جمع بندی اطاعت رسول یا عبادت رسول؟

تب‌های اولیه

35 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اطاعت رسول یا عبادت رسول؟

با سلام

وقتی صحبت بر سر کامل بودن قرآن و یکتا بودن آن بعنوان مأخذ و مرجع دین و شریعت می شود، می گویند: اگر قرآن کتابی است کامل و در بر گیرنده کل دین و شریعت، رکعات نماز در کجای قرآن آمده است؟!
و زمانی که می خواهی صلات را صرفاً از منظر قرآن مورد بررسی قرار دهی، معمولاً اول از همه دو چیز نمودار می شود:

یکی اینکه پیامبر مبین و مفسر قرآن است:

وَ ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ إِلاَّ لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُوا فِيهِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (نحل 64)

دوم اینکه خداوند خودش فرموده است از رسول اطاعت کنید:

قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْكافِرِينَ ( آل عمران 32)

بیشتر مسلمانان، حرف و حدیث منسوب به رسول الله را تعبد می کنند و لی تصور می کنند دارند او را اطاعت می کنند در حالی که دارند او را عبادت می کنند، ایا آنها روزی ده بار با خدای خود عهد نمی بندند که غیر خدا را تعبد نکنند؟!

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد صدرا

[TD][/TD]

shahed1;994829 نوشت:
وقتی صحبت بر سر کامل بودن قرآن و یکتا بودن آن بعنوان مأخذ و مرجع دین و شریعت می شود، می گویند: اگر قرآن کتابی است کامل و در بر گیرنده کل دین و شریعت، رکعات نماز در کجای قرآن آمده است؟!
و زمانی که می خواهی صلات را صرفاً از منظر قرآن مورد بررسی قرار دهی، معمولاً اول از همه دو چیز نمودار می شود:

یکی اینکه پیامبر مبین و مفسر قرآن است:

بیشتر مسلمانان، حرف و حدیث منسوب به رسول الله را تعبد می کنند و لی تصور می کنند دارند او را اطاعت می کنند در حالی که دارند او را عبادت می کنند، ایا آنها روزی ده بار با خدای خود عهد نمی بندند که غیر خدا را تعبد نکنند؟!


با سلام و عرض ادب

1) قرآن کریم بیانگر آن است که کتاب تورات کتابی کامل و بیانگر هر چیزی بوده؛‌ چنانکه می فرماید: «وَ كَتَبْنا لَهُ فِي الْأَلْواحِ مِنْ كُلِّ شَيْ‏ءٍ مَوْعِظَةً وَ تَفْصِيلاً لِكُلِّ شَيْ‏ء»؛ و در الواح [تورات‏] براى او در هر موردى پندى، و براى هر چيزى تفصيلى نگاشتيم. [1] «ثُمَّ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ تَماماً عَلَى الَّذِي أَحْسَنَ وَ تَفْصِيلاً لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لَعَلَّهُمْ بِلِقاءِ رَبِّهِمْ يُؤْمِنُونَ»؛ آن گاه به موسى كتاب داديم، براى اينكه [نعمت را] بر كسى كه نيكى كرده است تمام كنيم، و براى اينكه هر چيزى را بيان نماييم، و هدايت و رحمتى باشد، اميد كه به لقاى پروردگارشان ايمان بياورند. [2]
همچنین قرآن بیانگر آن است که این ویژگی نیز در این کتاب هدایت بخش به نحو کاملتری وجود دارد؛ چنانکه می فرماید: «وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْ‏ء»؛ و ما اين كتاب را بر تو نازل كرديم كه بيانگر همه چيز است.[3]

سخنی که در اینجا مطرح است و مورد نظر شما نیز بوده، آن است که مراد از چنین تبیانی چیست؟ آیا در قرآن از همه ی علوم سخن گفته شده؟ یا اینکه مراد از «لکل شیء» هر آن چیزی است که مربوط به هدایت انسانهاست؟ بدیهی است که احتمال اول باطل بوده و بیان قرآن تنها ناظر به جهت هدایت گری آن است.[4]
همچنین سخن دیگری که باز مطرح است چگونگی تبیین احکام و دستورات الهی در این حوزه است. آیا بر اساس این آیه ی شریفه: «وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْ‏ء»؛ جزئیات احکام شریعت نیز در این کتاب آسمانی آمده است یا خیر؟
با مراجعه به قرآن کریم کمتر دستوری از جانب پروردگار با حفظ بیان جزئیات آن در این کتاب مشاهده می گردد؛ بلکه قرآن تنها متصدی بیان کلیّات احکام بوده و جزئیات آن به تبیین رسول (صلی الله علیه و آله و سلّم) سپرده شده؛ چنانکه می فرماید:«فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ؛ بِالْبَيِّناتِ وَ الزُّبُرِ وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُون»؛اگر نمى‏ دانيد از اهل اطلاع سؤال كنيد. (از آنها كه آگاهند) از دلائل روشن و كتب (پيامبران پيشين) و ما اين ذكر (قرآن) را بر تو نازل كرديم تا آنچه به سوى مردم نازل شده است براى آنها تبيين كنى، شايد انديشه كنند.[5]

بر این اساس تبیان بودن قرآن کریم امری است که با وجود رسول اکرم (صلی الله علیه وآله و سلّم) محقق شده و بیان آنحضرت؛ بیانی معصومانه و عاری از هر گونه هوای نفس است بوده: «وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى؛ إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْيٌ يُوحى»؛ و هرگز از روى هواى نفس سخن نمى‏ گويد! آنچه مى‏ گويد چيزى جز وحى كه بر او نازل شده نيست.[6]
و با حفظ این ویژگی خدای متعال دستور به گرفتن هر آنچه پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلّم) آورده نموده: ‌«وَ ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقابِ»؛ ! آنچه را رسول خدا براى شما آورده بگيريد (و اجرا كنيد)، و از آنچه نهى كرده خوددارى نماييد و از (مخالفت) خدا بپرهيزيد كه خداوند كيفرش شديد است.[7]
با توجه به مطالب فوق روشن می گردد که تجرید قرآن از سنت امری مغایر دستورات قرآن بوده و بیان آن حضرت عاری از هر گونه اشتباه است.

تعریف عبادت:

2) هر خضوعى كه ناشى از اعتقاد به الوهيت يا ربوبيّت نسبت به موجود مورد خضوع باشد، عبادت وی محسوب مى‏ شود. حال چه اين اعتقاد، بر حق و صحيح باشد (اگر خداوند معبود باشد) و چه اعتقادى باطل وناصواب (اگر بت‏ها و غير خداوند معبود باشند). در هر دو صورت، خضوع او برگرفته از اعتقاد به الوهيت يا ربوبيّت است و چنين خضوعى ‏عبادت آن موجود محسوب شده؛ چنانکه قرآن می فرماید:
«الَّذِينَ يَجْعَلُونَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ فَسَوْفَ يَعْلَمُون»؛
كسانى كه با خداوند معبود ديگرى قرار مى‏ دهند، پس به زودى خواهند دانست. [8]
«وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لِيَكُونُوا لَهُمْ عِزًّا»؛و آنان غير از خدا، معبودانى را براى خود برگزيدند تا مايه عزّتشان باشد! (چه پندار خامى!).[9]
«اِنَّ اللَّهَ هُوَ رَبِّي وَ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هذا صِراطٌ مُسْتَقِيم»؛ خداوند پروردگار من و پروردگار شماست (تنها) او را پرستش كنيد كه راه راست همين است![10]

بنابراین در مفهوم عبادت وجود خضوع و خشوع به همراه اعتقاد به الوهیت و یا ربوبیّت نسبت به موجود مورد خضوع، دخالت تام داشته؛ لذا انجام چنین امری منحصرا مختص به ذات پروردگار بوده و عبادت غیر او شرک محسوب می گردد. و این در حالی است که حقیقت اطاعت مختص به پروردگار نبوده و صرف اطاعت از غیر موجب شرک نبوده؛‌ بلکه در برخی مصادیق چنین امری واجب و در عرض اطاعت خدای متعال بر بندگان فرض و واجب گشته؛ آنچنان که در اطاعت رسول (صلی الله علیه وآله و سلّم) و جانشینان معصوم آنحضرت در دو حوزه تبیین معارف دین و دستورات حکومتی واردشده است چنانکه می فرماید:
«قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ؛ قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْكافِرِين»؛ بگو: «اگر خدا را دوست مى ‏داريد، از من پيروى كنيد! تا خدا (نيز) شما را دوست بدارد و گناهانتان را ببخشد و خدا آمرزنده مهربان است». بگو: «از خدا و فرستاده (او)، اطاعت كنيد! و اگر سرپيچى كنيد، خداوند كافران را دوست نمى ‏دارد».[11]

«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فِي شَيْ‏ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ ذلِكَ خَيْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْوِيلا»؛ اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! اطاعت كنيد خدا را! و اطاعت كنيد پيامبر خدا و اولو الأمر [اوصياى پيامبر] را! و هر گاه در چيزى نزاع داشتيد، آن را به خدا و پيامبر بازگردانيد (و از آنها داورى بطلبيد) اگر به خدا و روز رستاخيز ايمان داريد! اين (كار) براى شما بهتر، و عاقبت و پايانش نيكوتر است.[12]

«وَ ما كانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ إِذا قَضَى اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً مُبِينا»؛ هيچ مرد و زن با ايمانى حق ندارد هنگامى كه خدا و پيامبرش امرى را لازم بدانند، اختيارى (در برابر فرمان خدا) داشته باشد و هر كس نافرمانى خدا و رسولش را كند، به گمراهى آشكارى گرفتار شده است.[13]

نتیجه آنکه:


قرآن و سنت در کنار هم هدایتگر انسان ها بوده و تبیان بودن قرآن با تبیین پیامبر(صلی الله علیه وآل و سلّم) جلوه گر است؛ لذا تبیین رسول نیز جزئی از فرامین پروردگار بوده و بر این اساس اطاعت مطلق از آن حضرت واجب گشته است. بدیهی است اطاعت مطلق از آنحضرت و تعبد محض نسبت به دستورات پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) به معنای عبادت آنحضرت نخواهد بود و فساد چنین برداشتی آشکار و روشن است؛ آنچنان که در بیان آیات و تفسیر عبادت گذشت.

