جمع بندی مدیریت ارتباط با نامحرم

تب‌های اولیه

80 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
مدیریت ارتباط با نامحرم

سلام.
از کارشناس محترم درخواست دارم نظرشون رو در رابطه با دو مقاله ای که لینکشون رو اینجا میزارم بیان کنند.
مقاله اول ترجمه شده ی یک مقاله خارجیه که طبق آداب و فرهنگ خودشون نوشته شده
اما مقاله دوم از دکتر علیرضا شیری هستش که یکی از مشاوران و روانشناسان ایران هستند،
ایشون در مشاوره هاشون نسبت به عقاید خود مشاور شونده، بعضا از نگاه دینی هم به قضیه نگاه میکنند.

من میخوام بدونم که چقدر مطالب این دو مقاله از نظر شما قابل تایید یا رد هستند و به چه دلیل؟
ممنون.

شما ازدواج کرده‌اید، اما رابطه‌ای صمیمی با یک همکار دارید،آیا می‌توان این رابطه را آرمانی و پاک دانست یا این رابطه در آینده به خیانت بدل می‌شود؟

او تاریخ تولد شما، غذای مورد علاقه شما، بزرگترین ترس شما، و عمیق‌ترین و مهمترین راز زندگی شما را می‌داند. نه، او همسر شما، که قول داده‌اید تا لحظه مرگ عاشقش بوده و به او احترام بگذارید، نیست. او همسر اداری شما است –عبارتی ساختگی که برای تعریف پدیده ارتباطی جدیدی ساخته شد که زمانی شکل گرفت که افراد مجبور شدند ساعات طولانی‌تر و سخت‌تری را در فاصله‌ای نزدیک‌تر با همکاران غیرهمجنس خود کار کنند.
یک همسر اداری از مرزهای شغلی فراتر رفته و نیازهای عاطفی شما را تامین می‌کند. اگر در مخمصه‌ای گرفتار هستید، این همکار –که از جنس مخالف است- همان کسی است که به شما اهمیت داده، می‌توانید به او اعتماد کنید و محرم اسرار شما است. ایجاد رابطه‌ای سالم و غیرجنسی با یک همسر اداری می‌تواند دشوار و گاهی برای ازدواج واقعی شما مضر باشد. در اینجا، از قدم زدن در مسیر باریک بین دوستی و خیانت، تا اجتناب کامل از صمیمیت با همکار جنس مخالف، تا آرمانی و پاک نگهداشتن چنین رابطه‌ای، قوانینی را طرح می‌کنیم که می‌تواند در این زمینه به شما کمک کند.

پدیده همسر اداری
اگرچه رویای خیانت به معشوق خود که قانوناً همسر شما نیز هست را ندارید، اما هر روز، از شنبه تا پنج‌شنبه، و در تمام طول روز در کنار فردی غیرهمجنس کار می‌کنید و این ساعات کاری می‌تواند به ۶۰، ۷۰ یا حتی ۸۰ ساعت در هفته نیز برسد. شما با هم نهار می‌خورید، در مورد زندگی و خانواده خود حرف می‌زنید، و در شرایط خوب و بد، و در بیماری و سلامت در کنار هم هستید. شما افکار، امیدها، و رویاهای جاه‌طلبانه خود را به اشتراک می‌گذارید –شما صمیمی هستید… اما محرم نیستید. بحث بر صمیمیت است. اهمیت دادن به فردی غیرهمجنس که روزی هشت ساعت یا بیشتر در کنار شما کار می‌کند بسیار آسان است. مفهوم همسر اداری مفهومی جدید است اما لزوماً نادر نیست. تعداد زیادی از افراد مختلف چنین همسری را در محل کار خود دارند. پدیده همسر اداری رو به گسترش است. همسران اداری زبان هم را می‌فهمند: آنها «شوخی‌های سربسته» را متوجه شده، خشم یکدیگر از رئیس و کاغذبازی اداری را درک کرده، و می‌توانند در مسائل کاری، چه خوب یا بد، به هم کمک کنند. یکی از نتایجی که ما از این مطالعه می‌گیریم آن است که مسائل خاصی وجود دارد که بیان آنها برای همسر اداری بسیار ساده‌تر از طرح آنها برای همسر واقعی است، که تا حدی به دلیل تجربی بودن این مسائل است. حرف زدن در مورد شرایط شغلی نیازمند پیش‌زمینه و تجربه شخصی است که یک همسر واقعی از آن بی‌بهره است. بنابراین در هنگام لزوم، یعنی هنگامی که شرایط دشوار می‌شود، یک همسر اداری بیش از همسر واقعی شما با زندگیتان هماهنگ است.

عبور از مرز
سوال آن است که خیانت‌ها چگونه آغاز می‌شوند. خیانت‌ها به صورت دوستی، به صورت نوعی صمیمیت آغاز می‌شوند. دیگران به خاطر صداقت و راحتی شما جذبتان می‌شوند.

هزاران نفر این نوع رابطه را در محل کار خود آغاز کرده‌اند و این روابط بعدها به خیانت منجر شده است.
این یکی از دلایلی است که افراد باید از آغاز روابط همسری اداری پرهیز کنند.
در مطالعه‌ای که انجام شده بود نیز این دلیل نگرانی تایید شد: ۵۰ درصد مخاطبان اعلام کردند که همکار متاهلی را می‌شناسند که با یکی از همکاران خود رابطه نامشروع داشته است. البته ما مخالف همکاری زنان و مردان نیستیم؛ اما بین همسری اداری و خیانت مرز باریکی وجود دارد.

قوانین همسری اداری
اگر یک همسر اداری دارید، ایستادن در طرف صحیح این مرز، هم برای ازدواج و هم برای شغل شما یک ضرورت است. در اینجا قوانین چنین رابطه‌ای را بیان می‌کنیم:

-اطلاعات شخصی، به ویژه اطلاعات زناشوئی خود را در محل کار بیان نکنید. اگر شخص دیگری شروع به بیان اطلاعات شخصی خود برای شما کرد، به او بفهمانید که علاقه‌ای به شنیدن این اطلاعات ندارید. چنین کاری خیلی دشوار است، اما رابطه را شخصی نکنید. اگر کسی اطلاعات شخصی خود را با شما در میان گذاشت، این اطلاعات را به همسرتان نیز بگویید تا در محل کارتان جهانی خصوصی و بدون اطلاع همسرتان خلق نکرده باشید.
-اگر وارد بحث‌های شخصی شدید، دقت کنید که ازدواجتان را چگونه دسته‌بندی می‌کنید. اگر شما با همسرتان مشکلی دارید، و این مشکل را به یکی از همکاران غیرهمجنس خود، که به شما اهمیت می‌دهد، بگویید، در مسیری اشتباه قرار گرفته و به سرعت نیز پیش خواهید رفت. اما اگر به همکارتان بگویید، «من دیوانه شوهرم هستم و ما خیلی یکدیگر را دوست داریم»، او احتمالاً زمان یا احساسات کمتری را صرف رابطه با شما خواهد کرد.

-خارج از ساعت و محیط کاری، با همکار غیرهمجنس خود خلوت نکنید. برای مثال، به نوبت از خودروی یکدیگر استفاده نکرده، در فعالیت‌های تفریحی بعد از ساعت کار شرکت نکرده یا اگر باید به سفری کاری بروید، همسر خود را نیز همراه ببرید. روابط عاطفی در فعالیت‌های تفریحی و گفتگوهای صمیمی شکل می‌گیرند –که هردو جزو دام‌های بسیار مهم است.
- با همکار خود مشروب ننوشید. نوشیدن مشروب با همسر اداریتان کاملاً قدغن است، زیرا وقتی مشروب می‌نوشید مرزها متزلزل می‌شوند.
-همسر واقعی خود را به همسر اداریتان معرفی کنید. با همسر اداری خود و همسر واقعی او و همسر واقعی خودتان برای شام بیرون بروید. همسر واقعی خود را در این رابطه وارد کنید تا رابطه خصوصی نشود.
-از حرف زدن مداوم در مورد همسر اداری خود در منزل خودداری کنید. همسر واقعی شما باید در مورد همسر اداری شما اطلاعات داشته باشد اما زیاده‌روی نکنید.

واقعیت یک همسر اداری
اگرچه یک همسر اداری می‌تواند یک دوست عالی، یک سیستم حمایتی قوی و شانه‌ای برای گریستن باشد، اما می‌تواند خطرناک نیز باشد. بنابراین از خودتان بپرسید، آیا یک همسر اداری ارزشش را دارد؟ اگر همسرتان به شما خیانت کند، بدترین تجربه زندگیتان خواهد بود. شما می‌خواهید تمام احتیاط‌های جانبی را به کار گیرید تا مطمئن شوید که چنین اتفاقی برای شما رخ نخواهد داد زیرا هیچ چیزی به این بدی نیست. بنابراین به شرایطی که می‌تواند موجب خیانت شود دقت کنید: اغلب خیانت‌ها در محیط شغلی و بین همکاران واقعاً صمیمی رخ می‌دهد. این یک سناریوی خطر-منفعت است، بنابراین اگر برای ازدواج تان اهمیت قائل هستید، بهتر است به حرفه‌ای نگهداشتن روابط شغلی خود توجه جدی نشان دهید.
ایده همسر اداری خطری فوق‌العاده است –قطعاً شما نمی‌خواهید شوهرتان همسری اداری داشته باشد.
اگرچه همسر اداری یک تهدید محسوب می‌شود، اما پاک و آرمانی ماندن چنین رابطه‌ای هم ناممکن نیست. کارشناسان در حال تحقیق در مورد نحوه تبدیل این روابط به خیانت هستند. این پدیده ارزش مطالعه را دارد زیرا می‌تواند به خیانت منجر شود. با این حال، همیشه هم اینطور نیست و در میان کسانی که هرگز به سمت خیانت نرفته‌اند –کسانی که مرزهای خطر را درک کرده و از این مرزها فاصله گرفته‌اند- روابط شغلی صمیمانه و سالمی وجود دارد.

