جمع بندی نادیده گرفتن احساساتم از سوی همسر

تب‌های اولیه

32 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
نادیده گرفتن احساساتم از سوی همسر

عرض سلام و ادب
من ۷ ماه هست که عقد کردم؛آشنایی و خواستگاریم به شیوه ی کاملا سنتی و با موافقت و تحت نظارت خانوادهامون انجام شد با پسری از اقوام که طبق حرف خودش و خانواده و نزدیکانش چندین سال از علاقش به من می‌گذشته و منتظر بهبود شرایطش بوده؛
اما از طرف من تصمیمی عاشقانه نبود بلکه کاملا عاقلانه و به عنوان بهترین گزینه ی ازدواجم انتخابش کردم؛
الان که در دوران عقدم و به لطف خداوند متعال اوضاع نرمال هست؛
اما مسئله ای که من رو نگران و گاها آزار میده این هستش که من دختری احساساتی،حساس،زودرنج و زود آزارم و احتیاج به محبت فراوان از جانب نامزدم دارم،منتها ایشون فک میکنم کمی احساسات براش در حاشیه هست و منطقی تر و جدی تر عمل میکنه؛کمتر زمانی بهم ابراز احساس میکنه،کمتر زمانی رو به احوال پرسی میگذرونه،عمق توجهش رو به کار میده و دقیق هست؛چندین با کاملا دوستانه یا حتی گاهی به عنوان گله و با ناراحتی از این موضوع انتقاد کردم،اما هربار من رو قانع میکنه که اصل اون اعتماد و تعهدی هست که ما بهم دادیم و اینکه نیازی به ابراز علاقه ی دائمی نمیکنه و اینکه تلاشش و پشتکار توی شغل و کارش هم به خاطر من و به خاطر زندگیمونه؛
میدونید علی رغم اینکه حرفاش منطقیه اما یک جای کار میلنگه و اون هم اینکه محبتش برای اغنای من از لحاظ عاطفی کافی نیست؛دیگه دختر پرسر و سور قبل نیستم؛یک نوع کمبود محبت و توجه رو در خودم احساس میکنم؛
این مواقع به خوبی هاش فک میکنم و از خداوند هم درخواست التفات دارم،منتها برام کافی نیست و همین موضوع باعث چندین اختلاف نظر و بحث های کوچیک بینمون شده و ایشون هم معتقد به عدم موضوعی این بحث هستند؛
و اینقد من روی بعضی حرفام پافشاری میکنمسرِ این جریان که گاهی چندین روز از من ناراحت و تماس نمیگیره و حس میکنم دیگه عشقِ روزهای اول رو توی نگاهش نمیبینم؛
لطفا کمکم کنید،من دوست ندارم رابطمون دچار زنگار بشه و از طرفی گذشتن از احساساتِ خودم هم من رو نابود خواهد کرد؛لطفا راهنمایی بفرمایید؛

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد امیـد

[TD][/TD]

Fs4840389;1000712 نوشت:
عرض سلام و ادب
من ۷ ماه هست که عقد کردم؛آشنایی و خواستگاریم به شیوه ی کاملا سنتی و با موافقت و تحت نظارت خانوادهامون انجام شد با پسری از اقوام که طبق حرف خودش و خانواده و نزدیکانش چندین سال از علاقش به من می‌گذشته و منتظر بهبود شرایطش بوده؛
اما از طرف من تصمیمی عاشقانه نبود بلکه کاملا عاقلانه و به عنوان بهترین گزینه ی ازدواجم انتخابش کردم؛
الان که در دوران عقدم و به لطف خداوند متعال اوضاع نرمال هست؛
اما مسئله ای که من رو نگران و گاها آزار میده این هستش که من دختری احساساتی،حساس،زودرنج و زود آزارم و احتیاج به محبت فراوان از جانب نامزدم دارم،منتها ایشون فک میکنم کمی احساسات براش در حاشیه هست و منطقی تر و جدی تر عمل میکنه؛کمتر زمانی بهم ابراز احساس میکنه،کمتر زمانی رو به احوال پرسی میگذرونه،عمق توجهش رو به کار میده و دقیق هست؛چندین با کاملا دوستانه یا حتی گاهی به عنوان گله و با ناراحتی از این موضوع انتقاد کردم،اما هربار من رو قانع میکنه که اصل اون اعتماد و تعهدی هست که ما بهم دادیم و اینکه نیازی به ابراز علاقه ی دائمی نمیکنه و اینکه تلاشش و پشتکار توی شغل و کارش هم به خاطر من و به خاطر زندگیمونه؛
میدونید علی رغم اینکه حرفاش منطقیه اما یک جای کار میلنگه و اون هم اینکه محبتش برای اغنای من از لحاظ عاطفی کافی نیست؛دیگه دختر پرسر و سور قبل نیستم؛یک نوع کمبود محبت و توجه رو در خودم احساس میکنم؛
این مواقع به خوبی هاش فک میکنم و از خداوند هم درخواست التفات دارم،منتها برام کافی نیست و همین موضوع باعث چندین اختلاف نظر و بحث های کوچیک بینمون شده و ایشون هم معتقد به عدم موضوعی این بحث هستند؛
و اینقد من روی بعضی حرفام پافشاری میکنمسرِ این جریان که گاهی چندین روز از من ناراحت و تماس نمیگیره و حس میکنم دیگه عشقِ روزهای اول رو توی نگاهش نمیبینم؛
لطفا کمکم کنید،من دوست ندارم رابطمون دچار زنگار بشه و از طرفی گذشتن از احساساتِ خودم هم من رو نابود خواهد کرد؛لطفا راهنمایی بفرمایید؛

سلام

شما مانند هر خانم دیگری دوست دارید مورد توجه و محبت همسرتان قرار گیرید و از محبت هایش سیراب شوید.
نامزدتان کمتر به شما می گوید:«دوستت دارم». شاید گاهی احساس می کنید اصلا دوست تان ندارد.
اما باید بدانید که همسرتان از مردهایی است که عشق و احترام زیادی برای شما قائل است؛ ولی به گونه ای پرورش یافته که از عهده یِ گفتنِ یک جمله «دوستت دارم» برنمی آید. این جور مردها جملات عاشقانه بلد نیستند و عشق خود را به صورتی دیگر ابراز می کنند. نامزد شما یک مرد کاملا سنّتی است که احتمالا تصوّر می نماید ابراز احساسات و عواطف کاری زنانه است. این جور مردها به زبان بی زبانی به همسرشان می فهمانند که دوستش دارند. آنها دوست دارند به جای بیانِ جملات عاشقانه، تلاش کنند تا برای همسرشان زندگیِ آرام و بی دغدغه ای بسازند.

شاید بپرسید:«من که دوست دارم همسرم عشقش را به زبان بیاورد، چه کار باید بکنم؟»
در پاسخ می گویم:
شما حداقلّ تا مدتی برای فهمیدنِ عشق همسرتان باید به دنبال نشانه های غیرزبانی بگردید و عشق همسرتان را از روی آنها حدس بزنید.
توصیه های زیر را انجام دهید تا «به تدریج» همسرتان به ابزار علاقه به صورت زبانی روی آورد:
- سرزنش نکنید:
به خاطر اینکه نامزدتان ابراز علاقه یِ زبانی را بلد نیست، وی را سرزنش نکنید. عواطف و احساسات برای زنان، به منزله «زبان اول» می باشند؛ اما برای مردها به منزله «زبان دوم» هستند. انتظار نداشته باشید نامزدتان به راحتی مثل شما احساساتش را اظهار کند. به او فرصت دهید تا احساساتش را به خوبی بشناسد و راه ابرازِشان را یاد بگیرد. تمایلِ او برای این کار را تشویق کنید تا «کم کم» مهارت لازم را در این زمینه به دست آورد.

- به او ابراز علاقه نمایید:
وقتی خانمی به شوهرش که تفکّری کاملا سنّتی در ابراز عشق دارد، ابراز عشق و علاقه می کند، شوهر از نظر احساسی و عاطفی بازتر و پذیراتر می شود. اما نمی توان تصور کرد که ابراز عشقِ شما معجزه می کند و همسرتان را یک شبه به مردی رمانتیک تبدیل می نماید. شخصیّت شوهرتان در طیّ سال ها شکل گرفته و او سال ها این گونه زندگی کرده است. پس نباید انتظار داشت که به سرعت تغییر کند. بعضی وقت ها فرآیندِ تغییر زمانِ زیادی لازم دارد. خودِ شما اگر بخواهید از این به بعد ورزش را جزو کارهای روزانه تان قرار دهید، تا مدت ها به مشکل برمی خورید. تغییراتِ بنیادی در افکارِ افراد نیز همین طورند؛ یعنی به زمان زیادی نیاز دارند تا به وجود آیند.

ادامه دارد...

عزیزم سلام
به نظرم اینکه دارید نقطه ضعفتون رو به همسرتون نشون میدید اتفاق خوبی نیست . مردها از زن های ضعیف خوششون نمیاد و اینکه شما از ایشون بخواهین بهتون محبت کنه صحنه جالبی نیست. اعتماد به نفستون رو ببرید بالا. ممکنه به خاطر همین موضوع در آینده ضربه های سختی بخورید.
ممکنه این نیاز شما در آینده مورد سو استفاده کردن همسرتان شود و سر هر موضوع کوچکی با کم محلی به شما باعث آزارتون شود.
خودتون رو قوی و مقاوم نشون بدین و همچنان بی توجه به این مسایل همان دختر پر شور و اشتیاق گذشته باشید...
بغضی آدمها شخصیتشون خشک و کم عاطفه است و تربیتشان به این گونه بوده پس شما نباید قربانی یک اخلاق و روش تربیتی نادرست باشید...