موفق باشید.


[/HR] [1] . الاعراف/7/145.

[2] . الانعام/6/154.

[3] . النحل/16/89.

[4] . چنانکه قرآن خود می فرماید: «وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلاً مِنْ قَبْلِكَ مِنْهُمْ مَنْ قَصَصْنا عَلَيْكَ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَمْ نَقْصُصْ عَلَيْكَ...»؛ ما پيش از تو رسولانى فرستاديم سرگذشت گروهى از آنان را براى تو بازگفته، و گروهى را براى تو بازگو نكرده‏ايم.(غافر/40/78). [4] . النحل/16/89.

[5] . النحل/16/44.

[6] . النجم/53/4و3.

[7] . الحشر/59/7.

[8] . الحجر/15/91.

[9] . مریم/19/81.

[10] . الزخرف/43/64.

[11] . آل عمران.3/32و 31.

[12] . النساء/ 4/59.

[13] . الاحزاب/33/36.

[="Tahoma"][="Navy"]

shahed1;994829 نوشت:
بیشتر مسلمانان، حرف و حدیث منسوب به رسول الله را تعبد می کنند و لی تصور می کنند دارند او را اطاعت می کنند در حالی که دارند او را عبادت می کنند، ایا آنها روزی ده بار با خدای خود عهد نمی بندند که غیر خدا را تعبد نکنند؟!

سلام
وقتی خدای متعال خود فرمان به اطاعت رسول داده ولو اینکه این تعبد باشد عبادت مصطلح نیست. عبادت مصطلح به معنای نهایت خضوع و خشوع در مقابل کسی بعنوان خالق و پروردگار بودن است والا اطاعت از پدر و مادر و رییس و دوست و غیره هم می شود عبادت. مطمئنا خدای متعال ما را از چنین اطاعت هایی منع نکرده است و نمی کند چون اینها عبادت نیست.
یا علیم[/]

سلام
جناب شاهد سوالای خوبی میپرسند ولی باید سعی کنند از کش دادن موضوع خود داری کنند. این را به این جهت گفتم که ایشان به هر حال دوست دارد بقیه هم از تفکرات ایشان بهره ببرند ولی آن قدر موضوع را کش میدهند و پیچیده میکنند که آخر انسان متوجه نمیشود حرف حسابشان و استدلالشان چیست. لذا به عنوان خواننده دوست دارم ایشان شسته و رفته همه چیز را در یک یا دو پست بفرمایند.

البته شما مختارید این فقط میل قلبی من بود.
مثلا من میتوانم کل انتقادها و مطالب خود را نسبت به پست شما و کارشناس یکجا بیان کنم.

اکنون برای پرداختن به مطلب شما مثلا به یک مطلب اشاره میکنم :
مثلا میگویید تبین در ایه در مقابل کتمان است.
نه آن معنایی که دیگران

صدرا;995221 نوشت:


سخنی که در اینجا مطرح است و مورد نظر شما نیز بوده، آن است که مراد از چنین تبیانی چیست؟ آیا در قرآن از همه ی علوم سخن گفته شده؟ یا اینکه مراد از «لکل شیء» هر آن چیزی است که مربوط به هدایت انسانهاست؟ بدیهی است که احتمال اول باطل بوده و بیان قرآن تنها ناظر به جهت هدایت گری آن است.[4]

با سلام و تشکر از توجهتان

این حرف درستی است و دهها آیه قرآن تاییدش می کنند. بله قرآن هر آنچه را برای هدایت عموم انسانها و در همه دوره های تاریخ لازم بوده به تفصیل و با جزئیات کامل بیان داشته است.

صدرا;995221 نوشت:

همچنین سخن دیگری که باز مطرح است چگونگی تبیین احکام و دستورات الهی در این حوزه است. آیا بر اساس این آیه ی شریفه: «وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْ‏ء»؛ جزئیات احکام شریعت نیز در این کتاب آسمانی آمده است یا خیر؟
با مراجعه به قرآن کریم کمتر دستوری از جانب پروردگار با حفظ بیان جزئیات آن در این کتاب مشاهده می گردد؛ بلکه قرآن تنها متصدی بیان کلیّات احکام بوده و جزئیات آن به تبیین رسول (صلی الله علیه و آله و سلّم) سپرده شده


این حرف درستی نیست چرا که قرآن هر حکمی را که مخاطبش همه انسانها ( چه گذشتگان و چه آیندگان) بوده به تفصیل بیان کرده است. معمولاً وقتی می خواهند مجمل بودن قرآن و نیاز به سنت را ثابت کنند همیشه حکم صلات اولین است. در تاپیک: نماز؛ حقیقتی کتمان شده، قصد داشتم، لااقل به باور خودم، حقیقت صلات را نشانتان دهم و ثابت کنم پرورگار، آن را بطور کامل تشریع فرموده اند، ولی متأسفانه شما مجال ندادید و تاپیک را قفل کردید.
( داخل پرانتز خدمتتان عرض می کنم: اینجا میدان مسابقه نیست و هیچکدام از ما برای زور آزمایی اینجا نیامده ایم که بخواهیم جاخالی بدهیم، ما آمده ایم تا عقاید و پرسشهایمان را در معرض برخورد افکار یکدیگر قرار دهیم بلکه در زمره ره یافتگان و هدایت شدگان قرار گیریم. اگر کسی زیاد از قرآن نداند هیچ کسر شأنی بر او نیست چون از این بابت همگی یکسانیم حالا یک نفر کمی بیشتر و یک نفر کمی کمتر)
آنجا که بحث بر سر احکام مجمل قرآن بود شما بنده را به سنت ارجاع دادید و اینجا که می خواهم درباره سنت صحبت کنم مرا به مجملات ارجاع می دهید. شما در آنجا می گفتید سنت تا نشان دهید قرآن مجملاتی دارد که بدون سنت نمی توان آنها را تکمیل کرد و اینجا می فرمایید مجملات تا باز نشان دهید برای تکمیل آنها سنت لازم است. در حالی که مجملات ساخته و پرداخته سنت هستند و در قرآن هیچ حکم مجمل و نا تمامی وجود ندارد مگر اینکه خلاف آن ثابت شود.

صدرا;995221 نوشت:

چنانکه می فرماید:«فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ؛ بِالْبَيِّناتِ وَ الزُّبُرِ وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُون»؛اگر نمى‏ دانيد از اهل اطلاع سؤال كنيد. (از آنها كه آگاهند) از دلائل روشن و كتب (پيامبران پيشين) و ما اين ذكر (قرآن) را بر تو نازل كرديم تا آنچه به سوى مردم نازل شده است براى آنها تبيين كنى، شايد انديشه كنند.[5]

بر این اساس تبیان بودن قرآن کریم امری است که با وجود رسول اکرم (صلی الله علیه وآله و سلّم) محقق شده و بیان آنحضرت؛ بیانی معصومانه و عاری از هر گونه هوای نفس است بوده: «وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى؛ إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْيٌ يُوحى»؛ و هرگز از روى هواى نفس سخن نمى‏ گويد! آنچه مى‏ گويد چيزى جز وحى كه بر او نازل شده نيست.[6]
و با حفظ این ویژگی خدای متعال دستور به گرفتن هر آنچه پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلّم) آورده نموده: ‌«وَ ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقابِ»؛ ! آنچه را رسول خدا براى شما آورده بگيريد (و اجرا كنيد)، و از آنچه نهى كرده خوددارى نماييد و از (مخالفت) خدا بپرهيزيد كه خداوند كيفرش شديد است.[7]
با توجه به مطالب فوق روشن می گردد که تجرید قرآن از سنت امری مغایر دستورات قرآن بوده و بیان آن حضرت عاری از هر گونه اشتباه است.

باور کنید متن فوق ارتباطی با بحث موجود ندارد، البته من ابایی ندارم که به آن بپردازم ، اگر امر کنید این کار را خواهم کرد، ولی می ترسم بحث گسترده شود و قبل از رسیدن به مقصود، تاپیک را قفل کنید.

