مراقبت از چشم(انحراف جنسي چشم چراني)

تب‌های اولیه

15 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
مراقبت از چشم(انحراف جنسي چشم چراني)

براى كنترل نگاه از گناه راهكارهایى وجود دارد كه مهم‏ترین آن‏ها عبارتند از:

1- خداباورى: اعتقاد به خدا و یقین داشتن به این كه انسان در محضر خدا است و خدا ناظر بر تمام احوال و درون آدمى است، به انسان كمك مى‏كند نگاه خود را كنترل نماید. امام صادق(ع) مى‏فرماید: «فروبستن چشم از گناه میسّر نیست مگر این كه انسان عظمت و جلال پروردگار را در قلبش مشاهده كرده باشد».

از امام على(ع) سؤال شد: توانایى بر كنترل چشم چگونه حاصل مى‏شود؟ حضرت فرمود: «این كه خود را تحت قلمرو سلطان آگاه از همه مسائل بدانى و تسلیم او باشى».(1)

2- توجه به آثار فروبستن چشم: اگر انسان بداند كنترل نگاه چه آثار و بركاتى دارد، قطعاً بر ادامه آن تشویق خواهد شد. آثار و فوائدى كه بر چشم پوشى مترتب است، عبارتند از:

الف) راحتى دل: كسى كه چشمش را فرو بندد، دلش را آرام كرده است.
با چشم چرانى انسان احساس آرامش نمى‏كند، زیرا احساسات و غرایز شهوانى تمام ناشدنى و سیرى‏ناپذیر است و نفس اماره انسان را به بدى و زشتى هر چه بیشتر وادار مى‏كند.
امام على(ع) مى‏فرماید: «كسى كه چشم فرو بندد، دلش را صفا داده است».(2)

ب) كشف حقایق: رسول اكرم(ص) مى‏فرماید: «چشمتان را فرو بندد تا عجائبى را ببینید».(3)

ج) شیرینى عبادت را حس كردن: پیامبر اسلام(ص) مى‏فرماید: «مسلمانى چشم خود را از نامحرم فرو نمى‏بندد مگر آن كه خداوند شیرینى عبادتش را در دل او ایجاد مى‏كند».(4)

3- توجه به عواقب چشم چرانى: كسى كه بداند چشم چرانى چه پیامدهاى ناگوارى دارد، قطعاً به ضرر خود اقدام نخواهد كرد و نگاهش را كنتزل خواهد كرد. رسول اكرم(ص) مى‏فرماید: «كسى كه چشمش را از حرام پر كند، خداوند روز قیامت چشمش را از آتش پر خواهد كرد، مگر آن كه توبه كند و برگردد».(6)

در روایت دیگر مى‏فرماید: «نگاه تیرى از تیرهاى مسموم شیطان است».(7)
حضرت مسیح فرمود: «از نگاه به نامحرم بپرهیزید كه بذر شهوت و رشد دهنده فسق است».(8)
4- طرد افكار شیطانى: براى كنترل نگاه، باید اندیشه را از نفوذ افكار شیطانى دور نگه داشت، زیرا گام نخست در انحراف، فكر كردن درباره آن است. امام على(ع) مى‏فرماید: «كسى كه در اطراف گناه بسیار بیندیشد، سرانجام به آن گناه كشیده خواهد شد».(9)
5- پرهیز از عوامل تحریك زا: تخیّلات تحریك كننده، رفت و آمد در جاهایى كه نامحرم است، گفت و گو با نامحرم، دیدن فیلم‏ها و عكس‏هاى مبتدل، زمینه را براى چشم چرانى فراهم مى‏كند.
6- دقت در دوست یابى: بررسى‏ها نشان مى‏دهد كه نوجوانان، اوّلین قدم‏هاى انحراف و تباهى را به كمك دوستان ناباب برداشته، سپس در سراشیبى سقوط قرار گرفته‏اند.(10) آلودگى و انحراف، به سرعت از طریق دوستان نا اهل به افراد پاك و سالم سرایت مى‏كند و چشم چرانى از این قاعده مستثنا نیست.
امام على(ع) مى‏فرماید: «از معاشرت با مردم فاسد بپرهیز كه طبیعت تو، ناخودآگاه ناپاكى را از طبع آن‏ها سرقت مى‏كند».(11)
7- ازدواج: یكى از راه‏هاى مؤثر در كنترل نگاه، ارضاى صحیح غریزه جنسى از طریق ازدواج است. رسول خدا(ص) مى‏فرماید: «اى گروه جوانان! هر یك از شما كه قدرت ازدواج دارد، حتماً اقدام كند، زیرا این بهترین وسیله است كه چشم را از نگاه‏هاى آلوده و عورت را از بى عفّتى محافظت مى‏كند».(12)
8- تقویت اراده: چشم چرانى اگر به صورت عادت در آمده باشد، همچون خصایص طبیعى و ذاتى، دامنه دار و پر نفوذ مى‏گردد و به منزله طبیعت دوم در مى‏آید. در این حال رهایى از این عادت ناپسند، نیاز به تصمیم و عزمى راسخ دارد. آن چه در شروع كار مهمّ است، خواستن و انگیزه داشتن است.

