جمع بندی تلقین و باور ؛ اثرات و حقیقت

تب‌های اولیه

10 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تلقین و باور ؛ اثرات و حقیقت

با سلام
مدتی هست که یک موضعی تحت عنوان تلقین ذهن بنده رو مشغول کرده. یک جستجویی در اینترنت کردم دیدم طبق معمول بساط عوام فریبی و دروغ باز هست
و همه متخصصین در حال اظهار فضل در مورد این موضوع هستند
داستان های غیر قابل باوری هم در این موضوع مطرح میشه به عنوان مثال
گفته میشه افراد بدون خوردن دارو واقعی و صرفا با خوردن یک ماده شبیه دارو سلامتی خود رو بدست آوردن در واقع با تلقین و عدم آگاهی از این موضوع که دارو ها واقعی نیستند
نوع دیگری از داستان ها میگن زندانی فرار میکنه و وارد یک یخچال میشه! و فکر میکنه دیگه میمیره صبح میرن و پیداش میکنن که یخ زده در حالی که یخچال خاموش بوده!!!
خلاصه علت این داستان ها قدرت باور و تلقین می دانند
بنده منبع معتبری در این موارد پیدا نکردم
لذا سوالم این هست که اثر باور و تلقین چقدر هست آیا واقعا تا این حد موثر هست؟(از منظر علم روان شناسی)
آیا در دین هم در مورد این دو مورد توضیحی داده شده؟
همینطور اگر محبت کنید چند منبع علمی در مورد تلقین و قدرت باور معرفی بفرمایید تا بنده بتونم این موضوع رو دنبال کنم
سپاس@};-@};-@};-

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد صابر

[TD][/TD]

با سلام و سپاس از همراهی شما پرسشگر محترم! امیدوارم ان شاء الله آدینه ی خوبی در کنار خانواده ی محترمتان سپری نمایید.@};-

*بحث تلقین موضوع مفصلی است و لازم است مقالات و منابع معتبر در این خصوص را حتما مطالعه نمایید تا به عمق تأثیر آن پی ببرید.*

***واقعیت این است که در قرن اخير شاخه اي از روانشناسي پديد آمده است که با عنوان روانشناسي موفقيت شناخته مي شود. اين شاخه از روانشناسي به درستي يا نادرستي فرمولهايش اهميت چنداني نمي دهد. آنچه در اين فن مهم است کارآيي فرمولهاست. فلذا در اين فن از روشهاي تحقيق متداول در روانشناسي استفاده نمي شود. از اين رو فرمولهاي اين فن را نمي توان قوانين علمي به شمار آورد اگر چه با تسامح به آنها قانون گفته مي شود.
قانون جذب که يکي از فرمولهاي روانشناسي موفقيت است به سه صورت بيان شده است:

1. اگر شما هدفي را در نظر گرفته و مدام به آن فکر کنيد در مغز شما شبکه هاي عصبي خاصي براي رسيدن به آن هدف ايجاد خواهد شد و باعث خواهد شد که شما به راحتي به آن هدف نائل شويد مثل بندبازي که با تمرين و مداومت مغز خود را عادت مي دهد تا تعادل او را بر روي طناب بندبازي، حفظ کند. در اين که مغز چنين قابليتي دارد از نظر زيست شناسي هيچ شکي نيست ولي گاه در روانشناسي موفقيت روي اين مطلب اغراق مي شود.

