-
۱۳۹۷/۰۸/۲۰, ۲۲:۳۰ #71
- عضویت
بهمن ۱۳۹۲
- نوشته
- 1,014
- حضور
- 127 روز 1 ساعت 30 دقیقه
- دریافت
- 22
- آپلود
- 0
- گالری
-
1
- صلوات
- 3011
-
-
۱۳۹۷/۰۸/۲۰, ۲۲:۴۶ #72
- عضویت
مهر ۱۳۹۷
- نوشته
- 187
- حضور
- 11 روز 9 ساعت 58 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
- صلوات
- 407
نیازه دیگه خب. با نیازش که مشکل نداری؟
ترکیبی از نیاز روحی به هیجان، صمیمیت، همیاری، اهمیت، فداکاری، سپاسگذاری (که همه در بهره جنسی وجود داره) و وقتی با غریزه همراه بشه، آدم بهش برمیخوره خب اگه تامین نشه.
شما اگه بدونی یکی میتونه بهت غذا بده، اما حالا به هر دلیلی نمیده، ازش متنفر نمیشی؟
-
صلوات
-
۱۳۹۷/۰۸/۲۰, ۲۳:۰۶ #73
- عضویت
بهمن ۱۳۹۲
- نوشته
- 1,014
- حضور
- 127 روز 1 ساعت 30 دقیقه
- دریافت
- 22
- آپلود
- 0
- گالری
-
1
- صلوات
- 3011
بگذارید یک دور دیگه بپرسم. سعی می کنم توضیحم گویاتر باشه. ضمنا خوشحال میشم اگه استاد هم به بحث ورود کنن.
معمولا توی بحث مسائل زن و مرد، مدیریت غریزه، فلسفه حجاب و... گفته میشه اسلام با سرکوب غریزه و همین طور با آزادی بی حد و حصر اون (که حالا ما با آزادیش کاری نداریم) مخالفه، برعکس موافق ازدواج زودهنگام و دوری از نامحرمه. در اسلام خانواده از همه چیز مهمتره و رعایت حجاب و حیا بین زن و مرد باعث میشه زن همیشه برای شوهرش و شوهر برای زنش جذاب باشه. اگر انسان عادت کنه که به این میل بی توجه باشه و اون رو سرکوب کنه بعد از ازدواج هم همسرش براش جذابیت چندانی نداره و زندگیشون به سردی می گرایه
سوال این بود که چرا باید بی اعتنایی به این میل قبل از ازدواج، باعث سردی کانون خانواده بعد ازدواج بشه؟ اینکه آدم ها وقتی امکانات دارن لذت ببرن و وقتی ندارن بتونن تحمل کنن سالم تر نیست؟ چرا با نگاه اسلام مغایره؟
-
صلوات ها 3
-
۱۳۹۷/۰۸/۲۰, ۲۳:۲۴ #74
- عضویت
مهر ۱۳۹۷
- نوشته
- 187
- حضور
- 11 روز 9 ساعت 58 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
- صلوات
- 407
این بی توجهی و بی اعتنایی از نظر شما چطوری انجام میشه؟ یعنی چه رفتاری مصداق بی اعتناییه؟
-
صلوات ها 2
-
۱۳۹۷/۰۸/۲۰, ۲۳:۵۳ #75
- عضویت
بهمن ۱۳۹۲
- نوشته
- 1,014
- حضور
- 127 روز 1 ساعت 30 دقیقه
- دریافت
- 22
- آپلود
- 0
- گالری
-
1
- صلوات
- 3011
اولین مرحله بی اهمیت و ناچیز تلقی کردنش در ذهن (در همون حدی که در متون اخلاقی در مذمت شکم بارگی می خوانیم)، و مرحله بعدی پرهیز از جنس مخالف (مکانی، زمانی و فکری)
-
صلوات ها 2
-
۱۳۹۷/۰۸/۲۱, ۱۶:۳۳ #76
- عضویت
مهر ۱۳۹۷
- نوشته
- 187
- حضور
- 11 روز 9 ساعت 58 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
- صلوات
- 407
-
صلوات ها 4
-
۱۳۹۷/۰۸/۲۳, ۱۱:۵۱ #77
- عضویت
اسفند ۱۳۹۶
- علاقه
- فقه الاخلاق و فلسفه اخلاق
- نوشته
- 530
- حضور
- 24 روز 4 ساعت 26 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
- صلوات
- 1297
با سلام مجدد خدمت همراهان گرامی مخصوصا آقای momi14 و خانم الرحیل
پست هایی که اخیرا گذاشتید را مطالعه کردم و سوال و ابهام جدیدی نیافتم.(شاید هم متوجه نشدم)
بنابراین یک بار دیگه پاسخ های قبلی ام را میگذارم. لطفا مطالعه کنید. اگر ابهام و سوال برطرف نشد مطرح کنید.
