جمع بندی حقوق قابل دستیابی مرد در اسلام چیست؟

تب‌های اولیه

38 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
حقوق قابل دستیابی مرد در اسلام چیست؟

سلام و عرض ادب
تا جایی که من می‌دانم مرد در اسلام این حقوق را دارد:

1 - حق روابط زناشویی
2 -
حق ازدواج مجدد بصورت دائم
3 -
حق عقدموقت (حتی با وجود داشتن همسر)
4 -
حق اجازه به همسر برای خروج از خانه
5 -
حق طلاق

اما سوال من از کارشناس محترم درمورد حقوق قابل دستیابی است و نه حقوقی که روی کاغذ به مرد داده شده است
با توجه به نوع پرسش، نکاتی را عرض می‌کنم:

1 - حق روابط زناشویی:
می‌دانیم که نیاز جنسی یک نیاز دو طرفه است و حتی می‌شود اثبات کرد اگر در مردها به نوعی بیشتر است، در زن‌ها نیز به نوع دیگری بیشتر است. در واقع زن نیز از این رابطه لذت می‌برد، حتی بیشتر از مرد. ضمن اینکه این حق برای زن نیز وجود دارد و مرد نمی‌تواند همخوابی با زنش را بیشتر از مدت معینی به تاخیر بیندازد. بنا بر این بی‌اصافی است که این مورد را به عنوان یک حق خاص برای مرد در نظر بگیریم. نهایتاً می‌شود گفت رابطهء جنسی حقی دوطرفه است که کفهء آن مقداری به سمت مرد سنگینی می‌کند

2 - حق ازدواج مجدد تا 4 زن
این حق نیز در زمان قبل وجود داشته اما طبق قانون حمایت از خانواده
(بخوانید حمایت از زن) از مرد گرفته شده و در حال حاضر ازدواج مجدد مرد جرم محسوب می‌شود. بنابراین حق ازدواج مجدد دیگر وجود خارجی ندارد که بشود آن را به عنوان یک حق مطرح کرد

3 -
حق عقدموقت
(در اینجا منظور در زمان تأهل است)
اگر سری به تاپیک‌های همین انجمن بزنیم، خواهیم دید که این حق نیز صرفاً یک حق روی کاغذ است و در عمل زمین و آسمان با آن مخالفند. لذا از آنجا که طبق عرف جامعهء ما عقدموقت غیرمجاز است، عملاً از این حق نیز باید بگذریم

4 - حق اجازه به همسر برای خروج از خانه
خب این یکی را می‌توان به عنوان یک حق در نظر گرفت. هرچند طبق شروط ضمن عقد زن می‌تواند آن را باطل کند و از طرفی جامعه نیز با مردی که اجازه خروج به همسرش ندهد چندان برخورد خوبی نخواهد داشت، با این حال چون اصل آن زیر سوال نرفه و معمولاً زنها به آن احترام می2گذارند به عنوان یک حق برای مرد قابل پذیرش است

5 - حق طلاق
این حق هم با وجود اینکه رسیدن به آن نسبت به قدیم دشوارتر شده، اما باز به این دلیل که اصل آن پابرجاست، به عنوان یک حق برای مرد قابل پذیرش است

نتیجه اینکه عملاً حقوق قابل دستیابی برای مرد در ازدواج فقط شامل دو مورد می‌شود:

1 - همسرش برای خروج از منزل از او اجازه بگیرد
2 - هروقت دلش خواست همسرش را طلاق بدهد

آیا برداشت من درست است یا اینکه مرد حقوق دیگری هم دارد که من از آنها بی‌خبر هستم؟

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"]
[/TD]


کارشناس بحث: استاد صدیق

[TD][/TD]

[=microsoft sans serif]

Reza-D;999445 نوشت:
نتیجه اینکه عملاً حقوق قابل دستیابی برای مرد در ازدواج فقط شامل دو مورد می‌شود:

1 - همسرش برای خروج از منزل از او اجازه بگیرد
2 - هروقت دلش خواست همسرش را طلاق بدهد

آیا برداشت من درست است یا اینکه مرد حقوق دیگری هم دارد که من از آنها بی‌خبر هستم؟


باسلام و عرض ادب

مسئله حقوق زن از آن دست مسائلی است که مدتها در محور بحثهای حقوق بشری(ولو بدون چنین نامی) بوده است.
در این تاپیک به نقطه مقابل این بحث، یعنی حقوق مرد پرداخته میشود.
اینکه مردان در حال حاضر چه حقوق و چه وظایفی دارند.
ابتدا لازم است حقوقی که در قوانین رایج کشور وجود دارد را بیان کنیم.
انگاه به نکات و ایرادهای شما بپردازیم.

[=microsoft sans serif]اما حقوق مرد در خانواده
قانونگذار یک سری از اختیارات را به عنوان حقوق مرد ذکر کرده است که در ادمه بدان اشاره میشود:
نخست. حق ولایت: بر اساس ماده 1180 قانون مدنی، طفل صغیر تحت ولایت قهری ولی خود(پدرش یا جد پدری) دانسته است.

دوم. اجازه ازدواج فرزند:
بر اساس ماده 1042 و 1043 قانون مدنی، عقد نکاح دختر قبل از رسیدن به 13 و پسر 15 ساله و نیز دختر باکره در هر سنی منوط به اذن ولی دانسته شده است.

سوم. حق انتخاب همسر و خواستگاری: بر اساس ماده 1043 قانون مدنی، حق انتخاب همسر و خواستگاری، مختص مردان است.

چهارم. حق تعدد زوجات یا چند همسر: بر اساس قانون مدنی، ازدواج مجدد و متعدد هیچ منعی برای مردان ندارد و ممنوعیت موجود در ماده 16 قانون حمایت از خانواده نیز با اذن دادگاه منتفی میشود.

پنجم. حق ریاست بر خانواده: بر اساس ماده 1105 قانون مدنی، اداره امور خانواده با نظر مستقیم مردان دانسته شده است و زنان نمیتوانند مستقیما در هیچ یک از امور مربوط به غیر از اموال خود، بدون اذن یا اجازه و رضایت شوهرش اقدام کند.

[=microsoft sans serif]ششم. حق تعیین محل اقامت برای زندگی مشترک: بر اساس ماده 1005 قانون مدنی، اقامتگاه زن، همان اقامتگاه مرد دانسته شده و در ماده 1114 بیان شده زن باید در منزلی که شوهرش انتخاب کرده زندگی کند.

هفتم. حق تعیین نفقه برای افراد تحت کفالت:
بر اساس قانون مدنی، گرچه تامین نفقه زن و سایر افراد تحت کفالت انسان بر مردان واجب و ضروری است ولی اینکه میزان و نوع آن به چه صورتی باشد، در اختیار مرد است.

هشتم. حق انتقال تابعیت از پدر:
بر اساس ماده 976 قانون مدنی، تابعیت تنها از پدر به اطفال منتقل میشود نه از مادر.

نهم. حق ممانعت از اشغال زن در موارد خاص
. بر اساس ماده 1117 قانون مدنی، شوهر میتواند همسرش را از اشتغال به کارهایی که با مصالح خانوادگی یا حیثیت خود یا همسرش منافات داشته باشد محدودیت ایجاد کند.

دهم. حق انتخاب نام خانوادگی برای فرزند. بر اساس ماده 41 قانون ثبت احوال، نام خانوادگی فرزند، همان نام خانوادگی پدر است.

یازدهم. حق خروج ازاد از کشور و لزوم اجازه شوهر.
بر اساس قوانین، زنان برای خروج از کشور و اخذ گذرنامه نیاز به اجازه کتبی از شوهر خویش رادارند.

دوازدهم. حق حضانت فرزند: بر اساس ماده 1169، اصل بر حضانت پدر است مگر در مورد متارکه مادر میتواند تا 7 سالگی حضانت فرزندش را برعهده بگیرد.

[=microsoft sans serif]سزدهم. حق فسخ نکاح: بر اساس ماده 1123، وجود شش عیب، در زن، این حق را به مرد میدهد که نکاح را فسخ کند.

چهاردهم. حق بذل مدت در عقد موقت: بر اساس ماده 1120 قانون مدنی، عقد مرد میتواند مابقی مدت عقدموقت را ببخشد وگرنه زن مجبور است بقیه مدت را در عقد موقت مرد باقی بماند.

پانزدهم. حق طلاق: بر اساس ماده 1133، مرد میتواند زوجه خود را طلاق دهد و طلاق به دست مرد است.

شانزدهم. حق رجوع در مدت عده در طلاق رجعی.

هفدهم. حق شهادت.: بر اساس ماده 1134 برخی موارد شهادت و استماع شهادت را حق انحصاری مردان دانسته است(مانند شهادت صیغه طلاق) و در برخی موارد شهادت مردان رادو برابر زنان محسوب کرده است.

نوزدهم. حق نفی فرزند: بر اساس ماده 1162 قانون مدنی، مرد میتواند تا دو ماه پس از تولد فرزند، آنرا از خود نفی کند.

بیستم. حق دیه کامل در مازاد بر ثلث: بر اساس قانون، هرگاه دیه زن از ثلث دیه کامل بیشتر شود، دیه زن در موارد جراحت مشابه با مردان، نصف مردان خواهد بود.