منبع


حد و مرز رابطه ی من، نامزدم، دوستم، شوهرم، همسرم با آدم های دیگه و بخصوص جنس مخالف چقدر باید باشد؟


[=113]

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد بدیع

[TD][/TD]

momi14;999875 نوشت:
سلام.
از کارشناس محترم درخواست دارم نظرشون رو در رابطه با دو مقاله ای که لینکشون رو اینجا میزارم بیان کنند.
مقاله اول ترجمه شده ی یک مقاله خارجیه که طبق آداب و فرهنگ خودشون نوشته شده
اما مقاله دوم از دکتر علیرضا شیری هستش که یکی از مشاوران و روانشناسان ایران هستند،
ایشون در مشاوره هاشون نسبت به عقاید خود مشاور شونده، بعضا از نگاه دینی هم به قضیه نگاه میکنند.

من میخوام بدونم که چقدر مطالب این دو مقاله از نظر شما قابل تایید یا رد هستند و به چه دلیل؟
ممنون.

با سلام
هر دو مقاله دارای نقاط ضعف و قوتی بود. البته طبیعتا فاصله مقاله اول از مبانی دینی زیادتر است. نکته مثبتی که در هر دو مقاله به آن اذعان شد امکان زیاد و احتمال بالای سُر خوردن از دوستی های به ظاهر ساده با جنس مخالف به روابط عمیق تر و چالش های اخلاقی و اختلافات خانوادگی بود.
:-q

momi14;1000095 نوشت:
سوال آن است که خیانت‌ها چگونه آغاز می‌شوند. خیانت‌ها به صورت دوستی، به صورت نوعی صمیمیت آغاز می‌شوند. دیگران به خاطر صداقت و راحتی شما جذبتان می‌شوند.
هزاران نفر این نوع رابطه را در محل کار خود آغاز کرده‌اند و این روابط بعدها به خیانت منجر شده است.

momi14;1000096 نوشت:
اصلاً یک نوع جدیدی از روابط ایجاد شده است. قدیم به این روابط می گفتند Just Friend الان می گویند Social Friend یا همان دوست اجتماعی.
تمایل دارم به این سؤال فکر کنیم که ماها چقدر ظرفیت فرهنگی چنین مسائلی را داریم یا ایجاد کرده ایم؟ یا اینکه خرده فرهنگ هایی داریم که ظرفیت ایجاد شده را داشته باشد و موفق باشد؟
در واقع من به شخصه آدم های آسیب خورده ی زیادی را دیده ام؛ فکر نکنید که این آدم ها بی تجربه و دنیاندیده اند، موضوع، موضوع ساده ای نیست؛ آن هایی هم که فکر می کنند موضوع پیش پا افتاده ای است شاید بهتر باشد سری به اتاق های درمان بزنند و از اتفاقات باخبر شوند.


یکی از نقاط ضعف این نوع نوشته ها انفعال در برابر یک پدیده اجتماعی و پذیرش آن است. در این رویکرد همین که یک مسئله در میان بخشی از جامعه وجود دارد دلیل کافی برای بحث درباره آن و احیانا به رسمیت شناختن آن است. تنها کاری که باید کرد( و یا از نظر برخی میتوان کرد) این است که سعی شود آثار منفی آن کمی کنترل شود. مثلا در مقاله اول از پدیده ای به نام همسر اداری و یا در مقاله دوم از دوست اجتماعی سخن گفته شد. این تعابیر به خودی خود میتواند در جهت منفی فرهنگ سازی کند و برای نوعی از روابط ناهنجار اصطلاحات مانوس به کار برد تا از قبح و استبعاد آن بکاهد. جعل عبارت ازدواج سفید برای نوع خاصی از روابط نامشروع نیز همین رهاورد شوم را به دنبال دارد.

اصولا پرداختن به معضلات اخلاقی و اجتماعی خاص در سطح عموم حتی اگر به هدف نقد و ارائه راهکار هم باشد، منجر به انس ذهنی و توسعه رفتاری درباره آن می شود. چیزی که قرآن از آن تعبیر به اشاعه فحشا می کند.

«عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَيْلِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الْأَوَّلِ (علیه السلام) قَالَ: قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ الرَّجُلُ مِنْ إِخْوَانِي يَبْلُغُنِي عَنْهُ الشَّيْ‏ءُ الَّذِي أَكْرَهُهُ فَأَسْأَلُهُ عَنْ ذَلِكَ فَيُنْكِرُ ذَلِكَ وَ قَدْ أَخْبَرَنِي عَنْهُ قَوْمٌ ثِقَاتٌ فَقَالَ لِي يَا مُحَمَّدُ كَذِّبْ سَمْعَكَ وَ بَصَرَكَ عَنْ أَخِيكَ فَإِنْ شَهِدَ عِنْدَكَ خَمْسُونَ قَسَامَةً وَ قَالَ لَكَ قَوْلًا فَصَدِّقْهُ وَ كَذِّبْهُمْ لَا تُذِيعَنَّ عَلَيْهِ شَيْئاً تَشِينُهُ‏ بِهِ وَ تَهْدِمُ بِهِ مُرُوءَتَهُ فَتَكُونَ مِنَ الَّذِينَ قَالَ اللَّهُ فِي كِتَابِهِ إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ‏ أَنْ تَشِيعَ الْفاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلِيم؛ محمد بن فضيل گويد: به حضرت موسى بن جعفر (عليه السّلام) عرض كردم: قربانت گردم گاهى از برادران دينى ما سخنى بگوش من مي رسد كه ناراحت مي شوم و چون از خودش مي پرسم منكر می شود با اينكه مردمان موثق و مورد اعتمادى آن را از قول او براى من نقل كرده ‏اند؟ امام فرمود: اى محمد گوش و چشمت را در مورد برادر دينيت دروغگو شمار (و به هر اندازه می توانى كار او را حمل بر صحت كن) و اگر پنجاه نفر شاهد در حضور تو نسبت به او قسم خوردند ولى خود او سخن ديگرى گفت پس تو شخص او را تصديق كن و آنها را دروغگو بشمار، مبادا چيزى را بر زيان او افشاء كنى كه موجب عيب و زشتى او گردد و آبرويش را ببرد، و در نتيجه از زمره كسانى شوى كه خداوند در قرآنش فرمود: «كسانى كه شهرت یافتن كار بد را در باره مؤمنان دوست دارند آنها را عذابى دردناك است.»(1)

پی نوشت:

  1. الكافی، ج‏8، ص147.


حدود رابطه با نامحرم

یکی از مسائلی که از جنبه های مختلف حائز اهمیت و قابل بررسی است و در این دو مقاله نیز به آن پرداخته شده بود، حد و حدود ارتباط با نامحرم است. این مسئله در آیات و روایات به طور تفصیلی مورد توجه قرار گرفته است که در ادامه تلاش می شود تبیینی در این باره داشته باشیم:

ابتدائی ترین و طبیعی ترین رابطه ای که در میان جنس زن و مرد وجود دارد کشش و جاذبه ای است که آن دو نسبت به یکدیگر احساس می کنند. اصل وجود چنین تمایلی مقتضای آفرینش حکیمانه خداوند است تا زن و مرد را برای پیوند مقدس ازدواج راغب و در حفظ بنای خانواده مصمم و مجاب نگاه دارد.

خداوند متعال میفرماید: «وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ في‏ ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُون‏؛ و از نشانه‏ هاى او اينكه همسرانى از جنس خودتان براى شما آفريد تا در كنار آنان آرامش يابيد، و در ميانتان مودّت و رحمت قرار داد. در اين نشانه‏ هايى است براى گروهى كه تفكّر می كنند.»(1)

توصیه های دینی نه تنها در جهت کاستن این تمایل درونی نیست بلکه با هر چیزی که آن را مورد تهدید قرار دهد مخالف است. شاید یکی از دلایل وجوب حجاب و عفاف جلوگیری از عادی شدن جذابیت های زن و به ابتذال رفتن دارایی های اوست که خود باعث تهدید بنای ازدواج است.

پی نوشت:

  1. روم، 21.

این احساس تا قبل از ازدواج و بعد از ازدواج نسبت به غیر همسر باید مدیریت و کنترل شود. چیزی که قرآن نام آن را عفاف و نه سرکوب می گذارد.

«وَ لْيَسْتَعْفِفِ الَّذينَ لا يَجِدُونَ نِكاحاً حَتَّى يُغْنِيَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ؛ و كسانى كه امكانى براى ازدواج نمی يابند، بايد پاكدامنى پيشه كنند تا خداوند از فضل خود آنان را بی نياز گرداند.»(1)

بنابراین عفت با همه اجر و پاداشی که دارد یعنی کنترل همین کشش درونی و دنبال نکردن و تقویت نکردن و ارضا نکردن آن از طریق حرام. در این مرحله به هیچ عنوان توصیه نمی شود فرد خودش را در شرایط خطرناک تری و در رابطه نزدیک تری با نامحرم قرار دهد و لو اینکه بتواند با به خرج دادن عفت بیشتر به سلامت عبور کند. اگر قرآن به مرد و زن توصیه میکند نگاه خود را از نامحرم فرو ببندند با اینکه ممکن است نا محرم خود حجاب را در محدوده شرعی رعایت کرده باشد. اگر قرآن به زن توصیه میکند در راه رفتن و حرکت به گونه ای عمل نکند که صدای زیور آلات او شنیده شود و در صحبت کردن به گونه ای حرف نزند که زمینه برای لغزش برخی مردان را فراهم آورد. اگر حضرت زهرا(سلام الله علیها) بهترین زن را کسی میداند که نه نامحرمی دیده باشد و نه نامحرمی او را ببیند. اگر امیرالمومنین(علیه السلام) مردان کوفه را به این خاطر که زنانشان دوشادوش نامحرمان در بازار راه می روند و در مسیر یکدیگر قرار میگیرند توبیخ میکند و .... همه به این خاطر است که غریزه بیشتر از اقتضای طبیعی آن تهییج نشود و بدون اینکه ضرورتی اقتضا کند فرد در شرایط سخت تری برای امتحان عفت قرار نگیرد.

در این مرحله حتی از چیزهایی که شاید در ارتباط با نامحرم حلال است نیز اجتناب می شود به این خاطر که سلامت قلب آسیب نبیند و از زمینه وقوع در حرام جلوگیری شده باشد.

پی نوشت:

  1. نور، 33.


