جمع بندی دقت زیاد در فقه و دور شدن از لذت مسلمانی و دینداری

تب‌های اولیه

19 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
دقت زیاد در فقه و دور شدن از لذت مسلمانی و دینداری

سلام.یکی از چیزهایی که ذهن من رو درگیر کرده برخی مشکلات و مسائل بیان شده در فقه است.که حتی باعث گریز یک انسان علاقه مند به خدا از تکلیف شرعی اش مثل نماز و روزه میگردد.
مثلا انسانی است که سالها نماز نخوانده و روزه نگرفته ولی به زمانی میرسد که به حقیقت خدا و کلام خدا و بی ارزشی دنیا پی میبرد.حالا به این فرد اگر مسائل فقهی نمازها و روزه های نگرفته اش رو بگوییم انگار یک بار سنگینی روی دوشش قرار داده ایم و کم کم نه تنها از نماز و نیایش با خدای خودش لذت نمیبرد که ممکن است دوباره به ترک آن سوق پیدا کند.
1-از نظر عقلی خدا میفرماید هیچ بار گرانی بر دوش یک دیندار قرار نمیدهد مگر به حد وسع آن فرد.
2-خداوند همیشه میفرماید توبه کنید که اگر توبه کنید و عمل صالح انجام دهید سیئاتتان به حسنات تبدیل می یابد و خدا آمرزنده است.یعنی با توبه همراه با عمل صالح تمامی گناهان قبلی بخشیده میشوند.چه آن گناه بزرگترین گناهان باشد.در توبه همیشه باز است.نماز نخواندن و دوری از خدا نیز یکی از سیئات است.
3-در قرآن آمده اگر نمازتان را فراموش کردید آنرا بجای آورید.این یعنی درباره کسی است که نمازخوان است.ممکن است نمازش را فراموش کند یا حادثه ای پیش بیاید و نتواند در وقتش آنرا بخواند.پس قضای نمازش را در وقت دیگر بجا می آورد.مثلا نماز صبحش را بواسطه خواب فراموش میکند در وقت بیدار شدن میخواند.
4-در روایاتی که دیدم همین برداشت میشود که در بند 3 گفتم.یعنی کسی که توبه میکند حتی اگر یک ساعت به مرگش باقی مانده و فقط توانسته یک بار نماز بخواند تمامی گناهانش بخشیده است بواسطه توبه به درگاه خداوند.

در مورد روزه هم همین است چه در قرآن و چه در روایات.کسی که مسلمان است یعنی اهل نماز و روزه است اگر روزه اش را بدلیل مریضی یا سفر و مسائل دیگر نتوانست بگیرد و وقت دیگر قضایش را بجا می آورد.این درمورد کسی نیست که اصلا اهل نماز و روزه و مسلمانی نبوده.

بنابراین کسی که نماز نمیخوانده و روزه نمیگرفته وقتی به پیشگاه خداوند توبه میکند از آن لحظه وقتی به نماز با خداوند می ایستد و عمل صالح انجام میدهد بار گناهان پیش از توبه را دیگر بر دوشش نباید حس کند.کسی که بیست سال نماز نمیخوانده و روزه نمیگرفته با توبه به درگاه خداوند لذت نماز و نیایش به درگاه خدا را میچشد.و رمضان را هم درک خواهد کرد و روزه خود را هم میگیرد.کم کم برایش نمازها و روزه های مستحبی هم لذت خاصی خواهد داشت.
همینطور نماز پدری که برعهده پسر بزرگتر است.این باید درباره پدری باشد که مسلمان است و اهل نماز و روزه و معلوم باشد چه تعداد و نماز و روزه اش قضا شده است.یا با وصیت خود پدر و یا حدس و گمان پسر.مثلا ده تا نماز یا پنج روز روزه.

در فقه مسائل دیگری هم هست که از دید عقلی و روایی باید درست دیده بشوند تا لذت مسلمانی و دینداری برای انسانها قابل فهم و درک باشد.

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد عامل

[TD][/TD]

[="Tahoma"][="Black"]


بسم الله الرحمن الرحیم



با عرض سلام و احترام
پاسخ به سوال شما را در چند مرحله پی گیری می کنیم:

اول؛ شرایط توبه واقعی
در این زمینه به عبارتی از نهج البلاغه اکتفا می کنیم:
امیر المومنین(علیه السلام) برای استغفار شش مرحله را بیان می کند:

1. أَوَّلُهَا النَّدَمُ عَلَى مَا مَضَى؛ پشیمانی از گذشته و گناههایی که انجام داده است.
2. الثَّانِي الْعَزْمُ عَلَى تَرْكِ الْعَوْدِ إِلَيْهِ أَبَداً؛ عزم جدی بر ترک گناه و عدم بازگشت به آن.
3. الثَّالِثُ أَنْ تُؤَدِّيَ إِلَى الْمَخْلُوقِينَ حُقُوقَهُمْ حَتَّى تَلْقَى اللَّهَ [عَزَّ وَ جَلَ‏] أَمْلَسَ لَيْسَ عَلَيْكَ تَبِعَةٌ؛ برگرداندن حقوقی که از انسان ها ضایع کرده است تا جایی که هنگام ملاقات خداوند متعال هیچ حقی به گردن او نباشد.
4. الرَّابِعُ أَنْ تَعْمِدَ إِلَى كُلِّ فَرِيضَةٍ عَلَيْكَ ضَيَّعْتَهَا فَتُؤَدِّيَ حَقَّهَا؛ قضا کردن هر فریضه(واجبات)ای که از او ضایع شده است.
5. الْخَامِسُ أَنْ تَعْمِدَ إِلَى اللَّحْمِ‏ الَّذِي نَبَتَ عَلَى السُّحْتِ فَتُذِيبَهُ بِالْأَحْزَانِ حَتَّى تُلْصِقَ الْجِلْدَ بِالْعَظْمِ وَ يَنْشَأَ بَيْنَهُمَا لَحْمٌ جَدِيدٌ؛ آب کردن گوشتی که از حرام روییده به وسیله حزن و الم و جایگزین کردن آن با گوشت جدید.
6. السَّادِسُ أَنْ تُذِيقَ الْجِسْمَ أَلَمَ الطَّاعَةِ كَمَا أَذَقْتَهُ حَلَاوَةَ الْمَعْصِيَةِ فَعِنْدَ ذَلِكَ تَقُولُ أَسْتَغْفِرُ اللَّه‏؛ چشاندن سختی اطاعت الهی به جسم و بدن همانطور که شیرینی معصیت و گناه را به آن چشانده بود و پس از تمام این کارها انسان حق دارد بگوید «استغفر الله» و طلب مغفرت کند.(1)

بنابراین در استغفار انسان ابتدا باید حقوقی را که ضایع کرده است، جبران کند و این حقوق ممکن است حق نفس انسان باشد یا حقوق دیگران باشد و یا حق خداوند متعال باشد. بالاخره در توبه حقیقی انسان باید این حقوق را ادا کند تا توبه او مقبول باشد.