-
صلوات ها 4
-
۱۳۹۷/۰۸/۲۳, ۱۴:۳۶ #78
- عضویت
بهمن ۱۳۹۲
- نوشته
- 1,014
- حضور
- 127 روز 1 ساعت 30 دقیقه
- دریافت
- 22
- آپلود
- 0
- گالری
-
1
- صلوات
- 3011
-
صلوات
-
۱۳۹۷/۰۸/۲۸, ۲۱:۱۸ #79
- عضویت
بهمن ۱۳۹۲
- نوشته
- 1,014
- حضور
- 127 روز 1 ساعت 30 دقیقه
- دریافت
- 22
- آپلود
- 0
- گالری
-
1
- صلوات
- 3011
سلام استاد
من رفتم بیشتر هم با خودم دقت کردم. درباره وظیفه عملی حق با شماست، هر چقدر صغری کبری هم بجینیم راه همونه که شما فرمودید.
سوالم خیلی ارتباطی با این مساله که چه کار باید بکنیم نداشت. بیشتر این بود که اگر این کارها رو بکنیم چه اتفاقی می افته. اگر خارج از تاپیک نیست، لطفا پست حذف شده ام رو برگردونید.
-
-
۱۳۹۷/۰۹/۱۱, ۲۳:۲۰ #80
- عضویت
اسفند ۱۳۹۶
- علاقه
- فقه الاخلاق و فلسفه اخلاق
- نوشته
- 530
- حضور
- 24 روز 4 ساعت 26 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
- صلوات
- 1297
جمع بندی
پرسش: از کارشناس محترم درخواست دارم درباره این دو مقاله که به روابط زن و مرد پرداخته اند نظر بدهند. مقاله اول ترجمه یک مقاله خارجی است و مقاله دوم از دکتر علیرضا شیری است که مشاور و روانشناس هستند. میخواستم بدانم مطالب این دو مقاله تا چه اندازه قابل تایید است؟
پاسخ: هر دو مقاله دارای نقاط ضعف و قوتی بود. البته طبیعتا فاصله مقاله اول از مبانی دینی زیادتر است. نکته مثبتی که در هر دو مقاله به آن اذعان شد امکان زیاد و احتمال بالای سُر خوردن از دوستی های به ظاهر ساده با جنس مخالف به روابط عمیق تر و چالش های اخلاقی و اختلافات خانوادگی بود.
یکی از نقاط ضعف این نوع نوشته ها انفعال در برابر یک پدیده اجتماعی و پذیرش آن است. در این رویکرد همین که یک مسئله در میان بخشی از جامعه وجود دارد دلیل کافی برای بحث درباره آن و احیانا به رسمیت شناختن آن است. تنها کاری که باید کرد( و یا از نظر برخی میتوان کرد) این است که سعی شود آثار منفی آن کمی کنترل شود. مثلا در مقاله اول از پدیده ای به نام همسر اداری و یا در مقاله دوم از دوست اجتماعی سخن گفته شد. این تعابیر به خودی خود میتواند در جهت منفی فرهنگ سازی کند و برای نوعی از روابط ناهنجار اصطلاحات مانوس به کار برد تا از قبح و استبعاد آن بکاهد. جعل عبارت ازدواج سفید برای نوع خاصی از روابط نامشروع نیز همین رهاورد شوم را به دنبال دارد.
