جمع بندی مشکل در انتخاب همسر مناسب (بلوغ فکری و عقلی)

تب‌های اولیه

11 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
مشکل در انتخاب همسر مناسب (بلوغ فکری و عقلی)

سلام علیکم.
بنده آقا هستم و حدود ۲۲ سال دارم.سرباز هستم و ان شاءالله اگر توفیق شود قصد دارم طلبه شوم.حدود ۳ الی ۴ سال است اقدام کرده ام برای مقوله ازدواج و در این سال ها با یک مشکل برخورد کرده ام.
عموما در عرف جامعه ما این سنت وجود دارد که آقا باید از خانم سنشان بیشتر باشد و عموما عکس این را نمیپسندند.بنده در ازدواجم ملاک را سن قرار نداده ام و معتقد هستم سن صرفا نمایانگر رشد جسمی است و نه رشد فکری و حتی در جامعه ممکن است کودک ۷۰ ساله هم داشته باشیم.بنده وقتی با خانم هایی که معرفی می شود گفتگو میکنم احساس میکنم فکرشان عمق ندارد و سطحی فکر میکنند و غالبا دچار احساسات هستند در تصمیم گیری ها و هیجانی که دارند به دلیل شنیده ها و دیدهای زیبایی است که یک سری ها در فیلم ها و فضای مجازی بیان میکنند و البته منکر این زیبایی ها نیستم و وجود دارد اما صرفا همین یک بعد نیست.بنده یک ملاک را برای خود قرار داده ام که آن یک ملاک در برگیرنده تمام خواسته های بنده از همسر آینده ام است و آن ملاک این است همسر بنده حلال خدا را حلال و حرام خدا را حرام بداند و به آن عمل کند و یا سعی در عمل کردن به آن را داشته باشد و اکثرا این را میپذیرند اما بنده وقتی وارد جزئیات همین ملاک میشوم برایشان قابل قبول نیست البته مواردی هم هستند که برایشان قابل قبول است اما از حرف ها و نوع فکرشان میتوانم متوجه شوم کودکانه دارند فکر میکنند.مواردی بوده است که سنشان از بنده بیشتر بوده است(تا حدود ۸ سال) و بنده این مسئله را در ابتدا بیان نکرده ام به دلیل دیدگاه و حساسیتی که خانم ها در این موضوع دارند و عرض کرده ام پس از گفتگو و نتیجه گیری سن را عرض میکنم(این مطلب را از طریق واسطه یا مستقیم عرض کرده ام).و تقریبا همه این مواردی که سنشان از بنده بیشتر بوده است به استثنای یک مورد بنده را پذیرفته اند اما پس از بیان سن نظرشان تغییر کرده است حتی افرادی که قبل از بیان این مطلب مدعی بودند سن برایشان مهم نیست و ادارک فرد مقابل برایشان مهم است.از نظر شما کارشناس بزرگوار و کاربران محترم بنده باید چه کنم؟آیا به دنبال موردی باشم که تفاهم نسبتا زیادی وجود داشته باشد یا به دختر خانم هایی که سنشان کمتر است و شاید بتوان یک سری از مسائل را پس از ازدواج حل کرد راضی شوم؟

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد امیـد

[TD][/TD]