براى مبارزه با چشم چرانى باید دو كار انجام گیرد:
الف) به خواسته نفس پاسخ مثبت داده نشود،
ب) عادت پسندیده‏اى جایگزین گردد و خود را به كارهاى پسندیده مانند مطالعه كتاب و ورزش مشغول سازد.

پى نوشت‏ها:
1. بحارالأنوار، ج 101، ص 41.
2. میزان الحكمة، ج 4، ص 3289.
3. بحارالأنوار، ج 101.
4. میزان الحكمة، همان، ص 3292.
6. بحارالأنوار، ج 73، ص 334.
7. همان، ج 101، ص 38.
8. همان، ص 42.
9. غررالحكم، ج 5، ص 321.
10. محمد على سادات، راهنماى پدران و مادران، ج 1، ص 99.
11. ابن ابى الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 20، ص 272.
12. مكارم الاخلاق، ص 100.

هر که نگاهش رها شد افسوس هایش زیاد شد (امام علی)

اميدوار;33442 نوشت:
براى مبارزه با چشم چرانى باید دو كار انجام گیرد: الف) به خواسته نفس پاسخ مثبت داده نشود، ب) عادت پسندیده‏اى جایگزین گردد و خود را به كارهاى پسندیده مانند مطالعه كتاب و ورزش مشغول سازد.

سلام و تشكر از مطلب زيبا و كاربردي شما

اميدوارم خداوند همه ما را موفق به كنترل چشم ها نمايد

نكته اي داشتم و آن اينست كه لازم است عادتي كه مي خواهد جايگزين يك عادت زشت شود ، متناسب با آن عادت بد باشد چرا كه اين عدم تناسب موجب عدم كارايي اين جايگزيني خواهد شد .

به عنوان مثال در همين مبحث اگر بخواهيم به جاي چشم چراني به نامحرم در خيابان عادت ديگري جايگزين كنيم نمي توانيم مطالعه را به جاي آن قرار دهيم چون تناسبي ندارد بلكه بايد سعي كنيم به عنوان نمونه براي آقايان تكرار نگاه به آقايان و براي خانم ها تكرار نگاه به خانم ها را ، جايگزين كنيم .

براي توضيح بيشتر عرض مي كنم كه آقايي را در نظر بگيريم كه مبتلا به نگاه حرام به زنها در خيابان است و اراده لازم براي كنترل آنرا ندارد جهت شروع و كمك به چشم براي خودداري ، لازم است ابتداء براي چند مدت بجاي نگاه به زنها به مردها بيشتر نگاه كند ! يعني اگر نگاه او به مردي افتاد حتي بدون جهت دوباره به او نگاه كند ولي در مورد نگاه به خانم ها چنين نكند اين امر موجب مي شود بعد از مدتي چشم ها اراده كنترلي خود را باز يابد !

عاشق;33463 نوشت:
، ....لازم است ابتداء براي چند مدت بجاي نگاه به زنها به مردها بيشتر نگاه كند ! يعني اگر نگاه او به مردي افتاد حتي بدون جهت دوباره به او نگاه كند ولي در مورد نگاه به خانم ها چنين نكند اين امر موجب مي شود بعد از مدتي چشم ها اراده كنترلي خود را باز يابد !

سلام
نكته خوبي را اشاره كرديد
در روايتي داريم كه مردها نشسته بودند حضرت علي -ع- يا رسول خدا -ص- براي آنها سخنراني مي كردند متوجه شدند برخي به خانمي كه عبور مي كردند نگاه مي كنند ايشان فرمودند. نگاه تان را كنترل كنيد وقتي به منزل رفتيد از همسرتان كام بگيريد كه او هم مثل همين است

اختلال جنسي چشم چراني
براساس طبقه بندي انجمن روان پزشكي آمريكا اختلات جنسي سه گروه اند:
1- اختلالات ك‍ژكاري جنسي(مثل سرد مزاجي - انزال زود رس- مقاربت درد ناك و...)
2- انحرافات جنسي( چشم چراني، همجنس بازي، بچه بازي، نمايشگري، و...)
3- اختلال هويت جنسي(دگرجنس خواه يا ترانس سكچوال مرد با قلب وذهن و رفتارو احساس كاملا زنانه و برعكس)
گاهي چشم چراني به مرز انحراف جنسي بيمارگونه رسيده است كه نياز به كمك از روان شناس و روان پزشك دارد.

