جمع بندی عذاب الهی و نابودی افراد بی گناه

تب‌های اولیه

15 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
عذاب الهی و نابودی افراد بی گناه

برای من همیشه سوال بوده در میان اقوامی که مورد خشم و غضب خدا قرار گرفته و نابود شده اند مانند همین قوم عاد و ثمود، آیا هیچ زن و فرزندان بی گناهی وجود نداشته اند؟ و چرا باید چندین شبانه روز عذاب کشیده و نابود شوند؟ این چگونه با صفات رحمان و رحیم و عادل و غیره سازگار است؟

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد مسلم

[TD][/TD]

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و احترام

میراندا;994162 نوشت:
برای من همیشه سوال بوده در میان اقوامی که مورد خشم و غضب خدا قرار گرفته و نابود شده اند مانند همین قوم عاد و ثمود، آیا هیچ زن و فرزندان بی گناهی وجود نداشته اند؟ و چرا باید چندین شبانه روز عذاب کشیده و نابود شوند؟ این چگونه با صفات رحمان و رحیم و عادل و غیره سازگار است؟

برای پاسخ به این سوال باید به چند نکته توجه بفرمایید:

نکته اول:

خداوند عادل ترین است و کسی در عدالت با او برابری ندارد، عذاب های الهی نیز کاملا در همین چارچوب وعادلانه هستند.
اگر دقت کنید متوجه میشوید این عذاب ها اولا در مورد اقوامی بوده است که قاطبه مردم، یعنی تقریبا تمامی آن امت جز عده معدودی گرفتار کفر و مانند آن باشند، و ثانیا کفر و دشمنی آنها از روی لجاجت باشد، نه جهل!

یعنی حق بر ایشان روشن، و حجت تمام شده باشد، همان طور که قرآن کریم می فرماید:
«وَ ما كانَ رَبُّكَ مُهْلِكَ الْقُرى‏ حَتَّى يَبْعَثَ في‏ أُمِّها رَسُولاً يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِنا وَ ما كُنَّا مُهْلِكِي الْقُرى‏ إِلاَّ وَ أَهْلُها ظالِمُون‏»؛ و پروردگارت بر آن نبوده است كه شهرها را نابود كند، تا آنكه [پيش از نابودى‏] در مركز آنها پيامبرى برانگيزد كه آيات ما را بر آنان بخواند، و ما [در هيچ حالى از احوال‏] نابودكننده شهرها نبوده‏ايم مگر در حالى كه اهلش ستمكار بوده‏اند.(قصص:59)
بنابراین اگر یک قومی مرکب از انسان های خوب و بد باشد خداوند آنها را اینگونه عذاب نمی کند؛ حتی اگر تمام ایشان کافر باشند اما حجت بر ایشان تمام نشده باشد باز هم عذابی در کار نخواهد بود.

نکته دوم:

در برخی روایات آمده که در عذاب هایی مانند عذاب قوم نوح، خداوند پیش از نزول عذاب زنان را عقیم کرد تا هنگام نزول بلا فرزندی در میان نباشد، امام رضا(ع) در پاسخ به سوالی در همین رابطه می فرمایند:
«مَا كَانَ‏ فِيهِمُ‏ الْأَطْفَالُ‏ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَعْقَمَ أَصْلَابَ قَوْمِ نُوحٍ وَ أَرْحَامَ نِسَائِهِمْ أَرْبَعِينَ عَاماً فَانْقَطَعَ نَسْلُهُمْ فَغَرِقُوا وَ لَا طِفْلَ فِيهِمْ وَ مَا كَانَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِيُهْلِكَ بِعَذَابِهِ مَنْ لَا ذَنْبَ لَه‏»؛ در بین آنان اطفالی نبوده است، چون خداوند مردان و زنان قوم نوح را چهل سال عقیم کرد، پس غرق شدند در حالی که کودکی در میانشان نبود؛ و خداوند هرگز کسی را که گناهی بر او نیست با عذابش هلاک نمی کند.(صدوق، محمد بن علی، التوحید، ص392)

اگرچه این سوال در مورد طوفان نوح بوده است، اما قسمت پایانی پاسخ امام رضا(ع) که به طور کلی قاعده ای بیان می کنند که خداوند هرگز بی گناهان را با عذابش هلاک نکی کند، این نظر را تقویت می کند که در میان سایر اقوام عذاب شده هم احتمالا کودکی نبوده باشد.

