جمع بندی امامت و خاتمیت رسالت

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
امامت و خاتمیت رسالت

سلام. از دوستان سوالی دارم. شیعیان از آیه ۱۲۴ سوره بقره، استفاده میکنن برای اثبات استمرار امامت. سوالی که هست اینه که آیا امامت و تداوم آن بعد از رسول خدا که خاتم پیامبران بودن، با خاتمیت ایشون تناقض نداره؟ یعنی اهل سنت میگن که چون تو همین آیه امامت به حضرت ابراهیم، رسیده که خودش قبلا پیامبر بوده، لازمه امام شدن کسی، پیامبر بودنشه. به همین جهت تداوم امامت بعد از پیامبر اسلام با خاتمیت ایشان تناقض دارد. این شبهه چه جوابی دارد؟

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد مشکور

[TD][/TD]

پرسش:
اهل سنت معتقدند بر اساس آیه 124 سوره بقره، حضرت ابراهیم(علیه السلام) به مقام امامت رسیده درحالیکه پیامبر هم بوده، در نتیجه پیامبری لازمه امامت است، به همین جهت آیا تداوم امامت بعد از پیامبر اسلام با خاتمیت ایشان تناقض ندارد؟

پاسخ:
در پاسخ به سؤال شما نکاتی را تقدیم می کنیم:

اولاً آیه 124 سوره مبارکه بقره طبق اعتقاد شیعیان ثابت کننده چند امر است؛ اول اینکه امامت، شأن و مقامی است که می تواند بنا به شروطی در فرزندان و نسل ابراهیم (علیه السلام) استمرار داشته باشد. دوم اینکه انتخاب و انتصاب آن بر عهده خدای متعال است، حتی شخص پیامبر (صلی الله علیه و آله) نمی تواند مستقلاً برای خودش امام و جانشین تعیین کند بلکه باید به امر و هدایت خداوند باشد. سوم اینکه شخص امام باید دارای مقام عصمت مطلقه بوده و از هر گناه و معصیت و نسیان و خطائی مبرا باشد. بعلاوه اینکه مقام امامت چنانکه از آیه شریفه و تفاسیر معتبر بدست می آید شأن و منزلتی والاتر از مقام نبوت و رسالت است و ابراهیم (علیه السلام) پس از مقام نبوت، رسالت، خلیل اللهی و سپری کردن امتحانات سخت و دشوار، به مقام امامت دست یافتند. فلذا اعطای شأن و منزلت و مقام امامت و ولایت تنها مختص برخی انبیاء الهی نیست، اساساً بین شأن و منزلت نبوت و مقام امامت تفاوتهایی وجود دارد اینگونه نیست که چون در آیه مورد اشاره مقام امامت به ابراهیم (علیه السلام) اعطا شده، پس الزاماً اعطای مقام امامت به غیر پیامبر امکانپذیر نیست، این برداشت نادرست، از این آیه شریفه بدست نمی آید زیرا آیه مذکور، فقط به شرط عصمت و نصب الهی تأکید داشته و هیچ اشاره به اینکه شخص امام، حتماً باید پیامبر هم باشد اشاره ای ننموده است!

ثانیاً با وجود تصریح آیات قرآن مبنی بر خاتمیت نبی مکرم اسلام که مورد اتفاق شیعه و سنی است، شاهد آن هستیم که در آیات و روایات متواتر که مورد قبول شیعه و سنی است به مسأله امامت و ولایت و جانشینان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) اشاره شده؛ نظیر آیه شریفه ولایت، آیه شریفه اطاعت، حدیث یوم الانذار ذیل آیه انذار، حدیث منزلت، حدیث امامان 12 گانه، حدیث ثقلین، حدیث غدیر و ...(1) که بر اساس اعتقاد شیعیان آیات و روایات مذکور شأن و مقام امامت و ولایت و جانشینی بر حق را برای امامان معصوم(علیهم السلام) شیعیان اثبات می کند، از اینرو اشکال مطروحه در شبهه، مبنی بر اینکه امام منتصب از طرف خداوند حتماً باید پیامبر هم باشد طبق آیات و روایات موثق، ابطال و مردود می گردد.