2. اگر شما هدفي را انتخاب و آن را مشغله ذهني خود قرار دهيد اين هدف در ذهن ناخودآگاه شما جاي خواهد گرفت و ضمير ناخودآگاه شما تمام قواي وجود شما را از جمله ذهن خودآگاهتان را براي رسيدن به آن هدف به کار خواهد گرفت. اين مطلب نيز در روانشناسي کلاسيک به اثبات رسيده است لکن باز در روانشناسي موفقيت در مورد آن اغراق مي شود.
بيان اول در واقع همان اصل تمرين و تداوم است و بيان دوم نيز همان اصل تقلين است و شايد بتوان هر دوي اينها را يکي تلقي کرد يا حداقل آنها را مکمل و معين هم دانست.
در اسلام به اصل استمرار فکر و عمل و اصل تلقين اهميت بسزايي داده شده است. بقدري که مي توان گفت اکثر قريب اتفاق احکام و اخلاق اسلام از اين رو وسيله تربيتي مدد جسته اند. علي(ع) مي فرمايند: « قليل تدوم ارجي من کثير مملول منه»(نهج البلاغه حکمت 278)؛ کمي که آن را ادامه دهي اميدوار کننده تر است از زيادي که خسته کننده باشد.» و باز فرموده اند: « اگر حليم و بردبار نيستي خود را به بردباري بزن زيرا کم شده است که کسي خود را شبيه قوي قرار دهد و از آنان شمرده نشود( از آنها نشود).»(نهج البلاغه حکمت207) يعني اگر هدف شما حليم شدن باشد با تشبه مداوم به اهل حلم مغز و روان شما در مسير حليم شدن تغيير مي کند. و باز مي فرمايند: « هر کسي مصيبتهاي کوچک را بزرگ شمارد خدا او را به مصائب بزرگ گرفتار مي کند.»(نهج البلاغه حکمت 457). يعني سنت خدا اين است که افراد منفي باف که يک حادثه منفي جزئي را بزرگ مي بينند دچار همان حادثه بزرگ بشوند و باز فرمودند: « کسي که چيزي را طلب کند به کل آن يا به قسمتي از آن مي رسد.»(نهج البلاغه حکمت393) باز فرمودند: « کسي از شما نگويد که ديگري به کار خيرکردن از من سزوارتر است که به خدا سوگند همين طور خواهد شد.»(نهج البلاغه حکمت 422) و باز فرمودند: « تفأّل بالخير تنجح»(غرر الحکمو درر الحکم حديث1858)؛ فال خير بزن تا پيروز شوي.

***در بسياري از احکام عبادي و غيرعبادي اسلام به استمرار و تلقين توجه خاص شده است که نمونه بارز آن نماز است. در نماز علاوه از اين که تکرار و استمرار وجود دارد تلقين نيز وجود دارد. به شرط آنکه آن را با توجه اقامه کند. حتي در نماز هدف گزاري نيز موجود است همچنين مدل سازي که همه اينها امروزه در روانشناسي موفقيت مورد توجه است. در اخلاق اسلامي روي مشارطه، مراقبه و محاسبه تأکيد فراواني وجود دارد. اگر اين متد تربيتي تشريح شود به جرأت مي توان ادعا کرد که اکثر فرمولهاي روانشناسي موفقيت را در خود دارد.

3. تقرير سوم از قانون جذب مدعي است که اگر شما خواسته خود را مدام در ذهن داشته باشيد و کارهاي متناسب با آن انجام دهيد در آن صورت جهان هستي در مسير برآورده شدن خواسته شما دست به کار خواهد شد. مشغله ذهني شما چه منفي باشد و چه مثبت جهان به آن پاسخ خواهد داد. اينها مدعي هستند که مغز انسان دائما امواجي را در جهان پخش مي کند و جهان به اين امواج عکس العمل نشان مي دهد. اين بيان از قانون جذب اغراق آميزترين شکل آن است که مخالفتهاي زيادي در بين روانشناسان و فلاسفه و دانشمندان با آن شده است.

***اين نظريه غيرقابل تجربه و آزمايش است بنابراين نمي تواند يک نظريه علمي باشد و از طرفي با براهين فلسفي نيز اثبات نشده است فلذا يک حکم فلسفي نيز نمي تواند باشد. لکن از آنجايي که با قالب هنر يعني در قالب فيلم مستند راز بيان شده است طرفداران زيادي را در بين عوام پيدا کرده است. البته اين نظريه را با قالبي ديگر و با مباني اسلامي مي توان مطرح کرد و مي توان بر اساس فلسفه اسلامي تبيين نمود. در نگاه اديان آسماني عالم يعني جهان ماده و عالم برزخ و آخرت، که هر سه بالفعل وجود دارند. بنابراين غير از عوامل مادي عوامل معنوي نيز در امور عالم دخيل اند. از ديدگاه اسلام تمام امور عالم ماده توسط فرشتگان تدبير مي شود. و طبق آيات قرآن عالم مسخر و خدمتگزار انسان است. يعني عالم در مسيري حرکت مي کند که کمال انسان برآورده شود.
و آن مسير، مسير حق و مسير الي الله است و نيز از آيات قرآن و روايات اهل بيت(ع) استفاده مي شود که نيت و فکر و عمل انسانها در عالم اثر مي گذرد.
آنچه گفته شد اندکي از بسيار بود. اگر گشتي در گلزار قرآن و روايات اهل بيت(ع) بزنيد در باب اسرار موفقيت سخنان فراواني خواهيد يافت. در اين باره مطالعه نهج البلاغه و به ويژه نامه 31 آن بسيار راهگشا است.

