جمع بندی نیاز به محبت دارم

تب‌های اولیه

41 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
نیاز به محبت دارم


با نام و یاد دوست

سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

لذا سوال ایشان ضمن حفظ امانت، جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم، با نام کاربری "مدیر ارجاع سؤالات" درج می شود:

نقل قول:


سلام و عرض ادب
خانمی هستم 30 ساله و مجرد
من از بچگی کمبود محبت داشتم و دارم چگونه این کمبود رو برطرف کنم؟
از پدر و مادر و دیگران هم نمی تونم گدایی محبت کنم چون بی نتیجه هست
حیوانات خانگی هم برام نمیخرن که با اونها انس بگیرم (قبلا با حیوانات خانگی میتونستم ارتباط عاطفی بر قرار کنم و حالمو یکم بهتر میکرد)
در مورد ازدواج هم نگید چون خواستگار کم میاد و خواستگار همسطح هم اصلاااااااا پیدا نمیشه
من الان چه کنم ؟

با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید :Gol:

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد امیـد

[TD][/TD]

سلام
کاش با پروفایل خودتان سؤال را مطرح می نمودید تا بتوانم مشخصاتی همچون تحصیلات را در مورد شما بدانم و با توجه به آنها به سؤالتان پاسخ دهم.
با این حال، به سؤالتان پاسخ می دهم:
انسان موجودی اجتماعی است. اینکه احساس می کنید به محبت نیاز دارید، یک نیاز طبیعی و عادّی است. نیاز به محبت از سوی خداوند متعال در درون هر انسان سالمی به وَدیعه نهاده شده است. دوست دارید رابطه مثبت و عاطفی برقرار نمایید؛ رابطه ای که پایدار باشد و بتواند نیازتان را پاسخ دهد. اما باید بدانید که کلیدِ برآورده شدنِ این نیاز در دستانِ خود شماست. شاید از این حرفم تعجب کنید.

گفته اید:«حیوانات خانگی هم برام نمیخرن که با اونها انس بگیرم». باید بدانید که داشتن حیوان خانگی ممکن است در ابتدا باعث شود قدری مشکلات را فراموش کنید، اما این وضعیت دائمی نیست. یک حیوان نمی تواند نیاز یک انسان را برآورده سازد. از سوی دیگر پژوهشگران در دانشگاه کِنت اِستِیت ایالت اوهایو آمریکا با بررسی 119 نفر که صاحب سگ یا گربه بودند، به این نتیجه رسیدند که بیماری‌های حیوان خانگی گرچه کوچک و بی‌اهمیت باشد، موجب اضطراب و استرس در صاحبان آنها می‌شود و همین موضوع آنها را در معرض افسردگی قرار می‌دهد.
آدرس پژوهش:

https://www.newsweek.com/terminally-ill-pets-mental-health-depression-anxiety-667311

به نظر می رسد روابط مناسبی با پدر و مادرتان ندارید. ما روانشناس ها در بررسی روابط به دنبال مقصّر نمی گردیم. چون چنین کاری اصولا بی فایده است. مشکلات میان افراد در خانواده ناشی از اشتباه یک نفر نمی باشد؛ بلکه هر یک از اعضا بخشی از مشکل را به دوش می کشند. اینکه فکر کنیم رفتار غلطِ یک نفر باعثِ ایجاد روابط تیره و تار شده، درست نیست. زیرا بر خلاف پدیده های شیمی و فیزیک که از «علیّتِ خطّی» تبعیّت می کنند، خانوادهْ یک سیستم است که همه اعضا در یکدیگر تأثیر دارند و از یکدیگر تأثیر می پذیرند. در تغییرات شیمی و فیزیک، یک شیءْ علّتِ شیء دیگر می باشد. به عنوان مثال وقتی کُلر با سدیم ترکیب می شود، این ترکیبْ علّت برای تشکیلِ کُلریدِ سدیم (نمک طعام) می شود. پس ترکیبِ دو عنصر، علّت و تشکیلِ نمک طعامْ معلول می باشد. به این نوع علیّت، «علّیّتِ خطّی» می گویند. یعنی یک شیءْ باعثِ پیدایشِ یک شیءِ دیگر می شوند. "الف" باعثِ "ب" و "ب" باعثِ "پ" می شود و "پ" باعثِ "ت" می شود. اگر شما چنین دیدگاهی در مورد خانواده و رویدادهای آن داشته باشید، معتقد می شوید که علّتِ روابطِ تیره یِ شما و خانواده تان، رفتارهای پدر و مادرتان است.

اما این الگویِ «توپِ بیلیارد» که می گوید:«نیرو فقط در یک سمت حرکت می کند و در مسیر خودْ اشیاءِ دیگر را تحت تأثیر قرار می دهد»، در روابطِ بشری دیگر کاراییِ چندانی ندارد.
دیدگاهِ «علّیّتِ خطّی» مدّت هاست که جایگاهی در خانواده درمانیِ علمی ندارد. زیرا امروزه به خانواده به چشم یک سیستم نگاه می شود که همه اعضا در پیدایشِ رویدادها نقش دارند. در یک سیستم، همه اعضا در یکدیگر تأثیر دارند و از یکدیگر تأثیر می پذیرند. به این نوع علّیّت، «علّیِتِ حَلقوی» می گویند. در این نوع علّیّت، هیچ فردی به تنهایی علّت برای یک موضوع نیست و هیچ رویدادیْ معلولِ رویدادِ قبل از خود نیست. در این دیدگاه، وقتی مشکلی در خانواده بُروز می کند، مثلا بین والدین و فرزندان اختلافِ شدیدی بروز می کند، اشتباه است دنبالِ مقصّر بگردیم. زیرا همه اعضای خانواده در بُروزِ آن نقش داشته اند.
فعلا بیشتر در مورد این مشکل توضیح نمی دهم. زیرا می ترسم باعث شود که از خواندن بقیه مطالبم منصرف شوید.

گفته اید:«در مورد ازدواج هم نگید چون خواستگار کم میاد و خواستگار همسطح هم اصلاااااااا پیدا نمیشه». شاید یکی از دلایلِ مهمّی که دخترخانم های جوان در یافتنِ خواستگار و همسر مناسب موفق نمی شوند، نداشتن اعتماد به نفسِ مناسب است.
وقتی اعتماد به نفسِ خوبی نداشته باشید، در جلسه خواستگاری به گونه ای صحبت می کنید و رفتار می نمایید که خواستگارتان متوجه می شود و دچار تردید می گردد. شما می توانید با داشتن روشی مناسب و تلاشی مضاعف، اعتماد به نفس خود را بالا ببرید. مطمئناً با برداشتن هر قدم در این راه، حس اعتماد به نفس بیشتری پیدا خواهید کرد.
برای افزایش اعتماد به نفس، توصیه های زیر را انجام دهید:
1- به دنبال پیروزی های کوچک باشید:
افرادی که اعتماد به نفس دارند، همواره خود را به چالش می کشند؛ هرچند تلاش شان به موفقیت های کوچک ختم شود. پیروزی های کوچک باعث افزایش انگیزه برای پیشرفت می شوند. وقتی موفقیت های کوچکی را پشت سر هم طی کنید، این افزایش اعتماد به نفس برای مدتی طولانی با شما خواهد بود.

ادامه دارد...

عزیزم سلام
به نظرم بهتره روابط اجتماعیت رو بالا ببری و با افرادی بیشتری دوست شوی و سعی کنی به افراد بیشتری محبت کنی .مثلا به مراکز بهزیستی یا مهد کودک ها و ...رفته و به افرادی که نیاز به محبت و دلگرمی دارن محبت کنی و کمکشون کنی و بهشون انرژی بدی ....
قطعا قطعا این انرژی های مثبت بهت برمیگرده و حال خودت هم خوب میشه...
به نظرم در هر زمینه ای اگر کمبود داری اونها رو به افراد نیازمند دیگه ای مثل خودت ارائه بدی حتما اون احساس خوب اول به خودت میرسه و همه فضای زندگیت رنگ تازه ای میگیره...

مدیر ارجاع سوالات;1000589 نوشت:

با نام و یاد دوست

سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود


لذا سوال ایشان ضمن حفظ امانت، جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم، با نام کاربری "مدیر ارجاع سؤالات" درج می شود:

با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید :gol:

این که اسم این حس دلتنگی شاید تنهایی تون و کم بود محبت گذاشتید تعجب کردم
پدر و مادر که از جونه دل برای بچه شون مایه میزارن
حالا شاید اونجور که شما دوست دارید ابراز نمیکنند ولی مطمئنن شما براشون عزیز هستید
اینکه حس کردید نیاز به محبت دارید یه جورایی از اعتماد ب نفس پایین تونه .(از نظر من )که فکر میکنید به دیگران محتاج هستید در حالی که نباید این طور حس کنید

سلام دوست من ، وقت بخیر

اینجوری نمیشه شما رو کمک کرد لطف کنید با کاربری خودتون تشریف بیارید همین جا و همچنین بمن بفرمایین خواستگار همسطح برای شما معنیش چیه؟ ممنون منتظرتون هستیم خیلی زود.

درباره تحصیلات تان صحبتی نکرده اید. اگر تحصیلات تان را می گفتید، می توانستم پیشنهادهایی به شما ارائه دهم. قبلا به برخی دوستانِ پرسشگر پیشنهادهایی برای یافتنِ کار و فعال تر شدن داده ام.

2- ارزیابی منصفانه ای از خودتان داشته باشید:
بین غرور و اعتماد به نفس تفاوت وجود دارد؛ غرور زمانی است که شما در مورد خودتان دست به بزرگنمایی بزنید. در حالیکه اعتماد به نفس، به معنای باور داشتن به توانایی خود در انجام کارهاست. به عبارت دیگر اعتماد به نفس از طریق تلاش فراوان به دست می آید. اعتماد به نفسِ حقیقی بر پایه ی واقعیت ها بنا شده است. برای اینکه بتوانید اعتماد به نفستان را بالا ببرید، باید ارزیابی دقیق و صادقانه ای از خود و توانایی هایتان داشته باشید. اگر هنوز نقاط ضعفی در شما وجود دارد، برای بهبود آنها برنامه ریزی و راهی پیدا کنید تا اثرات منفی شان را به حداقل برسانید. به خاطر داشته باشید بی توجهی نسبت به نقاط ضعف و یا نقطه ی قوت نشان دادن آنها، هیچ کمکی به از بین بردنشان نخواهد کرد. به همین ترتیب، داشتن درک درست از توانایی ها می تواند انتقادات یا بازخورد های منفی را کاهش و به شما اعتماد به نفس بیشتری بدهد.

3- یک راهنما برای خودتان پیدا کنید:
هیچ کس به اندازه ی شخص متعهّد، باتجربه و باهوشی که راه صحیح را نشانتان دهد و شما را تشویق کند، نمی تواند باعث افزایش اعتماد به نفس در شما شود. در واقع، یک حمایت کننده یِ خوب مانند آیینه عمل می کند و دیدگاهی به شما می دهد که باید برای باور به خود آن را مد نظر داشته باشید. فراموش نکنید آگاهی باعث افزایش اعتماد به نفس می شود. دانستن اینکه در هر لحظه در چه جایگاهی قرار دارید، باعث افزایش تمرکز و اثربخشی انرژی شما در انجام امور خواهد شد. لازم نیست این راهنما حتما روانشناس باشد؛ بلکه او می تواند فردی باشد که در رشته یِ تخصّصیِ تان به شما مشاوره ارائه دهد تا بتوانید در رشته یِ خودتان موفّق تر عمل کنید.

برای جلب محبت به دنبال یافتنِ فردی در دنیای مجازی نباشید. دوستی های مجازی دوامِ چندانی ندارد و ممکن است به عواقب و پیامدهای وخیمی منجر شوند. در مشاوره های پیش گفته ام که این حرف را با توجه به تجربه ای که در گفتگو با افرادِ مختلف در کافی نتِ برادرم کسب کرده ام می گویم. متأسفانه در فضای مجازی مردهای زیادی وجود دارند که به دنبال سوءاستفاده جنسی از خانم ها هستند. آنها به احساسات و عواطف خانم ها هیچ اهمیّتی نمی دهند و به دنبال یافتنِ قربانیِ جدید در فضای مجازی سرگردان هستند. آنها با چرب زبانی ابتدا قربانی را به خود وابسته می کنند و سپس خواسته شیطانیِ شان را مطرح می کنند. قربانی فکر می کند با عمل کردن به خواسته یِ آن مرد، او را به خود بیشتر جلب می کنند؛ اما نمی دانند که فیزیولوژیِ مغزِ مردها با مغزِ زنان فرق دارد. از نظر علمی رابطه جنسیْ قاتل عشق در مرد است و به محض برقراری این رابطه، هورمون های مربوط به عشق و لذّت (یعنی دوپامین، آدرنالین و استیل کولین) در بدن مرد به شدت کاهش می یابد.

