جمع بندی وسواس و اجابت مزاج

تب‌های اولیه

9 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
وسواس و اجابت مزاج

سلام وقتتون بخیر ...
میخواستم موضوعی رو درمیون بزارم که شخصا کمی در مطرح کردنش اکراه دارم می بخشید
من د رسن ۱۵ سالگی به علت تنبلی کردن برای اجابت مزاج در کمال نا باوری دچار ناخودداری شدم
با وجود اینکه خیلی سال از اون موضوع میگذره یادآوریش موجب پریشان خاطری و همچنین وسواس الکی به وسایل آن دوره شده
خودمو خیلی سرزنش می کنم که چرا این اتفاق افتاد مثلا این دیدگاه دارم که هیچ شخص سالم بزرگسالی این اتفاق براش پیش نیومده ....
کمک کنید از این حس منزجر کننده راحت بشم
باتشکر

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"]
[/TD]


کارشناس بحث: استاد امیـد

[TD][/TD]

nasibe;1000408 نوشت:
سلام وقتتون بخیر ...
میخواستم موضوعی رو درمیون بزارم که شخصا کمی در مطرح کردنش اکراه دارم می بخشید
من د رسن ۱۵ سالگی به علت تنبلی کردن برای اجابت مزاج در کمال نا باوری دچار ناخودداری شدم
با وجود اینکه خیلی سال از اون موضوع میگذره یادآوریش موجب پریشان خاطری و همچنین وسواس الکی به وسایل آن دوره شده
خودمو خیلی سرزنش می کنم که چرا این اتفاق افتاد مثلا این دیدگاه دارم که هیچ شخص سالم بزرگسالی این اتفاق براش پیش نیومده ....
کمک کنید از این حس منزجر کننده راحت بشم
باتشک

سلام

مطرح کردن موضوعی با این اهمیت نباید باعث شود احساس ناراحتی نمایید. این مشکلی است که هر فردی ممکن است به آن دچار شود.

در مورد مشکل تان گفته اید:«به علت تنبلی ...». باید بگویم: خیر، علّت این مسأله تنبلیِ شما نبوده است. شما در آن دوران دچار وسواس بوده اید و می ترسیدید که در دستشویی نجس شوید؛ به همین خاطر دیرتر به دستشویی می رفتید و این کار را تا زمانی که واقعا مجبور می شُدید، به تأخیر می انداختید. اگر تنبل بودید، در خانه می نشستید و قید درس خواندن را می زدید. پس شما تنبل نبوده و نیستید. این مشکل از عوارضِ ابتلا به وسواس است.

اکنون به نظر می رسد دچار وسواس نیستید. زیرا در مورد آن حرفی نزده اید؛ اما «افکار مزاحمی» به ذهن تان خطور می کند که شما را آزار می دهد.
گفته اید:«این دیدگاه را دارم که هیچ شخص سالم بزرگسالی این اتفاق براش پیش نیومده». باید بگویم: شدیدا در اشتباه هستید. به چند نمونه از آمار این مشکل اشاره می کنم:

- بیش از نیم میلیون نفر در کشور سوئد، مبتلا به ناخودداری هستند - اعم از پیر و جوان، زن و مرد، کودکان و جوانان.

آدرس:
http://nikola.nu/sites/all/files/documents/oversattningar/nikola_farsi.pdf

- یک چهارم تا یک سوم از مردان و زنان در ایالات متحده آمریکا از ناخودداری رنج می برند.

آدرس:
سایت انجمن اُرولوژیِ آمریکا:

https://www.urologyhealth.org/urologic-conditions/urinary-incontinence

- در مورد آمار ناخودداری در ایران به مقاله زیر مراجعه نمایید:

https://www.sid.ir/fa/plan/ViewPaper.aspx?ID=59

ادامه دارد...

