جمع بندی مکان ایستادن مأمومین در نماز جماعت

تب‌های اولیه

11 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
مکان ایستادن مأمومین در نماز جماعت

با سلام
بالاخره مکان ایستادن امام جماعت از مامومین نباید بالاتر باشد و یا بر اساس کتاب خلاف مکروه است که بالاتر باشد؟

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"]
[/TD]


کارشناس بحث: استاد مستنبط

[TD][/TD]

فاطمه 114;995437 نوشت:
با سلام
بالاخره مکان ایستادن امام جماعت از مامومین نباید بالاتر باشد و یا بر اساس کتاب خلاف مکروه است که بالاتر باشد؟

علیکم السلام
بحث مکان امام جماعت و پایین تر بودن آن، در روایات آمده است.(1) اما در مقام عمل، اینکه بالاتر بودن امام جماعت، کراهت دارد یا حرمت و اینکه وظیفه عملی مکلف چیست، به استنباط مرجع تقلید هر شخص از روایت، بستگی دارد و مکلف باید به فتوای مرجع خود رجوع کند. نظر هر کدام از فقها از جمله شیخ طوسی، مناسب مقام بحث و نظر اجتهادی است اما وظیفه عملی مکلف ارتباط مستقیمی با آن ندارد.

پی نوشت:
(1). «سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(ع) عَنِ الْإِمَامِ یُصَلِّی وَ خَلْفَهُ‌ قَوْمٌ أَسْفَلُ مِنَ الْمَوْضِعِ الَّذِی یُصَلِّی فِیهِ قَالَ إِنْ کَانَ الْإِمَامُ عَلَى شِبْهِ الدُّکَّانِ أَوْ عَلَى أَرْفَعَ مِنْ مَوْضِعِهِمْ لَمْ تَجُزْ صَلَاتُهُمْ وَ إِنْ کَانَ أَرْفَعَ مِنْهُمْ بِإِصْبَعٍ أَوْ أَکْثَرَ أَوْ أَقَلَّ إِذَا کَانَ الِارْتِفَاعُ بِقَطْعِ سَیْلٍ وَ إِنْ کَانَتِ الْأَرْضُ مَبْسُوطَةً وَ کَانَ فِی مَوْضِعٍ مِنْهَا ارْتِفَاعٌ فَقَامَ الْإِمَامُ فِی الْمَوْضِعِ الْمُرْتَفِعِ وَ قَامَ مَنْ خَلْفَهُ أَسْفَلَ مِنْهُ وَ الْأَرْضُ مَبْسُوطَةٌ إِلَّا أَنَّهَا فِی مَوْضِعٍ مُنْحَدِرٍ فَلَا بَأْسَ بِهِ وَ سُئِلَ فَإِنْ قَامَ الْإِمَامُ أَسْفَلَ مِنْ مَوْضِعِ مَنْ یُصَلِّی خَلْفَهُ قَالَ لَا بَأْسَ بِهِ وَ قَالَ ع إِنْ کَانَ الرَّجُلُ فَوْقَ بَیْتٍ أَوْ غَیْرِ ذَلِکَ دُکَّاناً کَانَ أَوْ غَیْرَهُ وَ کَانَ الْإِمَامُ یُصَلِّی عَلَى الْأَرْضِ وَ الْإِمَامُ أَسْفَلَ مِنْهُ کَانَ لِلرَّجُل أَنْ یُصَلِّیَ خَلْفَهُ وَ یَقْتَدِیَ بِصَلَاتِهِ وَ إِنْ کَانَ أَرْفَعَ مِنْهُ بِشَیْ‌ءٍ کَثِیرٍ»؛ شیخ صدوق، محمّد بن على، من لا یحضره الفقیه، ج ‌1، ص 387، دفتر انتشارات اسلامى، قم، چاپ دوم، 1413ق.