اما در کنار این تصویرهایی که دین برای ایده آل رابطه زن و مرد به تصویر می کشد شرایط خاصی نیز پیش بینی شده است که ضرورتی حلال ارتباط و تعامل زن و مرد نامحرم را اقتضا می کند. علم آموزی، درمان، کار و ...... گاهی دو نامحرم را در کنار هم قرار میدهد. نگاه یکجانبه به دین نباید باعث شود گمان کنیم دین و دیندار در چنین موقعیت هایی خلع سلاح میشود و راهکاری ندارد و باید تسلیم گناه شود. یا اینکه به طور کلی انزواطلبی و غارنشینی را پیشه میکند و خود و جامعه را از فوائد تعاملات اجتماعی محروم میگرداند.

اتفاقا دین تربیت شده خود در مرحله قبلی را در این مرحله نیز مصون تر و مقاوم تر می باید. کسی که بدون هیچ ضرورتی باب ارتباط با نامحرم را باز نمی کند اگر ضرورت اقتضا کند در محدوده یک ضرورت به آن نگاه می کند و رفتار می کند.

خداوند در قرآن می فرماید:

«وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْيَتامى‏ قُلْ إِصْلاحٌ لَهُمْ خَيْرٌ وَ إِنْ تُخالِطُوهُمْ فَإِخْوانُكُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِحِ وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَأَعْنَتَكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَزيزٌ حَكيم‏؛ از تو در باره يتيمان سؤال می كنند، بگو: «اصلاح كار آنان بهتر است. و اگر زندگى خود را با زندگى آنان بياميزيد، (مانعى ندارد) آنها برادر (دينى) شما هستند.» (و همچون افراد یک خانواده با آنها رفتار كنيد!) خداوند، مفسدان را از مصلحان، باز می ‏شناسد. و اگر خدا بخواهد، شما را به زحمت می اندازد (و دستور مى‏دهد در عين سرپرستى يتيمان، زندگى و اموال آنها را بكلى از اموال خود، جدا سازيد ولى خداوند چنين نمی كند) زيرا او توانا و حكيم است.»(1)

در این موارد تعامل با نامحرم در محدوده احکام شرعی و به خاطر هدفی عقلائی و مشروع انجام می شود. اما فرد باید مراقب نیت و درون خود باشد که بر خلاف انیگزه ظاهری چیز دیگری دلیل او برای تعامل با نامحرم نباشد.

پی نوشت:

  1. بقره، 220.

موقعیت و نوع چهارمی نیز از ارتباط مشروع میان دو نامحرم متصور است که اضطرار مجوز آن است. در این موارد نادر مصلحت هایی همچون حفظ جان و ..... مجوز برخی محذورات مثل دست زدن به نامحرم می شود. اما در عین حال نیت و انگیزه پاک می ماند.

آنچه هر فرد و یا افراد جامعه در تعامل با نامحرم انجام می دهند تنها در صورتی که در قالب یکی از این چهار تصویر قرار گیرد حلال و مباح است. اما فراتر از آن به هر اسم و بهانه ای که باشد ضرورتی خودساخته برای ارتباط با نامحرم و به انگیزه لذت جویی جنسی است.

نظر شما چیست؟

سلام ، وقت بخیر

آدمها اگر یک ایراد مشترک داشته باشن اون تجربه کردن هست.

مثلا یکی سیگار میکشه و سرطان ریه میگیره. این پایان ماجرا نیست و باید هر ماه و هر سال دولت و ملت هزینه های زیادی بابت این دست از مریضی ها بدن و البته حتما و حتما خیلی ها تجربش کنن! و این تکرار بی پایان تا ابد ادامه پیدا کنه.

بنظرم این دو کلمه ی ( دوستی اجتماعی ) بخودی خود ضربه زنندست . احترام و ادب به مردم خارج از دایره خانواده یک چیز و صمیمیت و نزدیک شدن به اونها چیز دیگر هست.

محل کار جایی برای تلاش و ارتقا هست از طرفی میتونه خسته کننده هم باشه اما بمعنی ارتباط صمیمی خانم فلانی با یک مرد ... یا آقای فلانی با یک خانم نیست!

شما میتونین یک دوست همجنس داشته باشین و اون رو گاهی بمنزلتون دعوت کنین و حتی باهاش گردش یا مسافرت برین. اما وقتی یک همکار جنس مخالف دارین و با اون صمیمی شدین این امر میسر نیست و این ارتباط قاعدتاً باید از حدود درد و دل و صحبت خالی در محل کار خارج بشه و همچنین پنهانی ادمه پیدا کنه، بهمین ترتیب افراد وقتی بخودشون میان میبینن حدود رو زیر پا گذاشتن و علاوه بر خیانت به همسر خودشون درگیر وابستگی و روابط جنسی نامشروع شدن.

دوستی اجتماعی اتفاق نامبارکی بود که وارد فرهنگ ما شد. مثل اینکه روی یک خوراکی خطرناک برچسب سلامت رو بزنن. برخی برای سرپوش گذاشتن روی آفت ها و آسیب ها برچسب هایی انتخاب کردن و با اون دهان مردم رو میبندن و افراد رو متقاعد میکنن که فلان عمل یا رفتار درست هست.

بدیع;1000166 نوشت:
نظر شما چیست؟

سلام. ممنون از توضیحاتتون و ممنون از اینکه بعد از مدت ها تحقیق، بالاخره شخصی را یافتم که نظر خودم رو هم خواست!

خب باید بگم با توجه به تجربه های شخصی خودم، من فعلا توانایی ارائه نظر قطعی را ندارم.
اما در رابطه با توضیحات شما، چند نکته رو لازم میدونم بگم.

اولین اینکه وقتی مسئله ای به وجود میاد،صرف نظر از اینکه اصل مسئله درست هست یا غلط، اولویت در اینه که الان این مسئله وجود داره، پس باید یه کاری واسش انجام بدیم. حالا اینکه مثلا در این مقالات به پدیده هایی مثل همسر اداری و دوست اجتماعی حمله نشده (که البته در مقاله اول تاکید کرده که نزدیکش نشید بهتره) دلیل بر این نمیشه که راهکار کاهش صدمه ش رو ندید بگیریم، مثل اینکه من شنیدم در گذشته برای خرید لوازم محافظتی از داروخانه باید شناسنامه میبردی که ثابت کنی ازدواج کردی (راست و دروغش رو نمیدونم، فقط شنیدم) اما الان هر کی میتونه از داروخانه و یا جدیدا از فروشگاه ها بدون هیچگونه سوالی، به راحتی خرید کنه، چرا که اصل منکر بودن روابط نامشروع و موفقیت یا عدم موفقیت در مبارزه با این منکر یه مسئله ست و راهکار خودش رو داره، جلوگیری از انتقال بیماری و بارداری های ناخواسته یک مسئله ی دیگه ست که این هم راهکار خاص خودش رو میطلبه. خب، این مقالات به مسئله ی دوم پرداختند. چرا نپردازند؟ انکارش کنیم چیزی حل میشه؟ اگر به جهت جلوگیری از انس ذهنی صحبتی نکنیم، پس الان تو این وضعیت چه کنیم؟

نکته ی بعدی اینکه کشش بین دو جنس مخالف غیر قابل انکاره. در این بحثی نیست. اما یه بخشی از مسئله به این برمیگرده که الان تعاملاتی هست و هر کاریش که بکنیم، یک طرف داستان یک مرد قرار داره که ویژگی های مردانش برای زن جذابه و طرف دیگه، یک زن که ویژگی های زنانه ش برای مرد جذابه. مثلا من خودم شخصیتی محکم و پایدار در عین آرامی و متانت دارم. اعتماد به نفسم بالا و همیشه میتونم گلیم خودمو از آب بیرون بکشم و اجازه نمیدم بهم زور بگن. خب این ویژگی برای خانم های همکار من جذابه، کاملا از واکنش هاشون نسبت به من در مقایسه با همکاران آقای دیگه مشخصه. اما من فقط خودمم. همین. در نقطه ی مقابل خانم هایی که با حیاتر هستند هم برای من جذابند و این از احترام بیشتر من به اون ها مشخصه. همونطور که من با دیدن یک خانم باحیا، آرزو میکنم که کاش همسری اینگونه داشتم و تصورش میکنم، شک ندارم که اونها هم مشابه همین افکار را در سر میپرورانند، هم متاهل ها و هم مجردها. من نمیدونم با این کشش چه کنیم؟ کاری نکردیم که. خودمونیم فقط. همه ی این اتفافات در صورت فرو بستن نگاه و حفظ حجاب و عفاف، باز هم رخ میده.

یه نکته ای که در مقاله اول خیلی دقیق بهش اشاره شد و شما به اون نپرداختید (شاید به دلیل حساسیت شما به واژه همسر اداری) اینه که در محل کار، بخش اصلی مسائل، کاری هستند و بدون شک اعتماد به یک همکار در یک مسئله کاری، بیشتر از اعتماد به همسر در همون مسئله ست. این منجر به ایجاد یک شرایط پایدار در حل مشترک یک سری مسائل، با یک شخص جنس مخالف میشه. حالا اگه از قضا، خیلی هم خوب پیش بره، منجر به کشش بیشتر میشه، خب اینجا چه کنیم؟ همکاری نکنیم؟ فقط لطفا نگید میتونید به همکار همجنس مراجعه کنید که دیگه من باهاتون حرفی نخواهم داشت! خودمون عقلمون میرسه که اگه امکانش باشه، به همکار همجنس مراجعه کنیم.

به این سوال پاسخ بدین که با توجه به توبیخ امیرالمومنین به مردان کوفه، الان باید به مردان ایرانی چه گفت؟ زن در تعاملات اجتماعی امروز، نقش آفرینی میکند و به نظر نمیرسد که کسی با اصل موضوع مشکلی داشته باشد. همه هم کشش را قبول داریم.

در پایان هم سوالی رو میپرسم که هنوز هیچ کس با قاطعیت جوابش رو به من نداده یا نتونسته بده. وقتی صحبت از دوستی میشه؟ دقیقا منظور چیه؟ به چه چیزی دوستی میگن که قرآن دوست گیرندگان پنهانی را نکوهش میکند؟

تمام سوالات بالا را با فرض نبود قصد وقرض برای لذت جویی جنسی مطرح کردم.