منابعی جهت مطالعه ی بیشتر:

- ژاگو، پل، قدرت خودتلقینی: روشی کاربردی برای دستیابی به ثبات شخصیت، آرامش، روشن‌بینی و تسهیل درمان بیماریها، ترجمة نیلوفر خوانساری، تهران: ققنوس، ‎۱۳۸۵.
- امیری، محمدرضا، هیپنوتیزم و تلقین، تهران، تلاش، 1372.
- صابررزق آبادی، حسین، تلقین و مراتب آن، قم: اسوه، 1390

موفق و سربلند باشید.

با سلام خدمت استاد گرامی
خیلی ممنون از مطالبتون
تصور بنده این هست که یک سو تفاهمی پیش اومده
منظور بنده از بحث تلقین بحث قانون جذب یا مثل اون نبود چون از نظر بنده(که البته تخصص و ادعایی ندارم) مطالب اون افراد شبه علم هست و ارزشی نداره
منظور من از بحث تلقین این مورد هست:

صابر;1000241 نوشت:
اگر شما هدفي را انتخاب و آن را مشغله ذهني خود قرار دهيد اين هدف در ذهن ناخودآگاه شما جاي خواهد گرفت و ضمير ناخودآگاه شما تمام قواي وجود شما را از جمله ذهن خودآگاهتان را براي رسيدن به آن هدف به کار خواهد گرفت. اين مطلب نيز در روانشناسي کلاسيک به اثبات رسيده است لکن باز در روانشناسي موفقيت در مورد آن اغراق مي شود.

میخواستم حد و حدود توان ذهن رو بدونم برای این تلقین و اینکه حدود این اثرات چقدر هست( از نظر علمی نه قانون جذب و ...)
منابعی هم که خواستم در واقع مربوط به این نوع تلقین بود نه مطالب قانون جذب

صابر;1000241 نوشت:
يان اول در واقع همان اصل تمرين و تداوم است و بيان دوم نيز همان اصل تقلين است و شايد بتوان هر دوي اينها را يکي تلقي کرد يا حداقل آنها را مکمل و معين هم دانست. در اسلام به اصل استمرار فکر و عمل و اصل تلقين اهميت بسزايي داده شده است. بقدري که مي توان گفت اکثر قريب اتفاق احکام و اخلاق اسلام از اين رو وسيله تربيتي مدد جسته اند. علي(ع) مي فرمايند: « قليل تدوم ارجي من کثير مملول منه»(نهج البلاغه حکمت 278)؛ کمي که آن را ادامه دهي اميدوار کننده تر است از زيادي که خسته کننده باشد.» و باز فرموده اند: « اگر حليم و بردبار نيستي خود را به بردباري بزن زيرا کم شده است که کسي خود را شبيه قوي قرار دهد و از آنان شمرده نشود( از آنها نشود).»(نهج البلاغه حکمت207) يعني اگر هدف شما حليم شدن باشد با تشبه مداوم به اهل حلم مغز و روان شما در مسير حليم شدن تغيير مي کند. و باز مي فرمايند: « هر کسي مصيبتهاي کوچک را بزرگ شمارد خدا او را به مصائب بزرگ گرفتار مي کند.»(نهج البلاغه حکمت 457). يعني سنت خدا اين است که افراد منفي باف که يک حادثه منفي جزئي را بزرگ مي بينند دچار همان حادثه بزرگ بشوند و باز فرمودند: « کسي که چيزي را طلب کند به کل آن يا به قسمتي از آن مي رسد.»(نهج البلاغه حکمت393) باز فرمودند: « کسي از شما نگويد که ديگري به کار خيرکردن از من سزوارتر است که به خدا سوگند همين طور خواهد شد.»(نهج البلاغه حکمت 422) و باز فرمودند: « تفأّل بالخير تنجح»(غرر الحکمو درر الحکم حديث1858)؛ فال خير بزن تا پيروز شوي.

