جمع بندی استفاده از دارو برای کاهش یا از بین رفتن میل جنسی

تب‌های اولیه

77 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
استفاده از دارو برای کاهش یا از بین رفتن میل جنسی

سلام
من تصمیم گرفتم اگه بشه تا آخر عمرم مجرد بمونم(از نظر تنهایی و اینها هم مشکلی ندارم و حل شده هستش این مسئله) و احادیث و روایات رو هم درباره ازدواج تقریبا میشه گفت کامل خوندم و میدونم که ازدواج مستحب موکد هست اما خب من نمیخوام ازدواج کنم ....

قرص های شیمیایی/گیاهی در بازار وجود دارن که میل جنسی رو به شدت پایین میارن ...
من چندتا سوال برام پیش اومده :

1 _ این دارو ها علاوه بر نیازجنسی نیاز عاطفی رو از هم بین میبرن ؟
آخه از یه نفر شنیده بودم نیاز عاطفی رو هم از بین میبرن و کلا شخص نسبت به جنس مخالف و ازدواج کاملا بی میل میشه تا مدت خیلی طولانی مثلا چندین سال و در صورت مصرف در مدت زمان طولانی حتی شاید تا آخر عمر ...

2 _ از نظر دینی از بین بردن شهوت و اینکه شخص نسبت به ازدواج میلی نداشته باشه(خود شخص از بین برده باشه) گناه محسوب میشه ؟

3 _ مهم ترین عوارض این داروها رو اگه ممکنه بگین

پیشاپیش ممنونم از پاسخ‌گویی@};-@};-@};-

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد صابر

[TD][/TD]

پرسشگر محترم! ضمن سپاس از همراهی شما با سایت اسک دین@};-، در پاسخ به سؤالتان ای کاش توضیح بیشتری پیرامون دلایل خود مبنی بر عدم ازدواج می فرمودید و اینکه
چرا نمی خواهید ازدواج کنید؟
*آیا توصیفات منفی ای برای ازدواج شنیده اید که شما منصرف کرده است؟
*آیا تجربه ناموفقی داشته اید؟
*آیا صرف هیجانی تصمیم گرفته اید یا اینکه در مورد آن فکر و مطالعه کرده اید؟
*برخوردهاى شما باجنس مخالف چگونه ودرچه سطحى بوده‏است؟

به هر حال در پاسخ شما باید گفت مطمئنا انسانها در مسير تحول و رشد خود به مرحله ايي مي رسند كه غريزه خفته جنسي به اوج فعاليت خود مي رسد و در كنار اين فعاليت غريزه جنسي به تعبير اريكسون رسيدن به يك صميميت هم در وجود فرد شكل مي گيرد و همين عامل زمينه تمايل به جنس مخالف را در انسان پايه ريزي مي نمايد.و ازدواج ثمره اين مرحله از زندگي فرد است.يعني فردي كه مانند شما تا بحال خود را حفظ نموده است و ارتباط با جنس مخالف را تجربه نكرده است به اين نياز خود از طريق درست و اصولي كه همان ازدواج است پاسخ مي دهد. اجازه دهيد موضوع را كمي بيشتر باز نماييم.همانطور كه مي دانيد يكي از مهم ترين دام هاي شيطان كه به وسيله آن بيشتر افراداز صراط مستقيم الهي و دين حق منحرف مي شوند و به گرداب معصيت وگناه مي افتند، همين مساله غريزه جنسي است . وقتي انسان مورد حلالي براي ارضاي اين غريزه و خاموش كردن اين آتش سوزان داشته باشد، ديگر فكرخيانت به نواميس ديگران و آلوده شدن به گناهان ديگر از سرش بيرون مي رود .همچنين مرتكب گناهان ديگري كه مقدمه براي بعضي از كارها است ( مثل دروغ ، حيله و مكر، خودكشي ، قتل و .... ) نمي شود و اين مساله به تجربه ثابت شده است .آري اگر كسي ازدواج كنددر واقع نصف دينش را حفظ كرده ، پس بايد راجع به نصف ديگرش تقواپيشه كند؛ چون نصف ديگر گناهان هم منشا ديگري دارد مثل ربا خواري ،رشوه ، ظلم و تعدي ، حب رياست كه منشا آنها حب و علاقه به دنيا است.بى‏شك هيچ شالوده‏اى، مقدس‏تر از بناى رفيع ازدواج نيست. رسول خداصلى الله عليه وآله فرمود: «ما بنى بناء فى الاسلام احب الى الله عز و جل من التزويج»؛ «هيچ بنايى در اسلام محبوب‏تر از ازدواج، نزد خداوند بنا نشده است»: (وسائل الشيعه، ج 14، ص‏3.)و هر ملتى در دين و آيين خود به نوعى از آن بهره‏مند است.

پرسشگر محترم! ازدواج مستحب مؤکد است و درجایی که فرد بداند به گناه کشیده می شود ازدواج واجب است پس ما نمی توانیم ترازی برای تشخیص گناه یا عدم گناه شما در ازدواج یا عدم آن باشیم ولی شما قصد دارید با داروهایی نیاز خود را نهفته یا سرکوب کنید. اولا این قبیل داروها عوارض فراوانی دارد ثانیا این داروها نیاز عاطفی را سرکوب نمی کنند یا اگر سرکوب کنند، به شکل دیگری در قالب یک اختلال روانی بعد از گذشت مدتی نمود پیدا می کنند.
بنابراین اصلا مصرف این داروها به صلاح نیست و لازم است شما به روانشناس مراجعه نموده و یا دقیقا علت عدم تمایلتان به ازدواج را بیان کنید.

پرسشگر محترم!
بدانيد كه ازدواج صرفاً جهت توليد نسل و پاسخ به غريزه جنسى يك طرف نيست؛ گرچه اين غريزه يكى از نيازهاى انسان - چه مرد و چه زن - است و بايد به آن پاسخ مثبت داد و آن را از طريق معقول و مشروع ارضا و تمأمين كرد (هم زن نيازمند به تأمين آن است و هم مرد). در عين حال با ازدواج، مرد و زن به كمال مى‏رسند و در پرتو ازدواج، آن دو به آرامش روحى و روانى دست مى‏يابند. در اين زمينه مى‏توانيد كتاب «تشكيل خانواده در اسلام»، دكتر على قائمى را مطالعه كنيد. بدين‏وسيله اهميت و نقش ازدواج و آثار مثبت و فوايد فراوان آن را مورد توجه و ارزيابى قرار دهيد تا نگرش مثبتى به امر ازدواج در شما ايجاد شود.
موفق باشید.

سلام ، وقت شما بخیر

غالبا افراد برای آینده ی ای بهتر تصمیم میگیرن ، برای اهدافی که در زندگی اونها تحول مثبتی ایجاد کنه. اما تصمیم شما هیچ جنبه ی مثبت یا با ارزشی نداره و برعکس یک تحمیل بزرگ هست.

هر تصمیمی باید با توجه به شرایط گرفته بشه!

آیا شما میدونین که پدر و مادر فقط تا زمانی خاصی در زندگی فرزندشون حضور دارن؟
آیا اینو میدونین که خواهر و برادر هر کدام دنبال زندگی خودشون خواهند رفت؟
میدونین دوستان فقط در زمان های خاصی میتونن کنار یک فرد حضور داشته باشن؟
آیا انسان نیاز به محبت و عشق ورزیدن نداره؟
اگر زمانی برای یک فرد تنها اتفاقی بیافته ( مثل سکته ) چه کسی تا چند ساعت بعد قراره از حال اون باخبر بشه؟ در حالی که فقط چندین دقیقه کوتاه فرصت هست.
آیا سرکوب نیازها نه از سر گناه بلکه از نظر عقلانی صحیح است؟
بدن انسان تا چه زمانی به دارو پاسخ میده و پس از اون نتیجش بر فرد چه هست؟
از عوارض داروهای جنسی اطلاع کافی دارید؟
و ده ها سوال دیگر.

شما به دیگران نگاه نکنین .... برخی به ظاهر ازدواج نمیکنن ولی در باطن رابطه ی نامشروع دارن که فقط دستشون رو نشده! طرف بزرگسال هست و وقتی باهاش از ازدواج میگن میگه نه بابا ازدواج کنم چی بشه و فلان. در حالی که نیاز جنسیش جای دیگری تامین میشه و نیاز عاطفیش رو هم با تفریح، خرید و مهمانی و جشن و ...تا حدی پاسخ میده!
اما برای کسی که قصد روابط ناسالم و متعدد نداره سرکوب نیازها یعنی ضرر جسمی و روانی.

شما نیاز جنسی رو کاهش میدین در حالی که خودتون رو از نیاز عاطفی هم محروم میکنین و باید منتظر عواقب اون باشین.

اگر ازدواج در زندگی اتفاق افتاد که هیچ ، اتفاق نیفتاد خواست خداوند هست و باید زندگی کرد. این با در تنگنا گذاشتن خودمون و تحمیل فرق زیادی داره

سلام
اولش می خواستم من حیث مزاح بگم طبق نظر یه کارشناسی در جایی، شما بهتره برا این کار بری دوغ بخوری..:-bd
ولی متنتونو که خوندم، دیدم قضیه خیلی جدیه و شما حرف از امتناع از ازدواج می زنید!
به نظرم با این کار خسر الدنیا و الاخرت می شید!
اگر مشکل و معزل فیزیکی دارید که می تونید با پزشکان صحبت کنید و حللش کنید! یه عمر زندگی ارزشش خیلی بیشتر از مطرح کردن یه معزل فیزیکی و درمانش تحت نظر یه پزشک هست!
با ازدواج نکردن، هم در دنیا خودتونو از لذت حلالی که برای شما تعیین شده محروم می کنید و برای چنین شخصی در آخرت هم خسارات فراوانی بوجود میاد که باعث حسرت فرد می شه! اونجا یهو بهشتی هم باشید، لابد از داشتن حوری امتناع می ورزید! یا اگرم به سمت حوری ها برید، اونها امتناع می ورزند و می گن، تو دنیا شهواتت چی بودی که تو اینجا چی باشی!o:-) یا خدا به شما می گه: به خاطر محروم کردن خودت تو دنیا از شهوات، اینجا هم محروم شدی! :-sبعدی می بینید هر کی با حوری های خودش خوش هست و شمام تنهایید! اینجاست که احساس حسرت می کنید و یه جا کز می کنید و می گید: هیشکی منو دوست نداره!!!(:|
خود من در سنین حدود 20-15 سال این حس رو داشتم و می خواستم برای همیشه از ازدواج دور شم ولی کلا در سنین بالای 25 به بعد دیدگاههاتون عوض می شه! البته با یه حس عاشقی نصفه نیمه! تو حس عاشقی فهمیدم عشق جنسش خیلی فراتر از شهوت خام هست!
البته مشکلات زیادی هم برای من بوجود اومده و یکیش اینه که در سنینی که باید به فکر تشکیل زندگی و جمع آوری پول برای اون می شدم، به فکرش نبودم و تا الانم که حدود 35 سال سن دارم هم موقعیتی بوجود نیومده و البته کیس های خوبی هم برا ازدواج در اون سنین وجود داشته که به سبب اون افکار واقعا مزخرف، همشونو از دست دادم و تو این سن هم وسواس شدید یپدا کردم و هم اینکه معمولا خانواده ها هم رضایت زیادی به ازدواج با پسرهای بالای سی و اندی سال ندارند و بیشتر به دنبال پسر های زیر سی سال و سی پنج سال هستند!
کلا به نظرم اگر احساس بدی به ازدواج دارید و از اینایی هستید که حس می کنید جنس مقابل به درد نمی خوره و می خواهید بی نیاز باشید و از این حرفا، بهتره این فکر رو از سرتون بیرون کنید و به صورت نرمالی ازدواج کنید و صاحب زن و فرزند و زندگی و تشکیلات شید!
به شخصه بارها دیدم خدا به دوستی که شرایط مالیش عین خودم بوده و مزدوج شده و خصوصا بچه دار شده، عنایات ویژه ای داشته که یهو صاحب خونه و ماشین و امکانات آنچنانی شده و این فضل خداست!
خود خدا هم قطعا بین دو نفر مومن هم رده، به اونی که متاهل هست عنایات ویژه ای داره و حتی شنیدم وقتی در یه جمعی می خواهید نماز جماعت بخونید، بهتره پیش نمازتون یه فرد متاهل باشه!
چون لابد طبق فرموده امام علی (ع) دین متاهل ها کامل تر شده!
در کل به نظرم این حس شما در سنین بالاتر از بین خواهد رفت و خودتون بحث ازدواج رو پیش خواهید کشید!happy