واقعا‌ً از وقتی که گذاشتین برای مشاوره کمال تشکر رو ازتون دارم
خیلی وقت ها به فرمایشات شما میرسم ولی نمی دونم این موضوع برام حل نمیشه چرا این موضوع اینقدر درگیرم میکنه در صورتی که زندگی دغدغه های مهمتری داره
تو زندگی فک کنم به ندرت شخصیت وسواسی داشته باشم ولی شاید خیلی تاسف آور باشه که من به لباس و کتاب های آن دوره از زندگیم حساسیت نشون میدم حداقل خودم از بالا به این موضوع نگاه پی میبرم و شما دارید به احتمالا با نمونه نادری از این شخصیت اخلاقی رو به رو میشین و عذر میخوام میدونم این معضل ناخودداری برای خیلیا هست اما میگم من که همچین مشکلی رو نداشتم
و این که اون اتفاق تو سن ۱۵ سالگی من افتاد و چند ماه دیگه داره ۲۴سالم میشه .....

nasibe;1001191 نوشت:
من به لباس و کتاب های آن دوره از زندگیم حساسیت نشون میدم

اگر حساسیت شما فقط به لباس ها و کتاب های آن دوره از شماست و خاطرات آن زمان با دیدنِ این اشیاء برایتان زنده می شود، چرا لباس ها و کتاب های آن زمان را دور نمی ریزید تا بیشتر آزار نبینید؟

نمیدونم .... حس می کنم این حس نفرت به حجم طبیعی نیست دلم نمی خواد از چیزی فرار کنم

nasibe;1001225 نوشت:
نمیدونم .... حس می کنم این حس نفرت به حجم طبیعی نیست دلم نمی خواد از چیزی فرار کنم

لازم نیست از چیزی فرار کنید. وقتی کتاب یا لباسی کهنه می شود، لازم است کنار گذشته شود.
لباس های پانزده سالگیِ شما به چه دردی می خورد؟ چرا آنها را نگه داشته اید؟
کتاب های پانزده سالگی تان چه اطلاعات جدیدی به شما می دهند؟
چرا این کتاب ها را به فردی که می تواند از آنها استفاده کند هدیه نمی دهید؟

nasibe;1001191 نوشت:
واقعا‌ً از وقتی که گذاشتین برای مشاوره کمال تشکر رو ازتون دارم
خیلی وقت ها به فرمایشات شما میرسم ولی نمی دونم این موضوع برام حل نمیشه چرا این موضوع اینقدر درگیرم میکنه در صورتی که زندگی دغدغه های مهمتری داره
تو زندگی فک کنم به ندرت شخصیت وسواسی داشته باشم ولی شاید خیلی تاسف آور باشه که من به لباس و کتاب های آن دوره از زندگیم حساسیت نشون میدم حداقل خودم از بالا به این موضوع نگاه پی میبرم و شما دارید به احتمالا با نمونه نادری از این شخصیت اخلاقی رو به رو میشین و عذر میخوام میدونم این معضل ناخودداری برای خیلیا هست اما میگم من که همچین مشکلی رو نداشتم
و این که اون اتفاق تو سن ۱۵ سالگی من افتاد و چند ماه دیگه داره ۲۴سالم میشه .....

برای خلاصی از شرّ افکار ناخوشایند و برگرداندنِ توجه از آنها شش راهکار روانشناختی خدمتتان بیان می شود:
1- تمرکز بر یک شیء:
در این روش، وقتی فکر منفی به ذهنتان خطور کرد، توجه خود را بر یک شیء (مثلا یک گلدان پر از گل) متمرکز کنید و با جزئیاتِ هر چه بیشتر آن را برای خود توصیف نمایید. می توانید این سؤال ها را از خود بپرسید:«آن شیء دقیقا کجاست؟ اندازه اش چقدر است؟ چه رنگی است؟ از چه ساخته شده؟به چه دردی می خورد؟»و غیره.
2- آگاهیِ حسّی:
در این روش، باید محیط اطراف خود را به صورت یک کلّ مورد توجه قرار دهید و از همه حواسّ پنج گانه خود استفاده کنید. می توانید از خود بپرسید:«در اطرافم چه چیزهایی وجود دارد؟ در اطرافم چه می بینم؟ چه صداهایی می شنونم؟ در بدنم چه حس می کنم؟ آیا لباسم را حس می کنم؟ چه بویی به مشامم می رسد؟و غیره».
3- تمرین های ذهنی:
تمرین هایی مانند: هفت تا هفت تا از هزار کم کردن، یادآوریِ جانورانی که نامشان با حرف خاصی شروع می شود و غیره برای برگرداندن توجه از افکار منفی مفید است.
هیچ چیز به اندازه مشغول کردن، شما را از فکرکردن به امور بی فایده دور نمی کند. هر قدر آدم توانمندی باشید و قدرت فکرکردنِ همزمان به چند موضوع داشته باشید، وقتی ذهنتان به معنای واقعی درگیر کار شود؛ نمی توانید آن مسأله بی فایده را در اولویت فکرکردن قرار دهید.