0x3a;997874 نوشت:
سلام علیکم.
بنده آقا هستم و حدود ۲۲ سال دارم.سرباز هستم و ان شاءالله اگر توفیق شود قصد دارم طلبه شوم.حدود ۳ الی ۴ سال است اقدام کرده ام برای مقوله ازدواج و در این سال ها با یک مشکل برخورد کرده ام.
عموما در عرف جامعه ما این سنت وجود دارد که آقا باید از خانم سنشان بیشتر باشد و عموما عکس این را نمیپسندند.بنده در ازدواجم ملاک را سن قرار نداده ام و معتقد هستم سن صرفا نمایانگر رشد جسمی است و نه رشد فکری و حتی در جامعه ممکن است کودک ۷۰ ساله هم داشته باشیم.بنده وقتی با خانم هایی که معرفی می شود گفتگو میکنم احساس میکنم فکرشان عمق ندارد و سطحی فکر میکنند و غالبا دچار احساسات هستند در تصمیم گیری ها و هیجانی که دارند به دلیل شنیده ها و دیدهای زیبایی است که یک سری ها در فیلم ها و فضای مجازی بیان میکنند و البته منکر این زیبایی ها نیستم و وجود دارد اما صرفا همین یک بعد نیست.بنده یک ملاک را برای خود قرار داده ام که آن یک ملاک در برگیرنده تمام خواسته های بنده از همسر آینده ام است و آن ملاک این است همسر بنده حلال خدا را حلال و حرام خدا را حرام بداند و به آن عمل کند و یا سعی در عمل کردن به آن را داشته باشد و اکثرا این را میپذیرند اما بنده وقتی وارد جزئیات همین ملاک میشوم برایشان قابل قبول نیست البته مواردی هم هستند که برایشان قابل قبول است اما از حرف ها و نوع فکرشان میتوانم متوجه شوم کودکانه دارند فکر میکنند.مواردی بوده است که سنشان از بنده بیشتر بوده است(تا حدود ۸ سال) و بنده این مسئله را در ابتدا بیان نکرده ام به دلیل دیدگاه و حساسیتی که خانم ها در این موضوع دارند و عرض کرده ام پس از گفتگو و نتیجه گیری سن را عرض میکنم(این مطلب را از طریق واسطه یا مستقیم عرض کرده ام).و تقریبا همه این مواردی که سنشان از بنده بیشتر بوده است به استثنای یک مورد بنده را پذیرفته اند اما پس از بیان سن نظرشان تغییر کرده است حتی افرادی که قبل از بیان این مطلب مدعی بودند سن برایشان مهم نیست و ادارک فرد مقابل برایشان مهم است.از نظر شما کارشناس بزرگوار و کاربران محترم بنده باید چه کنم؟آیا به دنبال موردی باشم که تفاهم نسبتا زیادی وجود داشته باشد یا به دختر خانم هایی که سنشان کمتر است و شاید بتوان یک سری از مسائل را پس از ازدواج حل کرد راضی شوم؟


سلام

شما نیز مثل هر جوانی دوست دارید شریک مناسبی برای زندگی تان پیدا کنید و ازدواجی آرامش بخش داشته باشید. خیلی ارزشمند است که به حلال و حرام اهمیّت می دهید و آن را معیاری مهمّ به شمار می آورید. ازدواج مهم ترین تصمیم زندگی هر فرد است. ازدواج در صورتی که بر اساس معیار و ملاک صحیح نباشد، نه تنها مایه آرامش نخواهد بود؛ بلکه مشکلات زیادی را برای هر دو طرف ایجاد می کند و باعث ایجاد بیماری های روحی و جسمی زیادی می شود.
تناسب سنی از جمله موازين زيربنايی و اساسی در ازدواج است که بی توجهی به آن، زمينه ساز بسياری از کج خلقی ها و ناسازگاری ها در زندگی زناشويی خواهد شد.
باور سنتی در جامعه ایران این است که پسر باید از دختر برای ازدواج بزرگ‌تر باشد. این نظر از جهاتی دارای نقاط قابل ‌توجه علمی‌‌ و منطقی است؛ مانند بلوغ زودرس جسمی‌‌ و جنسی و عاطفی و عقلانی اجتماعی در زن، رضایتمندی جنسی در حال و آینده زوج، دوران کوتاه باروری در زن.

تفاوت سنی زیاد میان خانم و آقا هنگام ازدواج خطرات زيادی را به همراه دارد. پختگیِ زياد يک طرف در مقابل ناپختگی و بی تجربگی های طرف مقابل، مهم ترين عاملی است که زندگی زناشویی را با مشکل مواجه می سازد.
فردِ مُسِن تر ممکن است ترس از دست دادن همسر، وابستگی به او، احساس برتری و کامل بودن، موظف دانستن خود و احساس مسئوليت نسبت به کنترل رفتارهای فردِ کوچک تر، زير سوال بردن تعدادی از رفتارهای او، کهولت سن و زوال جسمی و ... را تجربه نماید.
فرد کوچک تر نيز با نگرانی هايی مانند: دلزدگی و سردشدن نسبت به رابطه زناشويی، احساس بی حوصلگی و تمايل به انزوا، احساس خجالت زدگی از حضور در جمع و معرفی همسر به دوستان و آشنايان، حس پشيمانی و ...، دست و پنجه نرم می کند.
بعضی از افراد بزرگ تر در ازدواج های بافاصله سنی معتقدند مسئوليتِ «تربيتِ» همسرِ جوانِ شان به عهده آنهاست. در نتيجه ممکن است ناخواسته در مقام يک مادر شروع به سخت گيری و کنترل خارج از عرف همسرِشان کنند.