او خـواهـد آمـد;1000549 نوشت:
سلام
من تصمیم گرفتم اگه بشه تا آخر عمرم مجرد بودم(از نظر تنهایی و اینها هم مشکلی ندارم و حل شده هستش این مسئله) و احادیث و روایات رو هم درباره ازدواج تقریبا میشه گفت کامل خوندم و میدونم که ازدواج مستحب موکد هست اما خب من نمیخوام ازدواج کنم ....

قرص های شیمیایی/گیاهی در بازار وجود دارن که میل جنسی رو به شدت پایین میارن ...
من چندتا سوال برام پیش اومده :

1 _ این دارو ها علاوه بر نیازجنسی نیاز عاطفی رو از هم بین میبرن ؟
آخه از یه نفر شنیده بودم نیاز عاطفی رو هم از بین میبرن و کلا شخص نسبت به جنس مخالف و ازدواج کاملا بی میل میشه تا مدت خیلی طولانی مثلا چندین سال و در صورت مصرف در مدت زمان طولانی حتی شاید تا آخر عمر ...

2 _ از نظر دینی از بین بردن شهوت و اینکه شخص نسبت به ازدواج میلی نداشته باشه(خود شخص از بین برده باشه) گناه محسوب میشه ؟

3 _ مهم ترین عوارض این داروها رو اگه ممکنه بگین

پیشاپیش ممنونم از پاسخ‌گویی@};-@};-@};-

سلام و عرض ادب

دوست گرامی

غذا خوردن هم واجب نیست!

اما اگر غذا نخورید به امراض مختلف دچار می شید و در نهایت از گشنگی می میرید!

نیاز جنسی و عاطفی یکی از نیاز های انسان هست که باید از راه درست تامین بشه

به جای سرکوب نیازتون ، که بدون شک عوارض جبران ناپذیری رو برای شما خواهد داشت

سعی کنید از راه درست و صحیح و طبق احکام خداوند عمل کنید ، تا به نتیجه مطلوب برسید

میانه رو باشید

نه برای ازدواج عجله کنید و احساساتی عمل کنید

نه کلا ازدواج رو به خودتون حروم کنید!

در پناه حق تعالی

یا هو یا من لا هو الا هو

سلام و عرض ادب

واقعا این تاپیک رو دیدم ناراحت شدم

ببین تفکر جامعه ما داره به کجا کشیده میشه

ایکاش واقعا همگی دست به دست هم بدیم و یه مرکز ازدواج و ... بزنیم .....منتظر
نباشیم کسی به فکرمون باشه بلکه خودمون یه فکری به حال خودمون بکنیم
غریزه جزیی از وجووووووووووود ماست یعنی واقعا غریزه به وجود اومده بود که اینقدر مارو اذیت کنه و فکرمون رو مشغول خودش کنه؟!
یا غریزه با ما متولد شد که مارو به نابودی بکشونه؟

سلام
خوردن عرق کاسنی، به تعداد مثلا ده الی دوازده لیوان در طی روز، به صورت خالص و بدون مخلوط کردن با آب یا شکر، همه احساسات از جمله میل جنسی را تا حد صفر کاهش می دهد.
(می توان موقع تشنگی به جای آب، عرق کاسنی نوشید).
هر وقت خوردن آن ترک شود، پس از یکی دو هفته همه چیز به حالت سابق برمی گردد.

تنها کارکرد ازدواج، تأمین مشروع غرایز یا درآمدن از تنهایی نیست.

وقتی نسلی از انسان باقی بماند، هر بار که یکی از آنها لا اله الا الله یا بسم الله الرحمن الرحیم بگوید، برای انسان در عالم بعد از مرگ، فرج حاصل می شود.

در شرح زندگی یکی از بزرگان می گویند که ایشان در تجرد به سر می برد و حاضر به ازدواج کردن نمی شد. روزی به اطرافیان خود گفت که قصد ازدواج دارد. علتش را سئوال کردند. گفت: دیشب در خواب دیدم که قیامت شده است و مردم تشنه و در زیر گرمای شدیدی هستند. من هم همینطور بودم. ناگهان کودکانی از کوه پایین آمدند و در دستشان پیاله آب بود و سراغ پدر و مادر خود می رفتند و به آنها آب میدادند. من از یکی از آنها آب خواستم. گفت: اگر تو هم در بین ما فرزندی داشته باشی، به تو آب خواهد داد.

داستان فوق را مدتها پیش خوانده ام و دقیق در خاطرم نیست. لذا جزئیات آن را نتوانستم به طور دقیق بیان کنم.

استاد مطهری در یکی از کتابهای خود نوشته اند:
وقتی ما "مجردان پاک " (افرادی که تا آخر عمر مجرد مانده اند اما اشخاصی بوده اند که در پاکی آنها هیچ شک و شبهه ای وجود ندارد) را با متاهل ها مقایسه می کنیم، می بینیم در آنها یک "خام"ایی وجود دارد که در متاهل ها وجود ندارد. (نقل به مضمون)
یعنی ازدواج باعث پختگی (عقل و رفتار) انسان می شود.

یکی از بزرگان میگویند:
سیر و سلوک عرفانی افراد عادی، همان خوشرفتاری با همسر و اعضای خانواده و تحمل سختی های زندگی مشترک و سوء رفتار های همسر و فرزندان است. (نقل به مضمون).

سلام دوست عزیز
نمیدونم چه مشکلی برات پیش اومده که همچین تصمیمی گرفتی و میخوای تا آخر عمرت مجرد بمونی. ای کاش اینجا حداقل میومدی و جواب سوالای کارشناس رو میدادی تا بهتر بشه راهنماییت کرد.
نمیدونم شاید مشکلی که تو با ازدواج کردن داری از جنس مشکل من باشه که اگه اینجوری باشه من میفهممت و درکت که چه حالی داری و چرا این تصمیم رو گرفتی. با عرض معذرت از کارشناس و کاربرای سایت به نظرم شما اصل مشکل امثال ما رو خوب نمیفهمین و نمیتونم راهنماییای جامعی برای ما داشته باشین. تو وجود امثال ما یه ترسی نسبت به ازدواج شکل گرفته به خاطر خطاها و اشتباهای گذشتمون که خوب انقدر راجع به عوارض و گرفتاریای بعد این اشتباهات تو گوش ما خودن که این دیگه تو ضمیر ناخودآگاه ما نفوذ کرده. ای کاش قبل از اینکه شروع کنن به نوشتن یه سری مطالب همه ی جوانب رو در نظر میگرفتن و به صرف یه هدف خاص نمینوشتن. ولی خوب دیگه کاریه که شده.
دوست عزیز من حالت رو خوب میفهمم و درکت میکنم. هم دردیم یه جورایی.

عبد شکور;1001371 نوشت:
سلام
خوردن عرق کاسنی، به تعداد مثلا ده الی دوازده لیوان در طی روز، به صورت خالص و بدون مخلوط کردن با آب یا شکر، همه احساسات از جمله میل جنسی را تا حد صفر کاهش می دهد.
(می توان موقع تشنگی به جای آب، عرق کاسنی نوشید).
هر وقت خوردن آن ترک شود، پس از یکی دو هفته همه چیز به حالت سابق برمی گردد.

با عرض سلام
این کار کاملا اشتباه است .عرق کاسنی طبع سرد دارد و خوردن زیاد سردی جات باعث تولید خلط سودا در بدن میشود .تعادل مزاج بهم خواهد خورد و مشکلات عدیده جسمی و روحی پیش خواهد آمد. کسی که بخواهد عرق کاسنی استفاده کند به او توصیه میشود که به همراه عرق شاتره مخلوط کند.آن هم یک لیوان .
برای منظوری که جناب استارتر مد نظر دارند می‌توانند در طب سنتی جستجو کنند.دستوراتی موجود است برای این منظور.

o.m.i.d;1001401 نوشت:
ا عرض معذرت از کارشناس و کاربرای سایت به نظرم شما اصل مشکل امثال ما رو خوب نمیفهمین و نمیتونم راهنماییای جامعی برای ما داشته باشین. تو وجود امثال ما یه ترسی نسبت به ازدواج شکل گرفته به خاطر خطاها و اشتباهای گذشتمون که خوب انقدر راجع به عوارض و گرفتاریای بعد این اشتباهات تو گوش ما خودن که این دیگه تو ضمیر ناخودآگاه ما نفوذ کرده. ای کاش قبل از اینکه شروع کنن به نوشتن یه سری مطالب همه ی جوانب رو در نظر میگرفتن و به صرف یه هدف خاص نمینوشتن. ولی خوب دیگه کاریه که شده.
دوست عزیز من حالت رو خوب میفهمم و درکت میکنم. هم دردیم یه جورایی.

سلام دوست بزرگوارم جناب امید@};-
لازم دانستم با توجه به فرمایشات شما چند نکته را اشاره کنم:

1. مشکل این استارتر عزیز ما ممکن است چندین علت داشته باشد و صرفا نمی توان او را همدرد شما دانست. شما با علت دیگری نیت عدم ازدواج دارید و شاید ایشان به علتی دیگر. البته مطمئن باشید احساستان را خوب می فهمیم و ترستان را هم بجا می دانیم ولی به نظرم نباید علت عدم حل مشکلتان را ناکارآمدی کارشناسان یا مشاوران یا راهکارها دانست.