اصولا پرداختن به معضلات اخلاقی و اجتماعی خاص در سطح عموم حتی اگر به هدف نقد و ارائه راهکار هم باشد، منجر به انس ذهنی و توسعه رفتاری درباره آن می شود. چیزی که قرآن از آن تعبیر به اشاعه فحشا می کند.
«عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَيْلِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الْأَوَّلِ (علیه السلام) قَالَ: قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ الرَّجُلُ مِنْ إِخْوَانِي يَبْلُغُنِي عَنْهُ الشَّيْءُ الَّذِي أَكْرَهُهُ فَأَسْأَلُهُ عَنْ ذَلِكَ فَيُنْكِرُ ذَلِكَ وَ قَدْ أَخْبَرَنِي عَنْهُ قَوْمٌ ثِقَاتٌ فَقَالَ لِي يَا مُحَمَّدُ كَذِّبْ سَمْعَكَ وَ بَصَرَكَ عَنْ أَخِيكَ فَإِنْ شَهِدَ عِنْدَكَ خَمْسُونَ قَسَامَةً وَ قَالَ لَكَ قَوْلًا فَصَدِّقْهُ وَ كَذِّبْهُمْ لَا تُذِيعَنَّ عَلَيْهِ شَيْئاً تَشِينُهُ بِهِ وَ تَهْدِمُ بِهِ مُرُوءَتَهُ فَتَكُونَ مِنَ الَّذِينَ قَالَ اللَّهُ فِي كِتَابِهِ إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَنْ تَشِيعَ الْفاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلِيم؛ محمد بن فضيل گويد: به حضرت موسى بن جعفر (عليه السّلام) عرض كردم: قربانت گردم گاهى از برادران دينى ما سخنى بگوش من مي رسد كه ناراحت مي شوم و چون از خودش مي پرسم منكر می شود با اينكه مردمان موثق و مورد اعتمادى آن را از قول او براى من نقل كرده اند؟ امام فرمود: اى محمد گوش و چشمت را در مورد برادر دينيت دروغگو شمار (و به هر اندازه می توانى كار او را حمل بر صحت كن) و اگر پنجاه نفر شاهد در حضور تو نسبت به او قسم خوردند ولى خود او سخن ديگرى گفت پس تو شخص او را تصديق كن و آنها را دروغگو بشمار، مبادا چيزى را بر زيان او افشاء كنى كه موجب عيب و زشتى او گردد و آبرويش را ببرد، و در نتيجه از زمره كسانى شوى كه خداوند در قرآنش فرمود: «كسانى كه شهرت یافتن كار بد را در باره مؤمنان دوست دارند آنها را عذابى دردناك است.»(1)
حدود رابطه با نامحرم
یکی از مسائلی که از جنبه های مختلف حائز اهمیت و قابل بررسی است و در این دو مقاله نیز به آن پرداخته شده بود، حد و حدود ارتباط با نامحرم است. این مسئله در آیات و روایات به طور تفصیلی مورد توجه قرار گرفته است که در ادامه تلاش می شود تبیینی در این باره داشته باشیم:
ابتدائی ترین و طبیعی ترین رابطه ای که در میان جنس زن و مرد وجود دارد کشش و جاذبه ای است که آن دو نسبت به یکدیگر احساس می کنند. اصل وجود چنین تمایلی مقتضای آفرینش حکیمانه خداوند است تا زن و مرد را برای پیوند مقدس ازدواج راغب و در حفظ بنای خانواده مصمم و مجاب نگاه دارد.