موارد دیگر نیز عبارتند از حق لعان، ارث بیشتر و محلل شدن. (ر.ک: قانون مدنی و حقوق مرد بر خانواده، پایگاه وکالت آنلاین، جلیل پورسلیم)

[=microsoft sans serif]

Reza-D;999445 نوشت:
1 - حق روابط زناشویی:
می‌دانیم که نیاز جنسی یک نیاز دو طرفه است و حتی می‌شود اثبات کرد اگر در مردها به نوعی بیشتر است، در زن‌ها نیز به نوع دیگری بیشتر است. در واقع زن نیز از این رابطه لذت می‌برد، حتی بیشتر از مرد. ضمن اینکه این حق برای زن نیز وجود دارد و مرد نمی‌تواند همخوابی با زنش را بیشتر از مدت معینی به تاخیر بیندازد. بنا بر این بی‌اصافی است که این مورد را به عنوان یک حق خاص برای مرد در نظر بگیریم. نهایتاً می‌شود گفت رابطهء جنسی حقی دوطرفه است که کفهء آن مقداری به سمت مرد سنگینی می‌کند

در این مطلب،
اولین اشتباه این است که تصور شده که رابطه جنسی برای هر دو طرف است. در حالیکه اینگونه نیست و مردان از قدیم به دنبال رابطه بوده اند نه زنان. این مردان هستند که طالب برقراری رابطه هستند نه زنان. به همین جهت، در اکثر موارد، خواستگاری از جانب مردان است.
از این گذشته، حتی اگر هر دو طرف به صورت یکسان بهره مند شوند، اما رابطه زناشویی تنها بهره مندی جنسی نیست بلکه بچه دار شدن نیز از جمله نتایج آن است و چون در مورد طفل، معمولا حقووق برای پدر است نه مادر، پدران از فرزندان نفع بیشتری میبردند.
بعلاوه، در رابطه جنسی، مرد میتواند از هرنوع استمتاع جنسی متعارف بهره مند شود و در این رابطه و فاصله آن، نیازی به اجازه گرفتن از زن ندارد(حتی میتواند این کار را تا مدت 40 روز نیز به تاخیر بیندازد) ولی بر زنان لازم است که هر موقع که شوهرش مطالبه داشت، درخواست او را بپذیرد.

[=microsoft sans serif]

Reza-D;999445 نوشت:
2 - حق ازدواج مجدد تا 4 زن
این حق نیز در زمان قبل وجود داشته اما طبق قانون حمایت از خانواده (بخوانید حمایت از زن) از مرد گرفته شده و در حال حاضر ازدواج مجدد مرد جرم محسوب می‌شود. بنابراین حق ازدواج مجدد دیگر وجود خارجی ندارد که بشود آن را به عنوان یک حق مطرح کرد

در این مورد نیز،
اولا: شخص با اجازه همسر اولش میتواند ازدواج مجدد کند(پس اصل ان باقی است)
ثانیا: اگر زنش اجازه ندهد یا نخواهد ا زا و اجازه بگیرد، با اجازه قاضی میتواند.
ثالثا: اگر حتی بدون اجازه ازدواج کند، هیچ جرمی مرتکب نشده است و شرعا نیز ازدواج بعدی اش صحیح است حتی اگر شرط عدم ازدواج مجدد را پذیرفته باشد.

بنابراین
اصل آن هنوز هم پابرجاست هرچند محدودیتهایی در آن ایجاد شده است.

[=microsoft sans serif]

Reza-D;999445 نوشت:
حق عقدموقت (در اینجا منظور در زمان تأهل است)
اگر سری به تاپیک‌های همین انجمن بزنیم، خواهیم دید که این حق نیز صرفاً یک حق روی کاغذ است و در عمل زمین و آسمان با آن مخالفند. لذا از آنجا که طبق عرف جامعهء ما عقدموقت غیرمجاز است، عملاً از این حق نیز باید بگذریم

این هم خلط کردن دو معیار قضاوت و عوض کردن محور بحث است.
بحث شما یا قانون بود یا شرع.
گفتید که حقوق مردان کم شده است.
اما در این مورد، معیار قضاوت عوض شد و عرف محور و معیار شد.
پس این ایراد کاملا باطل است.

[=microsoft sans serif]

Reza-D;999445 نوشت:
آیا برداشت من درست است یا اینکه مرد حقوق دیگری هم دارد که من از آنها بی‌خبر هستم؟

البته با وجود این پاسخها، یک نکته مورد غفلت واقع شده است.
بحث از حقوق در فضای دینی، یک بحث جنبی است.
همانطور که بحث از فلسفه احکام یک بحث جنبی است.
آنچه محور و ملاک در دین باید باشد، بحث تدین و تعبد است.
دین از بندگان خدا میخواهد که پس از یقین به مبانی و اصول آن، هرچه بیشتر تعبد داشته باشند.
اینکه ما فلسفه یک حکم را بفهمیم تا یک جائی خوب است وگرنه خودش نفس پرستی و نفع پرستی است آن هم نفع مادی و دنیوی.
همانطور که وقتی ما به دنبال حقوق خود باشیم و بخواهیم در بین احکام شرعی، به اصطلاح حقمان در مقایسه با دیگران ناقص و ضایع نشود، کاملا از هدف ادیان که انسان سازی و آخرت محوری است خارج شده ایم.
به جای اینکه به دنبال خواست خدا باشیم، به دنبال خواست خود هستیم.
بنابراین
در این بحث،
چه حقوقی که برشمردیم مورد قبول باشد و چه نباشد،
چه از نظر قانونی این حقوق نیز استثنا بخورد یا ممنوع شود
باز هم اصل پاسخ آن است که به دنبال حقوق بودن، در بین احکام ومقایسه کردن خود در مورد حقوق با دیگران، خود پرستی است و با روح دیانت منافات دارد.

موفق باشید.

صدیق;999590 نوشت:
نخست. حق ولایت: بر اساس ماده 1180 قانون مدنی، طفل صغیر تحت ولایت قهری ولی خود(پدرش یا جد پدری) دانسته است

صدیق;999590 نوشت:
دوم. اجازه ازدواج فرزند: بر اساس ماده 1042 و 1043 قانون مدنی، عقد نکاح دختر قبل از رسیدن به 13 و پسر 15 ساله و نیز دختر باکره در هر سنی منوط به اذن ولی دانسته شده است

صدیق;999591 نوشت:
هشتم. حق انتقال تابعیت از پدر: بر اساس ماده 976 قانون مدنی، تابعیت تنها از پدر به اطفال منتقل میشود نه از مادر

صدیق;999591 نوشت:
دوازدهم. حق حضانت فرزند: بر اساس ماده 1169، اصل بر حضانت پدر است مگر در مورد متارکه مادر میتواند تا 7 سالگی حضانت فرزندش را برعهده بگیرد

صدیق;999597 نوشت:
بیستم. حق دیه کامل در مازاد بر ثلث: بر اساس قانون، هرگاه دیه زن از ثلث دیه کامل بیشتر شود، دیه زن در موارد جراحت مشابه با مردان، نصف مردان خواهد بود.
موارد دیگر نیز عبارتند از حق لعان، ارث بیشتر و محلل شدن
سلام مجدد
در زمان شروع یک زندگی آنچه برای زن یا مرد مهم است حقوقی است که نسبت به طرف مقابل بطور مستقیم دارد
یعنی او قرار است برای من چه کند، من قرار است برای او چه کنم
از موضوع تاپیک و موارد گفته شده کاملاً مشخص است که منظور من حقوق متقابل زن و مرد نسبت به یکدیگر است
حالا شما رفته‌اید حقوق مربوط به فرزند و حق ارث(!!!) را آورده‌اید، من که ارتباطش را متوجه نمی‌شوم!

از طرفی بنده به وضوح در تیتر تاپیک نوشته‌ام حقوق قابل دستیابی برای مرد
شما رفتید یک سری حقوق را لیست کرده‌اید که معلوم نیست هزارسال یک بار به کار مرد بیاید یا نیاید!