کسی که به پزشک مراجعه می کند و انواع داروها برای او تجویز می شود و از داروخانه نیز خریداری می کند ولی داروها را به موقع مصرف نمی کند یا اصلا مصرف نمی کند و بعد دائما ادعا می کند که من خوب نمی شوم، مقصر این داستان کیست؟

2. ترس شما از ازدواج یک ترس منطقی است ولی بالاخره راهی برای اطمینان سلامت جسمی و آمادگی برای ازدواج وجود دارد...پس باید خودتان را مورد بررسی قرار دهید و داروهایتان را به موقع مصرف کنید(همان راهکارهای روانشناختی)

3. برادر عزیزم! زیاد عجله نکنید همین که در مبارزه با گناه قدم به قدم جلو بروید یعنی یک پیشرفت بزرگ... صبور باشید و بدانید که باید به مهارت استامت برسید.

شما دانایی زیادی دارید ولی هنوز توانایی و مهارت کافی ندارید با کمک مشاورتان می توانید این دانایی را به توانایی تبدیل سازید.
موفق باشید.

صابر;1001406 نوشت:
سلام دوست بزرگوارم جناب امید@};-
لازم دانستم با توجه به فرمایشات شما چند نکته را اشاره کنم:

1. مشکل این استارتر عزیز ما ممکن است چندین علت داشته باشد و صرفا نمی توان او را همدرد شما دانست. شما با علت دیگری نیت عدم ازدواج دارید و شاید ایشان به علتی دیگر. البته مطمئن باشید احساستان را خوب می فهمیم و ترستان را هم بجا می دانیم ولی به نظرم نباید علت عدم حل مشکلتان را ناکارآمدی کارشناسان یا مشاوران یا راهکارها دانست.

کسی که به پزشک مراجعه می کند و انواع داروها برای او تجویز می شود و از داروخانه نیز خریداری می کند ولی داروها را به موقع مصرف نمی کند یا اصلا مصرف نمی کند و بعد دائما ادعا می کند که من خوب نمی شوم، مقصر این داستان کیست؟

2. ترس شما از ازدواج یک ترس منطقی است ولی بالاخره راهی برای اطمینان سلامت جسمی و آمادگی برای ازدواج وجود دارد...پس باید خودتان را مورد بررسی قرار دهید و داروهایتان را به موقع مصرف کنید(همان راهکارهای روانشناختی)

3. برادر عزیزم! زیاد عجله نکنید همین که در مبارزه با گناه قدم به قدم جلو بروید یعنی یک پیشرفت بزرگ... صبور باشید و بدانید که باید به مهارت استامت برسید.

شما دانایی زیادی دارید ولی هنوز توانایی و مهارت کافی ندارید با کمک مشاورتان می توانید این دانایی را به توانایی تبدیل سازید.
موفق باشید.

سلام جناب صابر
چه راهی وجود داره برای اینکه من به سلامت جسمیم پی ببرم؟؟؟؟ من که تو این یه سالی دارم تلاش میکنم تا به زندگی برگردم ولی تلاشام تا الان که بی فایده بوده. دیگه امیدی ندارم به بهبودی. من نابود شدم. من داروی موثری بین توصیه هاتون ندیدم. یه سری توصیه روتین کردین که اونو به هر کسی با هر دردی پیشنهاد میکنین. برای من نه از نظر جسمی و نه از نظر روحی هیچ راه درمانی وجود داره. نمیدونم چرا انقدر اصرار دارین که امید داشته باش. خوبه باز یه قدم پیشرفت کردین و به این نتیجه رسیدین که ترسم واقعیه. انقدری که شما امید دارین من ندارم. چون کاملا از وضعیت جسمی و روحیم خبر دارم. در ضمن بعضی چیزا هست که بعد ازدواج صد در صد بروز پیدا میکنه. میبینین از همه جا رونده و از همه جا موندم.
در ضمن مشاورمم خیلی راجع به خودارضایی و عوارضش بهم کمکی نکرد چون گفت خودت از پسش براومدی و راجع به عوارضشم گفت تو عوارضی رو که هی از اینور و اونور شنیدی به خودت تلقین میکنی. کلا راهنمایی دیگه ای راجع به ناامیدی و ترسام نکرد.

یکی دیگه.;1001402 نوشت:
با عرض سلام
این کار کاملا اشتباه است .عرق کاسنی طبع سرد دارد و خوردن زیاد سردی جات باعث تولید خلط سودا در بدن میشود .تعادل مزاج بهم خواهد خورد و مشکلات عدیده جسمی و روحی پیش خواهد آمد. کسی که بخواهد عرق کاسنی استفاده کند به او توصیه میشود که به همراه عرق شاتره مخلوط کند.آن هم یک لیوان .
برای منظوری که جناب استارتر مد نظر دارند می‌توانند در طب سنتی جستجو کنند.دستوراتی موجود است برای این منظور.

بنده همان روش را (به خاطر اثر کاسنی در کاهش قند خون) مدتی انجام میدادم (مواقع تشنگی به جای آب میخوردم) و هیچ مشکلی پیش نیامد. در همان مدت بود که متوجه اثر عرق کاسنی در کاهش احساسات و خصوصا غریزه شدم. این نکته را به یکی از دوستان که متخصص اعصاب و روان هستند در میان گذاشتم ایشان تأیید کردند و گفتند از عرق کاسنی برای نوجوانانی که نمیتوانند خودشان را از جهت غریزه کنترل کنند استفاده می کنیم البته به مقدار یک استکان در روز.ایشان هم خطراتی برای مقادیر بالای آن ذکر کردند. اما همانطور که عرض کردم، برای بنده هیچ اتفاقی نیفتاد جز صفر شدن احساسات و غریزه.
به گمان من، مقادیر کم عرق کاسنی، آن اثری را که بنده تجربه کردم، نمی گذارد.

o.m.i.d;1001408 نوشت:
سلام جناب صابر
چه راهی وجود داره برای اینکه من به سلامت جسمیم پی ببرم؟؟؟؟ من که تو این یه سالی دارم تلاش میکنم تا به زندگی برگردم ولی تلاشام تا الان که بی فایده بوده. دیگه امیدی ندارم به بهبودی. من نابود شدم. من داروی موثری بین توصیه هاتون ندیدم. یه سری توصیه روتین کردین که اونو به هر کسی با هر دردی پیشنهاد میکنین. برای من نه از نظر جسمی و نه از نظر روحی هیچ راه درمانی وجود داره. نمیدونم چرا انقدر اصرار دارین که امید داشته باش. خوبه باز یه قدم پیشرفت کردین و به این نتیجه رسیدین که ترسم واقعیه. انقدری که شما امید دارین من ندارم. چون کاملا از وضعیت جسمی و روحیم خبر دارم. در ضمن بعضی چیزا هست که بعد ازدواج صد در صد بروز پیدا میکنه. میبینین از همه جا رونده و از همه جا موندم.
در ضمن مشاورمم خیلی راجع به خودارضایی و عوارضش بهم کمکی نکرد چون گفت خودت از پسش براومدی و راجع به عوارضشم گفت تو عوارضی رو که هی از اینور و اونور شنیدی به خودت تلقین میکنی. کلا راهنمایی دیگه ای راجع به ناامیدی و ترسام نکرد.

تو تاپیک مربوط به خودتون نکاتی را مجددا عرض میکنم.
[h=1]عاقبت شوم خودارضائی[/h]

عبد شکور;1001446 نوشت:
بنده همان روش را (به خاطر اثر کاسنی در کاهش قند خون) مدتی انجام میدادم (مواقع تشنگی به جای آب میخوردم) و هیچ مشکلی پیش نیامد. در همان مدت بود که متوجه اثر عرق کاسنی در کاهش احساسات و خصوصا غریزه شدم. این نکته را به یکی از دوستان که متخصص اعصاب و روان هستند در میان گذاشتم ایشان تأیید کردند و گفتند از عرق کاسنی برای نوجوانانی که نمیتوانند خودشان را از جهت غریزه کنترل کنند استفاده می کنیم البته به مقدار یک استکان در روز.ایشان هم خطراتی برای مقادیر بالای آن ذکر کردند. اما همانطور که عرض کردم، برای بنده هیچ اتفاقی نیفتاد جز صفر شدن احساسات و غریزه.
به گمان من، مقادیر کم عرق کاسنی، آن اثری را که بنده تجربه کردم، نمی گذارد.

این بخاطر اینه که طبع آدمها با هم فرق میکند.شاید طبع شما به حدی گرم بوده که با خوردن این مقدار تازه به تعادل رسیده است.احتمال دوم اینه که عدمعتعادل مزاج چیزی نیست که براحتی و در زمان کوتاه قابل فهم و حس بوسیله ی خود انسان باشد.نکته سوم اینکه همین از دست دادن تمام احساسات یعنی سردی بیش از حد طبع.این یعنی خارج شدن از تعادل.که در دراز مدت عوارض روحی و جسمی ایجاد میكند.ما قرار نیست برای حصول یک منظور به بدنمان آسیب بزنیم. ه
اگر کسی بخواهد از طریق طب سنتی این کار را انجام دهد حتما باید به پزشک حاذق سنتی مراجعه کند مخصوصا اگر میخواهد در طولانی مدت روشی را ادامه دهد..
اون جناب مشاور هم نباید خارج از تخصصشان تجویز کنند.شاید همان مقدار ناچیز هم برای طبع فردی ایجاد مشکل کند.