فعلاً تا همینجا

محی الدین;995231 نوشت:

سلام
وقتی خدای متعال خود فرمان به اطاعت رسول داده ولو اینکه این تعبد باشد عبادت مصطلح نیست. عبادت مصطلح به معنای نهایت خضوع و خشوع در مقابل کسی بعنوان خالق و پروردگار بودن است والا اطاعت از پدر و مادر و رییس و دوست و غیره هم می شود عبادت. مطمئنا خدای متعال ما را از چنین اطاعت هایی منع نکرده است و نمی کند چون اینها عبادت نیست.
یا علیم

سلام

به عنوان باور قلبیم خدمتتان عرض می کنم، اطاعت بی قید(= پرستش) در هر زمینه و قلمروی مباح است الا قلمرو دین و شریعت. در این قلمرو هرکس دیگری را تعبد کند( = بی قید و شرط اطاعت کند) او را اله قرار داده است مگر اینکه آن دگر، رسول الله باشد وحرفی که می زند به الله تعلق داشته باشد.

[="Tahoma"][="Navy"]

shahed1;995261 نوشت:
سلام

به عنوان باور قلبیم خدمتتان عرض می کنم، اطاعت بی قید(= پرستش) در هر زمینه و قلمروی مباح است الا قلمرو دین و شریعت. در این قلمرو هرکس دیگری را تعبد کند( = بی قید و شرط اطاعت کند) او را اله قرار داده است مگر اینکه آن دگر، رسول الله باشد وحرفی که می زند به الله تعلق داشته باشد.


سلام
باور قلبی باید با معیارهای صحیح منطبق باشد. با این حال اگر اطاعت بی قید و شرط عبادت غیر خداست فرقی بین رسول خدا و سایرین نیست. اگر عبادت غیر خداست پس اطاعت رسول هم عبادت غیر خداست اگر عبادت غیر خدا نیست پس می شود فردی غیر رسول را هم بی قید و شرط اطاعت کرد. اتفاقا علت تبعیت بی قید و شرط از امام معصوم ع همان علت تبعیت از رسول خداست. آنها هردو بیانگر راههای رضایت و غضب خدای متعال اند.
یا علیم[/]

خباء;995235 نوشت:
سلام
جناب شاهد سوالای خوبی میپرسند ولی باید سعی کنند از کش دادن موضوع خود داری کنند. این را به این جهت گفتم که ایشان به هر حال دوست دارد بقیه هم از تفکرات ایشان بهره ببرند ولی آن قدر موضوع را کش میدهند و پیچیده میکنند که آخر انسان متوجه نمیشود حرف حسابشان و استدلالشان چیست. لذا به عنوان خواننده دوست دارم ایشان شسته و رفته همه چیز را در یک یا دو پست بفرمایند.


سلام

از رهنمونتان سپاسگزارم، باور کن من هم دوست ندارم مطلب را کش و قوس بدهم ولی حرف تو حرف که پیش می آید مطلب خودکار کش پیدا می کند مگر اینکه بخواهی حرف دیگران را ندید بگیری که این بر خلاف رسم گفتمان است.
اگرچه قرآن صدها صفحه و هزاران آیه را برای بیان این حرف حساب اختصاص داده است ولی می توان آن را در حد یکی دو خط خلاصه کرد اما آیا کسی آن را متوجه خواهد شد؟

حرف حساب:

در قلمرد دین و شریعت حکم احدی، حتی پیامبر، مطلقاً اطاعت(= عبادت) نمی شود الا الله و قرآن یگانه مرجع و مأخذ حکم الله است. اگر انسانها به این قاعده عمل کنند به اتحاد و یکپارچگی می رسند و سعادت دنیا و آخرت نصیبشان خواهد شد.

خباء;995235 نوشت:

اکنون برای پرداختن به مطلب شما مثلا به یک مطلب اشاره میکنم :
مثلا میگویید تبین در ایه در مقابل کتمان است.
نه آن معنایی که دیگران

در این باره یکی از آیاتی که زیاد به آن استناد می شود آیه 44 سوره نحل است:

بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ ۗ وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ

این آیه را شاهد می گیرند تا نشان دهند پیامبر وظیفه تفسیر و تأویل قرآن را نیز به عهده داشته است در حالی که در اینجا بیان در مقابل کتمان قرار می گیرد نه تفسیر و تأویل. مشابه آن می توان به آیه 187 آل عمران اشاره کرد:

وَإِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَلَا تَكْتُمُونَهُ فَنَبَذُوهُ وَرَاءَ ظُهُورِهِمْ وَاشْتَرَوْا بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا ۖ فَبِئْسَ مَا يَشْتَرُونَ

و [ياد كن‌] هنگامى را كه خداوند از كسانى كه به آنان كتاب داده شده، پيمان گرفت كه حتماً بايد آن را [به وضوح‌] براى مردم بيان نماييد و كتمانش مكنيد. پس، آن [عهد] را پشت سر خود انداختند و در برابر آن، بهايى ناچيز به دست آوردند، و چه بد معامله‌اى كردند.(3:187)

بیان آیات الهی و عدم کتمان آنها وظیفه ایست بر عهده همه کسانی که به آنها کتاب آسمانی داده شده و پیامبر نیز یکی از همین کسان است.
و الا بیان؛ به معنای تأویل و توضیح، بر عهده احدی غیر از الله نیست.

ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنَا بَيَانَهُ

آنگاه توضیح آن بر عهده ماست(75:19)

محی الدین;995264 نوشت:

سلام
باور قلبی باید با معیارهای صحیح منطبق باشد. با این حال اگر اطاعت بی قید و شرط عبادت غیر خداست فرقی بین رسول خدا و سایرین نیست. اگر عبادت غیر خداست پس اطاعت رسول هم عبادت غیر خداست اگر عبادت غیر خدا نیست پس می شود فردی غیر رسول را هم بی قید و شرط اطاعت کرد. اتفاقا علت تبعیت بی قید و شرط از امام معصوم ع همان علت تبعیت از رسول خداست. آنها هردو بیانگر راههای رضایت و غضب خدای متعال اند.
یا علیم

اطاعت بی قید و شرط احکام منسوب به رسول در صورتی مساوی با عبادت او* بوده و مذموم است، که حکمش مبتنی بر قرآن نباشد و الا هرکس به ما انزل الله حکم کند، عبادت او بلامانع و واجب است.

*یا آنکس که حکم را به رسول نسبت داده

shahed1;995265 نوشت:

سلام

از رهنمونتان سپاسگزارم، باور کن من هم دوست ندارم مطلب را کش و قوس بدهم ولی حرف تو حرف که پیش می آید مطلب خودکار کش پیدا می کند مگر اینکه بخواهی حرف دیگران را ندید بگیری که این بر خلاف رسم گفتمان است.
اگرچه قرآن صدها صفحه و هزاران آیه را برای بیان این حرف حساب اختصاص داده است ولی می توان آن را در حد یکی دو خط خلاصه کرد اما آیا کسی آن را متوجه خواهد شد؟

حرف حساب:

در قلمرد دین و شریعت حکم احدی، حتی پیامبر، مطلقاً اطاعت(= عبادت) نمی شود الا الله و قرآن یگانه مرجع و مأخذ حکم الله است. اگر انسانها به این قاعده عمل کنند به اتحاد و یکپارچگی می رسند و سعادت دنیا و آخرت نصیبشان خواهد شد.

در این باره یکی از آیاتی که زیاد به آن استناد می شود آیه 44 سوره نحل است:

بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ ۗ وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ

این آیه را شاهد می گیرند تا نشان دهند پیامبر وظیفه تفسیر و تأویل قرآن را نیز به عهده داشته است در حالی که در اینجا بیان در مقابل کتمان قرار می گیرد نه تفسیر و تأویل. مشابه آن می توان به آیه 187 آل عمران اشاره کرد:

وَإِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَلَا تَكْتُمُونَهُ فَنَبَذُوهُ وَرَاءَ ظُهُورِهِمْ وَاشْتَرَوْا بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا ۖ فَبِئْسَ مَا يَشْتَرُونَ

و [ياد كن‌] هنگامى را كه خداوند از كسانى كه به آنان كتاب داده شده، پيمان گرفت كه حتماً بايد آن را [به وضوح‌] براى مردم بيان نماييد و كتمانش مكنيد. پس، آن [عهد] را پشت سر خود انداختند و در برابر آن، بهايى ناچيز به دست آوردند، و چه بد معامله‌اى كردند.(3:187)

بیان آیات الهی و عدم کتمان آنها وظیفه ایست بر عهده همه کسانی که به آنها کتاب آسمانی داده شده و پیامبر نیز یکی از همین کسان است.
و الا بیان؛ به معنای تأویل و توضیح، بر عهده احدی غیر از الله نیست.

ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنَا بَيَانَهُ

آنگاه توضیح آن بر عهده ماست(75:19)

سلام
به نظر بنده سخنان شما توضیح و تبیین آیات خداوند است.
و از خدا شفاف تر و واضح تر سخن میگویید.

چرا خدا به وضوح و صراحتی به مانند کلام شما، سخن نگفت؟
خدا میتوانست در همان آیه به گونه ای سخن بگوید که نیازی به شما نباشد اما میبینیم که کلام شما شیوا تر و واضح تر است، چرا؟

مقصود خدا از اینکه به شیوایی و رسایی شما صحبت نمیکند چیست؟ خدا چه هدفی را دنبال میکند؟ آیا خدا قصد دارد ما را به شما ارجاع دهد؟

من قبلا با کارشناسی صحبت کردم که بروشور یک یخچال یا یک کتاب آموزشی دینی، صراحت و شفافیت بیشتری نسبت به قران دارد. ولی قران این طور نیست.
چرا ؟

[="Tahoma"][="Navy"]

shahed1;995267 نوشت:
و الا هرکس به ما انزل الله حکم کند، عبادت او بلامانع و واجب است.

