جمع بندی راه رسیدن به اخلاص و تشخیص اعمال

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
راه رسیدن به اخلاص و تشخیص اعمال

سلام من اکثر مقالات مربوط به اخلاص رو خوندم و دارم بهش مسلط میشم ولی یه جاهایی میرسم که نمیدونم دقیقا باید چکار کنم نمیدونم کاری که انجام میدم خالصانه برای خداست یا نه میخوام کمکم کنید تا شیوه تشخیصشو یاد بگیرم. و یه سوال دیگه ایا در راه رسیدن به اخلاص، انسان میتونه برای خودش هم کاری انجام بده یا نه مثلا ورزش کردن یا کارهایی که روح و روانشو خوب کنه یا مثلا من شبا میخوام زود بخوام به پدر مادرم میگم مراعات کنند تا سرو صدایی ایجاد نشه این حرف من که به پدر و مادرم میگم نمیدونم خالصانه است یا نباید بگم چون این کارا به نفع خود انسانه من نمیتونم شخیص بدم لطفا پاسخ بدید ممنون

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"]
[/TD]


کارشناس بحث: استاد بدیع

[TD][/TD]


پرسش: گاهی اوقات نمی دانم کاری که انجام میدهم خالصانه است یا نه؟ مثلا برای آرامش روح و روانم شب ها زودتر میخوابم و از پدر و مادرم میخواهم مراعات کنند تا سر و صدا ایجاد نشود. آیا این کار که به نفع خودم هست با اخلاص منافاتی دارد؟ به طور کلی انسان در مسیر رسیدن به اخلاص آیا میتواند کاری برای خودش انجام دهد؟

پاسخ: اخلاص به معنای قصد قربت و نیت الهی داشتن در یک کار است.

اخلاص برای برخی از کارها شرط صحت و برای برخی شرط کمال است. به عبارت دیگر برخی کارها وجود دارد که اگر اخلاص در آن وجود نداشته باشد اصلا صحیح نیست و گویا انجام نشده است. اما برای سایر کارها اخلاص شرط کمال است. به این معنا که اخلاص داشتن باعث کمال و تعالی آن کار میشود اما انجام آن بدون اخلاص هم اشکالی ندارد. دسته اول شامل عبادات میشود. مثل نماز، روزه، حج و ... که انجام آن بدون قصد قربت باطل است و گویا انجام نشده است. اما غیر از عبادات همه کارها حتی بسیاری از وظایف شرعی در دسته دوم قرار میگیرد. مثلا آب کشیدن لباس برای نماز یک وظیفه شرعی است اما اخلاص برای آن شرط صحت نیست. یعنی اگر کسی از روی ریا هم لباسش را آب بکشد واقعا آن لباس پاک میشود و میتواند با آن نماز بخواند. کارهای عادی هم از همین قسم است. غذا خوردن، ورزش کردن، خوابیدن از اموری است که رعایت قصد قربت در آن واجب نیست.

نکته بعدی درباره قسم دوم است. با وجود اینکه گفتیم در قسم دوم رعایت اخلاص شرط نیست اما در عین حال اخلاص داشتن باعث میشود آن کار عادی تبدیل به عبادت شود. مثل اینکه توصیه شده است در ابتدای غذا نام خدا را ببریم. یا مثلا قبل از خواب اذکاری را بر زبان جاری کنیم. شاید یکی از دلایل آن خطور دادن خدای متعال و قصد قربت در ذهن انسان باشد تا کاری که انجام میدهد عنوان عبادت پیدا کند. مثلا در روایات وارد شده است کسی که با وضو بخوابد خوابش عبادت محسوب میشود.

نکته بعدی در این است که چگونه میتوان در امور عادی قصد قربت کرد و اخلاص داشت. این قسم اکثرا از کارهایی است که همه انجام میدهند(حتی کافر و بی دین) و به تعبیر شما نفع آن به خودمان بر می گردد. پس چگون میتوان آنها را به پای خدا گذاشت و نیت الهی کرد.