سلام مجدد
یه بار دیگه تجربیاتی از تجربیات خودم می نویسم و تلاش می کنم حس مشابه خودمو با احساسات استارتر و ... بنویسم! شاید مفید فایده باشه!
البته حس می کنم استارتر و آقا امید و خیلی ها بیشتر از اینکه از خود ازدواج بدشون بیاد، از هزینه ها و خرج ها و مشکلاتش بدشون میاد و از گرفتن مسئولیت و ... هراس دارند!
ولی شاید گوشه ای از احساساتشون با من مشترک باشه!
من جوونتر که بودم(حدود 15 تا 25 سال)، عاشق موسیقی راک و متال و ترش و دث و بلک متال و همچنین شخصیت های قدرتمند فیلم ها و بازی ها و کشتی کج مثل آندرتیکر و استینگ و آرنولد تو ترمیناتور و مکس پین و ... بودم! یه حسی داشتم که دوست داشتم بی نیاز به همه آدما باشم! از جنس مخالف بدم نمیومد ولی دوست داشتم در عین بی نیازی، همه دخترا عاشقم باشند ولی قابل دسترس نباشم! وقتی موسیقی های مدنظر رو گوش می کردم یه لحظه حس می کردم از زمین کنده شدم و قدرتمند ترین انسان روی کره زمینم و همه دارن منو با حسرت نگاه می کنند و احساس غرور بهم دست می داد!
ازدواج رو کار بد می دونستم و به شخصه دوست داشتم همیشه تنها و بی نیاز باشم! حس می کردم چقدر خدا قدرتمنده وقتی تصور کنی همه آدما با معشوق (هه) شون خوشن و خدا در عین خوشحالی و رضایتمندی و بی نیازی، هوای همه رو داره!
همه چیز داشت همونطوری پیش می رفت تا اینکه عاشق شدم ولی دقیقا با عشقم به سردی رفتار کردم و همواره نگاش نمی کردم و ازش دوری می کردم تا اینکه رفت و زن یکی دیگه شد!
از اون به بعد همیشه از خودم بدم میومد! و همواره به خودم لعن و نفرین می گفتم و حسرت می خوردم چون دقیقا حس می کردم نیمه گم شده مو که خیلی باش آروم می گرفتم رو از دست دادم! دقیقا حسم این بود که چرا باید یه عزیزی رو که این همه دوسش داشتم رو از خودم بیزار می کردم و سمتش نمی رفتم و این همه بهش ظلم می کردم که در عین حالی که همش نگاهش و حواسش با من بود و خیلی تلاش می کرد بهم کانکت شه رو با بیخیالی و بی توجهی از خودم دور می کردم!
این شد که بعدا فهمیدم ماها نمی تونیم مثل خدا بی نیاز باشیم! خدا ما رو نیازمند هم کفو و جفت آفریده! و اتفاقا فهمیدم برای اینکه کم کم بهش نزدیک بشیم باید از راه اصولیش مزدوج شیم و بعدش وقتی فکر و ذهنمون باز شد و عظمت خدا رو در زندگی دیدیم، کم کم تو مسایل عرفانی و عشقش غرق شیم و کم کم با ترک گناهان و انجام واجبات و مستحبات و نماز شب و زیارت عاشورا و گریه (بکا) و ... سوختن در عشق خدا کم کم به مقام فنای در ذات انسانی و بقای در ذات حق تعالی برسیم و نهایتا صفات نسبی خدا در وجودمون شکل بگیره به حیبت و هشمت و عظمت و بزرگی برسیم که جز خدا نبینیم و در نتیجه در مقابل همه انسانها عزتمند شیم!
این بود که به اشتباهم پی بردم چون دیدم اتفاقا آدما وقتی عاشق می شند و ازدواج می کنند، خیلی بزرگتر و کامل تر می شند!
ما مردا دقیقا خاک سخت هستیم و خانوما آب هستند که وقتی این دو با هم قاطی می شند، گل برا ساختن خونه و زندگی و بزرگ شدن پدید میاد و این می شه که انسان به تکامل می رسه و قوی تر می شه!
امیدوارم قطره ای از دردها و احساسات استارتر و همنوعانشون رو تونسته باشم در این متن درک کنم و حقایقی که خودم بهشون رسیدم رو منتقل کنم!

++Hadi++;1001519 نوشت:
ما مردا دقیقا خاک سخت هستیم و خانوما آب هستند که وقتی این دو با هم قاطی می شند، گل برا ساختن خونه و زندگی و بزرگ شدن پدید میاد و این می شه که انسان به تکامل می رسه و قوی تر می شه!

سلام و عرض ادب و احترام
ازین جمله خوشم اومد جالبه
++Hadi++;1001519 نوشت:
احساس غرور بهم دست می داد!

دقیقا جنس غرور من هم از جنس غرور شماست
++Hadi++;1001519 نوشت:
از اون به بعد همیشه از خودم بدم میومد!

ولی من از شما پسرها واقعا شکایت دارم , حالا که اون دختر رو از دست دادید پشیمونید ولی اگر میدونستید
که ازدواج نمیکنه باز هم خیال ازدواج به سرتون میزد ایا؟
اصلا اون دختر بیچاره تا کی باید صبر میکرد؟!

منم تا تو زندگیم به یه انسان با شخصیت برخوردم ناز کرد و بلاتکلیف گذاشت
به خاطر همین هیییچ گونه اعتمادی به پسرا نیست
پس چرا نباید ادم از اینده اش..... از افراد...از ازدواج.... واهمه نداشته باشه؟

ما الان تو دانشگاه فردی رو داشتیم که همه رو عاشق خودش کرد و با هیچکس ازدواج نکرد
من وقتی گریه و ناراحتی اون دخترارو میبینم خودم گریه ام میگیره
اینها یعنی چی واقعا!
بیچاره دخترا همشون میگن ما دیگه به هیچکی اعتماد نداریم ووو...

اغاثاذیمون;1001874 نوشت:
سلام و عرض ادب و احترام
ازین جمله خوشم اومد جالبه

دقیقا جنس غرور من هم از جنس غرور شماست

ولی من از شما پسرها واقعا شکایت دارم , حالا که اون دختر رو از دست دادید پشیمونید ولی اگر میدونستید
که ازدواج نمیکنه باز هم خیال ازدواج به سرتون میزد ایا؟
اصلا اون دختر بیچاره تا کی باید صبر میکرد؟!

منم تا تو زندگیم به یه انسان با شخصیت برخوردم ناز کرد و بلاتکلیف گذاشت
به خاطر همین هیییچ گونه اعتمادی به پسرا نیست
پس چرا نباید ادم از اینده اش..... از افراد...از ازدواج.... واهمه نداشته باشه؟

ما الان تو دانشگاه فردی رو داشتیم که همه رو عاشق خودش کرد و با هیچکس ازدواج نکرد
من وقتی گریه و ناراحتی اون دخترارو میبینم خودم گریه ام میگیره
اینها یعنی چی واقعا!
بیچاره دخترا همشون میگن ما دیگه به هیچکی اعتماد نداریم ووو...


به نظرم یه نوع طرز فکر برای همه درست نیست!
خود من مستقیم وارد هیچ رابطه دوستی و ... نشدم و اونجا هم به هیچ وجه به کسی در مورد دوستی و ازدواج و ... صحبت نکردم.. با خانم ها هم هیچ رابطه دوستی و شوخی و اینا جز سلام و احترام و ... نداشتم..تا همین الان!
آدم نسبتا شوخ و در عین حال جدی بودم که از راه دور هوایی می شدن و یه بار هم سر فرستادن یه آهنگ بلوتوث به یه نفر، یه فکر سو برا ایشون به وجود اومد و از طریق دوستاش اومد و ازم درخواست دوستی و ... کرد! منم به دلیل اینکه حسی به ایشون نداشتم رد کردم! چند ماه بعد از دوست نزدیک و صمیمی ایشون خوشم اومد!
اولش نمی خواستم جلو برم و اصلا فکرشو هم نمی کردم ولی بعدا کار به جاهای سختی کشید!سه بار جلو رفتم و قصدم هم صد در صد بود ولی این سه بار پی در پی نبود، فواصل حدود 5-6 ماهه بینشون بود و هر موقع هم می رفتم جواب رد می شنیدم و بعد از یه هفته چراغ سبز رو که ازشون می دیدم، خودم می زدم تو پرشون و بی توجهی می کردم و جلو نمی رفتم! چرا؟ چون قبلش هیچ وقت خانومها رو جدی نمی گرفتم و غرور خودمو داشتم... البته مشکلات مالی و ... هم بود و البته قضیه اون دوست قبلیشون و خلاصه یه عذاب وجدانی هم از این داشتم که برم با دوست اون قبلیه که این فرد مد نظرم بود، ارتباط برقرار کنم و قبلیه عذاب بکشه! بماند که بعدا خوابی در مورد فرد دوم که خودم می خواستمش دیدم که متوجه شدم تعبیر دعایی بود که در جلوی ضریح امام رضا ع در مورد همسر خوب در آینده ام بود که متاسفانه همین خواب و دعایی که 7-8 سال قبلش کرده بودم خیلی بهم فشار آورد و باعث پی گیری کار در سری های بعدی بوده که البته استراتژی بنده به دست آوردن ایشون نبود و خلاصه سوقاتی امام رضا ع برای ما چیزی جز حسرت و اندوه نداشت!

درست است این مطلب و مورد تایید هست

عبد شکور;1001446 نوشت:
بنده همان روش را (به خاطر اثر کاسنی در کاهش قند خون) مدتی انجام میدادم (مواقع تشنگی به جای آب میخوردم) و هیچ مشکلی پیش نیامد. در همان مدت بود که متوجه اثر عرق کاسنی در کاهش احساسات و خصوصا غریزه شدم. این نکته را به یکی از دوستان که متخصص اعصاب و روان هستند در میان گذاشتم ایشان تأیید کردند و گفتند از عرق کاسنی برای نوجوانانی که نمیتوانند خودشان را از جهت غریزه کنترل کنند استفاده می کنیم البته به مقدار یک استکان در روز.ایشان هم خطراتی برای مقادیر بالای آن ذکر کردند. اما همانطور که عرض کردم، برای بنده هیچ اتفاقی نیفتاد جز صفر شدن احساسات و غریزه.
به گمان من، مقادیر کم عرق کاسنی، آن اثری را که بنده تجربه کردم، نمی گذارد.

عرق کاسنی به علت طبع ویژه ای که دارد و در روایات بسیار به آن تاکید شده چنین کاری می کند
و حتی می توان گفت به صورت هوشمند عمل می کنند هم چون بادمجان
در طب سنتی کاسنی را سرد تعریف می‌کنند و کنترل کننده صفرا که این در افراد با شهوت بیشتر از حد که نیاز نیست درمان به حساب می آید و حتی در افراد متاهل برای درمان زود انزالی بهترین درمان هست،،، پس نیازی به ترس از استفاده کاسنی نداشته باشید....

سلام
نه خوب نیست عوارض افسردگی داره ادم بی حوصله میشه

به نظرم نخوردن چربی و روغن و چیزای خشک فقط خوردن مفیده یه طوری که برای دستگاه غدد درون ریز داخل خون منبع اولیه برای تولید هورمون ایجاد نشه ...همین خودش آدم احساس سبکی میکنه!

اگه کسی کارش مهمه یعنی درس داره مسابقه داره چیزی ...این کارا رو میکنه و الا خونه می خواین الکی باشین نه همه جوره غذایی می خورین فعالیت بدن شدید میشه خون پر میشه به مغز ادم حمله میشه آرامس سلول های اون از بین میره آدم استرس میگیره

یا هو یا من لا هو الا هو

سلام مجدد
این چند مورد رو رعایت کنید غریزه کلا فروکش میکنه :

1- غذاهای تند و پر ادویه ممنوع مثل سیر و پیاز و فلفل و ..
2- هیچوقت سیر غذا نخورید همیشه یکم احساس گشنگی باشه
3-پوشیدن لباس تنگ ممنوع
4-همیشه حرارت بدن باید پایین باشه در هر شرایطی مراقب حرارت غریزی بدن باشید به خصوص موقع خواب
(البته منظورم این نیست که دیگه جوری خودتون رو سرد نگهدارید که سرما بخوریدا )
5- نگهداشتن ادرار ممنوع
6-تفکر در مورد مسایل غریزی ممنوع
7- سرتون رو با کتب معنوی و عرفانی و عبادت و ... مشغول کنید

انشا الله مشکلتون حل بشه

دوست عزیز استارتر حرفی , سخنی... شما هم بنویسین.