ثالثاً با شناخت صحیح از تعریف خاتمیت و امامت نه تنها می توان به سهولت، به سازگاری و عدم تناقض آن دو پی برد بلکه ثابت خواهد شد که امامت نه تنها تعارضى با خاتمیت ندارد بلکه از لوازم شریعت خاتم نیز مى باشد: الف- خاتمیت: ختم نبوت و شریعت در اسلام به این معناست که پس از پیامبر اسلام، اَحَدی به رسالت مبعوث نخواهد شد و شریعت دیگرى جایگزین شریعت اسلام نمى شود. آیات شریفه قرآن مجید(2) و احادیث نبوی(3) بر این مطلب تأکید دارند. ب- امامت: امامت در اصطلاح علم کلام عبارت است از: «جانشینى پیامبر اسلام در زمامدارى و رهبرى فراگیر امت در امور دینى و دنیوى و حفظ و حراست از دین آن سان که پیروى از امام بر همه امت واجب باشد».(4)

ضمن آنکه به اجماع همه مسلمانان، پیامبر (صلى الله علیه و آله) داراى شئون مختلفى بوده، از جمله: 1. دریافت و ابلاغ وحى: این همان شأن اساسى نبوت و به تعبیر دیگر گوهر پیامبرى است. قرآن مجید بر چنین رسالتى نسبت به همه پیامبران و به ویژه پیامبر اسلام تأکید کرده است.(5) 2. تبیین و تفسیر وحى: قرآن در این باره مى فرماید: «وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ»؛ «و کتاب (قرآن) را بر تو فرو فرستادیم تا براى مردم آنچه را که به سوى ایشان نازل شده است بیان و تفسیر نمایى».(6) قرآن مجید تفسیر معصومانه پیامبر از دین را رافع هر گونه اختلاف و مرجع نهایى قلمداد کرده است.(7) 3. ولایت و زمامدارى امت: از شئون پیامبر اسلام تأسیس دولت اسلامى و رهبرى و مدیریت کلان اجتماع در چارچوب قوانین الهى بوده است. قرآن در موارد مختلف به ابعاد گوناگون این مسأله پرداخته و بر ولایت و رهبرى آن حضرت و اطاعت و فرمانبردارى امت از آن حضرت در مسائل سیاسى، اجتماعى و اقتصادى تأکید کرده است.(8) اکنون باید دید خاتمیت در کدام یک از شئون پیامبر جارى است و در کدام یک جارى نمى باشد. آن گاه مى توان رابطه امامت و ختم نبوت را مورد سنجش قرار داد. مسلما مراد از «ختم نبوت» ختم همه شئون پیامبر اسلام نیست، بلکه شأن نبوت ایشان و گوهر نبوت، همان دریافت و ابلاغ وحى است. بنابراین ختم نبوت منحصر به شأن نخست است و ربطى به دیگر شئون ندارد و از طرف دیگر امامت، استمرار نقش پیامبر در دو حوزه دیگر یعنى تبیین و تفسیر دین و حوزه مدیریت و رهبرى امت اسلام است.