مثلاً در مورد هشتم، این حق تابعیت اصلاً تا حالا کسی شنیده به درد کسی بخورد؟ شاید 1 در 1000 آن وقت شما آن را به عنوان یکی از حقوق می‌آورید!؛ یا در مورد دوازدهم، تا جایی که یادم هست هر وقت یک خانم حضانت فرزندان را که به پدر داده شده، ظلمی در حق زنان می‌دانست، کارشناسان سایت می‌گفتند حضانت بیشتر از آنکه حق باشد مسئولیت است و خدا خواسته تا بار این مسئولیت را از دوش زنان بردارد و بر دوش مردها بگذارد!!
این هم لینک توضیح استاد "راهنما" در این زمینه برای نمونه که ایشان می‌نویسند:

"حضانت مادر نسبت به فرزند، به نحو «حق» است و از حقوق او به شمار مى‏آيد ولى تأمين مخارج و حضانت پدر به نحو «تكليفى» است. از اين رو مادر هرگاه بخواهد مى‏تواند از عهده‏دارى امور فرزند شانه خالى كند ولى مرد هرگز چنين حقى ندارد"

لینک: http://www.askdin.com/showthread.php?t=62101&p=976337&viewfull=1#post976337

صدیق;999590 نوشت:
سوم. حق انتخاب همسر و خواستگاری: بر اساس ماده 1043 قانون مدنی، حق انتخاب همسر و خواستگاری، مختص مردان است
اولاً انتخاب از بین خواستگاران به عهدهء زن است پس لااقل حق انتخاب همسر مختص مردها نیست

ثانیاً درمورد خواستگاری هم در این ماده قانونی فقط گفته شده

"هر زنی را که خالی از موانع نکاح باشد می‌توان خواستگاری نمود"
در اینجا نه خواستگاری مختص مردها شده و نه منعی برای خواستگاری زن از مرد در این قانون قید شده است

اما دلیل بیان این ماده قانونی چیست؟
به این دلیل که قانونگذار در مواد قبلی، اقسام حالاتی که مانع نکاح هستند را شرح می‌دهد، سپس در ماده 1034 اشاره می‌کند که هر زنی را که خالی از موانع نکاح
(که در مواد قبل گفته شد) باشد را می‌توان خواستگاری نمود. پس این ماده صرفاً قصد دارد بیان کند که اصل خواستگاری به شرط آنکه شامل موانع گفته شده نباشد، در قانون ایران بلامانع است

خب حالا چرا فقط به خواستگاری مرد از زن اشاره کرده؟
چون در دین و عرف ما، معمول بر این است که مرد از زن خواستگاری می‌کند. درست مانند اینکه معمول در خرید و فروش این است که مشتری به فروشگاه می‌رود. لذا شما وقتی می‌خواهید آزادی خرید و فروش یک سری کالاها را بیان کنید اینطور خواهید گفت:
"مشتری حق دارد هر کالایی که خالی از مانع قانونی باشد از فروشنده خریداری کند" خب آیا منظور شما این است که مشتری حق ندارد کالایی را برای فروش به مشتری‌ها، حتی بیرون از فروشگاه عرضه کند؟

صدیق;999591 نوشت:
ششم. حق تعیین محل اقامت برای زندگی مشترک: بر اساس ماده 1005 قانون مدنی، اقامتگاه زن، همان اقامتگاه مرد دانسته شده و در ماده 1114 بیان شده زن باید در منزلی که شوهرش انتخاب کرده زندگی کند.

هفتم. حق تعیین نفقه برای افراد تحت کفالت: بر اساس قانون مدنی، گرچه تامین نفقه زن و سایر افراد تحت کفالت انسان بر مردان واجب و ضروری است ولی اینکه میزان و نوع آن به چه صورتی باشد، در اختیار مرد است

فردی را به دادگاه بردند و قاضی برایش حکم اعدام صادر کرد. اما به او گفت من یک حق به تو می‌دهم
مجرم گفت چه حقی؟ قاضی گفت اینکه نوع مرگت را خودت انتخاب کنی!!
ممنونم جناب قاضی، مرسی که هستی happy

یعنی واقعاً انتظار داشتید خانه را مرد بخرد، نفقه را مرد بدهد، بعد مقدار و جا و مکانش را هم زن تعیین کند؟!
از طرفی مگر نه اینکه نفقه شامل خوراک و پوشاک و مسکن آن هم طبق شأن زن می‌شود؟
پس یعنی حداقل مکفی از قبل پیش بینی شده و دیگر اینکه زیاده طلب نکردن زن را، حقی برای شوهر تعریف کنیم، جای بسی شگفتی دارد

صدیق;999591 نوشت:
یازدهم. حق خروج ازاد از کشور و لزوم اجازه شوهر. بر اساس قوانین، زنان برای خروج از کشور و اخذ گذرنامه نیاز به اجازه کتبی از شوهر خویش رادارند
مگر چند نفر از زنان و مردان قصد خروج از کشور را دارند؟
و مهمتر اینکه از همان تعداد معدودی که قصد خروج دارند، چند نفرشان قصد دارند به تنهایی از کشور خارج شوند؟

صدیق;999597 نوشت:
سزدهم. حق فسخ نکاح: بر اساس ماده 1123، وجود شش عیب، در زن، این حق را به مرد میدهد که نکاح را فسخ کند
در چند ماده قبل و بعد از این نیز مواردی آمده که زن می‌تواند در صورت وجود آنها در مرد، نکاح را فسخ کند. از جمله جنون، مقطوع بودن آلت تناسلی و....

صدیق;999597 نوشت:
پانزدهم. حق طلاق: بر اساس ماده 1133، مرد میتواند زوجه خود را طلاق دهد و طلاق به دست مرد است
خوب شد این را گفتید چون من طلاق را حکمی کاملاً به نفع مرد می‌دانستم! اما...
ماده 1130- درصورتي كه دوام زوجيت موجب عسر و حرج زوجه باشد، وي مي تواند به حاكم شرع مراجعه و تقاضاي طلاق كند، چنانچه عسر و حرج مذكور در محكمه ثابت شود، دادگاه مي‌تواند زوج را اجبار به طلاق نمايد و در صورتي كه اجبار ميسر نباشد زوجه به اذن حاكم شرع طلاق داده مي شود

پس زنی که دارای عسر و حرج باشد نیز می‌تواند درخواست طلاق کند. و البته انسانی که بدون عسر و حرج بخواهد طلاق بگیرد حتماً یک جای کارش می‌لنگد! لذا می‌توان گفت این حکم نیز برای هر دو نفر برابر است

Reza-D;999653 نوشت:
اولاً انتخاب از بین خواستگاران به عهدهء زن است پس لااقل حق انتخاب همسر مختص مردها نیست

ثانیاً درمورد خواستگاری هم در این ماده قانونی فقط گفته شده

"هر زنی را که خالی از موانع نکاح باشد می‌توان خواستگاری نمود"
در اینجا نه خواستگاری مختص مردها شده و نه منعی برای خواستگاری زن از مرد در این قانون قید شده است

اما دلیل بیان این ماده قانونی چیست؟
به این دلیل که قانونگذار در مواد قبلی، اقسام حالاتی که مانع نکاح هستند را شرح می‌دهد، سپس در ماده 1034 اشاره می‌کند که هر زنی را که خالی از موانع نکاح
(که در مواد قبل گفته شد) باشد را می‌توان خواستگاری نمود. پس این ماده صرفاً قصد دارد بیان کند که اصل خواستگاری به شرط آنکه شامل موانع گفته شده نباشد، در قانون ایران بلامانع است

خب حالا چرا فقط به خواستگاری مرد از زن اشاره کرده؟
چون در دین و عرف ما، معمول بر این است که مرد از زن خواستگاری می‌کند. درست مانند اینکه معمول در خرید و فروش این است که مشتری به فروشگاه می‌رود. لذا شما وقتی می‌خواهید آزادی خرید و فروش یک سری کالاها را بیان کنید اینطور خواهید گفت:
"مشتری حق دارد هر کالایی که خالی از مانع قانونی باشد از فروشنده خریداری کند" خب آیا منظور شما این است که مشتری حق ندارد کالایی را برای فروش به مشتری‌ها، حتی بیرون از فروشگاه عرضه کند؟

فردی را به دادگاه بردند و قاضی برایش حکم اعدام صادر کرد. اما به او گفت من یک حق به تو می‌دهم
مجرم گفت چه حقی؟ قاضی گفت اینکه نوع مرگت را خودت انتخاب کنی!!
ممنونم جناب قاضی، مرسی که هستی happy

یعنی واقعاً انتظار داشتید خانه را مرد بخرد، نفقه را مرد بدهد، بعد مقدار و جا و مکانش را هم زن تعیین کند؟!
از طرفی مگر نه اینکه نفقه شامل خوراک و پوشاک و مسکن آن هم طبق شأن زن می‌شود؟
پس یعنی حداقل مکفی از قبل پیش بینی شده و دیگر اینکه زیاده طلب نکردن زن را، حقی برای شوهر تعریف کنیم، جای بسی شگفتی دارد

مگر چند نفر از زنان و مردان قصد خروج از کشور را دارند؟
و مهمتر اینکه از همان تعداد معدودی که قصد خروج دارند، چند نفرشان قصد دارند به تنهایی از کشور خارج شوند؟

در چند ماده قبل و بعد از این نیز مواردی آمده که زن می‌تواند در صورت وجود آنها در مرد، نکاح را فسخ کند. از جمله جنون، مقطوع بودن آلت تناسلی و....