یکی از ویزگیهای بارز مردان بصری بودن بیشتر آنها نسبت به خانمها است. روانشناسان وفیزیولوژیستها بر این باورند که مردان با حس بینایی و زنان با حس شنوایی بیشتر تحریک جنسی می شوند و با این زمینه بیولوژیک گرایش مردان به این امر(چشم چرانی) به احتمال زیاد، بیشتر است و تحقیقات و مشاهدات روزمره هر فردی حتی فرد غیر متخصص آنرا تایید می کند. در تجربیات بالینی و مشاوره ای شاهد نارضایتی خانمها از همسرشان در این موضوع (چشم چرانی شوiهر) هستيم که به درگیریهای سخت و حتی جدایی آنها از هم شده است.البته حساسیتهای زیادی بعضی از خانمها به این مشکلات دامن میزند که گاهی منجر به این میشود که آنها با هم بیرون نمیروند و این باعث مشکلات دیگری در این رابطه میشود(اقایان خیلی غیرتی و بد بین هم گاهی به همین نقطه میرسند چون تحمل دیدن اینکه مردی به خانم آنها نگاه کند را ندارند).اگر چشم چرانی افراطی باشد یک بیماری و انحراف جنسی محسوب میشود که در اصطلاح لاتین و آسیب شناسی روانی وایوریسم نام دارد .این افراد به اعتراف خودشان ،از این موضوع رنج می برند و باید در درمان خود بکوشند چون در دراز مدت از این مشکل به ستوه خواهند آمد و زندگی زناشویی آنها نیزبا مشکلات جدی روبرو خواهد شد و نیز به عنوان یک فرد هیز و چشم چران، موقعیت اجتماعی و اعتماد دیگران حتی نزدیکترین افراد و خویشاوندان و دوستان خود را از دست خواهند داد . البته مطالب بالا به این معنی نیست که چشم چرانی فقط در آقایان وجود دارد و خانمها اصلا چنین مشکلی را ندارند، بلکه به این معناست که شیوع آن در آقایان بیشتر و ملموستر است