برای آن که خواستگار مناسبی بیابید، در جلسات مذهبی _ همچون جلسات روضه و عزاداری، دعای ندبه، جلسات مولودی ائمه اطهار (علیهم السلام)، نماز جماعت و... _ زیاد شرکت نمایید. تعداد زیادی از مادرهایی که پسر نجیب دارند، در این جلسات، به دنبال عروسی نجیب می گردند. از آنجایی که در سال های گذشته تبلیغات زیادی علیه ازدواج فامیلی شده؛ این خانم ها از فامیل، عروس انتخاب نمی کنند. این خانم ها بیشتر در جلسات مذهبی به دنبال یافتن دختر خانم های محجبه و نجیب هستند. پیشنهاد من این است که در همه جلسات مذهبی شرکت نمایید، آرایش نکنید و حجاب کامل را در محله ای که در آن زندگی می کنید، رعایت نمایید. در این صورت می توانید خواستگارهای خوب و نجیبی بیابید.

برای اینکه در جلسات خواستگاری موفق تر ظاهر شوید، مهارت های زیر را در خود پرورش دهید:

- مردهای جوان به دنبال خانمی هستند که مهربان بوده و تشنه عشق و محبت باشد. مردها دوست دارند مورد دوست داشتن قرار بگیرند و خودشان نیز کسی را دوست بدارند. بعضی از خانم ها خیلی سخت گیر بوده و برای جزئیات اهمیت بیش از اندازه ای قائل می‌شوند. برخی از خانم ها نیز هنگام خواستگاری برخوردی سرد و بی احساس با مادر خواستگار دارند. این مسائل، مشکل را دو چندان می نماید. برای اینکه جذاب تر باشید سعی کنید بیشتر لبخند بزنید. لازم نیست جلوی مادر مرد جوان، قهقهه سر دهید. بلکه لبخندی ملیح شما را زیباتر می کند. از همین امروز شروع به مراقبت از گل های آپارتمانی نمایید. پرورش دهنده های گل، در نظر مردم، مهربان تر از بقیه هستند. اینکه مردها به دنبال خانم هایی با روحیه زنانه و مهربان می‌گردند؛ به این دلیل است که چنین خصوصیاتی باعث می‌شود یک زن بتواند مادر بهتری برای بچه هایش باشد. البته این امر بدان خاطر نیست که مردها انتظار دارند خانم ها آنها را نیز تر و خشک کنند، بلکه بدان خاطر است که دوست دارند فرزندانشان در آغوش مادر مهربان و دلسوزی پرورش پیدا کنند.

- خانم ها اغلب تصور می‌کنند که مردها خیلی سطحی نگر بوده و تنها چیزی که برایشان اهمیت دارد وضعیت ظاهری خانم می‌باشد. مردها لزوما به دنبال خانم های زیبا نمی‌گردند، بلکه آنها می‌خواهند همسری داشته باشند که به وضعیت ظاهری خود افتخار کند. برای این کار لازم نیست لباس های گران قیمت بپوشید و آرایش غلیظ نمایید یا خدای نکرده بینی خود را عمل کنید؛ بلکه همین که لباس های ساده بپوشید و با اعتماد به نفس رفتار نمایید، کافی است. خوب است هنرهای زنانه مانند: خیاطی، آشپزی و شیرینی پزی را تا حدّی یاد بگیرید و جلوی مادر خواستگارها به جای استفاده از لباس های آماده گران قیمت، لباسی که دوخته خودتان است را بپوشید. مادرها به وضعیت اقتصادی پسرانشان و صرفه جویی همسر آینده اش اهمیت زیادی می دهند.

- مردها به دنبال خانم هایی هستند که بتوانند به آنها اعتماد کنند؛ کسی که آنها را به خاطر خودشان بخواهد، کسی که بتوانند به او ایمان داشته باشند. شاید برایتان عجیب باشد اما برخی از خانم ها قابل اعتماد نبوده و بسیار بی وفا هستند. همین امر باعث می‌شود که مردها محتاط تر عمل کنند. آقایان به شدت از بی وفایی و بد قولی بیزار هستند و به دنبال کسی می‌گردند که بتوانند از صمیم قلب به او اعتماد کنند. در جلسات خواستگاری به هیچ وجه به موضوع خواستگاران سابق خود اشاره نکنید. اشاره به خواستگارهای زیاد شما را در نظر دیگران بهتر جلوه نمی دهد، بلکه باعث می شود فکرکنند خدای نکرده شما ایرادی داشته اید که تاکنون موفق به ازدواج نشده اید.

- مردها از زنی خوششان می آید که زنانه رفتار کند و خلق و خوی پسرانه نداشته باشد. پس مثل پسرها رفتار نکنید. ظریف رفتار کنید و خود را علاقه مند به داشتن همسری نشان دهید که بتوانید به او اعتماد کنید و تکیه نمایید. خود را بی نیاز و کاملا مستقل نشان ندهید. اگر تاکنون به مسافرت های مجردی بدون خانواده رفته اید، آنها را فراموش کنید و از آنها جلوی کسی حرفی به میان نیاورید. به هیچ وجه خود را زنی بزن بهادر معرفی ننمایید. این ویژگی، مادر پسرها را فراری می دهد.

- مردها همسری را می‌خواهند که حامی و پشتیبانشان باشد. خیلی از خانم ها منتظر هستند اشتباه کوچکی از آقا سر بزند تا همسرشان را به باد انتقاد بگیرند و در مسائل خصوصی و حتی شغلی اش دخالت کنند. آقایان به ارتباط خود به عنوان یک سیستم محافظ نگاه می‌کنند. زمانی که خانم نتواند یک چنین حسی را در آنها به وجود آورد و از این گذشته تا آنجا که می‌تواند از آنها انتقاد هم بکند، چیزی نمی گذرد که دلسردی پیش می‌آورد.

- مردها از خانم های عصبی که تمام مدت داد و فریاد می‌کنند، خوششان نمی آید. آنها خانم هایی را می‌پسندند که اهل بحث و گفتگو باشند و قادر باشند که مشکلاتشان را از راه های منطقی حل کنند.

- سطح توقع مادی خود را کاهش دهید. از پدر و مادرتان بپرسید که چگونه زندگی شان را شروع کردند. بیشتر خانواده های نسل قبل، زندگی خود را در خانه های استیجاری آغاز نمودند. پس انتظار نداشته باشید همسر آینده تان خانه و ماشین از خود داشته باشد. همین که همسری مؤمن، مهربان و تلاشگر بیابید، نعمت بزرگی است که باید قدرش را بدانید. قناعت را تمرین نمایید. انتظار نداشته باشید خیلی زود به همه خواسته های مادّیتان برسید.

تأکید می کنم که ویژگی های بالا را در خود پرورش دهید و پس از ازدواج نیزآنها را تمرین نمایید. اگر تظاهر به داشتنِ این ویژگی ها نمایید، خیلی زود آشکار می شود و دیگر کسی به شما اعتماد نمی کند. ناامید نشوید و با برنامه ریزی به کسب مهارت های مختلف بپردازید. زمانی که شاد و بانشاط باشید، همچنین مهارت های بالا را کسب نمایید، قطعاً افراد بیشتری ترغیب می شوند که به خواستگاری شما بیایند.

نقل قول:
درباره تحصیلات تان صحبتی نکرده اید. اگر تحصیلات تان را می گفتید، می توانستم پیشنهادهایی به شما ارائه دهم. قبلا به برخی دوستانِ پرسشگر پیشنهادهایی برای یافتنِ کار و فعال تر شدن داده ام.

سلام علیکم
واقعا؟ خب به ما هم پیشنهاد بدبد

الرحیل;1001051 نوشت:
سلام علیکم
واقعا؟ خب به ما هم پیشنهاد بدبد

سلام علیکم

به صورت مشخص نمی توانم مؤسسه یا نهادی را برای کار پیشنهاد کنم.

کاری که می توانم انجام دهم، ارائه راهکارهایی جهت یافتنِ کار است.

در مورد موضوع «تنهایی که پایان ندارد» راهکارهایی کلّی به پرسشگر پیشنهاد دادم.

شما هم تحصیلات و مهارت هایتان را بفرمایید تا «اگر بتوانم و بدانم»، راهنمایی تان کنم.

امید;1001034 نوشت:

- مردهای جوان به دنبال خانمی هستند که مهربان بوده و تشنه عشق و محبت باشد. مردها دوست دارند مورد دوست داشتن قرار بگیرند

- خانم ها اغلب تصور می‌کنند که مردها خیلی سطحی نگر بوده و تنها چیزی که برایشان اهمیت دارد وضعیت ظاهری خانم می‌باشد. مردها لزوما به دنبال خانم های زیبا نمی‌گردند، بلکه آنها می‌خواهند همسری داشته باشند که به وضعیت ظاهری خود افتخار کند.

- مردها به دنبال خانم هایی هستند که بتوانند به آنها اعتماد کنند

- مردها از زنی خوششان می آید که زنانه رفتار کند و خلق و خوی پسرانه نداشته باشد.

- مردها همسری را می‌خواهند که حامی و پشتیبانشان باشد.

- سطح توقع مادی خود را کاهش دهید.



چیزی که من میبینم با اونی که شما میگین مثل خوندن یه داستان تخیلی مثل سیندرلا تو حلبی آباده.

مردها اتفاقا وقتی میفهمن یه دختر اونا رو دوستشون داره تازه بازیاشون شروع میشه. اخم و بی حرمتی و دوری. اتفاقا هر چه بد خلق تر باشی و سرد تر باشی انقدر دنبالت میان تا تو رو مال خودشون کنن....!!
اتفاقا مردا دنبال خوشگلی و اندامای جنسی برجستن. دنبال کلاسن. کی شلوارش تنگ تر وکوتاه تره. کی مانیکور پدیکور میکنه. کی اکستنشن میکنه. کیا مانتوای جلو باز میپوشن.
مردا دنبال زنایین که بهشون اعتماد کنن تا بتونن وقتی اعتماد طرفو بدست اوردن برن سراغ خطاهاشون. اکثرا خائنن زمانی که خیانت مد نبود.
الان چیزی که میبینم غیر اینه . دخترا قلیون سیب و فلان دود میکنن با سیگار خارجی. بعضیام رفتار پسرونه دارن ولی تریلی تریلی آدم براشون کشته مردس.
غلط بزرگی که کردم و پشت دستامو داغ کردم همینه لطفا هیچ دختری برای خواستگارش شرایط مالی کم رو در نظر نگیره من کردم جوابش برعکس بود طرف فکر کرد از طاق آسمون افتاده دیگه خدام بنده نشد.

امید;1001069 نوشت:
سلام علیکم

به صورت مشخص نمی توانم مؤسسه یا نهادی را برای کار پیشنهاد کنم.

کاری که می توانم انجام دهم، ارائه راهکارهایی جهت یافتنِ کار است.

در مورد موضوع «تنهایی که پایان ندارد» راهکارهایی کلّی به پرسشگر پیشنهاد دادم.

شما هم تحصیلات و مهارت هایتان را بفرمایید تا «اگر بتوانم و بدانم»، راهنمایی تان کنم.

ممنون
همین جا بگم یا تو یه تاپیک دیگه؟

آبی آسمان;1001072 نوشت:
مردها اتفاقا وقتی میفهمن یه دختر اونا رو دوستشون داره تازه بازیاشون شروع میشه. اخم و بی حرمتی و دوری. اتفاقا هر چه بد خلق تر باشی و سرد تر باشی انقدر دنبالت میان تا تو رو مال خودشون کنن....!!

سلام
از مشارکت تان در این موضوع واقعا سپاسگزارم.
درست است موضوع ما «نیاز به محبت دارم» است، اما بحث به محبت های ناپایدار و چند روزه اختصاص ندارد. کدام دختر سالمی دنبال دوستی های موقّتی است؟ دخترخانمی که دنبال «محبت پایدار» باشد، سعی می کند از راه ازدواج به این محبت دست یابد. ازدواج هم قواعدِ خاصّ خود را دارد. مثلا دختری که به خواستگاری از یک پسر اقدام کند، پسر این را برای خود یک امتیاز به حساب می آورد و به قول معروف «طاقچه بالا می گذارد» و احتمال سرگرفتنِ ازدواج کم می شود. اینجاست که به قول شما «تازه بازیا شروع میشه، اخم و بی حرمتی و دوری». اما در همین جا اگر دخترخانم زرنگ باشد و به جای خواستگاریِ مستقیم از پسر، با یک واسطه یِ آگاه و فهیم صحبت کند و از او بخواهد که با پسر صحبت کند و در ضمن صحبت هایش پیشنهاد خواستگاری از دخترِ مذکور را بدهد، احتمال خواستگاریِ پسر و سرگرفتنِ ازدواج بیشتر می شود. در خواستگاری هم نباید دخترخانم سرد و بدخلق باشد؛ بلکه باید با متانت و وقار رفتار کند. وقار و متانت با سرد و بدخلق بودن فرق دارد.

آبی آسمان;1001072 نوشت:
اتفاقا مردا دنبال خوشگلی و اندامای جنسی برجستن.