صدها دارو, گیاه و روش برای جلوگیری از میل جنسی وجود داره ولی اگر من اونو بشما توصیه کنم دربارتون گناه بزرگی مرتکب میشم چون شما رو از دسته ای از مواهب و نیازهای بشری محروم میکنم و صد برابر بهتون ضربه عاطفی و جسمی میزنم.

من نمیدونم چرا بشر این مدلیه که یا دچار افراط هست یا تفریط. یا یک چیز رو کاملا نمیخواد و یا بیش از اندازه دنبالشه!

خدا به انسان دو تا بال نداد هر وقت دلش میخواد بال بزنه ! چون نیاز نبود و بجاش پا داد.. قدرت تفکر و تعقل داد تا ماشین و کشتی و هواپیما بسازه. اما زمانی که نیاز جنسی رو آفریده انتظار میره انسان ازش استفاده کنه و آگاه باشین اگر لازم نبود هرگز اینو قرار نمیداد.

نیاز جنسی یک نیاز لذت بخش و آرامش دهندس. باعث محکم تر شدن پیوند های عاطفی بین دو نفر میشه و امکانی برای ادامه ی نسل بشر هست. حتی باعث میشه بشر بخشی از محبت , مهارت ها و درس های زندگی رو در اختیار نسل های بعد از خودش قرار بده تا بلکه وسیله جزئی در هدایت انسان باشن مثل مادر و پدر برای فرزندان

زندگی قرار هست جریان داشته باشه اما نه یک جریان کسل کننده ! قرار هست شما با همسرت صحبت کنی, با هم تصمیم بگیرید, کنار هم بخندید و گریه کنید, همپا و همراه هم در پستی و بلندی ها باشید, در کنار هم به آرامش جنسی و احساسی برسید , با فرزندتون و با نیازهاش سرگرم بشید , هر روز انگیزه ای برای غذا درست کردن و برنامه های مختلف داشته باشید, انگیزه هایی برای زیبایی و شادابی. اینطور هست که زندگی از ریتم کسل کننده خودش خارج میشه.

به نام خدا.

با عرض سلام.

البته بنده نمیگم ازدواج خوبه یا بده (دقت بفرمایید: نمیگم خوبه یا بده. فردای قیامت من مسئولیتی ندارم! )، منتها عزیزان و گرامیانی که اینجا تاکید موکد میفرمایید بر روی "ازدواج آدم رو به آرامش میرسونه و به کمال میرسونه و ..."، آیا حجم انبوه تاپیک هایی با موضوع دردسرها و مشکلات عظیم بعد از ازدواج در همین یک سایت رو مشاهده نفرمودید؟

ستایشگر :Gol:

سلام
شما امکان ازدواج رو دارید و ازدواج نمی کنید یا امکانش رو ندارید؟

ستايشگر;1002545 نوشت:
به نام خدا.

با عرض سلام.

عزیزان و گرامیانی که اینجا تاکید موکد میفرمایید بر روی "ازدواج آدم رو به آرامش میرسونه و به کمال میرسونه و ..."، آیا حجم انبوه تاپیک هایی با موضوع دردسرها و مشکلات عظیم بعد از ازدواج در همین یک سایت رو مشاهده نفرمودید؟

ستایشگر :Gol:

سلام ، همونطور که مشکلات و دردسر های ازدواج مطرحه نمیشه از خوبی های اون بخاطر مشکلات دیگران چشم پوشی کرد!

دقت داشته باشین قرار نیست چون تاپیک بغلی به همسرش خیانت کرده ، همسر منم بمن خیانت کنه یا چون فلانی با خانواده همسرش به مشکل خورده برای منم پیش بیاد.

زندگی ها تحت تأثیر عوامل گوناگونی هستن و اگرچه با یک انتخاب عاقلانه و صحیح میشه جلوی خیلی از این مشکلات رو گرفت!

دردسرهای عظیم فقط یک فیلم بود اما زندگی زمانی به درد سر میرسه که درصد زیادی از اون به انتخاب ها و تصمیم گیری های غلط خودمون برمیگرده .

من یک همسری رو انتخاب میکنم که قبل از من در رابطه های متعدد بوده و رابطه ی جنسی رو هم تجربه کرده بعد از ازدواج نباید ازش توقع تعهد داشته باشم چون همسرم در رابطه به نوعی کمال رسیده و تنوع طلب شده قطعا تعهد زندانی کوچک واسش میسازه و روزی از این زندان فرار خواهد کرد همینه بعد از ازدواج تازه میگن همسرم خیانت کرده . بله بخشیش بخاطر روشنفکری های کورفکرانه هست. بخاطر ندیدن معایب طرف مقابل و آزادی بی حد و حصر

قبل از ازدواج طرف سیگار و قلیان مصرف میکنه زمینه های اعتیاد درش ایجاد میشه نباید بعد از ازدواج فکر کنم بخاطر من سیگار نخواهد کشید بلکه باید منتظر اعتیادش در اشکال جدید باشم.

و خیلی از مسایل که میشه تا صبح برای شما نوشت. ما تحت تأثیر تصمیمات خودمون در ازدواج هستیم چیزی نیست بگیم این مشکل از عوامل بیرونی بمن رسیده بلکه چیزی هست که خودم درصد زیادی از اون رو رقم زدم.

ازدواج خوب = خوشبختی

به نام خدا.

دختر دهه شصتی;1002548 نوشت:
سلام ، همونطور که مشکلات و دردسر های ازدواج مطرحه نمیشه از خوبی های اون بخاطر مشکلات دیگران چشم پوشی کرد!

دقت داشته باشین قرار نیست چون تاپیک بغلی به همسرش خیانت کرده ، همسر منم بمن خیانت کنه یا چون فلانی با خانواده همسرش به مشکل خورده برای منم پیش بیاد.

زندگی ها تحت تأثیر عوامل گوناگونی هستن و اگرچه با یک انتخاب عاقلانه و صحیح میشه جلوی خیلی از این مشکلات رو گرفت!

دردسرهای عظیم فقط یک فیلم بود اما زندگی زمانی به درد سر میرسه که درصد زیادی از اون به انتخاب ها و تصمیم گیری های غلط خودمون برمیگرده .

من یک همسری رو انتخاب میکنم که قبل از من در رابطه های متعدد بوده و رابطه ی جنسی رو هم تجربه کرده بعد از ازدواج نباید ازش توقع تعهد داشته باشم چون همسرم در رابطه به نوعی کمال رسیده و تنوع طلب شده قطعا تعهد زندانی کوچک واسش میسازه و روزی از این زندان فرار خواهد کرد همینه بعد از ازدواج تازه میگن همسرم خیانت کرده . بله بخشیش بخاطر روشنفکری های کورفکرانه هست. بخاطر ندیدن معایب طرف مقابل و آزادی بی حد و حصر

قبل از ازدواج طرف سیگار و قلیان مصرف میکنه زمینه های اعتیاد درش ایجاد میشه نباید بعد از ازدواج فکر کنم بخاطر من سیگار نخواهد کشید بلکه باید منتظر اعتیادش در اشکال جدید باشم.

و خیلی از مسایل که میشه تا صبح برای شما نوشت. ما تحت تأثیر تصمیمات خودمون در ازدواج هستیم چیزی نیست بگیم این مشکل از عوامل بیرونی بمن رسیده بلکه چیزی خست که خودم درصد زیادی از اون رو رقم زدم.

ازدواج خوب = خوشبختی

سلام بر شما.

امیدوارم جسارت بنده رو ببخشید، ولی مشخصه که "هر چیز ایده آلی = خوشبختی". مشکل اونجا درست میشه که چیزهای ایده آل وجود خارجی ندارن!

این حرف شما رو قبول دارم که ازدواج هم مثل هر چیز دیگه ای دو نوع جزء خوب و بد داره، در اینکه خوبش به بدش میچربه یا نه هم نمیخوام صحبت کنم، منتها متوجه نمیشم چطور شما و دیگر عزیزان و گرامیان اینقدر مانور روی "ایجاد آرامش و کمال و ..." میفرمایید وقتی که از مواردی که مشاهده میشه، صدی نود و نه ممیز نه نه نه نه تا آخر، افراد نه به آرامش میرسن نه به کمال نه به هیچی، بعد از عمری هم هر دو متفق میشن که خودشون "حیف" شدن؟ تازه اینهمه هم همدیگه رو میشناسن قبل ازدواج و برو و بیا و نامزدی و حرف و بحث و ...

ستایشگر :Gol:

ستايشگر;1002551 نوشت:
به نام خدا.

سلام بر شما.

امیدوارم جسارت بنده رو ببخشید، ولی مشخصه که "هر چیز ایده آلی = خوشبختی". مشکل اونجا درست میشه که چیزهای ایده آل وجود خارجی ندارن!

این حرف شما رو قبول دارم که ازدواج هم مثل هر چیز دیگه ای دو نوع جزء خوب و بد داره، در اینکه خوبش به بدش میچربه یا نه هم نمیخوام صحبت کنم، منتها متوجه نمیشم چطور شما و دیگر عزیزان و گرامیان اینقدر مانور روی "ایجاد آرامش و کمال و ..." میفرمایید وقتی که از مواردی که مشاهده میشه، صدی نود و نه ممیز نه نه نه نه تا آخر، افراد نه به آرامش میرسن نه به کمال نه به هیچی، بعد از عمری هم هر دو متفق میشن که خودشون "حیف" شدن؟ تازه اینهمه هم همدیگه رو میشناسن قبل ازدواج و برو و بیا و نامزدی و حرف و بحث و ...

ستایشگر :Gol:

خواهش میکنم.

ببینید بازم تأکید میکنم بله مشکلات زیادی بعد از ازدواج هست و نمیشه منکرش شد .

کسانی که میگن ما در ازدواج موفق بودیم و خوشبخت شدیم صدرصد ایده آلی وجود نداشته و بهتر هست بدانید ما دیگران رو با تفاوت هایی که باهامون دارن میپذیریم اما این تفاوت ها تفاوت های بنیادی و بزرگ نیستن بلکه تفاوت های کوچکی هستند که در دو خانواده مجزا و دو محیط رشد و پرورش اتفاق افتاده.
قطعا همسر ایده آل ذهنی من هرگز پیدا نخواهد شد پس باید کسی رو انتخاب کنم که درصد زیادی بمن و خانواده من شبیه باشه. به افکار و عقاید و روش زندگیم. کسی که شبیه به خودم زندگی میکنه و از همه مهمتر فکرش به فکر من نزدیکتره.