به نظر من هر گونه ارتباطی با نامحرم باید قطع بشه مگر در موارد بسیار ضروری و مدت زمان خیلی کم.
الان دیدگاه من افراطیه؟

توصیه هایی که برای حفظ حریم و رابطه با همسر اداری پفته بود خیلی جالب بود. کنترل بود.... نه سخت و خشن نه شل و وارفته....نه بی احترامی و نه صمیمیت
کاری که اغلب همکاران متعهد توی کشور خودمون انجام میدن. دیگه حداگثرش اینجوریه...هرکس میتونه بیتشر رعایت کنه بهتره

من یاد مسایل مثل نامحرم فامیل با نامحرم بیرون فرق داره افتادم....حس کردم از خشکی بعضی که میگن نامحرم نامحرمه کم میکنه و به فرهنگ ما نزدیکتره( فرهنگ خانواده ما) اینطوری که چهارچوب حفظ میشه اما مثلا منی که تو جمع نامحرمان غریبه با چادر هستم و بعضا ساکت....لزومی نداره به همین شدت بین نامحرمان فامیل که شاید 30 ساله باهاشون هستم ظاهر بشم...با مانتو و لباس خوب و صحبت و شوخی و خنده کنترل شده هم میشه...... من که خوشم اومد;;)

ali 000;1000204 نوشت:
به نظر من هر گونه ارتباطی با نامحرم باید قطع بشه مگر در موارد بسیار ضروری و مدت زمان خیلی کم.
الان دیدگاه من افراطیه؟

سلام ، وقت بخیر

موارد ضروری و زمان کم یعنی چه؟ میشه چند مثال بزنین

ali 000;1000204 نوشت:
به نظر من هر گونه ارتباطی با نامحرم باید قطع بشه مگر در موارد بسیار ضروری و مدت زمان خیلی کم.
الان دیدگاه من افراطیه؟

من خیلی وقته که روی این موضوع دارم کار میکنم، اختلاف اصلی سر همین ضروری ست، به چه چیزی میگیم ضروری؟
آیا شوخی پیامبر با یک زن، ضروری بود؟ (داستان سفیدی چشم و داستان شتر و پسر شتر، خودتون تحقیق کنید)

یاس...;1000234 نوشت:
توصیه هایی که برای حفظ حریم و رابطه با همسر اداری پفته بود خیلی جالب بود. کنترل بود.... نه سخت و خشن نه شل و وارفته....نه بی احترامی و نه صمیمیت
کاری که اغلب همکاران متعهد توی کشور خودمون انجام میدن. دیگه حداگثرش اینجوریه...هرکس میتونه بیتشر رعایت کنه بهتره

من یاد مسایل مثل نامحرم فامیل با نامحرم بیرون فرق داره افتادم....حس کردم از خشکی بعضی که میگن نامحرم نامحرمه کم میکنه و به فرهنگ ما نزدیکتره( فرهنگ خانواده ما) اینطوری که چهارچوب حفظ میشه اما مثلا منی که تو جمع نامحرمان غریبه با چادر هستم و بعضا ساکت....لزومی نداره به همین شدت بین نامحرمان فامیل که شاید 30 ساله باهاشون هستم ظاهر بشم...با مانتو و لباس خوب و صحبت و شوخی و خنده کنترل شده هم میشه...... من که خوشم اومد;;)

البته یه نکته ای رو مد نظر داشته باشیم خوبه، میدونیم که خیلی از جذب شدن ها در گذر زمان اتفاق میفته، شما قرار نیست خیلی در معرض نامحرم غریبه قرار بگیرد، اما در برابر نامحرم فامیل و آشنا چرا، به قول خودتون مثلا 30 سال، پس بعضی مسائل رو اتفاقا در برابر آشنا باید بیشتر رعایت کنید. نمیگم خشک باشیم، با دید بد هم به اون نامحرم نگاه نکنیم، فقط بیشتر مواظب باشیم. موافقید؟

بدیع;1000153 نوشت:
هر دو مقاله دارای نقاط ضعف و قوتی بود.

جناب بدیع! توضیحات شما خیلی خوب و کامل بود، اما یک سری از این نقاط برای من هنوز هم مبهمه، کماکان منتظر راهنمایی های بیشتر شما هستم.

momi14;1000250 نوشت:
من خیلی وقته که روی این موضوع دارم کار میکنم، اختلاف اصلی سر همین ضروری ست، به چه چیزی میگیم ضروری؟
آیا شوخی پیامبر با یک زن، ضروری بود؟ (داستان سفیدی چشم و داستان شتر و پسر شتر، خودتون تحقیق کنید)

مثل سلام علیک با فامیل -رفتن به دکتر و... اینا خب ضروری اند دیگه.موارد ضروری یه چیز واضحیه.من اون داستان هارو درست نمی دونم.شما هم هر چیزی که از تو اینترنت می خونید یا از کسی می شنوین باور نکنید.

ali 000;1000275 نوشت:
مثل سلام علیک با فامیل -رفتن به دکتر و... اینا خب ضروری اند دیگه.موارد ضروری یه چیز واضحیه.من اون داستان هارو درست نمی دونم.شما هم هر چیزی که از تو اینترنت می خونید یا از کسی می شنوین باور نکنید.

اگه بخوام مثال بزنم، مجبورم از مثال های تند استفاده کنم که فکر نمیکنم اینجا جاش باشه، دست کم فعلا، ترجیح میدم کارشناس محترم به بحث برگردن تا بعد موشکافانه تر پیش بریم. در رابطه با داستان شوخی هم خواستم خودتون تحقیق کنید، اگه تمایلی به تحقیق ندارید، من تمایل داشتم و تحقیق کردم.

momi14;1000253 نوشت:
فقط بیشتر مواظب باشیم. موافقید؟

موافق بودم که توی متنم گفتم در چهارچوب و کنترل شدهhappy@};-

momi14;1000256 نوشت:
نوشته اصلی توسط بدیع
هر دو مقاله دارای نقاط ضعف و قوتی بود.
جناب بدیع! توضیحات شما خیلی خوب و کامل بود، اما یک سری از این نقاط برای من هنوز هم مبهمه، کماکان منتظر راهنمایی های بیشتر شما هستم.

فکر میکنم با مطالبی که بیان نمودم موضع دین نسبت به ارتباط با نامحرم در سطوح و موقعیت های مختلف مشخص شده باشد. بنابراین نیازی نیست وقت بیشتری را برای تحلیل و بررسی این دو مقاله صرف کنیم.

در عین حال رجوع مجددی میکنیم.
مقاله اول مبتنی بر ارزش های لیبرال و اخلاق سکولار سامان یافته بود و البته در این چارچوب توصیه های خوبی داشت. خط قرمز در این مقاله تنها رابطه جنسی بود آن هم تحت عنوان خیانت. یعنی رابطه جنسی خارج از چارچوب تنها به خاطر تعهدی که به همسر وجود دارد و آسیب هایی که برای زندگی مشترک و رسمی فرد به وجود می آورد باید ترک شود. غیر از رابطه جنسی روابط صمیمی و ... نیز اگر مورد نهی قرار گرفته بود تنها به خاطر همان علتی بود که رابطه جنسی مورد نهی قرار گرفت. نهایتا هم توصیه هایی داشت که به تعبیر خاص این مقاله همسر اداری در کنار همسر رسمی حفظ شود و ضرری به زندگی شخص وارد نکند!

در مقاله دوم نامحرم در چند گروه طبقه بندی شده اند:
غریبه ها
همکار و همکلاس و ...
افرادی که با آنها صمیمی وجود دارد
افرادی که با آنها رابطه عاطفی وجود دارد

نویسنده مقاله معتقد است دوستی اجتماعی در محور سوم شکل می گیرد. ایشان نیز برای اینکه آسیب های که دوستی اجتماعی برای رابطه با همسر دارد، به حداقل برسد توصیه هایی دارد.

بنابر تبیینی که از نگاه اسلام به روابط زن و مرد نامحرم داشتیم گفته شد در سطح سوم( که در پست نهم مطرح شد) تعاملات شغلی، علمی و ..... در میان دو نامحرم به رسمیت شناخته شده است و تحریم نشده است اما به دو شرط:


  1. حفظ ظواهر شرعی مثل پوشش و نگاه و عفت کلام و .......
  2. حفظ انگیزه و کنترل نیت. یعنی مصالح و اهداف علمی، شغلی، درمانی و .... تبدیل به داد و ستد عاطفی، ارضای غریزه و .... نشود.

بدیع;1000341 نوشت:
فکر میکنم با مطالبی که بیان نمودم موضع دین نسبت به ارتباط با نامحرم در سطوح و موقعیت های مختلف مشخص شده باشد. بنابراین نیازی نیست وقت بیشتری را برای تحلیل و بررسی این دو مقاله صرف کنیم.

خب من از این پاسخ شما اینطور برداشت کردم که سوال بیشتر ممنوع! شما در انتهای پاسختون پرسیدید نظر شما چیست که بعد بگید نیازی نیست بیشتر وقت صرف کنیم؟ مطلبی که نوشتید هم پاسخ سوالات من نبود.
دست کم لطفا جایی یا شخصی رو معرفی کنید که تمایلی به پرسش و پاسخ داشته باشن.

ممنون

momi14;1000350 نوشت:
خب من از این پاسخ شما اینطور برداشت کردم که سوال بیشتر ممنوع! شما در انتهای پاسختون پرسیدید نظر شما چیست که بعد بگید نیازی نیست بیشتر وقت صرف کنیم؟ مطلبی که نوشتید هم پاسخ سوالات من نبود.
دست کم لطفا جایی یا شخصی رو معرفی کنید که تمایلی به پرسش و پاسخ داشته باشن.

ممنون

نه منظور من این نبود.@};-
فکر میکنم شما کمی حساس باشید.happy

در این پست فقط پاسخ درخواست شما برای بررسی بیشتر آن دو مقاله را پاسخ دادم. فکر میکنم اگر محور بحث را آنچه به عنوان دیدگاه دینی مطرح کردم قرار بدهیم بهتر باشد.

بدیع;1000354 نوشت:
نه منظور من این نبود.@};-
فکر میکنم شما کمی حساس باشید.happy

در این پست فقط پاسخ درخواست شما برای بررسی بیشتر آن دو مقاله را پاسخ دادم. فکر میکنم اگر محور بحث را آنچه به عنوان دیدگاه دینی مطرح کردم قرار بدهیم بهتر باشد.