نکته سوم:

از ظاهر آیات و روایات فهمیده میشود که در هنگام عذاب الهی، انبیاء به آن اقلیت مومن برای خروج از آن منطقه هشدار داده ، یا آنها را با خود می برده اند تا بی گناهی عذاب نشود، همانطور که در جریان عذاب قوم لوط قرآن کریم چنین اشاره دارد:
«وَ لَمَّا جَاءَتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِيمَ بِالْبُشْرَى‏ قَالُواْ إِنَّا مُهْلِكُواْ أَهْلِ هَاذِهِ الْقَرْيَةِ إِنَّ أَهْلَهَا كَانُواْ ظَلِمِينَ* قَالَ إِنَّ فِيهَا لُوطًا قَالُواْ نحَْنُ أَعْلَمُ بِمَن فِيهَا لَنُنَجِّيَنَّهُ وَ أَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ كَانَتْ مِنَ الْغَبرِِين‏»؛ و زمانى كه فرستادگان ما با بشارت [ولادت اسحاق‏] نزد ابراهيم آمدند، گفتند: ما يقيناً اهل این شهر(قوم لوط) را نابود مى‏كنيم زيرا اهل آن ستمكاراند. (ابراهیم) گفت: لوط در آنجاست. گفتند: ما به كسانى كه در آنجا هستند، داناتريم، حتماً او و خانواده‏اش را نجات مى‏دهيم، مگر همسرش را كه از باقى‏ماندگان خواهد بود.(عنکبوت:31و32)

یا در مورد نجات پیروان حضرت شعیب(ع) می فرماید:
«وَ لَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا نجََّيْنَا شُعَيْبًا وَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِّنَّا وَ أَخَذَتِ الَّذِينَ ظَلَمُواْ الصَّيْحَةُ فَأَصْبَحُواْ فىِ دِيَرِهِمْ جَاثِمِين‏»؛ و هنگامى كه عذاب ما رسيد، شعيب و كسانى را كه با او ايمان آورده بودند، با رحمتى از سوى خود نجات داديم، و كسانى را كه [به آيات ما] ستم كردند، فرياد مرگبار فرا گرفت، پس در خانه‏هايشان به رو در افتاده جسمى بى‏جان شدند.(هود:94)

یا در مورد نجات پیروان حضرت صالح(ع) می فرماید:
«فَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا نجََّيْنَا صَالِحًا وَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِّنَّا وَ مِنْ خِزْىِ يَوْمِئذٍ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ الْقَوِىُّ الْعَزِيزُ* وَ أَخَذَ الَّذِينَ ظَلَمُواْ الصَّيْحَةُ فَأَصْبَحُواْ فىِ دِيَارِهِمْ جَاثِمِين‏»؛ پس هنگامى كه فرمان ما [بر عذاب آنان‏] فرا رسيد، صالح و آنان را كه همراه او ايمان آورده بودند با رحمتى از سوى خود نجات داديم، و از خوارى و رسوايى آن روز [رهايى بخشيديم‏]. مسلماً فقط پروردگارت نيرومند و تواناى شكست‏ناپذير است. و كسانى را كه ستم كردند، فرياد مرگبار فروگرفت، پس در خانه هايشان به رو درافتاده جسمى بى‏جان شدند (هود:66و67)

نکته چهارم:

نکته مهم دیگری که باید توجه بفرمایید این است که یک حادثه واحد می تواند برای برخی در حکم عذاب باشد و برای برخی در حکم مصیبت. صرف اینکه یک عده با سیل و زلزله و مانند آن کشته شوند ظالمانه نیست، اگر کشته شدن بندگان با سیل و رعد و برق و صاعقه و زلزله ظلم باشد، خب امروز هم نباید انسان بی گناهی در سیل و زلزله و مانند آن کشته شود در حالی که به وفور اتفاق می افتد. بنابراین چنین کشته شدن هایی ظلم نیست! بلکه عذاب بودن یا نبودن این ها بستگی به نوع نگاه خداوند و نوع حسابرسی است که در قیامت نسبت به این حادثه و تحمل سختی های آن خواهد داشت.