بسم الله الرحمن الرحيم
زيبائي فقط در چشمهاي زن نبود،اما آن چه در نگاه اول،مرد را واله كرد،فقط چشمهايش بود.قدبلند وكشيده،اندام موزن،سفيد ولطيف،صورت خوش تركيب،بيني متناسب ولب ودهان مليح،هيچكدام توجه مرد را جلب نكرد.فقط برق چشمها بود كه مرد را گرفت،زانوهايش را سست كرد واو را كنار نشاند.
زن در چشم به زدني گذشت و فقط تصوير دو چشم بود كه همچنان در نگاه مرد باقي ماند.مرد به سختي از جا بلند شد وبا زحمت خود را به خانه مرشد رساند.
اين چند قدم انگاردامنه پر نشيب وفراز كوهي بلند بود.
اين زن كجائي بود؟؟چرا تا به حال او را نديده بود؟نه محله،محله ناآشنائي بود،ونه خانه غريبي.طي بيست سال آمد وشد انگار اين چشمها چشمه اي بود كه دامن هر رهگذري را تر مي كرد.
اكنون مقابل در چوبي وفرسوده خانه مرشد قرار داشت.طبق معمول،هر دولت در باز بود وخانه را پرده اي ضخيم از فضاي بيرون جدا مي كرد.
مرد،كوبه در را گرفت وبه عادت در را سه بار نواخت.صداي مرشد از داخل بلند شد.
-بيا تو عزيز!بيست سال است كه براي ورود به خانه خودت در مي زني.مرد دستش را بر چارچوب در تكيه داد،دو پله ورود به هشتي را پشت سر گذاشت و وارد حياط شد.
مرشد با آبپاش ازحوض وسط حياط آب مي برداشت،به باغچه ها آب مي داد وگهگاه كف حياط را هم نمدار مي كرد.
مرد سلام كرد وبي خوش وبش به سمت ايوان رفت.مرشد گفت:با چهل سال سن،مثل پيرمرد هاي شصت هفتاد ساله قدم برميداري و وقتي حال وروزغير عادي مرد را ديد،آبپاش را زمين گذاشت،دستهاي خيسشرا تكان داد وگفت:نه؟مثل هميشه نيستي.
مرد بر لبه ايوان نشست وبه بساط سماور وچاي وميوه اي كه مرشد در ايوان چيده بود،خيره ماند.
درست مي شوم.يك ليوان آب وچند دقيقه اختلاط با تو همه چيز را سامان مي دهد.
مرشد،سيني را از روي كاسه سفالي آبي رنگي برداشت وكاسه را دودستي به دست مرد داد.
اين عرق بيدمشك ويخ تانگوئي كه با هم عرق نخورديم.
مرد كاسه را گرفت،تا نيمه آن را يك نفس سر كشيد وحرارت درونيش را با بازدمي عميق بيرون ريخت.سلام برجگر عطشناك حسين(عليه السلام)مرشد بر لب ايوان نشستوگفت:خب،حال بگو كه چرا مثل هميشه نيستي.
مرد گفت:هستم،مي شوم.
مرشد گفت:نيستي ونمي شوي.اتفاق غريبي رخ داده است كه در تمام بيست سال گذشته بي سابقه بوده است.من هرگز تو را اين چنين آشفته ونابسامان نديدم.
مرد گفت:من اگر بخواهم هم نمي توانم چيزي از تو پنهان كنم،ولي.....
-ولي چي؟
-راستش اول بايد خودم بفهمم چه بلائي سرم آمده است خودم را جمع كنم وذهنم ودلم را،تا ببينم.....
-هر چه هست بريز وسط با هم جمع مي كنيم.
-به آدم تير خورده مي مانم،تير غيب!كه آأم نمي فهمد از كجا مي ايد،به كجا مي خورد وبا آدم چه مي كند.
مرشد خود را به كنار سماور كشاند.
-هي كه ماجرا را معماتر مي كني!
من معمايش نمي كنم.براي خودم معماست.
پيچيده است.من چهل سال بدون زن زندگي كرده ام.بيست سالش را كه تو شاهدي،نلغذيده ام،خم به ابرو نياورده ام،به زني چپ نگاه نكرده ام،كرده ام؟
مرشد چاي را پيش روي مرد گذاشت.
-لازم نيست خودت را به من معرفي كني،بهتر از خودت مي شناسمت.
-قصه را بگو.
-باور مي كني كه يك جفت چشم،مرا اين چنين درمانده كرده باشد؟
-باور مي كنم.هم شهد وهم زهر چشم را چشيده ام من.مس فهمم كه يك نگاه با خان ومان آدم چه مي كند.
-پس من ديگر چه بگويم وقتي كه تو خود شناساي اين دردي.
-كجا؟كي وچگونه واقعه رخ داد؟
-همين الان.همين لحظاتي پيش .از پيچ كوچه اصلي كه گذشتم،يك جفت،چشم زنانه من را زمين زد.كل ماجرا همين است.مرشد كفشهايش را درآؤرد وچهار زانو،چشم در چشم،در مقابل مرد نشست.
-چادرش چه رنگ بود؟
-نديدم.
-سن وسالش چقدر بود؟
-نسنجيدم.
از او غير از آن دو چشم ديگر چه به خاطر داري؟
-هيچ.
-چشمها درشت نبودند؟
-چرا به گمانم.
-سياه نبودند؟
-چرا به گمانم.
-با مژگاني سياه وبلند؟
-آري چنان بود كه تو مي گوئي.
-پس غم به دل راه مده.
-چرا؟
-مي شناسمش.
-از كجا؟
-مشكل حل شدني است.
-چگونه؟
-با وساطت من.
-باورم نمي شود.
-چند ماه ديگر باورت مي شود.
-تو رو به خدا توضيح بده.
-آن زن را مي شناسم،مطلقه است.تازه از شوي خويش جدا شده كافي است تا سرآمدن عده اش تحمل كني وآنگاه او را به عقد خويش دربياوري.جلب موافقتش با من.
مرد از جا نيم خيز شد وبر زانو نشست.
-اجازه مي دهي كه پايت را ببوسم؟
مرشد او را بر زمين نشاند،دست بر شانه اش گذاشت وگفت:خجالت بكش مرد!اين كمترين وظيفه در وادي رفاقت است.
مرد خطبه عقد را خواند،دست زن را از آستين پوشيده اش گرفت،در دستهاي مرد گذاشت وگفت:زندگي تان به كام.خوشبخت باشيد.برقرار بمانيد.
واز زن پرسيد:خيالم راحت باشد؟
زن زير لب گفت:بله،اميدوارم.
واز مرد پرسيد:اجازه مرخصي هست؟
مرد،حرفي براي گفتن پيدا نكرد،از جا بلند شد،مرشد را سخت در آغوش فشرد وشانه هاي او را بوسيد.