سلام
ما هم همین را گفتیم برادر
معصومین جز به ما انزل الله حکم نمی کنند
یا علیم[/]

خباء;995275 نوشت:

من قبلا با کارشناسی صحبت کردم که بروشور یک یخچال یا یک کتاب آموزشی دینی، صراحت و شفافیت بیشتری نسبت به قران دارد. ولی قران این طور نیست.
چرا ؟

سلام

سعی می کنم سئوالت را با یک مثال جواب دهم:
بیش از دو هزار سال بود که بشر گمان می کرد زمین در مرکز عالم قرار گرفته و همه چیز به گرد آن می چرخد و در این مدت هیچ کس به گونه ای دیگر آسمان را نگاه نکرد می دانید چرا؟ چون این حرف ارسطو بود و مردم گمان می کردند ارسطو، به عنوان یک دانشمند بزرگ، همه چیز را درباره آسمان گفته است و دیگر نیاز به اندیشه و نگاه جدیدی نیست!
حتی این اواخر که گالیله نظری متفاوت با نظر ارسطو داد، کلیسه قصد جانش را کرد و می خواست سر به نیستش کند. آیا اینکه بشر آسمان را مطابق با نگاه ارسطو می دید ناشی از نقص و عدم وضوح آسمان بود؟
بشر تعهد داده جز خدا را تعبد نکند و خداوند به این شرط التزام داده که قرآن بی هیچ شکی او را هدایت خواهد کرد، اما وقتی بشر عهد خود را می شکند و بجای تسلیم و انقیاد دربرابر قرآن دنبال حرف و نظر دیگران را می گیرد مقصر کیست؟!
ملکه سبا به سلیمان گفت: قبلاً به ما نیز کتاب آسمانی داده شده بود و مسلمان بودیم و خداوند علت انحرافشان از کتاب آسمانی و اسلام را تعبد حرف و حدیث غیر خدا معرفی می کند.

محی الدین;995276 نوشت:

سلام
ما هم همین را گفتیم برادر
معصومین جز به ما انزل الله حکم نمی کنند
یا علیم

اگر اینگونه باشد که حرفی نیست

shahed1;995281 نوشت:
سلام

سعی می کنم سئوالت را با یک مثال جواب دهم:
بیش از دو هزار سال بود که بشر گمان می کرد زمین در مرکز عالم قرار گرفته و همه چیز به گرد آن می چرخد و در این مدت هیچ کس به گونه ای دیگر آسمان را نگاه نکرد می دانید چرا؟ چون این حرف ارسطو بود و مردم گمان می کردند ارسطو، به عنوان یک دانشمند بزرگ، همه چیز را درباره آسمان گفته است و دیگر نیاز به اندیشه و نگاه جدیدی نیست!
حتی این اواخر که گالیله نظری متفاوت با نظر ارسطو داد، کلیسه قصد جانش را کرد و می خواست سر به نیستش کند. آیا اینکه بشر آسمان را مطابق با نگاه ارسطو می دید ناشی از نقص و عدم وضوح آسمان بود؟
بشر تعهد داده جز خدا را تعبد نکند و خداوند به این شرط التزام داده که قرآن بی هیچ شکی او را هدایت خواهد کرد، اما وقتی بشر عهد خود را می شکند و بجای تسلیم و انقیاد دربرابر قرآن دنبال حرف و نظر دیگران را می گیرد مقصر کیست؟!
ملکه سبا به سلیمان گفت: قبلاً به ما نیز کتاب آسمانی داده شده بود و مسلمان بودیم و خداوند علت انحرافشان از کتاب آسمانی و اسلام را تعبد حرف و حدیث غیر خدا معرفی می کند.

سلام
نگاه کنید گالیله چه ساده و راحت مطلب را منتقل میکند.
شما متوجه میشوید گالیله چه میگوید.
اما قرآن به صراحت و شیوایی گالیله نمیتواند بگوید.

میبینید مطلب خیلی واضح است.
یک کتاب آموزشی یا گالیله بهتر از قران میتواند کروی بودن زمین را بیان کند.
وقتی من در کتاب آموزشی میخوانم که زمین کروی است هیچ وقت برایم شبهه نمیشود که این کتاب میخواهد بگوید زمین تخت است.
ولی شما سعی میکنید به قران کمک کنید تا اساسی ترین مطالبش را به دیگران بفهماند.
در این بازی گالیله و شما برنده هستید نه قرآن.

البته نکته مهمی عرض کنم :
قطعا ما انتظار نداریم قران درباره کروی بودن چیزی بگوید. این یک مثال بود که شما مطرح کردید.
و الا قران در مسائل مربوط به هدایت مثل توحید و نماز و وضو و خمس و زکات و ...
نتوانسته به مانند شما صریح و شیوا صحبت کند.
شما و بنده از قران شیواتریم.

خباء;995287 نوشت:
سلام
نگاه کنید گالیله چه ساده و راحت مطلب را منتقل میکند.
شما متوجه میشوید گالیله چه میگوید.
اما قرآن به صراحت و شیوایی گالیله نمیتواند بگوید.

میبینید مطلب خیلی واضح است.
یک کتاب آموزشی یا گالیله بهتر از قران میتواند کروی بودن زمین را بیان کند.
وقتی من در کتاب آموزشی میخوانم که زمین کروی است هیچ وقت برایم شبهه نمیشود که این کتاب میخواهد بگوید زمین تخت است.
ولی شما سعی میکنید به قران کمک کنید تا اساسی ترین مطالبش را به دیگران بفهماند.
در این بازی گالیله و شما برنده هستید نه قرآن.

البته نکته مهمی عرض کنم :
قطعا ما انتظار نداریم قران درباره کروی بودن چیزی بگوید. این یک مثال بود که شما مطرح کردید.
و الا قران در مسائل مربوط به هدایت مثل توحید و نماز و وضو و خمس و زکات و ...
نتوانسته به مانند شما صریح و شیوا صحبت کند.
شما و بنده از قران شیواتریم.

سلام
من حرف شما را به درستی متوجه شدم و پاسختان را هم دادم. شما باید قرآن را با آسمان مقایسه کنی نه با حرف گالیله و دیگران بعد بگویی:

نقل قول:
نقل قول:
نگاه کنید گالیله چه ساده و راحت مطلب را منتقل میکند.
آیا آسمان نیز به همین راحتی مطلب را منتقل می کند؟ آسمان و قرآن هر دو خلقت خداوند هستند، شما اگر در باره آسمان تفکر و جستجو نکنی و به حرف امثال ارسطو و بطلمیوس اکتفا نمایی معلوم نمی شود این زمین است که به گرد خود می گردد یا آسمان است که به گرد زمین. در حقیقت بنای آسمان بگونه ایست که هر دو دیدگاه از آن برداشت می شود. قرآن نیز به همین صورت است و فهم آن شرایطی دارد که تا رعایت نشوند محال است کسی از آن سر در آورد.
یکی از مهمتربن شروط فهم قرآن( درست مثل فهم آسمان) این است که در آیاتش تفکر و جستجو کنی و به حرف کسی اکتفا نکنی یا قرآن را از نگاه دیگران نبینی که دیگران ممکن است اشتباه کنند یا برایت نقشه کشیده باشند.
بنظر من سوره حمد عهد نامه ایست که خداوند برای بشر تنظیم نموده تا اگر به مفادش عمل کند، او را هدایت نماید. یکی از مهمترین مفاد عهدنامه همان چیزی است که مسلمانان روزی ده بار به زبان می آورند و به آن عمل نمی کنند: ایاک نعبد. این یعنی ما تعهد می دهیم فقط دنبال حرف تو را بگیریم و امر تو را گردن نهیم .

shahed1;995329 نوشت:
سلام
آیا آسمان نیز به همین راحتی مطلب را منتقل می کند؟ .

سلام

خیر آسمان به راحتی منتقل نمیکند
باز هم خود معترفید که حرف گالیله از آسمان واضح تر است.

shahed1;995329 نوشت:

در حقیقت بنای آسمان بگونه ایست که هر دو دیدگاه از آن برداشت می شود .

پس توضیحات شما واضح تر از بنای آسمان است.
توضیحات شما واضح تر از قرآن است.

خباء;995331 نوشت:
پس توضیحات شما واضح تر از بنای آسمان است.
توضیحات شما واضح تر از قرآن است.

سلام

می دانید چرا چنین است؟
چون من بر اساس دستور العمل به قرآن می نگرم و شما نه!

بطوری که خداوند می فرمایند؛ هیچ پیامبری به مردم نمی گوید وی را بندگی و عبادت کنند، همچنین امر نمی کند که به جای خداوند ، ملائکه و انبیاء را به خدایی گیرند.
با این وجود قرآن پر است از قصه مردمانی که انبیاء و ملائکه را به خدایی گرفته اند، براستی مردم بر اساس کدام سند و مدرکی چنین عمل می کنند؟
خدا که نگفته، رسول هم که نگفته پس کی گفته؟!