خوب شد این را گفتید چون من طلاق را حکمی کاملاً به نفع مرد می‌دانستم! اما...
ماده 1130- درصورتي كه دوام زوجيت موجب عسر و حرج زوجه باشد، وي مي تواند به حاكم شرع مراجعه و تقاضاي طلاق كند، چنانچه عسر و حرج مذكور در محكمه ثابت شود، دادگاه مي‌تواند زوج را اجبار به طلاق نمايد و در صورتي كه اجبار ميسر نباشد زوجه به اذن حاكم شرع طلاق داده مي شود

پس زنی که دارای عسر و حرج باشد نیز می‌تواند درخواست طلاق کند. و البته انسانی که بدون عسر و حرج بخواهد طلاق بگیرد حتماً یک جای کارش می‌لنگد! لذا می‌توان گفت این حکم نیز برای هر دو نفر برابر است

سلام
برابر نیست
مرد میتونه زن رو طلاق بده دوباره بهش رجوع کنه دوباره طلاق بده دوباره رجوع کنه دوباره طلاق بده و زن مجبور به اطاعته
زن فقط میتونه بگه مهرم حلال جونم آزاد، که تازه معلوم نیست مرد راضی بشه

اون قبلی هایی هم که می گفتید، توحیهاتی هست که وقتی میگن در اسلام به حقوق زن توجه نشده با این صحبت ها توجیهش کنن. انگار تاپیک های کلام تا جایی که شد باید با منطق پیش بره، از جایی که منطقمون کم آورد بزنیم تو کار توجیه. اینم جالبه که شما اون توجیهات رو پذیرفتین

[=Times New Roman]

Reza-D;999653 نوشت:

فردی را به دادگاه بردند و قاضی برایش حکم اعدام صادر کرد. اما به او گفت من یک حق به تو می‌دهم
مجرم گفت چه حقی؟ قاضی گفت اینکه نوع مرگت را خودت انتخاب کنی!!
ممنونم جناب قاضی، مرسی که هستی happy

با این صحبتهایی که استاد صدیق بیان کردند

من فکر میکنم خدا می خواسته مردها رو هر روز دو ساعت توی مواد مذاب بندازه

بعد از مواضعش یه کم کوتاه اومده این حقوق رو به مردها داده:khandeh!:

ولی انصافا حقوق ما هم کم نیستا خیلی کارها می تونیم بکنیم

1- زباله ها رو مقتدرانه ساعت 9 بزاریم دم در. می تونیم با اخم هم به گربه های محل نگاه کنیم که جذبه مون رو نشون بدیم

2- می تونیم ظرفهارو خودمون بشوریم که خانم به زحمت نیفتند. اگر خانم مانع شد خدا روز قیامت ازش نمی گذره

3- وقتی مرد می خواد واسه زنش سرویس طلا بخره زن موظفه تمکین کنه وگرنه خدا تا چهل روز نمازشو قبول نمی کنه

4- مرد می تونه اجاره بخونه پرداخت کنه

5- مرد می تونه توی بیمارستان بستری بشه

6- مرد می تونه بدون اینکه از کسی اجازه بگیره عطسه کنه.

و خیلی چیزهای دیگه...

یه کم منصف باش برادر

الرحیل;999670 نوشت:
سلام
برابر نیست
مرد میتونه زن رو طلاق بده دوباره بهش رجوع کنه دوباره طلاق بده دوباره رجوع کنه دوباره طلاق بده و زن مجبور به اطاعته
زن فقط میتونه بگه مهرم حلال جونم آزاد، که تازه معلوم نیست مرد راضی بشه

@-)@-)@-)

کارشناس محترم میشه این قسمت رو توضیح بدین واقعا اینجوریه ؟!!

Reza-D;999445 نوشت:
سلام و عرض ادب
تا جایی که من می‌دانم مرد در اسلام این حقوق را دارد:

1 - حق روابط زناشویی
2 -
حق ازدواج مجدد بصورت دائم
3 -
حق عقدموقت (حتی با وجود داشتن همسر)
4 -
حق اجازه به همسر برای خروج از خانه
5 -
حق طلاق

اما سوال من از کارشناس محترم درمورد

حقوق قابل دستیابی است و نه حقوقی که روی کاغذ به مرد داده شده است
با توجه به نوع پرسش، نکاتی را عرض می‌کنم:

1 - حق روابط زناشویی:
می‌دانیم که نیاز جنسی یک نیاز دو طرفه است و حتی می‌شود اثبات کرد اگر در مردها به نوعی بیشتر است، در زن‌ها نیز به نوع دیگری بیشتر است. در واقع زن نیز از این رابطه لذت می‌برد، حتی بیشتر از مرد. ضمن اینکه این حق برای زن نیز وجود دارد و مرد نمی‌تواند همخوابی با زنش را بیشتر از مدت معینی به تاخیر بیندازد. بنا بر این بی‌اصافی است که این مورد را به عنوان یک حق خاص برای مرد در نظر بگیریم. نهایتاً می‌شود گفت رابطهء جنسی حقی دوطرفه است که کفهء آن مقداری به سمت مرد سنگینی می‌کند

2 - حق ازدواج مجدد تا 4 زن
این حق نیز در زمان قبل وجود داشته اما طبق قانون حمایت از خانواده
(بخوانید حمایت از زن) از مرد گرفته شده و در حال حاضر ازدواج مجدد مرد جرم محسوب می‌شود. بنابراین حق ازدواج مجدد دیگر وجود خارجی ندارد که بشود آن را به عنوان یک حق مطرح کرد

3 -
حق عقدموقت
(در اینجا منظور در زمان تأهل است)
اگر سری به تاپیک‌های همین انجمن بزنیم، خواهیم دید که این حق نیز صرفاً یک حق روی کاغذ است و در عمل زمین و آسمان با آن مخالفند. لذا از آنجا که طبق عرف جامعهء ما عقدموقت غیرمجاز است، عملاً از این حق نیز باید بگذریم

4 - حق اجازه به همسر برای خروج از خانه
خب این یکی را می‌توان به عنوان یک حق در نظر گرفت. هرچند طبق شروط ضمن عقد زن می‌تواند آن را باطل کند و از طرفی جامعه نیز با مردی که اجازه خروج به همسرش ندهد چندان برخورد خوبی نخواهد داشت، با این حال چون اصل آن زیر سوال نرفه و معمولاً زنها به آن احترام می2گذارند به عنوان یک حق برای مرد قابل پذیرش است

5 - حق طلاق
این حق هم با وجود اینکه رسیدن به آن نسبت به قدیم دشوارتر شده، اما باز به این دلیل که اصل آن پابرجاست، به عنوان یک حق برای مرد قابل پذیرش است

نتیجه اینکه عملاً حقوق قابل دستیابی برای مرد در ازدواج فقط شامل دو مورد می‌شود:

1 - همسرش برای خروج از منزل از او اجازه بگیرد
2 - هروقت دلش خواست همسرش را طلاق بدهد

آیا برداشت من درست است یا اینکه مرد حقوق دیگری هم دارد که من از آنها بی‌خبر هستم؟

سلام رضای گرامی

دو نفر وقتی خطبه عقد را میخوانند به صورت مبنایی حقوقی به دست می آورند.
اما نکته اینجاست که بسیاری از حقوق میتواند ایجاد یا نفی شود توسط شروط ضمن عقد.

مثلا
زن میتواند درباره رابطه زناشویی شرط ضمن عقد بگذارد. این طور نیست که مرد بگوید تا یک ماه دیگر رابطه نخواهم داشت.
مثلا
حق طلاق
زن میتواند وکالت مطلق در طلاق بگیرد.
با این نوع وکالت هر زمان عشقش کشید از وکالت استفاده کرده و طلاق میگیرد.
البته الان در عقدنامه وکالت مشروط به صورت پیش فرض و با شرایط پیش فرض مطرح شده. مردم هم نااگاه همان را امضا میزنند.

مثلا
اجازه خروج
این هم با یک شرط ضمن عقد از دست مرد خارج میشود.

مثلا
تعدد زوجات
این هم با شرط ضمن عقد منتفی میشود. تازه ممکن است جریمه مالی هم بگذارد.

همه حقوق مرد میتواند از مرد گرفته شود.

اما تکالیف مرد چیست؟
مهریه و نفقه
آیا مرد میتواند بگوید مهریه و نفقه نباشد؟
خیر
مهریه و نفقه جزو حقوقی است که نمیتوان انها را سلب کرد.
البته چند راه فرار وجود دارد :
1
مرد شرط ضمن عقد کند که زن به او نفقه بدهد. اینطوری انگار صفر میشود. این به آن در !!! Smile
2
مرد شرط بگذارد برای مهریه... یا مثلا حق وکالت طلاق را به زن بدهد به شرط اینکه زن به اندازهی مهریه اش به او بپردازد.
مثلا اگر زن بگوید من 100 سکه مهریه میخواهم
مرد بگوید من در ازای وکالت طلاق دادن به تو 100 سکه مهریه میخواهم.
این طوری دوتا مهریه. این به آن در ... Smile

3
اصلا چه کسی گفته زن حق نفقه دارد؟ ( این بماند! )
4
مرد بابت اینکه زن از منزل خارج میشود، حق خروج بگیرد. البته در مواردی که واجب نیست.
مثلا یک ساعت خروج مباح یا مستحب از خانه ممنوع است مگر اینکه 10 هزار تومان پرداخت کنی. زن هم میگوید از نفقه خودت بهت میدم Smile

دیگه چی میخوای رضا جان

[=microsoft sans serif]

Reza-D;999647 نوشت:
ز موضوع تاپیک و موارد گفته شده کاملاً مشخص است که منظور من حقوق متقابل زن و مرد نسبت به یکدیگر است
حالا شما رفته‌اید حقوق مربوط به فرزند و حق ارث(!!!) را آورده‌اید، من که ارتباطش را متوجه نمی‌شوم!