***در بسياري از احکام عبادي و غيرعبادي اسلام به استمرار و تلقين توجه خاص شده است که نمونه بارز آن نماز است. در نماز علاوه از اين که تکرار و استمرار وجود دارد تلقين نيز وجود دارد. به شرط آنکه آن را با توجه اقامه کند. حتي در نماز هدف گزاري نيز موجود است همچنين مدل سازي که همه اينها امروزه در روانشناسي موفقيت مورد توجه است. در اخلاق اسلامي روي مشارطه، مراقبه و محاسبه تأکيد فراواني وجود دارد. اگر اين متد تربيتي تشريح شود به جرأت مي توان ادعا کرد که اکثر فرمولهاي روانشناسي موفقيت را در خود دارد.


خیلی ممنون از توضیح جامعتون بنده البته قبلا یک بار کل نهج البلاغه رو خوندم و خوب ون موقع توجهی به این موضوع نداشتم باز نامه 31 بررسی میکنم
فقط آیا کتاب مستقلی در مورد تلقین در اسلام موجود هست یا خیر؟
سپاس@};-

جوجه اردک زشت;1000340 نوشت:
میخواستم حد و حدود توان ذهن رو بدونم برای این تلقین و اینکه حدود این اثرات چقدر هست( از نظر علمی نه قانون جذب و ...)
منابعی هم که خواستم در واقع مربوط به این نوع تلقین بود نه مطالب قانون جذب

با سلام مجدد و عرض احترام خدمت شما پرسشگر بزرگوار!
آنچه عرض شد جایگاه تلقین در علم روانشناسی بود که اگر به این جایگاه واقف باشید فهم دقیق تلقین برای شما آسان تر می شود. منظور توضیح قانون جذب نبود بلکه بخشی از قانون جذب تلقین است.
از نظر علمی نیز شکی در تلقین و اثر گذاری آن در ذهن و باورهای انسان نیست. البته کتاب مستقلی با نگاه اسلامی در این موضوع نیافتیم ولی کتاب های قانون جذی و کتاب هایی که در پاسخ قبلی معرفی کردم به توضیحاتی پرداخته اند.

توضیح اینکه:
قوانين اين فرايند توسط دكتر «اميل كوئه» داروساز و روان‌شناس فرانسوي پايه‌گذاري شدند. دكتر كوئه روزي در داروخانه خود مشغول كار بود كه يكي از بيمارانش با عصبانيت وارد داروخانه شد و با همان حالت شروع به اعتراض كرد و گفت: آقاي دكتر تمام داروهايي كه به من داده‌ايد بي‌تاثير هستند.
در زماني كه او داشت اعتراض مي‌كرد انگار چيزي يا كسي در ذهن دكتر كوئه گفت: داروي قبلي بيمار را بگير و با كپسول و رنگ ديگري به بيمار بده و به او بگو كه اين دارو، داروي جديدي است كه بيماران زيادي را درمان كرده است. او چنين كرد وبه بيمار گفت كه دارويي كه به تو مي‌دهم تازه دستم رسيده، مطمئن باش كه اين دارو بيماري تو را معالجه خواهد كرد. بيمار دارو را با اين ذهنيت كه حتما بيماريش با داروي جديد بهبود پيدا خواهد كرد، داروخانه را ترك كرد.
پس از چند روز بيمار دكتر كوئه با خوشحالي برگشت و به دكتر گفت: آقاي دكتر از شما به دليل داروي جديد ممنونم. داروي جديد بيماري مرا معالجه كرده است. دكتر اميل كوئه از اينكه داروي قبلي توانسته بود بيماري او را معالجه كند بسيار متعجب شد. بعد از اينكه مطمئن شد دارو همان داروي قبلي است به اين نتيجه رسيد كه جملاتي كه به بيمار گفته است باعث معالجه بيمار گرديده است.اين اولين جرقه اي بود كه در ذهن دكتر اميل كوئه خورد.
ولي اتفاق ديگري هم افتاد كه باعث شد اين نكته به صورت جدي‌تري از طرف دكتر كوئه پي‌گيري شود.
در يكي از روزها در هنگام صبح موقعي كه پسر دكتر كوئه از خواب بيدار شد، دكتر كوئه به دلايلي شروع به پرخاش كرد و با عصبانيت به سر پسرش داد زد و او را سرزنش كرد. پس از اين كار او پسرش را زير نظر داشت و متوجه شد كه تا چند روز شخصيت پسرش به هم ريخته و حال او دگرگون شده است.او در روزها و ساعات ديگري هم فرزندش را با عصبانيت سرزنش كرده بود ولي حال او را اينگونه دگرگون نكرده بود. براي اينكه مطمئن شود در روز ديگري و همان ساعت يعني اول صبح موقع بيدار شدن پسرش دوباره اين كار را تكرار كرد و به همان نتيجه رسيد. يعني مشاهده كرد كه تا چند روز پس از اين ماجرا حال پسرش دگرگون است و اين جرقه دوم بود كه در ذهن كوئه خورد.
دكتر كوئه پس از اتفاقي كه افتاد به اين نتيجه رسيد كه هرگاه در اول صبح موقع بيدار شدن از خواب و يا در آخر شب موقع خوابيدن جملات مثبت و يا منفي به كسي گفته شود ذهن او تا چند روز درگير آن جمله خواهد بود. او متوجه شد كه در اين ساعات ذهن ناخودآگاه افراد در بيشترين حالت برنامه‌پذيري مي‌باشد و مي‌توان با تلقين‌هاي مثبت ذهن بيمار را برنامه‌ ريزي كرد. از سوي ديگر مي توان با تلقين منفي باعث بروز مشكلاتي براي خويش گرديد.