سلام و خدا قوت
اینکه از همسرتون توقع دارید ابراز محبت کنید درست و به جاست
مخصوصا الان که در دوران عقد هستید سطح توقعاتتون خیلی بالاتر از بقیه ی خانوماست .چون هنوز درست و حسابی با معنی زندگی مشترک اشنا نشدید
تازه با هم اشنا شدید توقع یه علاقه شدید و توجه ویژه رو دارید
دخترایی که ازدواج میکنند یه زندگی فانتزی و دور از واقعیت تو ذهن شون تجسم کردند و از شاهزاده سوار بر اسب سفید یه زندگی پر از هیجان و سوپرایز و عشق و علاقه رو دارید
نمی دونم بگم متاسفانه کلمه ی درستیه یا نه .اما زندگی کاملا برعکس اون چیزیه که تو ذهن دختران جوان و دم بخت ما نقش بسته
توقع دارن هر روزززززز با یه شاخه گل از خواب بیدار بشن .مدام پیام های عاشقانه .وقتی در کنار هم هستند تمام توجه ها به خودشون باشه و مدام از اونها تعریف بشه .
چقدر خوبی .چقدر خوشگلی .چقدر این لباس بهت میاد .اگه تو نباشی من دیوونه میشم و هر چی تو بخوای همون میشه .ناراحت بشی دق میکنم و هر شب با یادت شبم و صبح میکنم .من از چند سال پیش تو رو دوست داشتم و نباشی بی تو هرگز و الییییییییییییییی اخرررررررررررررررررررر
اما زندگی واقعی این چیزا نیست

نه اینکه بگم بده .خشنه .نه .اصلا
تا باهاش اشنا نشید شاید نتونید درست معنی حرفام و متوجه بشی
سعی کنید یه کم بیشتر همسرتون که نه .اخلاق ها و تفاوت های زن و مرد رو بشناسید
در مواقع عصبانیت نباید با مرد ها حرف زد .چون فاجعه به بار میاد
مرد ها به جای نشان دادن علاقه شون به صورت کلامی .علاقه شون و در رفتارشون بروز میدن
اما خانوم ها علاقه شون و به زبون میارن و بدون خجالت میگن دوستت دارم .
خانوم ها به همون اندازه که از دسته گل هدیه کرفتن خوشحال میشن .به همون اندازه هم با یه انگشتر خوشحال میشن .عکس العمل شون یکیه
اما خوشحالی مرد ها در مواقعی که ماشین کادو میگیرن تا موقعی که دسته گل کادو میگیرن .زمین تا اسمون فرق داره
خانوم ها موقع ناراحتی گریه میکنند و درد و دل میکنن .
اما مرد ها در سکوت فکر میکنند
همسرتون حتمااااا شما رو دوست داره .چون اگه نداشت که پا پیش نمی گذاشت .اینهمه دختر .از اون همه دختر شما رو به عنوان همسر انتخاب کرد که تموم عمرش و با شما و در کنار شما روز و شب کنه
ازش سوال نپرسید من و دوست داری؟ به من فکر میکنی؟ چقدر من و دوست داری ؟ من برات مهمم یا کارت ؟
این سوالا رو نپرسید .
غر نزنید .
تو اصلا نمیگی من و دوست داری یا نه .تا من ازت نپرسم خودت به زبون نمیاری .بود و نبود من فرق نداره برات .اگه داشت میگفتی از دوری من دق میکنی و...........
به جاش خودتون رمانتیک باشید .
شما بهش بگید دوستش دارید .شما علاقه تون رو به زبون بیارید .تا اون هم از شما یاد بگیره

به قول استاد امید
ادامه داره ...............

Fs4840389;1000712 نوشت:
عرض سلام و ادب
من ۷ ماه هست که عقد کردم؛آشنایی و خواستگاریم به شیوه ی کاملا سنتی و با موافقت و تحت نظارت خانوادهامون انجام شد با پسری از اقوام که طبق حرف خودش و خانواده و نزدیکانش چندین سال از علاقش به من می‌گذشته و منتظر بهبود شرایطش بوده.

الان که در دوران عقدم و به لطف خداوند متعال اوضاع نرمال هست.

گاهی چندین روز از من ناراحت و تماس نمیگیره و حس میکنم دیگه عشقِ روزهای اول رو توی نگاهش نمیبینم

؛


سلام ، وقت بخیر به سؤالات من پاسخ بدین تا بهتر بشه راهنماییتون کرد، اطلاعات ضعیف هست.

* شما و ایشون چند سالتونه؟
* چرا هفت ماه از عقد میگذره با توجه به اینکه میفرمایین اوضاع نرمال هست، قاعدتا با شرایط سنتی که فرمودین باید تابحال عروسی میگرفتین؟
* دوران آشنایی شما قبل از عقد چند وقت بود؟ آیا ایشون همینطور بودن؟

چرا بر سر مسائل عاطفی که فرمودین ارتباط رو قطع میکنن... این خیلی مهمه . یعنی یا به کرسی نشاندن حرف و نظر خودشون با زور واجبار قهر و یا موارد دیگر که جای بحث داره.

شاید الان .تو این دوره .با این رفتارها خیلی تو ذوق شما خورده باشه و هزاران فکر و خیال به ذهنتون خطور کرده باشه
من و دوست نداره .شاید به خاطر نیاز جنسی مجبور به ازدواج شده .شاید خانواده اش اون و مجبور کردند .شاید به خاطر موقعیت اجتماعی و خانوادگی با من ازدواج کرده .شاید یکی دیگه رو دوست داشته و بهش نرسیده .شاید ادم بی احساسیه چه من چه یه خانوم دیگه همین رفتار و داشته باشه .شاید براش تکرای شدم .شاید پشیمون شده .شاید . شاید .شاید .شاید
این شایدا ادم و دیونه میکنه

اما اگه بدونید که نه همسر شما بلکه اکثر مرد ها محبت شون و در عمل نشون میدن
مثلا اقایی به خانومش نمیگه دوستت دارم اما در سفره جمع کردن یا پهن کردن به خانومش کمک میکنه
وقتی از سر کار به خونه میاد بهش نمیگه دلم برات تنگ شده .چون بعد از کار مستقیم به خونه اومده تا وقت شو با همسرش بگذرونه
بهش نمیگه نگرانتم .اما اگه بیمار باشه یا مشکلی داشته باشه همراه خانم به پزشک مراجعه میکنه
و خیلی موارد دیگه

شاید بگید پس چرا فلانی خانوم شو نگا میکنه از چشماش قلب میپاشه بیرون :Mohabbat::Mohabbat::Mohabbat:
چرا فلانی دم و دقه بدون خجالت به خانومش میگه عزیزم .میگه عشقم .:Ebraz Doosti:
چرا فلانی از گفتن دوستت دارم .فداش شم .قربونت برم حتی تو جمع خجالت نمیکشه
اونوقت به ما که رسید اسمون تپید
باید این و در نظر بگیرید ادم ها با هم فرق دارن
شرایط زندگی شون .نوع تربیت شون .نوع محیطی که در اون رشد کردن .همه و همه تو رفتار ها تاثیر داره
ظاهر زندگی دیگران و با خودتون مقایسه نکنید
یه خانومی میگفت خوش به حالت .شوهرت چقدر دوستت داره .یه مریم جون میگه از اینجا تا اتوبان قم
دیگه خبر نداشت اقا وقتی عصبی میشه مریم جون میشه کیسه بوکس

اگر کسی درد داشته باشه و از شدت دندان درد بخواد فریاد بزنه آیا شما میتونی بهش بگی که خجالت بکش این چه کاریه مگه پهلوت پاره شده که داد میزنی ؟ یک ذره دندونه دیگه؟؟؟؟؟؟؟؟
اگر کسی خوابش بیاد آیا شما میتونی بهش بگی ای بابا بیا سیب بخور برای سلامتیت مفید تره و هزار جور خاصیت داره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اگر کسی نیاز به محبت داشته باشه میتونی بگی که عزیزم بجاش برات یک پرادو سانروف خریدم برو یه دور بزن حالت خوب بشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

چرا مدام با نسبت دادن یک سری چیزها به طبیعت مردها کارهاشون رو عادی جلوه میدید؟؟؟؟
حقیقت اینه که مردهای ایران از ماماناشون و باباهاشون یاد نگرفتن که چه طور باید به زنها محبت کنن. فکر میکنن که ماشین بخرن خونه بخرن طلا بخرن یعنی محبت کردن. من واقعا به این خانم حق میدم و از اینکه اینقدر توی سر این نیاز زن در ایران زده میشه متاسفم. اینکه مریم جون شب میشه کیسه بوکس شوهرش دلیل نمیشه که یه زن دیگه به بی محبتی همسرش راضی باشه و بگه خدا رو شکر که منو نمیزنه حالا محبت پیشکش.
تعجب مبکنم از این مردهای ایرانی. یک دختری که یک عمر در سخت ترین شرایط خودشو نگه داشته و عفت به خرج داده و این نیاز رو نگه داشته تا به شما برسه رو چطور از سر خودتون به بهانه واهی اینکه مردها جور دیگه ابراز میکنن و ... باز میکنید؟؟؟ والا پسربچه های دبیرستانی اروپایی جوری دل دخترها رو میبرن که تعجب میکنم، اونوقت مردهای ایران از براورده کردن این نیاز عاجز اند. برید ببینید چقدر مشکلات پیش اومده در طی سالیان در خانواده ها به دلیل اینکه مردها این مهارتها رو ندارن و توسط انواع و اقسام کارشناسها هم توجیه میشه .

عزیزم شما یا نباید نیاز به محبت داشته باشی و این نیاز رو در خودت خفه کنی یا شجاع باشی و بهش بطور کاملا مستقیم و بی پرده بگی تا بفهمه که باید بره فیلم ببینه، کتاب بخونه و از کارشناسش بپرسه تا یاد بگیره. مثل زبان انگلیسی که مردم میرن یاد میگیرن تا بتونن تو اروپا و امریکا یا حتی چین ! تحصیل کنن.