پی نوشت:
1. شريف الرضى، محمد بن حسين، نهج البلاغة (للصبحي صالح)، 1جلد، هجرت - قم، چاپ: اول، 1414 ق، ص549.

[/]

[="Tahoma"][="Black"]
دوم؛ تفاوت توبه مسلمان و کافر یا مشرک

اسلام در مورد کسی که دینی نداشته یا مشرک بوده و بعدا اسلام را قبول کرده با کسی که مسلمان بوده اما به امور دینی اهمین نمی داده است، تفاوت قائل شده و برای گروه اول تمام مراجع دینی قضای نماز و روزه را لازم ندانسته اند، در حالی که مسلمان اگر عمدا یا سهوا به ترک نماز و روزه یا دیگر امور واجب مانند حج بپردازد، قضای آنها بر او لازم است. چرا که تکلیف به گردن او آمده و تا این تکلیف را با قضای این اعمال به جا نیاورد، همچنان تکلیف به عهده او خواهد بود. اما در مورد کسی که کافر یا مشرک بوده، اصلا تکلیفی متوجه او نبوده تا بخواهد از عهده این تکلیف برآید.

بنابراین باید بین کسی که از وجوب امور عبادی مانند نماز و روزه اطلاع داشته و عمدا به ترک آنها پرداخته با کسی که اصلا اطلاعی نداشته و دین دیگری داشته، تفاوت قائل شد و این تفاوت نیز معقول است و همانطور که در روایت امیر المومنین(علیه السلام) ذکر شد، برای قبولی توبه باید شخص توبه کننده کمی به خود زحمت بدهد که البته این زحمت دادن و قضای اعمال باید به نحو معقولی انجام شود که در ادامه به آن اشاره خواهد شد.

[/]

[="Tahoma"][="Black"]
سوم؛ بهترین روش قضای نماز و روزه قضا شده

برای کسی که چندین سال نماز نخوانده یا روزه نگرفته و کلا نسبت به اعمال عبادی توجهی نداشته است، همین که در ابتدای امر که توبه کرد، اعمال روزانه خود را انجام دهد و قصد بر قضا و جبران مافات داشته باشد کافی است. تا بعد از مدتی که به عبادت عادت کرد، به همراه هر نمازی می تواند یک نماز قضا هم بخواند تا کم کم بعد از مدتی نمازهای قضای خود را جبران کند.

نکته مهم در اینگونه افراد، قصد قضای اعمال فوت شده است. ممکن است شخصی در پایان عمر خود توبه کند و از نظر عقلی امکان قضای اعمال گذشته وجود نداشته باشد اما همین که قصد جبران داشته باشد، کافی است و در این حال باید استغفار کند. از همینجا اهل نجات بودن کسی که توبه کرده و مدت کوتاهی بعد از توبه از دنیا رفته است، روشن می شود. زیرا تفاوت کسی که فرصت برای قضای اعمال نداشته با کسی که چنین فرصتی داشته است، در میزان فرمانبرداری از خداوند و نافرمانی او مشخص می شود. به عبارتی برای خدای متعال فرمانبرداری انسان مهم است، هرچند انسان قصد آن را داشته باشد، اما عملا موفق به انجام آن نشود، البته به شرط اینکه خودش دخالتی در عدم موفقیت نداشته باشد.

[/]

[="Tahoma"][="Black"]
چهارم؛ نماز و روزه قضای پدر بر فرزند

این حکمی که به آن اشاره کردید نیز ریشه در حق پدر بر فرزند دارد. البته غالب فقها این حکم را لازم و واجب می دانند و برخی نیز این حکم را منوط به عدم نافرمانی پدر و مادر کرده اند؛ به عبارتی اگر از روی نافرمانی قسمت عمده ای از عمر خود را نماز نخوانده باشند، بر پسر بزرگتر لازم نیست آن مدت طولانی را قضا کند.

علاوه بر اینکه لازم نیست پسر خودش انجام دهد و می تواند برای این کار اجیر بگیرد. اما اگر توان اجیر گرفتن هم ندارد باید قصد این کار را داشته باشد و به مرور این کار را انجام دهد. در هر حال قضای نماز خود یا پدر خارج از توان انسان نیست و منافاتی با آیه شریفه: «لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها»(1) ندارد؛ زیرا به ازای هر روز نماز شاید حدود بیست دقیقه وقت انسان گرفته شود و این میزان در طول روز برای ادای واجبات فوت شده گذاشتن، خارج از عهده و توان انسان نیست.

این امر در مورد روزه هم همینطور است، به طوری که اگر قضای روزه ها به انسان ضرری وارد کند، بر او لازم نیست، اما اگر شخص توبه کننده جوان بوده و گرفتن روزه برای او مشقتی نداشته باشد، بر او لازم و واجب است.

بنابراین قضای نماز و روزه فوت شده، اولا خارج از توان نیست، ثانیا باعث تادیب گنه کار می شود و ثالثا سبب نزدیکی او به خالق خود می شود؛ چرا که انسان به هر میزان که عبادت کند، به همان میزان به خدای متعال نزدیک شده و بر پاکی و صفای او افزوده می شود. بر این اساس اگرچه عبادت در ابتدای امر سختی دارد اما پس از مدتی که انسان لذت آن را چشید، راضی به ترک آن نخواهد شد. البته همانطور که اشاره شده باید در این امر میانه روی کرد و در ابتدای توبه نباید انسان به خود سخت بگیرد، به طوری که از عبادت منزجر شود، بلکه اول باید تنها واجبات را انجام داده و پس از عادت به آن، سراغ قضای امور عبادی گذشته برود.

پی نوشت:
1. بقره: 286.

[/]

سلام.ممنون که پاسخ دادید.البته من این موضوع را در قسمت احکام نماز قرار داده بودم که منتقل شده به قسمت پلورالیسم و تساهل و این حرفها که من بهش اعتقادی ندارم.که بیشتر در این اعصار برای زیر سوال بردن دین تاکید شده نه قوام بخشیدن به دین.
اما در مورد پاسخها.در هیچکدام از آنها اینکه باید مثلا کسی که ده بیست سال نماز نخوانده و روزه اش رو نگرفته و بنوعی از مسلمانی خارج شده و حالا توبه کرده و برگشته باید قضای اونها رو انجام بده برداشت نمیشه.همانطور که در مطلبم هم آوردم خداوند گفته چرا و چگونه باید نماز و روزه ای که یک مسلمان و مومن نخوانده و نگرفته قضایش را بجا آورد.
اینکه توبه باید واقعی باشه و سعی بر جبران گذشته باشه کاملا درسته.ولی اینکه گناهان قبل از انجام توبه همچنان بر دوش توبه کننده باشه در هیچ کجای قرآن نیامده.حتی برای انسانهای منافق خداوند در قرآن گفته توبه کنید که خدا بخشنده و آمرزنده است.اینکه توبه کننده قبلا حق انسانی را ضایع کرده خداوند خودش گفته توبه کند و عملش را اصلاح کند امر واضحیه.

وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ ﴿٨٣ البقرة﴾
وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ ﴿٢٧٧ البقرة﴾
فَإِنْمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَأَقَامَ الصَّلَاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ ﴿١٨ التوبة﴾
تَابُوا وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ فَخَلُّوا سَبِيلَهُمْ ﴿٥ التوبة﴾
فَإِنْ تَابُوا وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ فَإِخْوَانُكُمْ فِي الدِّينِ ﴿١١ التوبة﴾

در هرجای قرآن که خدا فرموده مومنین نماز به پا میدارند در کنارش آمده و زکات میدهند.که نمونه هایش رو آوردم.آیا کسی که پیش از توبه فریضه زکات هایش را ادا نکرده تعداد همه زکات های نداده را باید جمع ببندد و قضای همه آن زکاتهایش را بجای آورد؟!عقل و شرع میگوید که بعد از توبه زکات های خود را هم باید بدهد.نماز هم همین گونه است.وقتی انسانی توبه کرد روی بسوی خدایش می آورد و لیاقت نیایش و گفتگو با خدا را می یابد.این رحمت و لطف خدا به مومنین است که نماز را هدیه کرده است به مومنین.
اینکه کسی مسلمان زاده است یا اینکه تا سنی خود را مسلمان میدانسته اگر بعد از آن دیگر خود را مسلمان ندارد و نماز نخواند و روزه نگیرد و به هیچکدام از آداب مسلمانی عمل نکند این چگونه مسلمانی است؟! مثل منافقین که خدا در قرآن میفرماید توبه کنید.پس چنین انسانی وقتی توبه میکند به مسلمانی دوباره برمیگردد.بنظر من این از اشکالت فقه است که توضیح دادم.امیدوارم موضوع خوبی برای تدبر و تفکر درباره آن مطرح کرده باشم.سپاس

[="Tahoma"][="Black"]سلام

نزدیک مرگ;1000728 نوشت:
در مورد پاسخها.در هیچکدام از آنها اینکه باید مثلا کسی که ده بیست سال نماز نخوانده و روزه اش رو نگرفته و بنوعی از مسلمانی خارج شده و حالا توبه کرده و برگشته باید قضای اونها رو انجام بده برداشت نمیشه.

اگر مسلمان یا مسلمان زاده از اسلام خارج شود حکم مرتد را پیدا می کند که البته بر مرتد هم لازم است که قضای نماز و روزه خود را به جا آورد. به هر حال کسی که مسلمان بوده و در نماز و روزه سستی کرده است به فتوای فقها باید نماز و روزه خود را به جا آورد و این مطلب در روایات بسیاری مورد تاکید قرار گرفته است که به چند نمونه اشاره می شود:

پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: «مَنْ‏ نَامَ‏ عَنْ‏ صَلَاةٍ أَوْ نَسِيَهَا فَلْيَقْضِهَا إِذَا ذَكَرَهَا»؛ کسی که به سبب خواب یا فراموشی نماز نخوانده است، هنگامی که متذکر شد، باید نماز فوت شده را به جا آورد.(1)

امام باقر(علیه السلام) نیز در روایتی شبیه روایت پیشین می فرماید: «إِذَا فَاتَتْكَ‏ صَلَاةٌ فَذَكَرْتَهَا فِي وَقْتِ أُخْرَى فَإِنْ كُنْتَ تَعْلَمُ أَنَّكَ إِذَا صَلَّيْتَ الَّتِي فَاتَتْكَ كُنْتَ مِنَ الْأُخْرَى فِي وَقْتٍ فَابْدَأْ بِالَّتِي فَاتَتْكَ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ‏ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِي‏ وَ إِنْ كُنْتَ تَعْلَمُ أَنَّكَ إِذَا صَلَّيْتَ الَّتِي فَاتَتْكَ فَاتَتْكَ الَّتِي بَعْدَهَا فَابْدَأْ بِالَّتِي أَنْتَ فِي وَقْتِهَا فَصَلِّهَا ثُمَّ أَقِمِ الْأُخْرَى.(2)

در این روایت نیز قضای نماز چه در سفر و چه در محل زندگی مفروغ عنه(مسلَّم) دانسته شده است: «قُلْتُ لَهُ‏ رَجُلٌ فَاتَتْهُ صَلَاةٌ مِنْ صَلَاةِ السَّفَرِ فَذَكَرَهَا فِي الْحَضَرِ قَالَ يَقْضِي مَا فَاتَهُ‏ كَمَا فَاتَهُ‏ إِنْ كَانَتْ صَلَاةَ السَّفَرِ أَدَّاهَا فِي الْحَضَرِ مِثْلَهَا وَ إِنْ كَانَتْ صَلَاةَ الْحَضَرِ فَلْيَقْضِ فِي السَّفَرِ صَلَاةَ الْحَضَرِ كَمَا فَاتَتْهُ».(3)

پیامبر(صلی الله علیه و آله) نیز در روایتی به طور کلی می فرماید: «مَنْ فَاتَتْهُ فَرِيضَةٌ فَلْيَقْضِهَا كَمَا فَاتَتْهُ»؛ هر کس که واجبی از او قضا شد، همانطور که قضا شده باید به جا آورد.‏(4)

البته بهتر است تفصیلات بیشتر را در همان انجمن فقه دنبال کنید.

پی نوشت ها:
1. نورى، حسين بن محمد تقى، مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، 28جلد، مؤسسة آل البيت عليهم السلام - قم، چاپ: اول، 1408ق، ج6، ص430.
2.
كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، الكافي (ط - الإسلامية)، 8جلد، دار الكتب الإسلامية - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق، ج3، ص293.
3.
همان، ج3، ص435.
4. ابن أبي جمهور، محمد بن زين الدين، عوالي اللئالي العزيزية في الأحاديث الدينية، 4جلد، دار سيد الشهداء للنشر - قم، چاپ: اول، 1405 ق، ج2، ص54.
[/]