وقتي مرشد بيرو نرفت ومرد وزن تنها ماندند،مرد تازه مجال پيدا كرده،كه چشمها وچهره زن را خوب سياحت كند.چشمها همان چشمها بود در زير چتري از مژگان سياه،بلند،مرتبوپيوسته،با يك تفاوت عظيم با آنچه مرد پيش از اين ديده بود،تفاوتي كه به هيچ روي پوشيدني وانكار كردني نبود،وآن غمي سنگين بود كه بر چشمها سايه انداخته بود.زن،اگر چه نشسته بود،رعنايي اش به چشم مي آمد.صورتي نه گرد ونه چندان كشيده داشت،با پوستي سفيد كه لطافتش از فاصله اي كه مرد نشسته بود،بي نياز به هيچ تماسي محسوس بود.
همه اجزاء صورت زن انگار كه با دقت و وسواسي كم نظير طراحي شده بود،چشم وابرو،لبها،چانه وحتي طرز قرار گرفتن چند رشته مويي كه از زير شال آبي رنگ زن بيرون خزيده بود وبر گونه ها نشسته بود.
اجزاء صورت اگر چه همگي زيبا بودند،اما هيچ كدام،بازار چشمها را كساد نمي كردند.بلكه به عكس،انگار آمده بودند تا محوطه اطراف چشمها را زينت بخشند.
انگار مأموريت داشتند تا بر تجلي بيشتر چشمها بيفزايد.اما اين سايه سنگين غم،غمي كه در چشمها ونگاه زن بود،همه زيبائيها را تحت الشعاع قرار مي دهد.
زن اگرچه هنوز نگاه از زمين ودستهاي به هم پيوسته خود برنداشته بود وچه ظريف وكشيده وخوش تركيب بود اين دستها.....اما غم واندوهي كه در درياي چشمها موج مي زد،فضاي اتاق را متأثر كي كرد.
مرد گفت:انگار راضي نبوديد،به اين وصلت.
زن زير لب پاسخ داد:راضي شدم.
مرد گفت:ولي دلتان هنوز راضي نيست.
زن گفت:دل من چه كاره است؟چيزي كه شما را مجذوب كرد چشمهاي من بوده،كه اينك در اختيار شماست.
مرد گفت:جوري حرف مي زنيد،كه انگار به اسيري آمديد.
زن گفت:من به اختيار خودم آمدم.
مرد گفت:مرشد گفته بود كه موافقتتان را جلب مي كند.من دوست ندارم.زن حرفش را بريد يقين كنيد كه بي موافقت من اين كار شكل نمي گرفت.
مرد گفت:ولي احساسم به من مي گويد كه يك جاي كار گير دارد.
نمي اشك در چشمهاي زن نشست وبا بغضي نهفته وخفيف گفت:نمي توانيد كه ادعا كنيد،من اظهار نارضايتي كرده ام.
مرد با تعجب پرسيد:ادعا در مقابل چه كسي؟
زن احساس كرد كه حرف بي جايي زده است.سعي كرد كه جبران كند،با لبخندي ساختگي گفت:چيزي را چند ماه پيش آرزو كرده ايد والانبه آن رسيده ايد.به دنبال كشف چيز ديگري نباشيد.
مرد كلافه از جا بلند شد.
-اينطور نيست.من كه مجسمه نمي خواستم.
زن با تضرع والتماس گفت:من مجسمه نيستم.قول مي دهم كه نباشم.مرا برنگردانيد.
مرد پرسيد به كجا؟
زن سكوت كرد.
مرد دوباره پرسيد:گفتم به كجا؟
زن همچنان با بغض گفت:من قول داده ام كه پيشتان بمانم و مي مانم.تا هر وقت كه دل شما بخواهد.
مرد گفت:پس دل خودت چي؟
زن گفت:به دل من كار نداشته باشيد.
مرد پشت به زن نشست وگفت:تا نفهمم كه پشت اين ماجرا چه خبر است،نگاهتان نمي كنم.زن،ناگهان بغضش تركيد وصداي گريه اش فضاي اتاق را پر كرد.
مرد همچنان پشت به زن ودر سكوت حيرت آوري نشسته بود.زن در ميان گريه گفت:اگر بگويم قول مي دهيد كه نگاهتان را از من نگيريد.
بغض بر گلوي مرد چنگ انداخت،زير لب گفت:قول مي دهم.زن گفت:به مرشد چيزي نگوئيد؟
مرد با ترديد وحيرت گفت:قول مي دهم.
زن گفت:من زن مرشد بودم آن وقت كه شما من را در پيچ كوچه ديدي،مرد،بي اختيار صيهه اي از عمق گلو كشيد.
-نه اين غير ممكن است.
زن ادامه داد:اما فقط زنش نبودم.عاشق ومعشوقش بودم.مريدش بودم و....هستم.بيشتر از سابق مرد فرياد زد:بقيه اش را نمي خواهم بشنوم.زن اما ادامه داد:مرشد وقتي ديد كه شما گرفتار من شديد،همان روز پس از رفتن شما،طلاقم داد كه حق رفاقتش را ادا كند.
بغض مرد تركيد وصداي گريه سنگين و مردانه اش بر صداي زن سايه انداخت.فضاي اتاق از ضجه ومويه انباشته شد.
زن در ميان،هق هق گفت:چه عذابي كشيديم هر دوي ما در اين چند روز. ومرد در اين ميان هق هق گفت:فكر مي كردم عذاب را فقط من مي كشم در حسرت وفراقآن چشمها.
زن گفت:من گريه نمي كردم كه جگر مرشد را آـش نزنم ومرشد به من نگاه نمي كرد تا پايش نلغزد در جاده اين تصميم.
مرد همچنان كه پشت به زن داشت،آرام دست در جيب كرد وچاقوي قلم تراش را بيرون درآورد.
زن دست مرد وبيرون آوردن چاقو را ديد وهولي غريب در دلش افتاد.مرد شانه هايش از گريه مي لرزيد،چاقو را باز كرد وتيغه بران ودرخشان آن را به سمت صورت خودش برد.
زن احساس كرد كه مرد مي خواهد تيزي ودرخشش چاقو را از نزديك ببيند ونفهميد چرا؟
ناگهان صداي گريه مرد سخت تر از پيش در فضا طنين انداخت.زن حركت وجابه جايي مرد را ديد وخطي كه ناگهان با نوك چاقو بر چشمهايش كشيد وخوني كه از گوشه چشمش جاري شد.
زن از وحشت جيغ كشيد وچشمهاي خود را گرفت.
مرد گفت:به مرشد بگو اين جزاي كسي است كه به ناموس رفيقش چشم بدوزد.
زن احساس كرد كه با اين وضع،ابداً روي ديدن مرشد را ندارد.ياد قول خودش به مرشد افتاد وياد قول مرد به او.
همچنان با چشمهاي بسته گفت:شما به من قول داديد....
مرد گفت:قول دادم كه نگاههم را از شما نگيرم،نمي گيرم.اين نگاه من است تقديم به شما ومرشد.
زن در چشم به هم زدني از پيچ كوچه گذشت وفقط تصوير دو چشم بود كه همچنان در نگاه مرد باقي ماند.
مرد راه آمده را بازگشت.
ترجيح داد كه مرشد چشم انتظار بماند تا وقوع حادثه اي شرم آگين را از چشمهاي او بخواند.
منبع:نگارستان-پيش شماره 4 ارديبهشت 81 ماهنامه علمي فرهنگي وهنري شهدا-صاحب امتياز هيئت شهداء مسجد علوي