مثلا این که می فرمایند فلان گناه موجب خشکسالی میشود، یا فلان گناه موجب بلاهای آسمانی میشود، طبیعتا این حوادث طبیعی طبق قوانین اثر خود را می گذارند، تا اینجا همه چیز برای انسان گنهکار و نیکوکار یکسان است، اما آنچه که این تساویِ به ظاهر ناعادلانه را عادلانه می سازد تفاوت بعد از این حادثه است، که یکی در قبال آن پاداش و عوض میگیرد، اما برای یکی مجازات و عذاب حساب میشود.

بنابراین میشود که سیل یا زلزله ای بیاید و طبق قوانین طبیعی انسان هایی را از بین ببرد، اما این هلاکت برای برخی عذاب باشد، و برای برخی موجب ارتقاء درجه شده و عوض داشته باشد.

[="Tahoma"][="Navy"]

میراندا;994162 نوشت:
برای من همیشه سوال بوده در میان اقوامی که مورد خشم و غضب خدا قرار گرفته و نابود شده اند مانند همین قوم عاد و ثمود، آیا هیچ زن و فرزندان بی گناهی وجود نداشته اند؟ و چرا باید چندین شبانه روز عذاب کشیده و نابود شوند؟ این چگونه با صفات رحمان و رحیم و عادل و غیره سازگار است؟

سلام
مرگ و نابودی اقوام گذشته با عذاب الهی تدریجی نبوده بلکه ناگهانی بوده هرچند عامل عذاب ممکن است مدتها بعد آن هم ادامه داشته است.
دیگر اینکه خداوند متعال می فرماید ما خوبان آنها را نجات دادیم پس حداقل این چند قوم نام برده شده در قرآن مشمول اشکال شما نیستند.
اما چه بسا خداوند متعال شهر و دیاری را بخاطر گناه عده ای عذاب کند که افراد بیگناهی ( نه مطلق) نیز در آن باشند. در اینصورت عامل عذاب ( سیل زلزله طوفان آتشفشان و یا هرچیز دیگر) برای بدکاران عامل عذاب است و برای بیگناهان عامل مرگ همچنانکه این عوامل در غیر مورد عذاب هم می تواند واقع شده و موجب مرگ افراد بیگناه شود.
یا علیم[/]

یعنی خداوند زن ها را عقیم کرده تا ۴۰ سال بعد آنها و مردانشان را عذاب داده و نابود کند؟؟؟؟ این عقیم کردن برای آن زنان و مردان زندگیشان را مختل و نابود می کرده است و همین کافی بوده تا نه تنها به خدای جدیدی ایمان نیاورند که از خدای قبلی خود نیز دل بکنند!
و این خدای مهربان و رحیم در حقیقت عذاب این بیچارگان را از ۴۰ سال قبل آغاز کرده و لجاجت این جاهلان شاید به همین علت بوده که عقلشان را زایل کرده و دیگر کلام حق دیگر در ایشان موثر نمی افتاده است.

میراندا;994495 نوشت:
یعنی خداوند زن ها را عقیم کرده تا ۴۰ سال بعد آنها و مردانشان را عذاب داده و نابود کند؟؟؟؟ این عقیم کردن برای آن زنان و مردان زندگیشان را مختل و نابود می کرده است و همین کافی بوده تا نه تنها به خدای جدیدی ایمان نیاورند که از خدای قبلی خود نیز دل بکنند!
و این خدای مهربان و رحیم در حقیقت عذاب این بیچارگان را از ۴۰ سال قبل آغاز کرده و لجاجت این جاهلان شاید به همین علت بوده که عقلشان را زایل کرده و دیگر کلام حق دیگر در ایشان موثر نمی افتاده است.