فاطمه 114;995437 نوشت:
و یا بر اساس کتاب خلاف مکروه است که بالاتر باشد؟


شیخ طوسی در مساله 301 کتاب خلاف می فرماید: «کراهت دارد که امام از ماموم بالاتر باشد، مثلا بر پشت بام، دکان [سکو، مشابه نیمکت] یا مانند آن [بایستد].» (1)
ایشان ابوحنیفه را قائل به کراهت و شافعی را قائل به جواز می داند. دلیل این مساله را، اجماع و اخبار معرفی می کنند.
توجه: کتاب خلاف پس از دو کتاب مهم شیخ طوسی، یعنی تهذیب الاحکام و استبصار نوشته شده است، از این رو، به طور طبیعی، اخباری که در ایشان در تهذیب جمع کرده اند، مورد اعتماد فتاوای بعدی ایشان خواهد بود و می توان به آن، به عنوان منبع خلاف مراجعه کرد.

پی نوشت:

1. مسألة 301 [كراهة علو موضع الإمام] يكره أن يكون الإمام أعلى من المأموم، على مثل سطح، و دكان و ما أشبه ذلك. و به قال أبو حنيفة، و الذي نص عليه الشافعي أنه لا بأس به، و حكى الطبري أنه الأفضل. دليلنا: إجماع الفرقة و أخبارهم و قد ذكرناها»، طوسى، ابو جعفر، محمد بن حسن، الخلاف، ج‌1، ص 556، 6 جلد، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، قم - ايران، اول، 1407 ه‍ ق.

مستنبط;997342 نوشت:
ایشان دلیل این مساله را، اجماع و اخبار معرفی می کنند.

در صورت دسترسی به اخبار و احادیث، اجماع موضوعیت ندارد، بنا بر این خبری که خود شیخ در تهذیب الاحکام در باب مکان امام و ماموم نقل کرده اند، ذکر می شود: «عَمَّارٍ السَّابَاطِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يُصَلِّي بِقَوْمٍ وَ هُمْ فِي مَوْضِعٍ أَسْفَلَ مِنْ مَوْضِعِهِ الَّذِي يُصَلِّي فِيهِ؟ فَقَالَ إِنْ كَانَ الْإِمَامُ عَلَى شِبْهِ الدُّكَّانِ أَوْ عَلَى مَوْضِعٍ أَرْفَعَ مِنْ مَوْضِعِهِمْ لَمْ تُجْزِ صَلَاتُهُمْ ...»؛ عمار ساباطی می گوید از امام صادق (علیه السلام) درباره کسی که به امامت گروهی می ایستد که از در مکانی پایین تر از مکان نماز او ایستاده اند، پرسیدم، حضرت فرمودند: اگر امام بر روی دکان مانند باشد یا در موضعی که از موضع مامومین بلندتر است، نمازشان درست نیست.(1)

پی نوشت:
1. طوسى، ابو جعفر، محمد بن حسن، تهذيب الأحكام، ج 3، ص 53، ح 185-97، 10 جلد، دار الكتب الإسلامية، تهران - ايران، چهارم، 1407 ه‍ ق.


شیخ در تهذیب، قبل از ذکر این روایت، به صراحت نظرش را بیان کرده، می فرماید: جایز نیست جایگاه امام بالاتر از ماموم باشد.(1)
حتی قبل از آن روایت دیگری از کافی نقل می کند که باز هم به صراحت بر پایین تر بودن امام تاکید دارد.(2)

پی نوشت ها:
1. «وَ لَا يَجُوزُ لِمَنْ يُصَلِّي بِقَوْمٍ أَنْ يَكُونَ مَوْضِعُ وُقُوفِهِ عَلَى شِبْهِ سَطْحٍ أَوْ دُكَّانٍ وَ مَا أَشْبَهَ ذَلِكَ وَ يَجُوزُ ذَلِكَ لِلْمَأْمُومِينَ.»، همان.