سلام علیکم
سوالاتشون رو در پست ۱۲ پرسیدن

الرحیل;1000355 نوشت:
نه منظور من این نبود.
فکر میکنم شما کمی حساس باشید.

در این پست فقط پاسخ درخواست شما برای بررسی بیشتر آن دو مقاله را پاسخ دادم. فکر میکنم اگر محور بحث را آنچه به عنوان دیدگاه دینی مطرح کردم قرار بدهیم بهتر باشد.
سلام علیکم
سوالاتشون رو در پست ۱۲ پرسیدن

بله کاملا درسته. میخواستم به مرور به پست های بعدی بپردازم. برخی اوقات مشغله ها اجازه نمیده با سرعت بیشتری بحث را جلو ببرم. اگر سوال عزیزی معطل میمونه معذرت خواهی میکنم. ان شا الله خداوند به وقتمون برکت بده.

بدیع;1000354 نوشت:
نه منظور من این نبود.@};-
فکر میکنم شما کمی حساس باشید.happy

در این پست فقط پاسخ درخواست شما برای بررسی بیشتر آن دو مقاله را پاسخ دادم. فکر میکنم اگر محور بحث را آنچه به عنوان دیدگاه دینی مطرح کردم قرار بدهیم بهتر باشد.

خوشحالم که اشتباه کردم.
شما هم اگه مثل من نزدیک به یک سال در جواب سوالاتی که مثل خوره به جون آدم میفته، جواب سربالا میشنیدید، حساس میشدید، اون هم زمانی که به شدت نیاز به همراهی داشتم.
در هرصورت به لطف خدا مسئله ای که درگیرش بودم به نظر میرسه تمام شده، اما سوالات برام باقی موند، نقاط ابهامی که ظاهرا باید بی خیالش بشم، چون حل نشدنی به نظر میرسه.

اینکه میگید از نظر دین، خب این میتونه یک تفسیر شخصی از دین باشه و من از شما خواستم بیشتر توضیح بدید، والا اینکه بگید دین اینو میگه، حالا میخوای قبول کن نمیخوای هم مشکل خودته که نمیشه.

کاری ندارم در طول مدت این یک سال به چندجا مراجعه کردم چه برخوردهایی با من شد، در نهایت با پاس کاری من از یکی به دیگری، به askdin رسیدم. حتی اینجا هم سوالی که در پست اول پرسیده شده دقیقا سوال من نیست، با اعمال نظر شخصی تغییر کرده. اینکه من توی سوال اصلیم گفته بودم دکتر شیری کی هستند و الان چه جایگاهی دارن، لابد دلیلی داشته، اما خب، بالاخره دوستان تشخیص دادن که این بخش رو حذف کنن و فقط به ذکر نام و شغل ایشون اکتفا کنن. مشکلی نیست چون دیگه عادت دارم.

حالا اگه منو همیاری کنید تا تموم کنم موضوع رو ممنون میشم.

من با لازم الاجرا بودن دستور دین مشکلی ندارم. مشکل من با اینه که دین خودش هیج جا نمیگه همین که من میگم. تمام. من دینی رو می پذیرم که روشنم کنه، نه اینکه تو تاریکی رهام کنه.

momi14;1000202 نوشت:
اولین اینکه وقتی مسئله ای به وجود میاد،صرف نظر از اینکه اصل مسئله درست هست یا غلط، اولویت در اینه که الان این مسئله وجود داره، پس باید یه کاری واسش انجام بدیم. حالا اینکه مثلا در این مقالات به پدیده هایی مثل همسر اداری و دوست اجتماعی حمله نشده (که البته در مقاله اول تاکید کرده که نزدیکش نشید بهتره) دلیل بر این نمیشه که راهکار کاهش صدمه ش رو ندید بگیریم، مثل اینکه من شنیدم در گذشته برای خرید لوازم محافظتی از داروخانه باید شناسنامه میبردی که ثابت کنی ازدواج کردی (راست و دروغش رو نمیدونم، فقط شنیدم) اما الان هر کی میتونه از داروخانه و یا جدیدا از فروشگاه ها بدون هیچگونه سوالی، به راحتی خرید کنه، چرا که اصل منکر بودن روابط نامشروع و موفقیت یا عدم موفقیت در مبارزه با این منکر یه مسئله ست و راهکار خودش رو داره، جلوگیری از انتقال بیماری و بارداری های ناخواسته یک مسئله ی دیگه ست که این هم راهکار خاص خودش رو میطلبه. خب، این مقالات به مسئله ی دوم پرداختند. چرا نپردازند؟ انکارش کنیم چیزی حل میشه؟ اگر به جهت جلوگیری از انس ذهنی صحبتی نکنیم، پس الان تو این وضعیت چه کنیم؟

برخی اوقات نحوه طرح یک مسئله، آماری که درباره آن داده میشود، تعبیراتی که از آن میشود و ..... همراه با سوگیری است و مخاطب ناخواسته کدهایی را از آن دریافت میکند که بار فرهنگی دارد. تعبیر قرآن از کار حسنه و سیئه در برخی از آیات معروف و منکر است. یعنی کار شناخته شده و کار ناشناخته. حسنه باید شناخته شده و سیئه باید ناشناخته و نامانوس باقی بماند.

momi14;1000202 نوشت:
نکته ی بعدی اینکه کشش بین دو جنس مخالف غیر قابل انکاره. در این بحثی نیست. اما یه بخشی از مسئله به این برمیگرده که الان تعاملاتی هست و هر کاریش که بکنیم، یک طرف داستان یک مرد قرار داره که ویژگی های مردانش برای زن جذابه و طرف دیگه، یک زن که ویژگی های زنانه ش برای مرد جذابه. مثلا من خودم شخصیتی محکم و پایدار در عین آرامی و متانت دارم. اعتماد به نفسم بالا و همیشه میتونم گلیم خودمو از آب بیرون بکشم و اجازه نمیدم بهم زور بگن. خب این ویژگی برای خانم های همکار من جذابه، کاملا از واکنش هاشون نسبت به من در مقایسه با همکاران آقای دیگه مشخصه. اما من فقط خودمم. همین. در نقطه ی مقابل خانم هایی که با حیاتر هستند هم برای من جذابند و این از احترام بیشتر من به اون ها مشخصه. همونطور که من با دیدن یک خانم باحیا، آرزو میکنم که کاش همسری اینگونه داشتم و تصورش میکنم، شک ندارم که اونها هم مشابه همین افکار را در سر میپرورانند، هم متاهل ها و هم مجردها. من نمیدونم با این کشش چه کنیم؟ کاری نکردیم که. خودمونیم فقط. همه ی این اتفافات در صورت فرو بستن نگاه و حفظ حجاب و عفاف، باز هم رخ میده.

اجازه دهید مثالی بزنم. شما تشنه و یا گرسنه هستید. نوشیدنی و خوراکی های لذیذی هم در دسترس شما هست. تنها مانعی که وجود دارد این است که مال شما نیست و صاحب آن راضی به مصرف شما نمی باشد. اگر شما انسان متدین یا حتی آزاده ای باشید قطعا استفاده از آن خوراکی و نوشیدنی را خط قرمز خود می دانید. یک کشش طبیعی به استفاده از آن دارید(حس گرسنگی) اما در مجموع میدانید که امکان ندارد که از آن استفاده کنید و حتی فکر آن هم به ذهن شما خطور نمی کند. بنابراین شما در حالتی قرار میگیرید که در عین نیاز جسمی در یک غنای روحی قرار میگیرید.

همین مثال را درباره شرایطی که به تصویر کشیدید پیاده کنید. ضرورت های شغلی باعث شده است کسی که به صورت طبیعی به سمت آن کشش دارید در دسترس شما قرار گیرد. اما مبانی دینی و اخلاقی شما اجازه نمی دهد مرز روابط کاری شکسته شود. او میتواند برای شما همکاری قابل احترام و اعتماد در حوزه کاری باشد. اما تحسین کردن و فکر کردن به او، دوست داشتن او و وابستگی به او خط قرمزهای شماست که هیچ گاه وارد آن نمی شوید. چنین رویکردی هیچ ضرری به رابطه کاری شما و بهره وری سازمان نمی زند. در عین حالی که آسیب روحی و اخلاقی هم برای شما ندارد.

momi14;1000202 نوشت:
یه نکته ای که در مقاله اول خیلی دقیق بهش اشاره شد و شما به اون نپرداختید (شاید به دلیل حساسیت شما به واژه همسر اداری) اینه که در محل کار، بخش اصلی مسائل، کاری هستند و بدون شک اعتماد به یک همکار در یک مسئله کاری، بیشتر از اعتماد به همسر در همون مسئله ست. این منجر به ایجاد یک شرایط پایدار در حل مشترک یک سری مسائل، با یک شخص جنس مخالف میشه. حالا اگه از قضا، خیلی هم خوب پیش بره، منجر به کشش بیشتر میشه، خب اینجا چه کنیم؟ همکاری نکنیم؟ فقط لطفا نگید میتونید به همکار همجنس مراجعه کنید که دیگه من باهاتون حرفی نخواهم داشت! خودمون عقلمون میرسه که اگه امکانش باشه، به همکار همجنس مراجعه کنیم.

به نظر می آید چنین چالشی تنها برای کسی به وجود می آید که روابط کاری و خانوادگی را با هم خلط کرده است. کسی که همسرش را در همه چیز با دیگران مقایسه میکند. خانمی را تصور کنید که با رضایت همسرش به شغل معلمی روی آورده است. او باید در چارچوب قوانین مرکز آموزشی و به دستور رئیس مرد خود یک کلاس فوق العاده برگزار کند. اگر این کار را انجام داد به این معنا است که حرف شنوی او از یک مرد غریبه بیشتر از همسرش می باشد؟ او زنی خیانتکار است؟ ...... قطعا این گونه نیست. روابط کاری اقتضائات خاص خودش را دارد. همکاری در محیط کار تا وقتی که فقط همکاری باشد ارتباطی به مسائل خانوادگی ندارد. شما در مسائل کاری(فقط کاری) به همکار غیر همجنس خود اعتماد دارید اما هیچ گاه همسر خود را در این جایگاه تصور نمی کنید(و یا آن شخص را در جایگاه همسر خود) تا مجبور به مقایسه شوید.