مهر...;1001018 نوشت:
ظاهر زندگی دیگران و با خودتون مقایسه نکنید

خانم مهر گرامی، من متوجه نمیشم که این ضرب المثله، نقل قول از شخص بزرگیه یا چیه که اینقدر سر زبونها افتاده و مدام در جاهای نامناسب بکار میره. اگر یک زن و مردی در کویر لوت باشند و همسر هم باشند، آقا از همسرش توقعات خاصی داره و زن هم از همسرش توقعات خاصی داره و این اصلا ربطی نداره که شهین و مهینی اونجا هستند یا خیر تا این زن و شوهر بخوان بدبختی های خودشون رو با امثال این جملات قابل تحمل کنن.

دختر دهه شصتی;1001013 نوشت:
چرا بر سر مسائل عاطفی که فرمودین ارتباط رو قطع میکنن... این خیلی مهمه . یعنی یا به کرسی نشاندن حرف و نظر خودشون با زور واجبار قهر و یا موارد دیگر که جای بحث داره.

اکثرا برای اینه که به زن بفهمونن که من مررررررررررررررررررررردم! مرد هم یعنی همین . یعنی اگر مریض شدی میبرمت دکتر و محبتم رو بهت نشون میدم . یعنی اگر خواستم محبتم رو بهت نشون میدم سفره رو جمع میکنم یا پهن میکنم. اینکه یعنی تو حالیت نیست که من مثل تو نیستم که بخوام برای نشون دادن عشق و علاقه اویزون کسی بشم، تو نفهمی و نمیفهمی که من دارم جون میکنم و کار میکنم تا یه پراید بخرم یا پرایدم رو تبدیل به 206 کنم یا 206 ام رو تبدیل به مزدا و .... نمی فهمی که من از بین این همه زن تو رو انتخاب کردم یعنی چی، اینکه نمیرم شب تا صبح پیش زنهای دیگه سر کنم یعنی چی،اینکه این همه سال تو رو میخواستم یعنی چی و اینها همه یعنی دوستت دارم دیگه.

شما تقصیر خودت هست عزیزم. باید از اول بجای اکتفا کردن به بالا پایین کردن آپشن های ایشون و نمره دادن و 60 درصد 70 درصد کردن خوبی و بدیها و این کارهایی که همه کارشناسان میگن، صاف و پوست کنده خودتو شرایط روحیت و درخواستهایی که از همسر آینده داری رو میگفتی. چه بسا ایشون اصلا همسر مقتدر میخواسته که اگه ماه به ماه هم بره ماموریت و نیادخانوم خم به ابروش نیاره.

سلام و عرض ادب
خیلی خیلی خوشحالم که توی بحث شرکت کردید و حرف دل خیلی از خانوم ها رو زدید
خدا کنه اخر بحث به نتیجه خوبی برسیم و بتونیم همدیگه رو قانع کنیم

فیزیکدان;1001561 نوشت:
اگر کسی درد داشته باشه و از شدت دندان درد بخواد فریاد بزنه آیا شما میتونی بهش بگی که خجالت بکش این چه کاریه مگه پهلوت پاره شده که داد میزنی ؟ یک ذره دندونه دیگه؟؟؟؟؟؟؟؟
اگر کسی خوابش بیاد آیا شما میتونی بهش بگی ای بابا بیا سیب بخور برای سلامتیت مفید تره و هزار جور خاصیت داره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اگر کسی نیاز به محبت داشته باشه میتونی بگی که عزیزم بجاش برات یک پرادو سانروف خریدم برو یه دور بزن حالت خوب بشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

از قدیم ندیم ها گفتن کار و به کار دون بسپار
شما دندونت درد میکنه میرید پیش دکتر ارتوپد یا دندون پزشکی ؟ خب معلومه دندون پزشکی
خدایی نکرده .زبانم لال قلبتون درد داشته باشه کجا میرید ؟ پیش دکتر قلب و عروق
وقتی از نظر روحی ناراحت هستید کجا میرید ؟؟؟ مشاوره

فیزیکدان;1001561 نوشت:
چرا مدام با نسبت دادن یک سری چیزها به طبیعت مردها کارهاشون رو عادی جلوه میدید؟؟؟؟
حقیقت اینه که مردهای ایران از ماماناشون و باباهاشون یاد نگرفتن که چه طور باید به زنها محبت کنن. فکر میکنن که ماشین بخرن خونه بخرن طلا بخرن یعنی محبت کردن. من واقعا به این خانم حق میدم و از اینکه اینقدر توی سر این نیاز زن در ایران زده میشه متاسفم

«مردان مریخی ، زنان ونوسی» نوشته جان گری با ترجمه مهدی قراچه داغی برای پنجاهمین بار روانه بازار نشر شد تا این کتاب مشهور حوزه روانشناسی همچنان جزء پرفروش ترین آثار ترجمه در کشور ما نیز محسوب شود. این کتاب سالهاست در سراسر دنیا مخاطبان زیادی دارد و به 50 زبان زنده دنیا نیز ترجمه شده است؛ کتابی که ضمن بازگویی تفاوت های زن و مرد به ارائه راه حل هایی ساده برای لذت بردن بیشتر از زندگی زناشویی و بهبود روابط زن و شوهر می پردازد.

نویسنده این کتاب معتقد است در زمانهای بسیار دور مردان از سیاره مریخ و زنان ازسیاره ونوس به زمین آمده اند. آنان سالها در کنار هم زندگی کردند و به مرور زمان از یاد بردند که از دو سیاره مختلف آمده اند و با هم تفاوت های زیادی دارند و این تفاوتهای آنهاست که آنها را به هم جذب می کند اما همین تفاوتها بوجود آورنده مشکلات است؛ مشکلاتی که امروزه در زندگی زناشویی زیاد دیده می شود.

وقتی زن و مرد تفاوت هایشان را بشناسند و آنها را رعایت کنندعشق شکوفا می شود.
مترجم کتاب نیز می گوید: «بی سیاستی همسران و ضعف مهارت‌های ارتباطی که اینها ناشی از بی‌توجهی به تفاوت‌های زن و مرد، عدم تسلط به مهارت‌های گفتگو و محاوره و نیز ناهم‌خوانی‌های فرهنگی و ... از دلایل اختلاف بین آن است و اینکه زن و مردی که نخست زندگی را با عشق شروع می‌کنند، بعد برای نگه داشتن شرایط مطلوب و گرمای خانواده، مهارت کافی را ندارند.»
هفت تفاوت مهم و آشکار بین زن و مرد :
ونوسی ها
1. زنان پیشنهادهای درخواست نشده می دهند
2. زنان به شیوه ونوسی ها حرف می زنند
3. زنان باید یاد بگیرند در صدد اصلاح یا تغییر همسرشان نباشند
4. در ونوس ابراز کمی محبت تغییر زیادی به وجود می آورد
5. در ونوس اگر زن درخواست ابراز محبت کند مرد کار مهمی انجام نداده
6. زن ها برای حل مشکلات فقط در مورد آن صحبت می کنند
7. زنان از اینکه مورد احترام، درک و عشق قرار بگیرند واقعا لذت می برند

مریخی ها
1. مردها با ارائه راه حل حرف زنان را قطع می کنند
2. مردها به شیوه ی مریخی ها حرف می زنند
3. مردها باید اهمیت گوش دادن را بیاموزند
4. در مریخ ابراز عشق کولاک می کند
5. مردها بر این باورند که اگر زنان چیزی درخواست نمی کنند حتما چیزهایی که مرد ارائه می دهد کافی است
6. مردها برای حل مشکلات خود سکوت می کنند و در خود فرو می روند
7.مردها از اینکه مورد پذیرش، تحسین و اعتماد قرار بگیرند واقعا لذت می برند چگونه چیزی را درخواست کنیم و پاسخ بگیریم:
چیزی را بخواهیم که تا بحال از همسرمان خواسته ایم؛ توقعات بی جا و غیر ممکن نداشته باشیم حتی برای امتحان.
در وقت مناسب بخواهیم؛ با شناختی که از همسرتان دارید درخواستهایتا ن را در زمان های مناسب مطرح کنید.
رفتار و لحنتان آمرانه و توقعی نباشد؛ خواهش و درخواست با دستور فرق می کند
خلاصه بگویید؛ احتیاجی نیست که دلایل و مثالهای گوناگون بیاورید که به او بفهمانید این کار را باید انجام دهد این کار شما باعث می شود او احساس کند شما فکر می کنید او نمی تواند خواسته شما را برآورده کند.
رک و صریح بگویید و از کلمات مناسب استفاده کنید؛ سخنانتان کنایه ای نباشد و تا جایی که می توانید از کلماتی مثل لطفا...استفاده کنید .

جان گری در پایان کتابش یک تذکر جدی می دهد: حتی اگر تمام مطالب کتاب را فراموش کردید،همین قدر یادتان باشد که زن ومرد با هم تفاوت دارند،این به شما کمک میکند که دوست داشتنی تر به نظر بیایید.
شما راه زیادی در پیش دارید که باید بروید وزندگیتان را سرشار از عشق و محبت سازید در این راه هیچ گاه ازیاد نبرید که مردها از مریخ وزنها از ونوس آمده اند

خب .از اسم این نویسنده ی محترم مشخصه ایرانی نیست که بگید از پدر و مادرش فقط طلا خریدن و ماشین خریدن یاد گرفته

[=IRAN]

فیزیکدان;1001561 نوشت:
اینکه مریم جون شب میشه کیسه بوکس شوهرش دلیل نمیشه که یه زن دیگه به بی محبتی همسرش راضی باشه و بگه خدا رو شکر که منو نمیزنه حالا محبت پیشکش.