بنابراین: از طرفی، هیچ تعارضى بین ختم نبوت و امامت وجود ندارد. از طرف دیگر، بدون شک، امامت لازمه ختم نبوت است. زیرا اگر چه با ارسال کامل ترین وحى تشریعى نیاز به تجدید بعثت و نبوت تشریعى برطرف شد و با قرار گرفتن مسئولیت دعوت و ارشاد و تبلیغ دینى بر دوش عالمان، نیاز به نبوت تبلیغى نیز برطرف گردید.(9) اما درست از همین رو نیاز به امام در امت ختمیه رخ مى نماید. زیرا پیامبر اکرم در طول 23 سال دوران نبوتشان بدلیل فراز و فرودهای بسیار، فرصت تبیین و تفصیل کامل همه احکام و دستورات دین مبین اسلام را نیافت، از طرفی این نهال نورس در برابر دشمنان داخلی و خارجی بسیاری که داشت، نیاز به باغبانی و حراست داشت تا از گزند تحریف و تعدی دشمنان و اختلاف و سوء برداشتها مصون بماند. استاد مطهرى در این باره مى نویسد: «امام مرجعى است براى حل اختلافات، شاخصى است براى حل اختلافاتى که منشأ آن هم خود علما هستند. به عبارت دیگر قرار گرفتن عالمان در مسند تبلیغ، استنباط و تفسیر دین لاجرم در پى دارنده فهم ها، گرایش ها و تفسیرهاى مختلف و متعارض از دین خواهد شد و بدون وجود مرجعى که از عصمت و حجیت در فهم و تبیین دین برخوردار باشد و رأى او فصل الخطاب همه آراى متعارض باشد اختلاف از میان امت ها دامن برنمى چیند. بنابراین تصحیح و باز پیرایى فهم دین و حفظ و انسجام جامعه دینى در گرو وجود امام معصوم و رهبرى ها و هدایت هاى اوست.»(10) و از سوی دیگر نیز، قرآن کریم زمانی مُهر اکمال و اتمام دین را بر جریده اسلام مُنقَّش نمود که در جریان غدیر خم و نزول آیه تبلیغ، پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) پس از ایراد خطبه ی غدیریه، حضرت علی (علیه السلام) را بعنوان امام و جانشین خود معرفی کرد و همه حاضران با آن حضرت بیعت کردند. از اینرو مسأله امامت نه تنها هیچ تعارضی با خاتمیت نبوت ندارد بلکه متمم و مکمل دین ختمی مرتبت نیز هست.

پی نوشت ها:
1. ر.ک:منابع کلامی و اعتقادی شیعه: شبهای پیشاور، سلطان الواعظین شیرازی(ره)؛المراجعات، علامه شرف الدین(ره)؛الغدیر، علامه امینی (ره)و...
2. «ما کانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِکُمْ وَ لکِنْ رَسُولَ اللّهِ وَ خاتَمَ النَّبِیِّینَ»؛ «محمد پدر هیچ یک از مردان شما نیست، او فرستاده خدا و آخرین پیامبر است»، احزاب33/ آیه 40.
3. پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله) در حدیث منزلت خطاب به امیرمؤمنان (علیه السلام) فرمودند: «نسبت تو به من، همانند نسبت هارون به موسى هستى، جز آنکه پس از من پیامبر دیگرى نخواهد آمد». المتقى الهندى، کنزالعمال، دارالکتب العلمیه، لبنان - بیروت، 1419 ه.ق، ج 11، ص 607.
4. بنگرید: الف. عبدالرحمن الایجى، المواقف، عالم الكتب، بيروت، بی تا، ص 345؛ ب. مؤلفان، فصلنامه تخصصی امامت پژوهى، ص 49-48.
5. بنگرید: آل عمران3/ آیه 20؛ مائده(5)/ آیه 92 و 99؛ نحل(16)/ آیه 35 و 82؛ رعد(13)/ آیه 40؛ نور(24)/ آیه 54؛ عنکبوت29،/ آیه 18 و…
6. نحل16/ آیه 44.
7. نحل16/ آیه 94.
8. بنگرید: مائده5/ آیه 49 و 55؛ حشر(59)/ آیه 7؛ نساء(4)/ آیه 65؛ توبه (9)/ آیه 6 و…
9. جهت آگاهى بیشتر بنگرید: شهید مطهرى، وحى و نبوت، ص 44-40؛ همو، ختم نبوت؛ همو، خاتمیت، ص 60-27، قم و تهران: صدرا.
10. جهت آگاهى بیشتر بنگرید: الف. کتاب نقد، شماره 38، بهار 1385؛ ب. محمد الحق عارفى، خاتمیت و پرسش هاى نو، مشهد، دانشگاه علوم اسلامى رضوى، اول، 1386.

موضوع قفل شده است