جمع بندی دلیل دشمنی با اسلام

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
دلیل دشمنی با اسلام

با سلام
نمی دونم بخش مرتبط را انتخاب کردم یا نه
خواستم بدانم دلیل دشمنی برخی با اسلام چیست؟
مثلا عوامل خودفروخته شبکه های صیهونیسم که فراری و خائن هم هستند
با داشتن اسلام چه ضرری می کنند و با نداشتن ان چه سود
یا حتی برخی افراد جامعه ما که همراه ما همه ی مشکلات سخت اقتصادی را تحمل می کنند ( البته خارج کشور هم مشکلات اقتصادی کمتر از ایران نیست بلکه در جاهایی بیشتر هم هست)
با خرافه دانستن دین و نداشتن اسلام چه سودی می کنند؟
مثلا اگر محرم در ایران نباشد چه سودی می کنند؟ که با ان دشمنی می میکنند؟
البته من سوالم کلی بود و اگر لطف کنید کلی جواب دهید زیرا این سوال مدتهاست ذهنم را درگیر کرده است.

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد مشکور

[TD][/TD]

پرسش:
دلیل دشمنی و مخالفت برخی با اسلام چیست؟ این قبیل افراد و جریانات از مخالفت و دشمنی با اسلام چه سودی می برند؟

پاسخ:
در پاسخ به این پرسش، مقدمتاً نکاتی را تقدیم می کنیم:
اولاً باید بین مفهوم دشمنی با مفهوم مخالفت تفاوت قائل شد زیرا دشمنان اسلام به کسانی اطلاق می شود که هیچ نسبتی با اسلام نداشته و یا از نسبت های قبلی خود بطور کلی روی برگردانده و در هر فرصتی و با هر وسیله ای، آگاهانه و عالمانه بدنبال ریشه کنی و براندازی اسلام و مخالفت با تمام یا بخش عمده و اصیل آموزه ها و احکام اسلامی هستند مانند دشمنی غرب و استکبار جهانی و علی الخصوص یهود و وهابیت با اسلام و تشیع، اما مفهوم مخالفت، گاهی برای جاهلان و فریب خوردگان مسلمان نیز بکار می رود و گاهی محدود به بعضی از احکام و آموزه های دینی می شود مثل مخالفت با عزاداری و محافل حسینی، زیارتگاه ها و مفاهیمی چون زیارت و توسل و یا مخالفت با نظام سیاسی، حکومت دینی، روحانیت و نظائر آن ... .
ثانیاً اگر بخواهیم دلایل دشمنی "غرب و استکبار" و "یهود و وهابیت" را بررسی کنیم ساختار بحث جهتی خاص، به خود می گیرد که البته دلایل دشمنی های جهان غرب، استکبار و صهیونیزم تا حدود زیادی روشن و واضح است، زیرا اگر اسلام و آرمانهای حیات بخش آن، در جهان گسترش یابد، دیگر جایی برای نظام سلطه و حضور اربابان زر و زور و تزویر و تحصیل منافعشان باقی نخواهد ماند. بعبارتی اگر آنها دشمنی نکنند باید پرسید که "چرا دشمنی نمی کنند؟" و اما اگر بخواهیم مخالفت برخی مسلمانان فریفته و خودفروخته به دستگاه های جاسوسی آمریکا و اسرائیل و جاهلان فریب خورده شبکه های خارجی را بررسی کنیم، حکایت بحث، جهتی دیگر خواهد یافت.

در این مجال و بر اساس سؤال شما به بررسی دلایل مخالفت گروه دوم(فریب خوردگان) می پردازیم:
یک. تحت تأثیر تهاجم و شبیخون فرهنگی: بسیاری از کسانیکه از جبهه اسلام روی بر گردانده و به حمایت از دشمنی ها و اهداف کثیف غرب و استکبار روی آورده و در دستگاه های تبلیغاتی ایشان، فعالیت می کنند زمانی خود در صفوف مسلمانان و در صف واحده امت اسلام، همراه با جامعه اسلامی و صفوف انقلابیون سال 57 بوده و چه بسا در طول سالیان انقلاب در دفاع از آرمانهای اسلام و انقلاب اسلامی هزینه پرداخته اند اما در دوران تهاجم فرهنگی تحت تأثیر سمپاشی های عقیدتی و سیاسی دشمنان اسلام و انقلاب قرار گرفته، از اعتقاد خود بازگشته و به صفوف دشمنان و مخالفان اسلام و انقلاب اسلامی پیوسته اند.
دو. جهل و نادانی و فقدان بصیرت: از جمله دلایل از هم گسیختگی عقیدتی در گروهی از مسلمانان را می توان ناشی از جهل و نادانی و بی بصیرتی برخی عوام و خواص جبهه حق دانست، البته این گروه، شاید ناشی از جهل و نادانی به طیف مخالفان موردی و مقطعی برخی ارزشها و آرمانهای اسلامی درآمده باشند، یا بدلیل بی بصیرتی با برخی برنامه های اسلامی مانند عزاداری محرم، یا آرمانهای انقلابی و جهادی اسلام و اهداف حکومت اسلامی موافق نباشند اما هیچگاه هویت مسلمانی خود را به دشمنان قسم خورده نفروخته و از اسلام عزیز دست نشسته اند و در صورت احساس خطر برای اسلام و آرمانهای متعالی آن، در کنار دیگر آحاد جامعه اسلامی به دفاع از اسلام و جامعه اسلامی شان خواهند پرداخت.
سه. دنیاطلبی، سودجویی و طمع، جویندگان نان و نام: روح دنیاطلبی، سودجویی و طمع عامل دیگری است، که موجب شده عده ای به طمع رسیدن به دنیای بهتر و یا تحت تأثیر دروغ و فریب و وعده های پوشالی دشمنان، برای رسیدن به آلاف و الوف دنیوی، به عقیده و آرمانهای اسلامی و انقلابی خود پشت کرده و برای خوشایند دشمنان اسلام، تن به هر خواری و رذالتی بدهند و در حالیکه شاید به حسب واقع، عقیده ای به دروغهای دشمن ندارند اما برای رسیدن به خواسته های دنیای پست، حاضر شده اند نقش بلندگوی دشمنان، علیه اسلام و جامعه اسلامی را ایفاء کنند و البته بسیاری از ایشان، در اثر مداومت و تکرار، به جایی می رسند که گویا دروغهای آنها را باور کرده و به مرور در آن فضای مسموم، ذهن و روحشان آلوده و مسموم می شود.