قبول دارم که یکی از ملاک های آقایان در انتخاب همسر، زیبایی و جذابیت های جنسی است. شاید این ملاک، مهم ترین ملاک عدّه زیادی از آقایان باشد. البته به نظر روانشناشان و فیزیولوژیست ها این مسأله به خاطر نقش مهمّ ژن ها در تعیین انتخاب های انسان ها است(کتاب انگیزش و هیجان، نوشته جان مارشال ریو[John Marshall Reeve]، صفحه102). زن ها هم در گزینشِ همسر، به توان مالی و درآمدِ مرد اهمیت بسیاری می دهند. خب، با این حساب دخترخانم ها باید دست بسته بنشینند و به خاطر کم داشتنِ زیبایی غصه بخورند؟؟!! خیر. کسب زیبایی چندان راحت نیست. ضمن اینکه راه های کسب زیبایی در این سال ها خود نتیجه برعکس را در پی داشته اند. روزگاری بود که دماغ های عمل کرده ملاک زیبایی به شمار می رفت؛ اما امروزه حتی کارگردان ها نیز به دنبال افرادی هستند که صورت طبیعی دارند. در جوک هایِ فضای مجازی نیز اگر دقت کنید افرادی که با بوتاکس و ژل به دنبال کسب زیبایی هستند را به تمسخر می گیرند. اینها باعثِ تغییر ذائقه یِ جوان ها می شود.
شخصیّت انسان مهمّ ترین عامل در ثبات رابطه است. من خودم فردی را می شناسم که مقدار زیادی برای زیبایی خرج کرده است. حتی اقدام به عملی کرده که در ایران چندان شناخته شده نیست. او رنگ چشمش را تغییر داده است. چرا؟ چون فکر می کند با این کار افراد زیادی جذبش می شوند. ولی نتیجه چه شده است؟ درست است که افرادی با دیدنِ زیباییِ ظاهری اش جذبِ او می شوند، ولی بعد از چند روز با پِی بردن به شخصیّتِ نابهنجارش از او فاصله می گیرند.

از سوی دیگر انجام عمل های جراحی نیز اعتیاد آور است. مدت ها پیش در مجله ای از قول یکی از افرادِ آشنا با چهره های سینمایی خواندم که اگر بخواهید فهرست بازیگرانی را که برای دومین بار اقدام به عمل جراحی بینی کرده اند بنویسید، بیش از پنجاه نفر اسم را می توانم نام ببرم.

من مُراجع خانم خود را در راهی راهنمایی می کنم که به جای اقدام به کارهایی که معلوم نیست چه نتیجه ای در بر دارد، تغییراتی در رفتارهایش اعمال نماید که مورد پسند پسرهای جوانِ با اصل و نسب می باشد.

آبی آسمان;1001072 نوشت:
تریلی تریلی آدم براشون کشته مردس.
غ

آیا این تریلی تریلی آدم ها همگی دنبال ازدواج با این خانم ها هستند؟؟!!

آبی آسمان;1001072 نوشت:
لطفا هیچ دختری برای خواستگارش شرایط مالی کم رو در نظر نگیره من کردم جوابش برعکس بود طرف فکر کرد

من از قول روانشناس های دیگر حرف نمی زنم. هر روانشناسی در مورد این مسأله نظرِ خودش را دارد. من هم نظر خودم را دارم. به نظر من در مورد شرایط مالی نه باید افراط کرد و نه تفریط. نه مهریه سنگین ضامن بقای زندگی است و نه مهریه سبک. نه مراسم چند ده میلیونی ضامن خوشبختی است و نه مراسم نگرفتن. مثلا اگر خانمی درباره مهریه های معنوی از من سؤال بپرسد، من با آن مخالفت می کنم. شاید برخی از دوستان کارشناس یا مسؤولان با این حرف من موافق نباشند، اما با دیدن مواردِ متعدّد از ازدواج های مبتنی بر مهریه های بسیار سبک، به ضررهای این نوع مهریه ها پِی برده ام. مهریه باید در حدّی متعادل باشد.

الرحیل;1001077 نوشت:
همین جا بگم یا تو یه تاپیک دیگه؟

هر جور دوست دارید.

انتخاب با شماست.

اگر فکر می کنید بحث به درازا می کشد، شاید بهتر باشد در یک تاپیک جداگانه مطرح شود.

امید;1001082 نوشت:
سلام
از مشارکت تان در این موضوع واقعا سپاسگزارم.
درست است موضوع ما «نیاز به محبت دارم» است، اما بحث به محبت های ناپایدار و چند روزه اختصاص ندارد. کدام دختر سالمی دنبال دوستی های موقّتی است؟ دخترخانمی که دنبال «محبت پایدار» باشد، سعی می کند از راه ازدواج به این محبت دست یابد. ازدواج هم قواعدِ خاصّ خود را دارد. مثلا دختری که به خواستگاری از یک پسر اقدام کند، پسر این را برای خود یک امتیاز به حساب می آورد و به قول معروف «طاقچه بالا می گذارد» و احتمال سرگرفتنِ ازدواج کم می شود. اینجاست که به قول شما «تازه بازیا شروع میشه، اخم و بی حرمتی و دوری». اما در همین جا اگر دخترخانم زرنگ باشد و به جای خواستگاریِ مستقیم از پسر، با یک واسطه یِ آگاه و فهیم صحبت کند و از او بخواهد که با پسر صحبت کند و در ضمن صحبت هایش پیشنهاد خواستگاری از دخترِ مذکور را بدهد، احتمال خواستگاریِ پسر و سرگرفتنِ ازدواج بیشتر می شود. در خواستگاری هم نباید دخترخانم سرد و بدخلق باشد؛ بلکه باید با متانت و وقار رفتار کند. وقار و متانت با سرد و بدخلق بودن فرق دارد.


قبول دارم که یکی از ملاک های آقایان در انتخاب همسر، زیبایی و جذابیت های جنسی است. شاید این ملاک، مهم ترین ملاک عدّه زیادی از آقایان باشد. البته به نظر روانشناشان و فیزیولوژیست ها این مسأله به خاطر نقش مهمّ ژن ها در تعیین انتخاب های انسان ها است(کتاب انگیزش و هیجان، نوشته جان مارشال ریو[John Marshall Reeve]، صفحه102). زن ها هم در گزینشِ همسر، به توان مالی و درآمدِ مرد اهمیت بسیاری می دهند. خب، با این حساب دخترخانم ها باید دست بسته بنشینند و به خاطر کم داشتنِ زیبایی غصه بخورند؟؟!! خیر. کسب زیبایی چندان راحت نیست. ضمن اینکه راه های کسب زیبایی در این سال ها خود نتیجه برعکس را در پی داشته اند. روزگاری بود که دماغ های عمل کرده ملاک زیبایی به شمار می رفت؛ اما امروزه حتی کارگردان ها نیز به دنبال افرادی هستند که صورت طبیعی دارند. در جوک هایِ فضای مجازی نیز اگر دقت کنید افرادی که با بوتاکس و ژل به دنبال کسب زیبایی هستند را به تمسخر می گیرند. اینها باعثِ تغییر ذائقه یِ جوان ها می شود.
شخصیّت انسان مهمّ ترین عامل در ثبات رابطه است. من خودم فردی را می شناسم که مقدار زیادی برای زیبایی خرج کرده است. حتی اقدام به عملی کرده که در ایران چندان شناخته شده نیست. او رنگ چشمش را تغییر داده است. چرا؟ چون فکر می کند با این کار افراد زیادی جذبش می شوند. ولی نتیجه چه شده است؟ درست است که افرادی با دیدنِ زیباییِ ظاهری اش جذبِ او می شوند، ولی بعد از چند روز با پِی بردن به شخصیّتِ نابهنجارش از او فاصله می گیرند.

از سوی دیگر انجام عمل های جراحی نیز اعتیاد آور است. مدت ها پیش در مجله ای از قول یکی از افرادِ آشنا با چهره های سینمایی خواندم که اگر بخواهید فهرست بازیگرانی را که برای دومین بار اقدام به عمل جراحی بینی کرده اند بنویسید، بیش از پنجاه نفر اسم را می توانم نام ببرم.

من مُراجع خانم خود را در راهی راهنمایی می کنم که به جای اقدام به کارهایی که معلوم نیست چه نتیجه ای در بر دارد، تغییراتی در رفتارهایش اعمال نماید که مورد پسند پسرهای جوانِ با اصل و نسب می باشد.

آیا این تریلی تریلی آدم ها همگی دنبال ازدواج با این خانم ها هستند؟؟!!

من از قول روانشناس های دیگر حرف نمی زنم. هر روانشناسی در مورد این مسأله نظرِ خودش را دارد. من هم نظر خودم را دارم. به نظر من در مورد شرایط مالی نه باید افراط کرد و نه تفریط. نه مهریه سنگین ضامن بقای زندگی است و نه مهریه سبک. نه مراسم چند ده میلیونی ضامن خوشبختی است و نه مراسم نگرفتن. مثلا اگر خانمی درباره مهریه های معنوی از من سؤال بپرسد، من با آن مخالفت می کنم. شاید برخی از دوستان کارشناس یا مسؤولان با این حرف من موافق نباشند، اما با دیدن مواردِ متعدّد از ازدواج های مبتنی بر مهریه های بسیار سبک، به ضررهای این نوع مهریه ها پِی برده ام. مهریه باید در حدّی متعادل باشد.

سلام مرسی. من اصلا نگفتم دنبال دوستیم که شما میگین ازدواج پایدار. در ثانی کی خواست از آقایون خواستگاری کنه؟ هر وقت ماست سیاه شد منم از یه مرد خواستگاری میکنم. شما منظور حرفمو دقیق متوجه نشدین. تو رابطه های عادی که برای ازدواجه وقتی یه پسر میبینه دختره عاشقشه و واقعا دوستش داره بازیاش شروع میشه. آدم جرأت نمیکنه یه اعتراضی بکنه یا ناراحت بشه سریع پسره از فرصت استفاده میکنه و اخم میکنه. هی امروز فردا میکنه حتما فکر میکنه داره حیف میشه ازدواج کنه!
درباره عمل زیبایی من صورت زیبایی دارم اندام معمولی. ولی اونایی که اندامشون پر تر هست و فیس زیباتری دارن بیشتر مورد توجهن، خدا که میدونه چرا شما ندونین. پس میگم شاید برای روانشناسی مثل شما یروز بکار آمد. یه زمانی من آقایی رو خیلی دوست داشتم نه تصمیم بخاطر احساساتم بود نه به خاطر فشار، انتخابش کرده بودم و خانوادم میدونست. اونم قول داده بود همه ی تلاشش رو بکنه. اما هیچ وقت من یه گوشه از تلاششم ندیدم، فقط شعار و حرف قشنگ بود. اون هیچ وقت دنبال یه وقت اضافی برای دیدنم نبود. برای اینکه یکبار بدون هوس تو چشمش نگاه کنم . زمانی که رابطمون قطع شدش یه جایی واسه کار رفته بود که اونجا یکی از همین دخترا حضور داشت با یک کیلو آرایش. دختره سلفی گرفته بود و این آدم پشت سرش بود، جالبه بگم براتون بعنوان یکی از پستاش تو فیس بوک گذاشته بودش. من یه سوال دارم شما اگر فیس بوک داشته باشین عکس خانم فلانی رو جزو یکی از پستاتون میذارین؟ اونم یه سلفی؟ اصلا پشت سرش وایمیستین؟ من اونروز کلی گریه کردم چون خوب بودم اما بپای اون دختره نمیرسیدم. فهمیدم عشق و محبت باعث نمیشه کسی قدم بر داره برعکس خوشگلی و پول محرکه.
این تریلی تریلی یه اصطلاحه خب معلومه که نه. اما مردم جذب میشن . چند بار که واسم خواستگار اومد انتظار داشتن بدون حضور مامانم باهاشون برم بیرون. بریم بگردیم اونم تو یه شهرستان . اونی که حاضر شد بره شانس واسه ازدواجش از من بیشتر بود. یبار من گفتم دختر نباید قلیونی و سیگاری باشه دختر و پسر ریختن سرم که آره مگه جرمه؟ مگه چه کار بدی هست؟ واسه همین دخترا تو دوران قبل از ازدواج میلیون ها تومن خرج میکنن درست برعکس من که هیچکسی دو ریال برام خرج نکرد در حد یه کارت پستال. بذارین بگم برای شما که من دختری بودم احساسی و منطقی. بهم فشار اومد اما یک روز بغل دست یه پسر راه نرفتم. کسی نیست پشت سرم بگه این دختر آدم بدیه اما آخرش چی شد؟ من کجا رو گرفتم؟ از کجا مطمئنم بهشت میرم؟

برای مورد آخرتون بحثم مهریه نبود سبک گرفتن ازدواج بود. چند سال پیش یه پسر اومد خواستگاریم که از قشر روستایی بودن و خانواده کارگری داشتن ،بسختی زندگی میکرد. ایشون دانشگاه میرفت و تلاش میکرد درس بخونه. یه خونواده شلوغ . به زور خرج ماهیانشون در می اومد. یعنی کلا بما نمیخوردن . وقتی دیدم خودش رو میخوام از بقیه چیزا چشم پوشی کردم از همه چیز. گفتم هر کاری میکنم تا خوشبخت بشم. بهش گفتم عروسی نگیریم فقط حلقه و محضر. بیا طبقه بالای خونه ی ما زندگی کنیم بعد رفتی سرکار میریم و ... . اما متاسفانه نتیجه عکس داد خودشو گرفت، بهم احترام نمیذاشت، بمامانم احترام نمیذاشت. فک و فامیلشو وارد رابطه میکرد. به یه جایی رسید که جواب تلفونمونم دیگه نداد. بمن میگفت مردم برای دومادشون خونه و مغازه میخرن. بله میدونم البته افراط کرده بودم ولی جواب محبتم این نبود.انقدر گوشیش رو به غریبه ها میداد که بعد از قطع ارتباطمون یکسال بعد تل نصب کردم فامیلشون واسم مدام پیام میداد که مجبور شدم بلاکش کنم و نمیدونم بخدا دیگه بریدم. الان خودم یه تاپیک زدم تو همین حال و هوا .

