت فرهنگی و اقتصادی دهه اول بعد از انقلاب(مخصوصا دوران جنگ) را میتوان با وضعیت کنونی مقایسه کنیم. در دوران جنگ علیرغم فشارها و مشکلات اقتصادی بی سابقه که مردم را در تامین نیازهای اولیه خود دچار مشکل کرده بود اما فرهنگ پایداری و مقاومت و داشتن انگیزه و هدف مشترک فردگرایی و خودخواهی را به حداقل رسانیده بود. در این دوران نسبت به مشکلات اقتصادی موجود شاهد آسیب اجتماعی فراگیری نبودیم. دزدی، اختلاس، رشوه و ... آمار چشمگیری نداشت. در مقابل فرهنگ ایثار و انفاق نمود بیشتری داشت.

با سپری شدن دهه های بعد ثروت کشور رو به فزونی گذاشت اما به موازات آن مادی گرایی و مصرف گرایی بیشتر شد. امروزه افرادی که به اختلاس و دزدی دست می زنند از درد نداری است یا از درد سیری و طمع ورزی؟! کسی که سرمایه چند هزار میلیاردی اش او را قانع نمی کند و ریسک اعدام را به خود می خرد و به اخلال در نظام اقتصادی برای کسب سرمایه بیشتر روی می آورد مشکل مالی دارد یا فرهنگی؟ بنابراین نمیتوان مشکلات فرهنگی امروز را تنها زاییده فقر و محرومیت دانست.

موضوع قفل شده است