2. «عَنْ عَمَّارٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الرَّجُلِ يُصَلِّي بِالْقَوْمِ وَ خَلْفَهُ دَارٌ فِيهَا نِسَاءٌ هَلْ يَجُوزُ لَهُنَّ أَنْ يُصَلِّينَ خَلْفَهُ قَالَ نَعَمْ إِنْ كَانَ الْإِمَامُ أَسْفَلَ مِنْهُنَّ قُلْتُ فَإِنَّ بَيْنَهُنَّ وَ بَيْنَهُ حَائِطاً أَوْ طَرِيقاً فَقَالَ لَا بَأْسَ.»، همان، ح 183- 95.

فاطمه 114;995437 نوشت:
بالاخره مکان ایستادن امام جماعت از مامومین نباید بالاتر باشد و یا بر اساس کتاب خلاف مکروه است که بالاتر باشد؟

مستنبط;997348 نوشت:
شیخ در تهذیب، قبل از ذکر این روایت، به صراحت نظرش را بیان کرده، می فرماید: جایز نیست جایگاه امام بالاتر از ماموم باشد.
حتی قبل از آن روایت دیگری از کافی نقل می کند که باز هم به صراحت بر پایین تر بودن امام تاکید دارد.(2)

با توجه به آنچه گفته شد، احتمال دارد شیخ با توجه به فضای کتاب خلاف، که در حکم مباحثه علمای مذاهب مختلف می باشد، و از باب همراهی بیشتر و برجسته نکردن اختلافات جزیی، نظر صریح خود را ذکر نفرموده است. احتمال هم دارد که ایشان با توجه به بخش دوم روایت، که ناظر به زمین مسطح شیب دار می باشد، نظر داده باشند. زیرا امام درباره آن می فرمایند در زمینی که مقداری شیب دارد و امام در قسمت بلندتر آن ایستاده، نماز جایز است.(1) بعید نیست شیخ در جمع بندی بخش اول و دوم روایت، نماز در چنین زمینی را مکروه دانسته و در کتاب خلاف این نظر را ذکر کرده باشند.

پی نوشت:
1. «وَ إِنْ کَانَتِ الْأَرْضُ مَبْسُوطَةً وَ کَانَ فِی مَوْضِعٍ مِنْهَا ارْتِفَاعٌ فَقَامَ الْإِمَامُ فِی الْمَوْضِعِ الْمُرْتَفِعِ وَ قَامَ مَنْ خَلْفَهُ أَسْفَلَ مِنْهُ وَ الْأَرْضُ مَبْسُوطَةٌ إِلَّا أَنَّهَا فِی مَوْضِعٍ مُنْحَدِرٍ فَلَا بَأْسَ بِهِ

فاطمه 114;995437 نوشت:
بالاخره مکان ایستادن امام جماعت از مامومین نباید بالاتر باشد و یا بر اساس کتاب خلاف مکروه است که بالاتر باشد؟

نکته مهمی که باید دقت داشت: نظر اصلی علمایی چون شیخ طوسی یا علامه حلی را در کتبی چون خلاف نباید جستجو کرد. چون این کتب، جمع و بررسی نظرات مختلف فقهی مذاهب مختلف است و الزاما به معنی بیان نظر و فتوای نهایی فقیه نمی باشد.
معروف است که فتوای شیخ انصاری (رحمه الله علیه) را نمی توان از کتاب درسی مکاسب ایشان استخراج کرد. یا اقلا به راحتی امکان آن وجود ندارد، چون مباحث درسی شیخ بوده است و بنا بر بیان فتوای نهایی برای عمل نداشته اند.
بنا بر این بین رساله عملیه یک فقیه با کتب درسی یا تخصصی او باید تفکیک قائل شد.