:khaneh::khaneh::khaneh::khaneh::khaneh: این قسمت که طنز نوشته بود .منظور این بود که هر کسی در زندگی خودش مشکلاتی داره که ما از اون بی خبریم و فقط ظاهر قضیه رو میبینیم و دل دل حسرت میخوریم که ای کاش من جای فلانی بودم .یا کاش همسر من از فلانی ابراز عشق و یاد میگرفت
در حالی که هیچ زندگی بدون مشکل نیست .حتی در اوج تفاهم

فیزیکدان;1001561 نوشت:
تعجب مبکنم از این مردهای ایرانی. یک دختری که یک عمر در سخت ترین شرایط خودشو نگه داشته و عفت به خرج داده و این نیاز رو نگه داشته تا به شما برسه رو چطور از سر خودتون به بهانه واهی اینکه مردها جور دیگه ابراز میکنن و ... باز میکنید؟؟؟

من از استارتر محترم تاپیک سوال دارم که ایا همسرتون برای گرفتن جواب مثبت از جوانب شما قربون صدقه تون رفته .به نوعی با حرف شما رو خام کرده ؟ یا شما دلیل انتخاب تون چیز دیگه ای بوده

فیزیکدان;1001561 نوشت:
والا پسربچه های دبیرستانی اروپایی جوری دل دخترها رو میبرن که تعجب میکنم، اونوقت مردهای ایران از براورده کردن این نیاز عاجز اند. برید ببینید چقدر مشکلات پیش اومده در طی سالیان در خانواده ها به دلیل اینکه مردها این مهارتها رو ندارن و توسط انواع و اقسام کارشناسها هم توجیه میشه

خودتون میگید اروپا
شرایط زندگی و محیطی و اجتماعی و اخلاقی ایران با اروپا فرق داره
فرهنگ شون فرق داره
نوع نگرششون به ازدواج و خانواده با ما فرق داره
خودتون نگاهی به سلریتی های اروپایی بندازید .اول همخونه میشن .بعد بچه دار .بعد ازدواج بعد طلاق
توی ایران برای بزرگتر ها احترام خاصی قائل هستند .هیچ وقت جلو بزرگتر ها همانند اروپایی های ابراز عشق نمیکنن
شاید بعضی ها بگن این کارا امل بازیه .بی عرضگیه .اما ما بهش میگیم حرمت نگه داشتن
توی ایران ازدواج در چارچوب خانواده اتفاق می افته
سعی کنید تفاوت ها رو درک کنید

[="Tahoma"]

فیزیکدان;1001565 نوشت:
و مدام در جاهای نامناسب بکار میره. اگر یک زن و مردی در کویر لوت باشند و همسر هم باشند، آقا از همسرش توقعات خاصی داره و زن هم از همسرش توقعات خاصی داره

مگه من این جمله رو تو بیابون به کار بردم
شما چرا اینقدر معترضی
مثل اینکه بنده هم خانوم هستم و از جنس خود شما
و از هر کسی بهتر میفهمم عمق ناراحتی شما و حرف دل استارتر محترم و
اما شما یه کمی دارید به قضیه گارد گرفتید

[="Tahoma"]

[=iransans]

عشق یک حالت روان‌شناختی است که لازمه ازدواج است اما شکل و شمایل آن در زن و مرد فرق می کند. بنابراین خیلی مهم است که به جز تفاوت هایی که از زن و مرد می شناسید، درباره شیوه عشق ورزی آنها هم اطلاعاتی کسب کنید.



[/HR]
[=iransans]

[=iransans]خانواده یک نظام اجتماعی کوچک است که همواره در حال تحول بوده و دوره‌های مختلفی از تحول را طی می‌کند و در هر مرحله، روابط زوج‌ها با هم‌دیگر، نقش‌ها و روابط والدین و فرزندان حالت خاصی به خود می‌گیرد. به‌نظر می‌رسد ابعاد عشق در زن و مرد یکسان نباشد. به‌علاوه حالت آن در زنان و مردان در مراحل مختلف زندگی زناشویی متفاوت باشد. محققان می گویند سیر کلی عشق‌ورزی در آغاز ازدواج بالا است، سپس کاهش می‌یابد و مجدداً در سال‌های بعدی کمی افزایش می‌یابد.[=iransans] [=iransans]سیر این تحول در زن و مرد متفاوت است. مردان در مقایسه با زنان، زندگی زناشویی را با عشق شدیدتری شروع می‌کنند، اما زنان این عشق را در طول زندگی بیشتر حفظ می‌کنند. زنان زندگی زناشویی را با صمیمیت بیشتری شروع می‌کنند و در مرحله ازدواج که هنوز فرزندی ندارند، در مقایسه با مردان صمیمیت کمتری ابراز می‌دارند و در دوره فرزندپروری آن را بیشتر افزایش می‌دهند. درحالی‌که میزان صمیمیت مردان تقریباً سیر نزولی دارد. این منحنی در زنان شکلU دارد، ولی در مردان به این شکل نیست.
شوریدگی زنان در مرحله نامزدی بالاتر از مردان است، اما از دوره عقد به بعد در مقایسه با مردان سیر نزولی بیشتری دارد. شکل این منحنی در هیچ‌یک از زوجین به شکل U نیست. داده‌ها نشان می‌دهد که اگرچه سطح شوریدگی در آغاز ازدواج در مردان بیشتر از زنان است، اما سطح شوریدگی در مراحل بعدی ازدواج در زنان بالاتر از مردان است.
[=iransans] زن و مرد عشق را با سطح یکسانی از تعهد شروع می‌کنند و در زنان بعد از دوران ازدواج به‌شدت افزایش می‌یابد و در مردان پس از دوران عقد تقریباً ثابت می‌ماند. سطح تعهد زنان نسبت به همسر بعد از ازدواج و تولد فرزند و در مقایسه با مردان به‌شدت افزایش می‌یابد. به‌طورکلی می‌توان نتیجه گرفت که عشق‌ورزی در زنان در مقایسه با مردان از ثبات بیشتری برخوردار است.
حفظ زندگی زناشویی برای زنان مهم‌تر از مردان است و زن سعی دارد با مهارت تمام، عشق ایجادشده را در بعد تعهد، صمیمیت و شوریدگی بالا ببرد. به‌طورکلی از این یافته‌ها می‌توان این نتیجه احتمالی را گرفت که زنان عشق را بهتر با عقل می‌آمیزند و با احتیاط بیشتری انتخاب می‌کنند و در طول دوران زندگی درصدد هستند که آن را حفظ کنند.مردان با عشق شدیدتر شروع می‌کنند، اما به دلیل وابستگی‌های خارج از خانواده از قبیل کار و شغل، به‌مرور سطح آن را کاهش می‌دهند.

[=iransans]عشق از نگاه زنان
عشق برای زن مفاهیم بسیاری در بردارد. او می‌خواهد به مردی که دوست دارد اعتماد کند و مطمئن شود او می‌تواند برایش محیطی امن و آینده‌ای خوب فراهم کند و به نقاط ضعفش توجهی ندارد و در هر حال سرشار از حمایت است. وقتی مردی تمام عشقش را نثار زنی می‌کند، درواقع به او این اطمینان را می‌دهد آنقدر قوی و تزلزل‌ناپذیر است که می‌تواند وفادار بماند و هرگز گمراه نمی‌شود. زن عشق را می‌خواهد تا به این وسیله بداند عقل مرد تحت هر شرایطی حتی مواقع سخت و بحرانی خوب کار کرده و می‌تواند از او همیشه حمایت کند. از نظر زن‌ها، مردها باید بتوانند روی پای خود بایستند و از نظر مالی و عاطفی توانایی کافی داشته باشند و وقتی زنی بداند مرد زندگی‌اش عاشق اوست، هیچ مشکلی حتی مالی نمی‌تواند اوضاع زندگی‌شان را به هم بریزد.
زنان بیشتر به‌دنبال شریکی هستند که مراقب آنها بوده و قادر باشد خانواده‌شان را هم ازنظر مالی و هم ازنظر عاطفی تامین کند. زنان در رابطه‌شان با طرف مقابل علاوه بر جذابیت‌های فیزیکی، به‌دنبال مهربانی و سخاوت نیز هستند.
[=iransans]
عشق از نگاه مردان
دنیای مرد‌ها استدلالی و زنها احساسی است. مردها اگر مجبور باشند بین عشق و احترام یکی را انتخاب کنند بیشترشان ترجیح می‌دهند تنها بمانند تا این‌که به آنها بی‌احترامی شود. عشق یک مشغولیت در زندگی مرد است اما برای یک زن خود زندگی است. در بالاترین سطح زندگی یک مرد شرف و افتخار قرار دارد و اوج زندگی یک زن عشق است. کلمه عشق برای زن و مرد دو مفهوم متفاوت دارد.
[=iransans]

مهر...;1001600 نوشت:
سعی کنید تفاوت ها رو درک کنید

بنده بر خلاف شما علاقه ایی به بحث کردن برای قانع کردن کسی ندارم.