أَمْ آتَيْنَاهُمْ كِتَابًا مِنْ قَبْلِهِ فَهُمْ بِهِمُسْتَمْسِكُونَ

آيا پيش از قرآن كتابى برايشان نازلكرده‌ايم كه اكنون بدان تمسك مى‌جويند؟(43:21)


بَلْ قَالُوا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَىٰ أُمَّةٍوَإِنَّا عَلَىٰ آثَارِهِمْ مُهْتَدُونَ
بلكه گفتند: ما پدران خود را بر آيينىيافته‌ايم و ما بر آثار ايشان هدايت شده‌ايم (43:22)


و آباء اولین چیزی نیست الا آن باورهایی که مردم در طول تاریخ به انبیاء و ملائکه نسبت داده اند و گمان می کنند نسل به نسل و سینه به سینه منتقل شده تا بدینسان به آنها رسیده است.
در قرآن بارها پیش آمده که خداوند در مقابل باورهای مردمان ، درست مثل آیات فوق، از آنها کتابی طلب کرده که از جانب خداوندباشد و در آن به آنچه از طریق آباء اولین رسیده، اشاره کرده باشد.
اما آیا کسی توانسته چنین کتابی ارائه کند؟

shahed1;995369 نوشت:
سلام

می دانید چرا چنین است؟
چون من بر اساس دستور العمل به قرآن می نگرم و شما نه!

حرفم رو گفتم و جواب قانع کننده ای نگرفتم.
اگه بازم پاسخی به ذهنت رسید بفرست بعدا میخونم و اگه لازم شد گفتگو رو ادامه میدیم.

shahed1;994829 نوشت:


بیشتر مسلمانان، حرف و حدیث منسوب به رسول الله را تعبد می کنند و لی تصور می کنند دارند او را اطاعت می کنند در حالی که دارند او را عبادت می کنند، ایا آنها روزی ده بار با خدای خود عهد نمی بندند که غیر خدا را تعبد نکنند؟!

با سلام و عرض ادب

1) اشکال مطالب رسالی حضرتعالی در عدم ارائه ی مدعای خود به شکل منسجم و خلاصه بر اساس برداشتتان از قرآن کریم است. در صورتی که این روش را رعایت فرمائید دوستان درک بهتری نسبت به گفتار شما خواهند داشت.

2) آنچه مربوط به این بحث است ادعای پرستش رسول به جای اطاعت اوست. شما با این ادعا که امتهای گذشته انبیای خود را به خدایی گرفتند ظاهرا بدنبال آن هستید که بیان کنید چنین امری نیز در این امت اتفاق افتاده؛ چرا چون آنها بر خلاف قرآن بر اساس فهم شما عمل می کنند؟ و در جزئیات احکام شریعت به دنبال تبیین رسول اند؟ و چنین امری یعنی تعبد کامل به دستور نبی و این یعنی پرستش و عبادت او. صرف نظر از بطلان چنین ادعایی و مخالفت قطعی آن با قرآن کریم و سنت قطعی و عمل مسلمین از عصر رسالت تا کنون؛ مشکل این ادعا نیز به یکی دانستن اطاعت و عبادت و به عدم تمییز میان آن دو باز می گردد. واژه ی «عبادت» بار معنایی خاصی غیر از «اطاعت» داشته؛ چنانکه «عبادت» تنها مختص خدای متعال بوده؛ اما اطاعت مختص به خدا نبوده؛ لذا برخی از مصادیق آن همچون اطاعت رسول (صلی الله علیه وآله) و یا معصومین (علیهم السلام) به شکل مطلق واجب است؛ چنانکه فلسفه ی ارسال رسول چیزی جز اطاعت او نیست:
«وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ لِيُطاعَ بِإِذْنِ اللَّه»؛‌ و ما هيچ پيامبرى را نفرستاديم مگر براى آنكه به اذن خداوند از او فرمانبردارى كنند. [1] بنابراین بازگشت اطاعت رسول به اطاعت از خدا است؛ چنانکه قرآن کریم می فرماید: «قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ؛ قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْكافِرِين»؛ بگو: «اگر خدا را دوست مى داريد، از من پيروى كنيد! تا خدا (نيز) شما را دوست بدارد و گناهانتان را ببخشد و خدا آمرزنده مهربان است». بگو: «از خدا و فرستاده (او)، اطاعت كنيد! و اگر سرپيچى كنيد، خداوند كافران را دوست نمى دارد.[2] و باز گشت عصیان از رسول نیز به عصیان خدا و ضلالت و گمراهی و جهنم خواهد بود: «وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً مُبِينا»؛ و «وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَتَعَدَّ حُدُودَهُ يُدْخِلْهُ ناراً خالِداً فِيها وَ لَهُ عَذابٌ مُهِين».[3] بنابراین اطمینان به انقیاد از دستور پروردگار جز در سایه ی اطاعت مطلق رسول میسر نخواهد بود.

3) سخنی که در بیان شما مورد انتقاد بوده تبعیت از سنت منسوب است. بدیهی است که پیامبر (صلی الله علیه و آله) سنتی داشته اعم از قول و فعل و تقریر که همگی وجوب اطاعت داشته اند. بنابراین در کنار قرآن واجبی دیگر که بیان و مفسر قرآن بوده وجود داشته و مشخص است که چنین امری مختص به حاضرین عصر رسالت نبوده و وجوب اطاعت از سنت مشمول غائبین نیز خواهد بود.

با حفظ این نکته سوالی که مطرح است آن است که خدای حکیم چه راهی برای تداوم این سنت به شکل معصومانه قرار داده است؟ و در صورت وجود چنین امری چگونه می توان از آن تخطی نمود و در صورتی که چنین امری قرار داده نشده علت آن چه بوده و آیا فهم آمیخته ی به خطا و اشتباه از معارف قرآن خصوصا احکام کلی تکلیفی آن، می تواند مسقط تکلیف از دوش مکلف بوده و مکلف را به مصلحت عمل واقعی که از وی فوت شده است برساند.

موفق باشید.


[/HR] [1] . النساء/64.

[2] . آل عمران/31.

[3] . النساء/64.

صدرا;995447 نوشت:

3) سخنی که در بیان شما مورد انتقاد بوده تبعیت از سنت منسوب است. بدیهی است که پیامبر (صلی الله علیه و آله) سنتی داشته اعم از قول و فعل و تقریر که همگی وجوب اطاعت داشته اند. بنابراین در کنار قرآن واجبی دیگر که بیان و مفسر قرآن بوده وجود داشته و مشخص است که چنین امری مختص به حاضرین عصر رسالت نبوده و وجوب اطاعت از سنت مشمول غائبین نیز خواهد بود.

سلام

قرآن آکنده است از سرگذشتهای انبیاء و اقوام آنها، شما یکی از این اقوام را اسم ببر که وقتی به آباء اولین( سنتها) اقتدا می کردند آن را به الله ربط نمی دادند!
آنها چگونه سنت آباء اولین را به پروردگار ربط می دادند؟ به همان طریقی که مذاهب کنونی، اعم از یهودی و مسیحی و شیعه و سنی و غیره، ربط می دهند: از طریق اقوالی که به انبیاء و ملائکه منسوب می کردند. در حالی که هیچ یک از پیامبران نه از اقوامشان خواسته بودند تا حرف ایشان را تعبد کنند و نه اینکه انبیاء و ملائکه را با این کار به خدایی گیرند.
نقل امتهای گذشته نیست، قرآن چیزی که می گوید شامل مردمان امروز نیز می شود و این همه سرگذشتی که در کتابش نقل می کند برای این است که این معضل بزرگ را بشناسیم وبه مصیبت پیشینیان گرفتار نشویم و به سنت آباء اولین اقتدا نکنیم.
آیا ما تافته ای جدا بافته ایم؟
عرض کردم ملکه سبا وقتی اسلام آورد خطاب به سلیمان گفت: پیش از اینکه بت پرست شویم به ما کتاب آسمانی داده شده و مسلمان بودیم.
خداوند علت این انحرافشان از اسلام را چنین بیان می کند: تعبد غیر خدا او را از اسلام و کتاب آسمانی بازداشت و منحرف کرد.
امروز نیز شیعه و سنی به بهانه اطاعت از رسول دارند تعبد من دون الله می کنند و بدینسان آن را به الله ربط می دهند در حالی که رسول در قبال شریعت هیچ وظیفه ای بجز ابلاغ آنچه به وی وحی شده نداشته و این را خداوند بارها و بارها در قرآن تذکر داده است:

قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ ۖ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَيْهِ مَا حُمِّلَ وَعَلَيْكُمْ مَا حُمِّلْتُمْ ۖ وَإِنْ تُطِيعُوهُ تَهْتَدُوا ۚ وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ
بگو: از خدا اطاعت كنيد و از پيامبر اطاعت كنيد. پس اگر رويگردان شويد، بر پيامبر است آنچه بدو تكليف كرده‌اند، و بر شماست آنچه بر شما تكليف كرده‌اند. و اگر از او اطاعت كنيد هدايت يابيد. و بر پيامبر جز تبليغ آشكار هيچ نيست(24:54)

ابلاغی آشکار در قالب کتابی آشکار (بلاغ المبین، کتاب المبین) که همه قبولش کنند نه آنکه شیعه بپذیرد و سنی رد کند یا سنی بپذیرد و شیعه قبولش نداشته باشد. آیا از این موارد کم به چشم می خورد؟!
بدانید و آگاه باشید که:

تعبد رب کعبه = اتحاد و ایلاف = سعادت و رستگاری دنیا و آخرت
تعبد غیر خدا( منسوب به هرکس که می خواهد باشد) = تفرقه و برادر کشی = خسران دنیا و آخرت

حجم وسیعی از آیات قرآن، شاید بالغ بر هشتاد درصد آن، به موضوع توحید و یکتا پرستی اختصاص یافته و خداوند سبحان درقالب مثالها و سرگذشتهای مختلف به قدری این موضوع را روشن ساخته که امکان ندارد کسی نگاهش صرفاً به قرآن باشد و آن را نبیند.