مادامی که من در تفکر "حیف شدن " باشم بله حتی در بهترین امکانات و بهترین همسر هم این حس رو خواهم داشت که حیف شدم!
از طرفی آیا ما در زندگی حیف نمیشیم ؟ حیف شدن فقط مسبب اون همسر ماست؟

من زمانی که به هر دلیلی دنبال استعدادها و علاقه های خودم نمیرم حیف نمیشم؟
زمانی که میتونم برای مردم جامعه ی خودم مفید باشم و این فایده رو نمیرسونم حیف نمیشم؟
و سایر موارد....

این اشتباه بزرگیه که نتیجه بگیریم حیف شدیم! من با تصمیم و دخالت خودم ازدواح کردم اون زمان فکر میکردم بهترین کار ممکن رو کردم و بهترین تصمیم رو گرفتم و حالا میگم حیف شدم!

کسانی حیف میشن که در سنین بسیار پایین و بدلیل رسومات و تفکرات غلط ازدواج میکنن و فرصتی برای شکوفایی ندارن.

بله خیلی ها زمان آشنایی و نامزدی طولانی دارن اما صرفا برای خاطره ساختن های کافه و شما ل و ... هست تا تصمیم گیری عقلانی! اونها اگر ده سال هم نامزد باشن فقط دنبال روی احساسات هستن نه سبک و سنگین کردن مسایل و نتیجه گیری عقلانی . نه حل کردن مشکلات....
بهمین علت با کلی خاطره رمانتیک و بعضا تجربه ی ارتباط جنسی و خیلی مسایل مهم و حل نشده وارد زندگی میشن. بدیهی هست تازه چشم به روی یک دنیای جدید باز میکنن. دنیایی حل نشده....

ممنونم از همه کاربرانی که تو این تاپیک شرکت کردن ..@};-
من دخترم ولی خب نمیدونم چرا همه فکر کردن پسرم :-s
ببینید دلایل زیادی دارم برای ازدواج نکردنم ولی دو مورد خیلی مهمش اینه که
1 _ بخاطر چیزایی که دیدم و خوندم به آقایون(نسبت به همه که نه ولی الان تعداد خیلی خیلی زیادی) خوش بین نیستم(پیش هر مشاوری بری یا تو دادگاه های خانواده میبینید که باعث و بانی اغلب مشکلات زندگی همین آقایون هستن سایت های مشاوره و حقوقی هم که میرین همه از شوهرشون مینالن به دلایلی مثل اعتیاد،خیانت،بی توجهی به نیازهای جنسی و عاطفی خانم،دخالت و توهین های خانواده شوهر،صیغه و ازدواج دوم و چندم و بداخلاقی و ............)
تو همین خود همین سایت هم قسمت مشاوره خانواده و ازدواج که رفتم از هر پونزده بیست تا تاپیک یه آقا تاپیک زده بود بقیه خانوم بودن .....
2_ به داشتن بچه علاقمند نیستم
در کل ازدواج کردن تو ایران برای بیشتر خانومها مساوی با بدبخت شدنه
واقعا دلیلی بجز نیازجنسی و عاطفی ندارم برای ازدواج که اونم شاید با دارو(داروی شیمیایی) خیلی کم بشه .....
سوالمو تو سایتهای دیکه هم مطرح کردم بهم داروی سرترالین رو پیشنهاد دادن ولی خب عوارضی هم داره این دارو...
اگه یکی نخواد گناه کنه و ازدواج هم نکنه چیکار باید بکنه؟:|

او خـواهـد آمـد;1002566 نوشت:
@};-
من دخترم ولی خب نمیدونم چرا همه فکر کردن پسرم :-s

1 _ بخاطر چیزایی که دیدم و خوندم به آقایون(نسبت به همه که نه ولی الان تعداد خیلی خیلی زیادی) خوش بین نیستم(پیش هر مشاوری بری یا تو دادگاه های خانواده میبینید که باعث و بانی اغلب مشکلات زندگی همین آقایون هستن سایت های مشاوره و حقوقی هم که میرین همه از شوهرشون مینالن به دلایلی مثل اعتیاد،خیانت،بی توجهی به نیازهای جنسی و عاطفی خانم،دخالت و توهین های خانواده شوهر،صیغه و ازدواج دوم و چندم و بداخلاقی و ............)
تو همین خود همین سایت هم قسمت مشاوره خانواده و ازدواج که رفتم از هر پونزده بیست تا تاپیک یه آقا تاپیک زده بود بقیه خانوم بودن .....

2_ به داشتن بچه علاقمند نیستم

واقعا دلیلی بجز نیازجنسی و عاطفی ندارم

در کل ازدواج کردن تو ایران برای بیشتر خانومها مساوی با بدبخت شدنه

اگه یکی نخواد گناه کنه و ازدواج هم نکنه چیکار باید بکنه؟:|

سلام عزیزم خوب کردی اومدی. من میدونستم دختری!

واسه مورد اولی که گفتی جواب منو به ستایشگر گرامی همین بالا بخون.

واسه بچه ، خب بچه دار نشو! البته باید همسرت هم موافق باشه اما چه دلیلی برای نداشتن بچه داری؟ حتما باید دلیل قانع کننده ای باشه. توضیح لطفا

در سایر کشورهای دنیا زنان بعد از ازدواج خوشبختن؟ اونها موفقیت کامل رو دارن؟ اگر در ایران برابر بدبختی باشه باید قاعدتا در کشورهای دیگه مساوی با خوشبختی صدردصدی باشه ، پس توضیح بدین

فرض میکنیم با دارویی معجزه آسا نیاز جنسی شما صفر شد ، گفتین و نیاز عاطفی... راه حلتون برای اون چی هست؟

ولی به نظر من این کار درستی نیست که خوشبختی رو به ازدواج گره بزنیم ....خوشبختی باید یک احساس درونی باشه
اگه منتظر باشیم که یک اتفاق بیرونی ما رو خوشبخت کنه این ناشدنی هست اگر هم بشه پایدار نخواهد بود

چرا ما باید به کسی یا چیزی دل ببندیم که هر ان ممکنه نابود بشه یا از دستمون بره ؟ مگر چه چیز در این دنیا فانی نیست؟

اغاثاذیمون;1002571 نوشت:
ولی به نظر من این کار درستی نیست که خوشبختی رو به ازدواج گره بزنیم ....خوشبختی باید یک احساس درونی باشه
اگه منتظر باشیم که یک اتفاق بیرونی ما رو خوشبخت کنه این ناشدنی هست اگر هم بشه پایدار نخواهد بود

چرا ما باید به کسی یا چیزی دل ببندیم که هر ان ممکنه نابود بشه یا از دستمون بره ؟ مگر چه چیز در این دنیا فانی نیست؟

چه کسی میگه خوشبختی ما صدرصد در گرو ازدواجه؟! قطعا چنین نیست ولی این حرف ها هم درست نیست!

انسان موجودیه که همیشه بدنبال کسب موفقیت های بیشتر و حال بهتر هست و اینو از خیلی چیزها دریافت میکنه که خلاء بعضی اونها چندان زیبا نیست.

مجموعه ی اینها با هم خوشبختی هستن. وقتی گفته میشه ازدواج عاقلانه و صحیح = خوشبختی ! یعنی فقط در امر ازدواج دوست من . یعنی من در این مرحله از زندگی موفقیت بدست آوردم و راضیم که صد البته بر روی تمام جنبه های زندگیم تأثیر خواهد گذاشت.

این جمله بزرگتر عیبیه که من مدت خیلی زیادی هست بین خانم ها دیدم که چرا منتظر کسی باشیم و خودمون خوشبخت شیم ! در نگاه اول میگیم به به چه جمله ی زیبا و پر مغزی.

اما این جمله ناقص هست چون اولا هیچ انسانی زندگی خودش رو صدردصد به دیگری گره نمیزنه و استقلال هایی داره، خوشبختی های کوچکی داره و ثانیا رضایت صدرصدی زمانی حاصل میشه که در همه ی ابعاد زندگی موفقیت های ما کنار هم چیده بشن .

حذف شخصی بدترین نوع حذف هست. مثلا یه دختر شرایط ازدواجش فراهم نمیشه این آدم تقصیری نداره و به موفقیت های دیگر در زندگی رو میاره اما کسی دیگر هست که شرایطش رو داره ولی ازدواج نمیکنه چون فکر میکنه خودش بتنهایی میتونه پیش بره در حالی که داره روی نیازهای کوچک و بزرگش خط میکشه و به مرور زمان این نیازها سر و کلشون پیدا میشه .

من گمان میکنم این جملات وارد فرهنگ ما شدن و خیلی دقیق دارن مانع ازدواج و پویایی و شادی افراد میشن و برای کسی که انسان پاکی هست باعث موفقیت های فردی و در نتیجه تنهایی مدوام و قطع نسل و سرکوب نیازها هستن و برای یک فرد آزاد بی بند و باری جنسی و نداشتن یک برنامه درست در زندگی و در نهایت افسرگی و ضرر و مسایل پشت اون هست.

چرا ما باید دل به کسی ببندیم که فانی هست و نابود میشه؟
( این سؤال شماست و سؤال من در ضمن سؤال شما این هست ؛

چرا باید زندگی کنیم و موفقیت بدست بیاریم ، چرا باید کار کنیم و در زندگی تلاش های ریز و درشت داشته باشیم ، چرا بهم کمک کنیم ، چرا حروم و حلال کنیم ، چرا درباره فرهنگ و اقتصاد و اجتماع و ... نگران باشیم ، چرا بپرسیم و جستجو کنیم، چرا لباس میخرین ، چرا غذا درست میکنین، چرا رنگ ها رو دوست دارین و هزار چرا... ما که قرار هست نابود بشیم و دیر یا زود فانی هستیم بهتر نیست یک گوشه بشینیم و منتظر مرگ باشیم؟

خب شاید شما ازدواج کردید و راضی هستید و خوشبین هم هستید
ولی ما خوشبینی شمارو نداریم
مارو هم دعا کنید

دیگه دلم نمیخواد بحث رو ادامه بدم
دلگیرم.

دختر دهه شصتی;1002568 نوشت:

فرض میکنیم با دارویی معجزه آسا نیاز جنسی شما صفر شد ، گفتین و نیاز عاطفی... راه حلتون برای اون چی هست؟


سلام
سوالشون تو پست اول همین بود.
بعد از چهار صفحه بحث تازه میگیم نظر خودت چیه
شما روانشناس نیستید؟ یا مشاور؟

اغاثاذیمون;1002591 نوشت:
خب شاید شما ازدواج کردید و راضی هستید و خوشبین هم هستید
ولی ما خوشبینی شمارو نداریم
مارو هم دعا کنید

دیگه دلم نمیخواد بحث رو ادامه بدم
دلگیرم.