سلامی دوباره.از روایاتی که آوردید بازهم این برداشت نمیشه که انسانی که چندین سال نماز و روزه اش را نخوانده و نگرفته باید قضای آنها را بجای بیاورد.چون به چنین فردی که آداب مسلمانی را کنار گذاشته نمیتوان مسلمان گفت.مگر آنکه توبه کند و به مسلمانی بازگردد.تکالیف شرعی بر مسلمان واجب است.کسی که خود را مسلمان میداند ممکن است دچار سستی در ادای تکالیفی مثل نماز شود که خدا به چنین فردی که نماز را سبک میشمارد هشدار داده یا کسی که بسبب فراموشی یا حادثه ای نماز را در وقتش ادا نکرده پس چنین فردی باید در وقت دیگری آن نماز ادا نشده را قضا کند
ولی وقتی کسی که خود را مسلمان نمیدانسته دیگر خارج بوده از این شرایط.حالا شما به چنین فردی مرتد میگویید.تفاوتی در اصل ماجرا ایجاد نمیکند.این فرد اگر توفیق توبه پیدا کند به مسلمانی باز میگردد و عمل صالح انجام میدهد و نماز و روزه اش را میخواند و میگیرد.و بر این کار استمرار دارد اگر هم نماز یا روزه ای را در وقتش ادا نکرد قضایش را بجا می آورد.
توفیق توبه هم خدا گفته تنها کسانی پیدا میکنند که خدا آنها را قابل به هدایت الهی میداند.وگرنه که خدا خیلی از مشرکین و کفار را از هدایت محروم داشته است و بر چشم و گوش و دلهای آنها مهر زده است.و آنها حتی اگر لحظه مرگ هم توبه کنند خدا توبه آنها را نمیپذیرد.

عامل;1000742 نوشت:

پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: «مَنْ‏ نَامَ‏ عَنْ‏ صَلَاةٍ أَوْ نَسِيَهَا فَلْيَقْضِهَا إِذَا ذَكَرَهَا»؛ کسی که به سبب خواب یا فراموشی نماز نخوانده است، هنگامی که متذکر شد، باید نماز فوت شده را به جا آورد.(1)

این در تایید و تفسیر آیه 24 سوره کهف است وَاذْكُر رَّبَّكَ إِذَا نَسِيتَ که مسلمان اگر نماز را در وقتش فراموش کرد باید قضایش را بجای آورد.از نظر عقلی هم مشخص است درباره فردی است که اهل نماز است.آیه هم در مورد خود پیامبر است.
عامل;1000742 نوشت:


امام باقر(علیه السلام) نیز در روایتی شبیه روایت پیشین می فرماید: «إِذَا فَاتَتْكَ‏ صَلَاةٌ فَذَكَرْتَهَا فِي وَقْتِ أُخْرَى فَإِنْ كُنْتَ تَعْلَمُ أَنَّكَ إِذَا صَلَّيْتَ الَّتِي فَاتَتْكَ كُنْتَ مِنَ الْأُخْرَى فِي وَقْتٍ فَابْدَأْ بِالَّتِي فَاتَتْكَ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ‏ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِي‏ وَ إِنْ كُنْتَ تَعْلَمُ أَنَّكَ إِذَا صَلَّيْتَ الَّتِي فَاتَتْكَ فَاتَتْكَ الَّتِي بَعْدَهَا فَابْدَأْ بِالَّتِي أَنْتَ فِي وَقْتِهَا فَصَلِّهَا ثُمَّ أَقِمِ الْأُخْرَى.(2)

در این روایت نیز قضای نماز چه در سفر و چه در محل زندگی مفروغ عنه(مسلَّم) دانسته شده است: «قُلْتُ لَهُ‏ رَجُلٌ فَاتَتْهُ صَلَاةٌ مِنْ صَلَاةِ السَّفَرِ فَذَكَرَهَا فِي الْحَضَرِ قَالَ يَقْضِي مَا فَاتَهُ‏ كَمَا فَاتَهُ‏ إِنْ كَانَتْ صَلَاةَ السَّفَرِ أَدَّاهَا فِي الْحَضَرِ مِثْلَهَا وَ إِنْ كَانَتْ صَلَاةَ الْحَضَرِ فَلْيَقْضِ فِي السَّفَرِ صَلَاةَ الْحَضَرِ كَمَا فَاتَتْهُ».(3)

در این روایات هم منظور کاملا مشخص است که بیان کردم.
کسی که از مسلمانی خارج شده است با توبه ای که میکند و عمل صالحی که انجام میدهد خدا بار گناهان را از دوشش برمیدارد.و این فرد لیاقت نماز گزاردن و گفتگو با خدا را پیدا میکند.دیگر قضای نمازهایی که خارج از مسلمانی بوده بر دوشش نیست چون چنین فردی خود را مسلمان نمیدانسته.چنین فردی قرار است نماز و روزه اش را ادا کند با برگشت بسوی خدایش. چون خدا او را هدایت کرده است و از گناهانش درگذشته است.و بقیه تکالیف الهی هم همین است درباره روزه و زکات و غیره هم همین است که بر مسلمان واجب است. اگر سستی یا تعلل کند باید آنها را هر چندتا ادا کند.

نزدیک مرگ;1000753 نوشت:
سلامی دوباره.از روایاتی که آوردید بازهم این برداشت نمیشه که انسانی که چندین سال نماز و روزه اش را نخوانده و نگرفته باید قضای آنها را بجای بیاورد.چون به چنین فردی که آداب مسلمانی را کنار گذاشته نمیتوان مسلمان گفت.مگر آنکه توبه کند و به مسلمانی بازگردد.تکالیف شرعی بر مسلمان واجب است.کسی که خود را مسلمان میداند ممکن است دچار سستی در ادای تکالیفی مثل نماز شود که خدا به چنین فردی که نماز را سبک میشمارد هشدار داده یا کسی که بسبب فراموشی یا حادثه ای نماز را در وقتش ادا نکرده پس چنین فردی باید در وقت دیگری آن نماز ادا نشده را قضا کند
ولی وقتی کسی که خود را مسلمان نمیدانسته دیگر خارج بوده از این شرایط.حالا شما به چنین فردی مرتد میگویید.تفاوتی در اصل ماجرا ایجاد نمیکند.این فرد اگر توفیق توبه پیدا کند به مسلمانی باز میگردد و عمل صالح انجام میدهد و نماز و روزه اش را میخواند و میگیرد.و بر این کار استمرار دارد اگر هم نماز یا روزه ای را در وقتش ادا نکرد قضایش را بجا می آورد.
توفیق توبه هم خدا گفته تنها کسانی پیدا میکنند که خدا آنها را قابل به هدایت الهی میداند.وگرنه که خدا خیلی از مشرکین و کفار را از هدایت محروم داشته است و بر چشم و گوش و دلهای آنها مهر زده است.و آنها حتی اگر لحظه مرگ هم توبه کنند خدا توبه آنها را نمیپذیرد.

این در تایید و تفسیر آیه 24 سوره کهف است وَاذْكُر رَّبَّكَ إِذَا نَسِيتَ که مسلمان اگر نماز را در وقتش فراموش کرد باید قضایش را بجای آورد.از نظر عقلی هم مشخص است درباره فردی است که اهل نماز است.آیه هم در مورد خود پیامبر است.