عزیزان؛ ای برادران و خواهران!

گرایش به توحید و یکتاپرستی(= یکی را فرمانبردن) از هر چیز دیگری برای بشر واجب تر است و بیشتر به کارش می آید.
چه می شد اگر انسان این آب حیات و گوهر گرانقدر را می فهمید و درک می کرد!
چه می شد اگر همگان فقط تسلیم الله می شدند و احدی( حتی پیامبران) را در کنارش قرار نمی دادند، چه گلستانی می شد این زمین!
در اینصورت خداوند، همانگونه که وعده داده، درهای رحمتش را از زمین و آسمان به رویمان می گوشود و باغ دوباره مهیا می شد همانگونه که برای آدم مهیا شد، آنگاه دیگر کسی گرسنه و تشنه و عریان نمی ماند. انسانها همگی با هم یکپارچه و همدل می شدند و بصورت مذاهب و فرقه هایی بر ضد یکدیگر در نمی آمدند.

به راستی چرا بشر هیچگاه مسئله ای به این سادگی و روشنی را متوجه نشده است؟

بطوری که قرآن نقل می کن: در طول تاریخ، اکثریت انسانها از یکتا پرستی گریزان بوده و مسئله ای به این مهمی را متوجه نشده اند، می دانید چرا؟ چون هیچگاه کلام و حکم پروردگاشان را برای هدایت کافی و کامل ندانسته و همواره تصور کرده اند نیاز به مکمل دارد. و این به دنبال مکمل گشتن آنها را از یکتاپرستی منحرف ساخته و به تعبد حکم غیر خدا( که غالباً به انبیاء و ملائکه منسوب شده) وا داشته است.
احکام غیر خدا، که تکرار می کنم؛ همواره به انبیاء و ملائکه منسوب می شدند، در قالب حرف و نقل آباء اولین نمود پیدا می کردند و گمان می رفت سینه به سینه و نسل به نسل( دست نخورده) منتقل شده تا به آیندگان رسیده است.
تا جایی که وقتی انبیاء اقوام خود را به تعبد خدای وحده(= فقط الله) دعوت می کردند چنین پاسخ می شنیدند:

أَجِئْتَنَا لِنَعْبُدَ اللَّهَ وَحْدَهُ وَنَذَرَ مَا كَانَ يَعْبُدُ آبَاؤُنَا - آيا نزد ما آمده‌اى تا تنها اللّه را بپرستيم و آنچه را كه پدرانمان مى‌پرستيدند رها كنيم؟
آیا این حرف برای شما آشنا نیست؟

امروز نیز شیعه وسنی به بهانه اطاعت از رسول دارند پا جای پای اقوام گذشته می گذارند و همان قصه غم انگیز را تکرار می کنند و بجای تمسک به قرآن و تعبد خدای وحده(یکتا پرستی)، به تعبد احکامی مشغولند که گمان می کنند روزگاری از زبان رسول الله جاری شده و از طریق گذشتگان( = آباء اولین) نسل به نسل و سینه به سینه، دست نخورده، به آنها رسیده است. در حالی که خداوند بارها فرموده اند: پیامبر جز ابلاغ پیام پروردگارش، وظیفه دیگری بر عهده نداشته و در قلمرو شریعت فقط و فقط الله، شارع و صاحب حکم است.
هر دو فرقه برای توجیه این بهانه چیزی در دست ندارند جز اینکه بگویند: قرآن درکجا به رکعات نماز اشاره کرده ؟
و تعداد انگشت شماری آیه که مرتب به آنها استناد می کنند، آیا در میان شش هزار و دویست و اندی آیه دیگر چیزی نمی یابند که فقط این چند آیه را تکرار می کنند؟

وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَىٰ (3)إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَىٰ(4) این دو آیه که در سوره نجم قرار دارند از جمله آیاتی هستند که مرتب به آنها استناد می کنند تا نشان دهند رسول هرچه بر زبان می آورده وحی الهی بوده تا بدینسان حرف و حدیثی را که به او منسوب شده به الله ربطش بدهند در حالی که قصه چیز دیگری است:
در سوره نجم، خداوند به نابودی ستارگان، که پدیده ایست بس هیبت انگیز و حیرت انگیز، قسم می خورد که پیامبر گمراه و اغوا نشده و آنچه از قرآن برایشان تلاوت می کند به او تعلق ندارد و قول خداست که فرشته وحی به او رسانده و این بدان معنا نیست که هرچه او می گوید وحی منزل است. در قرآن چندین آیه مشابه همین آیه وجود دارند که در آنها حق مطلب کاملاً واضح و روشن بیان شده است.
خداوند در ادامه خطاب به قوم پیامبر می فرمایند:او فرشته وحی را به چشم خود دید، ایا شما نیز لات و منات و عزی را به چشم خود دیدید؟!
لات و منات و عزی به زعم قوم پیامبر، نام سه فرشته ای بودند که آن قوم، حرف و حدیث منسوب به آنها را تعبد می کردند، اقوالی که از طریق آباء اولین به آنها رسیده بود و بواسطه فرشتگان مذکور ، به خداوند ربطش می دادند!

گفتیم: اطاعت بی قیدو شرط یا تبعیت مطلق را عبادت یا پرستش گویند. در قلمرو دین و شریعت، عبادت و پرستش فقط و فقط مختص رب العالمین است و در این حوزه غیر او مجاز نیستیم حکم احدی، حتی پیامبر، را پرستش کنیم (مگر اینکه آن حکم مبتنی بر قرآن باشد) اما در دیگر حوزه ها اشکالی ندارد. آفتاب پرست را از آن رو اینگونه نام نهاده اند که رنگ پوستش از نوری که بر آن می تابد تبعیت می کند. مفهوم عبادت و پرستش به عبد و پرستار برمی گردد که هردو معنی خدمتکار و فرمانبردار را می دهند. بساری عبادت و پرستش را به حمد و ستایش حمل می کنند که این درست نیست.


همیشه بخاطر داشته باشید که در حوزه شریعت، رسول تابع است نه شارع، عبد است نه مولا. اگر شخص این قانون اساسی و مهم را همیشه در نظر داشته باشد، آنگاه به هر طریقی که حکم رسول، یا آنچه به او منسوب شده، را اطاعت کند صحیح است و حرجی بر او نیست اما اگر وی را صاحب حکم و شارع شریعت بداند، او را عبادت کرده و چنین عبادتی ممنوع بوده و شرک محسوب می شود که گناهی است بس بزرگ.
متأسفانه شیعه و سنی به این بهانه که احکام قرآن مجمل و نا کافی هستند ، قانون فوق را رعایت نمی کنند و در حوزه دین و شریعت، رسول خدا را بعنوان شارع و صاحب حکم تلقی کرده و گمان می کنند دارند وی را اطاعت می کنند درحالی که عبادت می کنند.

فریقین برای اینکه نشان دهند احکام قرآن مجمل و برای اجرا نا کافی هستند، اولین دلیلی که اقامه می کنند نماز است. آنها می گویند اگر قرآن همه چیز را گفته و احکامش کامل است، چرا به جزئیات نماز و رکعات آن اشاره نکرده است؟!
و اگر کسی از آنها سئوال کند: شما رکعات نماز را از کجا آورده اید، به اولین چیزی که استناد می کنند، اطیعوا الله و اطیعوا الرسول است. حالا خداوند صد بار بگوید رسول شارع نیست و جز ابلاغ قرآن هیچ وظیفه ای بر عهده ندارد آیا کسی به آن توجه می کند؟! همین عدم توجه که ناشی از تعبد من دون الله و اعتماد به سخن آباء اولین می باشد، ما را از قرآن(= صراط المستقیم) منحرف کرده و اجازه نداده حقیقت صلات را دریابیم و درنتیجه بجای اینکه سخن خدا را مستقیم از کتابش بشنویم، باعث شده به حرف و حدیث دیگران رجوع نماییم.
درواقع خداوند نماز را برای این وضع کرد و برمسلمین فرض کرد تا زن و مرد، پیر و جوان، با سواد و بی سواد، لا اقل بامدادان و شامگاهان، به فاصله زمانی بین غروب خورشید تا اول تاریکی شب( یعنی کمتر از یک ساعت در هر نوبت) دل و گوش به تلاوت آیات قرآن بسپارند تا بدانند مولایشان چه برایشان حکم کرده است.
ای کسانی که به تبع گذشتگان، اطیعوا الله و اطیعوا الرسول را بهانه کرده اید و این ضایعه بزرگ و غیر قابل جبران را در قاعده اصلی دین بوجود آورده اید؟
چه دلیلی دارید که رسول الله غیر از انجام وظیفه رسالتش در رساندن قرآن به دست بشر، در حوزه شریعت، وظیفه دیگری نیز برعهده داشته است؟ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ

shahed1;995580 نوشت:
چه دلیلی دارید که رسول الله غیر از انجام وظیفه رسالتش در رساندن قرآن به دست بشر، در حوزه شریعت، وظیفه دیگری نیز برعهده داشته است؟

سلام
۱-این چه خداییست که خودش نمیتونه قرآن را به دست همه برسونه؟ و چه نیازی به رسول بود؟
۲-چرا قرآن بر قلب همه نازل نمیشه یا مثلا یک نسخه چاپی اون به صورت غیبی یک روز صبح که از خواب بیدار میشیم روی طاقچه خونمون نیست و روش نوشته تقدیم به تو!...از طرف خدا!...آیا اینطوری دیگه دکان شیعه و سنی برچیده نمیشد و نزولات آسمانی دنیا را بهشت نمیکرد؟....واقعا راه بهتری نیست؟!