تمام این مشکلات ما تقصیر پسرای خوب و مذهبیه . شرمندم نه شما، تقصیر پسرایی مثل شما و مذهبیاس. اونا با ما هیچ ارتباطی نمیگیرن، نه ارتباط نادرست . . بجاش یه عده بی وجدان و فاسد دورمون حلقه میزنن یا باید ازدواج نکنیم یا بریم کلا یکی دیگه شیم. واسه پسر مذهبیا یا پسرای مثبت خیلی مهمه دختری که میگیرن دختر کدوم حاجیه! تحصیلاتش چقدره ؟ چادر میپوشه یا آهنگ لس آنجلسی گوش میکنه. اما هیشکی حواسش به قلب آدما نیس.

آبی آسمان;1001093 نوشت:
من اصلا نگفتم دنبال دوستیم که شما میگین ازدواج پایدار. در ثانی کی خواست از آقایون خواستگاری کنه؟

سلام

تمام مطلبتان را به دقت خواندم. من واقعا جای شما نیستم و نمی توانم عُمقِ غصه و ناراحتی که به خاطر مشکلاتتان احساس می کنید را لمس کنم.
اما می فهمم که ناراحت هستید و افکارِ زیادی به ذهن تان خطور می کند که شاید شما را بیشتر آزار می دهد.
خواستگاریِ دختر از پسر تنها یک مثال بود. لطفا دوباره به متنی که نوشتم مراجعه نمایید. گفتنِ یک مثال، نشان دهنده این نیست که فرد مخاطب حتما جزو این مثال است.
بحث من در مورد ازدواج پایدار هم خطاب به شما نبود. من که تا پیش از نوشتنِ شما از خودتان اصلا اطلاعاتی در مورد شما نداشتم.
من شروع کننده موضوع را به ازدواج پایدار توصیه می کنم؛ زیرا ایشان در خودشان احساس نیاز به محبت می کنند.

آبی آسمان;1001093 نوشت:
فقط حلقه و محضر. بیا طبقه بالای خونه ی ما زندگی کنیم بعد رفتی سرکار میریم و ... . اما متاسفانه نتیجه عکس داد خودشو گرفت، بهم احترام نمیذاشت، بمامانم احترام نمیذاشت. فک و فامیلشو وارد رابطه میکرد. به یه جایی رسید که جواب تلفونمونم دیگه نداد. بمن میگفت مردم برای دومادشون خونه و مغازه میخرن. بله میدونم البته افراط کرده بودم ولی جواب محبتم این نبود.

در مورد ماجرایی که با این آقا داشتید باید بگویم:

واقعا تنها چیزی که می توانم در مورد این جور افراد که نمک می خورند و نمکدان می شکنند بگویم، این است که «خدا فقط جزای این افراد را بدهد». این افراد که قدردانِ نیکیِ دیگران نیستند و نیکی را با بدی جواب می دهند، نه تنها به نیکوکار ستم می کنند، بلکه باعث می شوند دیگران نیز از نیکی کردن پشیمان شوند و راه سختگیری را در پیش بگیرند. متأسفانه همیشه و در هر زمانی این جور افراد در جامعه یافت می شوند. حضرت امیرالمؤمنین علیّ (صلوات الله و سلامه علیه) می فرماید:« اِتَّقِ شَرَّ مَن اَحسَنتَ اِلَیه» یعنی «از شرِّ کسی که به او احسان کرده ای بترس». سعدی (رحمة الله علیه) هم می فرماید:

نیکی چو از حدّ بگذرد ... نادان خیال بد کند

آبی آسمان;1001093 نوشت:
تمام این مشکلات ما تقصیر پسرای خوب و مذهبیه . شرمندم نه شما، تقصیر پسرایی مثل شما و مذهبیاس. اونا با ما هیچ ارتباطی نمیگیرن، نه ارتباط نادرست . . بجاش یه عده بی وجدان و فاسد دورمون حلقه میزنن یا باید ازدواج نکنیم یا بریم کلا یکی دیگه شیم. واسه پسر مذهبیا یا پسرای مثبت خیلی مهمه دختری که میگیرن دختر کدوم حاجیه! تحصیلاتش چقدره ؟ چادر میپوشه یا آهنگ لس آنجلسی گوش میکنه. اما هیشکی حواسش به قلب آدما نیس.

در مورد حرف بالا هم فقط این را می گویم که: حرفتان را قبول دارم؛ اما همه جوان های مذهبی این طور نیستند.
اگر دوست داشتید می توانم راهکارهایی برای کم کردن غصه و غم ها و بازگشت مجدد به زندگی به شما ارائه دهم. البته شما مجبور نیستید که به راهکارهای من عمل کنید. دوست داشتید، می گویم. دوست نداشتید، نمی گویم. انتخاب با شماست.

امید;1001108 نوشت:
سلام

در مورد حرف بالا هم فقط این را می گویم که: حرفتان را قبول دارم؛ اما همه جوان های مذهبی این طور نیستند.
اگر دوست داشتید می توانم راهکارهایی برای کم کردن غصه و غم ها و بازگشت مجدد به زندگی به شما ارائه دهم. البته شما مجبور نیستید که به راهکارهای من عمل کنید. دوست داشتید، می گویم. دوست نداشتید، نمی گویم. انتخاب با شماست.

مرسی ، منتظر راهنماییتونم Sad

آبی آسمان;1001121 نوشت:
مرسی ، منتظر راهنماییتونم

تاپیکِ «یکی را می دهی صد ناز و نعمت...؛ واقعا چرا؟» را دیدم و خواندم.



مطالبی برای بیرون رفتن از این وضعیتِ روحی خدمت تان ارائه می دهم.
چون فکر می کنم دوست ندارید مشخصات تان را به صورت عمومی بگویید، لطفا پاسخ موارد زیر را به صورت
پیام خصوصی بفرستید تا من هم راهکارهایِ خود را در اینجا ارائه دهم.

سن ؟

میزان تحصیلات ؟

شغل ؟

کیفیت ارتباط اعضای خانواده با هم ؟

مذهب ؟

سابقه بیماری (جسمی یا روانی) ؟

سابقه مصرف دارو ؟ علت قطع دارو ؟

سابقه بیماری در خانواده (نوع بیماری) ؟

سابقه استفاده از مشاوره (حضوری یا غیرحضوری) ؟

یا هو یا من لا هو الا هو

سلام و عرض ادب

من نویسنده تاپیک هستم
راستش مطالب رو یکم خوندم ولی قانع نشدم
من اعتماد به نفسم بد نیست
در ضمن تقریبا هیچ پسری دور و برم نیست که بیاد خواستگاریم
اگه بیاد هم از نظر مادر و خواهر قبول نمیشم که برسه به نظر پسر

لطفا راهکار هایی رو بهم ارایه بدید که نیازی به شوهر و انسان نباشه ولی نیاز به محبت من ارضا بشه

من اونقدددددددرررررررر محبتم شکوفا میشه که گاهی وقتا اگه واقعا تو این دنیا محرم نامحرم وجود نداشت میرفتم بعضی از مرد هارو بغل میکردم
البته محبت من از جنس شهوت نیستا

اغاثاذیمون;1001285 نوشت:
یا هو یا من لا هو الا هو

سلام و عرض ادب

من نویسنده تاپیک هستم
راستش مطالب رو یکم خوندم ولی قانع نشدم
من اعتماد به نفسم بد نیست
در ضمن تقریبا هیچ پسری دور و برم نیست که بیاد خواستگاریم
اگه بیاد هم از نظر مادر و خواهر قبول نمیشم که برسه به نظر پسر

لطفا راهکار هایی رو بهم ارایه بدید که نیازی به شوهر و انسان نباشه ولی نیاز به محبت من ارضا بشه

من اونقدددددددرررررررر محبتم شکوفا میشه که گاهی وقتا اگه واقعا تو این دنیا محرم نامحرم وجود نداشت میرفتم بعضی از مرد هارو بغل میکردم
البته محبت من از جنس شهوت نیستا

سلام

از زمانی که در این سایت شروع به به ارائه مشاوره کردم، برایم سؤال بود که نام پروفایلِ تان را چطور تلفظ کنم:d. چند بار هم تمرین کردم.
من دوست دارم با مُراجع (فردی که مشاوره می گیرد) روراست باشم و جملات کلیشه ای به او تحویل ندهم. چون در غیر این صورت، وقت خود و مراجع را تلف کرده ام و از مشاوره هیچ چیزی یاد نگرفته ام. زیرا همیشه دوست دارم در مشاوره چیزی بیاموزم. اما گفتن عبارات کلیشه ای آموزنده نیست؛ نه برای خودم و نه برای مراجع.
با این حساب، اکنون هم حرفی که به نظرم درست می آید را می زنم:

با خودم فکر می کنم که به این فرد پرسشگر چه بگویم؟ بگویم: نیاز به محبت را در خودت بکُش؟
بگویم: پدر و مادرت را با زور و اجبار راضی کن که حیوان خانگی برایت بگیرند؟
ولی آیا واقعا اینها راه حلّ مشکلاتِ شماست؟؟!!
با خودم یک «نه» یِ بزرگ می گویم.

وقتی فردی برای حلّ مشکل روانشناختی به یک روانپزشک مراجعه می کند، روانپزشک با تجویز دارو سعی می کند به بیمار کمک کند. در این صورت، تنها کاری که لازم است بیمار انجام دهد این است که داروها را به موقع مصرف کند و منتظر شود که داروها کار خود را انجام دهند و بر مغزش تأثیر گذارند و بیماری رفع شود. بیمار بیشتر یک فردِ مُنفَعِل است. اما ما روانشناس ها برخلاف روانپزشک ها که قرص و دارو تجویز می کنند، با بیان راهکارها سعی می کنیم به مراجع خود کمک کنیم تا بتواند مشکلش را حلّ نماید. در این روش، فردی که مشکلی در زندگی دارد، بیمار خوانده نمی شود؛ بلکه به او «مراجع» می گوییم. همچنین در روش روانشناسانه، مراجعْ منفعل نمی باشد؛ بلکه باید فعّالانه تلاش کند تا با عمل به توصیه ها مشکل حلّ شود. یک روانشناس چوب جادویی ندارد که مثل جادوگرها آن را به مراجع بزند و وِردِ جادویی بخواند تا در عرض چند ثانیه مشکل مراجع حلّ شود. این جملات را از روی خشم و عصبانیت نمی زنم؛ بلکه واقعا دوست دارم به شما کمک کنم.

ما انسان ها باید برای حلّ مشکلات مان تلاش کنیم و تغییر نماییم. تغییرْ جزئی از حلّ مشکلات است. بعض وقت ها که اسم تغییر را می آورم، مخاطبم می ترسد؛ انگار دوست ندارد برای حلّ مشکلش تغییر کند؛ بلکه دوست دارد دیگران تغییر کنند تا مشکلش حلّ شود. اما تغییر چیز ترسناکی نیست. زندگیِ انسان و همه دنیا بر اساسِ تغییر بنا شده است. اگر کودکی رشد نکند و قدّ و وزنش زیاد نشود، می گویند:«مریض است». اگر همیشه روزها آفتابی باشند و باران نبارد، همه نگران می شوند. فصل های هر سال نشان دهنده یِ لزوم تغییر در زندگی است. خود شما اگر خواندن و نوشتن نمی آموختید، می توانستید این سؤال را بنویسید و برای من ارسال کنید؟ یادگیریِ خواندن و نوشتن یک تغییر است. پس تغییر جزئی از زندگی است. البته از سؤال شما پیداست که با «تغییر» مخالفتی ندارید. زیرا در پرسش اول و همین گفتارتان پرسیده اید:« من الان چه کنم ؟ ... لطفا راهکار هایی رو بهم ارایه بدید که نیازی به شوهر و انسان نباشه ولی نیاز به محبت من ارضا بشه». این نشانه خوبی است. من از شما می خواهم تلاش کنید تا «به تدریج» تغییر کنید. این رمزِ حلّ مشکل شماست.