اینکه عقیم شدن آنها خودش عذابی است درست است، اما نباید گمان کرد خداوند عذاب آنها را از همان ابتدا آغاز کرده است، مثلا نوح 900 سال در میان امتش تبلیغ کرد، و زنان در 40 سال پایانی ان عقیم شدند! یعنی این عذاب ابتدایی بعد از 860 سال اتفاق افتاد، پس این که بگوییم مردم به همین خاطر ازخ داوند زده شده اند درست نیست! کسانی که در 860 سال ایمان نیاورند بعد از آن هم ایمان نخواهند آورد، همانطور که وقی توفان آغاز شد باز هم ایمان نیاوردند!

یعنی علاوه بر نوح آن مردم هم عمری ۹۰۰ ساله یا هزارساله داشته اند؟؟؟!!!

میراندا;994546 نوشت:
یعنی علاوه بر نوح آن مردم هم عمری ۹۰۰ ساله یا هزارساله داشته اند؟؟؟!!!

باید دید عمر نوح معجزه بوده یا گذشتگان بیشتر عمر میکرده اند...!
در هر صورت اینگونه نبوده است که بدون اتمام حجت عذاب شوند...
علاوه بر اینکه عرض کردم مصیبت های دنیوی بر خلاف عذاب های اخروی هم می توانند عذاب باشند و هم می توانند عوض داشته باشند، بنابراین عقیم شدن ضرورتان مجازات به حساب نمی آید.
.

دراینکه گذشتگان عمر کمتری می کرده اند شکی نیست چون پیشرفت های علمی در درمان بیماری ها و رفاه نسبی بشر، شاخص امید به زندگی یا همان طول عمر را در قرن حاضر افزایش داده است. و باید بگویم متاسفانه جوابتان مرا قانع نکرد.

میراندا;994571 نوشت:
دراینکه گذشتگان عمر کمتری می کرده اند شکی نیست چون پیشرفت های علمی در درمان بیماری ها و رفاه نسبی بشر، شاخص امید به زندگی یا همان طول عمر را در قرن حاضر افزایش داده است. و باید بگویم متاسفانه جوابتان مرا قانع نکرد.

اولا: منظور ما از گذشتگان، گذشتگان 100 سال و 200 سال پیش نبوده! حضرت نوح متعلق به چند هزار سال پیش است که نوع بشر از جثه های قوی تری برخوردار بوده اند.

ثانیا: شما چرا به پاسخ به صورت کلی تتوجه نمی فرمایید؟ آیا زوج هایی که امروز عقیم بوده و بچه دار نمیشوند در حقشان ظلم میشود؟ روشن است که خیر! اینها به خودی خود مجازات نیستند، بلکه به این وابسته هستند که نوع نگاه خداوند به این ابتلائات چگونه باشد، آیا در برابر آن عوض میدهد یا نه، آنها ار مجازات به حساب می آورد.

ثالثا: حتی اگر به روی تمام اینها چشم ببندیم و بگوییم اصلا نمی دانیم چه گذشته است، باز هم این را می دانیم که مسئله به هر کیفیتی اتفاق افتاده باشد قطعا تمام کسانی که به واسطه مصیبت های مختلف مجازات شده اند، یعنی نیت خداوند از مبتلا کردن ایشان عذاب و مجازات بوده است قطعا پیشاز عذاب، حجت بر ایشان تمام شده است، همانطور که به یت قرآن اشاره نمودم.

رابعا: دلیل باید به خودی خود قانع کننده باشد، قانع شدن یا نشدن مخاطب در حقانیت دلیل نقشی ندارد!! دلیلِ درست، درست است ولو آنکه برخی را قانع نکند، و دلیل اشتباه، اشتباه است ولو آنکه خیلی ها را قانع کند!