[SPOILER]حالا کنار این هزاران آیه یک صفحه هم مینوشت که به جز این قرآن نه حدیث و نه علی، نه نبی و نه ولی...صلات هم یعنی روزی یکساعت خواندن این قرآن و تمرکز و روزه هم یعنی از فجر تا غروب هیچی نخور،حج هم یعنی ۷ بار دور خانه بچرخ و هر کسی هم از پیامبر و خانوادش و غیر خانوادش که ادعا کرد سخنش سخن خداست اعدامش کنید،
ببین برادر کلا دو خط شد.
خدایی خدا نمیدونست بعد از پیامبر اینهمه اختلاف و مسلمان کشی به وجود میومد؟ چرا چندتا آیه که لب کلام شما هم هست را اضافه نکرد؟!
[/SPOILER]
هاتو برهانکم ان کنتم تعملون! @};-

hamidrezza;995581 نوشت:
سلام
۱-این چه خداییست که خودش نمیتونه قرآن را به دست همه برسونه؟ و چه نیازی به رسول بود؟
۲-چرا قرآن بر قلب همه نازل نمیشه یا مثلا یک نسخه چاپی اون به صورت غیبی یک روز صبح که از خواب بیدار میشیم روی طاقچه خونمون نیست و روش نوشته تقدیم به تو!...از طرف خدا!...آیا اینطوری دیگه دکان شیعه و سنی برچیده نمیشد و نزولات آسمانی دنیا را بهشت نمیکرد؟....واقعا راه بهتری نیست؟!

[SPOILER]حالا کنار این هزاران آیه یک صفحه هم مینوشت که به جز این قرآن نه حدیث و نه علی، نه نبی و نه ولی...صلات هم یعنی روزی یکساعت خواندن این قرآن و تمرکز و روزه هم یعنی از فجر تا غروب هیچی نخور،حج هم یعنی ۷ بار دور خانه بچرخ و هر کسی هم از پیامبر و خانوادش و غیر خانوادش که ادعا کرد سخنش سخن خداست اعدامش کنید،
ببین برادر کلا دو خط شد.
خدایی خدا نمیدونست بعد از پیامبر اینهمه اختلاف و مسلمان کشی به وجود میومد؟ چرا چندتا آیه که لب کلام شما هم هست را اضافه نکرد؟!
[/SPOILER]
هاتو برهانکم ان کنتم تعملون! @};-

سلام حمید

اگر اجازه دهی پاسخت را بگذاریم برای ساعت 2 یا هر ساعتی بعد از آن که خودت قبلاً اعلام می کنی چون می خوهم آنلاین حضور داشته باشی

خباء;995275 نوشت:
سلام

من قبلا با کارشناسی صحبت کردم که بروشور یک یخچال یا یک کتاب آموزشی دینی، صراحت و شفافیت بیشتری نسبت به قران دارد. ولی قران این طور نیست.
چرا ؟

سلام و عرض ادب

از این شفاف تر

ا لیس الله بکاف عبده و یخوفونک بالذین من دونه ؟

و الله یهدى من یشاء الى صراط مستقیم
(به این معناست که خداوند همه را هدایت به صراط مستقیم نخواهد کرد)

وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً
وَلَٰكِنْ يُضِلُّ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ ۚ
وَلَتُسْأَلُنَّ عَمَّا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ.


مومنین واقعی ، تا زمان ظهور ، در اقلیت خواهند بود

الَّذینَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إیماناً وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیلُ

و
مولا و یاوری بهتر از خداوند نیست

وَ إِنْ تَوَلَّوْا فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَوْلاکُمْ نِعْمَ الْمَوْلى‏ وَ نِعْمَ النَّصیر

و الله کافی است

حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ


***************************************
مدعیان ایمان، بی امتحان نمی ماند


أَ حَسِبَ النَّاسُ أَن یُترَْکُواْ أَن یَقُولُواْ ءَامَنَّا وَ هُمْ لَا یُفْتَنُونَ(2)
وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ فَلَیَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ صَدَقُواْ وَ لَیَعْلَمَنَّ الْکَاذِبِینَ(3- عنکبوت)


آیا مردم گمان کرده ‏اند، همین که بگویند: ایمان آوردیم، رها مى‏شوند

و آنان مورد آزمایش قرار نمى ‏گیرند؟

در حالى که یقیناً کسانى را که پیش از آنان بودند،
آزمایش کرده ‏ایم،

و بى ‏تردید خدا کسانى را که راست گفته‏ اند مى ‏شناسد،
و قطعاً دروغگویان را نیز مى‏ شناسد.



**************************


189- هو الذى خلقكم من نفس واحده و جعل منها زوجها ليسكن اليها فلما تغشئها حملت حملا خفيفا فمرت به فلما اثقلت دعوا الله ربهما لئن اتيتنا صلحا لنكونن من الشاكرين
190- فلما اتئهما صلحا جعلا له شركاء فيما اتئهما فتعلى الله عما يشركون

اشاره به کسانی که می گویند نذر کردیم،
فلان شخص به ما بچه داد
و او را شریک خدا قرار می دهند.

191- ايشركون ما لا يخلق شيئا و هم يخلقون
192- و لا يستطيعون لهم نصرا و لا انفسهم ينصرون
193- و ان تدعوهم الى الهدى لا يتبعوكم سواء عليكم ادعو تموهم ام انتم صامتون

**************************


و این آیات برای همه مومنین حجتی آشکار است

وَإِنْ تَدْعُوهُمْ إِلَى الْهُدَىٰ لَا يَتَّبِعُوكُمْ ۚ سَوَاءٌ عَلَيْكُمْ أَدَعَوْتُمُوهُمْ أَمْ أَنْتُمْ صَامِتُونَ


إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ عِبَادٌ أَمْثَالُكُمْ ۖ فَادْعُوهُمْ فَلْيَسْتَجِيبُوا لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ

دقت کنید که منظور از عباد بندگانی مانند شما هستند
مسلماً بت ها بندگانی مانند شما نیستند!
این بندگان پیامبران و اولیاء خدا هستند که متاسفانه مانند خدا عبادت می شوند
به وسیله تبعیت محض و بی چون و چرا مانند خداوند نه اینکه فقط مدح و ستایش شوند

برادران گرامی

پیامبر و ائمه (سلام خدا بر ان ها باد) را بخوانید

تا مرا توجیه کنند و من هم مانند شما آن ها را عبادت کنم

اگر راست می گویید!!!!

*******************************************************************

این آیه نیز خالی از لطف نیست

نشان دهنده احوال کسانی است که از علمای خود تبعیت محض می کنند
در حالی که می دانند این افراد معصوم نیستند
و تا کنون اشتباهات زیادی نیز از آن ها سر زده است !

اتخذوا احبارهم و رهبانهم اربابا من دون الله

**************************************************

از امام صادق (ع) درباره سخن خدا که فرمود:
«اتخذوا أحبارهم و رهبانهم أرباباً من دون اللّه» روایت شده که فرمود:
«و اللّه ما صلّوا لهم و لا صاموا و لکنهم أحلّوا لهم حراماً و حرّموا علیهم حلالاً فاتّبعوهم

به خدا سوگند آنان براى احبار و راهبان نه نماز خواندند و نه روزه گرفتند ;
ولى آن علما و صومعه داران، براى مردم حرام را حلال و حلال را حرام کردند
و آنان پیروى کردند

************************************************************

از حضرت رسول (ص) نقل شده است که فرمودند:

إن أخوف ما أخاف عیلکم الشرک الخفی
و اشکر السّر فاّن الشرک أخفی فی امتی
من دبیب النمل علی الصّفا فی الیلة الظلماء؛

بیشترین چیزی که برای شما از آن می ترسم
شرک خفی و پنهان است
پس از شرک سر و پنهان دور باشید

زیرا شرک در امت من
از راه رفتن مورچه بر سنگ سیاه در شب تار
پوشیده تر است

**********************************************************************
[=IRANSans]
وَ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ


جمع بندی

پرسش: 

با آنکه قرآن تبیان هر چیزی است و مصدر و مرجع اصلی دین،‌ مسلمانان چرا بجای رجوع به قرآن و فهم معارف آن به روایات منسوب به پیامبر(صلی الله علیه و آله) رجوع نموده و به گمان اطاعت از پیامبر (صلی الله علیه و آله) در واقع آنحضرت را عبادت می نمایند با آنکه عبادت تنها حق خداوند است؟