سلام بر شما
اینکه اینقدر نسبت به حقوق خودتان و ما اهتمام دارید، جای تقدیر و تشکر را دارد.@};-
والله مردیم از بس کسی از ما حمایت نکرد.=d>
فکر نمیکردم، یه روز هم باید نسبت به اجحافی که در حق مردان شده پاسخ بدهم.

پیش از شروع، ناراحتی شما را درک میکنم، از بس نسبت به حقوق خواهران مکرمه در این سالهای اخیر تاکید شده که همه بحثها رو به این سمت رفته است و گویا خداوند فقط این گروه را افریده است و مردها هیچ.

اما اینکه تاپیک در مورد حقوق متقابل است، همانطور که احتمالا در این انجمن و جاهای دیگر که از بحث حقوق زنان سوال میشود، دیده اید، از جمله پاسخهایی که داده میشود، از امتیازاتی که آنان در خانواده بهره مند میشود سخن به میان می آید.
بنابراین
در مورد حقوق مردان در خانواده، به امتیازاتی که مردان نسبت به زنان خود دارند و نیز امتیازاتی که در خانواده(بدون جهت مقابله با همسر) دارند اشاره میشود.
بنابراین

[=microsoft sans serif]درمورد حق ارث و حقوق مربوط به فرزندان، این یک امتیاز به مردان است[=microsoft sans serif]. [=microsoft sans serif]
نشانه و شاهدش نیز اعتراضهایی که خواهران مکرم نسبت به این امردارند.
حال شما آنرا امتیاز نمیدانید، مقصر من نیستم.

Reza-D;999647 نوشت:
از طرفی بنده بهوضوح در تیتر تاپیک نوشته‌ام حقوق قابل دستیابی برای مرد
شما رفتید یک سری حقوق را لیست کرده‌اید که معلوم نیست هزارسالیک بار به کار مرد بیاید یا نیاید!

اینکه ما مردها در حق خود ظلم کردیم و از آن طرف بام افتادیم، تقصیرخدا و دین خداست!؟
بحث در چیست؟
دین خدا؟
قانون مبتنی بر دین خدا و یا مبتنی بر مصالح جامعه؟
یا حقوق متعارف امروزی بشر؟
یا انتظارات جامعه و عرف؟
اینکه برخی از اینها را ما نتوانیم به دست بیاوریم، مقصر چیست وکیست؟
بحث کاملا از یک مغالطه معیار دوگانه رنج میبرد.
بنابراین پیش از نقد خود لازم است معیار و مبنای داوری را مشخصکنید.

[=&quot]

Reza-D;999647 نوشت:
مثلاً در مورد هشتم، این حق تابعیت اصلاً تا حالا کسی شنیده بهدرد کسی بخورد؟ شاید 1 در 1000 آن وقت شما آن را به عنوان یکی از حقوق می‌آورید!؛
[=&quot]
اینکه کم به درد میخورد، منافاتی با حق و امتیاز بودنش دارد؟

Reza-D;999647 نوشت:
یا در مورددوازدهم، تا جایی که یادم هست هر وقت یک خانم حضانت فرزندان را که به پدر دادهشده، ظلمی در حق زنان می‌دانست، کارشناسان سایت می‌گفتند حضانت بیشتر از آنکه حقباشد مسئولیت است و خدا خواسته تا بار این مسئولیت را از دوش زنان بردارد و بر دوشمردها بگذارد!!

حضانت هم حق است و هم مسئولیت.
اما جنبه آن فرق دارد.
ولی هرچه باشد، حقی است که در موقع طلاق، معمولا هر یک ازوالدین به دنبال به دست آوردنش هستند.
بنابراین گرچه وقتی حضانت بر عهده کسی باشد، مسئولیت برایش میاورد، ولی به هر جهت هر کدام از والدین به دنبال به دست آوردنش هستند.
اگر اینطور نگاه کنید، حق ولایت هم کاملا یک سری وظایف را بردوش ولی قرار میدهد، پس باید حق ولایت را نیز حق ندانیم.
کلام استاد راهنما از این نظر صحیح است که حضانت را برای پدر،مسئولیت آور میداند و بر مادر این مسئولیت وجود ندارد، ولی اگر شما دقت کنید،متوجه میشوید که در هنگام طلاق و اختلاف، پدر گرچه میداند باید پولی را بدهد، ولیمشکلش با حضانت مادر، این نیست که باید پول بدهد بلکه این است که نمیخواهد فرزندشبا همسرش مطلقه اش بماند.
بنابراین اگر فقط مسئولیت بود و هیچ امتیازی برای پدر نبود،هیچگاه پدران به دنبال به دست اوردنش نبودند.

با سلام

با این حساب هر دو جنس از هم بد بختریم .

حالا واقعا این احکام یا تکالیف سخت ,دستورات خداوند هست یا یا مبلغان دین یا خلق خدا ؟!

[=microsoft sans serif]

Reza-D;999653 نوشت:
اولاً انتخاب از بین خواستگاران به عهدهء زن است پس لااقل حق انتخاب همسر مختص مردها نیست

ثانیاً درمورد خواستگاری هم در این ماده قانونی فقط گفته شده "هر زنی را که خالی از موانع نکاح باشد می‌توان خواستگاری نمود"
در اینجا نه خواستگاری مختص مردها شده و نه منعی برای خواستگاری زن از مرد در این قانون قید شده است

اما دلیل بیان این ماده قانونی چیست؟
به این دلیل که قانونگذار در مواد قبلی، اقسام حالاتی که مانع نکاح هستند را شرح می‌دهد، سپس در ماده 1034 اشاره می‌کند که هر زنی را که خالی از موانع نکاح (که در مواد قبل گفته شد) باشد را می‌توان خواستگاری نمود. پس این ماده صرفاً قصد دارد بیان کند که اصل خواستگاری به شرط آنکه شامل موانع گفته شده نباشد، در قانون ایران بلامانع است

خب حالا چرا فقط به خواستگاری مرد از زن اشاره کرده؟
چون در دین و عرف ما، معمول بر این است که مرد از زن خواستگاری می‌کند. درست مانند اینکه معمول در خرید و فروش این است که مشتری به فروشگاه می‌رود. لذا شما وقتی می‌خواهید آزادی خرید و فروش یک سری کالاها را بیان کنید اینطور خواهید گفت: "مشتری حق دارد هر کالایی که خالی از مانع قانونی باشد از فروشنده خریداری کند" خب آیا منظور شما این است که مشتری حق ندارد کالایی را برای فروش به مشتری‌ها، حتی بیرون از فروشگاه عرضه کند؟


قبول دارم این امتیاز آنچنان مهمی نیست.
اگر اصلا امتیاز باشد.

Reza-D;999653 نوشت:
یعنی واقعاً انتظار داشتید خانه را مرد بخرد، نفقه را مرد بدهد، بعد مقدار و جا و مکانش را هم زن تعیین کند؟!
از طرفی مگر نه اینکه نفقه شامل خوراک و پوشاک و مسکن آن هم طبق شأن زن می‌شود؟
پس یعنی حداقل مکفی از قبل پیش بینی شده و دیگر اینکه زیاده طلب نکردن زن را، حقی برای شوهر تعریف کنیم، جای بسی شگفتی دارد

بله این را میتوانید با مراجعه ای به جامعه امروزی خودمان ببینید.
بارها و بارها زندگی هایی را دیده ایم که خانمها جای دیگری برای زندگی خود مطالبه میکنند.
با اینکه همسر در یک شهر دیگر کار میکند، ولی همسرش به واسطه علایق شخصی یا خانوادگی یا وو... جای دیگری را مطالبه میکند.
اینها را ندیدید!
مردانی را ندیدید، که یک زندگی مجلل و شیک را برای همسرش فراهم میکند ولی همسر ایشان حتی از اینکه در کجا زندگی کنند ابا دارد.
ولی قانون گذار این حق را به شوهر داده که محل زندگی را خودش تامین کند.
و اگر مرد بخواهد میتواند شرعا و قانونا همسر خود را الزام به زندگی در محل مورد نظر خود کند.

[=microsoft sans serif]

Reza-D;999653 نوشت:
مگر چند نفر از زنان و مردان قصد خروج از کشور را دارند؟
و مهمتر اینکه از همان تعداد معدودی که قصد خروج دارند، چند نفرشان قصد دارند به تنهایی از کشور خارج شوند؟

اولا به همان میزانی که مردان قصد سفر خارجی دارند زنان نیز چنین تمایل و قصدی دارند.
ثانیا: بحث در تعداد نیست در داشتن این حق است.

Reza-D;999653 نوشت:
خوب شد این را گفتید چون من طلاق را حکمی کاملاً به نفع مرد می‌دانستم! اما...
ماده 1130- درصورتي كه دوام زوجيت موجب عسر و حرج زوجه باشد، وي مي تواند به حاكم شرع مراجعه و تقاضاي طلاق كند، چنانچه عسر و حرج مذكور در محكمه ثابت شود، دادگاه مي‌تواند زوج را اجبار به طلاق نمايد و در صورتي كه اجبار ميسر نباشد زوجه به اذن حاكم شرع طلاق داده مي شود

قرار بر زندانی کردن زن نیست.
معلوم هست که زن برای زندگی باید حداقل تامینها را داشته باشد.
اما اینکه طلاق را حق اولیه و ذاتی مردان ذکر کردم بدان جهت است که مرد برای طلاق دادن نیازی به حکم هیچ محکمه ای ندارد.
حتی بدون دلیل نیز میتواند این کار را انجام دهد.
ولی زن برای این کار حتما باید دلیل موجهی داشته باشد.
البته برخی از این حق سوء استفاده میکنند که دیگر کاری نمیشه برای آن کرد.