اینکه خانواده های ایرانی فرزندانشون رو برای وارد شدن به زندگی مشترک اموزش نمیدهند امری بدیهی است و مشکلات متعددی که در روابط افراد در ایران وجود داره هم این رو نشون میده. اینکه مردم گوشت سگ خور و گوشت خوک خور و بی خانواده و بعضا بی پدر مادر اروپایی و امریکایی در مواقع حساس و بحرانی زندگی چه واکنشی نشون میدن و مردان و زنان با افتخار ایرانی چه گلی به سر هم میزنن رو کاملا میشه از روی تجربه دریافت. یک فرد بی پدر و مادر المانی کاسب مسلما در مواقع بحران اقتصادی نمیاد خون هم شهری ها و هم محله ایی های خودشو توی شیشه بکنه و احتکار کنه اما جوانان خانواده دار ایرانی البته که می کنند. اونها فرهنگشون فرق داره، شرایط محیطی و زندگی و اخلاقی و اجتماعی شون با ایران فرق داره ، نوع نگرششون به ازدواج و خانواده با ما فرق داره، هیچ چیزی براشون حرمت نداره ... یعنی هیچ چیز ها . ماییم که طلایه دار فرهنگ اصیل انسانی هستیم . ما که وقتی زنمون بهمون میگه به من محبت کن، "من به محبت نیاز دارم" ، دو روز نه جواب تلفنشو می دیم نه حرف می زنیم باهاش. بعله ونوس و مریخ هم محله ها و قصبه ها و ولاتی داره که مال ایرانی ها افتاده حلبی آبادش.

مهر...;1001601 نوشت:
مگه من این جمله رو تو بیابون به کار بردم
شما چرا اینقدر معترضی
مثل اینکه بنده هم خانوم هستم و از جنس خود شما
و از هر کسی بهتر میفهمم عمق ناراحتی شما و حرف دل استارتر محترم و
اما شما یه کمی دارید به قضیه گارد گرفتید

این گارد نیست که، این برخورد طبیعی یک زن در برابر ظلمی هست که بهش میشه. بنده معترضم چون باید معترض باشم. اگر شما معترض نیستی جای تعجب داره. شم یک نگاهی به پستت بنداز متوجه میشی که نباید از مقایسه در این بحث استفاده میکردی. اینکه من به عنوان یک زن چه نیازهای "اولیه" روحی و روانی رو دارم ، متاثر از دیدن خوشبختی ها یا بدبختی های دیگران نیست.

فرض بفرمایید که یک مردی بسیار به برقراری رابطه با همسر عقدی خود نیاز دارد. یعنی نیاز دارد ها، یعنی اگر نشود به گناه می افتد و فلاننننن. حالا خانم می گوید که ای بابا تو نه طلا خریدی، نه منو یک مسافرت بردی، اصلا فرض هم که همه کار کردی، من میخوام یک هفته با مادرم برم مشهد یا اصلا نمیخوام تا قبل از عروسی خبری باشه و حالا حالا ها هم امادگی عروسی گرفتن رو ندارم و .... . از نظر آقایان این خانم جایش در اسفل السافلین است . اما اگر یک خانم بیچاره به همسرش بگوید بابا جان دو کلمه محبت امیز به من بگو، دوبار قربان صدقه من برو، حرف های خوب بزنیم ، بیا بریم بیرون زیر برف بستنی بخوریم ، بریم زیر بارون خیس بشیم و ... انوقت آقا که از محلات اعیان نشین مریخ است می رود و دو روز نمی آید که چی، بر طبق کتاب جاناتان گری من زیر سوال رفته ام!!!

[="Tahoma"]

فیزیکدان;1001561 نوشت:
عزیزم شما یا نباید نیاز به محبت داشته باشی و این نیاز رو در خودت خفه کنی یا شجاع باشی و بهش بطور کاملا مستقیم و بی پرده بگی تا بفهمه که باید بره فیلم ببینه، کتاب بخونه و از کارشناسش بپرسه تا یاد بگیره.

:khaneh:جالب بود
نوع عشق ورزیدن زن و مرد متفاوته .هر کسی عشق رو بر اساس درک احساسی خودش بروز میده و ما نمیتونیم توقع داشته باشیم که همونطور که من طرف مقابلم و دوست دارم .
همون طور که من بهش عشق می ورزم اون هم باید نشون بده
اقایون معمولا عشق ورزیدنشون در حالات فیزیکی و هیجانی بیشتر نشون میدن
یعنیی
عمل گرا تر هستن با استفاده از عملشون
اگر تو چیزی رو دوست داری برات تهیه کنن .اگر کاریداری برات انجام بدن اگر لازم هست برای تو چیزی رو تهیه کنن اون کار و انجام بدن
ولی مثل ما خانوم ها زبانی نیستن
خانوم ها معمولا در برخورد و بیان عشق و احساسات با زبانشون .احساساتشون و بروز میدن و چون خودشون میگویند .دوست دارند بشنوند
در صورتی که مرد ها اینطوری نیستن
عشق یه احساس دو طرفه است
که در هر دو نفر باعث ایجاد شور و نشاط و هیجان میشه
حالا این انتخاب با شما هست که چگونه ابراز احساسات کنید و ابراز احساسات طرف مقابل تون و چه طور درک کنید
معمولا مرد هاابراز احساساتشون در عمل ها نشون میدن و خیلی وقت ها ما خانومها گله داریم
من میخوام بشنوم .من میخوام به من بگه دوستم داره .من میخوام با من در این زمینه صحبت کنه
یادتون باشه اگه شما پا فشاری کنید در اینکه مرد مثل شما عمل کنه هیچ چیزی از پیش نمیره چز اینکه شما سرخورده تر میشید و دلمرده تر
خیلی وقت ها اقایون اعلام میکنن من بهش نشون دادم دیگه با چه زبونی بهش بگم دوستش دارم .باید خودش بفهمه و
ما گله میکنیم خب یعنی چی من میخوام بشنوم
تفاوت وجود داره بین ماها
احساسو باید درک کرد نه صرفا شنید احساس دوست داشتن و نه صرفا باید دید .باید کاملا حسش کرد
اینکه من رو دوست داره یا نه رو ما میفهمیم .ما درک میکنیم که به عنوان یک زن من رو دوست داره .
خیلی وقتها خانوما گله دارنداز همسرشون که به من نمیگه .بعد ازشون میپرسیم که مطمئنید که دوستتون نداره ؟
میگه چرا .میدونم دوستم داره
خی وقتی میدونید قسمت بزرگی از مساله حل شده
شما پذیرشتون رو از ارتباط با این فرد بالا ببرید و درک کنید فردی که مقابل شماست بیان احساساتش به صورت عمل هست
به صورت ابراز احساسات هیجانی هست .فیزیکی هست و تازه گاهی مرد ها عشق شون رو با حرکات خشن نشون میدن .با شیطنت هایی که توش حرکات فیزیکی خشونت بارو داره و تازه خانوم ها هم گله دارند
اما موضوع اینه که زبان ابراز محبت مردها این هستش

[="Tahoma"]

فیزیکدان;1001604 نوشت:
اینکه خانواده های ایرانی فرزندانشون رو برای وارد شدن به زندگی مشترک اموزش نمیدهند امری بدیهی است

دیگه بی انصافی نکنید همه اینوطر نیستند ولی درصدی هستند که طبق فرمایشات شما فرزندانشون و برای وارد شدن به زندگی مشترک اماده نکردن
این فقط مربوط به اقایون نمیشه .به خانوم ها هم مربوط میشه
هنوز هستند خانوم هایی که فوت و فن همسر داری رو با وجود داشتن بچه یاد نگرفتن

فیزیکدان;1001604 نوشت:
اینکه مردم گوشت سگ خور و گوشت خوک خور و بی خانواده و بعضا بی پدر مادر اروپایی و امریکایی در مواقع حساس و بحرانی زندگی چه واکنشی نشون میدن و مردان و زنان با افتخار ایرانی چه گلی به سر هم میزنن رو کاملا میشه از روی تجربه دریافت. یک فرد بی پدر و مادر المانی کاسب مسلما در مواقع بحران اقتصادی نمیاد خون هم شهری ها و هم محله ایی های خودشو توی شیشه بکنه و احتکار کنه اما جوانان خانواده دار ایرانی البته که می کنند. اونها فرهنگشون فرق داره، شرایط محیطی و زندگی و اخلاقی و اجتماعی شون با ایران فرق داره ، نوع نگرششون به ازدواج و خانواده با ما فرق داره، هیچ چیزی براشون حرمت نداره ... یعنی هیچ چیز ها . ماییم که طلایه دار فرهنگ اصیل انسانی هستیم . ما که وقتی زنمون بهمون میگه به من محبت کن، "من به محبت نیاز دارم" ، دو روز نه جواب تلفنشو می دیم نه حرف می زنیم باهاش. بعله ونوس و مریخ هم محله ها و قصبه ها و ولاتی داره که مال ایرانی ها افتاده حلبی آبادش.

