جمع بندی کاربرد نظریه کودک درون در مشاوره و روان درمانی

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
کاربرد نظریه کودک درون در مشاوره و روان درمانی

با سلام
سوالی داشتم از کارشناسان و مشاورین محترم ،
آیا نظریه کودک درون رو به طور عملی به کار بردید؟ چقدر موفقیت آمیز بوده؟
تشکر از کارشناس محترم



width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد امیـد

[TD][/TD]

پرسش:

بهره گیری از مفهوم «کودک درون» در روان درمانی چه میزان موفقیّت آمیز است؟

پاسخ:

کودک درون بخشی از ساختار شخصیّتِ فردی است که "اِریک بِرن" (Eric Berne) در نظریه خود موسوم به «تحلیل رفتار متقابل» مطرح نمود. اریک برن در نظریه خود ساختار شخصیت هر فرد را به سه بخش کودک، والد و بالغ تقسیم می کند که شامل نوعی نظام به هم پیوسته برای فکر کردن، احساس کردن و رفتار کردن است.
حالت خود کودک: آن بخش از ساختار شخصیت است که از بدو تولد در نهاد ما شکل می گیرد و شامل حالاتی مانندِ ترس، غم، لذت، مهربانی و غیره است. بر این اساس وقتی کودک درونِ فردی فعال نیست، به او احساس دلمردگی و افسردگی شدید دست می دهد.
حالت خود کودک شامل دو بخش است:
الف) کودک طبیعی
ب) کودک سازگار شده

وقتی ما با احساسات اولیه خود رفتار می کنیم، در حالت «کودک طبیعیِ» قرار داریم و وقتی که یاد می گیریم رفتارها و احساسات اولیه خود را با اوضاع و احوال خویش وفق دهیم، در حالت «کودک سازگار شده» قرار داریم و این حالت باعث استحکام و بقای شخصیت فرد می شود.
در مورد کودک درون ذکر این نکته حائز اهمیت است که حالت کودک طبیعی پس از تعدیل احساسات و تبدیل شدن به حالت کودک سازگار شده به سمت الگوهای پیچیده و ظریفی از رفتارها گسترش پیدا می کند و تبدیل به مرکزی برای شکل گرفتن خود واقعی (خود بالغ) می شود که هدایت کننده ی رفتارها ی فرد در ادامه مسیر زندگی خواهد بود.

در مورد موفقیّتِ نظریه تحلیل رفتار متقابل در درمان مشکلات روانشناختی باید بگویم:
پژوهشی با عنوان « مقایسه اثربخشی درمان تحلیـل رفتـار متـقابل (TA) با درمان شناختی- رفتاری (CBT) در بهبود علائم مرضیِ شکست عاطفیِ دانشجویان» بر روی شش نفر، در دو گروهِ سه نفره انجام شده است. هر گروه با یکی از دو روشِ فوق، تحت درمان قرار گرفت. نتایج نشان داد که هر دو روش درمانیِ تحلیل رفتار متقابل و شناختی- رفتاری در بهبود علائم مرضی شکست عاطفی اثربخش بوده اند و مقایسه نمرات افراد تحت درمان حاکی از آن است که تحلیل رفتار متقابل در اکثر هدف های درمانی توانسته است تغییرات چشمگیرتر و پایدارتری ایجاد کند. البته باید دقت کرد که این پژوهش بر روی دانشجویانی اجرا شده که دچار شکست عاطفی شده بودند و نمی توان نتایج آن را به سایر گروه ها تعمیم داد.

موضوع قفل شده است