بدیع;1000363 نوشت:
به نظر می آید چنین چالشی تنها برای کسی به وجود می آید که روابط کاری و خانوادگی را با هم خلط کرده است. کسی که همسرش را در همه چیز با دیگران مقایسه میکند. خانمی را تصور کنید که با رضایت همسرش به شغل معلمی روی آورده است. او باید در چارچوب قوانین مرکز آموزشی و به دستور رئیس مرد خود یک کلاس فوق العاده برگزار کند. اگر این کار را انجام داد به این معنا است که حرف شنوی او از یک مرد غریبه بیشتر از همسرش می باشد؟ او زنی خیانتکار است؟ ...... قطعا این گونه نیست. روابط کاری اقتضائات خاص خودش را دارد. همکاری در محیط کار تا وقتی که فقط همکاری باشد ارتباطی به مسائل خانوادگی ندارد. شما در مسائل کاری(فقط کاری) به همکار غیر همجنس خود اعتماد دارید اما هیچ گاه همسر خود را در این جایگاه تصور نمی کنید(و یا آن شخص را در جایگاه همسر خود) تا مجبور به مقایسه شوید.

سلام
مثالی که زدید اصلا مثالی نبود که گویای بحث باشه

زنی رو تصور کنید که معلمه و با دانش آموزانش مشکل داره. برای حل چالش های کلاسش که خیلی هم ذهنش رو به خودش مشغول کرده از همکار مردش کمک می گیره و اتفاقا نظرات و راهنمایی های اون همکار خیلی کمکش می کنه.
حالا برای اینکه باز هم به مساله نزدیکتر بشیم فرض کنید که این دو معلم با هم یک کارگاه آموزشی رو اداره میکنن و هر روز با چالش های مختلفی رو به رو هستن و مرتب پیش میاد که خانم بخواد از همکار آقا که همیشه هم کنار دستشه کمک بگیره. و کارگاه آموزشیشون هم روزی سه چهار ساعت نیست. بلکه روزی حداقل ۸ ساعته و حتی گاهی بیشتر

شخص توی این حالت این مرد رو به جای همسرش به هیچ عنوان فرض نمی کنه. اما به قول پرسشگر کشش بینشون زیاد میشه. که اولا خود اون کشش واقعا محل اشکاله و سوال همینه که با اون کشش چه باید کرد.
ثانیا اگر هر یک از دو طرف قضیه در روابط خانوادگیشون دچار مشکل بشن و به حدی برسه که با کمبود عاطفی مواجه شده باشن، یکی از نقاطی که میتونه خطر خیانت رو ایجاد کنه همین همکارهایی هستن که هم خیلی در دسترس هستن و هم حرف اون شخص رو خوب می فهمن و میتونن مفاهمه! ایجاد کنن.

momi14;1000202 نوشت:
به این سوال پاسخ بدین که با توجه به توبیخ امیرالمومنین به مردان کوفه، الان باید به مردان ایرانی چه گفت؟ زن در تعاملات اجتماعی امروز، نقش آفرینی میکند و به نظر نمیرسد که کسی با اصل موضوع مشکلی داشته باشد. همه هم کشش را قبول داریم.

تعبیر حضرت در این روایت یدافعن الرجال است. ظاهر روایت برخورد داشتن زن و مرد در مسیرهای بازار است. اگر هم این معنا را نداشته باشد میتواند اشاره به خروج های غیر ضرور برای زنان داشته باشد. باز هم شما را ارجاع به پست های اولیه خودم میدهم. هم کشش درونی و هم اقتضائات شغلی پذیرفته شده بود. اما رعایت عفت با هیچ یک در تضاد نبود.

الرحیل;1000365 نوشت:
سلام
مثالی که زدید اصلا مثالی نبود که گویای بحث باشه

زنی رو تصور کنید که معلمه و با دانش آموزانش مشکل داره. برای حل چالش های کلاسش که خیلی هم ذهنش رو به خودش مشغول کرده از همکار مردش کمک می گیره و اتفاقا نظرات و راهنمایی های اون همکار خیلی کمکش می کنه.
حالا برای اینکه باز هم به مساله نزدیکتر بشیم فرض کنید که این دو معلم با هم یک کارگاه آموزشی رو اداره میکنن و هر روز با چالش های مختلفی رو به رو هستن و مرتب پیش میاد که خانم بخواد از همکار آقا که همیشه هم کنار دستشه کمک بگیره. و کارگاه آموزشیشون هم روزی سه چهار ساعت نیست. بلکه روزی حداقل ۸ ساعته و حتی گاهی بیشتر

شخص توی این حالت این مرد رو به جای همسرش به هیچ عنوان فرض نمی کنه. اما به قول پرسشگر کشش بینشون زیاد میشه. که اولا خود اون کشش واقعا محل اشکاله و سوال همینه که با اون کشش چه باید کرد.
ثانیا اگر هر یک از دو طرف قضیه در روابط خانوادگیشون دچار مشکل بشن و به حدی برسه که با کمبود عاطفی مواجه شده باشن، یکی از نقاطی که میتونه خطر خیانت رو ایجاد کنه همین همکارهایی هستن که هم خیلی در دسترس هستن و هم حرف اون شخص رو خوب می فهمن و میتونن مفاهمه! ایجاد کنن.

آنچه نوشتید تایید بخشی از صحبت های اولیه ام بود(پست هشتم) که دین همیشه توصیه به پیشگیری از پیچیده تر شدن روابط مرد و زن دارد. بنابراین قرار گرفتن در چنین شرایطی به هیچ عنوان یک توصیه عام نیست و هر فرد همیشه در انتخاب های خود باید اولویت های دینی و ظرفیت خود را لحاظ کند. اما در عین حال امکان به سلامت عبور کردن از چنین شرایطی هم منتفی نیست. هرچند تقوا و مراقبت زیادی را می طلبد. اگر خط قرمزها برای فرد پررنگ باشد از آنها عبور نمی کند.

بدیع;1000371 نوشت:
آنچه نوشتید تایید بخشی از صحبت های اولیه ام بود(پست هشتم) که دین همیشه توصیه به پیشگیری از پیچیده تر شدن روابط مرد و زن دارد. بنابراین قرار گرفتن در چنین شرایطی به هیچ عنوان یک توصیه عام نیست و هر فرد همیشه در انتخاب های خود باید اولویت های دینی و ظرفیت خود را لحاظ کند. اما در عین حال امکان به سلامت عبور کردن از چنین شرایطی هم منتفی نیست. هرچند تقوا و مراقبت زیادی را می طلبد. اگر خط قرمزها برای فرد پررنگ باشد از آنها عبور نمی کند.

خب الان خود اون کشش خط قرمزه
آیا راه حل فقط اینه که از قرار گرفتن در چنین موقعیت هایی خودداری کنیم؟

الرحیل;1000372 نوشت:
خب الان خود اون کشش خط قرمزه
آیا راه حل فقط اینه که از قرار گرفتن در چنین موقعیت هایی خودداری کنیم؟

اگر منظور کشش طبیعی و اولیه میان زن و مرد است که بدون اشکال است. تنها ابراز آن مشکل دارد.
اگر منظور کشش و علاقه ای است که به صورت عمیق تر و بیشتر ایجاد شده است میتوان دو وضعیت حلال برای آن فرض کرد:
حالت اول اینکه تقوا و ایمان قلبی فرد مانع ایجاد دلبستگی و علاقه خارج از متعارف(بیشتر کشش طبیعی اولیه) در او شود. یعنی در ضمن اینکه در حالت همکاری و تعامل با یکدیگر هستند احساسات و روابط اداری حکمفرما است.
حالت دوم اینکه کشش و علاقه ایجاد شده است اما محور علاقه فقط و فقط نقاط قوت روحی و اخلاقی و نه جاذبه های جسمی و جنسی است.
البته آنچه گفته شد تصویر ذهنی و فرض عقلی بود که امکان داشت. ولی در عمل ممکن است اکثر افراد لازم باشد راهکار شما را دنبال کنند.

momi14;1000202 نوشت:
در پایان هم سوالی رو میپرسم که هنوز هیچ کس با قاطعیت جوابش رو به من نداده یا نتونسته بده. وقتی صحبت از دوستی میشه؟ دقیقا منظور چیه؟ به چه چیزی دوستی میگن که قرآن دوست گیرندگان پنهانی را نکوهش میکند؟

به روشن شدن فضای بحث شاید کمک کند:
http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa29546

momi14;1000202 نوشت:
در پایان هم سوالی رو میپرسم که هنوز هیچ کس با قاطعیت جوابش رو به من نداده یا نتونسته بده. وقتی صحبت از دوستی میشه؟ دقیقا منظور چیه؟ به چه چیزی دوستی میگن که قرآن دوست گیرندگان پنهانی را نکوهش میکند؟

در مورد آیه 25 سوره مبارکه نساء به چند تفسیر مراجعه کردم. در همه این تفاسیر متخذات اخدان به معنای دوستی های پنهانی زن و مرد همراه با رابطه نامشروع عنوان شده بود. چراکه در این آیه شریفه ازدواج با چنین افرادی ممنوع اعلام شده است. اما به هر حال دوستی مورد مذمت در ادبیات دینی در میان دو نامحرم نیاز به واکاوی بیشتری دارد که در صورت لزوم در فرصت دیگری به آن خواهیم پرداخت.

بدیع;1000376 نوشت:
اگر منظور کشش طبیعی و اولیه میان زن و مرد است که بدون اشکال است. تنها ابراز آن مشکل دارد.
اگر منظور کشش و علاقه ای است که به صورت عمیق تر و بیشتر ایجاد شده است میتوان دو وضعیت حلال برای آن فرض کرد:
حالت اول اینکه تقوا و ایمان قلبی فرد مانع ایجاد دلبستگی و علاقه خارج از متعارف(بیشتر کشش طبیعی اولیه) در او شود. یعنی در ضمن اینکه در حالت همکاری و تعامل با یکدیگر هستند احساسات و روابط اداری حکمفرما است.
حالت دوم اینکه کشش و علاقه ایجاد شده است اما محور علاقه فقط و فقط نقاط قوت روحی و اخلاقی و نه جاذبه های جسمی و جنسی است.
البته آنچه گفته شد تصویر ذهنی و فرض عقلی بود که امکان داشت. ولی در عمل ممکن است اکثر افراد لازم باشد راهکار شما را دنبال کنند.