***براي روشن شدن اثر تخريبي تلقين منفي توجه شما را به داستان زير جلب مي كنيم:
«روزي قرار بر اعدام قاتلي شد. وقتي قاتل به پاي دار رفت و طناب را دور گردن او آويختند، ناگهان مردي سر رسيد و بلند داد زد دست نگه داريد. وي رو به حضار گفت: مگر نه اينكه اين مرد قاتل است و بايد كشته شود؟ همه جواب دادند بله. مرد ادامه داد: پس بگذاريد من با روش خودم اين اعدامي را بكشم. همه قبول كردند.
سپس مرد ناشناس، اعدامي را از بالاي دار پايين آورد و او را روي تخته سنگي خوابانيد و چشمانش را بست و به او گفت: اي مرد قاتل، من شاهرگ تو را خواهم زد و تو به زودي خواهي مُرد. سپس وي تكه شيشه اي از روي زمين برداشت و روي دست قاتل كشيد و وي احساس سوزش كرد؛ ولي حتي دستش يك خراش كوچك هم بر نداشت. سپس مرد قطره چكاني برداشت و روي دست اعدامي قطره قطره آب مي‌ريخت و مدام به او مي‌گفت: تو خون زيادي از دست دادي و به زودي خواهي مُرد. قاتل خيال مي‌كرد رگ دستش زده شده و به زودي مي‌ميرد، در صورتي كه دستش حتي خراش كوچكي هم نداشت.
مدتي گذشت و ديدند كه قاتل ديگر نفس نمي‌كشد... او واقعاً مُرده بود، اما نه با تيغ و نه با طناب دار؛ بلكه او فقط و فقط با زهري به اسم تلقين مُرده بود.»

مجددا سؤال یا ابهامی بود درخدمتم.
موفق باشید.

صابر;1000472 نوشت:
مجددا سؤال یا ابهامی بود درخدمتم.
موفق باشید.

خیلی ممنون از لطفتون
بنده دیگه سوالی ندارم@};-

[="Times New Roman"][="Black"]خانم جوجه اردک، اگر واقعا می خواید مطالب علمی و دقیق و کاربردی در مورد تلقین و قانون جذب یاد بگیرید

بهتون پیشنهاد میکنم پکیج دوره انسان موفق دکتر فرهنگ رو ببینید[/]

Im_Masoud.Freeman;1000969 نوشت:
خانم جوجه اردک، اگر واقعا می خواید مطالب علمی و دقیق و کاربردی در مورد تلقین و قانون جذب یاد بگیرید