می پرسید: چه تغییری بکنم تا مشکلم حلّ بشه؟
من می گویم:
- کم کم و یواش یواش تلاش کنید تا رابطه تان با خانواده تان خوب شود. لازم نیست یک شبه صد و هشتاد درجه عوض شوید. با سلام شروع کنید. صبح ها وقتی از خواب بیدار می شوید، به پدر و مادرتان سلام کنید. وقتی از بیرون می آیید، به کسانی که در خانه می بینید، سلام کنید. نمی گویم:«بروید و دست پدر و مادرتان را ببوسید». نهههههه! اصلااااا این را از شما نمی خواهم. شاید هر روز صبح به آنها سلام می کنید. ولی واقعیت را بگویید. چطور به آتها سلام می کنید؟ آیا به همان گونه ای که به یک دوست صمیمی سلام می کنید، به پدر و مادرتان سلام می کنید؟ احتمالا می گویید: «من اگر دوست صمیمی داشتم که این همه غصه نمی خوردم و این تاپیک را نمی زدم». قبول. آیا همان طور که به خانمِ مسؤول کتابخانه دانشگاه، خانم فروشنده و خانم های دیگر که با آنها ارتباط دارید، سلام می کنید، به پدر و مادرتان سلام می کنید؟ اگر یک نفر از بیرون به نحوه سلام کردنِ شما به پدر و مادرتان و شیوه تعاملِ شما با آنها نگاه کند، چه می گوید؟ من نصیحت نمی کنم. یادگرفته ام که مشاوره جای نصیحت کردن نیست. من فقط سؤال مطرح می کنم تا مراجع را به فکر تشویق کنم. سقراط این پرسش و پاسخ را به نیش دردناکِ خرمگس تشبیه می کند.

- انتظار نداشته باشید رابطه صميمانه بلافاصله و سريعا بين شما و والدين تان شكل بگيرد؛ بلكه نيازمند زمان است و اگر این کار را شروع کنید و پا در این راه بگذارید، به تدريج به هدفتان مي رسيد.
- براي بهبود رابطه بين خودتان و بقيه اعضای خانواده از فردی شروع كنید كه فكر می كنيد بهتر می توانيد با او چنين رابطه ای داشته باشيد. مثلا اگر حسّ می کنید مادرتان کمی بیشتر حرف دلتان را می فهمد، به تدريج به مادرتان نزدیک شوید. لازم نیست عجله کنید. کم کم از سلام و حرف های روزمرّه شروع کنید تا شاید بعد از یک یا دو سال راحت تر بتوانید با ایشان رابطه برقرار کنید.

- همزمان با شروع بهبود رابطه با خانواده، در همان ابتدای راه که هستید، در کارهای گروهی شرکت کنید.در گروه خانم هایی که هنری را یاد می گیرند، ورزشی را تمرین می کنند یا عضو انجمنی ادبی هستند، عضو شوید. منظورم گروه های موجود در فضای واقعی است، نه فضای مجازی. وقتی شروع به مزمزه کردنِ صمیمیت با اعضای خانواده تان می کنید، می توانید تجربه کردنِ رابطه نزدیک تر با افراد یک گروه را نیز آغاز نمایید. عضویت در گروه های هنری، ادبی و علمی و غیره علاوه بر تمرین رابطه و صمیمیّت، احساس بهتری به شما می دهد. شما انسان هستید. انسان موجودی اجتماعی است. نمی دانم فیلم «رابینسون کروزوئه» را دیده اید یا ندیده اید. در این فیلم نشان می دهد که شخصیت اصلی داستان برای اینکه انسانی را بیابد چه تلاش هایی به خرج می دهد.
نویسنده این متن، خود بارها و بارها در شرایطی قرار گرفته که آرزو می کرد گوشی برای شنیدن بیابد. اساتید مشاوره به روانشناسانی که می خواهند حرفه مشاوره را بیاموزند، می گویند:«از خودتان به مراجع چیزی نگویید و اصطلاحاً خودافشاگری نکنید». اگر این توصیه نبود، شاید من هم از احساس نیاز به محبت در برهه ای از زندگی برایتان می گفتم. چه کسی می تواند ادّعا کند که چنین لحظاتی را تجربه نکرده است؟

شاید ادامه داشته باشد...

باید فکر کنم. سؤالات باعث می شوند مشاورها در خودشان بیشتر دقت کنند.

مدیر ارجاع سوالات;1000589 نوشت:
سلام و عرض ادب
خانمی هستم 30 ساله و مجرد
من از بچگی کمبود محبت داشتم و دارم چگونه این کمبود رو برطرف کنم؟
سلام و عرض ادب
یکی از مهمترین راه های برطرف کردن کمبود محبت مناجات و ارتباط اصیل با مبدا محبت می باشد. یعنی مناجات با خدا. اما نه مناجات با اذکار و نام های صرف خدا بلکه مناجات با اون مذکوری که پشت این اذکار می باشد. در این گونه مناجات شما علاوه بر این که محبت خودتان را به خدا می فهمید محبت خدا را هم به خودتان می فهمید. حتی اگر پدر و مادر و اطافیانتان هم به شما محبت هم بکنند باز هم کافی نیست و یک دهم محبتی که در این گونه مناجات ها به دست می آید نیست. مناجات های ائمه را بخوانید. علی الخصوص سه دعا بهتون معرفی می کنم که این ها را با عشق و حال بخوانید. اگر معانی شان را هم بلد نیستید یاد بگیرید ولی صرفا معنی را نخوانید و سعی کنید عربی این سخنان را هم یاد بگیرید زیرا در نفس عربی این سخنان هم یک حال معنوی بسیار عالی وجود دارد. این سه دعا عبارتند از : 1- دعای ابوحمزه ی ثمالی از امام سجاد علیه السلام 2- دعای عرفه امام حسین علیه السلام 3- دعای کمیل از امام علی علیه السلام. از کسانی که این دعا ها را خوانده اند هم استفاده کنید. مانند حاج شیخ حسین انصاریان که دعای عرفه و کمیل ایشان به نظر من بی نظیر است. اصل محبت و رابطه ی عاشقانه جای دیگر است و ما داریم این جا دنبالش می گردیم. به مطالعه ی شعرهای عاشقانه هم شما را دعوت می کنم. البته نه هرشعری . شعر خوب خودش نوعی مناجات است. مانند اشعار حافظ ، دیوان شمس مولانا ، شهریار و... . وقتی که این اشعار و این مناجات ها را می خوانید می بینید که یک نفر به شدت عاشق یک نفر دیگر است. بعد خودتان را به صورت ناخودآگاه می گذارید جای اون یک نفر که عاشق است. بعد می فهمید که شما عاشق یک نفر هستید. دقیقا معلوم هم نیست که اون یک نفر کیست ولی می فهمید که یکی هست. حافظ می گه :(کس ندانست که منزلگه معشوق کجاست / آن قدر هست که بانگ جرسی می آید) حالا شاید ما اسم اون یک نفر را خدا می گذاریم که درست هم هست اما در ادبیات عاشقانه اسم زیاد مهم نیست بلکه تجلی اسم که در کلام شاعری اتفاق افتاده و در این سه شاعری که گفتم و بسیاری از شاعران دیگر قطعا اتفاق افتاده است مهم است. بعد از اون که فهمیدید که عاشق یک نفر هستید می فهمید که اون یک نفر هم عاشق شماست. از این جا دیگر همش عشق بازی با معشوق اصلی است و این معجزه ی دعا و مناجات و ادبیات فارسی است. بعد از این که فهمیدید اون عاشق شماست می فهمید که اون خیلی بیشتر هم عاشق شماست نسبت به عشقی که شما به او دارید. اما شاید ابتدا نفهمید که اون عاشق شماست و بیشتر این حس را داشته باشید که شما عاشق او هستید. مطمئن باشید که کسی که این چیزها را تجربه کند به هیچ عنوان دچار کبود محبت نمی شود. یک چیز دیگر هم بگویم که یک دفعه نروید همه ی مثلا دعای ابوحمزه به اون سنگینی را بخوانید. چون ممکن است ظرفیتش را نداشته باشید و قلبتان رویگردان شود. کم کم بخوانید. سخن آخر هم بگذارید شعری از مولانا بگویم.
(عشق هایی کز پی رنگی بود/ عشق نبود عاقبت ننگی بود. عشق آن یاری گزین کو باقی است / کز شراب جان فزایت ساقی است. تو مگو ما را بدان شه بار نیست / باکریمان کارها دشوار نیست.)
مدیر ارجاع سوالات;1000589 نوشت:
از پدر و مادر و دیگران هم نمی تونم گدایی محبت کنم چون بی نتیجه هست
حرف اصلی اون چیزی بود که در بالا گفتم اما برای این که محبتشان را جلب کنید به آن ها محبت کنید. کم کم قلب آن ها نرم می شود. نرم هم نشد ، نشد. اون یار باقی را دارید.
مدیر ارجاع سوالات;1000589 نوشت:
حیوانات خانگی هم برام نمیخرن که با اونها انس بگیرم (قبلا با حیوانات خانگی میتونستم ارتباط عاطفی بر قرار کنم و حالمو یکم بهتر میکرد)
ارتباط عاطفی با حیوانات خانگی خوب است ولی سطح فوق العاده پایینی از ارتباط عاطفی است و راه به جایی نمی برد. این ارتباط به هیچ عنوان نباید ارتباط عاطفی اصلی ما و حتی فرعی ما باشد بلکه ارتباطی خیلی خیلی فرعی است. مشکلتان با حیوان خانگی برطرف نمی شود.
مدیر ارجاع سوالات;1000589 نوشت:
در مورد ازدواج هم نگید چون خواستگار کم میاد و خواستگار همسطح هم اصلاااااااا پیدا نمیشه
ببینید واقعیتی را باید قبول کنید که سن شما برای ازدواج بالا رفته است و جوانانی که همسطح شما باشند احتمالا ازدواج کرده اند. بنابراین منتظر ماندن برای پیدا شدن خواستگار هم سطح از نظر فرهنگی به صلاح نیست و ممکن است تا آخر عمر مجرد بمانید و این خوب نیست. به نظر من اگر خواستگار غیر همسطحی برایتان آمد اگر مشکلات اخلاقی و اعتقادی نداشت ازدواج کنید. این گونه ازدواج مشکلاتی دارد اما از مجردی بهتر است.

بگذارید یکی از تجربیاتی که خودم داشتم را برایتان بیان کنم. این خاطره مال مدت ها پیش است. مدتی بود که احساس می کردم کسی مرا دوست ندارد و به قول شما دچار کمبود محبت شدم. یک روز یک مداحی به زبان ترکی گوش کردم که در مورد امام زمان بود. ابتدا تحت تاثیر قرار گرفتم ولی چون ترکی نمی دانستم اون قدرها تاثیر زیادی نداشت. تحقیق کردم و معنی این مداحی را پیدا کردم و دوباره گوش کردم. وقتی گوش می کردم حس می کردم که یک گمشده ای دارم که گوشه ای از عالم قرار دارد و من او را به شدت دوست دارم و او هم مرا دوست دارد. بسیار گریه کردم. احساس می کردم که کسی صدایم می کند و می خواهد من به نزد او روم. احساس می کردم که هم من می خواهم به او برسم و هم او می خواهد به من برسد. این حسی است که با مفاهیم نمی شود توضیح داد ولی توضیحش ساده است چون همه ، تجربه ی کوچکی از عاشقی داشته اند. من هم داشته ام ولی اون حس را در اون سطح تا به حال تجربه نکرده بودم. از اون به بعد تجربیاتی این چنینی باز هم داشتم و کمبود محبتم کم کم جبران شد. البته کارکرد این تجربه ها فقط کمبود محبت نیست بلکه اصل اصل اصل همه ی معارف همین است. این تجربه ها را در اشعار عاشقانه ، مناجات ها و... پیدا کردم. لینک دانلود اون مداحی را که ترجمه اش هم زیرش است برایتان می فرستم.
https://www.aparat.com/v/jFszo/%D8%A7%DB%8C_%D9%82%D9%84%D9%85_%D8%B3%D9%88%D8%B2%D9%84%D8%B1%DB%8C%D9%86%D8%AF%D9%87_%D8%A7%D8%AB%D8%B1_%DB%8C%D9%88%D8%AE_%2B_%D8%AA%D8%B1%D8%AC%D9%85%D9%87_%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C_%2F
اگر این لینک جواب نداد عنوان (ای قلم سوز لرینده) را سرچ کنید .