دوست من از اسم کاربریم پیداست من دخترم . نه ازدواج نکردم. چشم محتاجیم بدعا . گل

الرحیل;1002592 نوشت:
سلام
سوالشون تو پست اول همین بود.
بعد از چهار صفحه بحث تازه میگیم نظر خودت چیه
شما روانشناس نیستید؟ یا مشاور؟

سلام ، برای کسی که میخواد یک کار و یک تغییر بزرگ رو انجام بده گاهی بهتر هست بجای سؤال از دیگران ، از خودش بپرسیم و نظر تو چی هست؟

بله سؤال این هست چگونه نیاز عاطفی و جنسی رو به پایین ترین سطح برسانم . با سؤال کردن از خودش و تحقیق بیشتر متوجه جواب پرسشش میشه . شاید یک تاپیک پاسخگو نباشه و نیاز باشه انسانها بیشتر بدونن و اطلاعات کسب کنن.

او خـواهـد آمـد;1000549 نوشت:
من تصمیم گرفتم اگه بشه تا آخر عمرم مجرد بمونم(

درود

من دخالتی در دلیل های دینی که کارشناسان محترم سایت می آورند نمی کنم

ینی از دیدگاه دینی نمی خواهم به شما پند و اندرز یا هشدار دهم

ولی این کار شما مقابله و ستیزه با طبیعت ؛ هستی و سرشت ذات انسان است

هیچ کسی نمی تواند در برابر قوانین طبیعت مقابله کند دیر یا زود به انواع گوناگون شکست می خورد

مانند کسی که می خواهد آب نخورد !

تا کی می تواند مقاومت کند ؟؟

یا در بدترین حالت ؛ لب تشنه و جسم پلاسیده می میرد

یا مجبور است دوباره آب بخورد

خود دانید

یاد آوری
عدم وجود غریزه جنسی غیر طبیعی است باید روانشاسی کرد و باید آزمایش داد که چه اتفاقی در بدن افتاده که فرد اینجوری شده است

او خـواهـد آمـد;1000549 نوشت:
سلام
من تصمیم گرفتم اگه بشه تا آخر عمرم مجرد بمونم(از نظر تنهایی و اینها هم مشکلی ندارم و حل شده هستش این مسئله) و احادیث و روایات رو هم درباره ازدواج تقریبا میشه گفت کامل خوندم و میدونم که ازدواج مستحب موکد هست اما خب من نمیخوام ازدواج کنم ....

قرص های شیمیایی/گیاهی در بازار وجود دارن که میل جنسی رو به شدت پایین میارن ...
من چندتا سوال برام پیش اومده :

1 _ این دارو ها علاوه بر نیازجنسی نیاز عاطفی رو از هم بین میبرن ؟
آخه از یه نفر شنیده بودم نیاز عاطفی رو هم از بین میبرن و کلا شخص نسبت به جنس مخالف و ازدواج کاملا بی میل میشه تا مدت خیلی طولانی مثلا چندین سال و در صورت مصرف در مدت زمان طولانی حتی شاید تا آخر عمر ...

2 _ از نظر دینی از بین بردن شهوت و اینکه شخص نسبت به ازدواج میلی نداشته باشه(خود شخص از بین برده باشه) گناه محسوب میشه ؟

3 _ مهم ترین عوارض این داروها رو اگه ممکنه بگین

پیشاپیش ممنونم از پاسخ‌گویی@};-@};-@};-

از نظر دینی ضرر رساندن به بدن خود گناه هست.داروهای معمولی طب کلاسیک کلی عوارض داره حالا چه برسه به دارو های ضد افسردگی که عوارض واقعا سنگینی داره.این دارو ها رو به هیج وجه نباید خود سرانه مصرف کنید.حداقل اگه می خواید ازدواج نکنید از روش های بهتر مثل روزه گرفتن و گیاهان دارویی استفاده کنید ولی باز بهترین کار ازدواج هست.تنها بودن تا اخر عمر برای یک زن خیلی سخته.یکم بیشتر فکر کنید تا پشیمون نشید که قطعا میشید.

او خـواهـد آمـد;1000549 نوشت:
سلام
من تصمیم گرفتم اگه بشه تا آخر عمرم مجرد بمونم(از نظر تنهایی و اینها هم مشکلی ندارم و حل شده هستش این مسئله) و احادیث و روایات رو هم درباره ازدواج تقریبا میشه گفت کامل خوندم و میدونم که ازدواج مستحب موکد هست اما خب من نمیخوام ازدواج کنم ....

قرص های شیمیایی/گیاهی در بازار وجود دارن که میل جنسی رو به شدت پایین میارن ...
من چندتا سوال برام پیش اومده :

1 _ این دارو ها علاوه بر نیازجنسی نیاز عاطفی رو از هم بین میبرن ؟
آخه از یه نفر شنیده بودم نیاز عاطفی رو هم از بین میبرن و کلا شخص نسبت به جنس مخالف و ازدواج کاملا بی میل میشه تا مدت خیلی طولانی مثلا چندین سال و در صورت مصرف در مدت زمان طولانی حتی شاید تا آخر عمر ...

2 _ از نظر دینی از بین بردن شهوت و اینکه شخص نسبت به ازدواج میلی نداشته باشه(خود شخص از بین برده باشه) گناه محسوب میشه ؟

3 _ مهم ترین عوارض این داروها رو اگه ممکنه بگین

پیشاپیش ممنونم از پاسخ‌گویی@};-@};-@};-

عده ای نقل میکنند که در زمان جنگ، در غذای رزمندگان توی جبهه، کافور وجود داشت. کافور میل جنسی را کم می کرد و باعث میشد نیاز به غسل، پیش نیاید.
بعضی از رزمندگان هم حتی وقتی مرخصی می آمدند، صاحب اولاد نمی شدند و کلا تعداد بچه هایشان کم بود. میگفتند چون غذای جبهه، میل جنسی آنها را کم کرده است (البته اثرش موقتی است. وقتی مصرف آن ترک شود، پس از مدتی همه چیز عادی می شود).

او خـواهـد آمـد;1002566 نوشت:
ممنونم از همه کاربرانی که تو این تاپیک شرکت کردن ..@};-
من دخترم ولی خب نمیدونم چرا همه فکر کردن پسرم :-s
ببینید دلایل زیادی دارم برای ازدواج نکردنم ولی دو مورد خیلی مهمش اینه که
1 _ بخاطر چیزایی که دیدم و خوندم به آقایون(نسبت به همه که نه ولی الان تعداد خیلی خیلی زیادی) خوش بین نیستم(پیش هر مشاوری بری یا تو دادگاه های خانواده میبینید که باعث و بانی اغلب مشکلات زندگی همین آقایون هستن سایت های مشاوره و حقوقی هم که میرین همه از شوهرشون مینالن به دلایلی مثل اعتیاد،خیانت،بی توجهی به نیازهای جنسی و عاطفی خانم،دخالت و توهین های خانواده شوهر،صیغه و ازدواج دوم و چندم و بداخلاقی و ............)
تو همین خود همین سایت هم قسمت مشاوره خانواده و ازدواج که رفتم از هر پونزده بیست تا تاپیک یه آقا تاپیک زده بود بقیه خانوم بودن .....
2_ به داشتن بچه علاقمند نیستم
در کل ازدواج کردن تو ایران برای بیشتر خانومها مساوی با بدبخت شدنه
واقعا دلیلی بجز نیازجنسی و عاطفی ندارم برای ازدواج که اونم شاید با دارو(داروی شیمیایی) خیلی کم بشه .....
سوالمو تو سایتهای دیکه هم مطرح کردم بهم داروی سرترالین رو پیشنهاد دادن ولی خب عوارضی هم داره این دارو...
اگه یکی نخواد گناه کنه و ازدواج هم نکنه چیکار باید بکنه؟:|

سلام

به نظرم خلقت ما و تکامل ما، فرگشت ما در طی میلیون ها سال این طور شکل گرفته است که ازدواج کنیم و بچه بیاوریم.
پس اگر میخواهیم این غرایز به ما کاری نداشته باشند، باید به شدت روی خودمان کار کنیم.
به نظر من که کار خیلی سختی است. خصوصا برای مردها.
برای خانوم ها ساده تر است.
بعضی ها از بس به غرایز پشت پا می زنند سر می شوند و یا افسرده...
یکبار پای سخنرانی یک طلبه نشسته بودم که فکر کنم 40 یا بیشتر سن داشت و یک موی سفید هم در بر و روی ایشان ندیدم. بسیار زیبا و خوش هیکل . بعد از منبر به من گفتند ایشون مجرد هست و من واقعا تعجب کردم که چرا؟ و چه طور؟
به نظر می رسد افراد مجرد همیشه در حال یک نزاع درونی خواهند بود. مگر اینکه آن قدر قوی شوند که اصلا به این چیزها ی جنسی و رفع نیاز عاطفی توجه نکنند..

زندگی همه اش ریسک و سختی و قمار است.
اساس زندگی این است.
هیچ چیز قابل پیش بینی وجود ندارد.

من فقط می توانم بگویم در ازدواج به این شرایط توجه کنید :
اولا تحقیق کنید. خیلی از دخترانی که الان مشکل دارند به این خاطر است که تحقیق کافی پیش از ازدواج نداشتند. یا شرایط درستی برای انتخاب همسر نداشتند.
کمتر پیش می آید یک طلبه سیگاری و معتاد باشد.
پس دقت در حال و روز شوهر و تحقیق درست خطر را کم می کند.

دوما ذهنتان را قانع کنید که به حقوق خودش راضی باشد بلکه از حقوق خودش بگذرد. معلوم است مردی که با دختری روبرو می شود که عشق می دهد اما انتظارات مادی ندارد، حال می کند.
پس به نظر من زنی خوب است که نیاز جنسی خود را در برابر نیاز جنسی مرد تعریف کند نه نفقه و خانه و رفاه...
به نظر من زنی خوب است که نیاز عاطفی خود را در برابر نیاز عاطفی مرد تعریف کند نه با مهریه و ماشین...

سوما شما می توانید با شرایط ضمن عقد جلوی سوء استفاده شوهر را بگیرید اما بدانید که با شرایط ضمن عقد هیچگاه نمی توانید عشق به دست آورید.
مثلا با شرایط ضمن عقد به صورت وکالت مطلق و حتی مشروط، می توانید با معتاد شدن همسرتان از او طلاق بگیرید. پس لازم نیست مثل خیلی از زنها از او کتک بخورید و به سیگاری بودن و اعتیاد او رضایت بدهید. او هم متوجه می شود شما با این شرط ضمن عقد قدرت کافی دارید که در یک روز از او جدا شوید و هیچ غلطی نتواند بکند.