4- خاطرات و خیالپردازی های خوشایند:
می توان از خاطرات خوشایندِ گذشته (مثل خاطرات تعطیلات) و نیز خیالپردازی ها (اگر خدا بخواهد و به مشهد مقدس سفر کنم، چه کار می کنم؟) برای برگرداندن توجه از افکارِ منفی استفاده کرد.
5- وارد گروه های مفید شوید:
برای خلاصی از شرّ افکار منفی، در جمع های مفید شرکت کنید. در جمع بودن، تاثیر بسیار زیادی در فکرنکردن به یک موضوع خاص دارد. بهتر است جمعی را انتخاب کنید که در ابتدا آشنایی کمی با آنها دارید تا به صورت جدی تری وارد مسایل گروه شوید. با توجه به علاقه تان می توانید دوستان جدیدی پیدا کنید. عضویت در گروه ها و انجمن های مختلف ورزشی، ادبی، هنری و علمی می تواند بسیار مفید باشد.
6- فعالیت های جالب:
می توان از کارهایی که ذهن و جسم را به یک اندازه مشغول می کنند، برای برگرداندن توجه از افکار مزاحم استفاده کرد. مثلا می توانید جدول یا پازل حل کنید، روش حلّ مکعب روبیک یا جدول سودوکو را یاد بگیرید و تمرین نمایید. ورزش های مفید انجام دهید. ورزش کردن باعث افزایش فعالیت و نیز ارتقای انگیزه پیشرفت می شود. منظور ورزش هایی است که تحرک زیادی می طلبد. طناب زنی کنید. ورزش های هوازی انجام دهید که سوخت و ساز بدنتان را بیشتر می کند و گردش اکسیژن را افزایش می دهد.
با تمرین و ممارست در این فعالیت ها می توانید از شرّ افکار مزاحم خلاص شوید.
- توصیه می شود وقتی ناراحت می شوید، مسأله ای که ناراحتتان کرده را بنویسید. تمام احساسات منفی و نامطلوبی که آن مسأله در شما ایجاد کرده را به زبان ساده به دور از هر جمله ادبی، روی کاغذی یادداشت نمایید و بعد نوشته تان را پاره کنید یا بسوزانید. این روش به تخلیه احساساتِ منفیِ شما کمک می کند.

برای خلاصی از شرّ افکار ناخوشایند از منظر دینی می توانید به این روایت عمل نمایید:
در کتاب مفاتیح الجنان نقل شده که شخصى به حضرت امام صادق (علیه السّلام) عرض كرد:
آقاجان، خيال های باطل و آروزهای طول و دراز و وهمى و وسوسه هاى فاسد، سينه مرا اذيّت و آزار مى دهد. فكرهاى پوچ و توخالى به ذهنم مى آيد كه از دين و اعتقاداتم سست مى شوم. فدايت شوم، اى پسر رسول خدا، كمكم كن، تا من از اين وسوسه هاى درونى نجات پيدا كنم .
آن حضرت فرمود:
دست روى سينه ات بكش و بگو:
«بِسْمِ اللّهِ وَ بِاللّهِ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهِ صَلَّی اللّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهَ و لاحَوْلَ وَ لاقُوَّهَ اِلاّبَاللّهِ اَللّهُمَّ امْسَحْ عَنّى ما اَحذَر».
سپس دست بر شكم بمال و سه مرتبه اين دعا را تلاوت كن .
آن شخص اين عمل را انجام داد و آن حالتِ او برطرف شد.