در ازدواج هايی با تفاوت سنی، فرد کوچک تر ممکن است به تفريحات، سرگرمي ها و رفتارهايی علاقه مند باشد که شاد و پرهيجان است، اما از نگاه فرد بزرگ تر چندان پسنديده و مقتضی مقام و شان فرد متاهل نيست.
در چنين ازدواج هايی حتی ممکن است «خنده های همسر در یک مهمانی» زمينه ايجاد ناراحتی و کج خلقی زوج بزرگ تر را فراهم کند! حال اگر فرد بزرگ تر همسرش را به گونه ای «منطقی» همراهی نکند، بلکه مشغول سرزنش کردن و ايرادگيری از رفتارهای ناپخته او باشد و نحوه برخورد همسرش را مايه شرمساری و خجالت خود ببيند و يا کُلّاً تصميم بگيرد او را به حال خود بگذارد و در هيچ کدام از علايق همسرش مشارکت نکند، رفته رفته دلسردی و پشيمانی در زندگیِ هر دو طرف به وجود می آید و آن ها را به سمت فاصله گرفتن از يکديگر و پناه بردن به عالم تنهايی يا جايگزين کردن جمع دوستان و اقوام به جای همسر سوق می دهد.

فرض کنید شما با همسری که هشت سال از شما بزرگ تر است ازدواج کنید. این به آن معناست که وقتی شما 42 ساله هستید، همسرتان 50 ساله است. سنّ 40 سالگی برای بسیاری از مردها ابتدای جوانی است. حتی دیده می شود که عدّه ای از مردها با اینکه متأهّل می باشند، در این سنّ هوسِ تجدید فراش و گرفتن زن دوم به سرشان می افتد. اما خانمِ 50 ساله در انتهای سنّ فرزندآوری و ابتدای سنّ یائسگی است که ممکن است با فروکش کردنِ غریزه جنسی نیز همراه باشد.

امید;998129 نوشت:

سلام

شما نیز مثل هر جوانی دوست دارید شریک مناسبی برای زندگی تان پیدا کنید و ازدواجی آرامش بخش داشته باشید. خیلی ارزشمند است که به حلال و حرام اهمیّت می دهید و آن را معیاری مهمّ به شمار می آورید. ازدواج مهم ترین تصمیم زندگی هر فرد است. ازدواج در صورتی که بر اساس معیار و ملاک صحیح نباشد، نه تنها مایه آرامش نخواهد بود؛ بلکه مشکلات زیادی را برای هر دو طرف ایجاد می کند و باعث ایجاد بیماری های روحی و جسمی زیادی می شود.
تناسب سنی از جمله موازين زيربنايی و اساسی در ازدواج است که بی توجهی به آن، زمينه ساز بسياری از کج خلقی ها و ناسازگاری ها در زندگی زناشويی خواهد شد.
باور سنتی در جامعه ایران این است که پسر باید از دختر برای ازدواج بزرگ‌تر باشد. این نظر از جهاتی دارای نقاط قابل ‌توجه علمی‌‌ و منطقی است؛ مانند بلوغ زودرس جسمی‌‌ و جنسی و عاطفی و عقلانی اجتماعی در زن، رضایتمندی جنسی در حال و آینده زوج، دوران کوتاه باروری در زن.

تفاوت سنی زیاد میان خانم و آقا هنگام ازدواج خطرات زيادی را به همراه دارد. پختگیِ زياد يک طرف در مقابل ناپختگی و بی تجربگی های طرف مقابل، مهم ترين عاملی است که زندگی زناشویی را با مشکل مواجه می سازد.
فردِ مُسِن تر ممکن است ترس از دست دادن همسر، وابستگی به او، احساس برتری و کامل بودن، موظف دانستن خود و احساس مسئوليت نسبت به کنترل رفتارهای فردِ کوچک تر، زير سوال بردن تعدادی از رفتارهای او، کهولت سن و زوال جسمی و ... را تجربه نماید.
فرد کوچک تر نيز با نگرانی هايی مانند: دلزدگی و سردشدن نسبت به رابطه زناشويی، احساس بی حوصلگی و تمايل به انزوا، احساس خجالت زدگی از حضور در جمع و معرفی همسر به دوستان و آشنايان، حس پشيمانی و ...، دست و پنجه نرم می کند.
بعضی از افراد بزرگ تر در ازدواج های بافاصله سنی معتقدند مسئوليتِ «تربيتِ» همسرِ جوانِ شان به عهده آنهاست. در نتيجه ممکن است ناخواسته در مقام يک مادر شروع به سخت گيری و کنترل خارج از عرف همسرِشان کنند.