فاطمه 114;995437 نوشت:
بالاخره مکان ایستادن امام جماعت از مامومین نباید بالاتر باشد و یا بر اساس کتاب خلاف مکروه است که بالاتر باشد؟

نکته مهم دیگر، توجه به فضای اجتماعی، سیاسی و علمی دوران شیخ طوسی است. در جامعه ای که تعصبات شدید حاکم است و حتی فضاهای علمی را تحت تاثیر قرار می دهد، نباید انتظار داشت که همه جا به صراحت، تمام اختلافات برجسته شود.
شیخ در فضایی زندگی می کرد که هر لحظه امکان داشت گروهی از متعصبان مذاهب دیگر، به محله و خانه ایشان و دیگر شیعیان هجوم برند و به قتل و غارت و سوختن بپردازند. کاری که نهایتا با خانه و کتابخانه عظیم شیخ انجام دادند و ایشان ناچار شد از بغداد، به نجف پناهنده شود.

بسیار ممنون و متشکرم از پاسخ کامل و جامع شما . افق دید تازه ای برایم گشودید . باز هم ممنونم.
اجرتان با حسین بن علی (علیه السلام)

پرسش:
آیا بالاتر بودن مکان امام جماعت از مکان مامومین جایز نیست و یا مطابق نظر شیخ طوسی در کتاب "خلاف"، مکروه است که بالاتر باشد؟

پاسخ:
نظر شیخ طوسی و دیگر فقهای شیعه:
فقهای شیعه بنا بر روایات(1)، قائلند که جایز نیست مکان امام جماعت بالاتر از مامومین باشد. "شیخ طوسی" در "تهذیب الاحکام" این روایت را در باب "مکان امام و ماموم" نقل کرده است: «عمار ساباطی می گوید: از امام صادق (علیه السلام) درباره کسی که به امامت گروهی می ایستد که در مکانی پایین تر از مکان نماز او ایستاده اند، پرسیدم، حضرت فرمودند: اگر امام بر روی دکان [مشابه سکو، نیمکت]باشد یا در موضعی که از موضع مامومین بلندتر است، نمازشان درست نیست».(2) شیخ طوسی، قبل از ذکر این روایت، به صراحت نظرش را بیان نموده، می فرماید: «جایز نیست جایگاه امام بالاتر از ماموم باشد».(3) حتی قبل از آن روایت دیگری از کافی نقل می کند که باز هم به صراحت بر پایین تر بودن امام تاکید دارد.(4) علاوه بر استناد به نظر شیخ در تهذیب، احتمال دیگری هم در جمع بین این دو قول و رفع تعارض، به نظر می رسد.(5)

نگارش کتاب "خلاف"، بعد از کتاب "تهذیب الاحکام" است:
کتاب خلاف پس از دو کتاب مهم شیخ طوسی، یعنی تهذیب الاحکام و استبصار نوشته شده است، از این رو، به طور طبیعی، اخباری که در ایشان در "تهذیب" جمع کرده اند، مورد اعتماد فتاوای بعدی ایشان خواهد بود و می توان به آن، به عنوان منبع "خلاف" مراجعه کرد.

تفاوت کتب فتوایی با کتب غیر فتوایی:
کتاب "الخلاف" شیخ طوسی، کتابی است که با هدف بیان فتاوای ایشان جمع نشده است، بلکه جمع و بررسی نظرات مختلف فقهی از مذاهب مختلف است. این گونه کتابها در میان مذاهب مختلف وجود دارد. به عنوان مثال برخی کتب "علامه حلی" هم از همین قبیل است. آنچه در این کتب بیان می شود، الزاما به معنی بیان نظر و فتوای نهایی نویسنده نمی باشد و نظر اصلی و فتوای آنها را باید در کتب دیگرشان جست نه در امثال این کتاب. معروف است که فتوای شیخ انصاری (رحمه الله علیه) را نمی توان از کتاب درسی " مکاسب" ایشان استخراج کرد. یا اقلا به راحتی امکان آن وجود ندارد، چون مباحث درسی شیخ بوده است و بنا بر بیان فتوای نهایی برای عمل کردن توسط مکلفین نداشته اند. بنا بر این بین رساله عملیه یک فقیه با کتب درسی یا کتاب تخصصی او باید تفکیک قائل شد.