پس دلیل هایتان درست نبوده چون افراد چند هزار سال پیش هم همین جثه و عمر ما را داشته اند این از نظر علمی ثابت شده است و نمونه انسان هوشمند در چندهزار سال قبل با الان یکی است.
و در ثانی چگونه حجت بر کودکانِ آن قوم تمام شده است؟

میراندا;994607 نوشت:
چگونه حجت بر کودکانِ آن قوم تمام شده است؟

دوباره برگشتید اول بحث که!! شما اثبات کنید کودکی در ماین آنها بوده بعد کسی را متهم کنید...
ثانیا: اگر کشت هشدن یک نفر در بلایای طبیعی ظلم باشد، امروز هم نباید کسی کشته شود! به صرف کشته شدن که نمیشود گفت ظلم شده! باید دید آیا خداوند این کشته شدن را به عنوان مجازات ثبت خواهد کرد، یا اینکه در ازای آن به شخص عوض داده و او را راضی خواهد کرد.

متاسفانه فیلمی از لحظه عذاب آن قوم و اقوام دیگر در دسترس نیست تا وجود کودکان و یا عدم وجودشان ثابت شود. ولی خودم فکر می کنم قاعدتا باید کودکانی وجود داشته باشند زیرا عقیم سازی زنان از ۴۰ سال قبل خیلی غیرمنطقی به نظر میرسد. و اینکه خدا عذاب بفرستد و کودکان را در آن دنیا بابت زجر کشیدن و عذابشان اجر و پاداش دهد دیگر نمی دانم

میراندا;994680 نوشت:
متاسفانه فیلمی از لحظه عذاب آن قوم و اقوام دیگر در دسترس نیست تا وجود کودکان و یا عدم وجودشان ثابت شود. ولی خودم فکر می کنم قاعدتا باید کودکانی وجود داشته باشند زیرا عقیم سازی زنان از ۴۰ سال قبل خیلی غیرمنطقی به نظر میرسد. و اینکه خدا عذاب بفرستد و کودکان را در آن دنیا بابت زجر کشیدن و عذابشان اجر و پاداش دهد دیگر نمی دانم


خب شما اگر نبوده اید پس نباید قضاوت کنید، کسی که نبوده نباید کسی که بوده و دارد می گوید من ظلم نمی کنم را متهم کند! خود خداوند می فرماید:

«وَ ما كانَ رَبُّكَ لِيُهْلِكَ الْقُرى‏ بِظُلْمٍ وَ أَهْلُها مُصْلِحُون‏»؛ و پروردگارت بر آن نبوده است كه شهرهايى را در حالى كه مردمش درست‏كارند، ظالمانه هلاك كند.(هود:117)
«إِنَّ اللَّهَ لا يَظْلِمُ مِثْقالَ ذَرَّة»؛ خداوند به اندازه ذره ای به کسی ظلم نمی کند.(نساء:40)
«إِنَّ اللَّهَ لا يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئاً وَ لكِنَّ النَّاسَ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُون‏»؛يقيناً خدا هيچ ظلمی به مردم نمی کند، ولى مردم هستند که بر خود ستم مى‏ ورزند(یونس:44)

پرسش:
آیا در میان اقوامی چون قوم عاد و ثمود که مورد خشم و غضب خدا قرار گرفته و نابود شده اند هیچ زن و فرزندان بی گناهی وجود نداشته اند؟ چرا باید چندین شبانه روز عذاب کشیده و نابود شوند؟ این چگونه با صفات رحمان و رحیم و عادل و غیره سازگار است؟


پاسخ:

برای پاسخ به این سوال باید به چند نکته توجه بفرمایید:

نکته اول:
خداوند عادل ترین است و کسی در عدالت با او برابری ندارد، عذاب های الهی نیز کاملا در همین چارچوب وعادلانه هستند.
اگر دقت کنید متوجه میشوید این عذاب ها اولا در مورد اقوامی بوده است که قاطبه مردم، یعنی تقریبا تمامی آن امت جز عده معدودی گرفتار کفر و مانند آن باشند، و ثانیا کفر و دشمنی آنها از روی لجاجت باشد، نه جهل!