تجاوز به عنف (از نوع جنسي)
احترام فرد چشم چران در خطر است
فردي كه عادت دارد به چشم چراني در مواقع مختلف كنترل زيادي بر كار خود ندارند بنابراين خانم همكاران و فاميل او را فردي غير محترم در نظر مي گيرند.
به اضافه اين كه خانم ها اغلب اين كار را نوعي تجاوز جنسي به حريم خود مي دانند. مگر اين كه خانمي خود مبتلا به انحراف جنسي زير مبتلا باشد

انحراف خود نمايي(Exhibitionism): عبارت است از حالتي که افراد متبلا به اين انحراف، با نماياندن قسمتي از بدن خود به ساير افراد ترضية اميال جنسي خود را فراهم مي‌کنند.
اين انحراف را از لحاظ شدت و ضعف مي‌توان به سه دسته طبقه‌بندي کرد:
1.خود نمايي ضعيف: اين افراد با پوشيدن لباسهاي عجيب و غريب يا رنگ‌هاي تند و زننده، توجه ديگران را جلب مي‌کنند و در اين راه جنس موفق و مخالف فرقي برايشان نمي‌کند.
2.خود نمايي متوسط: دسته دوم افرادي که با بيرون گذاشتن قسمتي از بدن خود از قبيل سينه، پستان و غيره خود را در معرض تماشا و نظارة ديگران قرار داده و ضمن اينکه وسائل تحريک جنسي خود را فراهم مي‌کنند، ديگران را تحريک مي‌ کنند.
3.منحرفين واقعي:‌ اين افراد در حضور جمع برهنه شده و به نمايش اعضاي تناسلي خود مي‌پردازند.

علت چشم چراني برخي مردان

با وجود اینکه ارضاء جنسی در اوج لذت جنسی صورت می پذیرد اما متاسفانه اکثر افراد در رابطه زناشویی با شریک خود نمی توانند این اوج را به حد کفایت برسانند و به بیان دیگر به طور ناقص ارضاء می شوند، لازمه ی ارضاء شدن به صورت کامل آن است که دو طرف پیش از برقراری رابطه ی جسمانی، رابطه ی عاطفی را تجربه کرده باشند.