بحث چی بود چی شد ؟
همه رو با یه چوب نرونید
مگه کم بودن همین ایرانی هایی که میگید در زلزله کرمانشاه به داد هموطنان شون رسیدن

Fs4840389;1000712 نوشت:
عرض سلام و ادب
من ۷ ماه هست که عقد کردم؛آشنایی و خواستگاریم به شیوه ی کاملا سنتی و با موافقت و تحت نظارت خانوادهامون انجام شد با پسری از اقوام که طبق حرف خودش و خانواده و نزدیکانش چندین سال از علاقش به من می‌گذشته و منتظر بهبود شرایطش بوده؛
اما از طرف من تصمیمی عاشقانه نبود بلکه کاملا عاقلانه و به عنوان بهترین گزینه ی ازدواجم انتخابش کردم؛
الان که در دوران عقدم و به لطف خداوند متعال اوضاع نرمال هست؛
اما مسئله ای که من رو نگران و گاها آزار میده این هستش که من دختری احساساتی،حساس،زودرنج و زود آزارم و احتیاج به محبت فراوان از جانب نامزدم دارم،منتها ایشون فک میکنم کمی احساسات براش در حاشیه هست و منطقی تر و جدی تر عمل میکنه؛کمتر زمانی بهم ابراز احساس میکنه،کمتر زمانی رو به احوال پرسی میگذرونه،عمق توجهش رو به کار میده و دقیق هست؛چندین با کاملا دوستانه یا حتی گاهی به عنوان گله و با ناراحتی از این موضوع انتقاد کردم،اما هربار من رو قانع میکنه که اصل اون اعتماد و تعهدی هست که ما بهم دادیم و اینکه نیازی به ابراز علاقه ی دائمی نمیکنه و اینکه تلاشش و پشتکار توی شغل و کارش هم به خاطر من و به خاطر زندگیمونه؛
میدونید علی رغم اینکه حرفاش منطقیه اما یک جای کار میلنگه و اون هم اینکه محبتش برای اغنای من از لحاظ عاطفی کافی نیست؛دیگه دختر پرسر و سور قبل نیستم؛یک نوع کمبود محبت و توجه رو در خودم احساس میکنم؛
این مواقع به خوبی هاش فک میکنم و از خداوند هم درخواست التفات دارم،منتها برام کافی نیست و همین موضوع باعث چندین اختلاف نظر و بحث های کوچیک بینمون شده و ایشون هم معتقد به عدم موضوعی این بحث هستند؛
و اینقد من روی بعضی حرفام پافشاری میکنمسرِ این جریان که گاهی چندین روز از من ناراحت و تماس نمیگیره و حس میکنم دیگه عشقِ روزهای اول رو توی نگاهش نمیبینم؛
لطفا کمکم کنید،من دوست ندارم رابطمون دچار زنگار بشه و از طرفی گذشتن از احساساتِ خودم هم من رو نابود خواهد کرد؛لطفا راهنمایی بفرمایید؛

سلام
مساله شما یک مساله کاملا عادی است!
این ناشی از عدم شناخت جنس مقابل است.
برای آقایان، احساسات در الویت نیست.... روش ابراز علاقه شون هم با خانمها فرق میکنه.
شما باید بدونین که آقایان دوست دارند گاهی تنها و ساکت باشند.
این جزء خصوصیات ذاتی شون هست. هیچ ربطی به کمی و زیادی علاقه شون به همسرشون نداره.
کلا برای آقایان، استفاده از کلمات احساسی مثل: عزیزم، دوستت دارم و ... خیلی سخته!
همسر یکی از فرماندهان شهید جنگ،در خاطراتش از شوهرش نوشته بود: متوجه شدم همسرم با دوستان پاسدارش قرار گذاشته بودند ببینند وقتی برگشتند به خانه، چه کسی می تواند به همسرش بگوید: دوستت دارم؟ (نقل به مضمون).

البته ظاهرا شما هم نسبت به سایر همجنسانتان ، احساساتی تر هستید و همین، موضوع را پررنگتر جلوه می دهد.

راه حلش، شناخت جنس مقابل است.
هر دو باید بیشتر جنس مقابل را بشناسید. تا دچار سوء تفاهم نشوید.
همسرتان علاوه بر آن، باید شخص شما را هم بیشتر بشناسند تا از صفات روحی شما اطلاع داشته باشند و بیشتر با زبانی که شما دوست دارید، احساسات خود را به شما نشان بدهند.

شناخت در گذر زمان شکل میگیرد.
شما فعلا در ابتدای راهید و فکر کنم برای شناخت و ایجاد تفاهم همه جانبه (از جمله در نحوه بروز احساسات) تا هفت سال فرصت هست (به گفته روانشناسها) و بعد از آن اگر مساله ادامه پیدا کرد، "مشکل" تلقی خواهد شد.
البته شما نباید در این مدت بیکار بنشینید. بلکه باید با مطالعه کتاب و نیز استفاده از مشاور، اطلاعات خودتان درباره خصوصیات روحی جنس مقابل را بالاتر ببرید.

[="Tahoma"]بزارید من یه مثال بزنم ‌شاید درست باشه شاید غلط
از کارشناس بحث میخوام قضاوت کنن
خانم ها اوج ناراحتی شون و با گریه کردن نشون میدن .اما اقایون نه ‌.اینطوری نیستن
ایا این درسته اقایی از اینکه همسرش موقع ناراحتی گریه میکنه شاکی باشه؟
نه خیر. درست نیست .
قرار نیست خانم ها هم در مواقع ناراحتی همانند اقایون رفتار کنن
و قرار نیست ابراز احساسات اقایون هم مثل خانم ها باشه

[="Tahoma"]

فیزیکدان;1001606 نوشت:
فرض بفرمایید که یک مردی بسیار به برقراری رابطه با همسر عقدی خود نیاز دارد. یعنی نیاز دارد ها، یعنی اگر نشود به گناه می افتد و فلاننننن. حالا خانم می گوید که ای بابا تو نه طلا خریدی، نه منو یک مسافرت بردی، اصلا فرض هم که همه کار کردی، من میخوام یک هفته با مادرم برم مشهد یا اصلا نمیخوام تا قبل از عروسی خبری باشه و حالا حالا ها هم امادگی عروسی گرفتن رو ندارم و .... . از نظر آقایان این خانم جایش در اسفل السافلین است . اما اگر یک خانم بیچاره به همسرش بگوید بابا جان دو کلمه محبت امیز به من بگو، دوبار قربان صدقه من برو، حرف های خوب بزنیم ، بیا بریم بیرون زیر برف بستنی بخوریم ، بریم زیر بارون خیس بشیم و ... انوقت آقا که از محلات اعیان نشین مریخ است می رود و دو روز نمی آید که چی، بر طبق کتاب جاناتان گری من زیر سوال رفته ام!!!

بیا در مثال زدن .مثال واقعی بزنیم نه دوراز ذهن

خیلی جالب هست واقعا! همه در حال توصیه و نصیحت که شما جنس مردها رو نمیشناسید و برید کتاب بخونید و صبر کنید و ... هستند، اما یک نفر نمی پرسه که دخترجان شما چرا اینقدر تشنه محبت هستید؟ جرا اینقدر زود رنج و حساس هستید ؟ کسی حتی گمان هم نمیکند که شاید! دختری در خانواده ایی بزرگ شده که زن توسری خور و جنس دوم بوده، شاید از داشتن نعمت پدر و یا مردی که بهش محبت کنه محروم بوده، شاید در کودکی مورد آزار و اذیت واقع شده باشه و ... .شاید نیاز یک زن به محبت گاهی اونقدر شدید باشه که با نیاز یک مرد به رابطه جنسی برابری کنه. چرا کسی این رو از دختر نپرسید؟
همه چیز رو فرض شده و درست در نظر میگیرید و دم از مریخ و ونوس میزنید؟ آیا چنین دختری با نیاز جدی به محبت باید 7 سال صبر کنه؟ باید مطالعه کنه؟ مرد نباید مطالعه کنه ؟ نباید پیگیر بشه که چرا زن اینقدر بر چیزی پافشاری داره؟ آیا این زن نباید نیازش رو صادقانه و بی پرده با مردش در میان بگذاره؟ چطور وفتی آقایی نیاز بهش فشار میاره توصیه میکنید که برو بشین با خانمت حرف بزن و بهش بگو و .... اما تا یک زن چنین نیازی بهش فشار میاره باید صبر کنه و کتاب بخونه و متوجه تفاوتها بشه؟ زن باید توی سر خودش بزنه و این نیازی که داره فوران میکنه رو دفن کنه چون.... "مردهای معظم جور دیگری محبت خودشونو نشون میدن"!!!!

سلام

حرف هر دو طرف (طرفداران درک کردن احساسات خانم ها و طرفداران درک شدنِ تیپ شخصیّتیِ مردها) درست می گویند و هر کدام جنبه ای از مسأله را در نظر گرفته اند.
من قبلا در موضوع های مربوط به همسران گفته ام که در مسائل همسران اشتباه است دنبال مقصّر بگردیم. بنا بر رویکرد سیستمی در خانواده درمانی، هر مشکلی که در خانواده ایجاد می شود، هر دو نفر بخشی از مشکل را به دوش می کشند و هر دو باید مهارت های زناشویی را یاد بگیرند تا بتوانند زندگیِ آرامش بخشی را در کنار یکدیگر تجربه کنند. البته در این سایت ما دسترسی به پرسشگر داریم و فقط می توانیم راهکارها و توصیه هایی به مطرح کننده پرسش ارائه دهیم. از سوی دیگر باید دانست که درست است ما به فرد دیگر دسترسی نداریم، اما اگر پرسشگر مهارت های زناشویی را بیاموزد و به کار ببرد، پس از مدّتی همسرش متوجه تغییرات در رفتارِ پرسشگر می شود و او نیز تشویق می شود مهارت های زناشویی را بیاموزد و به کار گیرد. پس یادگیریِ مهارت های زناشویی برای پرسشگر در هر صورت مفید است.

از همه دوستانی که در این موضوع مشارکت می نمایند، واقعا تشکر می کنم. موفقیت شما را از خداوند منّان خواستارم.

[="Tahoma"]

فیزیکدان;1001619 نوشت:
خیلی جالب هست واقعا! همه در حال توصیه و نصیحت که شما جنس مردها رو نمیشناسید و برید کتاب بخونید و صبر کنید و ... هستند، اما یک نفر نمی پرسه که دخترجان شما چرا اینقدر تشنه محبت هستید؟ جرا اینقدر زود رنج و حساس هستید ؟ کسی حتی گمان هم نمیکند که شاید! دختری در خانواده ایی بزرگ شده که زن توسری خور و جنس دوم بوده، شاید از داشتن نعمت پدر و یا مردی که بهش محبت کنه محروم بوده، شاید در کودکی مورد آزار و اذیت واقع شده باشه و ... .شاید نیاز یک زن به محبت گاهی اونقدر شدید باشه که با نیاز یک مرد به رابطه جنسی برابری کنه. چرا کسی این رو از دختر نپرسید؟
همه چیز رو فرض شده و درست در نظر میگیرید و دم از مریخ و ونوس میزنید؟ آیا چنین دختری با نیاز جدی به محبت باید 7 سال صبر کنه؟ باید مطالعه کنه؟ مرد نباید مطالعه کنه ؟ نباید پیگیر بشه که چرا زن اینقدر بر چیزی پافشاری داره؟ آیا این زن نباید نیازش رو صادقانه و بی پرده با مردش در میان بگذاره؟ چطور وفتی آقایی نیاز بهش فشار میاره توصیه میکنید که برو بشین با خانمت حرف بزن و بهش بگو و .... اما تا یک زن چنین نیازی بهش فشار میاره باید صبر کنه و کتاب بخونه و متوجه تفاوتها بشه؟ زن باید توی سر خودش بزنه و این نیازی که داره فوران میکنه رو دفن کنه چون.... "مردهای معظم جور دیگری محبت خودشونو نشون میدن"!!!!