عبد شکور;1002632 نوشت:
عده ای نقل میکنند که در زمان جنگ، در غذای رزمندگان توی جبهه، کافور وجود داشت. کافور میل جنسی را کم می کرد و باعث میشد نیاز به غسل، پیش نیاید.

درود

اگر کافور میل جنسی را کم می کند چرا در بهشت که حوری به مومنان پاداش می دهند ؛ شراب کافوردار می دهند ؟

إِنَّ الأبْرَارَ یَشْرَبُونَ مِنْ کَأْسٍ کَانَ مِزَاجُهَا کَافُورًا

از این سو حوری برای لذت بردن و از سوی دیگر کافور برای سرکوب همان لذت !

چه پاسخی برای این تناقض حوری و کافور هست ؟

او خـواهـد آمـد;1000549 نوشت:
قرص های شیمیایی/گیاهی در بازار وجود دارن که میل جنسی رو به شدت پایین میارن
سلام به همه
سوالی برایم پیش آمده، مگر خانمها هم نیاز جنسی دارند؟
چون به گفتهء خود خانمها میل جنسی در زنان صرفاً بعد از ازدواج فعال می‌شود که تازه آن هم بیشتر برای جلب رضایت مرد است و خود خانمها چندان به آن مایل نیستند
از طرفی گفته می‌شود این مردها هستند که این نیاز را دارند نه زنان و به همین دلیل است که مرد به خواستگاری می‌رود. این هم سندش: http://www.askdin.com/showthread.php?t=63846&p=999600&viewfull=1#post999600

Reza-D;1002734 نوشت:
سلام به همه
سوالی برایم پیش آمده، مگر خانمها هم نیاز جنسی دارند؟
چون به گفتهء خود خانمها میل جنسی در زنان صرفاً بعد از ازدواج فعال می‌شود که تازه آن هم بیشتر برای جلب رضایت مرد است و خود خانمها چندان به آن مایل نیستند
از طرفی گفته می‌شود این مردها هستند که این نیاز را دارند نه زنان و به همین دلیل است که مرد به خواستگاری می‌رود. این هم سندش: http://www.askdin.com/showthread.php?t=63846&p=999600&viewfull=1#post999600

سلام
نه اونقدرا ندارن
اگر هم دارن اشتباه میکنن که برای برطرف کردنش دنبال ازدواجن. شاید نمیدونن که هیچ تضمینی از جانب مرد برای برطرف کردن این میل وجود نداره

الرحیل;1002736 نوشت:
نه اونقدرا ندارن
اگر هم دارن اشتباه میکنن که برای برطرف کردنش دنبال ازدواجن. شاید نمیدونن که هیچ تضمینی از جانب مرد برای برطرف کردن این میل وجود نداره

او خـواهـد آمـد;1002566 نوشت:
بخاطر چیزایی که دیدم و خوندم به آقایون(نسبت به همه که نه ولی الان تعداد خیلی خیلی زیادی) خوش بین نیستم(پیش هر مشاوری بری یا تو دادگاه های خانواده میبینید که باعث و بانی اغلب مشکلات زندگی همین آقایون هستن سایت های مشاوره و حقوقی هم که میرین همه از شوهرشون مینالن به دلایلی مثل اعتیاد،خیانت،بی توجهی به نیازهای جنسی و عاطفی خانم،دخالت و توهین های خانواده شوهر،صیغه و ازدواج دوم و چندم و بداخلاقی و ............)

من که متوجه نشدم بالاخره دارند یا ندارند!! :Gig:

باسلام
وقت بخیر
لطفا رعایت فرمایید
با مباحث حاشیه ای تایپک رو از موضوع اصلی دور نکنیم

حال یکی پیدا شده همچین مشکلی داره

با توجه به مشکل کاربر اگه نظری دارید بفرمایید

باتشکر

@};-

یاحق

باسلام

او خـواهـد آمـد;1000549 نوشت:
تا آخر عمرم مجرد بمونم

خواهر من مشکل اصلی خودتون رو پیدا کنید ببنید چرا به این نتیجه رسیدید اون موضوعات بررسی کنید

مطمئنا اصل مشکل شما ازدواج کردن یا نکردن نیست

یکی تو فامیل داشتیم دقیقا یه طرز فکری مشابه شما داشت الان چند ماه دیگه بچه دومش به دنیا میاد و از زندگیش راضی هستش

وقتی تشنه شدید و آب آلوده هست کلا قید آب خوردن رو نمیزنند که به دنبال آب سالم باشید و از این نعمت استفاده کنید

امیدوارم مشکل تون به زودی حل بشه

یاحق

دکترنادرنوری;1002702 نوشت:
درود

اگر کافور میل جنسی را کم می کند چرا در بهشت که حوری به مومنان پاداش می دهند ؛ شراب کافوردار می دهند ؟

إِنَّ الأبْرَارَ یَشْرَبُونَ مِنْ کَأْسٍ کَانَ مِزَاجُهَا کَافُورًا

از این سو حوری برای لذت بردن و از سوی دیگر کافور برای سرکوب همان لذت !

چه پاسخی برای این تناقض حوری و کافور هست ؟

با سلام

بهشتیان درجه بندی دارند
قرآن می فرماید شراب بهشتی عقل را نمی زداید و مستی در آن نیست.
در همین سوره که آیه ای از آن اوردید شراب چند مدل است یک مدل مزاج کافور دارد و یک مدل مزاج زنجبیل دارد. ( هر کدام هم خاصیتی دارد لابد خواستند عشق و حال جنسی کنند یک شراب زنجبیل به بدن میزنند ^¿^ )
اما همه آنها طبق قرآن شراب طهور هستند و فاقد پلیدی و مستی و عقل زدایی.
از طرفی در آیه قران داریم که نزد خداوند برای ابرار چیزهای بهتری از نعمات بهشتی وجود دارد. شراب بهشتی هم فقط کارکرد بار و کاباره ای ندارد.
از طرفی در روایتی بدین مضمون داریم که گاهی آن قدر بهشتیان محو خدا و رضوان او می شوند که حوریان شکایت به درگاه خدا می اورند که بیش تر به انها توجه شود.
از طرفی گفته شده است حوریان همیشه عاشق سینه چاک بهشتیان هستند.

او خـواهـد آمـد;1000549 نوشت:
قرص های شیمیایی/گیاهی در بازار وجود دارن که میل جنسی رو به شدت پایین میارن
سلام و عرض ادب
ابتدا عذرخواهی می‌کنم از اینکه بی پرده بیان می‌کنم

خواهر گرامی، برعکس آنچه خودتان فکر می‌کنید، حال کنونی شما نه ربطی به نفرت از مردها دارد و نه ربطی به ترس از ازدواج
دلیل عدم تمایل شما به ازدواج و بدبینی شما به مردها این است که میل جنسی بسیار شدیدی دارید، بخصوص در حال حاضر
(نمی‌توانم از این واضحتر بگویم)
شما مثل هر زن دیگر برای رفع میل جنسی، نیاز به حضور یک مرد دارید، و چون در حال حاضر مردی را کنار خود نمی‌بینید به نوعی از دست مردها عصبانی هستید
مردها را موجوداتی مغرور می‌بینید که حاضر نیستند عشق را با شما تقسیم کنند

مشکل شما هیچ راه حلی ندارد بجز برقراری رابطهء جنسی که برای شما که مسلمان هستید فقط از راه ازدواج میسر خواهد بود
بنابراین تنها و تنها راه از بین رفتن دید شما به ازدواج، خودِ ازدواج است

اللیل والنهار;1002739 نوشت:
با مباحث حاشیه ای تایپک رو از موضوع اصلی دور نکنیم

خواهر گرامی "اللیل و النهار" اتفاقاً ابداً هدفم مچ‌گیری از خانمها نبود و حرفم نیز حاشیه نبود و در راستای تاپیک بود
ببینید بزرگوار، شما خطاب به من چه گفتید:
اللیل والنهار;1002739 نوشت:
حال یکی پیدا شده همچین مشکلی داره

دقیقاً حرف من هم همین جملهء شماست. به نظر شما چند تا از این

"یکی" ها در جامعه وجود دارند که ما به آنها یاد داده‌ایم برای زن زشت است که بگوید نیاز جنسی دارم! و آنها هم سکوت کرده‌اند؟ می‌خواستم بگویم وقتی برخی مردها ابراز نیاز جنسی از طرف زن را نشانهء عدم نجابت معنا می‌کنند و نجابت را در کمال تاسف اینطور معنا می‌کنند که دخترشان 40 ساله شود اما اسم شوهر نیاورد و با کمال تاسف بیشتر بعضی خانمها هم با این موج همراه می‌شوند، نتیجه‌اش این می‌شود که خیلی از این "یکی" ها جرأت نکنند تمایل طبیعی خود را بروز بدهند. حرف من هم این است که این تابوی مسخره را باید از جامعه حذف کنیم که نجابت یعنی اینکه هی بگویی من اصلاً به نیاز جنسی فکر نمی‌کنم!

این حدیث از معصوم است، نه از من:

پیامبر(ص):دختران به منزله ميوه هستند بالاى درخت، زمانى که ميوه بالاى درخت رسيد چاره اى جز چيدن ندارد و الا آفتاب آن را فاسد مى کند و باد رنگ آن را تغيير مى دهد و از بين مى رود، به تحقيق دختران شما وقتى که درک کردند آنچه را که زنان درک مى کنند (يعنى وقتى که به سن بلوغ رسيدند) چاره‌اى ندارند جز شوهر کردن، و الا از فتنه و آشوب در امان نمى‌مانند

Reza-D;1002766 نوشت:
"یکی" ها در جامعه وجود دارند

باسلام

با اینکه دکتر منع کرده از وارد شدن به بحث کردن اینجور مسائل

با این حال

منظور کلی اینکه دخترهاتون رو به موقع شوهر بدید نه اینکه اونها رو مجبور به شوهر کردن بکنید

تو جامعه ای که دختر نه ساله می دونه و آگاه به خیلی از مسائل میشه ولی این خانواده محترم دختر رو تو سن 30 سالگی به پختگی و ... میرسونه

دیدن مسائلی مثل موضوع استارتر محترم جای تعجب نداره

بنده هم نگفتم که ایشون نباید به موضوع ازدواج توجه کنند

Reza-D;1002766 نوشت:
مچ‌گیری

دقیقا همین موضوع رو تو پستهای شما میبینم

ولی راه حل مشکل کاربر با این روش نیست بلکه این فرد رو نسبت به تصمیمش مصمم تر میکنه

Reza-D;1002766 نوشت:
چاره‌اى ندارند جز شوهر کردن

بخصوص اگه اینطوری بهش پاسخ داده بشه

یاحق

موضوع قفل شده است