در ازدواج هايی با تفاوت سنی، فرد کوچک تر ممکن است به تفريحات، سرگرمي ها و رفتارهايی علاقه مند باشد که شاد و پرهيجان است، اما از نگاه فرد بزرگ تر چندان پسنديده و مقتضی مقام و شان فرد متاهل نيست.
در چنين ازدواج هايی حتی ممکن است «خنده های همسر در یک مهمانی» زمينه ايجاد ناراحتی و کج خلقی زوج بزرگ تر را فراهم کند! حال اگر فرد بزرگ تر همسرش را به گونه ای «منطقی» همراهی نکند، بلکه مشغول سرزنش کردن و ايرادگيری از رفتارهای ناپخته او باشد و نحوه برخورد همسرش را مايه شرمساری و خجالت خود ببيند و يا کُلّاً تصميم بگيرد او را به حال خود بگذارد و در هيچ کدام از علايق همسرش مشارکت نکند، رفته رفته دلسردی و پشيمانی در زندگیِ هر دو طرف به وجود می آید و آن ها را به سمت فاصله گرفتن از يکديگر و پناه بردن به عالم تنهايی يا جايگزين کردن جمع دوستان و اقوام به جای همسر سوق می دهد.

فرض کنید شما با همسری که هشت سال از شما بزرگ تر است ازدواج کنید. این به آن معناست که وقتی شما 42 ساله هستید، همسرتان 50 ساله است. سنّ 40 سالگی برای بسیاری از مردها ابتدای جوانی است. حتی دیده می شود که عدّه ای از مردها با اینکه متأهّل می باشند، در این سنّ هوسِ تجدید فراش و گرفتن زن دوم به سرشان می افتد. اما خانمِ 50 ساله در انتهای سنّ فرزندآوری و ابتدای سنّ یائسگی است که ممکن است با فروکش کردنِ غریزه جنسی نیز همراه باشد.


ادامه دارد...

سلام علیکم.
متشکرم از وقتی که اختصاص دادید.بنده هم چندان موافق تفاوت سنی زیاد نیستم.اما فکر میکنم دو الی سه سال تفاوت سنی خانم(بزرگ تر بودن) مشکلی را از این بعد ایجاد نکند.بنده این مسائل را بررسی کرده ام. در چند مورد آخر که حدود ۳ الی ۴ ماه از بنده بزرگ تر بودند همه چیز به خوبی پیش میرفت و پس از مطرح شدن سن شوکه شدند و نپذیرفتند(البته جز یک مورد).از دیدگاه اطرافیان بنده به همسالان خود تفاوت هایی دارم و با دوستانی که هم سن بنده هستند گاهی صحبت میکنم خود نیز متوجه این می شوم.حال با این اوصاف نمیدانم چه کنم.به گونه ای شده است در این موارد اخر بنده در مقدمات گفتگو و قبل از بیان سن یا پس از آن نشسته ام برایشان ادله عقلی و نقلی آورده ام و در نهایت گفته اند شاید سن برای من مهم باشد و نهایتا نپذیرفتند.شما فکر میکنید بنده صبر کنم تا دختر خانمی با معیارهایی که مد نظر دارم معرفی شود؟یا چگونه مسئله سن را بیان کنم تا واکنش اینچنین نداشته باشند و ناگفته نماند شاید بیش از ۹۰ درصد مخالفت هایی که داشتند و نپذیرفتند را دیدگاه اطرافیان معرفی کردند.البته فردی که چنین دیدگاهی دارد مطمئنا عقاید اشتباهی دارد و شاید به آن حرف هایی هم که زده است ایمان نداشته است.نمیدانم.