یه بار از یکی از دوستانم پرسیدم
دپرس و افسرده نمیشی؟ از صبح تا شب با مریض ها و ادم های مختلفی رو به رو میشی و هر کدوم یه زندگی تلخ و ناراحت کننده رو برای تو روایت میکنن
گفت من اینجا که به حرفاشون گوش بدم و مشکل شون و حل کنم
اگه قرار باشه باهاشون همزاد پنداری کنم . پا به پای اونا گریه کنم و همزاد پنداری کنم .منم به زودی تو صف یکی از دفتر مشاوره ها بایستم
ما هم قرار بود برای حل این سوال .راهکار ارائه بدیم

شما باید نقاط قوتی در مردتون پیدا کنید به خاطر اون صفاتش بهش علاقه مند بشید و به این مقدار قانع بشید.
البته میتونید تلاشهایی بکنید ولی برخی صفات و رفتارها در ژنتیک و طبیعت و عادات و تربیت ما نفوذ کرده اند.
مثل اینکه میگویند هر کسی یک تیپ شخصیتی دارد.

به هر حال اگر واقعا نمیتوانید تا آخر عمر این وضع را تحمل کنید
بهتر است همین الان به مشاور رجوع کنید و اگر احساساتتان ارضا نشد به فکر طلاق و جدایی باشید.

فیزیکدان;1001619 نوشت:
خیلی جالب هست واقعا! همه در حال توصیه و نصیحت که شما جنس مردها رو نمیشناسید و برید کتاب بخونید و صبر کنید و ... هستند، اما یک نفر نمی پرسه که دخترجان شما چرا اینقدر تشنه محبت هستید؟ جرا اینقدر زود رنج و حساس هستید ؟ کسی حتی گمان هم نمیکند که شاید! دختری در خانواده ایی بزرگ شده که زن توسری خور و جنس دوم بوده، شاید از داشتن نعمت پدر و یا مردی که بهش محبت کنه محروم بوده، شاید در کودکی مورد آزار و اذیت واقع شده باشه و ... .شاید نیاز یک زن به محبت گاهی اونقدر شدید باشه که با نیاز یک مرد به رابطه جنسی برابری کنه. چرا کسی این رو از دختر نپرسید؟
همه چیز رو فرض شده و درست در نظر میگیرید و دم از مریخ و ونوس میزنید؟ آیا چنین دختری با نیاز جدی به محبت باید 7 سال صبر کنه؟ باید مطالعه کنه؟ مرد نباید مطالعه کنه ؟ نباید پیگیر بشه که چرا زن اینقدر بر چیزی پافشاری داره؟ آیا این زن نباید نیازش رو صادقانه و بی پرده با مردش در میان بگذاره؟ چطور وفتی آقایی نیاز بهش فشار میاره توصیه میکنید که برو بشین با خانمت حرف بزن و بهش بگو و .... اما تا یک زن چنین نیازی بهش فشار میاره باید صبر کنه و کتاب بخونه و متوجه تفاوتها بشه؟ زن باید توی سر خودش بزنه و این نیازی که داره فوران میکنه رو دفن کنه چون.... "مردهای معظم جور دیگری محبت خودشونو نشون میدن"!!!!

[="#000080"]کاش میگفتن برو بشین با خانمت حرف بزن و بهش بگو و ....
اما چیزی که میگن اینه که اگه مقید نیستی برو با یه دختر دوست شو اگر مقیدی هم برو با یه خانم دیگه ازدواج موقت یا دائم کن Smile
تو ایران تحمل بداخلاقی و سوختن و ساختن و تحمل فقط و فقط برای خانوما تعریف شده واسه آقایون باید حتما همه چیز بر وفق مرادشون پیش بره ...[/]

مشکل مردان، ندانستن اهمیت و روشهای ابراز محبت است.
"ندانستن" هم راه حلش "یادگیری" است.

این یک اصل اساسی و واجب است که : "مرد باید از همسرش تعریف کند و از او قدردانی کند".
این امر مثل غذا خوردن، مورد نیاز است.

مثلا درباره غذایی که پخته، خانه را مرتب کرده، جارو کرده خانه خیلی تمیز و دلگشا شده، لباسی که پوشیده، درباره ظاهرش (این را جدی بگیرید) ، درباره وقت و زمانی که صرف رسیدگی به خانه می کند، از اینکه زحمت کشیده و لباسهای آقا را شسته و ....

توجه شود که لازم نیست این موارد در حد ممتاز باشند تا قابلیت تعریف را داشته باشند. ما در اینجا با منطق سروکار نداریم (مشکل آقایان: منطقی نگاه می کنند) اینها فقط موضوعاتی (بهانه هایی) برای تعریف از همسر هستند. حتی اگر واقعا در آن زمینه ها هیچ برتری خاصی بر دیگران نداشته باشد و حتی اگر در این موارد ضعیف باشد.

مردها باید بگردند بهانه ای برای تعریف و قدردانی از همسرشان پیدا کنند... حتی اگر حرفشان دروغ باشد
(فکر کنم دروغ در اینجا اشکال شرعی نداشته باشد- یعنی در تعریف از همسر در حد مورد نیاز. گرچه بالاخره در وجود هر کسی نقاط مثبتی هست. هیچ کس، بد مطلق نیست).

طبیعتا در دوران عقد و سالهای اول زندگی مشترک، این نیاز بیشتر است. گرچه همیشه وجود دارد.

شیوه تعریف و قدردانی و موضوع (بهانه) آن هم همیشه نباید یکسان باشد. باید متنوع باشد. کلمات و جملات جدید، روشهای جدید...
گاهی خریدن هدیه کوچکی (نیاز نیست گران قیمت باشد): همینکه نشان دهید به یادش بوده اید، خیلی برای او ارزش دارد.
اگر مشکلی یا ناراحتی داشته، از سر کارتان زنگ بزنید و حالش را بپرسید...
اما اصلی ترین و مهمترین شیوه که باید بیشتر از بقیه شیوه ها انجام شود، شیوه کلامی است...

مردها باید بدانند که همانطور که خانواده شان به کار کردن و پول آنها و ... نیاز دارد، به وقت گذاشتن و ابراز احساسات آنها هم نیاز دارد.
شوهرانی که در بقیه زمینه ها ، فداکاری و ایثار میکنند و زحمت میکشند تا خانواده شان در رفاه باشد، نباید از این نیاز واجب همسر و بلکه خانواده خود غفلت کنند...

اینطوری هم احساسات خانم تأمین می شود، هم زندگی به کام هر دو نفر شیرین خواهد شد، هم محیط خانواده برای تربیت و رشد و بالندگی فرزندان مساعدتر می شود، و هم خانمی که از شوهرش محبت ببیند قطعا و طبیعتا کیفیت شوهرداری اش افزایش می یابد و موجبات رضایت مرد هم فراهم می شود. یعنی وقت گذاشتن مرد برای تعریف و قدردانی از همسر، نهایتا به سود خود مرد است.

اگر مطلب فوق اشکالی دارد لطفا کارشناس محترم راهنمایی بفرمایند.

مردها باید بدانند همانطوری که وقتی می روند مغازه چیزی میخرند، جنسی که دریافت میکنند در حقیقت همان پولی است که داده اند، منتها کیفیت و ماهیت آن عوض شده است....

می توان طبق همین مثال با تقریب بالایی گفت: محبتی که زن نثار شوهرش و خانواده اش میکند و انجام وظایف او در رابطه با شوهر و نتیجتا گرمی کاشانه مشترک، در حقیقت همان محبت و توجه ای است که شوهرش به او می کند...

Fs4840389;1000712 نوشت:
ایشون فک میکنم کمی احساسات براش در حاشیه هست و منطقی تر و جدی تر عمل میکنه؛کمتر زمانی بهم ابراز احساس میکنه،کمتر زمانی رو به احوال پرسی میگذرونه،عمق توجهش رو به کار میده و دقیق هست؛چندین با کاملا دوستانه یا حتی گاهی به عنوان گله و با ناراحتی از این موضوع انتقاد کردم،اما هربار من رو قانع میکنه که اصل اون اعتماد و تعهدی هست که ما بهم دادیم و اینکه نیازی به ابراز علاقه ی دائمی نمیکنه و اینکه تلاشش و پشتکار توی شغل و کارش هم به خاطر من و به خاطر زندگیمونه؛

- کتاب هایی در مورد مردان و ویژگی های عاطفی و خُلقیِ آنها نوشته شده است. خوب است کتاب «رازهایی درباره مردان» نوشته «باربارا دی آنجلیس» که انتشارات "نسل نواندیش" آن را چاپ کرده و نیز کتاب «مردان مریخی، زنان ونوسی» را تهیه کنید و بخوانید. خانم باربارا دی آنجلیس کتاب دیگری درباره احساسات و عواطف خانم ها نوشته _ با عنوان "رازهایی درباره زنان"_ که خواندن آن برای همسرتان مفید است. اگر همسرتان اهل مطالعه است، این کتاب را برایش تهیه کنید و از او بخواهید با هم این کتاب را بخوانید. زیرا شما نیز با خواندن این کتاب، درباره خودتان شناخت بیشتری پیدا می کنید. این کتاب ها به خوانندگان کمک می کنند که بفهمند مشکلات شان عجیب و غریب نیستند و عدّه یِ زیادی این مشکلات را داشته اند و با به کاربردنِ روش ها و راهکارهایی بر این مشکلات غلبه کرده اند.