سلام علیکم
حالت اول چگونه امکان پذیره؟ یعنی چطوری میشه با تقوا و ایمان قلبی جلوی بیشتر شدن علاقه و دلبستگی رو گرفت؟
حالت دوم واقعا حلاله؟

الرحیل;1000385 نوشت:
حالت اول چگونه امکان پذیره؟ یعنی چطوری میشه با تقوا و ایمان قلبی جلوی بیشتر شدن علاقه و دلبستگی رو گرفت؟

فرض تحقق دارد.

الرحیل;1000384 نوشت:
حالت دوم واقعا حلاله؟

به پست 36 مراجعه کنید.

بدیع;1000360 نوشت:
برخی اوقات نحوه طرح یک مسئله، آماری که درباره آن داده میشود، تعبیراتی که از آن میشود و ..... همراه با سوگیری است و مخاطب ناخواسته کدهایی را از آن دریافت میکند که بار فرهنگی دارد. تعبیر قرآن از کار حسنه و سیئه در برخی از آیات معروف و منکر است. یعنی کار شناخته شده و کار ناشناخته. حسنه باید شناخته شده و سیئه باید ناشناخته و نامانوس باقی بماند.

این پاسخ سوال من نیست. من مسئله رو به دو بخش تقسیم کردم و گفتم این دو مقاله به بخش دوم پرداختند و از شما پرسیدم که اگر با این شیوه مخالفید، یعنی فکر میکنید این شیوه خود باعث افزایش مشکل میشه، را ه حل پیشنهادی شما (که امیدوارم پاک کردن صورت مسئله نباشه) چیست؟
اگر هم فکر میکنید این دو مقاله سعی در بزرگ نمایی مسئله دارن تا اون رو عادی نشون بدن، یعنی اینطور نیست، اینا دارن سعی میکنن اینطوریش بکنن، فکر میکنم من و دکتر شیری در کشوری غیر از کشور شما زندگی میکنیم!

بدیع;1000361 نوشت:
اجازه دهید مثالی بزنم. شما تشنه و یا گرسنه هستید. نوشیدنی و خوراکی های لذیذی هم در دسترس شما هست. تنها مانعی که وجود دارد این است که مال شما نیست و صاحب آن راضی به مصرف شما نمی باشد. اگر شما انسان متدین یا حتی آزاده ای باشید قطعا استفاده از آن خوراکی و نوشیدنی را خط قرمز خود می دانید. یک کشش طبیعی به استفاده از آن دارید(حس گرسنگی) اما در مجموع میدانید که امکان ندارد که از آن استفاده کنید و حتی فکر آن هم به ذهن شما خطور نمی کند. بنابراین شما در حالتی قرار میگیرید که در عین نیاز جسمی در یک غنای روحی قرار میگیرید.

همین مثال را درباره شرایطی که به تصویر کشیدید پیاده کنید. ضرورت های شغلی باعث شده است کسی که به صورت طبیعی به سمت آن کشش دارید در دسترس شما قرار گیرد. اما مبانی دینی و اخلاقی شما اجازه نمی دهد مرز روابط کاری شکسته شود. او میتواند برای شما همکاری قابل احترام و اعتماد در حوزه کاری باشد. اما تحسین کردن و فکر کردن به او، دوست داشتن او و وابستگی به او خط قرمزهای شماست که هیچ گاه وارد آن نمی شوید. چنین رویکردی هیچ ضرری به رابطه کاری شما و بهره وری سازمان نمی زند. در عین حالی که آسیب روحی و اخلاقی هم برای شما ندارد.

احتمالا از بس مراجعینی داشتید که سعی در پیدا کردن راه شرعی برای رسیدن به تمایلاتشون داشتن، همچین مثالی زدید. من همچین قصدی ندارم.
سوال من در مورد خوردن یا نخوردن خوراکی که متعلق به من نیست، نبود. چرا که مطمئنا در این زمینه اراده دست خودمه و تکلیفش معلومه، به قول شما نباید استفاده کنم. سوال من در مورد بوییست که از این خوراکی در همه ی فضا پیچیده. نفس کشیدن که دیگه دست خودم نیست.
من میتونم اگر فکری به سرم زد، تلاش کنم منحرفش کنم، اما از ورودش نمیتونم جلوگیری کنم. بنابراین از اثری که روی من میزاره هم نمیتونم جلوگیری کنم، فقط بسته به میزان موفقیتم در منحرف کردن اون فکر، میتونم اثراتش رو به حداقل یا شاید به صفر برسونم.

الرحیل;1000365 نوشت:
سلام
مثالی که زدید اصلا مثالی نبود که گویای بحث باشه

زنی رو تصور کنید که معلمه و با دانش آموزانش مشکل داره. برای حل چالش های کلاسش که خیلی هم ذهنش رو به خودش مشغول کرده از همکار مردش کمک می گیره و اتفاقا نظرات و راهنمایی های اون همکار خیلی کمکش می کنه.
حالا برای اینکه باز هم به مساله نزدیکتر بشیم فرض کنید که این دو معلم با هم یک کارگاه آموزشی رو اداره میکنن و هر روز با چالش های مختلفی رو به رو هستن و مرتب پیش میاد که خانم بخواد از همکار آقا که همیشه هم کنار دستشه کمک بگیره. و کارگاه آموزشیشون هم روزی سه چهار ساعت نیست. بلکه روزی حداقل ۸ ساعته و حتی گاهی بیشتر

شخص توی این حالت این مرد رو به جای همسرش به هیچ عنوان فرض نمی کنه. اما به قول پرسشگر کشش بینشون زیاد میشه. که اولا خود اون کشش واقعا محل اشکاله و سوال همینه که با اون کشش چه باید کرد.
ثانیا اگر هر یک از دو طرف قضیه در روابط خانوادگیشون دچار مشکل بشن و به حدی برسه که با کمبود عاطفی مواجه شده باشن، یکی از نقاطی که میتونه خطر خیانت رو ایجاد کنه همین همکارهایی هستن که هم خیلی در دسترس هستن و هم حرف اون شخص رو خوب می فهمن و میتونن مفاهمه! ایجاد کنن.

خوب اشاره کردین و فکر میکنم من در رساندن منظورم ناتوان بودم. امیدوارم جناب کارشناس از این حرف من ناراحت نشن، اما به نظرم ایشون اصلا یک محیط کاری مختلط با همکاری قوی رو تجربه نکردن.
در محیط کاری من، ارتباط کاری حرف اول رو در موفقیت کار میزنه و برخلاف شرکت های رقیب، آموزش افزایش مهارت های کاری، همزمان با خود کار اصل مهمیه و این تفاوت بزرگ شرکت ما نسبت به سایر شرکت هاست، این یعنی کارمندا در این شرکت، شرایطی متفاوتی رو تجربه میکن، پیشرفت میکنن، ارتقای شغلی سریعی دارن، رشد میکنن، در کنار همکارها که تقریبا به نسبت یک دوم، آقا و خانم هستند.
به خصوص همکارانی که قبلا جای دیگه ای مشغول به کار بودن، خوب میدونن چقدر فرق داره. این موضوع روی دل مشغولی همکاران به محیط کار تاثیر گذاشته، من مجبور شدم به همکارانم نسبت به این که جایگاه محل کار رو معادل جایگاه خانه و خانواده قرار ندن هشدار بدم. واقعیت اینه که هیچ کدوم از ما، یک سوم پویایی که در محل کار تجربه میکنیم، توی خونه تجربه نمیکنیم.

بدیع;1000377 نوشت:
به روشن شدن فضای بحث شاید کمک کند:
http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa29546

خوف گناه از ابتدا در نظر گرفته نمیشه. چون در فرض سوال قصد بدی وجود نداره. اما در ادامه به محض اینکه متوجه شدیم مشکل داره پیش میاد، میشه تعبیر خوف گناه رو به کار برد، اما با توجه به شرایط فعلی جامعه، اگر فرض رو بر این بزاریم که عموم جامعه رعایت این خوف رو میکنن و بالافاصله از محیط فاصله میگیرن، احتمالا الان چیزی به عنوان کار وتحصیل دیگه وجود نداشت! من برداشتم از اینگونه تعابیر اینه که راه حل نهایی اینه، خانم های محترم لطف کنن تو خونه بمونن و بیرون نیان، و یا کل جامعه رو به دو بخش زنانه و مردانه تقسیم کنیم، چون در هر صورت آخرش یه خوفی وجود داره!

بدیع;1000380 نوشت:
در مورد آیه 25 سوره مبارکه نساء به چند تفسیر مراجعه کردم. در همه این تفاسیر متخذات اخدان به معنای دوستی های پنهانی زن و مرد همراه با رابطه نامشروع عنوان شده بود. چراکه در این آیه شریفه ازدواج با چنین افرادی ممنوع اعلام شده است. اما به هر حال دوستی مورد مذمت در ادبیات دینی در میان دو نامحرم نیاز به واکاوی بیشتری دارد که در صورت لزوم در فرصت دیگری به آن خواهیم پرداخت.

خب جناب بدیع! خوب است بدانید که در مدت یک سال تحقیق و بررسی، بعد از مطالعه ده ها مقاله و مراجعه به ده ها مشاور و راهنما، فقط دو جا دیدم گفته شده که باید بیشتر بررسی بشه، یکی شما در این پست، و دیگری جمع بندی مقاله اول!!!

فکر میکنم به اندازه کافی مسئله روشن شده است و نیازی به صرف وقت بیشتر نباشد. قضاوت را به سایر اعضا و خوانندگان این تاپیک می سپارم و امیدوارم شما دو بزرگوار در فضای دیگری به جواب پرسش های خود برسید. چون ظاهرا تفاهم مساوی و ادبیات مشترک وجود ندارد.