0x3a;998133 نوشت:
سلام علیکم.
متشکرم از وقتی که اختصاص دادید.بنده هم چندان موافق تفاوت سنی زیاد نیستم.اما فکر میکنم دو الی سه سال تفاوت سنی خانم(بزرگ تر بودن) مشکلی را از این بعد ایجاد نکند.بنده این مسائل را بررسی کرده ام. در چند مورد آخر که حدود ۳ الی ۴ ماه از بنده بزرگ تر بودند همه چیز به خوبی پیش میرفت و پس از مطرح شدن سن شوکه شدند و نپذیرفتند(البته جز یک مورد).از دیدگاه اطرافیان بنده به همسالان خود تفاوت هایی دارم و با دوستانی که هم سن بنده هستند گاهی صحبت میکنم خود نیز متوجه این می شوم.حال با این اوصاف نمیدانم چه کنم.به گونه ای شده است در این موارد اخر بنده در مقدمات گفتگو و قبل از بیان سن یا پس از آن نشسته ام برایشان ادله عقلی و نقلی آورده ام و در نهایت گفته اند شاید سن برای من مهم باشد و نهایتا نپذیرفتند.شما فکر میکنید بنده صبر کنم تا دختر خانمی با معیارهایی که مد نظر دارم معرفی شود؟یا چگونه مسئله سن را بیان کنم تا واکنش اینچنین نداشته باشند و ناگفته نماند شاید بیش از ۹۰ درصد مخالفت هایی که داشتند و نپذیرفتند را دیدگاه اطرافیان معرفی کردند.البته فردی که چنین دیدگاهی دارد مطمئنا عقاید اشتباهی دارد و شاید به آن حرف هایی هم که زده است ایمان نداشته است.نمیدانم.

سلام و عرض ادب

به نظرم شما انتخابتان را محدود به خانم هایی کرده اید ، که از شما بزرگتر ، یا هم سن شما هستند

چرا سراغ دختری که سنش از شما کمتر باشد ، اما با فهم و شعور و کمالات باشد نمی روید؟

بنده دخترهای 14-15 ساله ای را دیده ام که از زن 50 ساله بیشتر می فهمند!

شروحیل;998137 نوشت:
سلام و عرض ادب

به نظرم شما انتخابتان را محدود به خانم هایی کرده اید ، که از شما بزرگتر ، یا هم سن شما هستند

چرا سراغ دختری که سنش از شما کمتر باشد ، اما با فهم و شعور و کمالات باشد نمی روید؟

بنده دخترهای 14-15 ساله ای را دیده ام که از زن 50 ساله بیشتر می فهمند!

سلام علیکم.
خیر محدود نکرده ام.حتی اولویت بنده کوچک تر بودن خانم است.اما تا به اکنون برای بنده موردی پیش نیامده است.

0x3a;998133 نوشت:
متشکرم از وقتی که اختصاص دادید.بنده هم چندان موافق تفاوت سنی زیاد نیستم.اما فکر میکنم دو الی سه سال تفاوت سنی خانم(بزرگ تر بودن) مشکلی را از این بعد ایجاد نکند.بنده این مسائل را بررسی کرده ام. در چند مورد آخر که حدود ۳ الی ۴ ماه از بنده بزرگ تر بودند همه چیز به خوبی پیش میرفت و پس از مطرح شدن سن شوکه شدند و نپذیرفتند(البته جز یک مورد).از دیدگاه اطرافیان بنده به همسالان خود تفاوت هایی دارم و با دوستانی که هم سن بنده هستند گاهی صحبت میکنم خود نیز متوجه این می شوم.حال با این اوصاف نمیدانم چه کنم.به گونه ای شده است در این موارد اخر بنده در مقدمات گفتگو و قبل از بیان سن یا پس از آن نشسته ام برایشان ادله عقلی و نقلی آورده ام و در نهایت گفته اند شاید سن برای من مهم باشد و نهایتا نپذیرفتند.شما فکر میکنید بنده صبر کنم تا دختر خانمی با معیارهایی که مد نظر دارم معرفی شود؟یا چگونه مسئله سن را بیان کنم تا واکنش اینچنین نداشته باشند و ناگفته نماند شاید بیش از ۹۰ درصد مخالفت هایی که داشتند و نپذیرفتند را دیدگاه اطرافیان معرفی کردند.البته فردی که چنین دیدگاهی دارد مطمئنا عقاید اشتباهی دارد و شاید به آن حرف هایی هم که زده است ایمان نداشته است.نمیدانم.