در این روایات هم منظور کاملا مشخص است که بیان کردم.
کسی که از مسلمانی خارج شده است با توبه ای که میکند و عمل صالحی که انجام میدهد خدا بار گناهان را از دوشش برمیدارد.و این فرد لیاقت نماز گزاردن و گفتگو با خدا را پیدا میکند.دیگر قضای نمازهایی که خارج از مسلمانی بوده بر دوشش نیست چون چنین فردی خود را مسلمان نمیدانسته.چنین فردی قرار است نماز و روزه اش را ادا کند با برگشت بسوی خدایش. چون خدا او را هدایت کرده است و از گناهانش درگذشته است.و بقیه تکالیف الهی هم همین است درباره روزه و زکات و غیره هم همین است که بر مسلمان واجب است. اگر سستی یا تعلل کند باید آنها را هر چندتا ادا کند.

سلا و عرض ادب

برادر گرامی

شخصی که در خانواده ای مسلمان به دنیا آمده

نعمتی بیشتر از شخصی که در کفر به دنیا امده داشته

مسلم است که نعمت بیشتر ، نیاز به شکر بیشتر دارد

پس شخصی که در بلاد اسلامی و از پدر و مادر مسلمان زاده شده و حقانیت اسلام را درک کرده ، اما مرتد شده

کفران نعمت کرده

( البته این در صورتی است که این عمل با علم صورت بگیرد ،
نه اینکه شخص جبرا مسلمان شود
و به موجب این جبر یا از روی جهل از اسلام بیرون رود )

توبه حقیقی توبه ای است که در عمل نمود پیدا کند

نه صرف این که بر زبان باشد ، و یا حتی در قلب بماند و نمود عملی نداشته باشد

پس کسی که فهمیده خروج او از اسلام اشتباه بوده

باید اشتباهاتش را در عمل جبران کند

شروحیل;1000760 نوشت:
سلا و عرض ادب

برادر گرامی

پس شخصی که در بلاد اسلامی و از پدر و مادر مسلمان زاده شده و حقانیت اسلام را درک کرده ، اما مرتد شده

کفران نعمت کرده

( البته این در صورتی است که این عمل با علم صورت بگیرد ،
نه اینکه شخص جبرا مسلمان شود
و به موجب این جبر یا از روی جهل از اسلام بیرون رود )

سلام بر شما دوست عزیز.بله بیشتر از روی جبر و جهل است که انسانی که مسلمان زاده است و به آن مسلمان شناسنامه ای میگوییم از اسلام خارج میشود.در اینجا بحث توبه و بازگشت به مسلمانی است و اینکه خداوند گناهان چنین فردی را که توفیق هدایت داده میبخشد به استناد کلام خداوند در قرآن مجید.برداشتی که فقه از قضای نمازها و روزه های چنین شخصی دارد من برداشت میکنم دارای اشکال است.

نزدیک مرگ;1000776 نوشت:
سلام بر شما دوست عزیز.بله بیشتر از روی جبر و جهل است که انسانی که مسلمان زاده است و به آن مسلمان شناسنامه ای میگوییم از اسلام خارج میشود.در اینجا بحث توبه و بازگشت به مسلمانی است و اینکه خداوند گناهان چنین فردی را که توفیق هدایت داده میبخشد به استناد کلام خداوند در قرآن مجید.برداشتی که فقه از قضای نمازها و روزه های چنین شخصی دارد من برداشت میکنم دارای اشکال است.

سلام و عرض ادب

اگر شخصی از ابتدا مسلمان نبوده

تکلیفی بر او نخواهد بود

اما اگر مسلمان بوده و مرتد شده و حال توبه کرده تکلیف بر اوست

تشخیص این مساله ، با خود شخص است

البته خداوند ارحم الراحمین است

همین که شخص نیت به انجام تکالیف داشته باشد و در حد توان به انجام ان بپردازد

حتی اگر تمام ان را انجام ندهد
و از دنیا برود
ان شاء الله مورد رحمت خداوند قرار می گیرد

خداوند در قرآن وعده داده است که تمام گناهان را ( به غیر از شرک) در صورت توبه و اصلاح می بخشد

در پناه حق تعالی

[="Tahoma"][="Black"]سلام

نزدیک مرگ;1000753 نوشت:
از روایاتی که آوردید بازهم این برداشت نمیشه که انسانی که چندین سال نماز و روزه اش را نخوانده و نگرفته باید قضای آنها را بجای بیاورد

دوست عزیز بعضی از روایات به طور کلی می گفت اگر کسی نمازش قضا شود، باید آنرا به جا آورد، مثل این روایت:
عامل;1000742 نوشت:
«مَنْ فَاتَتْهُ فَرِيضَةٌ فَلْيَقْضِهَا كَمَا فَاتَتْهُ»؛ هر کس که واجبی از او قضا شد، همانطور که قضا شده باید به جا آورد

در این روایت هیچ قید و شرطی دال بر فاصله کم یا زیاد بین قضا و ادا نشده و حتی مقدار نماز یا دیگر فرائض هم مطرح نشده و مفهوم آن این است که هر مقدار و هر زمان که فریضه ای از انسان قضا شود، باید آنرا بعدا به جا آورد.
این عموم در دیگر روایات هم هست، مانند:
عامل;1000742 نوشت:
إِذَا فَاتَتْكَ‏ صَلَاةٌ فَذَكَرْتَهَا فِي وَقْتِ أُخْرَى

روایت می گوید اگر نماز قضا شد، باید به جا آورده شود و مقید به مقدار و مدت هم نیست.

نزدیک مرگ;1000753 نوشت:
چون به چنین فردی که آداب مسلمانی را کنار گذاشته نمیتوان مسلمان گفت. مگر آنکه توبه کند و به مسلمانی بازگردد.تکالیف شرعی بر مسلمان واجب است

مرتد اگرچه دین خود را تغییر داده است اما حکم مسلمان را دارد؛ به عبارتی مسلمان نیست اما احکام مسلمان مانند وجوب فرائض بر اوست و این هم به دلیل عمومات کتاب و سنت است. چرا که خیلی از آیات و روایات حاکی از آن است که نماز بر همگان واجب است و فقط کافر اصلی با دلیل خارج شده است، اما بقیه باید قضا کنند.