محیط متعصب و اهمیت برجسته نشدن اختلافات:
برای فهم دقیق تر مساله، توجه به فضای اجتماعی، سیاسی و علمی دوران شیخ طوسی بسیار مهم است. جامعه آن زمان، به شدت متعصب بود و حتی فضاهای علمی شدیدا تحت فشار قرار داشت. کتاب "خلاف"، در چنین فضایی، در حکم مباحثه علمای مذاهب مختلف بود و نباید انتظار داشت که همه جا به صراحت، تک تک اختلافات برجسته شود. بنا بر این وقتی شیخ می خواهد نظر دیگر مذاهب را در کنار نظر شیعه نقل کند، به گونه ای می نویسد که با سبک و سیاق رساله عملیه متفاوت است.(6) شیخ در فضایی زندگی می کرد که هر لحظه امکان داشت گروهی از متعصبان مذاهب دیگر، به محله و خانه ایشان و دیگر شیعیان هجوم برند و به قتل و غارت و سوختن بپردازند. کاری که نهایتا با خانه و کتابخانه عظیم شیخ انجام دادند و ایشان ناچار شد از بغداد، به نجف پناهنده شود.

پی نوشت ها:
1. «سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) عَنِ الْإِمَامِ یُصَلِّی وَ خَلْفَهُ‌ قَوْمٌ أَسْفَلُ مِنَ الْمَوْضِعِ الَّذِی یُصَلِّی فِیهِ؟ قَالَ: إِنْ کَانَ الْإِمَامُ عَلَى شِبْهِ الدُّکَّانِ أَوْ عَلَى أَرْفَعَ مِنْ مَوْضِعِهِمْ لَمْ تَجُزْ صَلَاتُهُمْ وَ إِنْ کَانَ أَرْفَعَ مِنْهُمْ بِإِصْبَعٍ أَوْ أَکْثَرَ أَوْ أَقَلَّ إِذَا کَانَ الِارْتِفَاعُ بِقَطْعِ سَیْلٍ وَ إِنْ کَانَتِ الْأَرْضُ مَبْسُوطَةً وَ کَانَ فِی مَوْضِعٍ مِنْهَا ارْتِفَاعٌ فَقَامَ الْإِمَامُ فِی الْمَوْضِعِ الْمُرْتَفِعِ وَ قَامَ مَنْ خَلْفَهُ أَسْفَلَ مِنْهُ وَ الْأَرْضُ مَبْسُوطَةٌ إِلَّا أَنَّهَا فِی مَوْضِعٍ مُنْحَدِرٍ فَلَا بَأْسَ بِهِ وَ سُئِلَ فَإِنْ قَامَ الْإِمَامُ أَسْفَلَ مِنْ مَوْضِعِ مَنْ یُصَلِّی خَلْفَهُ قَالَ لَا بَأْسَ بِهِ وَ قَالَ (علیه السلام) إِنْ کَانَ الرَّجُلُ فَوْقَ بَیْتٍ أَوْ غَیْرِ ذَلِکَ دُکَّاناً کَانَ أَوْ غَیْرَهُ وَ کَانَ الْإِمَامُ یُصَلِّی عَلَى الْأَرْضِ وَ الْإِمَامُ أَسْفَلَ مِنْهُ کَانَ لِلرَّجُل أَنْ یُصَلِّیَ خَلْفَهُ وَ یَقْتَدِیَ بِصَلَاتِهِ وَ إِنْ کَانَ أَرْفَعَ مِنْهُ بِشَیْ‌ءٍ کَثِیرٍ»؛ شیخ صدوق، محمّد بن على، من لا یحضره الفقیه، ج ‌1، ص 387، دفتر انتشارات اسلامى، قم، چاپ دوم، 1413ق.