شما در صحبت هایتان به تفاوت سنّی تا هشت سال اشاره کردید و من هم این تفاوت سنّی را زیاد دانستم و زیر سؤال بردم که این حرفم طبق نظر کارشناسان و متخصّصان روانشناسی است.
اما در مورد تفاوت سنّی تا دو سال باید بگویم:
دکتر غلامعلی افروز _ استاد ممتاز دانشگاه تهران_ می گوید:«در ازدواج اصلا نبايد به شناسنامه نگاه شود. مطالعات در كشور نشان مي‌دهد، ازدواج‌هايی كه در آن دختر دو سال از پسر بزرگتر است، ازدواج های مستحكم‌تری هستند و كمتر به طلاق كشيده می شوند».
آدرس صحبت های استاد افروز:

http://www.asriran.com/fa/news/55391/%D8%BA%D9%84%D8%A7%D9%85%D8%B9%D9%84%D9%8A-%E2%80%8C%D8%A7%D9%81%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D8%B2%D8%AF%D9%88%D8%A7%D8%AC%E2%80%8C-%D9%86%D8%A8%D8%A7%D9%8A%D8%AF-%D8%A8%D9%87-%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%B4%D9%88%D8%AF

0x3a;998141 نوشت:
سلام علیکم.
خیر محدود نکرده ام.حتی اولویت بنده کوچک تر بودن خانم است.اما تا به اکنون برای بنده موردی پیش نیامده است.

سلام و عرض ادب

پس عجله نکنید

تا همسر مومن و متعهد مورد نظر خود را پیدا کنید

فراموش نکنید که هیچ انسانی کامل نیست

خود شما نیز عیب هایی دارید و کامل نیستید

ازدواج وسیله رسیدن به تکامل است

سخت نگیرید

با دختر خانمی که حد اقل ها را دارد ازدواج کنید و به او کمک کنید تا تکامل پیدا کند که این خود موجب تکامل شما خواهد شد

در پناه حق تعالی

سلام

بنظر من بدنبال بزرگتر از خودتون باشین اما دو سال یا چهار سال ... نه بیشتر. اگر ۲۶ سالتون بود خانمها اعتماد میکردن اما جواب رد میشنوید چون فکر میکنن از سر هیجان و احساس در ۲۲ سالگی یچیزی میگین و نمیتونن بهتون اعتماد کنن!
دختر کوچکتر از شما هم در عالم هپروت و خوشخیالی هست .

بنظرم بهتره شما دختری بزرگتر از خودتون برای ازدواج پیدا کنین اگر چه نسبیه و قطعی نیست که خوشبخت بشین یا نه ولی چند مسئله مطرحه؛

۱. پختگی و جدایی از هیجانات
۲. تناسب رفتار و گفتار
۳. بلوغ فکری ( که خودش همه چیزو در بر میگیره)
۴. داشتن هدف و برنامه برای زندگی
۵. مدیریت احساسات
۶. مدیریت رابطه
۷. مدیریت اقتصادی
و ...

شما مطمئنی که اون خانم بزرگتر از شما درست نمیگه؟؟

شاید خودتون کودکانه فکر میکنید که :اونها کودکانه فکر میکنند:؟ در حالی که دو یا سه یال دیگه و یا هشت سال دیگه خودتون هم به حرفش میرسید!!!!!!!!!

گاهی حرف ها درسته اما خیلی ایده ال هست! و در زندگی متئجه میشید که نمیشه ایدهالیسم زندگی کرد! و شما فکر میکنید اون ها اشتباه میگن !
یکم به خودتون شک کنید

پرسش:

من سربازی 22 ساله هستم. سه سالی است که به خواستگاری دخترخانم ها می روم. ملاک من برای انتخاب همسر این است که حلال خدا را حلال و حرامش را حرام بداند و سعی کند به آن عمل نماید. وقتی با خانم هایی که از خودم کوچک تر هستند صحبت می کنم، احساس می کنم تفکّرشان سطحی است و در تصمیم گیری ها دچار احساسات می باشند. وقتی با خانم هایی که سنّ شان از من بیشتر است صحبت می کنم، غالبا نظراتم را می پذیرند؛ اما با فهمیدنِ اینکه من از آنها کوچک تر هستم، پاسخ منفی می دهند. آیا حتما باید با خانمی ازدواج کنم که سنّش از من کمتر است و برخی اختلافات را پس از ازدواج حلّ کنم یا اشکالی ندارد با خانمی که از من بزرگ تر است و تفاهم زیادی با او دارم ازدواج کنم؟

پاسخ:

شما نیز مثل هر جوانی دوست دارید شریک مناسبی برای زندگی تان پیدا کنید و ازدواجی آرامش بخش داشته باشید. خیلی ارزشمند است که به حلال و حرام اهمیّت می دهید و آن را معیاری مهمّ به شمار می آورید. ازدواج مهم ترین تصمیم زندگی هر فرد است. ازدواج در صورتی که بر اساس معیار و ملاک صحیح نباشد، نه تنها مایه آرامش نخواهد بود؛ بلکه مشکلات زیادی را برای هر دو طرف ایجاد می کند و باعث ایجاد بیماری های روحی و جسمی زیادی می شود. تناسب سنی از جمله موازين زيربنايی و اساسی در ازدواج است که بی توجهی به آن، زمينه ساز بسياری از کج خلقی ها و ناسازگاری ها در زندگی زناشويی خواهد شد.

در مورد تفاوت سنّی تا دو سال باید بگویم:
دکتر غلامعلی افروز _ استاد ممتاز دانشگاه تهران_ می گوید:«در ازدواج اصلا نبايد به شناسنامه نگاه شود. مطالعات در كشور نشان مي‌دهد، ازدواج‌هايی كه در آن دختر دو سال از پسر بزرگتر است، ازدواج های مستحكم‌تری هستند و كمتر به طلاق كشيده می شوند».

تفاوت سنی زیاد میان خانم و آقا هنگام ازدواج خطرات زيادی را به همراه دارد. پختگیِ زياد يک طرف در مقابل ناپختگی و بی تجربگی های طرف مقابل، مهم ترين عاملی است که زندگی زناشویی را با مشکل مواجه می سازد. فردِ مُسِن تر ممکن است ترس از دست دادن همسر، وابستگی به او، احساس برتری و کامل بودن، موظف دانستن خود و احساس مسئوليت نسبت به کنترل رفتارهای فردِ کوچک تر، زير سوال بردن تعدادی از رفتارهای او، کهولت سن و زوال جسمی و ... را تجربه نماید.
فرد کوچک تر نيز با نگرانی هايی مانند: دلزدگی و سردشدن نسبت به رابطه زناشويی، احساس بی حوصلگی و تمايل به انزوا، احساس خجالت زدگی از حضور در جمع و معرفی همسر به دوستان و آشنايان، حس پشيمانی و ...، دست و پنجه نرم می کند.
بعضی از افراد بزرگ تر در ازدواج های بافاصله سنی معتقدند مسئوليتِ «تربيتِ» همسرِ جوانِ شان به عهده آنهاست. در نتيجه ممکن است ناخواسته در مقام يک مادر شروع به سخت گيری و کنترل خارج از عرف همسرِشان کنند.

در ازدواج هايی با تفاوت سنی، فرد کوچک تر ممکن است به تفريحات، سرگرمي ها و رفتارهايی علاقه مند باشد که شاد و پرهيجان است، اما از نگاه فرد بزرگ تر چندان پسنديده و مقتضی مقام و شان فرد متاهل نيست. در چنين ازدواج هايی حتی ممکن است «خنده های همسر در یک مهمانی» زمينه ايجاد ناراحتی و کج خلقی زوج بزرگ تر را فراهم کند! حال اگر فرد بزرگ تر همسرش را به گونه ای «منطقی» همراهی نکند، بلکه مشغول سرزنش کردن و ايرادگيری از رفتارهای ناپخته او باشد و نحوه برخورد همسرش را مايه شرمساری و خجالت خود ببيند و يا کُلّاً تصميم بگيرد او را به حال خود بگذارد و در هيچ کدام از علايق همسرش مشارکت نکند، رفته رفته دلسردی و پشيمانی در زندگیِ هر دو طرف به وجود می آید و آن ها را به سمت فاصله گرفتن از يکديگر و پناه بردن به عالم تنهايی يا جايگزين کردن جمع دوستان و اقوام به جای همسر سوق می دهد.

فرض کنید شما با همسری که هشت سال از شما بزرگ تر است ازدواج کنید. این به آن معناست که وقتی شما 42 ساله هستید، همسرتان 50 ساله است. سنّ 40 سالگی برای بسیاری از مردها ابتدای جوانی است. اما خانمِ 50 ساله در انتهای سنّ فرزندآوری و ابتدای سنّ یائسگی است که ممکن است با فروکش کردنِ غریزه جنسی نیز همراه باشد.

موضوع قفل شده است