- برای اینکه همسرتان از نظر احساسی بیشتر به شما توجه نماید، در فضایی آرام و به دور از تنش و داد و بی داد و با نرمی و بدون عصبانیت، تصویر ذهنی که از یک شوهر با احساس دارید را برایش توضیح دهید. لازم نیست بالاترین و ایده آل ترین شکلِ شوهرِ با احساس را برایش ترسیم کنید. چون در آن صورت با خود فکر می کند و می گوید:«من که نمی توانم مثل این تصویر شوم، چرا باید برای آن زحمت بکشم؟». پس فعلا به حداقلّ ها بسنده کنید. رفتارهای یک شوهرِ بااحساس را به صورت رفتارهای قابل مشاهده برای شوهرتان توضیح دهید. مثلا بگویید:«دوست دارم وقتی از سر کار برگشتی، به من زنگ بزنی و احوالم را بپرسی». پس از اینکه کمترین ویژگیِ یک شوهر با احساس را برای همسرتان توضیح دادید، از همسرتان بخواهید او نیز ویژگیِ حداقلّی برای همسرِ خوب را بگوید. از او بخواهید این ویژگی را با رفتار قابل مشاهده ذکر کند تا شما بتوانید درک بهتری از تصویر یک زن خوب در نظرش داشته باشید. با یکدیگر قرار بگذارید که این رفتارهای خواسته شده را هر کدام برای همسرش انجام دهد. می توانید این قرار را روی کاغذ بنویسد. به این یک «قرارداد رفتاری» می گویند.

- اگر راهکارهای بالا را انجام دادید و نتوانستید تغییر قابل ملاحظه ای در ابراز احساسات همسرتان مشاهده نمایید، با یکدیگر به یک روانشناس و مشاوره خانواده یِ آقا که متعهّد و خبره است مراجعه نمایید. همسرتان شاید از شما حرف شنوی نداشته باشد، اما به احتمال بسیار زیاد از یک روانشناس آقا حرف شنوی دارد.

پرسش:

من هفت ماه است که ازدواج کرده ام و در دوران عقد هستم. تصمیم من برای ازدواج کاملا عاقلانه بود. الان که در دوران عقد هستم، اوضاع عادّی است. تنها مسأله ای که مرا نگران می کند، این است که من دختری احساساتی، حساس و زودرنج هستم و به محبت فراوان از جانب نامزدم احتیاج دارم. اما احساسات برای ایشان در حاشیه است و کمتر زمانی به من ابراز احساسات می کند و به کارش خیلی توجه می نماید. چند بار دوستانه و گاهی به عنوان گله و با ناراحتی این موضوع را با او در میان گذاشته ام. اما هر بار به من می گوید که اصل، آن اعتماد و تعهدّی است که به یکدیگر داریم و کار و تلاشش در کارش به خاطر من و زندگیِ مان است. ولی این حرف مرا قانع نمی کند. این موضوع باعث شده چند بار میان ما بحث های کوچک در بگیرد. حسّ می کنم دیگر عشق روزهای اول را در نگاهش نمی بینم. لطفا کمکم کنید.

پاسخ:

شما مانند هر خانم دیگری دوست دارید مورد توجه و محبت همسرتان قرار گیرید و از محبت هایش سیراب شوید. نامزدتان کمتر به شما می گوید:«دوستت دارم». شاید گاهی احساس می کنید اصلا دوست تان ندارد. اما باید بدانید که همسرتان از مردهایی است که عشق و احترام زیادی برای شما قائل است؛ ولی به گونه ای پرورش یافته که از عهده یِ گفتنِ یک جمله «دوستت دارم» برنمی آید. این جور مردها جملات عاشقانه بلد نیستند و عشق خود را به صورتی دیگر ابراز می کنند. نامزد شما یک مرد کاملا سنّتی است که احتمالا تصوّر می نماید ابراز احساسات و عواطف کاری زنانه است. این جور مردها به زبان بی زبانی به همسرشان می فهمانند که دوستش دارند. آنها دوست دارند به جای بیانِ جملات عاشقانه، تلاش کنند تا برای همسرشان زندگیِ آرام و بی دغدغه ای بسازند.

شاید بپرسید:«من که دوست دارم همسرم عشقش را به زبان بیاورد، چه کار باید بکنم؟». در پاسخ می گویم: شما حداقلّ تا مدتی برای فهمیدنِ عشق همسرتان باید به دنبال نشانه های غیرزبانی بگردید و عشق همسرتان را از روی آنها حدس بزنید.
توصیه های زیر را انجام دهید تا «به تدریج» همسرتان به ابزار علاقه به صورت زبانی روی آورد:

- سرزنش نکنید:
به خاطر اینکه نامزدتان ابراز علاقه یِ زبانی را بلد نیست، وی را سرزنش نکنید. عواطف و احساسات برای زنان، به منزله «زبان اول» می باشند؛ اما برای مردها به منزله «زبان دوم» هستند. انتظار نداشته باشید نامزدتان به راحتی مثل شما احساساتش را اظهار کند. به او فرصت دهید تا احساساتش را به خوبی بشناسد و راه ابرازِشان را یاد بگیرد. تمایلِ او برای این کار را تشویق کنید تا «کم کم» مهارت لازم را در این زمینه به دست آورد.

- به او ابراز علاقه نمایید:
وقتی خانمی به شوهرش که تفکّری کاملا سنّتی در ابراز عشق دارد، ابراز عشق و علاقه می کند، شوهر از نظر احساسی و عاطفی بازتر و پذیراتر می شود. اما نمی توان تصور کرد که ابراز عشقِ شما معجزه می کند و همسرتان را یک شبه به مردی رمانتیک تبدیل می نماید. شخصیّت شوهرتان در طیّ سال ها شکل گرفته و او سال ها این گونه زندگی کرده است. پس نباید انتظار داشت که به سرعت تغییر کند. بعضی وقت ها فرآیندِ تغییر زمانِ زیادی لازم دارد. خودِ شما اگر بخواهید از این به بعد ورزش را جزو کارهای روزانه تان قرار دهید، تا مدت ها به مشکل برمی خورید. تغییراتِ بنیادی در افکارِ افراد نیز همین طورند؛ یعنی به زمان زیادی نیاز دارند تا به وجود آیند.

- کتاب هایی در مورد مردان و ویژگی های عاطفی و خُلقیِ آنها نوشته شده است. خوب است کتاب «رازهایی درباره مردان» نوشته «باربارا دی آنجلیس» که انتشارات "نسل نواندیش" آن را چاپ کرده و نیز کتاب «مردان مریخی، زنان ونوسی» را تهیه کنید و بخوانید. خانم باربارا دی آنجلیس کتاب دیگری درباره احساسات و عواطف خانم ها نوشته _ با عنوان "رازهایی درباره زنان"_ که خواندن آن برای همسرتان مفید است. اگر همسرتان اهل مطالعه است، این کتاب را برایش تهیه کنید و از او بخواهید با هم این کتاب را بخوانید. زیرا شما نیز با خواندن این کتاب، درباره خودتان شناخت بیشتری پیدا می کنید. این کتاب ها به خوانندگان کمک می کنند که بفهمند مشکلات شان عجیب و غریب نیستند و عدّه یِ زیادی این مشکلات را داشته اند و با به کاربردنِ روش ها و راهکارهایی بر این مشکلات غلبه کرده اند.

- برای اینکه همسرتان از نظر احساسی بیشتر به شما توجه نماید، در فضایی آرام و به دور از تنش و داد و بی داد و با نرمی و بدون عصبانیت، تصویر ذهنی که از یک شوهر با احساس دارید را برایش توضیح دهید. لازم نیست بالاترین و ایده آل ترین شکلِ شوهرِ با احساس را برایش ترسیم کنید. چون در آن صورت با خود فکر می کند و می گوید:«من که نمی توانم مثل این تصویر شوم، چرا باید برای آن زحمت بکشم؟». پس فعلا به حداقلّ ها بسنده کنید. رفتارهای یک شوهرِ بااحساس را به صورت رفتارهای قابل مشاهده برای شوهرتان توضیح دهید. مثلا بگویید:«دوست دارم وقتی از سر کار برگشتی، به من زنگ بزنی و احوالم را بپرسی». پس از اینکه کمترین ویژگیِ یک شوهر با احساس را برای همسرتان توضیح دادید، از همسرتان بخواهید او نیز ویژگیِ حداقلّی برای همسرِ خوب را بگوید. از او بخواهید این ویژگی را با رفتار قابل مشاهده ذکر کند تا شما بتوانید درک بهتری از تصویر یک زن خوب در نظرش داشته باشید. با یکدیگر قرار بگذارید که این رفتارهای خواسته شده را هر کدام برای همسرش انجام دهد. می توانید این قرار را روی کاغذ بنویسد. به این یک «قرارداد رفتاری» می گویند.

- اگر راهکارهای بالا را انجام دادید و نتوانستید تغییر قابل ملاحظه ای در ابراز احساسات همسرتان مشاهده نمایید، با یکدیگر به یک روانشناس و مشاوره خانواده یِ آقا که متعهّد و خبره است مراجعه نمایید. همسرتان شاید از شما حرف شنوی نداشته باشد، اما به احتمال بسیار زیاد از یک روانشناس آقا حرف شنوی دارد.

موضوع قفل شده است