2. «عَمَّارٍ السَّابَاطِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يُصَلِّي بِقَوْمٍ وَ هُمْ فِي مَوْضِعٍ أَسْفَلَ مِنْ مَوْضِعِهِ الَّذِي يُصَلِّي فِيهِ؟ فَقَالَ إِنْ كَانَ الْإِمَامُ عَلَى شِبْهِ الدُّكَّانِ أَوْ عَلَى مَوْضِعٍ أَرْفَعَ مِنْ مَوْضِعِهِمْ لَمْ تُجْزِ صَلَاتُهُمْ ...»؛ طوسى، ابو جعفر، محمد بن حسن، تهذيب الأحكام، ج 3، ص 53، ح 185-97، 10 جلد، دار الكتب الإسلامية، تهران - ايران، چهارم، 1407 ه‍ ق.
3
. «وَ لَا يَجُوزُ لِمَنْ يُصَلِّي بِقَوْمٍ أَنْ يَكُونَ مَوْضِعُ وُقُوفِهِ عَلَى شِبْهِ سَطْحٍ أَوْ دُكَّانٍ وَ مَا أَشْبَهَ ذَلِكَ وَ يَجُوزُ ذَلِكَ لِلْمَأْمُومِينَ.»، همان.
4. «
عَنْ عَمَّارٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الرَّجُلِ يُصَلِّي بِالْقَوْمِ وَ خَلْفَهُ دَارٌ فِيهَا نِسَاءٌ هَلْ يَجُوزُ لَهُنَّ أَنْ يُصَلِّينَ خَلْفَهُ قَالَ نَعَمْ إِنْ كَانَ الْإِمَامُ أَسْفَلَ مِنْهُنَّ قُلْتُ فَإِنَّ بَيْنَهُنَّ وَ بَيْنَهُ حَائِطاً أَوْ طَرِيقاً فَقَالَ لَا بَأْسَ.»، همان، ح 183- 95.
5. به عنوان یک احتمال ممکن است شیخ با توجه به بخش دوم روایت، که ناظر به زمین مسطح شیب دار می باشد، نظر داده باشد. زیرا امام (علیه السلام) درباره آن می فرمایند در زمینی که مقداری شیب دارد و امام در قسمت بلندتر آن ایستاده، نماز جایز است: «وَ إِنْ کَانَتِ الْأَرْضُ مَبْسُوطَةً وَ کَانَ فِی مَوْضِعٍ مِنْهَا ارْتِفَاعٌ فَقَامَ الْإِمَامُ فِی الْمَوْضِعِ الْمُرْتَفِعِ وَ قَامَ مَنْ خَلْفَهُ أَسْفَلَ مِنْهُ وَ الْأَرْضُ مَبْسُوطَةٌ إِلَّا أَنَّهَا فِی مَوْضِعٍ مُنْحَدِرٍ فَلَا بَأْسَ بِهِ.» این احتمال قابل بررسی است که شیخ در جمع بندی بخش اول و دوم روایت، نماز در چنین زمینی را مکروه دانسته و در کتاب خلاف این نظر را ذکر کرده باشند.

6. شیخ طوسی در مساله 301 کتاب خلاف می فرماید: «کراهت دارد که امام از ماموم بالاتر باشد، مثلا بر پشت بام، دکان [سکو، مشابه نیمکت] یا مانند آن [بایستد].» ایشان ابوحنیفه را قائل به کراهت، شافعی را قائل به جواز و طبری را قائل به افضلیت می داند. دلیل این مساله را، اجماع و اخبار معرفی می کنند. «مسألة 301 [كراهة علو موضع الإمام] يكره أن يكون الإمام أعلى من المأموم، على مثل سطح، و دكان و ما أشبه ذلك. و به قال أبو حنيفة، و الذي نص عليه الشافعي أنه لا بأس به، و حكى الطبري أنه الأفضل. دليلنا: إجماع الفرقة و أخبارهم و قد ذكرناها»، طوسى، ابو جعفر، محمد بن حسن، الخلاف، ج‌1، ص 556، 6 جلد، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، قم - ايران، اول، 1407 ه‍ ق.

موضوع قفل شده است