اغاثاذیمون;1001285 نوشت:
طفا راهکار هایی رو بهم ارایه بدید که نیازی به شوهر و انسان نباشه ولی نیاز به محبت من ارضا بشه
راهکاری که من بهتون گفتم این گونه است ولی به فکر شوهر کردن هم باشید نه صرفا برای نیاز به محبت بلکه برای این که شوهر مزایای دیگری هم دارد. کلا این که آدم به فکر مجرد زندگی کردن تا آخر عمر باشه خوب نیست.
اغاثاذیمون;1001285 نوشت:
در ضمن تقریبا هیچ پسری دور و برم نیست که بیاد خواستگاریم
اگه بیاد هم از نظر مادر و خواهر قبول نمیشم که برسه به نظر پسر
خوب در محیط های اجتماعی بیشتر فعال باشید تا پسران بیشتری حضور داشته باشند. منظور مادر و خواهر خودتان است یا مادر و خواهر اون پسره؟؟
اغاثاذیمون;1001285 نوشت:
من اونقدددددددرررررررر محبتم شکوفا میشه که گاهی وقتا اگه واقعا تو این دنیا محرم نامحرم وجود نداشت میرفتم بعضی از مرد هارو بغل میکردم
خوب چرا فکر می کنید کمبود محبت دارید؟

ابوالبرکات;1001312 نوشت:
راهکاری که من بهتون گفتم این گونه است ولی به فکر شوهر کردن هم باشید نه صرفا برای نیاز به محبت بلکه برای این که شوهر مزایای دیگری هم دارد. کلا این که آدم به فکر مجرد زندگی کردن تا آخر عمر باشه خوب نیست.

من عشق خدارو درک نمیکنم اگه درک کنم دقیقا خدارو به بقیه ترجیح میدم چون عشقش هم بی منت هست هم پاک

ابوالبرکات;1001312 نوشت:
خوب در محیط های اجتماعی بیشتر فعال باشید تا پسران بیشتری حضور داشته باشند. منظور مادر و خواهر خودتان است یا مادر و خواهر اون پسره؟؟

کجا برم که اونجا پسر زیاد باشه ؟ تازه شما فکر کردید هر پسری به درد ازدواج میخوره؟ اصلا کی از دختر محجبه و مومن خوشش میاد؟
منظورم مادر و خواهر اون خواستگار هست .....انگار مثلا من کالا هستم اومدن ببینن کالا رو میپسندن یا نه بعدش به پسر نشونش بدن !!!!!!!! ای ننگ بر این فرهنگ جامعه ما

ابوالبرکات;1001312 نوشت:
خوب چرا فکر می کنید کمبود محبت دارید؟

نمیدونم ...ولی با حیوانات هم من میتونم ارتباط عاطفی عمیقی برقرار کنم ....میدونید خاصیت عشق این هست که در انسان اخلاص به وجود میاره با اخلاص و صدق میشه
در هرچیزی نفوذ کرد

البته در مورد ازدواج اینو بگم که من جذاب هستم و قیافه خوبی هم دارم ....و همه چی تقریبا اوکی هست ....انچه که اشکال داره این هست که من پسر هم سطح خودم
که مومن باشه سراغ ندارم

پسرا ته دلشون صدق و اخلاص نییییییییستتتتتتتتتتتت ....این حال منو بهم میزنه
و اینکه من 24 سالمه

امید;1001296 نوشت:
انتظار نداشته باشید رابطه صميمانه بلافاصله و سريعا بين شما و والدين تان شكل بگيرد؛ بلكه نيازمند زمان است و اگر این کار را شروع کنید و پا در این راه بگذارید، به تدريج به هدفتان مي رسيد.

من ارتباطم با پدر و مادرم صمیمانه هست ........

راستش الان که داشتم این مطالبمو مینوشتم یه لحظه این به ذهنم رسید ..... گویا تقصیر هرمون هاست

خب بهتره محبتم رو به سمت خدا سوق بدم

چون خودمم میدونم این عشق های انسانی هم سرابی بیش نیست

اغاثاذیمون;1001316 نوشت:
من عشق خدارو درک نمیکنم اگه درک کنم دقیقا خدارو به بقیه ترجیح میدم چون عشقش هم بی منت هست هم پاک
مگر می شود کسی عشق خدا را درک نکند. شاید به این خاطره که ما می خواهیم اولش زور بزنیم و عشق واژه ی خدا یا الله را پیدا کنیم که این نمی شود. اصلا ناچاریم عشق خدا رو درک کنیم وگرنه نمی شود زندگی کرد. منتها همانطور که گفتم بایستی سراغ تجلی های عشق خدا برویم که یکی از مهمترین هاش در مناجات ها می باشد.

اغاثاذیمون;1001316 نوشت:
کجا برم که اونجا پسر زیاد باشه ؟ تازه شما فکر کردید هر پسری به درد ازدواج میخوره؟ اصلا کی از دختر محجبه و مومن خوشش میاد؟
خدای نکرده من البته منظورم این نبود که بروید خودنمایی کنید ولی بالاخره پسر باید ببیند که یک خانم محجبه و چادری ای و مومنه ای هم هست. همچنین اطرافیان اون پسر که خانم هستند هم باید ببینند که دختری وجود دارد.
اغاثاذیمون;1001316 نوشت:
منظورم مادر و خواهر اون خواستگار هست .....انگار مثلا من کالا هستم اومدن ببینن کالا رو میپسندن یا نه بعدش به پسر نشونش بدن !!!!!!!! ای ننگ بر این فرهنگ جامعه ما
ببینید این که خیلی خوب است. فرض کنید که شما برای برادرتان می خواهید بروید خواستگاری. قبلش نمی روید خودتان دختره رو ببینید تا ببینید که اصلا به درد ازدواج می خوره یانه؟ بعضی چیزها هستند که خواهران و مادران ، خصوصا مادران پسرها بهتر می فهمند. مثلا مادر من جایی رفته بود برای یکی از پسرهای فامیلمون با مادر اون پسره ، دختر رو ببینه. دختره هم در مجلس چادری بوده. مادر من می گفت ده دقیقه که اون جا نشستم از طرز چادر پوشیدن دختره متوجه شدم که چادری نیست. بعدا هم معلوم شد که واقعا نیست. حالا اون پسره آیا می توانست یک همچین مطلبی را سر جلسه بفهمه؟ یا می بایست دختر را بیرون و در جامعه دیده باشه یا شانس بیاره و مادر بنده دختره رو از قبل دیده باشه. این که بخواهند مادر و خواهر پسر ، دختر را ببینند جزئی از فرایند تحقیقه و اشکال فرهنگی هم نداره.
اغاثاذیمون;1001316 نوشت:
البته در مورد ازدواج اینو بگم که من جذاب هستم و قیافه خوبی هم دارم ....و همه چی تقریبا اوکی هست ....انچه که اشکال داره این هست که من پسر هم سطح خودم
که مومن باشه سراغ ندارم

پسرا ته دلشون صدق و اخلاص نییییییییستتتتتتتتتتتت ....این حال منو بهم میزنه

یعنی مومنین همه دختر هستند؟ این چه حرفیه؟ اشتباه می کنید . جامعه ی ما پسر با ایمان هم داره ولی قبول دارم به دلایلی هم تعداد پسران و هم دختران مومن داره کم می شه. خیلی از کسانی هم که ظاهر مومنی دارند اما باطنا می بینی مومن نیستند. اگر فکر می کنید که ایمان شما خیلی خیلی بالاست بنابراین بایستی ناچارا با پسری کم ایمان تر خودتون ازدواج کنید.
اغاثاذیمون;1001316 نوشت:
و اینکه من 24 سالمه
اول تاپیک نوشته بود 30 سال.

[="Tahoma"][="Black"]فضای فکریتون یکمی خاصه.
کمبود محبت.
هم سطح ندانستن دیگران.
ارتباط عاطفی عمیق با حیوانات.
به هم خوردن حالتان از عشق پسرا
جایگزینی محبت به همسر با محبت خدا و سراب دانستن عشق انسانی (پیغمبر هم به بشری به نام خدیجه محبت میورزید)
فکر میکنم ایده آل گرا هستین.
حضور و فعالیت شما در جامعه در چه حدیه؟
با چه اقشاری بیشتر معاشرت دارین؟
[/]

من دوست دارم با اقشاری از جامعه باشم که بار علمی قوی داشته و با ایمان باشند
ولی کمتر کسی پیدا میکنم هر بار هم که کسی پیدا میشه یه کاری براش پیش میاد و
دیگه ارتباطمون قطع میشه

تو دانشگاه رفت و امد دارم هفته ای دو سه بار هم میرم بیرون با مامانم پیاده روی

[="Tahoma"][="Black"]

اغاثاذیمون;1001651 نوشت:
من دوست دارم با اقشاری از جامعه باشم که بار علمی قوی داشته و با ایمان باشند
ولی کمتر کسی پیدا میکنم هر بار هم که کسی پیدا میشه یه کاری براش پیش میاد و
دیگه ارتباطمون قطع میشه

تو دانشگاه رفت و امد دارم هفته ای دو سه بار هم میرم بیرون با مامانم پیاده روی


من حس میکنم مشکل شما ایده آل گراییه.و خوب دانشگاه هم که همه ایده آل گرا هستن.

طبیعیه آدم تا یه سنی ایده آل گرا هست.اما هرچقدر بیشتر با زندگی درگیر میشه از این ایده آل گرایی فاصله میگیره.
خیلی از ماها سرمون پر باد بود و بوی قرمه سبزی میداد ولی بادمون خوابید و تو این وضعیت مملکت به زنده بودن قانعیم.

به نظرم یه شغلی هرچند سطح پایین و موقت پیدا کنین تا بیشتر با واقعیت های جامعه و زندگی تو این دنیا و این کشور آشنا بشین.

موفق باشید.[/]

اغاثاذیمون;1001316 نوشت:
پسرا ته دلشون صدق و اخلاص نییییییییستتتتتتتتتتتت ....این حال منو بهم میزنه

اغاثاذیمون;1001651 نوشت:
من دوست دارم با اقشاری از جامعه باشم که بار علمی قوی داشته و با ایمان باشند

به نظر می رسد اگر به همین دیدگاه ها ادامه دهید، نمی توانید در جذب آقایان و تشویق شان به ازدواجْ موفق عمل کنید.
امروزه به خاطر وضعیت اقتصادی و پاره ای مشکلات دیگر، تمایل پسرهای جوان برای ازدواج کم شده است. دخترخانم ها باید از همان فرصت های اندک بهره بیشتری ببرند.
شاید با خود بگویید:« این آقا که خانم نیست و دختر ندارد که از مشکلات خانواده های دختردار باخبر باشد ». اما باید بگویم:
لازم نیست مشاور حتما خانم باشد تا با مشکلات خانم ها آشنایی داشته باشد. من اگر دخترم در ازدواج سخت گیریِ بی مورد داشته باشد، سعی می کنم او را به همکارانِ مشاور ارجاع دهم تا دیدگاهی صحیح بیابد.

در جامعه ما افرادی که بار علمی دارند، وضعیت مادّیِ مناسبی ندارند. افرادی که وضعیّتِ مادّیِ خوبی دارند، بارِ علمی ندارند. قبلا تعریف کرده ام که چند سال پیش در تلویزیون، به یک ورزشکار معروف گفتند:«ما به شما کلماتی می گوییم، شما ضرب المثلِ مرتبط با آنها را بگویید». بعد کلمات آب و قورباغه را به او گفتند. او نتوانست ضرب المثل «آب که سر بالا بره، قورباغه ابوعطا می خونه» را بگوید. پس بهتر است با مراجعه به یک روانشناس و مشاورخانواده متعهد و خبره و مشورت با او، در ملاک ها و معیارهای تان تجدید نظر نمایید تا بتوانید در مواجهه با آقایان موفق تر عمل کنید.

ضمنا دوست عزیز «ناگفته های ناب» حرف خوبی زدند که گفتند:«شغلی هرچند سطح پایین و موقت پیدا کنین». این شغل لازم نیست در ارتباط با مردها باشد؛ بلکه همین که در محیطی باشید که با خانم های سنّ بالاترِ زیادی در ارتباط باشید ، احتمال ازدواج تان بیشتر می شود.
در شهر من، به قول استادم دکتر آقایوسفی عده ای از خانم ها در مجالسِ مذهبی و فروشگاه های مخصوصِ خانم ها به دنبال عروس برای پسران شان می گردند. من خودم به یاد دارم که چند سال پیش، خانمی که مغازه فروش لباس زنانه تأسیس کرده بود؛ در کمتر از 9 ماه دو خانم فروشنده اش ازدواج کردند.

امید;1001830 نوشت:
در شهر من، به قول استادم دکتر آقایوسفی عده ای از خانم ها در مجالسِ مذهبی و فروشگاه های مخصوصِ خانم ها به دنبال عروس برای پسران شان می گردند. من خودم به یاد دارم که چند سال پیش، خانمی که مغازه فروش لباس زنانه تأسیس کرده بود؛ در کمتر از 9 ماه دو خانم فروشنده اش ازدواج کردند.