خداوند متعال میفرماید: «وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ في ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُون؛ و از نشانه هاى او اينكه همسرانى از جنس خودتان براى شما آفريد تا در كنار آنان آرامش يابيد، و در ميانتان مودّت و رحمت قرار داد. در اين نشانه هايى است براى گروهى كه تفكّر می كنند.»(2)
توصیه های دینی نه تنها در جهت کاستن این تمایل درونی نیست بلکه با هر چیزی که آن را مورد تهدید قرار دهد مخالف است. شاید یکی از دلایل وجوب حجاب و عفاف جلوگیری از عادی شدن جذابیت های زن و به ابتذال رفتن دارایی های اوست که خود باعث تهدید بنای ازدواج است.
این احساس تا قبل از ازدواج و بعد از ازدواج نسبت به غیر همسر باید مدیریت و کنترل شود. چیزی که قرآن نام آن را عفاف و نه سرکوب می گذارد.
«وَ لْيَسْتَعْفِفِ الَّذينَ لا يَجِدُونَ نِكاحاً حَتَّى يُغْنِيَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ؛ و كسانى كه امكانى براى ازدواج نمی يابند، بايد پاكدامنى پيشه كنند تا خداوند از فضل خود آنان را بی نياز گرداند.»(3)
بنابراین عفت با همه اجر و پاداشی که دارد یعنی کنترل همین کشش درونی و دنبال نکردن و تقویت نکردن و ارضا نکردن آن از طریق حرام. در این مرحله به هیچ عنوان توصیه نمی شود فرد خودش را در شرایط خطرناک تری و در رابطه نزدیک تری با نامحرم قرار دهد و لو اینکه بتواند با به خرج دادن عفت بیشتر به سلامت عبور کند. اگر قرآن به مرد و زن توصیه میکند نگاه خود را از نامحرم فرو ببندند با اینکه ممکن است نا محرم خود حجاب را در محدوده شرعی رعایت کرده باشد.(4) اگر قرآن به زن توصیه میکند در راه رفتن و حرکت به گونه ای عمل نکند که صدای زیور آلات او شنیده شود(5) و در صحبت کردن به گونه ای حرف نزند که زمینه برای لغزش برخی مردان را فراهم آورد.(6) اگر حضرت زهرا(سلام الله علیها) بهترین زن را کسی میداند که نه نامحرمی دیده باشد و نه نامحرمی او را ببیند.(7) اگر امیرالمومنین(علیه السلام) مردان کوفه را به این خاطر که زنانشان دوشادوش نامحرمان در بازار راه می روند و در مسیر یکدیگر قرار میگیرند توبیخ میکند(8) و .... همه به این خاطر است که غریزه بیشتر از اقتضای طبیعی آن تهییج نشود و بدون اینکه ضرورتی اقتضا کند فرد در شرایط سخت تری برای امتحان عفت قرار نگیرد.
در این مرحله حتی از چیزهایی که شاید در ارتباط با نامحرم حلال است نیز اجتناب می شود به این خاطر که سلامت قلب آسیب نبیند و از زمینه وقوع در حرام جلوگیری شده باشد.
اما در کنار این تصویرهایی که دین برای ایده آل رابطه زن و مرد به تصویر می کشد شرایط خاصی نیز پیش بینی شده است که ضرورتی حلال ارتباط و تعامل زن و مرد نامحرم را اقتضا می کند. علم آموزی، درمان، کار و ...... گاهی دو نامحرم را در کنار هم قرار میدهد. نگاه یکجانبه به دین نباید باعث شود گمان کنیم دین و دیندار در چنین موقعیت هایی خلع سلاح میشود و راهکاری ندارد و باید تسلیم گناه شود. یا اینکه به طور کلی انزواطلبی و غارنشینی را پیشه میکند و خود و جامعه را از فوائد تعاملات اجتماعی محروم میگرداند.