یعنی حق بر ایشان روشن، و حجت تمام شده باشد، همان طور که قرآن کریم می فرماید:
«وَ ما كانَ رَبُّكَ مُهْلِكَ الْقُرى‏ حَتَّى يَبْعَثَ في‏ أُمِّها رَسُولاً يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِنا وَ ما كُنَّا مُهْلِكِي الْقُرى‏ إِلاَّ وَ أَهْلُها ظالِمُون‏»؛ و پروردگارت بر آن نبوده است كه شهرها را نابود كند، تا آنكه [پيش از نابودى‏] در مركز آنها پيامبرى برانگيزد كه آيات ما را بر آنان بخواند، و ما [در هيچ حالى از احوال‏] نابودكننده شهرها نبوده‏ايم مگر در حالى كه اهلش ستمكار بوده‏اند.(1)
بنابراین کسی که در واقعه ای نبوده نباید خدایی که بوده و عدالتش با براهین عقلی اثبات شده، و خودش نیز می گوید من ظلم نمی کنم را متهم کند! خود خداوند می فرماید:
«إِنَّ اللَّهَ لا يَظْلِمُ مِثْقالَ ذَرَّة»؛ خداوند به اندازه ذره ای به کسی ظلم نمی کند.(2)
«إِنَّ اللَّهَ لا يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئاً وَ لكِنَّ النَّاسَ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُون‏»؛يقيناً خدا هيچ ظلمی به مردم نمی کند، ولى مردم هستند که بر خود ستم مى‏ ورزند(3)

نکته دوم:
در برخی روایات آمده که در عذاب هایی مانند عذاب قوم نوح، خداوند پیش از نزول عذاب زنان را عقیم کرد تا هنگام نزول بلا فرزندی در میان نباشد، امام رضا(علیه السلام) در پاسخ به سوالی در همین رابطه می فرمایند:
«مَا كَانَ‏ فِيهِمُ‏ الْأَطْفَالُ‏ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَعْقَمَ أَصْلَابَ قَوْمِ نُوحٍ وَ أَرْحَامَ نِسَائِهِمْ أَرْبَعِينَ عَاماً فَانْقَطَعَ نَسْلُهُمْ فَغَرِقُوا وَ لَا طِفْلَ فِيهِمْ وَ مَا كَانَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِيُهْلِكَ بِعَذَابِهِ مَنْ لَا ذَنْبَ لَه‏»؛ در بین آنان اطفالی نبوده است، چون خداوند مردان و زنان قوم نوح را چهل سال عقیم کرد، پس غرق شدند در حالی که کودکی در میانشان نبود؛ و خداوند هرگز کسی را که گناهی بر او نیست با عذابش هلاک نمی کند.(4)

اگرچه این سوال در مورد طوفان نوح بوده است، اما قسمت پایانی پاسخ امام رضا(علیه السلام) که به طور کلی قاعده ای بیان می کنند که خداوند هرگز بی گناهان را با عذابش هلاک نمی کند، این نظر را تقویت می کند که در میان سایر اقوام عذاب شده هم احتمالا کودکی نبوده باشد.

نکته سوم:
از ظاهر آیات و روایات فهمیده میشود که در هنگام عذاب الهی، انبیاء به آن اقلیت مومن برای خروج از آن منطقه هشدار داده ، یا آنها را با خود می برده اند تا بی گناهی عذاب نشود، همانطور که در جریان عذاب قوم لوط قرآن کریم چنین اشاره دارد:
«وَ لَمَّا جَاءَتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِيمَ بِالْبُشْرَى‏ قَالُواْ إِنَّا مُهْلِكُواْ أَهْلِ هَذِهِ الْقَرْيَةِ إِنَّ أَهْلَهَا كَانُواْ ظَلِمِينَ* قَالَ إِنَّ فِيهَا لُوطًا قَالُواْ نحَْنُ أَعْلَمُ بِمَن فِيهَا لَنُنَجِّيَنَّهُ وَ أَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ كَانَتْ مِنَ الْغَابرِِين‏»؛ و زمانى كه فرستادگان ما با بشارت [ولادت اسحاق‏] نزد ابراهيم آمدند، گفتند: ما يقيناً اهل این شهر(قوم لوط) را نابود مى‏كنيم زيرا اهل آن ستمكاراند. (ابراهیم) گفت: لوط در آنجاست. گفتند: ما به كسانى كه در آنجا هستند، داناتريم، حتماً او و خانواده‏اش را نجات مى‏دهيم، مگر همسرش را كه از باقى‏ماندگان خواهد بود.(5)