اگر با توصیه های بالا نتوانستید بر افکار ناخوشایند خود مسلّط شوید، «حتما» به یک روانشناس متعهد و خبره در شهر خود مراجعه نمایید و از ایشان برای حلّ مشکلتان کمک بگیرید.

پرسش:

من 24 ساله هستم. در 15 سالگی به علت تنبلی کردن برای اجابت مزاج، دچار ناخودداری شدم. با وجود اینکه چند سال از آن موضوع می گذرد، یادآوری اش موجب پریشان خاطری و همچنین وسواس به وسایل آن دوره شده است. خودم را خیلی سرزنش می کنم که چرا این اتفاق افتاد. مثلا این دیدگاه را دارم که هیچ شخص سالم بزرگسالی این اتفاق برایش پیش نیامده است. کمک کنید از این حس منزجر کننده راحت بشوم.

پاسخ:

مطرح کردن موضوعی با این اهمیت نباید باعث شود احساس ناراحتی نمایید. این مشکلی است که هر فردی ممکن است به آن دچار شود. شما علت ابتلا به ناخودداری را تنبلی در اجابت مزاج عنوان کرده اید. در صورتی که این طور نیست. علّت این مسأله تنبلیِ شما نبوده است. شما در آن دوران دچار وسواس عملی بوده اید و می ترسیدید که در دستشویی نجس شوید؛ به همین خاطر دیرتر به دستشویی می رفتید و این کار را تا زمانی که واقعا مجبور می شُدید، به تأخیر می انداختید. اگر تنبل بودید، در خانه می نشستید و قید درس خواندن را می زدید. پس شما تنبل نبوده و نیستید. این مشکل از عوارضِ ابتلا به وسواس است.

اکنون به نظر می رسد دچار وسواس عملی نیستید. زیرا در مورد آن حرفی نزده اید؛ اما «افکار مزاحمی» به ذهن تان خطور می کند که شما را آزار می دهد. گفته اید:«این دیدگاه را دارم که هیچ شخص سالم بزرگسالی این اتفاق براش پیش نیومده». باید بگویم: شدیدا در اشتباه هستید. در سایت انجمن اُرولوژیِ آمریکا ذکر شده که یک چهارم تا یک سوم از مردان و زنان در ایالات متحده آمریکا از ناخودداری رنج می برند.
اگر به وسایل آن دوره از زندگی تان حساس شده اید، وسایل آن دوره را دور بریزید یا به فردی که به آنها نیاز دارد ببخشید.

برای خلاصی از شرّ افکار ناخوشایند و برگرداندنِ توجه از آنها، می توانید از شش راهکار روانشناختی استفاده کنید:
1- تمرکز بر یک شیء:
در این روش، وقتی فکر منفی به ذهنتان خطور کرد، توجه خود را بر یک شیء (مثلا یک گلدان پر از گل) متمرکز کنید و با جزئیاتِ هر چه بیشتر آن را برای خود توصیف نمایید. می توانید این سؤال ها را از خود بپرسید:«آن شیء دقیقا کجاست؟ اندازه اش چقدر است؟ چه رنگی است؟ از چه ساخته شده؟به چه دردی می خورد؟»و غیره.
2- آگاهیِ حسّی:
در این روش، باید محیط اطراف خود را به صورت یک کلّ مورد توجه قرار دهید و از همه حواسّ پنج گانه خود استفاده کنید. می توانید از خود بپرسید:«در اطرافم چه چیزهایی وجود دارد؟ در اطرافم چه می بینم؟ چه صداهایی می شنونم؟ در بدنم چه حس می کنم؟ آیا لباسم را حس می کنم؟ چه بویی به مشامم می رسد؟» و غیره.