چهار. مخالفان سیاسی و عقده ای:
گروهی دیگر از کسانیکه سالیان دراز در صف همراهان جبهه حق و مدافعان سینه چاک اسلام و آرمانهای انقلابی و اسلامی بوده و همینک به دشمن پیوسته و یا در صف مخالفان قرار گرفته اند را می توان در چند دسته تقسیم کرد:
1. کسانیکه دارای مبانی اعتقادی و انحرافی خاصی از اسلام بوده و پس از تحقق حکومت اسلامی، آرمانهای انقلاب اسلامی و حکومت شیعی را در تضاد با اهداف و آرمانهای خود یافتند فلذا به مخالفت با آرمانهای اسلامی و انقلابی پرداخته و دست به کارشکنی زدند مانند گروههای مجاهدین خلق، منافقین، حزب توده ای ها، انجمن حجتیه ای ها، طرفداران حزب ملی، طرفداران اندیشه های سکولاری و لیبرالی و ...
2. کسانیکه بدنبال کسب مناصب و جایگاههای سیاسی (نان و نام) در نظام سیاسی اسلام پس از انقلاب بودند اما پس از تحقق انقلاب، به هر دلیلی اعم از ناخالصی، عدم اقبال مردم، رد صلاحیت در دستگاه های نظارتی و ... همه خوابها و رؤیاهای خود را آشفته و تعبیر نشده دیدند، از این رو، بنای بر ناسازگاری و مخالفت با آرمانهای اسلام و انقلاب گذاشته و به صف مخالفان و معاندان اسلام و اهداف متعالی جمهوری اسلامی پیوستند.
3. کسانیکه سالیان سال با اسلام و آرمانهای اسلامی و اهداف انقلابی همراه و همگام و جزو انقلابیون نسل اول انقلاب بوده و در مقاطعی پست های مدیریتی کلان در حوزه های مختلف کشوری، سیاسی و فرهنگی نیز داشته اند اما بدلیل اینکه در مقطعی دیگر از صفحات کتاب انقلاب، از مناصب خود عزل، یا رد صلاحیت شده، یا دچار جرائم قابل پیگیرد حقوقی و قضائی شده و یا دیگر مورد اقبال مردم قرار نگرفته اند، از اینرو منافع خود را تهدید شده یافتند، در چنین وضعیتی بمنظور عقده گشایی از اسلام و ارمانهای آن دست شسته، عَلَم مخالفت با آن را نیز برداشته و همینک در قالب جریانات مخالف اسلام و انقلاب در خارج کشور همسو و هم ندا با نظام سلطه و بوقهای تبلیغاتی صهیونیزم ها مشغول به فعالیت سیاسی و تخریب و تضعیف اعتقادات مردم هستند.
4. کسانیکه بدون اعتقاد به هیچ مبنا و اساسی و یا بدون توجه به مبانی اندیشه های جریانات اسلامی و سیاسی (حق و باطل)، صرفاً از افراد و اشخاص تبعیت می کردند، عاشق اشخاص و پیرو احزاب بودند و دربسته و بدون شناخت، اندیشه ها و افکار افراد و احزاب مورد نظر را می پذیرفتند، چنین کسانی نیز بعد از حذف و خروج آن افراد و احزاب انحرافی از صف حامیان اسلام و انقلاب، به تبع آنها از مسیر اسلام و انقلاب خارج می شدند و بدون هیچ دلیل و مبنایی به صف مخالفان می پیوستند.

موضوع قفل شده است