نزدیک مرگ;1000753 نوشت:
کسی که از مسلمانی خارج شده است با توبه ای که میکند و عمل صالحی که انجام میدهد خدا بار گناهان را از دوشش برمیدارد

برداشتن بار گناه ملازمه ای با قضا نکردن ندارد؛ به عبارتی خدا گناه را می بخشد اما تبعات ترک فریضه باقی است با این توضیح که مثلا ترک نماز یا روزه یک فعل حرام است و گناه، که این گناه با توبه برداشته می شود ولی همین گناه یک تبعاتی دارد که باید برای اصلاح گذشته انجام داد و قضا از همین تبعات است. مثال دیگر دزدی است که هم حرام است و هم حق مالی دیگران است. در صورت توبه دزد، گناه دزدی بخشیده می شود، اما حقی که از دیگران ضایع شده باید برگردانده شود تا توبه پذیرفته شود.

ضمن اینکه این ادعای شما نیاز به آیه یا روایتی که این مطلب را بیان کرده باشد هم هست، اگر دلیلی دارید، بفرمایید.
[/]

سلام.باز هم هیچکدام از روایاتی که مطرح کردید وجوب نماز قضا بر کسی که سالها نماز نخوانده و روزه نگرفته و از مسلمانی کنار کشیده برداشت نمیشه.گویی نوعی تعصب به مسائل فقهی وجود داره که بهر صورت میخواهید از آن دفاع کنید.درحالیکه باید آیات قرآن و روایات معصومین ملاک عمل باشه و نه برداشت فقهی از آنها.

روایاتی که دوستان مطرح کردند اتفاقا در تایید مطلب من بود و نه در رد آن.مثلا این روایت از پیامبر گرامی صلوات الله علیه >> مَنْ‏ نَامَ‏ عَنْ‏ صَلَاةٍ أَوْ نَسِيَهَا فَلْيَقْضِهَا إِذَا ذَكَرَهَا
کسی که به سبب خواب یا فراموشی نماز نخوانده است، هنگامی که متذکر شد، باید نماز فوت شده را به جا آورد

در تمام این روایات به مسئله خواب و فراموشی مسلمانان اشاره شده.توبه هم فقط مختص به از دین برگشتگان و کافرین و مشرکین نیست بلکه مسلمانان هم باید توبه کنند.پس این در تایید سخنان شما دوستان نیست.
بیشتر روی روایت از علی (ع) تاکید میکنید که شما باید کامل روایت رو ببینید که درباره یک مسلمانی است که در مسجد در حال استغفار است.یا درباره همین روایت پیامبر (ص) مَنْ فَاتَتْهُ فَرِيضَةٌ فَلْيَقْضِهَا كَمَا فَاتَتْهُ که این روایات رو هم جناب مجلسی در بخش باب سهوه و نومه عن الصّلاة گردآورده اند.که همان خواب و فراموشی مسلمانان منظور است.
حالا مسائلی که مطرح میشه اینکه اگر کسی که سالهای زیاد خود را مسلمان ندانسته و نماز و روزه هم بالطبع نخوانده و نگرفته چنین شخصی حتی اگر کافر بحساب اومده باشه با توبه به درگاه خداوند دوباره میتواند به مسلمانی وارد شود.چنین شخصی این روایات درباره اش صدق نمیکنه.حتی روایاتی داریم که تارک النماز کافر است >> ان تارک الفریضه کافر; به راستى کسى که نماز واجب را ترک مى کند کافر است. وسائل الشیعه، ج 3، ص 28
توبه درباره چنین شخصی مطرح است.ما بحث انتزاعی که نمیکنیم.شما در جامعه افرادی را میبینید که نه تنها روزه و نماز نمیگیرند و نمیخوانند که به کوچکترین مسئله دینی عمل نمیکنند بلکه برخلافش هم عمل میکنند.حالا شما بخاطر اینکه در شناسنامه چنین فردی دین اسلام نوشته میگویید از اسلام خارج نشده حتی اگر خودش اقرار کند؟ ایمان هم که میدانید مقدم بر اسلام است و امری قلبی است.چنین فردی که در قلبش از ایمان برگشته بیشتر از هرکسی شایسته توبه به درگاه خداوند است.توبه هم مشخص است برای جلب رضایت خداوند و بهشتی شدن است.وقتی خود خداوند و ائمه معصومین میگویند توبه چنین شخصی مورد قبول است و اگر عمل صالح انجام دهد به بهشت وارد میشود دیگر اینکه فقه می آید روایاتی درباره خواب و فراموشی مسلمین را انطباق میدهد به چنین اشخاصی تنها گذاشتن بار سنگین گناهان گذشته بر دوش چنین فردی و لذت نبردن چنین شخصی از بازگشت به خدا و دین است.این فرد که سالها نماز و روزه قضا رو بر دوشش حس میکنه حتی ممکنه از عبادات دلزده بشود و دوباره از دین خارج شود.درحالیکه مسئله توبه بازگشت آنها بسوی خداست.و همینکه خداوند موهبت توبه رو به چنین شخصی عطا کرده و اورا لایق بهشت میداند کافی است.چنین شخصی عمل صالح هم انجام خواهد داد بواسطه توبه هم نماز و روزه اش را میگیرد و لذت آن را میچشد.و کم کم این لذت با خدا بودن باعث میشود فرد به نمازها و روزه های مستحبی هم عمل کند.باید بحث واقعی کرد و نه انتزاعی و خیالی.و فقه در اینجا دچار مشکل میشود حتی اگر شما بهرطریق دفاع کنید.

خداوند میفرماید >>> الا من تاب وآمن وعمل عملا صالحا فاولئک یبدل الله سیئاتهم حسنات >>> اِلاّ مَن تابَ و ءامَنَ و عَمِلَ صــلِحـًا فَاُولـئِکَ یَدخُلونَ الجَنَّة
خب مقصود از توبه همین بازگشت به خدا و بهشتی شدن است.توبه هم فقط مخصوص مسلمانان و مومنان نیست مخصوص همه ناس است اگر خداوند این موهبت را عطا کند.
امام صادق (ع) : همانا مرد ( گاهی ) گناه کند و خدا به وسیله آن او را به بهشت ببرد ، عرض کردم : خداوند به سبب گناه او را به بهشت ببرد ؟ فرمود : آری، هر آینه او گناه کند و پیوسته از گناهی که کرده ترسان است و بر خود خشمناک است (یا توبه می کند) پس خدا به او ترحم می کند و او را به بهشت می برد.
مجلسى (ره ) گوید: این حدیث دلالت کند بر اینکه گناهى که باعث خضوع گردد بهتر از طاعتى است که موجب عجب و خودپسندی باشد.