سلام
ببخشید من قصد فضولی ندارم ولی یک سوال برایم پیش آمد برای همین وارد شدم وگرنه فقط می خواستم مطالعه کنم.
آنطور که من از حرفهای شما برداشت کردم شما دنبال حقوقی میگردید که کاملاً مخصوص آقایان باشد. یعنی شما چیزی که زن هم در آن حقی داشته باشد را دیگر به عنوان حق مرد قبول نکردید.
خوب من یک سوال برایم پیش آمد و آن اینکه حالا بر فرض که شما یکی یا ده تا یا هر چندتا حق اختصاصی برای مردها پیدا کردید اصلاً چرا به دنبال حقوقی هستید که فقط و فقط مختص آقایان باشد؟ خوب بعدش چی؟ با این حقوق می خواهید چه کار کنید؟
به علاوه من فکر می کنم در بسیاری از موارد ، وقتی پای حق و حقوق به میان میاید که آدمها نتوانند خودشان مشکلات و مسائل بین خودشان را حل کنند. جایی که فداکاری و محبت و گذشت و تفاهم وجود داشته باشد دیگر نیازی به احقاق حقوق نیست. اما اگر همیشه دنبال این باشیم که این حق من است و آن حق من ، دیگر زندگی و روابط بین آدمها حالت امتیازگرفتن و امتیازدادن پیدا می کند. دیگر روحیه فداکاری و گذشت کمرنگ می شود و همه در پی این می افتند که چه طور از حقوق خود استفاده و نفع ببرند. ( البته منظورم شما نبودید کلی گفتم).
همچنین یک نکته دیگر اینکه من فکر می کنم ما در زمینه حق وحقوق بیشتر از جنسیت باید به" انسان" بودن توجه کنیم زن و مرد هر دو انسانند و نیازهای مشترک و اهداف مشترکی در زندگی دارند درست است که نیازها و خواسته هایشان شدت و ضعف دارد ولی هر دو از جنس " انسان" اند پس آیا بهتر نیست اینقدر جنسیت را پررنگ نکنیم و برای تحقق هدف آفرینش بشر چه مرد و چه زن تلاش کنیم؟

نقل قول:
در زمان شروع یک زندگی آنچه برای زن یا مرد مهم است حقوقی است که نسبت به طرف مقابل بطور مستقیم دارد
یعنی او قرار است برای من چه کند، من قرار است برای او چه کنم

شاید قضاوتم اشتباه باشد پیشاپیش پوزش می خواهم اما من فکر می کنم این نگاه شما مثل حالتی است که مثلا دو تا شریک کاری با هم می خواهند یک کاری را شروع کنند و سابقه هیچ رفاقتی هم بینشان نبوده کاملا خشک و رسمی و اداری. خوب توی ازدواج اگر قرار بر این باشد که از همان اول سر حق و حقوق بحث کنیم دیگر جایی برای صمیمیت نمی ماند.
البته این خیلی خوب است که ما چه مرد چه زن از حق و حقوق خود آگاه باشیم ولی به نظرم بهتر است حداقل در مورد زندگی مشترک و یا رابطه پدر و مادر و فرزند تا آنجایی که امکانش هست پای این حرفها را باز نکنیم مگر زمانی که دیگر راه چاره ای نمانده باشد.

من فکر می کنم دو تا ویژگی اخلاقی که مقابل هم هستند در اینجا بسیار تعیین کننده اند:
۱-گذشت و فداکاری
۲-خودخواهی
وقتی مرد و زن خودخواهی را کنار بگذارند و برای احقاق حقوق طرف مقابل خود تلاش کنند بسیاری از مشکلات به راحتی و بدون اعمال قانون! از سر راه برداشته می شود. البته به شرطی که این فداکاری دو طرفه باشد نه اینکه یک طرف همیشه گیرنده و طرف دیگر همیشه بخشنده باشد.

سپیده دم;999779 نوشت:
سلام
نه اینکه یک طرف همیشه گیرنده و طرف دیگر همیشه بخشنده باشد.

سلام و عرض ادب

فکر کنم منظور استارتر همین مورد است !

چرا مرد همیشه باید بدهکار زن باشد ؟

با سلام وعرض ادب

جناب شروحیل زن وشوهری که مشکلی با هم نداشته باشن

نه زن شوهر خودش رو طلبکار میدونه ونه مرد رن رو طلبکار .

ولی فارغ این زن وشوهر بدون مشکل چرا یا فلسفه همچین حق وحقوقی که اسلام معین کرده واقعا دوست داریم بدونیم چرا اینطوریه ؟

[=microsoft sans serif]

ترنم ..;999674 نوشت:
سلام
برابر نیست
مرد میتونه زن رو طلاق بده دوباره بهش رجوع کنه دوباره طلاق بده دوباره رجوع کنه دوباره طلاق بده و زن مجبور به اطاعته
زن فقط میتونه بگه مهرم حلال جونم آزاد، که تازه معلوم نیست مرد راضی بشه

کارشناس محترم میشه این قسمت رو توضیح بدین واقعا اینجوریه ؟!!


باسلام
اگر بخواهیم با تعبیر بهتر و دقیقتری این مسئله را بیان کنیم اینطور میتوانیم بگوییم.
در طلاق رجعی، یک زمانی بین جاری شدن صیغه طلاق و جدایی کامل علقه زناشویی وجود دارد.
در این زمان، نه پیوند زناشویی برقرار است و نه کاملا این دو از هم جدا هستند.
بنابراین
مرد بدون قصد بازگشت و رجوع، مجاز نیست حتی تماسی با دست زن داشته باشد و یا حتی به او نگاه محرمانه داشته باشد.
زن نیز نمیتواند به خواستگاری دیگران(حتی به خواستگاری دیگران) پاسخ مثبت بدهد ولو قرار عقد را به بعد از اتمام این ایام موکول کند.
این بدان خاطر است که رابطه زناشویی به صورت کامل منتفی و قطع نشده است.
بنابراین اگر صرفا قصد بازگشت وجود داشته باشد و کاری متناسب با این قصد صورت گیرد(ولو لمس دست زن از روی توجه)، این کار به منزله آن است که علقه ای که مانعی موقت برسر راه آن وجود داشت، کماکان پابرجاست.

ماهیت این کار(یعنی رجوع مرد در این ایام) به صورت اصطلاح، نوعی ایقاع است نه عقد.
در ایقاع، یک طرف کاری را صورت میدهد و دیگر نیازی به قبول طرف مقابل نیست.
حال وقتی مرد، در این ایام رجوع کرد، این رجوعش ایقاعی است که علقه زناشویی قطع شده را دوباره به نوعی جوش داده و ترمیم میکند.
بنابراین باتوجه به این نکته
همانطور که قبل از طلاق رجعی، زن با قبول ازدواج و عقد نکاح، این رابطه و علقه را برقرار کرده است و دیگر قبول استمراری او در هر لحظه و هر واقعه ای نیاز نیست، در صورت بازگشت مرد نیز دیگر نیازی به قبول او نیست بلکه تنها لازم است همان کسی که مانع موقت را ایجاد کرده بود، مانع رابرطرف کند.

[=microsoft sans serif]

همای رحمت;999752 نوشت:
با سلام
با این حساب هر دو جنس از هم بد بختریم .
حالا واقعا این احکام یا تکالیف سخت ,دستورات خداوند هست یا یا مبلغان دین یا خلق خدا ؟!

سلام
بله با این نگاه که بخواهیم در زندگی مشترک به دنبال حق و حقوق خودمان باشیم و توجهمان بیشتر ناظر به این مسئله باشد، هر کدام از زن و شوهر، خودش را بدبخت تر از دیگری به حساب می آورد.
ولی اگر زناشویی را علقه ای برای زندگی بهتر و برای ارامش و رسیدن به کمال(با هر نگاهی که به کمال داشته باشیم) بدانیم، دیگر این بحثها پیش نمی آید.

صدیق;1000075 نوشت:
ولی اگر زناشویی را علقه ای برای زندگی بهتر و برای ارامش و رسیدن به کمال(با هر نگاهی که به کمال داشته باشیم) بدانیم، دیگر این بحثها پیش نمی آید

با نگاهی که من به کمال دارم، قطعاً در زمان مجردی خیلی بیشتر می‌توانستم به کمال برسم و الان که متأهلم به تنها چیزی که شباهت ندارم کمال است!

به قول مهران مدیری:
آنچــه شیـران را کند روبه مــزاج
ازدواج است ازدواج است ازدواج!