بیش از 60 درصد افراد در اکثر موارد به طور ناقص ارضاء می شوند، اما این کامیابی های ناقص در جامعه و فرهنگ جنسی جهان چه تاثیری خواهد داشت؟
مردان که نتوانند از طریق رابطه زناشویی خود به ارضاء کامل برسند، به مانند گرسنگانی هستند که همه چیز را غذا می بینند، آنان همواره در جستجوی لذت جنسی اند و هیچ گاه سیر نمی شوند، طبعا اشخاصی که در روابط زناشویی به ارضاء کامل جنسی دست می یابند به رابطه زناشویی با همسر خود قانع اند، اما اگر کسی کاملا ارضاء نشود به آمیزش با همسر خود قانع نبوده و همواره در پی کشف فردی زیباتر و جذابتر و یا روشی جدید برای ارضای جنسی خویش است، به بیان ساده تر ریشه ی اصلی تنوع طلبی جنسی، انحرافات جنسی و…، نرسیدن به ارضای کامل جنسی و گرسنه ماندن است، تنوع طلبی جنسی ذاتی و برخواسته از طبیعت انسان نیست، بلکه پدیده ای است که هرگاه عشق در روابط زناشویی جامعه کمرنگ می شود، این نارضایتی ها متولد می گردد، بنابراین میزان تنوع طلبی جنسی با میزان عشق در جامعه رابطه ی عکس دارد، در جامعه ای که عشق معنای خود را از دست بدهد، مردان و زنان در طمع کسب لذت بیشتر و ارضای تنوع طلبی خویش، به دنبال چشم چرانی و تماشای فیلم ها و تصاویر غیر اخلاقی , انحرافات جنسی و… خواهند رفت…
اشتباه است اگر بگوییم که فردی که تنوع طلب نیست با همسر خود ارضاء می شود و فردی که تنوع طلب هست با چند شریک جنسی، صحیح تر آن است که بگوییم، فقط کسانی به معنای واقعی و کامل ارضاء می شوند که تنوع طلب نیستند، تنوع طلبی برخواسته از ارضاء های ناقص جنسی است و شخص تنوع طلب هیچ گاه به طور کامل ارضاء نمی شود، چنانچه شخص تنوع طلب بتواند چندین بار در رابطه زناشویی با یکی از شرکای جنسی خود ارضای کامل جنسی را تجربه کند، میل به تنوع طلبی در او کمرنگ و به مرور زمان ریشه کن خواهد شد!

اگر به همسرتان شک داشته و نگرانید از اینکه مبادا با شخص دیگری رابطه داشته باشد، به جای کنترل روابط و رفت و آمدهایش سعی کنید روابط عاطفی میان یکدیگر را قوی و قوی تر کنید، در اینصورت می توانید مطمئن باشید که او لحظه ای به شخص دیگری فکر نخواهد کرد…