بهتون پیشنهاد میکنم پکیج دوره انسان موفق دکتر فرهنگ رو ببینید


سلام
خیلی ممنون از راهنماییتون@};-
البته مردم من:/

صابر;1000241 نوشت:
اين بيان از قانون جذب اغراق آميزترين شکل آن است

سلام و عرض ادب

اغراقی در کار نیست

این کلام خداوند است :

مَّن كَانَ يُرِيدُ الْعَاجِلَةَ عَجَّلْنَا لَهُ فِيهَا مَا نَشَاء لِمَن نُّرِيدُ ثُمَّ جَعَلْنَا لَهُ جَهَنَّمَ يَصْلاهَا مَذْمُومًا مَّدْحُورًا

آن كس كه تنها زندگي زودگذر را مي‏طلبد
آن مقدار از آن را كه بخواهيم
و به هر كس اراده كنيم مي‏دهيم،

سپس ‍ دوزخ را براي او قرار خواهيم داد
كه در آتش سوزانش مي‏سوزد
در حالي كه مذموم و رانده است.

اسراء/ آیه۱۸


در پناه حق تعالی

سؤال:
اثر باور و تلقین چقدر هست آیا واقعا موثر هست؟ (از منظر علم روان شناسی)
آیا در دین هم در مورد این دو مورد توضیحی داده شده؟ لطفا چند منبع علمی در مورد تلقین و قدرت باور معرفی بفرمایید.


پاسخ:
بحث تلقین موضوع مفصلی است و لازم است مقالات و منابع معتبر در این خصوص را حتما مطالعه نمایید تا به عمق تأثیر آن پی ببرید.

واقعیت این است که در قرن اخير شاخه اي از روانشناسي پديد آمده است که با عنوان روانشناسي موفقيت شناخته مي شود. اين شاخه از روانشناسي به درستي يا نادرستي فرمول هايش اهميت چنداني نمي دهد. آنچه در اين فن مهم است کارآيي فرمول هاست. فلذا در اين فن از روش هاي تحقيق متداول در روانشناسي استفاده نمي شود. از اين رو فرمولهاي اين فن را نمي توان قوانين علمي به شمار آورد اگر چه با تسامح به آنها قانون گفته مي شود.
قانون جذب که يکي از فرمولهاي روانشناسي موفقيت است به سه صورت بيان شده است:

1. اگر شما هدفي را در نظر گرفته و مدام به آن فکر کنيد در مغز شما شبکه هاي عصبي خاصي براي رسيدن به آن هدف ايجاد خواهد شد و باعث خواهد شد که شما به راحتي به آن هدف نائل شويد مثل بندبازي که با تمرين و مداومت مغز خود را عادت مي دهد تا تعادل او را بر روي طناب بندبازي، حفظ کند. در اين که مغز چنين قابليتي دارد از نظر زيست شناسي هيچ شکي نيست ولي گاه در روانشناسي موفقيت روي اين مطلب اغراق مي شود.

2. اگر شما هدفي را انتخاب و آن را مشغله ذهني خود قرار دهيد اين هدف در ذهن ناخودآگاه شما جاي خواهد گرفت و ضمير ناخودآگاه شما تمام قواي وجود شما را از جمله ذهن خودآگاهتان را براي رسيدن به آن هدف به کار خواهد گرفت. اين مطلب نيز در روانشناسي کلاسيک به اثبات رسيده است لکن باز در روانشناسي موفقيت در مورد آن اغراق مي شود.
بيان اول در واقع همان اصل تمرين و تداوم است و بيان دوم نيز همان اصل تقلين است و شايد بتوان هر دوي اينها را يکي تلقي کرد يا حداقل آنها را مکمل و معين هم دانست. در اسلام به اصل استمرار فکر و عمل و اصل تلقين اهميت بسزايي داده شده است. بقدري که مي توان گفت اکثر قريب اتفاق احکام و اخلاق اسلام از اين رو وسيله تربيتي مدد جسته اند. علي(ع) مي فرمايند: « قليل تدوم ارجي من کثير مملول منه»(1)؛ کمي که آن را ادامه دهي اميدوار کننده تر است از زيادي که خسته کننده باشد.» و باز فرموده اند: « اگر حليم و بردبار نيستي خود را به بردباري بزن زيرا کم شده است که کسي خود را شبيه قوي قرار دهد و از آنان شمرده نشود( از آنها نشود).»(2) يعني اگر هدف شما حليم شدن باشد با تشبه مداوم به اهل حلم مغز و روان شما در مسير حليم شدن تغيير مي کند. و باز مي فرمايند: « هر کسي مصيبتهاي کوچک را بزرگ شمارد خدا او را به مصائب بزرگ گرفتار مي کند.»(3). يعني سنت خدا اين است که افراد منفي باف که يک حادثه منفي جزئي را بزرگ مي بينند دچار همان حادثه بزرگ بشوند و باز فرمودند: « کسي که چيزي را طلب کند به کل آن يا به قسمتي از آن مي رسد.»(4) باز فرمودند: « کسي از شما نگويد که ديگري به کار خيرکردن از من سزوارتر است که به خدا سوگند همين طور خواهد شد.»(5) و باز فرمودند: « تفأّل بالخير تنجح»(6)؛ فال خير بزن تا پيروز شوي.