یا در مورد نجات پیروان حضرت شعیب(علیه السلام) می فرماید:
«وَ لَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا نجََّيْنَا شُعَيْبًا وَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِّنَّا وَ أَخَذَتِ الَّذِينَ ظَلَمُواْ الصَّيْحَةُ فَأَصْبَحُواْ فىِ دِيَرِهِمْ جَاثِمِين‏»؛ و هنگامى كه عذاب ما رسيد، شعيب و كسانى را كه با او ايمان آورده بودند، با رحمتى از سوى خود نجات داديم، و كسانى را كه [به آيات ما] ستم كردند، فرياد مرگبار فرا گرفت، پس در خانه‏هايشان به رو در افتاده جسمى بى‏جان شدند.(6)

یا در مورد نجات پیروان حضرت صالح(علیه السلام) می فرماید:
«فَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا نجََّيْنَا صَالِحًا وَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِّنَّا وَ مِنْ خِزْىِ يَوْمِئذٍ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ الْقَوِىُّ الْعَزِيزُ* وَ أَخَذَ الَّذِينَ ظَلَمُواْ الصَّيْحَةُ فَأَصْبَحُواْ فىِ دِيَارِهِمْ جَاثِمِين‏»؛ پس هنگامى كه فرمان ما [بر عذاب آنان‏] فرا رسيد، صالح و آنان را كه همراه او ايمان آورده بودند با رحمتى از سوى خود نجات داديم، و از خوارى و رسوايى آن روز [رهايى بخشيديم‏]. مسلماً فقط پروردگارت نيرومند و تواناى شكست ‏ناپذير است. و كسانى را كه ستم كردند، فرياد مرگبار فروگرفت، پس در خانه هايشان به رو درافتاده جسمى بى‏جان شدند (7)

نکته چهارم:
نکته مهم دیگری که باید توجه بفرمایید این است که یک حادثه واحد می تواند برای برخی در حکم عذاب باشد و برای برخی در حکم مصیبت. صرف اینکه یک عده با سیل و زلزله و مانند آن کشته شوند ظالمانه نیست، اگر کشته شدن بندگان با سیل و رعد و برق و صاعقه و زلزله ظلم باشد، خب امروز هم نباید انسان بی گناهی در سیل و زلزله و مانند آن کشته شود در حالی که به وفور اتفاق می افتد. بنابراین چنین کشته شدن هایی ظلم نیست! بلکه عذاب بودن یا نبودن این ها بستگی به نوع نگاه خداوند و نوع حسابرسی است که در قیامت نسبت به این حادثه و تحمل سختی های آن خواهد داشت.

مثلا این که می فرمایند فلان گناه موجب خشکسالی میشود، یا فلان گناه موجب بلاهای آسمانی میشود، طبیعتا این حوادث طبیعی طبق قوانین اثر خود را می گذارند، تا اینجا همه چیز برای انسان گنهکار و نیکوکار یکسان است، اما آنچه که این تساویِ به ظاهر ناعادلانه را عادلانه می سازد تفاوت بعد از این حادثه است، که یکی در قبال آن پاداش و عوض میگیرد، اما برای یکی مجازات و عذاب حساب میشود.

بنابراین میشود که سیل یا زلزله ای بیاید و طبق قوانین طبیعی انسان هایی را از بین ببرد، اما این هلاکت برای برخی عذاب باشد، و برای برخی موجب ارتقاء درجه شده و عوض داشته باشد.

پی نوشت ها:
1. قصص:59/28.
2. نساء:40/4.
3. یونس:44/10.
4. صدوق، محمد بن علی، التوحید، نشر جامعه مدرسين‏، قم، چاپ اول، 1398ق، ص392
5. عنکبوت:29/ 31و32.
6. هود:94/11.
7. هود:11/ 66و67.

موضوع قفل شده است