طي كردن اين مسير نياز به يك برنامه عملي و مناسب و يك اراده قوي دارد. انسان نمي‏تواند به طور دفعي و بدون تلاش و پشتكار مستمر به كمترين موفقيت در هر زمينه‏اي دست يابد. بلكه هر حركتي و كسب هر درجه و مقامي در پرتو حركت تدريجي و تحمل رنج و مشقت‏هاي زياد، تحقق مي‏يابد.
در اين باره ابتدا نكاتي را يادآور مي‏شويم و در پايان راه‏كار عملي مناسبي جهت تقويت اراده به عرضتان مي‏رسانيم، زيرا حل اين مشكل در گروه تقويت اراده است.
اما نكات ضروري عبارتند از:
1- بايد سعي كرد در مكان‏ها و زمان‏هايي كه احتمال وقوع چشم‏چراني بيشتر است حاضر نشد.
2- در صورت مواجهه و لزوم تكلم و گفت‏وگو با جنس مخالف، بايد به حداقل سخن و مواجهه اكتفاكرد.
3- با مطالعه و پيدا كردن شناخت بيشتر در اين زمينه، ضررها، خطرات و آثار سوء چشم‏چراني بيشتر روشن خواهد شد و آگاهي از اثرات سوء چشم چراني و هر عمل ديگري، عامل بازدارنده از ارتكاب آن خواهد شد.
4- در هنگام چشم چراني بايد اين نكته را در ذهن خود ياد آوري كرد كه : «دوست ندارم ديگري به ناموس من، خواهر، مادر و همسرم نگاه كند و مورد چشم‏چراني ديگران واقع شوند.»
جهت تقويت اراده و كنترل نگاه‏هاي غيرمشروع توصيه‏هاي زير ارائه مي گردد:
الف) تلقين به خود به اين گونه كه هر روز صبح اين جمله را چندين بار به زبان آوريم و به خودمان تلقين كنيم: «من به خوبي قادر هستم اين عادت بد را از خود دور كنم».
ب ) هر روز صبح بعد از نماز با خداي خود شرط كنيم كه هرگز نگاه عمدي به نامحرم نكنيم و براي اين كار از خداوند استعانت جوييم.
ج ) در طول روز كاملاً مراقب خود باشيم و هرگاه دچار وسوسه شديم با به خاطر آوردن شرط و عهد خود در ابتداي روز، با آن مخالفت كنيم.
د ) شب قبل از استراحت و خواب، تعداد ارتكاب اين عمل را محاسبه كنيم ودر يك جدول، موارد تخلف و عدم تخلف را يادداشت نماييم.
ه ) نسبت به موارد عدم تخلف خداي را شكر كنيم و در موارد تخلف خود را تنبيه و سرزنش نماييم. (مثلاً خود را تنبيه مالي كنيم و صدقه بدهيم و ياروزه‏اي بگيريم و يا هر نوع تنبيه ديگري را بر خود الزام كنيم).
مي‏توانيم در طي يك برنامه‏اي درازمدت با خود شرط كنيم تعداد اين خلاف را هر روز يك مورد كاهش دهيم تا تعداد موارد در روز به صفر برسد. مثلاً اگر هم‏اكنون روزي 20 بار مرتكب اين خلاف مي‏شويم، روز دوم به 19 بار،روز سوم به 18 بار و يا شبيه اين برنامه، به تدريج تعداد موارد خلاف را كم كنيم، ليكن در اجراي برنامه كاملاً بايد قاطع وجدي بود و هرگز از آن تخطي نكنيم. هم‏چنين جديت در اجراي برنامه زير پشتيباني نيرومندي در رسيدن به مطلوب است:
1) داشتن مطالعاتي پيوسته پيرامون معاد و آثار و عواقب وخيم و دهشت‏زاي معاصي. در اين صورت حب گناه تدريجا اندك مي‏شود، و به فرض چنين نشود، خوف عذاب الهي مانع انجام گناه مي‏گردد.
2) اشتغال نفس به عبادات مانند نماز شب، روزه، دعاها و...
3) حضور قلب در نماز و توجه به اين كه با چه كسي سخن مي‏گوييم و چه مي‏گوييم و در چه جايگاهي هستيم.

4) دوري از عواملي كه انسان را به گناه متمايل مي‏سازد؛ مانند محيط هاي آلوده به گناه.
5) نشست و برخاست با انسان‏هاي مؤمن و خداترس واقعي.

بسم الله الرحمن الرحیم

خیلی خلاصه این یک تجربه است از یک کسی که با بنده رفاقت نزدیکی دارد

کسی که نگاهش را از آنچه نباید به آن نگاه کند فروبست چنان در سایه رحمت خدای رحیم قرار می گیرد که حتی اگر به اعماق گناه هم فرو رود خدای رحیم دستش را می گیرد و او را بیرون می کشد .همیشه می گفت باورت نمی شود ؟امتحان کن .

انتخاب با شماست

سلام
بنده هم معتقدم هيچ کس به اندازه خدا غيور نيست...
واقعا اگر کسي اين نکته را بفهمد که اگر حتي يک نيم نگاه هم(معاذالله) هم به ناموس کسي داشته باشه...خدا همون نيم نگاه رو برمي گردونه به ناموس خودش . گردنشو ميشکنه تا سرش هميشه پايين باشه...
حال مگه بي غيرتي باشه... که اون دوا نداره...
حتي به نظر حقير اگر توبه هم بکني بز بايد سزاشو ببيني ...يعني عقابي است که قابل تبديل نيست...
انصاف هم همينه... مگه کدوم صاحب ناموسي به غير اين راضي ميشه؟

ashkan62;84340 نوشت:
حتي به نظر حقير اگر توبه هم بکني بز بايد سزاشو ببيني

توبه کنید الباقی با الله که رحمان است و رحیم
غیرت رب رحمان عاقلانه است نه متعصبانه

«قل للمومنین یغضوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم ذلک أزکی لهم إن الله خبیر بما
یصنعون»(1)
«به مردان با ایمان بگو که دیده فرونهند و پاکدامنی ورزند؛ این برای آنان پاکیزه تر است
زیرا خدا به آنچه می کنند آگاه است.»:Gol:

سلام
يه سوال: در بحث مراقه از چشم اگر كسي بخواهد كاملآ مراقبه داشته باشد بايد به كسايي كه سن پدرش را هم دارد مثل شوهر خاله و يابراي آقايان مثل زندايي و... نگاه نكند؟

موضوع قفل شده است