من ازدواج سنتی دوست ندارم.
از شانس من از هرکی خوشم اومد یا زن داشت یا قصد ازدواج نداشت یا فرسخ ها دور بود
همه ی خواستگارامم از هر لحاظ سطح پایین بودن و هستن
من اگر از کسی خوشم بیاد کافیه یه رفتار زشت ازش ببینم زود از چشمم میافته چه برسه به اینکه
از همون اول ....

ممنونم که کمکم کردید ....خدا اخر عاقبت ادمهایی مثل من رو بخیر کنه.

اغاثاذیمون;1001873 نوشت:
من اگر از کسی خوشم بیاد کافیه یه رفتار زشت ازش ببینم زود از چشمم میافته چه برسه به اینکه
از همون اول ....

یک سؤال از شما دارم:
آیا خود شما تاکنون هیچ رفتار زشتی انجام نداده اید؟

امید;1001875 نوشت:
آیا خود شما تاکنون هیچ رفتار زشتی انجام نداده اید؟

اگر رفتار زشتی انجام دادم سهوا بوده نه اینکه عادت همه روزه ام باشه
ولی من مثلا وقتی میرم بیرون میبینم پسرا همش فحش میدن عین نخود و کشمش
و رفتارهای زشت دیگری که عادتشون شده دیگه چون محترم نیستن چون برا خودشون هیچ حد و مرزی ندارن

اصلا شما بگین چند درصد پسرای این مملکت به خودشون ارزش قایل هستن ....مثلا سعی میکنن محترم باشن
ظاهر خوبی داشته باشن مثلا کت و شلواری باشن .....سیگاری نباشن و اهل حلال و حرام باشن اهل علم باشن
برا خودشون خط قرمز داشته باشن .......حتی اگر تا اخر عمر مجرد بمونن تقوا پیشه کنن

حُسنلی کالِفت;1001897 نوشت:
سلام
این که مشکل محسوب نمیشه که !
شما می تونین ازین شاسخین ها یکی بخرین بعدم بهش فارغون فارغون محبت بکنین!...آدم خودش سیر میشه!:)

این چیزا که مهم نیست ...مهم اینه که بیفتیم توی رودخونه ترقی و خیلی سریع پیشرفت کنیم بزنیم سفینه فضایی درست کنیم به چه بزرگی! بعدم مطّل نکنیم سریم بریم سیارات دیگه رو کشف کنیم انواع معدن طلا و جواهر و الماس و ملامین و اینا رو کشف کنیم ببریم بازار روز بفروشیم مملکت ثروتمند بشه !

این فکرای جهان شناختی و کیهان شناختی خوبه ازینا خوبه!...محبت که زود تموم میشه ! بدرد نمی خوره که!:)

سلام

خوبید؟
شما دوست عزیزی که در سایت اسک قرآن، با نام ... حضور دارد هستید؟
نام پروفایل تان در آن سایت چیست؟

میشه بگید معنای «حسنلی کالفت» چیه؟؟
:-??

اغاثاذیمون;1001877 نوشت:
پسرا همش فحش میدن عین نخود و کشمش

همه پسرها عین نخود و کشمش فحش می دهند؟
چند درصد از دخترخانم ها ویژگی های منفی دارند؟

درست است که شیوع مصرف دخانیات در مردان ۲۵.۱۶ و در زنان ۴ درصد است، اما می دانید که رشد مصرف سیگار و قلیان در گروه هایی از خانم ها بیشتر از آقایان است؟ به گونه ای که آمار مصرف سیگار در دختران نوجوان از کمتر از یک درصد به ۲.۱ درصد رسیده است؛ در حالی که این آمار در پسرانِ نوجوان از ۵.۱ به ۴.۸ کاهش پیدا کرده است.

آبی آسمان;1001093 نوشت:
سلام مرسی. من اصلا نگفتم دنبال دوستیم که شما میگین ازدواج پایدار. در ثانی کی خواست از آقایون خواستگاری کنه؟ هر وقت ماست سیاه شد منم از یه مرد خواستگاری میکنم. شما منظور حرفمو دقیق متوجه نشدین. تو رابطه های عادی که برای ازدواجه وقتی یه پسر میبینه دختره عاشقشه و واقعا دوستش داره بازیاش شروع میشه. آدم جرأت نمیکنه یه اعتراضی بکنه یا ناراحت بشه سریع پسره از فرصت استفاده میکنه و اخم میکنه. هی امروز فردا میکنه حتما فکر میکنه داره حیف میشه ازدواج کنه!
درباره عمل زیبایی من صورت زیبایی دارم اندام معمولی. ولی اونایی که اندامشون پر تر هست و فیس زیباتری دارن بیشتر مورد توجهن، خدا که میدونه چرا شما ندونین. پس میگم شاید برای روانشناسی مثل شما یروز بکار آمد. یه زمانی من آقایی رو خیلی دوست داشتم نه تصمیم بخاطر احساساتم بود نه به خاطر فشار، انتخابش کرده بودم و خانوادم میدونست. اونم قول داده بود همه ی تلاشش رو بکنه. اما هیچ وقت من یه گوشه از تلاششم ندیدم، فقط شعار و حرف قشنگ بود. اون هیچ وقت دنبال یه وقت اضافی برای دیدنم نبود. برای اینکه یکبار بدون هوس تو چشمش نگاه کنم . زمانی که رابطمون قطع شدش یه جایی واسه کار رفته بود که اونجا یکی از همین دخترا حضور داشت با یک کیلو آرایش. دختره سلفی گرفته بود و این آدم پشت سرش بود، جالبه بگم براتون بعنوان یکی از پستاش تو فیس بوک گذاشته بودش. من یه سوال دارم شما اگر فیس بوک داشته باشین عکس خانم فلانی رو جزو یکی از پستاتون میذارین؟ اونم یه سلفی؟ اصلا پشت سرش وایمیستین؟ من اونروز کلی گریه کردم چون خوب بودم اما بپای اون دختره نمیرسیدم. فهمیدم عشق و محبت باعث نمیشه کسی قدم بر داره برعکس خوشگلی و پول محرکه.
این تریلی تریلی یه اصطلاحه خب معلومه که نه. اما مردم جذب میشن . چند بار که واسم خواستگار اومد انتظار داشتن بدون حضور مامانم باهاشون برم بیرون. بریم بگردیم اونم تو یه شهرستان . اونی که حاضر شد بره شانس واسه ازدواجش از من بیشتر بود. یبار من گفتم دختر نباید قلیونی و سیگاری باشه دختر و پسر ریختن سرم که آره مگه جرمه؟ مگه چه کار بدی هست؟ واسه همین دخترا تو دوران قبل از ازدواج میلیون ها تومن خرج میکنن درست برعکس من که هیچکسی دو ریال برام خرج نکرد در حد یه کارت پستال. بذارین بگم برای شما که من دختری بودم احساسی و منطقی. بهم فشار اومد اما یک روز بغل دست یه پسر راه نرفتم. کسی نیست پشت سرم بگه این دختر آدم بدیه اما آخرش چی شد؟ من کجا رو گرفتم؟ از کجا مطمئنم بهشت میرم؟

برای مورد آخرتون بحثم مهریه نبود سبک گرفتن ازدواج بود. چند سال پیش یه پسر اومد خواستگاریم که از قشر روستایی بودن و خانواده کارگری داشتن ،بسختی زندگی میکرد. ایشون دانشگاه میرفت و تلاش میکرد درس بخونه. یه خونواده شلوغ . به زور خرج ماهیانشون در می اومد. یعنی کلا بما نمیخوردن . وقتی دیدم خودش رو میخوام از بقیه چیزا چشم پوشی کردم از همه چیز. گفتم هر کاری میکنم تا خوشبخت بشم. بهش گفتم عروسی نگیریم فقط حلقه و محضر. بیا طبقه بالای خونه ی ما زندگی کنیم بعد رفتی سرکار میریم و ... . اما متاسفانه نتیجه عکس داد خودشو گرفت، بهم احترام نمیذاشت، بمامانم احترام نمیذاشت. فک و فامیلشو وارد رابطه میکرد. به یه جایی رسید که جواب تلفونمونم دیگه نداد. بمن میگفت مردم برای دومادشون خونه و مغازه میخرن. بله میدونم البته افراط کرده بودم ولی جواب محبتم این نبود.انقدر گوشیش رو به غریبه ها میداد که بعد از قطع ارتباطمون یکسال بعد تل نصب کردم فامیلشون واسم مدام پیام میداد که مجبور شدم بلاکش کنم و نمیدونم بخدا دیگه بریدم. الان خودم یه تاپیک زدم تو همین حال و هوا .

تمام این مشکلات ما تقصیر پسرای خوب و مذهبیه . شرمندم نه شما، تقصیر پسرایی مثل شما و مذهبیاس. اونا با ما هیچ ارتباطی نمیگیرن، نه ارتباط نادرست . . بجاش یه عده بی وجدان و فاسد دورمون حلقه میزنن یا باید ازدواج نکنیم یا بریم کلا یکی دیگه شیم. واسه پسر مذهبیا یا پسرای مثبت خیلی مهمه دختری که میگیرن دختر کدوم حاجیه! تحصیلاتش چقدره ؟ چادر میپوشه یا آهنگ لس آنجلسی گوش میکنه. اما هیشکی حواسش به قلب آدما نیس.

سلام ببخشید که پیام دادم...میخواستم بگم هیچ وقت همه ی مرد هارو مثل هم ندونید....همین مرداهم به هم دیگه فحش میدن و یا اونو جاهل و به اصطلاح خن و احم...میدونن پس نمیگن ما مردیم اره پس هوای همو داریمو اصلا به هم هیچی نمیگیم و یا برعکس خانوم ها هم همینطور...(در مورد اینی که گفتین تا یه چیزی میگین اخم میکنن و اینا...درسته انگار حالتی تو اون فرد ایجاد میشه که هیچی باید تموم بشه بره ولش ....در کل جنبه ندارن اکثرا محبت رو واینجوری میشن اکثرا که خب این برای آدمای جاهله...در واقع تا یه چیز بگین حس این که طرف مقابلشون مثلا ببخشید حرفه فقط ..مثلا پررو...شده و از این حرفا و زندگی اینجوری بدرد نمیخوره وقتی از الان کمکم اینجوری شده و همینا باعث میشه دیگه به قول شما امروز و فردا کنه و چه قدر این کارا زشته....)...میتونم به قرآن قسم بخورم که خیلیا هستند اصلا به ظاهر اهمیت نمیدن و فقط آگاهیت و باطن فرد مورد قبولیت قرار میدهند و تمام میدونم باور نمیکنید و مردان رو آدم های خرابی در نظر میگیرید اکثر اون هارو البته چون جنسیت مرد هم کثیفی زیادی دارد و خیلیا درگیر اون ها هستن و مردا رو خراب نشون دادن و همینطور برعکس.....خود بنده تاپیک برقرار کرده بودم و گفتم من حو...بهشتی نمیخوام چرا ما مردا رو اینقدر خراب نشون میدن و انگار طوری که مردا جنسیتشون کلا خرابه و دنبال خرابیت و....در کل ناراحت شدم که تو معنویت هم این چیزا هست و من دوست دارم فقط اونجام با خانوادم باشم و لذت ببرم از چیزهای حالب و این چیزا اصلا نباشه بسه دیگه همش اینجور مسایل و....(اما در کل میدونم که اون چیزی که در مورد مثلا حو...این ها میگیم همه اشتباست و حقیقت چیز دیگست و این افکاری که هست نسبت به اون دنیا و ..اینها همه اشتباهه و واقعیت چیز دیگست چون خالق میدونه که چه کارهایی انجام دهد و این ها همه برای آزمایش با این که معنوی اما نیتی که هرکس در مورد این نعمت ها میفهمه همه آزمایش و و فردی که آگاه بشه واقعیت چیز دیگه ای و طور دیگه ای نیست در این آزمایش موفق میشه و متوجه میشه که خالق هرگز کار ناپسند انجام نمیدهند استغفرالله.....).....ما خودمون داماد داشتیم به قدری دخترهای دیگرو نگاه میکرد و خواهرم ناراحت میشد چند بار با عصبانیت نگاش کردم و حواسشو به خودشو و خواهرم پرت میکردم تا بفهمه ما اونجاییم و حواسش جمع بشه و در کل با خودم میگفتم چه فکری دارن بعضیا ازدواج میکنن باز این خرابیت درونشونه (هرچند تمام شد رفت این فرد)...میبینید من خودم مردم و این حرفو در مورد مردای دیگه میزنم و گفتم شما به آگاهیت مردها دقت کنید ممکنه از هفت میلیار هزار نفر آگاه باشن بقیه عین ربات جاهل و فکر و افکار یکسان و خرا و...در کل چیزی نمیتونم بگم افکار ها نسبت به هم دیگه عوض شده مثلا پسرها هم خیلی طرز فکرهای یکسانی برای خانوم ها گرفتن و همینطور برعکس که خیلی خیلی زشته این افکار و انسان آگاه میدونه که همه مثل هم نیستن و خداوند آگاه است...به قدری در خالصیت خدا پیش برین و هیچ کسی رو جز خداوند و خانواده و پیامبران الهی و قرآن و اسلام دوست نداشته باشین تا به حدی برسین که در مستیت الهی در بیاین تا همه چیز بر وقف مراد شما دربیاد و با حد الهی خودش و دید جدید و پاک نسبت به همه چیز...این هم قبول دارم مومنیت واقعی رو ممکنه افرادی به تعداد انگشت داشته باشن و فقط برای خداوند باشه و به دور وابستگی و منشا گیری از هیج جای دیگه ای و این افراد تنها افرادین که مهربوننو آدمای واقعا درستو معنوی و در کل درست تر بگم همونی که خداوند خالصانه و اصلی از بندش میخواد که دیگه چی بهتر از این ...کل حرفام فقط به خدا برسین تا بقیه چیزها با برترین حالتی فکرش رو نکنید اتفاق بیفته و به افراد مادی مثل دخترا و پسرا فکر نکنین تو این مسیر و خودتون و خداتون رو فقط بخواید....موفق باشین