اگر قضای سالها نماز نخواندن و روزه نگرفتن چنین شخصی بر دوشش باشد آیا امام میفرمود چنین شخصی بهشتی است؟درحالیکه خود خداوند هم فرموده سیئات توبه کننده که عمل صالح انجام دهد هم به حسنات تبدیل میشود.
حضرت باقر (ع) : کسی که از گناه کردن توبه می کند همانند کسی است که گناه ندارد. و کسی که در گناه کردن اصرار ورزد و در گناه بماند ولی آمرزش و بخشش از خدا خواهد مانند مسخره چی است. اصول کافی جلد ۴
سوره توبه آیه ۵ : پس اگر توبه کردند و نماز را برپا داشتند و مال خود را پاک کردند همانا خدا را آمرزنده و مهربان می یابند.
سوره فرقان آیه ۷۰ : و آن کسانی که از گناهان توبه کنند و با ایمان به خدا عمل صالح به جای آورند، پس خداوند گناهان آنها را می آمرزد و گناهانشان رابه نیکیها تبدیل می کند.زیرا که خداوند در حق بندگانش بسیار آمرزنده و مهربان است.

حضرت صادق(ع): هنگامی که بنده ای توبه حقیقی کرد خداوند او را دوست می دارد و در دنیا و آخرت گناهان او را می پوشاند و هر چه از گناهان که دو فرشته موکل بر او برایش نوشته اند از یادشان ببرد و به اعضای بدنش وحی می کند که گناهان او را پنهان کنید و به نقاطی از زمین که او در آنجا گناه کرده است فرمان می دهد که گناهان او را پنهان کنید. اصول کافی جلد ۴ صفحه ۱۷۳

سوره انفال آیه ۳۸ : بگو ای پیغمبر به کسانی که کافر شدند اگر پایان دهند برگناهان و کردار زشت خویش که در گذشته کردند و توبه کنند، پس می آمرزد خداوند گناهان پیشین ایشان را.

بهرحال تمامی این آیات و روایات نشون میده چقدر توبه و بازگشت به خدا مورد تاکید قرار گرفته که حتی سیئات به حسنات تبدیل میشه و خدا اونها رو به بهشت وارد میکنه.درباره توبه فرد حتی کافر هم گفته شده ایمان قلبی آورد و دیگر گناه نکند و عمل صالح انجام دهد خدا او را به بهشتش وارد میکند.چنین شخصی پس نماز بجا می آورد روزه میگیرد مالش را پاک میکند و به مسلمانی برمیگردد.در چنین شرایطی است که آن روایات مورد اشاره شما درباره قضای نماز از سهو و خواب بر این مومن صدق پیدا میکند.اگر آیه یا روایت درست خاصی که مشخص بیان کنه کسی که از مسلمانی خارج شده باید تمام نمازها و روزه هایش را که ممکنه چندین سال بوده باشه قضا کنه باید برای دفاعتون از مسائل فقهی بیاورید.نه روایاتی که درباره مومنین گفته شده و بخاطر سهو و خواب و این قبیل تعدادی از نمازهایش قضا شده و باید ادا کند.مثلا مسلمانی نماز صبحش قضا شده بواسطه خواب پس در وقت دیگر اون رو باید قضا کنه.امیدوارم متوجه تفاوتها در این دو مورد جدا از هم شده باشید و همچنین اشکال و تناقضی که در فقه دیده میشه که در پست اولم کامل بیان کردم.

نزدیک مرگ;1000930 نوشت:
سلام..

سلام و عرض ادب

برادر گرامی

اگر کسی واقعا مومن باشد

از کثرت بندگی خداوند لذت می برد !

اما اگر اسلامش لفظی باشد
از کثرت عبادت می ترسد ! و عبادت برایش سنگین است

وَاسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ ۚ وَإِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِينَ

این خود نوعی فیلتر است برای کسانی که ادعای توبه دارند

و کسانی که واقعا توبه کرده اند

گفته شد که نیاز نیست همه اعمال قضا بلافاصله انجام شود

همین که شخص اقدام به انجام این اعمال نماید

نشان دهنده توبه حقیق شخص است

حتی اگر نتواند تمام آن اعمال را انجام دهد

و اگر شخص در همین حال از دنیا برود

ان شاء الله خداوند گناهانش را به حسنات تبدیل می کند

این نوعی ایجاد خوف و رجا است

شخص اگر بداند که نیازی به انجام اعمال قضایی که به صورت عمدی ترک کرده نیست

باز هم ممکن است فکر ترک عبادت به سرش بزند!

اما اگر قرار بر قضا باشد

می داند که در صورت ترک و سپس توبه وظایفیش سنگیتر خواهد شد
و همین عامل بازدارنده از ترک مجدد عبادت و سستی خواهد بود.

دقت کنید که خداوند توبه پذیر هست

اما اگر بنده کفرش رو ادامه بده و توبه براش مثل یه بازیچه بشه

دیگه خداوند توبه اون شخص رو نمی پذیره!


إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بَعْدَ إِيمَانِهِمْ ثُمَّ ازْدَادُوا كُفْرًا لَنْ تُقْبَلَ تَوْبَتُهُمْ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الضَّالُّونَ


همانا آنان که بعد از ایمان کافر شدند و بر کفر خود افزودند، هرگز توبه آنها پذیرفته نشود،
و همانا گمراهان هم آنان خواهند بود.

شروحیل;1000993 نوشت:
سلام و عرض ادب

دقت کنید که خداوند توبه پذیر هست

اما اگر بنده کفرش رو ادامه بده و توبه براش مثل یه بازیچه بشه

دیگه خداوند توبه اون شخص رو نمی پذیره!

إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بَعْدَ إِيمَانِهِمْ ثُمَّ ازْدَادُوا كُفْرًا لَنْ تُقْبَلَ تَوْبَتُهُمْ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الضَّالُّونَ


همانا آنان که بعد از ایمان کافر شدند و بر کفر خود افزودند، هرگز توبه آنها پذیرفته نشود،
و همانا گمراهان هم آنان خواهند بود.

سلام گرامی.این تاپیک رو ارسال کردم که اشکالی که در فقه در مورد قضای تکالیف وجود داره رو بیان کنم.وگرنه که درسته که شخصی که ایمان میاره و به خدا نزدیک میشه و به نیایش و گفتگو با خدا میپردازه هر لحظه اشتیاقش برای نیایش خدا بیشتر میشه.مسئله بار تکلیفی هست که بر غیر مومن توبه کننده گذاشته میشه در فقه.و این موضوعی که گفتید و آیه ای که ذکر کردید درباره کسانی است که در دلهاشون مرض نفاق هست و ایمان واقعی نیاوردند بلکه تنها زبانی ایمان آوردند و همچنان کفر میورزند.که میبینید که با موضوع تاپیک ارتباطی پیدا نمیکند.با تشکر

نزدیک مرگ;1000998 نوشت:
سلام گرامی.این تاپیک رو ارسال کردم که اشکالی که در فقه در مورد قضای تکالیف وجود داره رو بیان کنم.وگرنه که درسته که شخصی که ایمان میاره و به خدا نزدیک میشه و به نیایش و گفتگو با خدا میپردازه هر لحظه اشتیاقش برای نیایش خدا بیشتر میشه.مسئله بار تکلیفی هست که بر غیر مومن توبه کننده گذاشته میشه در فقه.و این موضوعی که گفتید و آیه ای که ذکر کردید درباره کسانی است که در دلهاشون مرض نفاق هست و ایمان واقعی نیاوردند بلکه تنها زبانی ایمان آوردند و همچنان کفر میورزند.که میبینید که با موضوع تاپیک ارتباطی پیدا نمیکند.با تشکر

سلام و عرض ادب

صحبت شما در مورد کسانی بود که مرتد شدن

و این آیه نیز در همین زمینه هست

و در ادامه عرایض بنده سخنانی مرتبط در پاسخ به سخنان شما بیان شده که اگر با دقت مطالعه بفرمایید

مساله برای شما روشن خواهد شد

تکلیف برای اهل ایمان شیرین است !