در بسياري از احکام عبادي و غيرعبادي اسلام به استمرار و تلقين توجه خاص شده است که نمونه بارز آن نماز است. در نماز علاوه از اين که تکرار و استمرار وجود دارد تلقين نيز وجود دارد. به شرط آنکه آن را با توجه اقامه کند. حتي در نماز هدف گزاري نيز موجود است همچنين مدل سازي که همه اينها امروزه در روانشناسي موفقيت مورد توجه است. در اخلاق اسلامي روي مشارطه، مراقبه و محاسبه تأکيد فراواني وجود دارد. اگر اين متد تربيتي تشريح شود به جرأت مي توان ادعا کرد که اکثر فرمولهاي روانشناسي موفقيت را در خود دارد.

قوانين اين فرايند (تلقین) توسط دكتر «اميل كوئه» داروساز و روان‌شناس فرانسوي پايه‌گذاري شدند. دكتر كوئه روزي در داروخانه خود مشغول كار بود كه يكي از بيمارانش با عصبانيت وارد داروخانه شد و با همان حالت شروع به اعتراض كرد و گفت: آقاي دكتر تمام داروهايي كه به من داده‌ايد بي‌تاثير هستند.
در زماني كه او داشت اعتراض مي‌كرد انگار چيزي يا كسي در ذهن دكتر كوئه گفت: داروي قبلي بيمار را بگير و با كپسول و رنگ ديگري به بيمار بده و به او بگو كه اين دارو، داروي جديدي است كه بيماران زيادي را درمان كرده است. او چنين كرد وبه بيمار گفت كه دارويي كه به تو مي‌دهم تازه دستم رسيده، مطمئن باش كه اين دارو بيماري تو را معالجه خواهد كرد. بيمار دارو را با اين ذهنيت كه حتما بيماريش با داروي جديد بهبود پيدا خواهد كرد، داروخانه را ترك كرد.
پس از چند روز بيمار دكتر كوئه با خوشحالي برگشت و به دكتر گفت: آقاي دكتر از شما به دليل داروي جديد ممنونم. داروي جديد بيماري مرا معالجه كرده است. دكتر اميل كوئه از اينكه داروي قبلي توانسته بود بيماري او را معالجه كند بسيار متعجب شد. بعد از اينكه مطمئن شد دارو همان داروي قبلي است به اين نتيجه رسيد كه جملاتي كه به بيمار گفته است باعث معالجه بيمار گرديده است.اين اولين جرقه اي بود كه در ذهن دكتر اميل كوئه خورد.
ولي اتفاق ديگري هم افتاد كه باعث شد اين نكته به صورت جدي‌تري از طرف دكتر كوئه پي‌گيري شود.
در يكي از روزها در هنگام صبح موقعي كه پسر دكتر كوئه از خواب بيدار شد، دكتر كوئه به دلايلي شروع به پرخاش كرد و با عصبانيت به سر پسرش داد زد و او را سرزنش كرد. پس از اين كار او پسرش را زير نظر داشت و متوجه شد كه تا چند روز شخصيت پسرش به هم ريخته و حال او دگرگون شده است.او در روزها و ساعات ديگري هم فرزندش را با عصبانيت سرزنش كرده بود ولي حال او را اينگونه دگرگون نكرده بود. براي اينكه مطمئن شود در روز ديگري و همان ساعت يعني اول صبح موقع بيدار شدن پسرش دوباره اين كار را تكرار كرد و به همان نتيجه رسيد. يعني مشاهده كرد كه تا چند روز پس از اين ماجرا حال پسرش دگرگون است و اين جرقه دوم بود كه در ذهن كوئه خورد.
دكتر كوئه پس از اتفاقي كه افتاد به اين نتيجه رسيد كه هرگاه در اول صبح موقع بيدار شدن از خواب و يا در آخر شب موقع خوابيدن جملات مثبت و يا منفي به كسي گفته شود ذهن او تا چند روز درگير آن جمله خواهد بود. او متوجه شد كه در اين ساعات ذهن ناخودآگاه افراد در بيشترين حالت برنامه‌پذيري مي‌باشد و مي‌توان با تلقين‌هاي مثبت ذهن بيمار را برنامه‌ ريزي كرد. از سوي ديگر مي توان با تلقين منفي باعث بروز مشكلاتي براي خويش گرديد.