پاسخ :
قرآن کریم بیانگر آن است که کتاب تورات کتابی کامل و بیانگر هر چیزی بوده؛‌ چنانکه می فرماید: «وَ كَتَبْنا لَهُ فِي الْأَلْواحِ مِنْ كُلِّ شَيْ‏ءٍ مَوْعِظَةً وَ تَفْصِيلاً لِكُلِّ شَيْ‏ء»؛ «و در الواح [تورات‏] براى او در هر موردى پندى، و براى هر چيزى تفصيلى نگاشتيم».(1)«ثُمَّ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ تَماماً عَلَى الَّذِي أَحْسَنَ وَ تَفْصِيلاً لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لَعَلَّهُمْ بِلِقاءِ رَبِّهِمْ يُؤْمِنُونَ»؛ آن گاه به موسى كتاب داديم، براى اينكه [نعمت را] بر كسى كه نيكى كرده است تمام كنيم، و براى اينكه هر چيزى را بيان نماييم، و هدايت و رحمتى باشد، اميد كه به لقاى پروردگارشان ايمان بياورند.(2)
همچنین قرآن بیانگر آن است که این ویژگی نیز در این کتاب هدایت بخش به شکل کاملتری(3) وجود داشته؛ چنانکه می فرماید: «وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْ‏ء»؛‌ «و ما اين كتاب را بر تو نازل كرديم كه بيانگر همه چيز است».(4)

سخنی که در اینجا مطرح است آن است که مراد از چنین تبیانی چیست؟ آیا در قرآن از همه ی علوم سخن گفته شده؟ یا اینکه مراد از «لکل شیء» هر آن چیزی است که مربوط به هدایت انسانهاست؟ بدیهی است که احتمال اول باطل بوده و بیان قرآن تنها ناظر به جهت هدایت گری آن است.(5)

همچنین سخن دیگری که باز مطرح است چگونگی تبیین احکام و دستورات الهی در قرآن است. آیا بر اساس این آیه ی شریفه: «وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْ‏ء»؛ جزئیات احکام شریعت نیز در این کتاب آسمانی آمده است یا خیر؟
با مراجعه به قرآن کریم کمتر دستوری از جانب پروردگار با حفظ بیان جزئیات آن مشاهده می گردد؛ زیرا قرآن تنها متصدی بیان کلیّات احکام بوده و جزئیات آن بر اساس برخی از آیات قرآن به تبیین رسول (صلی الله علیه و آله و سلّم) سپرده شده؛ چنانکه می فرماید:«وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُون»؛ ‌«و ما اين ذكر (قرآن) را بر تو نازل كرديم تا آنچه به سوى مردم نازل شده است براى آنها تبيين كنى، شايد انديشه كنند».(6)

بر این اساس تبیان بودن قرآن کریم امری است که با وجود رسول اکرم (صلی الله علیه وآله و سلّم) محقق شده و بیان آنحضرت؛ بیانی معصومانه و عاری از هر گونه هوای نفس است؛ چنانکه می فرماید: «وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى؛ إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْيٌ يُوحى»؛ «‏و هرگز از روى هواى نفس سخن نمى‏ گويد! آنچه مى‏ گويد چيزى جز وحى كه بر او نازل شده نيست».(7)

با حفظ این ویژگی خدای متعال دستور به گرفتن هر آنچه پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلّم) آورده نموده: ‌«وَ ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقابِ»؛ ! «آنچه را رسول خدا براى شما آورده بگيريد (و اجرا كنيد)، و از آنچه نهى كرده خوددارى نماييد و از (مخالفت) خدا بپرهيزيد كه خداوند كيفرش شديد است».(8)
با توجه به مطالب فوق روشن می گردد که تجرید قرآن از سنت امری مغایر دستورات قرآن بوده و بیان آن حضرت نیز عاری از هر گونه اشتباه و هوای نفس است.

تعریف عبادت:
هر خضوعى كه ناشى از اعتقاد به الوهيت يا ربوبيّت نسبت به موجود مورد خضوع باشد، عبادت وی محسوب شده؛ چه اين اعتقاد، به حق و صحيح بوده (اگر الله معبود باشد) و چه اعتقادى باطل وناصواب (اگر غير خداوند معبود باشد). در هر دو صورت، خضوع او برگرفته از اعتقاد به الوهيت يا ربوبيّت است و چنين خضوعى ‏عبادت آن موجود محسوب شده؛ چنانکه قرآن می فرماید:
«الَّذِينَ يَجْعَلُونَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ فَسَوْفَ يَعْلَمُون»؛ «كسانى كه با خداوند معبود ديگرى قرار مى‏ دهند، پس به زودى خواهند دانست».(9)
«وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لِيَكُونُوا لَهُمْ عِزًّا»؛ «و آنان غير از خدا، معبودانى را براى خود برگزيدند تا مايه عزّتشان باشد! (چه پندار خامى!)».(10)
«اِنَّ اللَّهَ هُوَ رَبِّي وَ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هذا صِراطٌ مُسْتَقِيم»؛ «خداوند پروردگار من و پروردگار شماست (تنها) او را پرستش كنيد كه راه راست همين است»!(11)
بنابراین در مفهوم عبادت وجود خضوع و خشوع به همراه اعتقاد به الوهیت و یا ربوبیّت نسبت به موجود مورد خضوع، دخالت تام داشته؛ لذا انجام چنین امری منحصرا مختص به ذات پروردگار بوده و عبادت غیر او شرک محسوب می شود. و این در حالی است که حقیقت اطاعت مختص به پروردگار نبوده و صرف اطاعت از غیر موجب شرک نبوده؛‌ بلکه در برخی مصادیق چنین امری واجب و در عرض اطاعت خدای متعال بر بندگان فرض و واجب گشته؛ چنانکه در اطاعت رسول (صلی الله علیه وآله و سلّم) و جانشینان معصوم آنحضرت در دو حوزه ی تبیین معارف دین و دستورات حکومتی واردشده است چنانکه می فرماید: «قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ؛ قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْكافِرِين»؛ بگو: «اگر خدا را دوست مى ‏داريد، از من پيروى كنيد! تا خدا (نيز) شما را دوست بدارد و گناهانتان را ببخشد و خدا آمرزنده مهربان است». بگو: «از خدا و فرستاده (او)، اطاعت كنيد! و اگر سرپيچى كنيد، خداوند كافران را دوست نمى ‏دارد».(12)

«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فِي شَيْ‏ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ ذلِكَ خَيْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْوِيلا»؛ «اى كسانى كه ايمان آورده ‏ايد! اطاعت كنيد خدا را! و اطاعت كنيد پيامبر خدا و اولو الأمر [اوصياى پيامبر] را! و هر گاه در چيزى نزاع داشتيد، آن را به خدا و پيامبر بازگردانيد (و از آنها داورى بطلبيد) اگر به خدا و روز رستاخيز ايمان داريد! اين (كار) براى شما بهتر، و عاقبت و پايانش نيكوتر است».(13)

«وَ ما كانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ إِذا قَضَى اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً مُبِينا»؛ «هيچ مرد و زن با ايمانى حق ندارد هنگامى كه خدا و پيامبرش امرى را لازم بدانند، اختيارى (در برابر فرمان خدا) داشته باشد و هر كس نافرمانى خدا و رسولش را كند، به گمراهى آشكارى گرفتار شده است».(14)

نتیجه آنکه:
قرآن و سنت در کنار هم هدایتگر انسان ها بوده و تبیان بودن قرآن با تبیین پیامبر(صلی الله علیه وآله و سلّم) جلوه گر است؛ لذا تبیین رسول نیز جزئی از فرامین پروردگار بوده و بر این اساس اطاعت مطلق از آن حضرت واجب گشته است. بدیهی است اطاعت مطلق از آنحضرت و تعبد محض نسبت به دستورات پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) به معنای عبادت آنحضرت نخواهد بود؛ بلکه بازگشت چنین امری به اطاعت از فرامین پروردگار خواهد بود.

 

پی نوشت ها:
1. الاعراف145/7.
2. الانعام/154/6.
3. زیرا از تعبير «مِنْ كُلِّ شَيْ‏ءٍ مَوْعِظَةً» استفاده مى‏ شود كه همه ی مواعظ و اندرزها و مسائل لازم در الواح موسى (علیه السلام) نبود، زيرا مى‏ گويد: «از هر چيزى، اندرزى براى او نوشتيم»، و اين به خاطر آن است كه آئين موسى (علیه السلام) آخرين آئين و شخص موسى(علیه السلام) خاتم انبياء نبود، و مسلما در آن زمان به مقدار استعداد مردم، احكام الهى نازل گشت، ولى هنگامى كه مردم جهان به آخرين مرحله از تعليمات انبياء رسيدند، آخرين دستور كه شامل همه نيازمندي هاى مادى و معنوى مردم بود نازل گرديد. (ر.ک: مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج6، ص364، دارالکتب الاسلامیة).
4. النحل/89/16.
5. چنانکه قرآن خود می فرماید: «وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلاً مِنْ قَبْلِكَ مِنْهُمْ مَنْ قَصَصْنا عَلَيْكَ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَمْ نَقْصُصْ عَلَيْكَ...»؛ ما پيش از تو رسولانى فرستاديم سرگذشت گروهى از آنان را براى تو بازگفته، و گروهى را براى تو بازگو نكرده‏ايم.(غافر/78/40).
6. النحل/44/16.
7. النجم/3,4/53.
8. الحشر/7/59.
9. الحجر/91/15.
10. مریم/81/19.
11. الزخرف/64/43.
12. آل عمران/31,32/3.
13. النساء/59/4.
14. الاحزاب/36/33.

 

موضوع قفل شده است