اتفاقا دین تربیت شده خود در مرحله قبلی را در این مرحله نیز مصون تر و مقاوم تر می باید. کسی که بدون هیچ ضرورتی باب ارتباط با نامحرم را باز نمی کند اگر ضرورت اقتضا کند در محدوده یک ضرورت به آن نگاه می کند و رفتار می کند.
خداوند در قرآن می فرماید:
«وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْيَتامى قُلْ إِصْلاحٌ لَهُمْ خَيْرٌ وَ إِنْ تُخالِطُوهُمْ فَإِخْوانُكُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِحِ وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَأَعْنَتَكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَزيزٌ حَكيم؛ از تو در باره يتيمان سؤال می كنند، بگو: «اصلاح كار آنان بهتر است. و اگر زندگى خود را با زندگى آنان بياميزيد، (مانعى ندارد) آنها برادر (دينى) شما هستند.» (و همچون افراد یک خانواده با آنها رفتار كنيد!) خداوند، مفسدان را از مصلحان، باز می شناسد. و اگر خدا بخواهد، شما را به زحمت می اندازد (و دستور مىدهد در عين سرپرستى يتيمان، زندگى و اموال آنها را بكلى از اموال خود، جدا سازيد ولى خداوند چنين نمی كند) زيرا او توانا و حكيم است.»(9)
در این موارد تعامل با نامحرم در محدوده احکام شرعی و به خاطر هدفی عقلائی و مشروع انجام می شود. اما فرد باید مراقب نیت و درون خود باشد که بر خلاف انگیزه ظاهری چیز دیگری دلیل او برای تعامل با نامحرم نباشد.
موقعیت و نوع چهارمی نیز از ارتباط مشروع میان دو نامحرم متصور است که اضطرار مجوز آن است. در این موارد نادر مصلحت هایی همچون حفظ جان و ..... مجوز برخی محذورات مثل دست زدن به نامحرم می شود. اما در عین حال نیت و انگیزه پاک می ماند.
آنچه هر فرد و یا افراد جامعه در تعامل با نامحرم انجام می دهند تنها در صورتی که در قالب یکی از این چهار تصویر قرار گیرد حلال و مباح است. اما فراتر از آن به هر اسم و بهانه ای که باشد ضرورتی خودساخته برای ارتباط با نامحرم و به انگیزه لذت جویی جنسی است.
پی نوشت ها:
- کلینی، محمد بن یعقوب(329 ق)، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج8، ص147.
- روم/ 21.
- نور/ 33.
- نور/30 و 31.
- نور/31.
- احزاب/32.
- مجلسی، محمد باقر(1110ق)، بحار الانوار، بیروت، دار احیا التراث العربی، ج43، ص84.
- کلینی، محمد بن یعقوب(329 ق)، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج5، ص537.
- بقره/ 220.
ویرایش توسط بدیع : ۱۳۹۷/۱۰/۲۲ در ساعت ۲۳:۱۶
-
صلوات
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
کاربرانی که این موضوع رو مطالعه کرده اند از ۱۳۹۷/۰۸/۱۵, ۱۲:۲۱ : 26
- عملیات : (جهت نمایش موضوع های دیگری که کاربران ذیل مطالعه کرده اند کلیک کنید ) (این زمان به بعد معیار نمایش اعضا باشد ) (حذف تنظیم زمانی)
- مینا زرد,
- صدیق,
- ali 000,
- ترگل,
- لبخند نگاه,
- فرشته برمیگردد,
- pcmousavi,
- نسیــــم,
- ircyberan,
- مدیر اجرایی_فرهنگی,
- شروحیل,
- اللیل والنهار,
- اپولونیوس,
- الرحیل,
- سپیده دم,
- مدیر تدوین,
- مدیر ارجاع سوالات,
- ریحــانه الــنبی,
- بدیع,
- momi14,
- nazak
اشتراک گذاری