3. تقرير سوم از قانون جذب مدعي است که اگر شما خواسته خود را مدام در ذهن داشته باشيد و کارهاي متناسب با آن انجام دهيد در آن صورت جهان هستي در مسير برآورده شدن خواسته شما دست به کار خواهد شد. مشغله ذهني شما چه منفي باشد و چه مثبت جهان به آن پاسخ خواهد داد. اينها مدعي هستند که مغز انسان دائما امواجي را در جهان پخش مي کند و جهان به اين امواج عکس العمل نشان مي دهد. اين بيان از قانون جذب اغراق آميزترين شکل آن است که مخالفتهاي زيادي در بين روانشناسان و فلاسفه و دانشمندان با آن شده است.


اين نظريه غيرقابل تجربه و آزمايش است بنابراين نمي تواند يک نظريه علمي باشد و از طرفي با براهين فلسفي نيز اثبات نشده است فلذا يک حکم فلسفي نيز نمي تواند باشد. لکن از آنجايي که با قالب هنر يعني در قالب فيلم مستند راز بيان شده است طرفداران زيادي را در بين عوام پيدا کرده است. البته اين نظريه را با قالبي ديگر و با مباني اسلامي مي توان مطرح کرد و مي توان بر اساس فلسفه اسلامي تبيين نمود. در نگاه اديان آسماني عالم يعني جهان ماده و عالم برزخ و آخرت، که هر سه بالفعل وجود دارند. بنابراين غير از عوامل مادي عوامل معنوي نيز در امور عالم دخيل اند. از ديدگاه اسلام تمام امور عالم ماده توسط فرشتگان تدبير مي شود. و طبق آيات قرآن عالم مسخر و خدمتگزار انسان است. يعني عالم در مسيري حرکت مي کند که کمال انسان برآورده شود.
و آن مسير، مسير حق و مسير الي الله است و نيز از آيات قرآن و روايات اهل بيت(ع) استفاده مي شود که نيت و فکر و عمل انسان ها در عالم اثر مي گذرد.
آنچه گفته شد اندکي از بسيار بود. اگر گشتي در گلزار قرآن و روايات اهل بيت (ع) بزنيد در باب اسرار موفقيت سخنان فراواني خواهيد يافت. در اين باره مطالعه نهج البلاغه و به ويژه نامه 31 آن بسيار راهگشا است.

------------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت:
1. نهج البلاغه، حکمت 278.
2.
نهج البلاغه، حکمت207.
3.
نهج البلاغه، حکمت 457.
4.
نهج البلاغه، حکمت393.
5.
نهج البلاغه، حکمت 422.
6.
غرر الحکم و درر الحکم حديث1858.

-----------------------------------------
منابعی جهت مطالعه ی بیشتر:
- ژاگو، پل، قدرت خودتلقینی: روشی کاربردی برای دستیابی به ثبات شخصیت، آرامش، روشن‌بینی و تسهیل درمان بیماریها، ترجمة نیلوفر خوانساری، تهران: ققنوس، ‎۱۳۸۵.
- امیری، محمدرضا، هیپنوتیزم و تلقین، تهران، تلاش، 1372.
- صابررزق آبادی، حسین، تلقین و مراتب آن، قم: اسوه، 1390.

موفق و سربلند باشید.



موضوع قفل شده است