الرحیل;1000388 نوشت:
یعنی چی فرض تحقق دارد؟

اگر کشش، از روی غریزه جنسی باشد، بله، میشه با تقوا جلوش رو گرفت. اما ما داریم از جنبه دیگه ای صحبت میکنیم.
جناب بدیع گفتند: محور علاقه نقاط قوت روحی و اخلاقی باشد نه جاذبه های جسمی و جنسی (که سختی تعیین مرز بین این دو انکار نشدنیست)

مهربانی یک نقطه قوت اخلاقیست. شما جذب کسی میشوید که مهربان باشد، مخصوصا اگه مهربان تر از خود شما باشد.
اقتدار یه نقطه قوت روحیست. شما جذب کسی میشوید که مقتدر باشد، مخصوصا اگه مقتدرتر از خود شما باشد.

زن ها مهربان تر و مردان مقتدرتر هستند. منظور من از این مثال اینه که آسمون بریم، زمین بیایم، یک سری نقطه مثبت به قول شما روحی و اخلاقی هم پیدا میشه که به جنسیت مربوط بشه.

بدیع;1000398 نوشت:
فکر میکنم به اندازه کافی مسئله روشن شده است و نیازی به صرف وقت بیشتر نباشد. قضاوت را به سایر اعضا و خوانندگان این تاپیک می سپارم و امیدوارم شما دو بزرگوار در فضای دیگری به جواب پرسش های خود برسید. چون ظاهرا تفاهم مساوی و ادبیات مشترک وجود ندارد.

ای بابا
حالا به خاطر سوالات من آغازگر هم از جواب سوالاش باز موند.

آقا من پستامو پاک می کنم. برگردید

بدیع;1000398 نوشت:
فکر میکنم به اندازه کافی مسئله روشن شده است و نیازی به صرف وقت بیشتر نباشد. قضاوت را به سایر اعضا و خوانندگان این تاپیک می سپارم و امیدوارم شما دو بزرگوار در فضای دیگری به جواب پرسش های خود برسید. چون ظاهرا تفاهم مساوی و ادبیات مشترک وجود ندارد.

من مشکلی با این گفته شما ندارم، چون کاملا عادیست، چون قصد بی احترامی هم ندارم، دیگه منظورم از عادی رو نمیگم. البته این هم برایم جالبه که من سوال پرسیدم، بعد شما فکر میکنید روشن شده؟؟
اما خوش حال میشم مشخص میکردید منظورتون از "در صورت لزوم" و "فرصتی دیگر" چیست.

الرحیل;1000402 نوشت:
ای بابا
حالا به خاطر سوالات من آغازگر هم از جواب سوالاش باز موند.

آقا من پستامو پاک می کنم. برگردید

مشکلی نیست. ایشون امیدوارن در جایی دیگر به پاسخ برسیم، خیلی جاها رو میشه متصور شد، شاید مثلا اون دنیا!
اتفاقا سوالات شما دقیقا در جهت سوالات من بود که خیلی جالب بود برام. از همراهیتون ممنونم.

momi14;1000250 نوشت:
من خیلی وقته که روی این موضوع دارم کار میکنم، اختلاف اصلی سر همین ضروری ست، به چه چیزی میگیم ضروری؟
آیا شوخی پیامبر با یک زن، ضروری بود؟ (داستان سفیدی چشم و داستان شتر و پسر شتر، خودتون تحقیق کنید)

سلام
یک نگاهی به این تاپیک بیندازید:
http://www.askdin.com/showthread.php?t=9513&page=9
(پست 85)

ممنون جناب بدیع. اما این پستی که شما ذکر کردید، میگه شوخی با نامحرم در کل کراهت داره.
خب اینکه بدتر شد!
یعنی پیامبر کاری که کراهت داره انجام داده؟!

momi14;1001970 نوشت:
ممنون جناب بدیع. اما این پستی که شما ذکر کردید، میگه شوخی با نامحرم در کل کراهت داره.
خب اینکه بدتر شد!
یعنی پیامبر کاری که کراهت داره انجام داده؟!

در تعیین حکم یک رفتار عوامل مختلفی دخیل است و برایند همه وجوه و اعتبارات حکم آن را مشخص میکند. به عبارت دیگر یک رفتار خارجی ممکن است مصداق چند مفهوم باشد که حتی گاهی آن مفاهیم احکام متضادی دارد. بنابراین درباره رفتار خارجی به آسانی نمی توان قضاوت داشت. مخصوصا اگر رفتار معصوم باشد که انگیزه ها، اهداف و وجوه مختلفی میتواند در آن وجود داشته باشد. به هر حال شوخی با نامحرم فی نفسه یک عنوان است که حکم خاص خود را دارد. اما ممکن است یک شوخی موردی و خاص حتی بتواند عنوان واجب را به خود اختصاص دهد مثلا مصداق هدایت محسوب شود.

بدیع;1001972 نوشت:
ممکن است یک شوخی موردی و خاص حتی بتواند عنوان واجب را به خود اختصاص دهد مثلا مصداق هدایت محسوب شود.

بله. ممکن است. اما اینجوری که من متوجه شدم، ما حق نداریم در رابطه با شرایط این امکان سوال کنیم!
روزه در شرایطی واجب و در شرایطی حرام میشه. هر سوالی در این زمینه داشته باشیم به راحتی پاسخ داده میشه، اما در رابطه با موضوع تاپیک هر مسئله ای که بپرسیم، فورا در پاسخ با "خطوات الشیطان" مواجه میشیم و خلاص! انگار هیچکی قصد نداره به خودش زحمت بده علم روز روانشناسی و حکم شرعی که در این زمینه باهم کم اختلاف ندارن رو یکی کنه تا تکلیف مردم معلوم شه.

این امکانی که شما ازش صحبت میکنید، خیلی جای بحث داره جناب بدیع.
ضرورت خیلی جای بحث داره.
خوف گناه خیلی جای بحث داره.
مصادیق گام های شیطان خیلی بحث داره.
چرا در بیان حدیث پیامبر در باب مجازات شوخی با نامحرم، قسمت شوخی "شهوانی" حذف میشه؟
چرا در بیان حرمت تنهایی با نامحرم، قسمت "اگر خوف گناه وجود داشته باشه" خذف میشه؟
چرا مطابق با میل شخصی مسئله ساده سازی میشه و ابعاد پیچیده ش بررسی نمیشه؟

من قصد ندارم انجمن رو با سوالاتم به هم بریزم، به همین دلیل سوالاتم رو یه جورایی توی زر ورق میپیچم، بعد میپرسم.
فعلا فقط یک سری سوالات ابتدایی رو مطرح کردم، ولی در همین ابتدای کار جوابی که میگیرم اینه که میخوای قبول کن، نمیخوای ....

momi14;1000404 نوشت:

آیا شوخی پیامبر با یک زن، ضروری بود؟ (داستان سفیدی چشم و داستان شتر و پسر شتر، خودتون تحقیق کنید
!

با عرض سلام.
ببینید در این دو موردی که ذکر فرمودید خیلی میشه تامل کرد و نکاتی میشه ازش استخراج کرد.
اولا خیلی شبیه شوخی نیست.بهتر است بگویم سخن پیامبر چیزی نیست که بطور خاص راجع به فرد مقابلشان باشد.چیزی نیست که راجع به شخصیت یا خصوصیات آن زن بوده باشد.
نکته دوم اینکه شاید قصد حضرت پیامبر(ص) آموزش این نکته بوده است که در هر مطلب یا سخنی که میشنویم فورا معنای اولی که به ذهن می‌رسد را مبنا قرار ندهیم و بر اساس آن پاسخ دهیم.فورا جبهه گیری نکنیم و کمی تامل کنیم.
نکته سوم که بی ارتباط با دومی نیست این است که شما فضای سخن را در نظر بگیرید. در داستان پسر شتر زنی از حضرت رسول (ص)میخواهد که او را سوار شتری کنند. خوب اصلا یک چنین درخواستی چه جایگاهی دارد شاید بهترین پاسخی که بتوان به آن داد همین پاسخ حضرت پیامبر است پاسخی که هم باعث نمی‌شود به فرد بر بخورد و هم او را به نوعی دعوت به تفکر می کند.
در مسئله سفیدی چشم هم همینطور .درخواست آن زن کاملا بدون در نظر گرفتن شان نبی یک امت است و اگر کمی تفکر کنیم در می‌یابیم که پاسخ بسیار درخور و مناسبی بوده است که شاید بهتر از آن را نتوانیم متصور شویم.

یکی دیگه.;1001989 نوشت:
با عرض سلام.
ببینید در این دو موردی که ذکر فرمودید خیلی میشه تامل کرد و نکاتی میشه ازش استخراج کرد.
اولا خیلی شبیه شوخی نیست.بهتر است بگویم سخن پیامبر چیزی نیست که بطور خاص راجع به فرد مقابلشان باشد.چیزی نیست که راجع به شخصیت یا خصوصیات آن زن بوده باشد.
نکته دوم اینکه شاید قصد حضرت پیامبر(ص) آموزش این نکته بوده است که در هر مطلب یا سخنی که میشنویم فورا معنای اولی که به ذهن می‌رسد را مبنا قرار ندهیم و بر اساس آن پاسخ دهیم.فورا جبهه گیری نکنیم و کمی تامل کنیم.
نکته سوم که بی ارتباط با دومی نیست این است که شما فضای سخن را در نظر بگیرید. در داستان پسر شتر زنی از حضرت رسول (ص)میخواهد که او را سوار شتری کنند. خوب اصلا یک چنین درخواستی چه جایگاهی دارد شاید بهترین پاسخی که بتوان به آن داد همین پاسخ حضرت پیامبر است پاسخی که هم باعث نمی‌شود به فرد بر بخورد و هم او را به نوعی دعوت به تفکر می کند.
در مسئله سفیدی چشم هم همینطور .درخواست آن زن کاملا بدون در نظر گرفتن شان نبی یک امت است و اگر کمی تفکر کنیم در می‌یابیم که پاسخ بسیار درخور و مناسبی بوده است که شاید بهتر از آن را نتوانیم متصور شویم.

سلام ممنون از مشارکتتون.
در نکنه اول گفتید خیلی شبیه شوخی نیست، یعنی چی "خیلی"؟ یعنی یکم شبیه هست؟!
در نکته دوم گفتید شاید منظوری داشته، چرا من باید به این شاید اکتفا کنم؟
نکته سوم رو هم متوجه نمیشم.

البته موضوع تاپیک مسئله ی دیگه ای بود.

موضوع قفل شده است