سپیده دم;999779 نوشت:
اصلاً چرا به دنبال حقوقی هستید که فقط و فقط مختص آقایان باشد؟ خوب بعدش چی؟ با این حقوق می خواهید چه کار کنید؟
همان کاری که خانمها می‌خواهند با حقوقشان بکنند
خانمها چرا دنبال برابری ارث و دیه هستند؟ چرا می‌خواهند حقچندهمسری را از مردها بگیرند؟ چرا مهریه تعیین می‌کنند؟ چرا نفقه می‌گیرند؟ چرا عروسی خود را توی تالار برگزار می‌کنند؟

سپیده دم;999779 نوشت:
اگر همیشه دنبال این باشیم که این حق من است و آن حق من ، دیگر زندگی و روابط بین آدمها حالت امتیازگرفتن و امتیازدادن پیدا می کند
بله، ازدواج اسلامی دقیقاً یعنی همین!
وقتی جناب قرائتی در برنامهء درسهایی از قرآن می‌گویند خانمها اگر برای شوهر خود غذا می‌پزند یا کاری انجام می‌دهند، وظیفه ندارند بلکه دارند به شوهر خود لطف می‌کنند، دیگر طرح کلماتی مثل فداکاری و محبت و گذشت بی‌معناست!

نوبت حقوق خودتان که می‌شود بحث حقوقی اشکال ندارد اما تا حرف از حقوق مردها می‌شود یاد محبت و این حرفها می‌افتید!
شما اگر راست می‌گوئید مهریهء خود را ببخشید. هر زنی مهریه‌اش را بخشید، بعد بیاید برای من از محبت و فداکاری سخن‌رانی کند!

سپیده دم;999779 نوشت:
توی ازدواج اگر قرار بر این باشد که از همان اول سر حق و حقوق بحث کنیم دیگر جایی برای صمیمیت نمی ماند
عجب! به ما مردها که رسید قرار نیست از همان اول سر حقوق بحث کنیم!
خواهر گرامی، اگر واقعاً منصف هستید این سوال مرا پاسخ بدهید

آیا در همان اول خواستگاری‌ها (که شما می‌گوئید جای طرح حقوق نیست) این شما خانمها نیستید که از خواستگار می‌پرسید چقدر درآمد داری؟
آیا این سوال را برای بحث حقوقی نفقه نمی‌پرسید؟ این شما نیستید که موضوع محل زندگی را مطرح می‌کنید؟ این شما نیستید که مهریه را مطرح و روی آن بحث می‌کنید؟

سپیده دم;999779 نوشت:
وقتی مرد و زن خودخواهی را کنار بگذارند و برای احقاق حقوق طرف مقابل خود تلاش کنند
بله خب، وقتی حقوق خودتان را همان ابتدا مطرح کردید و جای پایتان را محکم کردید
بعد به مرد بیچاره می‌گوئید:
"خب عزیزم دیگه بیا از حقوق حرف نزنیم و خودخواهی رو کنار بذاریم!"

که البته منظورتان این است:

"خب عزیزم من که حقوقم مشخص شد، مهم هم همین بود. دیگه بیا از حقوق خودت حرفی نزن و حقوق خودت رو کنار بذار!"

نقل قول:
خواهر گرامی، اگر واقعاً منصف هستید این سوال مرا پاسخ بدهید

آیا در همان اول خواستگاری‌ها (که شما می‌گوئید جای طرح حقوق نیست) این شما خانمها نیستید که از خواستگار می‌پرسید چقدر درآمد داری؟
آیا این سوال را برای بحث حقوقی نفقه نمی‌پرسید؟ این شما نیستید که موضوع محل زندگی را مطرح می‌کنید؟ این شما نیستید که مهریه را مطرح و روی آن بحث می‌کنید؟

سلام مجدد
بقیه خانمها را نمی دانم اما خود من به شخصه تا حالا یک بار هم این سوالات را از خواستگار نپرسیدم
هیچ وقت نپرسیدم درآمدتان چقدر است یا محل سکونت کجاست؟
در مورد مهریه هم هیچ وقت تا آنجا پیش نرفتیم که بحث مهریه به میان بیاید هرچند به نظرم عمده اشکالی که در مورد مهریه وجود دارد بیشتر به پدر و مادرها برمی گردد که در این مساله دخالت می کنند وگرنه به نظر من دختر و پسر اگر خانواده هایشان دخالت نکنند خودشان راحت تر توی این مسائل به توافق می رسند.

سپیده دم;1000332 نوشت:
سلام مجدد
بقیه خانمها را نمی دانم اما خود من به شخصه تا حالا یک بار هم این سوالات را از خواستگار نپرسیدم
هیچ وقت نپرسیدم درآمدتان چقدر است یا محل سکونت کجاست؟
در مورد مهریه هم هیچ وقت تا آنجا پیش نرفتیم که بحث مهریه به میان بیاید هرچند به نظرم عمده اشکالی که در مورد مهریه وجود دارد بیشتر به پدر و مادرها برمی گردد که در این مساله دخالت می کنند وگرنه به نظر من دختر و پسر اگر خانواده هایشان دخالت نکنند خودشان راحت تر توی این مسائل به توافق می رسند.
منظور من هم کلیت خانمها بود
اگر جسارتی شد عذرخواهی می‌کنم
گل

Reza-D;1000325 نوشت:

که البته منظورتان این است:
"خب عزیزم من که حقوقم مشخص شد، مهم هم همین بود. دیگه بیا از حقوق خودت حرفی نزن و حقوق خودت رو کنار بذار!"

سلام و عرض ادب

به نکته ظریفی اشاره کردید

این مساله ای است که اکثرا اتفاق می افتد

البته هم می تواند از طرف مرد اتفاق بی افتد و هم زن

به طور مثال مرد به زن می گوید :

تو وظیفه داری برای بیرون رفتن از خانه اجازه بگیری و من حق دارم به تو اجازه ندهم

اما تو حق نداری برای غذا درست کردن و لباس شستن و خانه تمیز کزدن و... از من حق و حقوقت را بگیری !
( این حق زنان خانه دار، به ندرت توسط مردان پرداخت می شود ، مگر به موجب طلاق )

[="Tahoma"]فکر کنم همین که اقایون میتونن برای بچه شون اسم انتخاب کنن و شناسنامه بگیرن یه پوئن محسوب بشه

شروحیل;1000518 نوشت:
به طور مثال مرد به زن می گوید :

تو وظیفه داری برای بیرون رفتن از خانه اجازه بگیری و من حق دارم به تو اجازه ندهم

اما تو حق نداری برای غذا درست کردن و لباس شستن و خانه تمیز کزدن و... از من حق و حقوقت را بگیری


سلام مجدد
پاسخ شما منطبق بر صحبت من نبود برادر. اگر خانمها اینقدر شجاعت داشتند که مسنقیم بگویند دنبال چه هستند که دیگر مشکلی نبود!
قبلاً هم عرض کردم، مردها هم همچین عالی نیستند بلکه در موارد زیادی از زنها بدتر هستند
اما لااقل مثل جملاتی که شما نوشتید سخن می‌گویند. یعنی رو راست می‌گویند تو حق نداری سر کار بروی، تو باید به حرف من باشی و....

ولی خانمها نقش بازی می‌کنند و با دو رویی جلو می‌آیند. برای حقوق خودشان بسیار دقیق عمل می‌کنند. مهریه را تا مشخص نکنی بله نمی‌گویند. تا میزان حقوق مرد را ندانند بله نمی‌گویند. و در این زمان کاملاً منطقی و دور از احساس هستند. اما حقوق خودشان که تعیین شد، یک دفعه می‌شوند کوه احساسات و به مرد می‌گویند:

"ای بی‌عاطفه! بجای آنکه به عشق فکر کنی از حقوقت حرف می‌زنی؟! شرم بر تو باد! :|"

یک سوال از دوستان دارم (چه خانم و چه آقا)
اگر خانمها واقعاً احساساتی هستند، چرا از این حرفها در خواستگاری نمی‌زنند:
"اِی بابا مهریه چیه؟ مهریه می‌خوام چیکار؟ من نیازی به مهریه ندارم، حتی تعیین هم نمی‌کنم
نه بابا من به درآمدت چکار دارم؟ خودمون با هم کار می‌کنیم زندگی رو می‌چرخونیم دیگه"

مجدداً تکرار می‌کنم، هر خانم متأهلی که مهریهء خود را بخشیده یا خانم مجردی که قصد دارد در زمان ازدواج مهرش را ببخشد، بیاید و با من از عشق حرف بزند
اگر هم خانمها چنین خصوصیتی ندارند ایرادی ندارد، حقشان است. اما لطفاً دیگر دم از عشق و عاشقی نزنند و به مردها هم حق بدهند که با احکام به آنها نگاه کنند، نه با عشق

[="Times New Roman"][="Black"]

Reza-D;1002141 نوشت:

یک سوال از دوستان دارم (چه خانم و چه آقا)
اگر خانمها واقعاً احساساتی هستند، چرا از این حرفها در خواستگاری نمی‌زنند:
"اِی بابا مهریه چیه؟ مهریه می‌خوام چیکار؟ من نیازی به مهریه ندارم، حتی تعیین هم نمی‌کنم
نه بابا من به درآمدت چکار دارم؟ خودمون با هم کار می‌کنیم زندگی رو می‌چرخونیم دیگه"


