جمع بندی اتفاقات عادی زندگی و عصمت حضرت فاطمه (س)

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اتفاقات عادی زندگی و عصمت حضرت فاطمه (س)

اززبان واعظی شنیدم که حضرت پای حضرت زهرابه درخورد و امام حسین ازدست اوافتاد پیامبر فهمید وسخنرانی خودراقطع کرد
کارشناس محترم حدیث بیان کردند که این جریان در جایی نقل نشده است:

ماجرای افتادن امام حسین (ع) از دستان حضرت فاطمه (س)

اما بر فرض صحیح بودن این ماجرا، آیا با این ماجرا حضرت زهرا از مرتبه عصمت ساقط نمی شود؟
یعنی معصومین اشتباه کلامی ورفتاری داشته اند؟ عصمت آنها چگونه بوده است؟

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد مشکور

[TD][/TD]

پرسش: آیا ماجرای افتادن امام حسین (علیه السلام) در کودکی از دستان حضرت زهرا (سلام الله علیها) صحت دارد؟ بفرض صحت، آیا این ماجرا، حضرت زهرا را از مرتبه عصمت ساقط نمی کند؟ بطور کلی آیا معصومین، اساساً اشتباه کلامی و رفتاری داشته اند؟ عصمت آنها چگونه بوده است؟

پاسخ:
چنانکه اشاره کردید کارشناس محترم حدیث، اصل این جریان را غیرواقعی دانسته و بیان داشته اند که در هیچ منبع معتبری ذکر نشده است، بنابراین، اصل خبر مخدوش بوده و قابلیت بررسی ندارد، با این وجود در خصوص ماهیت و قلمرو عصمت 14 معصوم (علیهم السلام) نکاتی را تقدیم می کنیم:

اولاً «عصمت» در لغت به معناى محافظت و ممانعت به كار رفته است و از كاربرد آن مى توان فهميد كه مراد، محافظت و ممانعت از شرور، امور ناگوار و ناپسند است.(1) یکی از مباحثی که در عصمت مطرح است قلمرو عصمت است. عصمت دارای دو قلمرو علمی و عملی است که برای هر کدام بخش هایی وجود دارد: فرد معصوم، هرگز ترک واجب نمی کند و مرتکب حرام نیز نمی شود. در مقام بالاتر، معصوم حتی ترک مستحب هم نمی کند و مکروه نیز انجام نمی دهد. (2) لذا معصوم کسي است که نه کاري را که در کمالات وي تأثير دارد و سبب دستيابي وي به کمال و درجه ای از کمالات و درجات عالیه است، ترک مي‌کند و نه فعلی را که سبب از دست دادن کمال يا درجه‌اي از کمالات وي مي‌شود، انجام مي‌دهد. در واقع، انجام حرام يا مکروه، با مقام عصمت معصومین (علیهم السلام) ناسازگار است يعني معصومین به دليل عصمت نه کار حرام انجام مي‌ دهند و نه کار مکروه. بعلاوه، معصومین (علیهم السلام) حتی فکر و اندیشه گناه و خطا و اشتباه هم به ذهنشان خطور نمی کند، تا چه برسد به اینکه گناه و خطا و اشتباه فردی در مقام عمل از ایشان صادر شود، این امر، بواسطه ی رسالتی است که در برابر هدایت خاص مردم داشته و از نور هدایت الهی برخوردارند.

ثانیاً مسألۀ سهو دیگر معصومین، به سان سهو پیامبر اكرم (علیهم صلوات الله) قرنهاست مورد بحث و گفتگوست، رأی مشهور در میان امامیه این است كه فرد معصوم همان طور كه از گناه مصون است، از خطا و اشتباه نیز به دور است، زیرا اشتباه و خطا در امور زندگی، كم كم سبب می شود كه مردم، به عصمت آنان در تبلیغ و تبیین احكام نیز شك و تردید كنند. بعبارتی، شاید خواص و اندیشمندان امت، بتوانند بین خطا و اشتباه فردی از اشتباه و خطا در رسالت تبلیغ و تبیین وحی توسط معصومان (علیهم السلام) تمییز و تفکیک قائل شوند اما عموم مردم چنین توانایی نداشته و خطاهای فردی را به دیگر حوزه های اصلی عصمت نیز تعمیم داده و از آنها کناره گیری می کنند و یا بدخواهان و دشمنان، نقاط ضعف و اشتباهات و خطاهای فردی معصومان را دستاویزی برای تخریب وجهه و شخصیت ایشان علم می کنند تا بر سر راه تبلیغ و هدایت مردم مانع تراشی کنند و این قبیل امور مزاحم، یا موجب شکست و یا محدودیت و کندی رسالت ایشان می شود. بی شک، حکمت الهی اقتضاء می کند که خدای حکیم اینگونه موانع عادی و سطحی را از مسیر تحقق رسالت معصومان (علیهم السلام) بردارد تا اهداف انبیاء و اوصیاء الهی با شکست مواجه نشود و بدیهی است این امکان، خارج از اراده و قدرت لم یزلی خدای متعال نیست.

ثالثاً این قبیل شبهات و اشکالات از آنجایی ناشی می شود که گروهی از اهل سنت، معتقدند كه پیامبر در غیر امور دینی (امور عادی) سهو و اشتباه می كند عین همین اشکال را در مورد سایر 14 معصوم (علیهم السلام)، نیز مطرح می کنند. بزرگان شیعه مانند شیخ مفید از شخصیت هایی است كه هر نوع سهو و خطا را از 14 معصوم، نفی می كند و روایاتی را كه در این مورد وارد شده، خبر واحد می داند كه نمی توانند مدرك عقیده باشند و افرادی كه از امامیّه درباره پیامبر و امام معتقد به سهو هستند، به شدت مورد انتقاد قرار می دهد.(3) همچنین، مرحوم مجلسی نیز یادآور می شود كه مشهور در میان امامیه این است كه از آن حضرات سهوی صادر نشده و دلایل آنها را نقل می كند، به وی‍ژه یادآور می شود كه امام پیوسته به وسیلۀ روح القدوس یاری می شود و او بازدارنده از سهو و خطا است. البته در آخر می گوید: من در این مسأله چیزی نمی گویم، زیرا هر دو طرف برای خود دلایلی دارند.(4)

در پایان یادآور می شویم كه عصمت انبیا و اولیاء الهی در مسائل مربوط به تبلیغ رسالت و بیان احكام الهی و معارف که مهمترین حوزه و قلمرو عصمت است، جای بحث و گفتگو نیست، و اگر سخنی هست دربارۀ امور جزئی زندگی است كه ارتباط به دین و تربیت ندارد.

پی نوشت ها:
1. ابن فارس، معجم مقائيس اللغة، ج 4، ص 331؛ خليل بن احمد فراهيدى، كتاب العين، ج 1، ص 313 و ابن منظور، لسان العرب، ج 12،ص 244.
2. درس امامت استاد ربانی گلپایگانی، جلسه 11.
3. شیخ مفید، شرح عقاید شیخ صدوق، ص66.
4. برگرفته از سایت مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی، پرسش: بررسی روایات سهو و خطای ائمه (ع)، با تغییر و تصرف

موضوع قفل شده است