3- تمرین های ذهنی:
تمرین هایی مانند: هفت تا هفت تا از هزار کم کردن، یادآوریِ جانورانی که نامشان با حرف خاصی شروع می شود و غیره برای برگرداندن توجه از افکار منفی مفید است.
هیچ چیز به اندازه مشغول کردن، شما را از فکرکردن به امور بی فایده دور نمی کند. هر قدر آدم توانمندی باشید و قدرت فکرکردنِ همزمان به چند موضوع داشته باشید، وقتی ذهنتان به معنای واقعی درگیر کار شود؛ نمی توانید آن مسأله بی فایده را در اولویت فکرکردن قرار دهید.
4- خاطرات و خیالپردازی های خوشایند:
می توان از خاطرات خوشایندِ گذشته (مثل خاطرات تعطیلات) و نیز خیالپردازی ها (اگر خدا بخواهد و به مشهد مقدس سفر کنم، چه کار می کنم؟) برای برگرداندن توجه از افکارِ منفی استفاده کرد.

5- وارد گروه های مفید شوید:
برای خلاصی از شرّ افکار منفی، در جمع های مفید شرکت کنید. در جمع بودن، تاثیر بسیار زیادی در فکرنکردن به یک موضوع خاص دارد. بهتر است جمعی را انتخاب کنید که در ابتدا آشنایی کمی با آنها دارید تا به صورت جدی تری وارد مسایل گروه شوید. با توجه به علاقه تان می توانید دوستان جدیدی پیدا کنید. عضویت در گروه ها و انجمن های مختلف ورزشی، ادبی، هنری و علمی می تواند بسیار مفید باشد.
6- فعالیت های جالب:
می توان از کارهایی که ذهن و جسم را به یک اندازه مشغول می کنند، برای برگرداندن توجه از افکار مزاحم استفاده کرد. مثلا می توانید جدول یا پازل حل کنید، روش حلّ مکعب روبیک یا جدول سودوکو را یاد بگیرید و تمرین نمایید. ورزش های مفید انجام دهید. ورزش کردن باعث افزایش فعالیت و نیز ارتقای انگیزه پیشرفت می شود. منظور ورزش هایی است که تحرک زیادی می طلبد. طناب زنی کنید. ورزش های هوازی انجام دهید که سوخت و ساز بدنتان را بیشتر می کند و گردش اکسیژن را افزایش می دهد.

با تمرین و ممارست در این فعالیت ها می توانید از شرّ افکار مزاحم خلاص شوید.
- توصیه می شود وقتی ناراحت می شوید، مسأله ای که ناراحتتان کرده را بنویسید. تمام احساسات منفی و نامطلوبی که آن مسأله در شما ایجاد کرده را به زبان ساده به دور از هر جمله ادبی، روی کاغذی یادداشت نمایید و بعد نوشته تان را پاره کنید یا بسوزانید. این روش به تخلیه احساساتِ منفیِ شما کمک می کند.

برای خلاصی از شرّ افکار ناخوشایند از منظر دینی می توانید به این روایت عمل نمایید:
در کتاب مفاتیح الجنان نقل شده که شخصى به حضرت امام صادق (صلوات الله و سلامه علیه) عرض كرد:
آقاجان، خيال های باطل و آروزهای طول و دراز و وهمى و وسوسه هاى فاسد، سينه مرا اذيّت و آزار مى دهد. فكرهاى پوچ و توخالى به ذهنم مى آيد كه از دين و اعتقاداتم سست مى شوم. فدايت شوم، اى پسر رسول خدا، كمكم كن، تا من از اين وسوسه هاى درونى نجات پيدا كنم .
آن حضرت فرمود:
دست روى سينه ات بكش و بگو:
« بِسْمِ اللّهِ وَ بِاللّهِ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهِ صَلَّی اللّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهَ و لاحَوْلَ وَ لاقُوَّهَ اِلاّبَاللّهِ اَللّهُمَّ امْسَحْ عَنّى ما اَحذَر».
سپس دست بر شكم بمال و سه مرتبه اين دعا را تلاوت كن .
آن شخص اين عمل را انجام داد و آن حالتِ او برطرف شد.

اگر با توصیه های بالا نتوانستید بر افکار ناخوشایند خود مسلّط شوید، «حتما» به یک روانشناس متعهد و خبره در شهر خود مراجعه نمایید و از ایشان برای حلّ مشکلتان کمک بگیرید.

موضوع قفل شده است