یه مردی با پسر کوچکش رفتن میوه فروشی

یه دفعه پسر کوچکش شروع کرد موزهای مغازه رو خوردن

فروشنده به مرد گفت: آقا جلوی پسرتو بگیر داره موزهارو می خوره

مرد گفت: آقا ولش این بچه دیوونست

فروشنده گفت: اگر دیوونست پس چرا پیازهارو نمی خوره 8-|[/]

صدیق;999600 نوشت:
اشتباه این است که تصور شده که رابطه جنسی برای هر دو طرف است
در حالیکه اینگونه نیست و مردان از قدیم به دنبال رابطه بوده اند نه زنان

این لینک را ببینید، صحبت یک دختر مجرد است: http://www.askdin.com/showthread.php?t=63892&p=1000549&viewfull=1#post1000549

پرسش: عملاً حقوق قابل دستیابی برای مرد در ازدواج فقط شامل دو مورد می‌شود:
1 - همسرش برای خروج از منزل از او اجازه بگیرد
2 - هروقت دلش خواست همسرش را طلاق بدهد
آیا برداشت من درست است یا اینکه مرد حقوق دیگری هم دارد که من از آنها بی‌خبر هستم؟

پاسخ:
[=microsoft sans serif]مسئله حقوق زن از آن دست مسائلی است که مدتها در محور بحثهای حقوق بشری(ولو بدون چنین نامی) بوده است. در این پرسش به نقطه مقابل این بحث، یعنی حقوق مرد پرداخته شده است: اینکه مردان در حال حاضر چه حقوق و چه وظایفی دارند. بر اساس قانون یک سری حقوق برای مردان در نظر گرفته شده است که به صورت خلاصه عبارتند از:
[=microsoft sans serif]
نخست. حق ولایت: بر اساس ماده 1180 قانون مدنی، طفل صغیر تحت ولایت قهری ولی خود(پدرش یا جد پدری) دانسته است.
دوم. اجازه ازدواج فرزند: بر اساس ماده 1042 و 1043 قانون مدنی، عقد نکاح دختر قبل از رسیدن به 13 و پسر 15 ساله و نیز دختر باکره در هر سنی منوط به اذن ولی دانسته شده است.
سوم. حق انتخاب همسر و خواستگاری: بر اساس ماده 1043 قانون مدنی، حق انتخاب همسر و خواستگاری، مختص مردان است.
چهارم. حق تعدد زوجات یا چند همسر: بر اساس قانون مدنی، ازدواج مجدد و متعدد هیچ منعی برای مردان ندارد و ممنوعیت موجود در ماده 16 قانون حمایت از خانواده نیز با اذن دادگاه منتفی میشود.
پنجم. حق ریاست بر خانواده: بر اساس ماده 1105 قانون مدنی، اداره امور خانواده با نظر مستقیم مردان دانسته شده است و زنان نمیتوانند مستقیما در هیچ یک از امور مربوط به غیر از اموال خود، بدون اذن یا اجازه و رضایت شوهرش اقدام کند.
[=microsoft sans serif]ششم. حق تعیین محل اقامت برای زندگی مشترک: بر اساس ماده 1005 قانون مدنی، اقامتگاه زن، همان اقامتگاه مرد دانسته شده و در ماده 1114 بیان شده زن باید در منزلی که شوهرش انتخاب کرده زندگی کند.
هفتم. حق تعیین نفقه برای افراد تحت کفالت: بر اساس قانون مدنی، گرچه تامین نفقه زن و سایر افراد تحت کفالت انسان بر مردان واجب و ضروری است ولی اینکه میزان و نوع آن به چه صورتی باشد، در اختیار مرد است.
هشتم. حق انتقال تابعیت از پدر: بر اساس ماده 976 قانون مدنی، تابعیت تنها از پدر به اطفال منتقل میشود نه از مادر.
نهم. حق ممانعت از اشغال زن در موارد خاص. بر اساس ماده 1117 قانون مدنی، شوهر میتواند همسرش را از اشتغال به کارهایی که با مصالح خانوادگی یا حیثیت خود یا همسرش منافات داشته باشد محدودیت ایجاد کند.
دهم. حق انتخاب نام خانوادگی برای فرزند. بر اساس ماده 41 قانون ثبت احوال، نام خانوادگی فرزند، همان نام خانوادگی پدر است.
یازدهم. حق خروج ازاد از کشور و لزوم اجازه شوهر. بر اساس قوانین، زنان برای خروج از کشور و اخذ گذرنامه نیاز به اجازه کتبی از شوهر خویش رادارند.
دوازدهم. حق حضانت فرزند: بر اساس ماده 1169، اصل بر حضانت پدر است مگر در مورد متارکه مادر میتواند تا 7 سالگی حضانت فرزندش را برعهده بگیرد.
[=microsoft sans serif]سیزدهم. حق فسخ نکاح: بر اساس ماده 1123، وجود شش عیب، در زن، این حق را به مرد میدهد که نکاح را فسخ کند.
چهاردهم. حق بذل مدت در عقد موقت: بر اساس ماده 1120 قانون مدنی، عقد مرد میتواند مابقی مدت عقدموقت را ببخشد وگرنه زن مجبور است بقیه مدت را در عقد موقت مرد باقی بماند.
پانزدهم. حق طلاق: بر اساس ماده 1133، مرد میتواند زوجه خود را طلاق دهد و طلاق به دست مرد است.
شانزدهم. حق رجوع در مدت عده در طلاق رجعی.
هفدهم. حق شهادت.: بر اساس ماده 1134 برخی موارد شهادت و استماع شهادت را حق انحصاری مردان دانسته است(مانند شهادت صیغه طلاق) و در برخی موارد شهادت مردان رادو برابر زنان محسوب کرده است.
نوزدهم. حق نفی فرزند: بر اساس ماده 1162 قانون مدنی، مرد میتواند تا دو ماه پس از تولد فرزند، آنرا از خود نفی کند.
بیستم. حق دیه کامل در مازاد بر ثلث: بر اساس قانون، هرگاه دیه زن از ثلث دیه کامل بیشتر شود، دیه زن در موارد جراحت مشابه با مردان، نصف مردان خواهد بود.
موارد دیگر نیز عبارتند از حق لعان، ارث بیشتر و محلل شدن. (1)

[=microsoft sans serif]البته با وجود این پاسخها، یک نکته مورد غفلت واقع شده است. بحث از حقوق در فضای دینی، یک بحث جنبی است. همانطور که بحث از فلسفه احکام یک بحث جنبی است. آنچه محور و ملاک در دین باید باشد، بحث تدین و تعبد است. دین از بندگان خدا میخواهد که پس از یقین به مبانی و اصول آن، هرچه بیشتر تعبد داشته باشند.
اینکه ما فلسفه یک حکم را بفهمیم تا یک جائی خوب است وگرنه خودش نفس پرستی و نفع پرستی است آن هم نفع مادی و دنیوی.
همانطور که وقتی ما به دنبال حقوق خود باشیم و بخواهیم در بین احکام شرعی، به اصطلاح حقمان در مقایسه با دیگران ناقص و ضایع نشود، کاملا از هدف ادیان که انسان سازی و آخرت محوری است خارج شده ایم.
به جای اینکه به دنبال خواست خدا باشیم، به دنبال خواست خود هستیم. بنابراین در این بحث، چه حقوقی که برشمردیم مورد قبول باشد و چه نباشد، چه از نظر قانونی این حقوق نیز استثنا بخورد یا ممنوع شود.

[=microsoft sans serif]البته با وجود این، یک نکته که معمولا در این نو سوالات، مورد غفلت واقع میشود، فلسفه اصلی ادیان و خواسته اصلی خداوند از انسانها است.
بحث از حقوق در فضای دینی، یک بحث جنبی است. همانطور که بحث از فلسفه احکام یک بحث جنبی است.
آنچه محور و ملاک در دین باید باشد، بحث تدین و تعبد است. دین از بندگان خدا میخواهد که پس از یقین به مبانی و اصول آن، هرچه بیشتر تعبد داشته باشند. اینکه ما فلسفه یک حکم را بفهمیم تا یک جائی خوب است وگرنه خودش نفس پرستی و نفع پرستی است آن هم نفع مادی و دنیوی.
همانطور که وقتی ما به دنبال حقوق خود باشیم و بخواهیم در بین احکام شرعی، به اصطلاح حقمان در مقایسه با دیگران ناقص و ضایع نشود، کاملا از هدف ادیان که انسان سازی و آخرت محوری است خارج شده ایم.
به جای اینکه به دنبال خواست خدا باشیم، به دنبال خواست خود هستیم.

بنابراین در این بحث، چه حقوقی که برشمردیم مورد قبول باشد و چه نباشد، چه از نظر قانونی این حقوق نیز استثنا بخورد یا ممنوع شود. باز هم اصل پاسخ آن است که به دنبال حقوق بودن، در بین احکام ومقایسه کردن خود در مورد حقوق با دیگران، خود پرستی است و با روح دیانت منافات دارد.

پی نوشتها:
1. [=microsoft sans serif][=microsoft sans serif][=microsoft sans serif][=microsoft sans serif]ر.ک: [=microsoft sans serif][=microsoft sans serif][=microsoft sans serif][=microsoft sans serif]جلیل پورسلیم، قانون مدنی و حقوق مرد بر خانواده، پایگاه وکالت آنلاین.

موضوع قفل شده است