فایده ی نفس[حیوانی و نباتی...]

تب‌های اولیه

2 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
فایده ی نفس[حیوانی و نباتی...]

سلام
نسبت حقیقت انسان به نفس مثل نسبت سوار کار یک مرکب به خود مرکب است(مثلا نسبت سوارکار اسب یا شتر به خود شتر)
سوارکار مرکب از خوردن و آشامیدن مرکب خود هیچ لذتی را نمی بره بلکه تنها مرکب از این امور لذت می بره(به نظرتان این چیزی که نوشتم درست هست؟)

سوال دومم این هست که چرا خدا برای ما(یعنی حقیقت انسان) نفس را قرار داده؟
به نظرم تا الان دو تا جواب میشه پیدا کرد
1) تا ضدیت نباشه روح به کمال نمی رسه ولی چرا خدا اینطوری تدبیر کرده که کمالهای روحی با ضدیت با نفس بدست آید؟
2)انسان کامل مظهر جامع اسماءالله هست و تمام کمالات نباتی و حیوانی و ملکوتی در او جمع شده و هر یک از این کمالها نباشد اشرف نخواهد بود ولی در این صورت چطور میتوان جنبه حیوانی انسان را نوعی کمال حساب کرد؟شاید جنبه حیوانی مثل پله است تا انسان فقط پایش را روی این پله بگذارد و به جای بلندتری برسه

kiuhnmgtrdcv;33579 نوشت:
سلام
نسبت حقیقت انسان به نفس مثل نسبت سوار کار یک مرکب به خود مرکب است(مثلا نسبت سوارکار اسب یا شتر به خود شتر)
سوارکار مرکب از خوردن و آشامیدن مرکب خود هیچ لذتی را نمی بره بلکه تنها مرکب از این امور لذت می بره(به نظرتان این چیزی که نوشتم درست هست؟)

سوال دومم این هست که چرا خدا برای ما(یعنی حقیقت انسان) نفس را قرار داده؟
به نظرم تا الان دو تا جواب میشه پیدا کرد
1) تا ضدیت نباشه روح به کمال نمی رسه ولی چرا خدا اینطوری تدبیر کرده که کمالهای روحی با ضدیت با نفس بدست آید؟
2)انسان کامل مظهر جامع اسماءالله هست و تمام کمالات نباتی و حیوانی و ملکوتی در او جمع شده و هر یک از این کمالها نباشد اشرف نخواهد بود ولی در این صورت چطور میتوان جنبه حیوانی انسان را نوعی کمال حساب کرد؟شاید جنبه حیوانی مثل پله است تا انسان فقط پایش را روی این پله بگذارد و به جای بلندتری برسه

این مباحث مقدمات سنگینی نیاز داره، من با صرف نظر از بعضی دقتها به چند نکته بطور خلاصه اشاره می کنم، در اینجا بیشتر صدرایی مشی می کنم، در اینجا نفس انسانی و مرتبه ی انسانی دو معنا داره، در یه معنا مراد از اون صرف اون کمال اضافه بر نفس حیوانی و نفوس پایین تره، و در یه معنای دیگه مراد، اون وجود ذو مراتبیه که دارای مراتب مختلف جمادی و نباتی و حیوانی و انسانیه(انسانی به معنای اول)، شبیه همین تفکیک رو میشه برای نفوس نباتی و حیوانی هم مطرح کرد، دو تعبیر روح و نفس رو هم به یه معنا بکار می برم، در مورد نفس انسانی(به معنای دوم)، امر واحدی داریم که دارای مراتب و شئونات مختلفه، یه امر واحده که فک می کنه و می بینه و می خوره و می نوشه و ...، حق تعالی جود مطلقه و از ناحیه ی او بخلی نیست، اگه موجودی فی نفسه ممکن باشه و با نظام احسن هم در تعارض نباشه، حق تعالی اون رو ایجاد می کنه، افاضه ی کمالات به بدن هم متناسب با قابلیت اون برای دریافت این کمالاته، که اگه چنین قابلیتی باشه، حق تعالی بنا به جود مطلقش اون کمال مقتضی رو بلافاصله بهش افاضه می کنه، (فعلا بنا رو بر این گذاشتیم که جمادات هم یه نوع نفس دارن) در نفسی که به مرتبه ی انسانی(به معنای دوم) رسیده، بدن علاوه بر اینکه مقتضی مراتب جمادی و نباتی و حیوانی(در معنای اول تعابیر مراتب نباتی و حیوانی) بوده، مقتضی مرتبه ی انسانی(به معنای اول) هم بوده و بنا به جود مطلق حق تعالی، این کمال هم بهش افاضه شده(دقت کنید در اینجا بدن همچنان اقتضای مراتب پایین تر نفس رو هم داره)، این نفسی که به مرتبه ی انسانی(به معنای دوم) رسیده، در حرکت جوهری خودش از مراتب جمادی و نباتی و حیوانی گذشته(در اینجا معنای دوم تعابیر مراتب نباتی و حیوانی مراده)...

موضوع قفل شده است