نقل قول:
درباره عمل زیبایی من صورت زیبایی دارم اندام معمولی. ولی اونایی که اندامشون پر تر هست و فیس زیباتری دارن بیشتر مورد توجهن، خدا که میدونه چرا شما ندونین. پس میگم شاید برای روانشناسی مثل شما یروز بکار آمد. یه زمانی من آقایی رو خیلی دوست داشتم نه تصمیم بخاطر احساساتم بود نه به خاطر فشار، انتخابش کرده بودم و خانوادم میدونست. اونم قول داده بود همه ی تلاشش رو بکنه

سلام
به نظرم زن دوم بشین می تونین حتما نباید زن اول بشین که!
زن دوم بهتره چون زن اول همه دعوا ها سر اونه! ولی زن دوم همش مفت در میره! زن اول همه غذا ها رو اون میپزه، ولی زن دوم همه غذا رو اون می خوره، زن اول زود تر می میره، ولی زن دوم دیر تر می میره ارث بیشتر به اون میرسه!

هر جور حساب کنین زن دوم بهتره هیچ عیبی هم نداره

اتمقلی;1002188 نوشت:
سلام
به نظرم زن دوم بشین می تونین حتما نباید زن اول بشین که!
زن دوم بهتره چون زن اول همه دعوا ها سر اونه! ولی زن دوم همش مفت در میره! زن اول همه غذا ها رو اون میپزه، ولی زن دوم همه غذا رو اون می خوره، زن اول زود تر می میره، ولی زن دوم دیر تر می میره ارث بیشتر به اون میرسه!

هر جور حساب کنین زن دوم بهتره هیچ عیبی هم نداره

سلام

توی یکی از تاپیک ها دیدم درباره ننه یِ اول و ننه یِ دوم و سوم صحبت کرده بودی؛ فکر کردم شوخی می کنی.
نکنه خود شما سه تا ننه دارید که شروع کننده موضوع را به زنِ دوم شدن توصیه می کنید!!

زن دوم شدن در ایران باعث بدبختی هست. مردم ایران زن دوم را تحمل نمی کنند. حتی مردها از مردی که دو تا زن دارد فرار می کنند. زن ها هم از زنی که هوو می شود متنفر هستند.
خانمی که زن دوم می شود، شاید در ابتدای ازدواج بسیار مورد توجه مرد باشد، اما پس از مدتی و با عادّی شدن و فروکش کردنِ لذّت های مرد، شوهر به سمتِ زن اول می رود و زن دوم را مورد بی توجهی قرار می دهد.
من هیچ زنی را به زن دوم شدن تشویق نمی کنم. شاید زن دوم یا سوم شدن در کشورهایی مثل عراق و پاکستان چندان مشکلی نداشته باشد، اما در بیشترِ مناطق ایران زن دوم شدن مساوی با انداختنِ خود در هزاران دردسر است. من چند مردِ دو زنه را از نزدیک می شناسم و می بینم که چگونه دچار دردسر شده اند. مدتی پیش از یک خانم که زن دوم شده بود، خانمی نقل می کرد که گفته بود:«من خودم را روزی هزار بار لعنت می کنم که زن دوم شدم».

شاید برخی کارشناسانِ سایت با این حرفم مخالف باشند؛ ولی آن قدر موارد دیده ام که به این نتیجه رسیده ام.
البته به هیچ وجه نمی گویم:«زن دوم گرفتن حرام است». خیر؛ زن دوم، سوم و چهارم گرفتن حلال است و این کار را فرد مؤمن نمی تواند حرام کند. اما بیشتر مردهایی که اقدام به این کار می کنند، واقعا نمی توانند شرط عدالت (در پرداخت نفقه) را بین زنان رعایت نمایند.

امید;1002312 نوشت:
سلام

توی یکی از تاپیک ها دیدم درباره ننه یِ اول و ننه یِ دوم و سوم صحبت کرده بودی؛ فکر کردم شوخی می کنی.
نکنه خود شما سه تا ننه دارید که شروع کننده موضوع را به زنِ دوم شدن توصیه می کنید!!

سلام
نه اون که یک سناریو برای تاتر بازی کردن بود راست راستی نبود که!:)

خب اگه زن دوم بدرد نمی خوره چی کار کنه؟...می مونه که!...هیچ کس اونا رو نمیبره که!...نسل ما هر روز کمتر میشه !

الان جوونا که زن نمی برن بیچاره دخترا همش خونه موندن ...برای همین میگم لااقل زن دوم بشین ولی خونواده ی اون زن اول ندونن

مثلا مرده بره شناسنامه شو گم کنه بعد بره یکی دیگه المثنی صادر کنه یه زن دیگه ببره!:)

باز اون شناسنامه المثنی رو گم کنه بره شناسنامه دیگه بگیره دوباره با اون بره یک زن سوم دیگه ای ببره

بعد اون شناسنامه سومی رو الکی الکی گم بکنه بره یکی دیگه صادر باز با اون یکی دیگه شناسنامه یک زن چهارمی هم ببره!

آدم تا چهار تا زن می تونه ببره اگه بلد باشه هیچکس نمیفهمه!

اتمقلی;1002332 نوشت:
مثلا مرده بره شناسنامه شو گم کنه بعد بره یکی دیگه المثنی صادر کنه یه زن دیگه ببره!:)

باز اون شناسنامه المثنی رو گم کنه بره شناسنامه دیگه بگیره دوباره با اون بره یک زن سوم دیگه ای ببره

بعد اون شناسنامه سومی رو الکی الکی گم بکنه بره یکی دیگه صادر باز با اون یکی دیگه شناسنامه یک زن چهارمی هم ببره!

داداش اتمقلی
زن ها هم _ زبانم لال_ این قدر خُل نیستند که وقتی مردی زن دوم و سوم و چهارم بگیره متوجه نشند.
از طرف دیگه مردها هم اون قدر زرنگ نیستند که بتوانند موضوع زن دوم و سوم و چهارم رو از زن هاشون مخفی کنند.

به جان عزیزت نه، به جان خودم
من مرد دو زنه زیاد دیدم. باهاشون حرف هم زدم. غیر از یک مورد که شنیدم مردِ پولداری رفته زن دوم گرفته، بقیه همه مردهای بی پول بودند.
سال گذشته یک شاگرد داشتم که می گفت:« من دو تا زن دارم و می خوام زن سوم هم بگیرم ».
واقعیت اینه که زن داشتن بیشتر از یکی در ایران کار درستی نیست.
البته خبر دارم که در عراق و پاکستان چند زنه بودن رواج داره. در همین ایران خودمون هم بعضی شهرها که نمی خوام اسم ببرم، چند زنه بودن عادّی هست.

ولی زن های فارس تحمّل این مسأله را ندارند.

دخترهایی که سنّ ازدواج رسیدند، باید اجتماعی تر بشوند و توقّعات شان را هم کم کنند تا بتوانند ازدواج کنند. مثلا چه اشکالی داره که یک خانم وقتی پسری زحمتکش ولی بیکار به خواستگاری میاد قبول کنه و مدتی خرج زندگی را تأمین کنه تا زمانی که آن پسر جوان بتواند کار پیدا کند.

سلام
آقای قرائتی میگفتند: خداوند سهم هر کسی از هر نعمتی را مشخص کرده است. کسانیکه از راه حرام، لذت غریزی می برند، از سهمشون از لذت غریزی حلال (از همسر آینده شون) کاسته خواهد شد.

من قبلا مبتلا به خودارضاعی بودم.فقط خودارضاعی نه رابطه واقعی با کسی. اتفاقی برام افتاد و دست راستم را دکترها قطع کردند.همسرم هم بهم دو بار خیانت کرد.
ضمنا با ازدواج هم عادت زشتم از بین نرفت. کمتر شد اما قطع نشد. چون از همسرم لذت کافی نمی برم.چون به گفته آقای قرائتی، قبلا لذت حرام می بردم حالا رزقم از لذت حلال کم شده.

از راه حرام دنبال هیچ چیزی نروید. محبت یا هر چی.
صبر کنید. همان کس که دندان دهد نان دهد... اینها را هم می دهد.

پرسش:

خانمی 24 ساله و مجرد هستم. مشکل من این است که از بچگی کمبود محبت داشتم. خانواده ام برایم حیوان خانگی نمی خرند تا با آن انس بگیرم. خواستگار برایم کم می آید و خواستگار هم سطح ندارم. با اینکه قیافه خوبی دارم، اگر پسری به خواستگاری ام بیاید، از نظر مادرش قبول نمی شوم. از سوی دیگر فکر می کنم پسرها مشکل دارند. چگونه کمبود محبتم را جبران کنم؟

پاسخ:

انسان موجودی اجتماعی است. اینکه احساس می کنید به محبت نیاز دارید، یک نیاز طبیعی و عادّی است. نیاز به محبت از سوی خداوند متعال در درون هر انسان سالمی به وَدیعه نهاده شده است. دوست دارید رابطه مثبت و عاطفی برقرار نمایید؛ رابطه ای که پایدار باشد و بتواند نیازتان را پاسخ دهد. اما باید بدانید که کلیدِ برآورده شدنِ این نیاز در دستانِ خود شماست. شاید از این حرفم تعجب کنید.

گفته اید:«خانواده ام برایم حیوان خانگی نمی خرند تا با آن انس بگیرم». باید بدانید که داشتن حیوان خانگی ممکن است در ابتدا باعث شود قدری مشکلات را فراموش کنید؛ اما این وضعیت دائمی نیست. یک حیوان نمی تواند نیاز یک انسان را برآورده سازد. از سوی دیگر به نوشته روزنامه نیوزویک پژوهشگران در دانشگاه کِنت اِستِیت ایالت اوهایو آمریکا با بررسی 119 نفر که صاحب سگ یا گربه بودند، به این نتیجه رسیدند که بیماری‌های حیوان خانگی گرچه کوچک و بی‌اهمیت باشد، موجب اضطراب و استرس در صاحبان آنها می‌شود و همین موضوع آنها را در معرض افسردگی قرار می‌دهد.

سطح توقع خود از همسر آینده تان را کاهش دهید و انتظارات تان را تعدیل کنید. در جامعه ما افرادی که بار علمی دارند، وضعیت مادّیِ مناسبی ندارند. افرادی که وضعیّتِ مادّیِ خوبی دارند، بارِ علمی ندارند. بهتر است با مراجعه به یک روانشناس و مشاورخانواده متعهد و خبره و مشورت با او، در ملاک ها و معیارهای تان تجدید نظر نمایید تا بتوانید در مواجهه با آقایان موفق تر عمل کنید.

برای آن که خواستگار مناسبی بیابید، توصیه های زیر را انجام دهید:
- در گروه خانم هایی که هنری را یاد می گیرند، ورزشی را تمرین می کنند یا عضو انجمنی ادبی هستند، عضو شوید. منظورم گروه های موجود در فضای واقعی است، نه فضای مجازی.
- کاری پاره وقت بیابید؛ به این صورت بیشتر دیده می شوید. همچنین در جلسات مذهبی _ همچون جلسات روضه و عزاداری، دعای ندبه، جلسات مولودی ائمه اطهار (علیهم السلام)، نماز جماعت و... _ زیاد شرکت نمایید. تعداد زیادی از مادرهایی که پسر نجیب دارند، در این جلسات، به دنبال عروسی نجیب می گردند. از آنجایی که در سال های گذشته تبلیغات زیادی علیه ازدواج فامیلی شده؛ این خانم ها از فامیل، عروس انتخاب نمی کنند. این خانم ها بیشتر در جلسات مذهبی به دنبال یافتن دختر خانم های محجبه و نجیب هستند. پیشنهاد من این است که در همه جلسات مذهبی شرکت نمایید، آرایش نکنید و حجاب کامل را در محله ای که در آن زندگی می کنید، رعایت نمایید. در این صورت می توانید خواستگارهای خوب و نجیبی بیابید.

موضوع قفل شده است