و برای توبه کنندگان دروغین سنگین!

خود این مساله را روشن خواهد کرد

کسی که از سختی احکام گله مند است

و به دنبال راحتی است

هدفش بندگی خداوند نیست

هدفش لذت بردن است!

مانند شیطان که به دنبال لذت عبادت بود
نه بندگی خداوند !

هر چند همان شیطان هم از کثرت عبادت شکایت نکرد!

درپناه حق تعالی

سلام برادر.شما اصلا توجه نمیکنید به نوشته های من و حرف خودتون رو تکرار میکنید.دوباره سعی کنید با دقت استدلالهایم رو در کامنت مفصلی که نوشتم بخوانید و پاسخی داشتید بدهید...سپاس

[="Tahoma"][="Black"]
پرسش:

آيا مواردي مانند قضاي نماز و روزه پدر بر فرزند يا شخصي كه سالها اين عبادات را انجام نداده، باعث دوري توبه كننده از خداوند مي شود؟

پاسخ:
مقدمه؛ اسلام در مورد کسی که دینی نداشته یا مشرک بوده و بعدا اسلام را قبول کرده با کسی که مسلمان بوده اما به امور دینی اهمین نمی داده است، تفاوت قائل شده و برای گروه اول تمام مراجع دینی قضای نماز و روزه را لازم ندانسته اند، در حالی که مسلمان اگر عمدا یا سهوا به ترک نماز و روزه یا دیگر امور واجب مانند حج بپردازد، قضای آنها بر او لازم است. چرا که تکلیف به گردن او آمده و تا این تکلیف را با قضای این اعمال به جا نیاورد، همچنان تکلیف به عهده او خواهد بود. اما در مورد کسی که کافر یا مشرک بوده، اصلا تکلیفی متوجه او نبوده تا بخواهد از عهده این تکلیف برآید.


انجام فرائض فوت شده از انساني كه سالهاي زيادي آنها را انجام نداده و باعث دوري او از خدا شده، سبب نزديكي و قرب او به حق تعالي مي شود. پیامبر(صلی الله علیه و آله) در روایتی به طور کلی می فرماید: «مَنْ فَاتَتْهُ فَرِيضَةٌ فَلْيَقْضِهَا كَمَا فَاتَتْهُ»؛ هر کس که واجبی از او قضا شد، همانطور که قضا شده باید به جا آورد.‏(1) ايشان قضاي فرائض فوت شده را مقيد به هيچ امري نكرده و فرموده است كه هرگاه امر واجبي فوت شود، همانطور بايد قضا شود و فرقي هم بين فراموشي يا عمد نگذاشته است. البته به طريق اولويت هم مي توان از رواياتي كه ناظر به وجوب قضاي نماز در صورت فراموشي است(2)، استناد كرد؛ به طوري كه اگر در صورت فراموشي، قضاي فريضه واجب باشد، مسلما در صورت عمد، واجب است و قضا نيز تابع كمي و زيادي واجبات فوت شده نيست.

امير المومنين(عليه السلام) نيز در ضمن بيان شرايط توبه واقعي مي فرمايد: «أَنْ تَعْمِدَ إِلَى كُلِّ فَرِيضَةٍ عَلَيْكَ ضَيَّعْتَهَا فَتُؤَدِّيَ حَقَّهَا»؛ قضا کردن هر فریضه(واجبات)ای که از او ضایع شده است.(3) ايشان در بيان چهارمين شرط توبه واقعي انجام واجبات فوت شده را شرط دانسته و به عبارتي انسان گناهكاري كه در گذشته كم كاري كرده است، بايد با جبران آن اعمال، دوري خود از حق تعالي را به قرب و نزديكي تبديل كند.

البته براي قضاي واجباتي كه از شخص در سالهاي گذشته فوت شده است، بايد روش مناسبي در پيش گرفت و اين امر را كم كم و به تدريج انجام دهد تا باعث زدگي يا فرار از دين و احكام آن براي توبه كننده نشود.
اما در مورد نماز و روزه قضای پدر بر فرزند نیز بايد گفت؛ اين حكم ریشه در حق پدر بر فرزند دارد. البته غالب فقها این حکم را لازم و واجب می دانند و برخی نیز این حکم را منوط به عدم نافرمانی پدر و مادر کرده اند؛ به عبارتی اگر از روی نافرمانی قسمت عمده ای از عمر خود را نماز نخوانده باشند، بر پسر بزرگتر لازم نیست آن مدت طولانی را قضا کند. علاوه بر اینکه لازم نیست پسر خودش انجام دهد و می تواند برای این کار اجیر بگیرد. اما اگر توان اجیر گرفتن هم ندارد باید قصد این کار را داشته باشد و به مرور این کار را انجام دهد. در هر حال قضای نماز خود یا پدر خارج از توان انسان نیست و منافاتی با آیه شریفه: «لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها»(4) ندارد. بنابراین قضای نماز و روزه فوت شده، اولا خارج از توان نیست، ثانیا باعث تادیب گنه کار می شود و ثالثا سبب نزدیکی او به خالق خود می شود؛ چرا که انسان به هر میزان که عبادت کند، به همان میزان به خدای متعال نزدیک شده و بر پاکی و صفای او افزوده می شود.


پي نوشت ها:
1. ابن أبي جمهور، محمد بن زين الدين، عوالي اللئالي العزيزية في الأحاديث الدينية، 4جلد، دار سيد الشهداء للنشر - قم، چاپ: اول، 1405 ق، ج2، ص54.
2. نورى، حسين بن محمد تقى، مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، 28جلد، مؤسسة آل البيت عليهم السلام - قم، چاپ: اول، 1408ق، ج6، ص430؛ كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، الكافي (ط - الإسلامية)، 8جلد، دار الكتب الإسلامية - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق، ج3، ص293.
3. شريف الرضى، محمد بن حسين، نهج البلاغة (للصبحي صالح)، 1جلد، هجرت - قم، چاپ: اول، 1414 ق، ص549.
4. بقره: 286.
[/]

موضوع قفل شده است