برای داشتن قصد اخلاص در این گونه امور باید قدری دقیق تر و عمیق تر فکر کرد و به لایه های بعدی اهداف و علل این امور توجه کرد. مثلا شما میخواهید ورزش کنید و میخواهید این ورزشتان خالصانه باشد. از خودتان می پرسید به چه علت ورزش میکنید؟ به خودتان پاسخ میدهید برای اینکه شاداب شوم، سالم باشم و .... تا اینجا ردپای خاصی از اخلاص وجود ندارد. همه به همین نیت ورزش میکنند حتی کسی که به خدا هم اعتقاد ندارد. اما سوال را ادامه دهید و بپرسید به چه علت میخواهید شاداب باشی و سالم بمانی؟ اینجا است که جواب مومن و کافر و مخلص و غیر مخلص متفاوت میشود. کسی که ورزش او عنوان عبادت ندارد میگوید دلیل نمی خواهد! خود سلامتی هدف است. شادابی مقصد است. یا ممکن است بگوید میخواهم شاداب و سالم بمانم تا بیشتر زندگی کنم. بیشتر لذت ببرم و ......

اما جواب شمایی که میخواهید اخلاص و خداباوری در همه زندگیتان پرتو افکنی کند متفاوت است. شما بدن را مرکبی برای عبادت و بندگی خدا می دانید. بنابراین سلامت و شادابی آن برایتان اهمیت دارد. بخشی از وقت خود را به تفریح اختصاص میدهید اما به این خاطر که برای اهداف اصلی و معنوی خود نشاط و توان پیدا کنید. چنین انگیزه هایی اعمال عادی انسان را نیز خالصانه میکند.

نکته دیگری درباره نیت خالصانه

به خاطر خدا انجام دادن به این معنا نیست که عملی که انجام میدهیم نفعی برای خودمان ندارد و یا ما این نفع را نمیتوانیم در نظر بگیریم. طبق اعتقادات ما خداوند به هیچ چیزی امر نکرده است مگر اینکه در آن مصلحتی وجود داشته است و از چیزی نهی نکرده است مگر اینکه در آن مفسده ای برای انسان وجود دارد. مگر خدا به خاطر منافع خودش امر و نهی کرده است و عبادت ما نفعی به حال او دارد که بگوییم یا به خاطر خدا انجام میدهم و یا به خاطر خودم. بلکه امر و نهی خدا هم به خاطر مصالح ما است اما مصالح دراز مدت و منافع پایدار.

من نکردم خلق تا سودی کنم بلکه تا بر بندگان جودی کنم

نافرمانی بندگان هم هیچ ضرری به خداوند نمیزند.

گر جمله کائنات کافر گردند بر دامن کبریائیش ننشیند گرد

بنابراین شما هم میتوانید عبادت را به خاطر خدا انجام دهید و هم نفع و سود خودتان را در نظر بگیرید و اینها هیچ منافاتی با یکدیگر ندارند چون خداوند هم نفع و سود شما را میخواهد اما نه فقط نفع و سود جسمی و دنیوی بلکه سعادت روحی و اخروی مد نظر است. اما اینکه گفته میشود کار باید برای خدا باشد نه برای نفس مقصود این است که خواسته های مادی و هواهای نفسانی ملاک انتخاب قرار نگیرد. مثلا وضو بگیریم برای خنک شدن و یا روزه بگیریم به خاطر لاغر شدن و خوش اندام شدن.

البته نیت مراتبی دارد. انجام عمل صالح به خاطر منافع دنیوی (مثل آرامش پیدا کردن از نماز) اشکال ندارد اما یکی از پایین ترین مراتب نیت است. مرتبه بعدی انجام عمل به خاطر منافع اخروی یعنی به دست آوردن بهشت و در امان ماندن از دوزخ است. و بالاترین مرتبه انجام عمل به خاطر رضای خدا و از روی محبت خدا است. تفاوتی که میان این مراتب است از این جهت است که کسی که به مراتب پایین تر اکتفا کند درجات مراتب بالا نصیبش نمیشود اما کسی که مراتب بالا را نیت کند، آثار مراتب پایین خود به خود به او داده میشود. .... چو صد آید نود هم پیش ماست.

موضوع قفل شده است